درخت حوزه‌های تخصصی

عرفان و تصوف در ادبیات

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
۱۸۲۱.

بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی سپهری اندوه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۷۲۳ تعداد دانلود : ۸۵۰
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
۱۸۲۴.

مقایسه هرمان هسه و شمس تبریزی با تکیه بر کنولپ و مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان کنولپ شمس عرفان مقالات شمس هسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۰ تعداد دانلود : ۴۹۸
هرمان هسه (۱۸۷۷-۱۹۶۲م.)، نویسنده و عارف آلمانی، از کودکی با تعالیم الهیات مسیحی آشنا شد و در جوانی به مکاتب عرفانی شرق گرایش یافت. وقایع زندگی هسه و مطالعات عرفانی وی، سبک خاصی را برای او پدید آورد که در داستان کنولپ قابل مشاهده است. این داستان مدرن به توصیف شخصیت عارف مسلک کنولپ می پردازد. از سوی دیگر، شمس تبریزی (۵۸۲-۶۴۵ ق.) عارف ایرانی است که حکایت هایش در مقالات شمس روایت شده است. میان انگاره عرفانی شخصیت کنولپ در داستان هسه و شمس تبریزی در مقالات ، شباهت هایی وجود دارد که محل بررسی و تحلیل است. در این مقاله به روش توصیفی-مقایسه ای، پس از معرفی مختصر هسه، به تشریح جایگاه عرفان در اندیشه و آثار او می پردازیم. سپس اثر کنولپ را به لحاظ فرم و محتوا بررسی، و ویژگی های عرفانی این شخصیت را در ادوار مختلف زندگی بیان می کنیم. در ادامه به توضیح مختصری از زندگانی شمس می پردازیم تا ویژگی های عرفانی او را گزارش کنیم. پایان بخش این مقاله نیز مقایسه دو اثر کنولپ و مقالات شمس و بیان مشابهت های دو شخصیت کنولپ و شمس تبریزی است. از جمله این شباهت ها می توان به روایت های داستانی هر دو اثر اشاره کرد که در خدمت توصیف ویژگی های شخصیتی کنولپ و شمس، نظیر تنهایی معنوی و شوخ طبعی، قرار دارد. با این حال تفاوت اصلی در آن است که داستان کنولپ یک اثر ادبی است، اما مقالات، متنی شهودی به شمار می آید.
۱۸۲۵.

بررسی تطبیقی مفهوم خوف و رجا در دوزخ کمدی الهی دانته و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوف رجا دانته کمدی الهی عرفان اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۹ تعداد دانلود : ۶۳۰
با مقایسه میان سروده های کمدی الهی و مبانی قرآنی، عرفانی، برهانی و ادبی، و با پرده برداشتن از زبان تأویلی و رازآلود آن، می توان به اشتراکات بسیاری میان مبانی معرفت شناسانه اثر گرانقدر دانته و عرفان اسلامی پی برد. در مقاله پیش رو، با رویکرد تحلیلی تطبیقی به بررسی حال و مقام خوف و رجا در مقدمه بخش دوزخ این کتاب و مقایسه آن با مبانی عرفان اسلامی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده بیان گر این نکته اند که در سروده های این بخش، علی رغم مشابهت هایی در لزوم هادی و پیر در سفر تصعیدی ارتقایی و پی سپاری در طرق حصول معرفت عقلانی در آغاز سلوک، ادامه دادن راه با پیر عشق، پس از قصور و واماندگی و عدم توان عقل در ادامه راه، خوف و ترس رهبانی ترسایی بسیار تبلور دارد و کمتر نشانی از عشق و محبّت دیده می شود و خوف عقوبت، بسیار برجسته تر از خوف مکر است و این مسائل به دلیل تأثیرپذیری دانته از تعالیم کلیسا و نگاه خائفانه و شریعت مدارانه او در ارتباط با پروردگار است.
۱۸۲۶.

