فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
435 - 463
حوزههای تخصصی:
کم توجهی محققان به سبک بازگشت به دلیل فقدان نوآوری و تکرار سبک پیشینیان، سبب ناشناخته ماندن بسیاری از شاعران این دوره و دیوان اشعار آن ها گشته است. اما بی شک کاوش در اشعار شاعران دوره بازگشت نیز خالی از فایده نبوده و بخشی از گنجینه ادبیات فارسی را بازنمایی می کند. محمد حسین وفای فراهانی ، ادیب و شاعر متخلص به «وفا»، عموی قائم مقام اول و از سادات فراهان بود. وفای فراهانی از شاعران گمنام قرن سیزدهم است. دیوان اشعار وی هنوز به صورت نسخه خطی بوده و به چاپ نرسیده است. در این نوشتار به شیوه استقرایی- تحلیلی به بررسی و تحلیل مؤلفه های سبکی دیوان وفای فراهانی پرداخته شده است. با بررسی و تحلیل اشعار او می توان پی برد وی از شاعران سبک بازگشت است که در سطح زبانی متوجه سبک خراسانی و از جنبه های ادبی و فکری پیرو سبک عراقی بوده است. اشعار وفای فراهانی همراه با سادگی و روانی، از آرایه های بدیعی لفظی و معنوی بهره بسیار برده است.
آتش و آریایی ها؛ انعکاس آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
345 - 369
حوزههای تخصصی:
آتش یکی از عناصر اربعه است که نقش آن در ساخت کیهان و پیدایش گیتی نزد قدما، بسیار مهم است. به همین دلیل فردوسی از این عنصر مقدس و باستانی، در «شاهنامه» بسیار مدد جسته است. هنگامی که سخن از آتش به میان می آید، باید به باورها و ایدئولوژی های باستانی و اساطیری نیز، حتماً توجه داشته باشیم. اگرچه آتش برای ساکنین جنوبی زمین و سرزمین های گرم و داغ مانند عربستان خیلی پدیده زیبا و ارزشمندی نمی باشد و شاید برای برخی از این اقوام به عنوان عذاب و ترسانیدن استفاده شده است اما برای قبایل و مردمان شمالی که روزگاری در یخبندان های طولانی زندگی می کرده اند، نعمتی ارزشمند محسوب می شود. تمامی این موارد باعث می شود که آتش رفته رفته در اندیشه اقوامی که در نیمکره شمالی زندگی می کردند، تقدّس و ارزش قدسی پیدا کند. پس از آن نیز در دوران تاریخی و حتی پس از اسلام نیز، در آثار شاعرانی همچون فردوسی ، به عنوان عنصری مقدس و مورد استفاده در جشن ها و شادی ها، انعکاس پیدا کند.
تهیه و تدوین متون فیلم آموزشی برای پرفا (1)سطح پایه
حوزههای تخصصی:
تاکنون در ایران کتاب های متعددی برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نگاشته شده، اما هنوز تدوین کتاب فیلم کارآمد صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، تهیه و تدوین فیلم پرفا (1) در راستای تکمیل فیلم آموزشی مجموعه پرفا در دانشگاه شهید بهشتی است. مبنای نظری تحقیق حاضر چارچوب مرجع آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان است و طراحی متون فیلم با تکیه بر محتوای آموزشی پرفا (1) به انجام رسیده است. روش پژوهش، توصیفی–تحلیلی است. در این تحقیق، ساختارها و ویژگی های کتاب فیلم آموزش زبانهای خارجی (فورکورنرز، اینترچینج و امریکن انگلیش فایل) در سطح پایه بر مبنای چارچوب هیلیارد 2014 که شامل مولفه های فرهنگی و زبانی است، بررسی و با تحلیل کیفی دنبال شده است. هدف از این تحلیل دستیابی به رهیافتی در تدوین متون فیلم آموزشی و تمرین های مرتبط با آن است. در پاسخ به پرسش شاخصه های باز نمایی زبانی و فرهنگی در کتاب های فیلم آموزشی به این نتیجه رسیدیم که مولفه جغرافیا کمتر از شغل و محل کار مورد استفاده قرار گرفته و موضوعی مانند مذهب در نظر گرفته نشده است. سرگرمی، خانواده و آموزش بیشترین کاربرد را داشت. در پاسخ به پرسش دوم برای طراحی مناسب محتوا، کتاب درس پرفا و قالب کارآمد، ساختار فیلم فورکورنرز که شامل قبل/ همزمان/ و به دنبال تماشای فیلم است برای تهیه کتاب فیلم انتخاب شد. در این پژوهش پرسش سوم جهت ارزیابی تطابق محتوای کتاب فیلم با کتاب درس از طریق پرسش نامه ای که شامل 36 پرسش است توسط 21 مدرس آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان و انگلیسی انجام شد. نتایج نشان داد که معلم ها باور داشتند که دو نمونه درس در مقولات «کیفیت تکالیف»، «موضوع اصلی»، و «نوشتن، خواندن، شنیدن» تقارن زیادی داشتند. در مقابل، دو نمونه درس در مقولات «فرهنگی و اجتماعی» و «تصاویر» کمترین تقارن را داشتند.
دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" الغنائیه ل "بیجن نجدی" بناءً على نظریه إیلین بالدشویلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
59 - 78
حوزههای تخصصی:
یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعه واسعه من العناصر والمواضیع المختلفه نظراً لعلاقاتها البلیغه والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسه هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوهً صلبه فی اتجاه نقد النصوص وتحلیلها من حیث اکتشاف العناصر الداخلیه للنص. إیلین بالدشویلر تعد إحدى المنظرین الذین قدّموا علاقات وأواصر متعدده فی القصص وذلک بالتأکید على المبادئ الخمسه فی کشف القصص الغنائیه، ومن هذا المنطلق اتخذ هذا البحث فی دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" لبیجن نجدی منهج المنظره بالدشویلر اعتماداً على نظریاتها. تشیر نتائج البحث فی هذا المجال إلى أن قصه الثلاثاء الرطیب، بما أنها تحظى بعناصر وموضوعات مناسبه، توفّر منصه مناسبه لنقد وتحلیل المبادئ الغنائیه. وهکذا، فإن سیر عملیه شرح هذه القصه بناءً على أفکار إیلین بالدشویلر، یمکن أن تبیّن للمرء الذاتیهَ العمیقه القائمه على المفارقه التاریخیه أو الزمنیه وملاحظه التقاء النزعات العاطفیه مع الرموز والتحدّیات الفکریه للشخصیات فی الصور الحالمه الخیالیه والعقلیه. ونهایه القصه مفتوحه والمؤلف لا یخبر القارئ بمصیر البطل النهائی لیجعل القارئ حراً فی اختیار المصیر.
پذیرش ادبی کریستین بوبن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های جدیدی که در چند دهه ی اخیر توانسته در مطالعات تطبیقی مسیر تازه ای را برای تطبیقگران باز کند نظریه ی پذیرش است. این تئوری که توسط هانس روبر یاوس مطرح شده است، نقش فراموش شده ی خوانندگان را به آن ها بازمی گرداند و به آن تاکید می ورزد. با توجه به این که بر اساس این نظریه پذیرش یک نویسنده در کشوری بیگانه بررسی می شود، در این تحقیق به بررسی اقبال ادبی کریستین بوبن، نویسنده ی معاصر فرانسوی، در ایران می پردازیم. با توجه به حجم آثار ترجمه شده از این نویسنده در ایران به نظر می رسد وی از اقبال ادبی خوبی در کشورمان برخوردار است. در این نوشتار ضمن ارائه و تجزیه و تحلیل آثار ترجمه شده با استفاده از مفهوم افق انتظار، درصدد یافتن دلایل استقبال خوانندگان ایرانی از بوبن هستیم. مهم در این جستار بررسی ذائقه ی ادبی خوانندکان ایرانی و میزان سازگاری آثار بوبن با انتظارات آن ها است.
