فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل فرمالیستی زبان عرفانی: لوازم و عواقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی زبان عرفان، همواره یکی از پژوهش¬هایی است که از آغاز تکوین عرفان اسلامی و در سیر تکاملی آن همواره در کانون توجّه محقّقان قرار داشته است. پس از بالندگی نظریّه پردازی در قرن بیستم و پیدایش نظریه فرمالیسم، به جهت قدرت تحلیلی و علمی این نظریّه، بسیاری از پژوهشگران به کاربست نظریه فرمالیسم در حوزه¬های مختلف رغبت نشان دادند. امّا از آنجایی¬که نظریّة فرمالیسم اساساً در پی تبیین ادبیّات و کشف ساز¬و¬کارهای برجسته¬سازی کلام به طور عام است، در این اواخر شاهد به کارگیری این نظریّه در بخش های مختلف ادبیّات و قلمرو عرفان اسلامی هستیم. کاربست این دیدگاه در حوزه عرفان¬پژوهی چندان دقیق و کارآمد نبوده و به نادیده گرفتن حقایقی منجر شده که در کارایی این دسته از تحقیقات عرفانی خدشه وارد کرده است. این مقاله بر آن است ضمن تبیین خاستگاه فکری این نظریّه¬ و ارایه ملزومات تحلیلی آن، کاربست این نظریّه را به طور خاص در حوزه عرفان پژوهی نقد و تحلیل کند. روش به کار گرفته شده در این تحلیل، بنا به ضرورت، روش ساختارگرایانه است؛ روشی که ضمن تحلیل جزء به جزء عناصر یا نشانه¬ها در پی کشف سازوکارهای تألیف عناصر و ساخت گزاره¬هاست.
ساختارگرایی و ساخت شکنی
ادبیات: نقد و حقیقت
فرخی کیمیاگر تلفیق شعر و موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر زبان اسرار دل است و مخلوق عاطفه های حساس؛ و شاعری نوعی کیمیاگری است در طیف خیال، با واژگان زبان بر تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، ایهام، تناقص (Paradox) اغراق، سجع، جناس و سایر صنایع لفظی و معنوی است که همه از عوامل زیبایی آن به شمار می رود. شاعر برای انتقال عواطف خود به دیگران و برای متاثر ساختن آنان، از زبان یاری همی جوید و این کار گزینش واژه هایی را از محفظه ذخیره الفاظ ایجاب می کند و نیز کنار هم چیدن آنها را، به گونه ای که آهنگی خاص از آن حاصل آید، بدیهی است که ترکیب و تلفیق این واژگان با یکدیگر موسیقی کلام شاعر را شکل می دهد و نوعی گره خوردگی میان واژگان و موسیقی ساختمان شعر را پی می ریزد. معانی مجازی، استعاری و نظایر آنها جمال شعر را دل فریب تر و دلخواه تر در می آورد. این هماهنگی کلمات و موسیقی در همه دیوان امواجی حیرت انگیز پدید آورده است چه در قصیده مدیحه سلطان محمود و چه در قصیده رثاییه او. قصیده فرخی در رثای محمود غزنوی یکی از شاهکارهای مراثی در شعر فارسی است که در فضایی غمگنانه تصویر شده و یکی از زیباترین قصایدی است که شاعری مبتکر از سر اخلاص با سوز و درد از خود به یادگار گذاشته است. تدبیر شاعرانه فرخی در همخوانی اوزان با مضامین، دلیل چیرگی او است در موسیقی و به کار داشت بحور مختلف با گزینش اصطلاحات موسیقایی چون آوا اصول، بانگ، زار، سرود، سماع، شهناز، عشاق، نوا و به کار بردن آلات موسیقی همانند ارغنون، بربط، رباب، دود، زخمه، زیر، قانون و نیز ذکر نام موسیقیدانان بزرگ در دربار محمود چون بو عمرو، بو نصر و یا آوردن نام موسیقیدانان پیش از روزگار خود چون سرگب و سرکش همه و همه دایره المعارف اطلاعات او را در موسیقی تضمین می کند. فرخی آن شاعر توانایی است که انتقاد از دستگاه حکومت را در قالب های شعر فارسی با بلند نظری خاص یک شاعر وارسته