تحلیل معرفت شناختی کرامات شیخ احمد جام ژنده پیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصوف معرفت کرامات احمد جام قلب جوهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۵۱۱
مفهوم معرفت و چگونگی کسب آن در متون صوفیه مسئله ای مورد توجه و جزء اولویت های فکری نویسندگان و مشایخ تصوف بوده است. از سوی دیگر بارزترین وجه رفتاری بزرگان صوفیه مقوله کرامت است که در نظر جامعه هر عصر  به عنوان محکی برای سنجش جایگاه اولیاء قلمداد شده است. این پژوهش قصد دارد به این دو پرسش پاسخ دهد: معرفت از نظر شیخ جام چیست ؟ و چه ارتباطی میان معرفت مورد نظر شیخ جام و کرامات وی وجود دارد؟ که برای نیل به آن ابتدا به ارزش و تعریف معرفت در کتب صوفیه خواهیم پرداخت و پس از آن به تعریف این مفهوم در مکتوبات شیخ جام و تبیین ویژگی علم و معرفت در آثارش اشاره می کنیم. با استناد به نوشته های شیخ جام روشن می شود که او معرفت را کیمیایی می داند که  تحول ماهوی عارف را در پی دارد و دستیابی به معرفت، مقارن با توانایی تصرف در جوهر اشیاء است. در ادامه به اهمیت «قلب جوهر» در مقامات و نوشت ه های او و ارتباط آن با اندیشه های کرامیه خواهیم پرداخت. پس از این سه مقدمه، به تحلیل کرامات شگفت آور شیخ جام براساس نظام معرفت شناسی خاص او پرداخته، روایت این گونه کرامات را فراتر از نیّت جعل و سند سازی، در حوزه تقابل های گفتمانی معنا خواهیم کرد.
۱۸۲۷.

الگوهای نامگذاری و ساختار عنوان ها در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوهای نامگذاری متون عرفانی عوامل درون متنی عوامل برون متنی نقش های عنوان آسیب شناسی عنوان ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۵ تعداد دانلود : ۷۳۹
برای شناخت موقعیت و جایگاه متن و ارتباط با دنیای درون اثر، عنوان انتخاب شده، یکی از ابزارهای مهم برای ارزیابی اولیه و نقد و تحلیل متن است؛ ازاین رو دلالت «عنوان به متن» و «متن به عنوان» بیشتر یک دلالت دوسویه است؛ البته گاه این دلالت دوسویه به سبب وجود عوامل فرامتنی در عنوان ها خدشه دار می شود؛ ازاین رو شناخت اصول و الگوهای حاکم بر این دلالت ها یکی از اهداف این پژوهش است. این مقاله الگوهای به کاررفته در نامگذاری کتاب های نظم و نثر عرفانی را از جنبه های مختلف بررسی و تحلیل می کند؛ البته با تأکید بر این نکته که در انتخاب یک عنوان، عواملی ازقبیل موضوع، شرایط زمانیِ تولید متن و جنبه های زیبایی شناسی دخیل است. در این مقاله با انتخاب حدود صد اثر نظم و نثر عرفانی به شناخت الگوهای حاکم بر نامگذاری آثار عرفانی ازنظر زبانی، بلاغی و معنایی و عوامل مؤثر در این نامگذاری ها پرداخته شود. براساس یافته های این پژوهش، ترکیب های اضافیْ الگوی ساختار زبانی غالب است؛ زیرا برای بیان استعاری که بیشترین کاربرد را در این متون دارد مناسب است؛ همچنین عوامل درون متنی و محتوایی بیشترین تأثیر را در انتخاب عنوان داشته است. گفتنی است استفاده از واژگانی با بار عاطفی و ایدئولوژیک، استفاده از اصطلاحات مربوط به فرهنگ و آیین های پیش از اسلام نیز جایگاهی ویژه در متون عرفانی دارد. در پایان به نقش های عنوان در متون عرفانی و آسیب شناسی اشکالات موجود در انتخاب عنوان ها اشاره شده است.
۱۸۲۸.

شیوه های ترغیب در متون عرفانی با تکیه بر منظومه حقیقه الحقّ یا آینه حقّ نما

کلیدواژه‌ها: منظومه های عرفانی حقیقه الحق آینه حق نما عبداللطیف چشتی چشتیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۳ تعداد دانلود : ۵۸۱
ترغیب، در متون عرفانی و دینی جایگاه ویژه ای دارد؛ همچنین مهمتر از تحذیر و عامل هدایت غیرمستقیم افکار عمومی است. جستار حاضر موضوع ترغیب در متن حقیقه الحقّ یا آینه حقّ نما اثر عبداللطیف چشتی را به منظور نشان دادن تلاش سراینده این منظومه در جلب سالکان به سمت عرفان توحیدی و نیز چگونگی جاودانه ساختن نام فرقه متبوع خود یعنی چشتیّه را در تاریخ متون عرفانی بررسی می کند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و شیوه ای نقادانه (برگرفته از شیوه های جدید زبان شناسی و تحلیل متن با الهام از نظریّات کارکردگرایانه یاکوبسن و لاسوِل) طرّاحی شده و به سبک آنان، ترغیب را در پنج محور عقلانی و استدلالی، جوّ ترغیب، محرّک، مخاطب، پاداش و محتوای ترغیب بررسی کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد علاوه بر رعایت امتیازات و آرایه های کلامی که ارزش ادبی فراوانی برای این اثر آفریده، کاربست مناسب و پربسامد ترغیب به عنوان یک شیوه آموزشی، بر غنای تعلیمی این متن افزوده است.
۱۸۳۰.