بررسی تطبیقی طرح واره ای استعاره های عناصر اربعه در شعر متنبّی و انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، استعاره را پدیده ای فقط زبانی نمی دانند، بلکه برای آن ماهیتی ادراکی و مفهومی قائل اند. در دیوان انوری، برخی مضمون های مشابه با شعر متنبّی یافت می شود؛ یکی از این مضمون ها حضور و تأثیرپذیری از عناصر طبیعت، به ویژه عناصر اربعه است. جستار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی مبنای طرح واره ای استعاره های عناصر اربعه در شعر انوری و متنبّی را به طور تطبیقی بررسی کرده است. استعاره مفهومی، به واکاوی علّت ادّعای همانندی می پردازد. این امر کمک می کند تا خواننده با دیدی واضح تر و ادبی تر به مفهوم شعر بنگرد و آن را لمس کند. نتیجه حاصل از این پژوهش، دست یابی به بازتاب عناصر اربعه به ویژه در شعر انوری با بسامد 60 بار و در شعر متنبّی با بسامد 33 بار تکرار شده است. نگاشت های مرکزی مشترکی همانند «بخشایش، تحرّک و جابه جایی (طرح واره جابه جایی)، تکاپو، تحرّک و نابودگری» در شعر این دو شاعر در مفهوم عناصر اربعه به کار رفته است و تناقضاتی در نگاشت های همانند «قناعت، گمراهی، عشق، حرص، صبر، خشم، حیات و هجران» به کار رفته است که بازتاب و بسامد آن در شعر انوری بیشتر است و نشان دهنده برون گرایی این شاعر و نگاه مثبت وی به طبیعت و عناصر چهارگانه است.
حافظ و روان شناسی ترس
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ سراسر آکنده از بیم و امید است. حافظ با بیان ترس های بشر، شیوه ی چیرگی بر این ترس ها را به ما می آموزد. این ترس ها را از منظر پدیدارشناسانه در سه دسته ی عمده می توان طبقه بندی کرد: 1. ترس از جهان؛ 2. ترس از دیگری؛ 3. ترس از من. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با تحلیلی روان کاوانه از ترس های حافظ، شیوه ی روبه رو شدن دو شخصیت برجسته ی دیوان او، یعنی رند و زاهد، را با ترس نشان دهد. این دو شخصیت البته می توانند ابعاد وجودی درون حافظ را به شکلی نمادین روشن سازند. زاهد برای چیرگی بر ترس، از آن می گریزد و به دنیایی خیالی پناه می برد که در آن آسیب ناپذیر است. او با فرار از واقعیت و با سرکوب-کردن ترس، آن را به ناخودآگاه می راند و همواره به شکلی درگیر ترس باقی می-ماند. رند از سوی دیگر با ترس روبه رو می شود، در دل ترس می رود و با تجربه ی درد بزرگ از آن گذر می کند و با تجربه ی ترس بر آن چیره می شود. او برخلاف زاهد از ترس های عمده ی بشری یعنی ناپایداری و ناشناختگی جهان، پذیرفته نشدن توسط دیگری و دیدن سایه ها، یعنی آلودگی ها و ضعف های خویش نمی گریزد. زاهد جهان را به مسئله فرومی کاهد و از درک راز جهان بی نصیب می ماند. از ناپایداری جهان می گریزد و به جهانی در آینده ای دور پناه می آورد. او در نگاهی یونگی از ترس پذیرفته نشدن در نقاب می رود و به نام می اندیشد. او از خویش نیز می گریزد و سایه های خویش را به دیگری فرامی افکند. رند برخلاف او جهان را رازی بزرگ می داند که باید در او سرگشته و حیران شد. او با مستی، موسیقی و عشق، یعنی با غور در اعماق ناخودآگاه، راز این سراپرده ی کهن را در می یابد. او با سایه ها روبه رو می شود و خود را گناه کار می داند؛ اما آن سوی سایه ها گنجی است که در آن امان واقعی است و او با تجرب ه و
بررسی و نقد بن مایه اساطیری دیو در منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها، به عنوان زیرساخت و پشتیبان فرهنگ در متون غنایی فارسی، نقش مهمی در بازنمایی خویش کاری شخصیت های روایی داشته است. در همین راستا، در روایت های اساطیری آفرینش، دیو و اهریمن با نقش نابودگری خود، در زیرساخت داستان سبب پس زدن شخصیت های اهورایی شده است. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، بن مایه دیو باعث غنای داستانی در هر دو منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر است و هر دو شاعر با تقابل نیروهای اهریمنی و اهورایی، شوق دوگانه خیر و شرّ را در ژرف ساخت روایت برجسته کرده اند. در هر دو منظومه، روایت گر می کوشد با گفتار و رفتار شخصیت ها، اخلاق و حکمت را رنگ و نمای پیروزمندانه بزند، اما پردازش و پرورش نقش دیو در ژرف ساخت دو منظومه، یکسان نیست. مقاله حاضر، با روش تحلیلی و توصیفی، می کوشد خویش کاری بن مایه اساطیری دیو، در ظاهر و بطن روایت این دو داستان را بررسی و تعیین کند. در زیرساخت اسطوره ای منظومه ویس و رامین که نبرد میان اهریمن و اهورامزداست، اخلاق و حکمت اهورایی که «شاه موبد» نماد آن است، در برابر عشقِ ویس و رامین شکست می خورد، درحالی که در هفت پیکر نظامی، خرد اشراقی (اهورایی) و روح قدسی بر اهریمن نفس چیره می گردد. باید یادآوری کرد که نوع نگرش شاعر و فضای اندیشگانی پیشامتن، به ویژه اندیشه زرتشتی، زروانی و مانوی حاکم بر این دو منظومه، سبب تفاوت هایی در تصویرپردازی ها و روایت گری های داستان ها شده است.