در کارگاه تحلیل مورد بحث قرار داده است. این سخنور معنی آفرین برای نرم کردن دل امرا از بحور نامطبوع استفاده کرده است. غرض آن است که گفته آید خشونت را با خشونت وزن به گونه ای مبتکرانه نرمی و لطافت بخشیده است هر چند که دل سنگین ممدوح به نرمی نگراید و این ابتکاری است که در حوزه شعر فارسی کمتر توان دید قصیده امیر یوسف گواه گفته ماست. اگرچه آمیختن تهنیت با تسلیت پیش از فرخی سابقه داشته ولیکن او را در این معنی به سخندانی و سخن شناسی کمتر همتا توان یافت. این سخن شناس توانا در بازی با اوزان مختلف شعر فارسی برای عاجز کردن شاعران معاصر خود چیرگی خالصی نشان داده و پیوند سبک سخنوری را با موسیقی در شعر خود طراحی نموده است و بدین شگرد شاعرانه شیخ شعرِ فارسی-سعدی-را در طیف جاذبه مضامین و موسیقی شعر خود به استادی الهام بخشیده و سبب گزینش اوزان کوتاه او با مضامین و موضوعات گوناگون گردیده است. فرخی استادی است چیره دست در تلفیق مضمون با موسیقی.
ضرورت تصحیح ترجمه ابوعلی عثمانی از رساله قشیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله قشیریه یکی از مهمترین متون آموزشی صوفیه است که به دست ابوالقاسم قشیری صوفی و متکلم اشعری قرن پنجم هجری تالیف شد. انگیزه قشیری از نگارش این اثر معرفی تصوف و اصول آن در روزگاری بود که فساد و انحراف در عقاید، آداب و سنن صوفیه توسط صوفی نمایان راه یافته بود ؛به همین سبب رساله قشیریه در روزگار مؤلف بسرعت در میان صوفیان شهرت یافت و در اواخر عمر قشیری یا اندکی پس از درگذشتش به دست یکی از شاگردان او به نام ابوعلی عثمانی به فارسی ترجمه شد. رساله در اواسط یا اواخر قرن ششم در معرض ترجمه ای دوباره قرار گرفت که جز در برخی قسمتها بقیه به اصلاحی از ترجمه نخست انجامید. ترجمه دوم رساله قشیریه در سال 1345 به همت استاد بدیع الزمان فروزانفر برای نخستین بار تصحیح شد و به همراه مقدمه ای مفصل بارها به چاپ رسید.این مقاله در نظر دارد نمونه هایی از ترجمه اول و دوم رساله قشیریه را با متن عربی آن مقایسه کند و ضمن پرداختن به برخی ابهامات درباره ترجمه و تصحیح رساله قشیریه، ضرورت تصحیح ترجمه ابوعلی عثمانی را از این اثر تبیین نماید.
عناصر سبک ساز در موسیقی شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سید علی صالحی، شعرِ گفتار و سمبولیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید علی صالحی، شناخته شده ترین نماینده ی شعر گفتار است که در زبان محاوره، ظرفیت و قابلیت های تازه و شاعرانه ای را جُست و جو کرده است. شناختِ مناسبی که وی از زبان محاوره دارد و توفیقی که در بهره مندی خلاقانه از آن یافته، منجر به ارائه ی گونه ی تازه و متفاوتی از شعرِ نو شده که خواص گفتاری را به عنوان اصلی ترین مختصه ی خود، حفظ می کند. صالحی زبان عامیانه را به بستری برای کُنش های شاعرانه تبدیل کرده؛ طوری که شگردهای شعری و هنریِ او به صورتِ بخشی از زبان محاوره درآمده و از روابطِ این زبان تبعیت می کنند. صمیت، جذابیت و عاطفیِ بودن، مختصه هایی بارز در کلامِ صالحی هستند که به واسطه ی لحنِ تخاطبی و استفاده ی فراگیر او از شگردهای روایت و گفتار، مثلِ دیالوگ، تک گویی درونی و بیرونی، همچنین به کارگیری حالات و رفتارهای گفتاری، مانند لحنِ شکوه و شکایت، سفارش و توصیه، یادآوری، سرزنش و غیره به وجود آمده و ارتباطِ عاطفی و نزدیکی را با مخاطب دامن زده است.
سمبولیسمِ صالحی در حقیقت، برآیندی از تلفیق بیانِ گفتاری و عناصر و نشانه هایی عینی و ذهنی است که عواطف و اندیشه های وی را نمایندگی می کند. در این مقاله، ضمنِ اشاره به ابعادِ بهره مندی صالحی از امکانات و عناصر زبان گفتاری، کیفیت نمادپردازی و تکوینِ بیانِ سمبولیک وی در اشعارش تبیین شده است.
آنیمیسم و پیوند آن با ناتورالیسم در آثار صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی بخشیدن به اشیاء، پدیده های طبیعت، و مفاهیم انتزاعی را آنیمیسم می گویند که از طریق اعطای ویژگی های فیزیکی یا روان شناختی حاصل می شود. بارزترین گونه آنیمیسم، انساندیسی است؛ اما مانندگی به حیوان یا گیاه و یا ساختن شکلواره های ترکیبی نیز بخش عمده ای از آنیمیسم را به خود اختصاص می دهند. صادق چوبک (1295- 1377ش) از نویسندگان معاصر ادبیات فارسی است که به این مقوله توجّه شایانی نشان داده است. بررسی ها نشان می دهند که آنیمیسم در آثار این نویسنده، از حد آرایه ای ادبی فراتر رفته، زیرساخت های ناتورالیستی اندیشه مؤلف را بازگو می کنند. جبرگرایی، بی پرده گی های اخلاقی، مذهب ستیزی، بدبینی و سیاه اندیشی و عینت گرایی، ازجمله مؤلفه های ناتورالیسم هستند که چوبک آنها را با پیوندی ظریف با آنیمیسم، به تصویر می کشد. او در این مرحله متوقف نمی شود و با عدول از برخی از این اصول، نثری مخیّل و شاعرانه پدید می آورد.
دیوان در دیوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین نوشتار، آنچه نزد ناصر خسرو در دیوان اشعارش «دیو» قلمداد شده مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا معانی مختلف این واژه با مراجعه به فرهنگ ها و با عنایت به نحوه کاربرد آن در دین زردشت، شاهنامه فردوسی وبرخی منابع دیگر بازگو شده است.گفتنی است علاوه بر ناصرخسرو، بسیاری از شاعران کهن از این واژه در آثار خود استفاده کرده اند، اما ناصر خسرو در این زمینه پیشتاز است و «دیو» در دیوان او نمودی ویژه دارد. مطالعه سروده های این شاعر بزرگ نشان می دهد اشخاصی چون خلفای عباسی، امیران سلجوقی، عوام، جهال، فقهای دروغین، حریصان و ... دیو خوانده شده اند. علاوه بر اینها شاعر، جهان، جهل، جسم، نفس، دهر، آز و ...را نیز «دیو» می نامد. با ذکر شواهدی از اشعار ناصرخسرو و گاه شاعران دیگر، راجع به هریک از این «دیوها» به اختصار سخن گفته شده، از آنجا که شواهد موجود مربوط به هر موارد متعدد است، به ذکر شاخص ترین آنها اکتفا شده است.