تحلیل ژرف ساخت اسطوره ای آثار مهسا محب علی با تکیه بر رمان نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره کهن الگو روان کاوی مهسا محب علی مادرسالاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۰ تعداد دانلود : ۴۹۶
اسطوره نحوه تلقی بشر اعصار کهن از پدیده هاست؛ بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطوره پرداز معاصر بر پایه ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی تاریخی دوره خویش به تجدید حیات اسطوره دست می زند و این زندگی تازه اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلسفی اجتماعی اوست. نویسنده معاصر برای نشان دادن دیدگاه های خود از اسامی نمادین و کهن الگوها استفاده می کند تا بتواند به معنای ضمنی و دیدگاه شخصی خود تجسم عینی ببخشد. مهسا محب علی از جمله زنان داستان نویس معاصر است که در داستان های خود اسطوره را در خدمت روایت و مقاصد معناشناختی و زنانه خود قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه های روان کاوی اساطیر، در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازآفرینی مضامین اسطوره ای در آثار وی است. از میان آثار محب علی نفرین خاکستری رمانی است که فضاسازی، مضمون سازی و شخصیت پردازی آن را تنها با نگاهی اسطوره شناختی می توان تبیین کرد. در این رمان، محب علی از فضای تهران معاصر و با بهانه قرار دادن بیماری روانی و مسئله روان کاوی، نقبی به گذشته می زند و از این طریق پیکره رمانش را از زبان شخصیت محوری داستان بنا می نهد. نویسنده در جست وجو و دفاع از هویت و حقوق زن از کهن الگوها و اسطوره ها بهره می جوید
۱۸۳۱.

تحلیل اسطوره شناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهن الگویی گاو در اساطیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اساطیر کهن الگوی گاو درام گاو غلامحسین ساعدی قربانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۰ تعداد دانلود : ۵۶۷
در اندیشه فرهنگ های جانمندانگار، جانور برگزیده، نماینده نیرویی ازلی است که برای کفاره گناهان یا برکت بخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر می گردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگاره های مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار می سازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهن الگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت می گردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی تحلیلی و توسعه ای که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی گردآوری شده اند، پی جویی ریشه های اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار می سازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مش اسلام)، راهبه ها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مش حسن). پس از مرگ گاو، مش حسن جانشین او می گردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو می شود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود.
۱۸۳۲.

سلوک عرفانی از نگاه ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان ابن فارض حب الهی رمز سلوک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۴ تعداد دانلود : ۶۴۸
یکی از مهم ترین مباحثی که در علم عرفان مطرح می شود، بحث از سیر و سلوک است. هر کدام از عارفان برای بیان مقصود از سیر و سلوک، تعبیری مخصوص دارند. آن چنان که رسیدن به سرمنزل مقصود نزد هر عارف با عارف دیگر متفاوت است؛ چه در انتخاب راه و چه بیان آن. یکی از مشهورترین شاعران و گویندگان متصوف زبان عربی ابن فارض(576 632ق) معروف به سلطان العاشقین است که از آبشخور عرفان و ادب هم زمان نوشیده است. ابن فارض عرفان و سلوک خود را بر پایه های عشق بنا نهاده و از شرب مدام سخن می گوید؛ به گونه ای که در باور او عشق مهم ترین موضوع در عالم هستی و بزرگ ترین انگیزه برای متعالی شدن آدمی است. این جستار نگاهی است عرفانی ادبی به سلوک این شاعر عارف و در چهار مرحله ملاحظه حسی، معاینه نفسانی، مطالعه قلبی و مشاهده روحی مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته است. بررسی این مراحل نشان می دهد مهم ترین وسیله ای که ابن فارض را در بیان این سلوک یاری می دهد، استفاده از رمز است و پیغام او را تنها اهل عرفان درک می کنند.
۱۸۳۳.