هویّت شخصی و جمعی و مؤلّفه های بارز آن ها در شعر محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
محمود درویش و قیصر امین پور هر دو از شاعرانی هستند که در آثارشان هویّت - چه اجتماعی و چه فردی - رشد، بلوغ و تبلور ویژه ای یافته است؛ تعهّد اجتماعی و معنابخشیدن به آرمان های فرمی و ساختاری یک شعر، از اجزاء جدانشدنی شعر متعهّد بوده است؛ به طوری که بسیاری از منتقدان هدف نهایی شعر را تحقّق همین تعهّد دانسته اند. وجود هویّت های فردی و جمعی در شعر، زمینه ساز بروز آرمان های شخصی و اجتماعی می شود که شاعر به وسیله آن ها همزادپنداری خود با جامعه و مخاطب خاص را به نمایش می گذارد. محمود درویش و قیصر امین پور هردو از هویّت های جمعی خود، برای حفظ ارزش های جامعه و روحیه انقلابی، نهایت استفاده را برده اند تا جایی که بسیاری از شاخصه های محتوایی آثارشان از زاویه دید این گرایش، قابل تحلیل و تطبیق است. عشق به وطن، مقاومت و مبارزه، نوستالژی جمعی، تاریخ یک ملّت و... از ارکان قابل لمس این نگاه است. درکنار این واکنش متعهّدانه، هویّت شخصی نیز توانسته خود را - نه در حدّ هویّت های جمعی - پررنگ سازد؛ امّا بستر رشد و نموّ آن هرگز نتوانسته به طورکامل، خود را به شخص و روحیه فردی محدود سازد و شاعر همیشه در مسیر میل به اجتماع و خروج از هویّت شخصی گام برداشته است.
بازتولید کهن الگوی قربانی در چهار رمان نوجوان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (منتخب دهه ی60تا90)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها از طریق ناخودآگاه جمعی و فردی می توانند بر تفکر و کنش فردی و اجتماعی انسان اثر بگذارند، اما بعضی از کهن الگوها در ذهن یک ملت نقشی تعیین کننده تر دارند. «کهن الگوی قربانی» را می توان از کهن ترین باورهای ایرانیان دانست که همواره در پیوستاری بی گسست در فرهنگ ما حضور داشته است. این پژوهش می کوشد با تحلیل نقش شخصیت ها در داستان، چگونگی بازتولید «کهن الگوی قربانی» در چهار رمان دلیران قلعه ی آخولقه، راهزن ها، قلب زیبای بابور و سایه ی هیولا را بررسی کند. حاصل این واکاوی نشان می دهد تفسیر جهان در این داستان ها، همچنان بر پایه ی نگرش اساطیری استوار است و بدون درنظرگرفتن پیچیدگی های جهان واقعی و راه حل های دیگر، به مخاطب القا می کند که برای رسیدن به خیر یا دفع شر چاره ای جز قربانی شدن یا قربانی دادن وجود ندارد.
