فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
شخصیت از عناصر اساسی داستان است. هر داستان با توصیف رفتار و گفتار شخصیت ها شکل می گیرد. کتاب «کلیله و دمنه» از جمله آثاری است که شخصیت های فراوانی در آن حضور دارند. اگر چه اغلب شخصیت ها در داستان های این اثر، انواع حیوانات هستند؛ اما در واقع هر کدام از شخصیّت ها نماد یکی از تیپ های شخصیتی موجود در جامعه است و می توان هر کدام از این شخصیت ها را براساس انواع نظریات علمی شخصیت مورد بررسی قرار داد. شخصیّت دمنه یکی از شخصیت های اصلی در دو باب «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» است که در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا بر اساس اصول نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر در قالب اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اصل اسلوب زندگی، اصل خودآگاهی، اصل علاقة اجتماعی، اصل غایت نگری و اصل خود خلّاق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تطابق اصول نظریة روانشناسی فردی آدلر با واکنش های گفتاری و رفتاری شخصیّت دمنه نشان دهندة وجود عقدة حقارت و نشانه های بارز آن در این شخصیت است.
تصحیح انتقادی تَمُرنامه هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا عبدالله هاتفی از شاعران دوره تیموری و اوایل عصر صفوی است که علاوه بر دیوان اشعار و مثنوی شاهنامه حضرت شاه اسماعیل، به تقلید از خمسه نظامی چهار مثنوی سروده است. هاتفی خواهرزاده عبدالرّحمن جامی و از شاگردان وی است و جامی هاتفی را به خمسه سرایی تشویق کرد. «تمُرنامه» معروفترین اثر هاتفی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی سروده شده است. این حماسه تاریخی به شرح زندگی تیمور گورکان به خصوص جنگ ها و نبردهای وی می پردازد. معانی تازه و لطیف، توصیف های زیبا و بدیع و آرایه های لفظی و معنوی، این مثنوی را در ردیف مهم ترین حماسه های تاریخی ادبیّات فارسی قرار داده است. همچنین وجود واژگان کهن و نادر، لغات و اصطلاحات ترکی و مغولی رایج در زبان فارسی، آن را منبعی شایسته توجّه فرهنگ نویسان قرار داده است. جنبه تاریخی اثر نیز حائز اهمیت فراوانی است. تصحیح این اثر می تواند فضای جدیدی برای پژوهش های گسترده تر در باب هاتفی و سبک آثار و اوضاع روزگارش فراهم آورد.
تحلیل روانشناختی خودستایی های خاقانی بر مبنای دیدگاه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعر بلند آوازه قرن ششم اشعار فراوانی را در ستایش از خود سروده است. وی در این اشعار و با این مضامین، حالات روحی خود هم چون ترس، روان پریشی و حقارت را با شگردهای تازه ای به تصویر می کشد. خاقانی در این خودستایی ها، پریشان حال و با خود در تعارض است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوه تحلیل محتوا انجام یافته است، ضمن روشن کردن دلایل این خودستایی ها، می کوشند خودستایی های وی را با توجه به نظریه روان شناختی کارن هورنای تحلیل و بررسی کنند. وی از میان مکانیزم های مطرح در نظریه هورنای به برتری طلبی و انزواطلبی روی می آورد و به دلیل نداشتن بعضی امتیازات اجتماعی، سعی می کند با کسب قدرت از طریق تحقیر دیگران و القای حس برتری خود و یا کناره گیری از آن ها به نوعی قدرت مندی و آرامش برسد. مقاومت روانی او در مقابل درد و فشار ناشی از مصایب روزگار و تحقیرهای دیگران، شکسته می شود. او با توسل به تخیل سعی می کند از خود یک فرد آرمانی و ایده آل بسازد که همه به برتری و چیره دست بودن او معترف باشند ولی به واقع از شخصیت واقعی خود نیز دور می شود.
لزومِ تصحیحِ دوباره ی غزلیاتِ شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح متون کهن همواره موردِ توجّه ادب دوستانی بوده که دغدغه شان فراهم کردن ِمتنی منقّح و نزدیک به گفتارِ مؤلف است. یکی از متونِ بحث برانگیز از لحاظ تصحیح، کلیّاتِ شمس تبریزی از جلال الدّین محمّد مولوی است. این اثر سترگ به دلیل حجمِ گسترده ی آن و مشوّش بودنِ نسخِ موجود از آن، هنوز متنِ کاملاً قابلِ اعتمادی از جهتِ تصحیح ندارد، در سال 1344 1336 توسط مولوی شناسِ گرانقدر استاد بدیع الزمانِ فروزانفر به شکلِ انتقادی تصحیح شده و همواره موردِ بحثِ پژوهش گرانِ مختلف قرار گرفته است. در این پژوهش، تحتِ عنوان های زیر، برآنیم که لزوم تصحیحِ دوباره ی غزلیاتِ شمس و نقد تصحیح های موجود را مورد بررسی قرار دهیم و آرایِ بزرگانِ ادب را در این مورد برشماریم؛ این عناوین عبارتند از: 1. مقدّمه و پیشینه ی تصحیح غزلیات شمس، 2. تصحیحِ استاد فروزانفر و نقد آن، 3. تصحیح دکتر توفیق سبحانی و نقد آن، 4. نکاتی درباره ی دیوان مصحَّح استاد فروزانفر و دکتر توفیق سبحانی.
«شگردهای سنایی در فشرده گویی و ایجاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان «دلیله محتاله و علی زیبق» از مجموعه هزار و یک شب بر مبنای الگوی کنشگران گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد زبان شناختی کتاب زبان فارسی مقطع متوسطه و مسائل آموزشی آن
حوزههای تخصصی:
کتاب زبان فارسی که به عنوان درس کسب مهارت های زبانی در برنامه درسی دانش آموزان مقطع متوسطه گنجانده شده، حاوی مطالب و محتویات فراوان آموزشی، نگارشی و دستوری است. این کتاب از نظر محققان این مقاله دارای نقایص و کاستی هایی است که به جهت اهمیت این درس در نظام آموزش، ضرورت دارد به آن ها پرداخته شود. نکته ای که مشکل آموزش این کتاب را دوچندان می کند، این است که بیشتر دبیران زبان فارسی دانش لازم و تحصیلات مرتبط با آموزش مباحث زبان شناسی را در سطح تخصصی ندارند. علاوه براین، بیشتر آموزه های کتاب به شکل کاربردی مورد استفاده قرار نمی گیرند و این یکی از مغایرت های کلی کتاب با اهداف آموزش وپرورش است.برخلاف تصور عام که می پندارند چون زبان فارسی، زبان رسمی و رسانه ای همه دانش آموزان است، باید کمترین مشکل در فهم و یادگیری آن وجود داشته باشد، درس زبان فارسی از معدود درس هایی است که بیشترین افت تحصیلی در آن وجود دارد. این مقاله کاوشی است درخصوص علل عدم موفقیت دانش آموزان در درس زبان فارسی در مقطع دبیرستان. در این مقاله ضمن اشاره ای گذرا به کاستی های موجود در کتاب و شیوه آموزش آن، برآنیم تا در جهت بهبود آموزش و محتوای آن گامی برداشته باشیم.
سبک شناسی نحوی داستان ”قفس“ صادق چوبک بر اساس صدای دستوری
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقولة نحویِ صدای دستوری در داستان کوتاه ”قفس“ صادق چوبک است.هموارهمیاناندیشهوسبکنحوینویسندهارتباطوجودداردوبا در نظرگرفتناینارتباطمی تواندیدگاهغالبچوبکراتبییننمود. ”قفس“ طرحی است درباره جهانی که بر بنیاد تنازع بقا قرار گرفته است و مرغ و خروس های اسیر در قفس، تمثیلی از جامعه بشری هستند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در این داستان، پربسامدترین صدای دستوری، صدای منفعل است و بسامد بالای این صدای دستوری (80%) انعکاس دهندة این دیدگاه چوبک است که انسان ها به عنوان موجوداتی کنش گر سعی می کنند تا خود را از جبر زیستی که اسیر آن هستند، نجات دهند و برای زنده ماندن جدال می کنند. اما چون تحت تسلط نیروهای قهار و قوانین جبری هستند، به ناچار باید در برابر این نیروها، منفعل و پذیرنده باشند. لازم به ذکر است که در این داستان، تعداد زیادی از صداهای دستوری فعال نیز در معنای پنهان به صورت منفعل هستند و بخشی از صدای دستوری فعال، بیانگر دیدگاه و تفکر مرگ اندیشی چوبک است که تقدیر یا مرگ، پیوسته در حال انجام کنشِ کشتن انسان هاست و یکی یکی انسان ها را هلاک می کند و انسان ها چاره ای جز تسلیم شدن در برابر این سرنوشتِ محتوم ندارند. بنابراین اعتقاد به جبر، تقدیر و سرنوشت و تلاش نافرجام انسان برای رهایی از آن با صدای دستوری منفعل نمود می یابد که می تواند بیانگر اندیشه ناتورالیستی چوبک باشد.
شگردهای فعل در روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانش بینامتنی منظومة «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی از منظر تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ادبیات ایران، آثاری به مقتضیات فکری و فرهنگی زمانه آفریده شده اند که می تواند در رویکردی بازخوانشی ضمن اشاره به روانشناسی فردی و اجتماعی آن عصر، حلقه هایی از جریان شناسی ادبی در تکمیل خلأهای نگرش ساختاری باشند؛ منظومة «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی(778ه.ق)، یکی از این آثار است که با وجود غفلت محققان؛ ظرفیتهایی قابل تأمل برای تأکید بر نگرش ساختاری و شبکه ای به آثار ادبی یک دوره دارد.
این پژوهش، به کمک رهیافتهای بینامتنی و چارچوب نظری «تاریخگرایی نو»، کوشیده است با ردگیری نشانه های درون متنی و برون متنی-برخلاف باور عمومی-عرفانی بودن منظومة جمشید و خورشید را اثبات کند. مطابق دستاوردهای تحقیق، از دو ساحت می توان به اثبات فرضیة عرفانی بودن متن «جمشید و خورشید» پرداخت: نخست، رمزگشایی از شالودة بینامتنی اثر که با وجود پیوندی دیالکتیک(گفتگومدارنه) منظومه با اسطوره های ایران باستان و شاهنامه، و تقلید از زمینة غنایی و شگردهای روایی خمسه سرایی بویژه هفت پیکر نظامی؛ سرشت بنیادین اثر بیشتر به سبب تأسی از ساختار و شگردهای رمزی- عرفانی داستانهای سهروردی؛ مثل عقل سرخ و صفیر سیمرغ، سیر العباد سنایی، داستان شیخ صنعان عطار، داستان قلعة ذات الصور و جدال چینیان و رومیان در مثنوی مولانا، رنگ و بویی عرفانی دارد. دوم، از رهگذر کاربست نگرش تاریخگرایی جدید در تحلیل اثر که از همسویی ژرف ساخت این منظومه با جریان صوفیگرایانة قرن هشتم، پرده می گشاید و نشان می دهد که منظومة «جمشید و خورشید» ی نه در خلأ تاریخی و بریدگی از جریان مسلط عصر، بلکه در گفتگو با ساحت غالب فکری و فرهنگی قرن هشتم؛ یعنی عرفان گرایی آفریده شده است.
هفت شمشیر عشق (باستان گرایی در«سرود ابراهیم در آتش» اثر شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باستان گرایی یکی از مهم ترین ابزار آشنایی زدایی در کلام محسوب می شود و سبب می گردد سخن از دسترس عوام فراتر رود و به شعر نزدیک تر شود. برجسته ترین کارکرد آشنایی زدایی، خلاقیت شاعرانه است که بخشی از آن از رهگذر باستان گرایی حاصل می شود. احمد شاملو که از جمله شاعران نوآور و موثر زمان ماست به جهت طرح نویی که در هنر شاعری درانداخته است از باستان گرایی و کارکردهای آن در حد وسیعی بهره برده است. وی به موجب ذکاوت بالا و نبوغ سرشار هنری و به اعتبار تسلط بر پیشینه ی زبان و با بهره گیری از آثار سترگی چون تاریخ بیهقی، گلستان سعدی و نثر عارفانه ی قرن پنجم و ششم توانسته پیوند هوشمندانه ای میان نثر کهن و مضامین دنیای مدرن برقرار کند و به شیوه ابداعی خود که به شعر سپید موسوم شده است، شان و جایگاهی خاص بخشید. هدف این پژوهش بررسی کارکرد باستانگرایی و انواع آن در شعری از شاملو است که به تشخص زبان و بیان شاعرانه ی وی منجر شده است. روش تحقیق، مبتنی بر توصیف باستان گرایی در شعر مورد نظر براساس منابع کتابخانه ای است.
انتقاد بیهقی با انتخاب هدفمند اشعار دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب: زبان خاموش
شکل شناسی داستان های کوتاه مجید قیصری (بر اساس مجموعه داستان«طعم باروت»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر ترجمة سورة بیّنة از طاهره صفّارزاده بر اساس الگوی انسجام
حوزههای تخصصی:
گرچه تاکنون نظریّه های گوناگونی دربارة میزان کارآمدی ترجمه در انتقال مفاهیم به وجود آمده، امّا تقریباً روش علمی متقن برای رسیدن به پاسخ دقیق و روشن این سؤال مطرح نشده است. با این حال، به نظر می رسد با به کارگیری برخی از نظریّه های جدید در حوزة تحلیل متن بتوان به پاسخ هایی درخور دست یافت. نظریّة جدید انسجام و پیوستگی هلیدی و حسن (1985م.) از جمله روش هایی است که به کمک آن می توان میزان انسجام و پیوستگی متون و در نتیجه، متنیّت آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. افزون بر این، با توجّه به اهمیّت ترجمه در حوزة متون دینی و به ویژه قرآن کریم که برخاسته از جایگاه این دسته متون در حوزة اعتقادی و تربیتی است، به نظر می رسد بتوان با کاربست این نظریّه در متن ترجمه های موجود و مقایسه آن با متن اصلی، تا حدودی میزان کارآمدی ترجمه و توفیق مترجم را در انتقال مفاهیم ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و آماری سورة بیّنة و ترجمة آن از طاهره صفّارزاده را با استفاده از الگوی مذکور مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که با توجّه به درصد بالای انسجام و شباهت متن مقصد به مبدأ در نحوة کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم سوره موفّق بوده است.
نقد مبتنی بر توصیف عملی در داستان های کوتاه جمال زاده و یوسف إدریس
حوزههای تخصصی:
توصیف عملی یا کاراکتریزاسیون«Characterization» دانسته و سنجیده در داستان کوتاه، هنر جدیدی است که در طی آن نویسنده می کوشد اشخاص داستان را به گفتگو و عمل وا دارد و کاری کند که خود با گفتار و رفتار، و شخصیت و خوی و خصال، خویش را در معرض تماشا و قضاوت خواننده قرار دهند. این شیوه، هم طبیعی است و هم با واقعیت زندگی سازگار است.
یوسف إدریس و سیّد محمّد علی جمال زاده به عنوان طلایه داران داستان کوتاه عربی و فارسی نیز بی تردید از این فنّ عملی در داستان های کوتاه خود بهره جسته اند؛ لذا پژوهش حاضر تلاش دارد تا با روش توصیفی– تحلیلی به کار گرفتن این فن را در تصویر تجربه های دو نویسنده و شخصیت های داستانی و فضای آن مورد بررسی قرار دهد. این بررسی نشان می دهد نقش و جایگاه منحصر بفرد فنّ توصیف عملی در داستان کوتاه آنها و تأثیر گذاری مثبت کاراکتریزاسیون در القاء بهتر مطالب به مخاطب در داستانهای کوتاه جمال زاده و إدریس، قلمداد می شود.
خودمرگنامه: ویژگی ها و کارکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودمرگنامه شیوهای نامعمول از روایت است که در برابر یا در امتداد خودزندگینامه قرار میگیرد. خودمرگنامه، روایت یک راوی مُرده از مرگ و پس از مرگ خویش است که اغلب دربرگیرنده بخشهایی از زندگی وی نیز هست. این نوع روایت، ویژگیها و قابلیتهای معنایی منحصربهفردی دارد و از نوعی راوی متفاوت با قابلیتهایی ویژه و کارکرد همزمان درون داستانی و برونداستانی بهره میبرد. در این مقاله ابتدا به بررسی خودمرگنامه و معرفی ویژگیها و کارکردهای آن پرداخته شده و سپس سه داستان کوتاه فارسی که به شیوه خودمرگنامه نوشته شدهاند، تحلیل و بررسی شده است. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که علیرغم توانمندیهای معنایی این شیوة روایی، در داستانهای بررسی شده بهره چندانی از کارکردهای خودمرگنامه و بهویژه راوی متفاوت آن گرفته نشده است.