تأثیر مبانی فکری ابوالعلاء معری و خیّام بر سبک زندگی متعارض آن ها (با رویکرد فلسفه و اسطوره شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه اسطوره خیام معری کاسیرر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۱ تعداد دانلود : ۳۹۹
ابوالعلاء معری و عمر خیام از شاعران برجسته زبان و ادبیات عربی و فارسی هستند که زمینه های تشابه فکری این دو شاعر نامی، بستر پژوهش های بسیاری بوده است. در این مقاله از تأثیر فلسفه، شعر و اسطوره بر سبک زندگی و زیست متعارض ابوالعلاء معری و عمر خیام سخن رفته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی ، در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به اشتراکات فراوان میان معری و خیام، چرا این دو شاعر سبک زیست کاملاً متفاوتی را برگزیده اند؟ علت و یا علل این تفاوت سبک زندگی در چیست؟ آیا می توان گفت این تفاوت برایند تغذیه تفکر این دو شاعر از خاستگاه و آبشخورهای متمایز فکری ایشان است؟ همچنین تلاش شده است تا با استناد به نظر افلاطون و کاسیرر، خاستگاه بدبینی های معری و خوش بینی های خیام بررسی شود. حاصل نتایج به دست آمده حاکی از آن است که به رغم اشتراکات فراوان میان معری و خیام، بدبینی و ناشاد زیستن معری، برخاسته از هویت شاعرانه و تفکر اسطوره ای این شاعر است؛ در حالی که منشأ خوش بینی، زندگی شاد و امیدوارانه عمر خیام نشأت گرفته از جهان بینی فلسفی و حکیمانه وی می باشد.
۱۸۳۵.

خاستگاه و منشاء خواب های مشایخ در تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار خواب و رؤیا تذکرهالاولیا عرفان و تصوف مشایخ و اولیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۱ تعداد دانلود : ۵۵۳
یکی از معماهایی که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده، مسأله خواب بوده است. این امر بر بسیاری از علوم چون ادیان، اساطیر، روان شناسی، ادبیات، عرفان و تصوّف تأثیر گذاشته است. عرفا و متصوّفه از خواب به عنوان منبع الهام، برای حلّ بسیاری از مسائل خود استفاده می کردند و برای آن ارزش زیادی قائل بودند. عطار در تذکرهالاولیا بسیاری از خواب های مشایخ و اولیا را بدون هیچ تردید و تزلزلی نقل کرده است. به دلیل اهمیت موضوع خواب از گذشته تعریف و تقسیم بندی هایی برای آن ذکر شده است، مانند: خواب های صادقه، صالحه و... . در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی نخست خواب های نقل شده در تذکرهالاولیا را از لحاظ کمی و موضوع مطرح در آن ها یا شخصیت های اصلی آن ها تقسیم بندی و در پایان ارتباط خواب های تعریف شده را با واقعیات زندگی شخصیت ها مورد بررسی و تطبیق قرار می گیرد. نتیجه پژوهش آن است که بسیاری از خواب ها ریشه در زندگی واقعی مشایخ و عرفا داشته و همچنین هدف مشایخ از تعریف و بیان خواب ها و تأثیرگذاری آن ها به این دلیل بوده که خواب جزئی از نبوّت و پیامی از فراسوی عالم ماده تلقی می شده است.
۱۸۳۷.

شطح سبحانیِ بایزید در ترازوی نقد صوفیان (بررسی تاریخی شطح سبحانیِ بایزید و آرای شمس در این باره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شطح تصوف بایزید شمس تبریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۳ تعداد دانلود : ۲۷۸
شطح و شطح گویی یکی از عناصر انکارناپذیر در تصوف اسلامی است. خراسانیان از هواداران شطح بوده اند و بیشترین شطح ها نیز از صوفیانِ خراسان روایت شده است. بایزید بسطامی که پیشوای خراسانیان است، شطح های بسیاری بر زبان رانده است؛ یکی از مهم ترین آنها «سبحانی سبحانی ماأعظم شأنی» است. به این شطح در محافل صوفیانه بسیار توجه شد و مخالفان و موافقان بسیاری پدید آورد. در این پژوهش به بررسی سخنان مشایخ درباره شطحیات بایزید به صورت کلی و سپس شطح سبحانی بایزید به صورت خاص پرداخته شده است؛ همچنین به آرای شمس تبریزی درباره این سخن بایزید توجه می شود. نگاه منتقدانه شمس در تصوف، به موضوع شطح نیز راه یافته و به ویژه شطحِ سبحانیِ بایزید را از وجوه گوناگون بررسی و نقد کرده است. بررسی دیدگاه های شمس در این باره نشان می دهد او بر نظریات پیشینیان نسبت به این سخن بایزید آگاه بوده؛ اما به سبب خروج شطح از دایره شریعت و عرف، آن را از گفتمان عرفانی خود خارج کرده است و از این منظر، بایزید و شطحیات او را نقد می کند.
۱۸۳۸.