اشعار خوب: حبسیه مجیرالدین بیلقانی
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی «هفت خوان رستم از شاهنامه فردوسی» بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی قصه های عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی «ولادیمیر پراپ» آغاز شد. اساس کار وی بر پایه اعمال شخصیّت های قصه نهاده شده و در سال های اخیر، یکی از شیوه های رایج در تحلیل ساختاری قصه ها بوده است. در این مقاله، هفت خوان رستم که از جمله قصه های پرماجرای شاهنامه فردوسی بشمار می رود و موضوع آن یاری رساندن رستم به کیکاووس برای رهایی از بند دیو سپید است، مورد بررسی قرارگرفته است. برای این منظور ابتدا مقدمه ای درباره تعریف و تبیین ریخت شناسی، پیشینه تحقیق و معرّفی هفت خوان رستم مطرح شده، سپس قصه بر اساس الگوی پراپ مانند: وضعیت آغازین، غیبت، کسب خبر و . . . مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت فرم داستانی شامل: پی رنگ، زاویه دید، زمان و مکان و . .. بررسی شده است. این پژوهش بیان گر این است که هفت خوان رستم تا حدودی زیاد دارای ویژگی های قصه های عامیانه است و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ نیز در آن دیده می شود.
شاهنامه قاسمی یا شاهنامه شاه اسمعیل
منبع:
وحید آذر ۱۳۴۹ شماره ۸۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل نظر سکاکی در باب استعاره مصرحه
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار با دیدگاهی انتقادی به بررسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی پرداخته ایم و با آوردن چند نمونه شعر و پیش کشیدن مباحثی چون شیوة سطربندی و جای پایان یافتن لخت ها، کاربرد اختیارات عروضی و لغزش برانگیزی وزن در شعر نو، کاستی هایی را که در نوشتن قانون های عروض (به دست پژوهشگران) یا در اجرای آن قانون ها (به دست سخنوران) راه یافته آشکار ساخته ایم و کوشیده ایم با افزودن چند قید و اصلاحیه بر قانون های پیشین، کار شناخت ظرایف وزن شعر نو و بهره گیری بهتر از آن را برای پژوهشگران و شاعران آسان تر سازیم.
ژرفساخت اسطورهای رمان رود راوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
رود راوی مفصلترین اثر خسروی، و حاوی تمام مهارتهای اوست. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد میکند سبب شده این رمان، ساختار روایتی پیچیده بیابد. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، از روش پساساختاری رولان بارت استفاده کردهایم. ژرفساخت داستان، براندازی یا بیاعتبار کردن زمان است. نویسنده این اندیشه را در موضوعات و حوادثی چون تسعیر، تسلیب و ترمیم، و حلول و تکرار شخصیتها قرار داده، و در قالب کلمه و مکتوب بازآفریده است. نویسنده از هر عنصری برای تبیین اندیشة مقابله با زمان استفاده کرده است چنانکه ترتیب پیرفتها، ناهماهنگی زمان روایت با داستان، و زمان پریشی را نشان میدهد.
سازه های هنری عاشق و معشوق در دو اثر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های غنایی ازسازه های هنری، بهره ی زیادی می برند از جمله ی این سازه ها، به کارگیری تشبیه و استعاره برای برجسته تر نشان دادن جلوه ی عاشق و معشوق است. نظامی گنجه ای در دو منظومه ی ""خسرو و شیرین""و ""لیلی و مجنون"" از کلماتی مانند ماه، سرو، باغ، خورشید، پروانه، شمع و... برای توصیف تصویر عاشق و معشوق استفاده کرده است. دراین میان بسامد ابیاتی که به ماه، سرو، گل و پری اختصاص یافته بالاست. این تحقیق با روش کتابخانه ای به توصیف سازه های هنری تصویری عاشق و معشوق در دو مثنوی یاد شده می پردازد. پرداختن به این تصاویر در دو اثر نشان می دهد که نظامی بدون توجه به محل زندگی و محیط جغرافیایی و طبیعی عاشق و معشوق واژه های یکسانی را برای تصویر سازی های مورد نظر خود در دو اثر بکار برده است و اکثر این سازه های هنری مشترک هستند ولی نگاه نظامی به عشق در دواثر مذکور کاملا"" متفاوت است. در خسرو و شیرین، عشق زمینی و تداوم عشق پس از وصال تا سرحدّ جانفشانی و ایثار استمرار می یابد و در لیلی و مجنون عشق پاک آسمانی که از ویژگی های آن فراق، جدایی، حرمان، گریز از بهره ی تن و در نهایت مرگ عاشق و معشوق است، دیده می شود.