بررسی سفر قهرمان در رمان سه گانه ی اَشَوَزدَنگهِه اثر آرمان آرین براساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوزف کمپبل با بررسی داستان های جهان، الگوی واحد و گسترده ای با عنوان «سفر قهرمان» برای تمام داستان ها و حتی زندگی انسان ها مطرح کرد. تکیه بر قهرمان به عنوان یکی از عناصر داستان نوجوان، اهمیتی خاص دارد و انتخاب روش زندگی و منش قهرمانان می تواند دید نوجوانان را به زندگی و هدف آن گسترده تر کند. مجموعه رمان اسطوره ای قهرمانی اَشَوَزدَنگهِه و شخصیت اصلی آن با ویژگی جاودانگی و هدف معنادارش، گزینه ی مناسبی برای بررسی الگوی سفر قهرمانی بود. ازاین رو، هدف از این پژوهش، نقد سفر قهرمان و بررسی تفاوت های روایتِ اشوزدنگهه با الگوی سفر قهرمان کمپبل بود؛ به همین دلیل، مراحل هفده گانه ی الگوی کمپبل در سفر قهرمانِ نوجوانِ داستان بررسی شد. در این بررسی مشخص گردید که قهرمان داستان در نبرد درونی خویش و در برابر اهریمن پیروز و به ارباب دو جهان تبدیل می شود. همچنین محققان در مراحل شکم نهنگ، امداد غیبی، زن در نقش وسوسه گر و جاده ی آزمون ها، جابه جایی و تکرار را در مقایسه با الگوی کمپبل ملاحظه کردند. براساس بررسی های صورت گرفته می توان گفت که الگوی سفر قهرمان با اینکه برگرفته از داستان های جهان است، نمی تواند جوابگوی همه ی رخدادهای داستانی باشد؛ با وجود این تفاوت ها، داستان اشوزدنگهه با کلّیت الگوی سفر قهرمانی کمپبل هم خوانی دارد.
مقایسه ی قصه ی «خیر و شر» در هفت پیکر با بازنویسی آن به گویش بختیاری از نظر روایتمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه ی قصه ی خیر و شر در هفت پیکر نظامی، با روایت بازنویسی شده ی آن در فرهنگ بختیاری از نظر روایتمندی است تا نشان داده شود با توجه به دیدگاه نیکولایوا درباره ی روایتمندی داستان های کودکان، روایت بازنویسی شده چه ویژگی هایی یافته و همچنین نوع نگرش به کودک و انتظارها از وی در فرهنگ بختیاری، چه تأثیری بر بازنویسی داشته است. براساس این، عناصر داستانی در این دو قصه مانند شروع، تعلیق، گره افکنی، پایان، شخصیت، زاویه ی دید، زمان و مکان بررسی شد. نتایج پژوهش، نشان می دهد بسیاری از عناصر داستان، تغییر داده شده است تا روایت بازنویسی شده، با فهم مخاطب کودک متناسب شود. همچنین نوع نگرش به کودکان در فرهنگ بختیاری، باعث تغییرهایی در قصه ی بازنویسی شده گردیده است. پذیرش از سوی خانواده و شیوه ی اعتماد به دیگران، ازجمله ارزش ها و هنجارهایی هستند که در فرهنگ بختیاری، کودکان باید بیاموزند و در قصه ی بازنویسی شده نیز بر آن ها تأکید شده است. نگرش منفی به خشونت، باعث شده است تا داستان پایان خوشی داشته باشد. نامناسب دانستن موضوع عشق برای کودکان، موجب شده تا این صحنه در قصه ی بازنویسی شده بسیار خلاصه روایت شود. اهمیت دادن به تجربه ی زیستی کودکان و اصل همذات پنداری، سبب شده است تا زمان و مکان داستان، به منطقه ی عشایری بختیاری تغییر داده و در سن و نقش شخصیت ها تغییرهایی ایجاد شود. با توجه به این مسئله که در فرهنگ بختیاری، کودکان باید در حل مشکلات زندگی نقش آفرین باشند، در روایت بختیاری، برخلاف نگرش جبرگرایانه در روایت نظامی، شخصیت ها نقش فعّال تری یافته اند. واژه های کلیدی: بازنویسی، روایت مندی، فرهنگ بختیاری، قصه ی خیر و شر، نظامی، نیکولایوا.
رویکردهای گوته به ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات جهانی واکنشی در برابر ناکامی ها و کاستی های ادبیات ملی است. آرمان آشکارش یکپارچگی مردم جهان و آرمان پنهانش برتری جویی و فزون خواهی ملی است. راه کارش پیوند میان سخن وران جهان و ابزارش فرهنگ زبان و ادبیات است. روی کردهای گوته به ادبیات جهانی بازتاب آرمان ها، اندیشه ها و رخ دادهای روزگار او هستند. از این رو، گوناگون و پرشمار هستند و پیوسته دگرگون می شوند. مقاله پیشِ رو، برآن است، با بررسی روی کردهای گوته به ادبیات جهانی، به واکاوی خواست او از ادبیات جهانی، خاستگاه، مرزها و چند و چون دیدگاهش بپردازد.
زن ستیزی در ادبیّات زن محور: بررسی تطبیقی رمانهای غرور و تعصّب اثر جین آستین و چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
149-172
حوزههای تخصصی:
در رمانهای جین آستین بیشتر شخصیّت های اصلی زن هستند امّا زنان نسبت به مردان فعّالیّت اجتماعی و تحصیلات کمتری دارند و مهمترین دغدغه آنان ازدواج است. باگذشت نزدیک به دو قرن،گرایش های مشابهی را می توان در نمونه هایی از ادبیّات معاصر ایران مشاهده کرد. در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد شخصیّت زنی را خلق می کند که در مقابل دیگر زنان موضع گیری های خصم آمیز دارد امّا تحت تأثیر یک شخصیّت مرد است و مرد با وجود حضور کم رنگ، نقشی کلیدی در رمان ایفا می کند. این پژوهش با بررسی نظریات منتقدان فمینیست در مورد پدر سالاری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی دو رمان چراغ ها را من خاموش می کنم و غرور و تعصّب را با هم مقایسه می کند و به این نتیجه می رسد که شباهت های بسیاری بین این دو رمان وجود دارد. این شباهت ها عبارتند از احساس منفی شخصیّت های زن نسبت به یکدیگر، نگاه رمانتیک به ازدواج به مثابه راهی برای رستگاری و برتری شخصیّت های مرد نسبت به شخصیّت های زن. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در جوامع مرد سالار نویسنده های زن می توانند تحت تأثیر گفتمان غالب جامعه مانند مردها فکر کنند و مانند مردها بنویسند. با وجود این که در رمان های بررسی شده نگاه هر دو نویسنده واپس گرا ست، به نظر نمی رسد که زویا پیرزاد که در ابتدای قرن بیست و یکم و دویست سال پس از جین آستین می نویسد گامی به پیش بر داشته باشد.
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت های سه گانه تأویلی در اندیشه و آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل در گفتمان تصوف ذوقی، ازجمله در آثار و اندیشه های عین القضات، اصلی بنیادین به شمار می آید. در عرفان فلسفیِ او که دارای طرحی پلّکانی و مدرج است، هر مفهوم ابتدا و انتهایی دارد. سالک از ابتدا به انتها می رسد و در انتها نیز مدارجی را می پیماید تا به نهایت انتها برسد. نوبت های سه گانه تأویلی عین القضات در پرتو مراتب سه گانه معرفتی-ادراکیِ «خواندن»، «دانستن» و «رسیدن»، علاوه بر حیثیت معرفت شناختی، بُعد هستی شناختی نیز پیدا می کند؛ سلسله مراتبی تأویلی که درنهایت منجر به تحول باطنی و گشودگی چشم و دل به ساحت و افق تازه ای می شود. در قوس هرمنوتیکی پل ریکور نیز مفسریا خواننده در مواجهه با متن مراحلی را پشت سر می گذارد که عبارت اند از: «تبیین»، «فهم»، و «به خود اختصاص دادن». «تبیین» ساختار لفظ را بررسی می کند و به نشانه شناسی واژگان توجه دارد. در مرحله «فهم»، مفسر یا خواننده درصدد کشف ژرفای معنا و حصول به نیت مؤلف ضمنی متن است. «به خود اختصاص دادن» مرحله پایانی فهم است که داده های معنایی سبب تحول مفسّر گردیده، به فهمی متفاوت تر از خویش نائل می شود. ما در این پژوهش برآنیم تا میاننوبت های سه گانهتأویلی عین القضات و قوس هرمنوتیکی ریکور تناظر برقرار کنیم و ضمن اشاره به وجوه متشابه و متفاوت این دو رویکرد تأویلی/ هرمنوتیکی، از قوس تأویلی در نظام فکری عین القضات پرده برداریم.
بررسی تطبیقی رمان های نوزده هشتاد و چهار، و بهشت خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
33 - 59
حوزههای تخصصی:
نظارت، به عنوان رکن اصلی نظام های اجتماعی مدرن، مفهومی است که شهروند را به وضعیت تابع تبدیل می کند. این تابعیت نه به عنوان سیستمی که باید همواره کنترل شود، بلکه به عنوان ساختاری عمل می کند که شهروندان را به سوژه های خود نظارتی تبدیل می کند. نشان دادن این وجه ویران گر نظام های اجتماعی مدرن، همواره وظیفه جامعه شناسان تلقی شده است. مقاله حاضر بر آن است که با روش تحلیل محتوا، دلالت ضمنی متون دوگانه فوق و قرابت ها و تفاوت های آن ها را با یکدیگر نشان دهد. نتیجه پژوهش این است که هر دو رمان، انتقادی علیه توتالیتاریسم برآمده از عقلانیّت ابزاری هستند که آگاهانه یا غیرآگاهانه مؤلّفه های انقیاد، نظارت و مراقبت نظام های حادّ عقلانی را در خود لحاظ کرده و آن را به عنوان خراب آبادی مدرن به تصویر کشیده اند.
وحدت؛ گفتمانی در بستر ادبیات پایداری؛ با تأملی در شعر معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
335 - 355
حوزههای تخصصی:
دعوت به وحدت و انسجام ملی، از درونمایه های اصلی در ادب پایداری است. از همین رو، یکی از گفتمان های مورد توجه در میان شاعران بیداری اسلامی در شعر معاصر فارسی و عربی، موضوع اتحاد و دعوت همگانی به همبستگی و تشکیل صف واحد در برابر دشمنان است. این مقوله مهم سیاسی- اجتماعی که سرچشمه های اصلی آن، رهنمودهای قرآن کریم و احادیث نبوی(ص) است، در دوره معاصر و در سروده های شاعران دو زبان، بازتاب گسترده ای دارد؛ به نحوی که این شاعران، عامل اتحاد در زمینه های دینی و نیز ملی را یکی از اصلی ترین عوامل پیروزی و موفقیت مسلمانان در صحنه های سیاسی و اجتماعی خود می دانند. در این جستار با گذری بر اشعار مهم ترین سرایندگان معاصر فارسی و عربی در عرصه ادب پایداری، به بررسی و تحلیل دیدگاه آنان درباره مسأله وحدت خواهیم پرداخت. رهیافت این پژوهش گویای آن است که این شاعران، ضمن برشمردن خطرات تفرقه و دودستگی، اتحاد را در دو حوزه اسلامی و ملی آن، اساس رسیدن به اهداف و شکست توطئه ها و نقشه های دشمن می دانند.
مقایسه مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار عطار و امام خمینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
61 - 78
حوزههای تخصصی:
عارفان دردوره های زمانی مختلف در باب چگونگی سلوک، سخن گفته اند. معروف ترین وادی های عرفانی به هفت وادی عطارشهرت دارد که تاامروز هم برعرفان وعارفان تأثیرفراوانی داشته است. نگارنده این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه های عطار نیشابوری و امام خمینی، در باب سفر و مراحل سیر و سلوک پرداخته است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار و سروده های عطار و امام خمینی مقایسه و بررسی شده و مفاهیم، الفاظ مشترک و متباین در این دو، مشخص گردیده است. هر دو عارف برای مراحل سیر و سلوک مراتبی قائل هستند؛ گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی بین آن ها دیده می شود. نکته ی مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی کوشیده اند و آن بیان عرفان به زبانی درخور فهم مردم عادی است؛ زیرا به زعم هر دو عارف، عرفان ضرورت حیات انسان در تمام اعصار است و قدم گذاردن در این وادی تمامی جوانب حیات انسان را در برمی گیرد، لذا باید آن را از دشواری ها و پیچیدگی های خاص علمی مبرا ساخت تا بتواند کل جامعه بشری را فراگیرد.
دگردیسی های سپهر گفتمان در ترجمه مفهومی محمد عبدالله نورالدین از رباعیات خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سپهرگفتمان به مجموعه ای از هنجارها، دانش، آداب و رسوم، مفاهیم و ایدئولوژیِ مورد پذیرش شاعر یا نویسنده اطلاق می شود که در آثارش نمود می یابد. در ترجمه اثر ادبی، بررسی کیفیت بازنماییِ سپهر گفتمان در زبان مقصد علاوه بر درنوردیدن مرزهای زبانی و ادبی بر اهمیت چگونگی این بازنمایی نیز تأکید دارد؛ زیرا رویکرد مترجم به عناصر سپهر گفتمانِ متن مبدأ و چگونگی ترجمه آن به زبان مقصد، نیازمند دقت و توجه ای بایسته است. رباعیات خیام نیشابوری (439- 526ه ) شاعر پرآوازه ایرانی، یکی از آثار ادبی ارزشمند است که بعد از ترجمه فیتز جرالد مورد اهتمام جهانیان قرار گرفت. محمد عبدالله نورالدین شاعر و ناقد معاصرِ اماراتی (1976م.) نیز از مترجمانی است که به ترجمه مفهومی رباعیات خیام پرداخته است. او بعد از ذکر یک رباعی از خیام و بیان ترجمه مفهومی خود، دیگر ترجمه های عربیِ این رباعی را نیز به منظور برجسته سازی و تشخص ترجمه خود در مقایسه با دیگر آثار انجام شده در این زمینه، بیان می دارد. نورالدین با برگردان این رباعیات به زبان عربی و با تغییر قالب رباعی به شعر سپید و تلفیق ایدئولوژی های جدید به منظور گنجاندن جوهر اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود ترجمه ای مفهومی را به دست می دهد. پژوهش حاضر بر این است تا با رویکرد هرمنوتیکی عناصر سپهر گفتمان در رباعیات خیام و تغییرات مشهود آن را در خوانشِ عربیِ نورالدین بررسی و شیوه ترجمه آزاد آن را بر عناصر بوطیقای این رباعیات شرح و تبیین کند. بررسی وتحلیل این خوانش از رباعیات خیام نشان می دهد که این ترجمه گونه نیز بسان هر ترجمه مفهومی نتوانسته از بافت موقعیتی و فرهنگیِ مقصد مصون ماند؛ از این رو، بخشی از واژگان رباعیات خیام در برگردان نورالدین حذف شده و واژگان و ترکیباتی دیگر جانشین آن ها شده تا به فراخور زمانه گفتمانی دیگر پدید آرد، اما با وجود این تغییرات، ترجمه مفهومی نورالدین به محتوای رباعیات خیام بیش و کم وفادار مانده است.
رثای امام حسین (ع) در اشعار محتشم کاشانی و جناح الکاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.2270.1683
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد نگرشی جناح الکاظمی (متولّد 1949 م.) و محتشم کاشانی (905ه .ق. – 996ه .ق.) به مثابه شاعران اهل بیت، بیان مصیبت های امام حسین (ع) و یاران باوفایش در روز عاشورا، و به تصویرکشیدن مصیبت های بزرگی است که در صحرای کربلا بر اهل بیت (ع) گذشت. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و براساس نظریه ادبیّات تطبیقی اسلامی به واکاوی مهم ترین شاخصه های سوگ سروده های این دو شاعر در رثای امام حسین (ع) می پردازد که تجلّی شیفتگی این دو شاعر برجسته به اهل بیت و اندوه آنان نسبت به این تراژدی سوزناک است . یافته های پژوهش، بیانگر آن است که دو شاعر در رثای امام حسین (ع) مضامین مشترکی را به کار برده اند که مهم ترین آن ها عبارت اند از: تشنگی، اسارت، شهادت، بیان حزن و اندوه حضرت زینب (س) و... همچنین بررسی اسالیب به کار رفته در شعرهای ایشان نشان می دهد که هردو شاعر در استفاده از انواع صور خیال در راستای به تصویرکشیدن مصیبت کربلاء و لایه های سطحی این حادثه موفّق عمل کرده اند؛ امّا در بیان لایه های زیرین معرفتی و معنایی آن که همان تبیین اهداف بنیادین قیام کربلا است، توفیق چندانی نداشته اند.