منطق حاشیه در مثنوی: سبک ایضاحی و اقتدار مؤلف-راوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی معنوی حاشیه پردازی سبک ایضاحی اقتدارگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۵۷۸
مثنوی معنوی از جمله متن هایی است که مؤلف-راوی آن با به کارگیری مداوم فرازبان، سطوحی از حاشیه را همسو با متن به وجود آورده است؛ به طوری که در قیاس با سایر متن های کلاسیک فارسی، حاشیه پردازی مذکور به لحاظ کمیت و کیفیت، متنوع و برجسته است. حاشیه پردازی مثنوی عمدتاً به قصد ایضاح سامان یافته است، اما کارکرد «هدایتی-بازدارنده» ای که کنش ایضاح به همراه دارد، سبب شده است که مثنوی به مثابه متنی اقتدارگرا، و تعامل مؤلف-راوی آن با مخاطب یکسویه فرض شود. چنین تلقی ای حاصل شتاب زدگی در تبیین ساختار و کارکرد حاشیه، نیزکم توجهی به عوامل برسازنده آن در مثنوی است. در این نوشتار، پس از طبقه بندی مصداق های حاشیه در مثنوی، وجوه اقتدارگرایی یا اقتدارگریزی منتسب به آن، پشتوانه های این وجوه، صورت بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که سبک ایضاحی مثنوی، خود دو سطح اقتدارگرایانه و اقتدارگریز دارد. در سطح اول، مؤلف-راوی با وجوهی همچون مقدمه نویسی، مثل گویی، گزارش تولید، تداوم و پایان قصه ها، پاسخ به پرسش های مقدر، تفسیر نمادها و اصطلاحات، انواع نتیجه گیری و غیره که برآمده از جبر آموزشی و نیز نظام تعلیمی مکتب خانه ای-فقاهتی است، معنا را به شکلی قطعی و یکسویه به دست مخاطب می رساند. در سطحی دیگر، با گرایش به انواع گیومه ورزی و ارجاع به متن ها و کسان، همچنین با تأسی به تلقی «کسب» باورانه در مقام پشتوانه معرفت شناسی فنا که همراه با عاملیت گریزی سوژه است، اقتدار مؤلف-راوی را به تعلیق درمی آورد. با این وصف، اولاً همه حاشیه پردازی های مثنوی و سبک ایضاحی آن اقتدارگرایانه نیست، ثانیاً آن مقدار هم که هست، لزوماً حاصل معرفت شناسی عرفانی نیست.
۱۸۴۰.

بررسی رد پای اساطیر در رمان آتش بدون دود بر اساس نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اساطیر شاهنامه آتش بدون دود ترامتنیت ژنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۸ تعداد دانلود : ۵۴۲
اسطوره یکی از عناصر تأثیرگذار در ساختار و محتوای داستان های معاصر است. یکی از این داستان ها که با تأثیرپذیری از اسطوره ها به وجود آمده است، رمان آتش بدون دود از نادر ابراهیمی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای است و هدف از آن، بررسی رد پای اساطیر در این رمان بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت است. فرض نگارندگان این بوده که نویسنده در ساختار و محتوای اثر خود، آگاهانه از عناصر اساطیری استفاده کرده و با آن ها رابطه بینامتنی برقرار کرده است. مبتنی بر این ایده و بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت، تأثیرپذیری نویسنده از متون اساطیری و حماسی به ویژه شاهنامه اثبات و نتایج زیر حاصل شده است: داستان های اساطیری و حماسی، از جمله رستم و سهراب، فریدون، سیاوش، بانوگشسب...، و عناصر اساطیری، از قبیل تقدّس درخت، تبدیل به گیاه شدن قهرمان و... در شکل گیری این رمان نقش داشته اند که بنا بر تقسیم بندی ترامتنیت ژنت در پنج زیر مجموعه پیرامتنیت، بینامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت مورد بررسی قرار گرفته اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان