فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقد اجتماعی ادبیّات که آثار ادبی را روبنا و محصول امور زیربنایی مادّی می داند، انعکاس مبتکرانه واقعیّت اجتماعى را وجه ممیزّه اثر ادبی می داند. هوشنگ گلشیری نویسنده ایرانی، منسوب به حزب توده و بدر شاکر السّیّاب، شاعر عراقی جوان و نوگرای منسوب به کمونیسم، آثار فراوانی دارند که در حوزه نقد اجتماعی ادبیّات قابل بررسی است. ابتدا نقد جامعه شناسی ادبیّات و مبانی آن، به طور اجمالی تعریف شده؛ سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی روسی و روش توصیفی - تحلیلی، رمان برّه گمشده راعی اثر هوشنگ گلشیری و حفّار القبور سروده بدر شاکر السّیّاب از دیدگاه نقد اجتماعی ادبیّات بررسی شده است. نتایج پژوهش، بیانگر این است که نویسنده و شاعر یادشده، صرف نظر از فاصله زمانی - مکانی و باوجود تفاوت در دیدگاه و سلیقه فردی، به دلیل تجربه شرایط یکسان، تکیه بر بیداری و آگاهی طبقاتی را به مثابه راهکارهایی برای برون رفت از مشکلات در پیش گرفته اند. گلشیری نیز با استفاده از گفتگوی کارناوالی و سیّاب با تکیه بر لایه های متفاوت شعر نو، افزون بر نقد نظام سرمایه داری و نمودهای آن؛ ازجمله استعمار و استثمار، آن ها را مسبّب مشکلاتی همچون جنگ، بحران های فردی - اجتماعی، فقر طبقات فرودست و استبداد داخلی حکومت ها دانسته اند که ادیبان را از نوید به آینده ای روشن بازداشته است.
التهجین فی الروایه الجزائریه المعاصره على ضوء نظریه هومی بابا (روایه "کیف ترضع من الذئبه دون أن تعضک" لعماره لخوص أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
31-50
حوزههای تخصصی:
یتعرّض المهاجرون لتغیّرات جذریه فی کیفیه التعامل مع البیئه الجدیده أثناء الهجره وإن هاجس الحفاظ علی الثقافه الوطنیه من جهه والتواصل البناء مع البیئه الجدیده من جهه أخری یعتبران من تعقیدات تعامل مجتمع المهاجرین مع السکان الأصلیین. بما أنّ الروایه والقصه من أکثر الأدوات خلودا لتصویر التحدیات التی یواجهها المهاجرون عند اعتناقهم الهویه المزدوجه، تناول العدید من الکتّاب العرب فی أعمالهم الأدبیه موضوع المهاجرین فی أوروبا، منهم الروائی الجزائری المعاصر عماره لخوص فی روایه "کیف ترضع من الذئبه دون أن تعضک" التی تدور أحداثها حول المهاجرین من دول العالم الثالث الذین هاجروا إلی إیطالیا.یرسم الروائی أزمات هویه المهاجرین والتناقضات الثقافیه والاجتماعیه والدینیه التی تعرّضوا لها فی البلد المستضیف. یحاول المقال الحاضر إلى تحلیل موضوع الهجنه فی شخصیه المهاجرین علی ضوء آراء هومی بابا الناقد الأمیرکی ذو أصل هندی مستعینا بالمنهج الوصفی التحلیلی، ومن أبرز النتائج التی توصلنا إلیها هی أن لخوص یجسّد الهویه المهجنه للمهاجرین فی شؤون کالدین والطعام واللغه والاسم والعادات والتقالید وأنّ معظم المهاجرین الجدد ماعدا بطل الروایه؛ أمدیو غیر قادرین علی خلق الخطاب والتبادل الثقافی مع السکان الأصلیین، وقد یؤدی عجزهم علی التعامل مع فضاء الهجره إلی عدم تمکنهم من قبول الهویه الجدیده.
بررسی رد پای اساطیر در رمان آتش بدون دود بر اساس نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره یکی از عناصر تأثیرگذار در ساختار و محتوای داستان های معاصر است. یکی از این داستان ها که با تأثیرپذیری از اسطوره ها به وجود آمده است، رمان آتش بدون دود از نادر ابراهیمی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای است و هدف از آن، بررسی رد پای اساطیر در این رمان بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت است. فرض نگارندگان این بوده که نویسنده در ساختار و محتوای اثر خود، آگاهانه از عناصر اساطیری استفاده کرده و با آن ها رابطه بینامتنی برقرار کرده است. مبتنی بر این ایده و بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت، تأثیرپذیری نویسنده از متون اساطیری و حماسی به ویژه شاهنامه اثبات و نتایج زیر حاصل شده است: داستان های اساطیری و حماسی، از جمله رستم و سهراب، فریدون، سیاوش، بانوگشسب...، و عناصر اساطیری، از قبیل تقدّس درخت، تبدیل به گیاه شدن قهرمان و... در شکل گیری این رمان نقش داشته اند که بنا بر تقسیم بندی ترامتنیت ژنت در پنج زیر مجموعه پیرامتنیت، بینامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت مورد بررسی قرار گرفته اند.
بررسی تطبیقی مهم ترین مؤلّفه های رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
155 - 183
حوزههای تخصصی:
واکاوی مؤلفه های یک مکتب ادبی و تطبیق آن با سروده های شاعران برجسته جهانی، از زمره کارآمدترین رویکردهای نقد ادبی در مواجهه با متن است. این گونه از تحلیل متن، در مطالعات تطبیقی، ویژگی های مشترک تفکر- عاطفه شاعرانه را آشکار می سازد و نحوه مواجهه با عناصر و مؤلفه های یک مکتب را در جغرافیای فرهنگ های متفاوت تبیین می کند. رمانتیسم، یکی از مهم ترین مکاتبی است که در گستره ادبیات جهان، الهام بخش بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده و در ادبیات ایران نیز برخوردار از ظرفیت انطباق پذیری بسیاری است. احمد شاملو، شاخص-ترین سروده سرای شعر سپید، به لحاظ مضمونی و ساختاری، به گونه ای عمیق و شگفت، تحت تأثیر شاعران فرانسوی هم چون لویی آراگون قرار داشته و بدین گونه، مؤید مقوله برجسته «مبادلات فرهنگی» در جهان معاصر گردیده است. این در حالی است که آراگون خود عمیقاً تحت تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بوده است. نگارندگان در پژوهش پیش روی، برآنند که با اتخاذ رویکردی تطبیقی، ضمن بررسی برجسته ترین مؤلّفه های مکتب رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو، شباهت ها و تفاوت های معنادار این دو شاعر را برجسته سازند؛ جستار حاضر، ضمن پرداختن به نمونه های شعری، نقش پر رنگ مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی را در جهان معاصر آشکار خواهد نمود و نشان خواهد داد که مؤلفه های فکری- ادبی در روزگار ما اموری فراوطنی- جهانی اند.
بررسی تعریب داستان «شاه و کنیزک» مثنوی با تکیه بر الگوی وینی و داربلنه (موردپژوهی مقایسه ترجمه منظوم هاشمی و جواهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفته خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژه ای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالب های نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی - عرفانی پرداخته اند که در این میان، ترجمه های منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان می سازد. در مقاله حاضر پس از بیان ویژگی های این دو ترجمه منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمه «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهره گیری پربسامد از الگوهای ترجمه مستقیم و به طور ویژه ترجمه لغوی به متن مبدأ نزدیک تر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگی های مثبت این ترجمه به شمار می آید. درحالی که در ترجمه منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خواننده زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانه ترجمه نیز جابه جایی و تعدیل در ترجمه هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.
نقد ترجمه عربی مرزبان نامه براساس نظریه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه یکی از راه های ایجاد تعاملات فرهنگی بین ملّت ها است. در این میان، وظیفه مترجم ارائه ترجمه ای صحیح و درست است. نظریه پردازان ترجمه الگوها و مدل های متفاوتی را برای ارزیابی ترجمه ها ارائه کرده اند. ارزیابی و سنجش ترجمه براساس مدل ها و الگوهای ارائه شده سطح کیفی متن ترجمه شده و ویژگی های مثبت و منفی آن را آشکار می سازد. از این رو، میزان مقبولیت ترجمه یک اثر ادبی زمانی مشخص می شود که طبق این الگوها مورد ارزیابی قرار گیرد. در این جستار، ترجمه عربی مرزبان نامه با عنوان «قصص الأمیر المرزبان علی لسان الحیوان» براساس 9 مورد از موارد نظریه سیستم تحریف متن «آنتوان برمن» با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مترجم با وجود آشنایی با زبان فارسی گاه در فهم، دریافت و انتقال مطالب موفق نبوده است و با وجود تلاش های مترجم، شکاف معنایی و نارسایی در معادل گزینی در ترجمه وی به چشم می خورد. در میان مؤلّفه های مورد بررسی، دو مؤلّفه غنازدایی کمّی و کیفی بیشترین بسامد و مؤلّفه تخریب ضرباهنگ کلام کمترین بسامد را داشته است. علّت اصلی این امر و فاصله گرفتن مترجم از متن اصلی را باید در نوع متن مبدأ و جنبه ادبی و فنّی آن و عدم اشراف و تسلّط کامل مترجم بر زبان فارسی دانست.
زن ستیزی در ادبیّات زن محور: بررسی تطبیقی رمانهای غرور و تعصّب اثر جین آستین و چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
149-172
حوزههای تخصصی:
در رمانهای جین آستین بیشتر شخصیّت های اصلی زن هستند امّا زنان نسبت به مردان فعّالیّت اجتماعی و تحصیلات کمتری دارند و مهمترین دغدغه آنان ازدواج است. باگذشت نزدیک به دو قرن،گرایش های مشابهی را می توان در نمونه هایی از ادبیّات معاصر ایران مشاهده کرد. در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد شخصیّت زنی را خلق می کند که در مقابل دیگر زنان موضع گیری های خصم آمیز دارد امّا تحت تأثیر یک شخصیّت مرد است و مرد با وجود حضور کم رنگ، نقشی کلیدی در رمان ایفا می کند. این پژوهش با بررسی نظریات منتقدان فمینیست در مورد پدر سالاری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی دو رمان چراغ ها را من خاموش می کنم و غرور و تعصّب را با هم مقایسه می کند و به این نتیجه می رسد که شباهت های بسیاری بین این دو رمان وجود دارد. این شباهت ها عبارتند از احساس منفی شخصیّت های زن نسبت به یکدیگر، نگاه رمانتیک به ازدواج به مثابه راهی برای رستگاری و برتری شخصیّت های مرد نسبت به شخصیّت های زن. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در جوامع مرد سالار نویسنده های زن می توانند تحت تأثیر گفتمان غالب جامعه مانند مردها فکر کنند و مانند مردها بنویسند. با وجود این که در رمان های بررسی شده نگاه هر دو نویسنده واپس گرا ست، به نظر نمی رسد که زویا پیرزاد که در ابتدای قرن بیست و یکم و دویست سال پس از جین آستین می نویسد گامی به پیش بر داشته باشد.
نقد رهیافت های فلسفی به شعر حافظ
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
111-136
حوزههای تخصصی:
رابطه ی فلسفه و ادبیات به طورعام و فلسفه و شعر به طورخاص، عیمق تر و پیچیده تر از آن است که در بادیِ امر به چشم می آید. شِلگل شعر را فلسفه ی جلی و فلسفه را شعرِ خفی می دانست. دیلتای بر رابطه ی تنگاتنگ شعر و فلسفه تاکید می-کرد. کریچلی از «فلسفه» به مثابه «شاعری» یاد می کند. فلاسفه ای چون هیدگر و گادامر، بر اشعار شعرایی چون گوته، هولدرلین، ریلکه، تراکل و دیگران شرح و تفسیر نوشته اند. هگل زیر تاثیرِ گوته بود. از آن طرف، شاعرانی چون گوته به فلسفه و آثار فیلسوفان توجه داشتند. گوته، شاگرد هِردر بود و نیچه، گوته را ستایش می کرد و زیر تاثیر او بود. بازتاب اندیشه های فلسفی در شعر شاعران، چنان بود که حتی برخی از شاعران بزرگ را «فیلسوف- شاعر» می نامند. در جهان شرقی و در ایران نیز ماجرای پیوند فلسفه و حکمت با شعر، کم وبیش از همین قرار است. گرچه نه از فلسفه، تلقی واحدی وجود دارد و نه تلقی از فلسفه در غرب و شرق یکسان است؛ اما می توان به پرسش ها و مبانی و سرمشق های مشابه دست یافت. یکی از شاعرانی که اهل فلسفه، توجهی ویژه به شعر او داشته و دارند، حافظ است. این توجه گاهی به اعتبار وجوه فلسفی خودِ شعر حافظ است و گاهی به اعتبار نحوه ی مواجهه ی مفسران و نوع رهیافت آن ها به شعرش. کسانی چون هومن، رحیمی، موحد، آشوری، شایگان، داوری و فردید، از منظر فلسفی به شعر حافظ نگریسته اند. بسیاری از نوشته هایی که داعیه ی شرح و نقد فلسفی دارند، عملا وجه و اعتبار فلسفی ندارند، یا در حد استخدام واژگان فلسفی متوقف شده اند. دراین مقاله کوشیده ایم که ضمن مرور مواجهه ی فلسفی و کلامی مفسران و شارحانِ قدیم با شعر حافظ (دوانی و دارابی و...)، بر رهیافت های فلسفی جدید متمرکز شویم و به نقد آن ها بپردازیم.
الأصوات المتعدده وتیار الوعی فی روایه "البحث عن ولید مسعود" لجبرا إبراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
37 - 57
حوزههای تخصصی:
علما بأن فلسطین کانت تعیش ظروفا عسیره فی النصف الثانی من القرن العشرین فقد أبدع الروائی الفلسطینی الموهوب جبرا إبراهیم جبرا فی تألیف روایه تعالج الأوضاع الاجتماعیه والسیاسیه والثقافیه فی تلک الحقبه الزمنیه وراح یبحث عن المنجی لفلسطین من الشرّ والظلم والتراجع الفکری. وقد أظهر لنا جبرا إبراهیم جبرا جیلا جدیدا أخذ علی عاتقه القیام بالتحول والثوره علی القدیم المتخلف. ومن الجانب الفنی فقد تأثر جبرا بنظریه الأصوات المتعدده لباختین ونری فی روایته "البحث عن ولید مسعود" أنه تم تشکیلها سردیاً عبر مجموعه من الأصوات المتعدده، اشترکت فی المنظومه السردیه، وتفاوتت أهمیه هذه الأصوات بتفاوت درجه علاقتها بصوت البطل. کما تمّ توظیف تقنیه تیار الوعی متکئا علی الشریط المسجَّل الذی ترکه البطل ولید مسعود وضمّ معظم ملامح تیارالوعی. وقد تبین من خلال هذه الدراسه أن جبرا استخدم تقنیه جدیده وهی أنه جاء بأصوات الشخصیات، ولکن هذه الشخصیات کلها محاطه بصوره "ولید مسعود" وحینما تنکشف هذه الصوره وتتجلی ملامحها تسقط سائر الأصوات لیرتفع صوت واحد ووجهه نظر سائده ألا وهو صوت ولید مسعود الذی یرمز إلی الوطن الفلسطینی.
دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" الغنائیه ل "بیجن نجدی" بناءً على نظریه إیلین بالدشویلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
59 - 78
حوزههای تخصصی:
یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعه واسعه من العناصر والمواضیع المختلفه نظراً لعلاقاتها البلیغه والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسه هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوهً صلبه فی اتجاه نقد النصوص وتحلیلها من حیث اکتشاف العناصر الداخلیه للنص. إیلین بالدشویلر تعد إحدى المنظرین الذین قدّموا علاقات وأواصر متعدده فی القصص وذلک بالتأکید على المبادئ الخمسه فی کشف القصص الغنائیه، ومن هذا المنطلق اتخذ هذا البحث فی دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" لبیجن نجدی منهج المنظره بالدشویلر اعتماداً على نظریاتها. تشیر نتائج البحث فی هذا المجال إلى أن قصه الثلاثاء الرطیب، بما أنها تحظى بعناصر وموضوعات مناسبه، توفّر منصه مناسبه لنقد وتحلیل المبادئ الغنائیه. وهکذا، فإن سیر عملیه شرح هذه القصه بناءً على أفکار إیلین بالدشویلر، یمکن أن تبیّن للمرء الذاتیهَ العمیقه القائمه على المفارقه التاریخیه أو الزمنیه وملاحظه التقاء النزعات العاطفیه مع الرموز والتحدّیات الفکریه للشخصیات فی الصور الحالمه الخیالیه والعقلیه. ونهایه القصه مفتوحه والمؤلف لا یخبر القارئ بمصیر البطل النهائی لیجعل القارئ حراً فی اختیار المصیر.
معنى "الزحاف" وتوظیفه کمصطلح فی العروضین الفارسی والعربی؛ دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
137-170
حوزههای تخصصی:
"الزحاف" باللغه العربیه یعنی الابتعاد عن المبدأ وبمعنى زحف الطفل. وفی اصطلاح علم العروض العربی، یطلق على خیارات متعدده تسهّل على الشاعر العربی عملیه إنشاد الشعر. وفی الشعر الفارسی، یطلق على أصول ومبادئ لا مفرّ منها تقریباً، وعلى الرغم من صعوبه الالتزام من قبل الشاعر الفارسی إلا أنها جعلت الشعر الفارسی أکثر إیقاعاً وتناسقاً من الشعر العربی، لدرجه أن ید الشاعر العربی أکثر انفتاحاً فی اختیاره للکلمات من الشاعر الفارسی. حاول هذا البحث من خلال مصادر عروضیه فارسیه وعربیه وهی متوفره فی المکتبات، استخراج قواعد الزحاف وأسبابها من کتب العروض العربی المختلفه ومقارنتها مع قواعد العروض الفارسی. وقد توصّل البحث فی هذه المقارنه، إلى أن الشعراء الفرس لا یمکنهم اتباع عروض الشعر العربی على الإطلاق، لذلک ابتکر علماء العروض الفارسی قواعد جدیده مستمدّه من الشعر الفارسی، وبما أن العروض الفارسی لیس بعیداً عن العروض العربی، فلیس من الضروره بمکانٍ ابتکار آلیه جدیده لوزن الشعر الفارسی.
نگرشی تطبیقی از منظر محتوایی به غدیریه های علاء الدین حلّی و شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
109 - 137
حوزههای تخصصی:
علاءالدین حلّی (786م) و سید محمد حسین بهجت تبریزی (1285ش) هر دو از شاعران نامور زبان و ادب عربی و فارسی به شمار می آیند که همواره ارادت خاصّه خود را نسبت به اهل بیت (ع) ابراز داشته اند. در پژوهش حاضر، نگارندگان با هدف تطبیق غدیریه های فارسی و عربی(موردپژوهی غدیریه دو شاعر) و با روش توصیفی- تحلیلی به جنبه های مشترک در موضوع غدیر و مسأله امامت و خلافت به حق ایشان و مدح امام علی(ع) و بیان دلاوری ها و رشادت های آن حضرت، و همچنین جایگاه ادبیات ملتزم نزد دو شاعر پرداخته اند. از نتایج مهم پژوهش حاضر می توان به بررسی موشکافانه حادثه غدیر خم نزد هر دو شاعر و تأکید بر حقانیت امامت علی ابن ابی طالب ، دفاع از مظلوم و دعوت به آگاهی مردم، بسامد تشبیه و استعاره در غدیریه، دلاوری های علی(ع) در جنگ بدر و اُحُد و ذکر حوادث کربلا اشاره کرد که در شعر شهریار و علاء الدین حلّی نمایان است.
اصول مدیریت زمان و آسیب شناسی آن در دیوان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
259 - 285
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از زندگی و رسیدن به موفقیت از جمله اهداف اساسی انسان ها است. یکی از مهم ترین گام ها در این راستا تسلّط بر زمان و مدیریت صحیح آن می باشد و انسان ها به سوی کمال تا رسیدن به اصل، با گذر از آفت های روزگار( تلف کردن وقت) طی طریق می کنند. نتیجه اینکه اگر کسی ارزش وقت را بداند ارزش عمر را دانسته است. آنچه در این مقاله بازیابی و بررسی می شود روش بهینه استفاده از زمان و عوامل آسیب رسان به آن در اشعار بهار است. اشعاری که بر گذرا بودن عمر و غنیمت شمردن لحظه و زیستن در حال تأکید دارد و همین امر، میزان اهمیت این موضوع و ضرورت بررسی آن را نشان می دهد. تحقیق با کنکاش در منابع مکتوب با شیوه پژوهشی- توصیفی انجام شده است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های سبکی دیوان تازه یافته وفای فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
435 - 463
حوزههای تخصصی:
کم توجهی محققان به سبک بازگشت به دلیل فقدان نوآوری و تکرار سبک پیشینیان، سبب ناشناخته ماندن بسیاری از شاعران این دوره و دیوان اشعار آن ها گشته است. اما بی شک کاوش در اشعار شاعران دوره بازگشت نیز خالی از فایده نبوده و بخشی از گنجینه ادبیات فارسی را بازنمایی می کند. محمد حسین وفای فراهانی ، ادیب و شاعر متخلص به «وفا»، عموی قائم مقام اول و از سادات فراهان بود. وفای فراهانی از شاعران گمنام قرن سیزدهم است. دیوان اشعار وی هنوز به صورت نسخه خطی بوده و به چاپ نرسیده است. در این نوشتار به شیوه استقرایی- تحلیلی به بررسی و تحلیل مؤلفه های سبکی دیوان وفای فراهانی پرداخته شده است. با بررسی و تحلیل اشعار او می توان پی برد وی از شاعران سبک بازگشت است که در سطح زبانی متوجه سبک خراسانی و از جنبه های ادبی و فکری پیرو سبک عراقی بوده است. اشعار وفای فراهانی همراه با سادگی و روانی، از آرایه های بدیعی لفظی و معنوی بهره بسیار برده است.
بررسی تطبیقی بازتاب میراث ادبی در راحه الصدور و عقد العلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
131 - 155
حوزههای تخصصی:
متون تاریخی فارسی در دوره کلاسیک ضمن اینکه به لحاظ محتوا مربوط به تاریخ اند، بخشی از میراث نثر فارسی به شمار می آیند. نویسندگان آثار تاریخی هم توجه خاصی به ادبی کردن نثر دارند و می کوشند تاریخ را در قالب نثر زیبایی ارائه دهند و بخشی از میراث ادبی نظیر کاربرد شعر فارسی و شعر عربی، امثال و حکم، آیات قرآنی و احادیث را در آثار خودشان بازتاب دهند. در این مقاله، میراث ادبی در دو متن تاریخی برجسته مربوط به دوره سلجوقی، «راحه الصدور» راوندی و «عقد العلی» افضل الدین کرمانی ، و همچنین شیوه های کاربرد هر یک از آن ها بررسی شده و نتیجه گرفته شده است که هر دو نویسنده، میراث ادبی را با مهارت خاصی در آثار خود به کار برده اند که تأثیر بسزایی بر ادبیات فارسی آن دوران داشته است. میزان بازتاب آیات و احادیث در هر دو کتاب تقریباً نزدیک به هم است اما شیوه های کاربرد آن ها متفاوت می باشد. همچنین اشعار و امثال و حکم بکار رفته در «راحه الصدور» به مراتب بیش تر از کتاب «عقد العلی» است. شیوه های کارکرد اشعار در هر دو اثر شبیه هم است و در حالی که به نظر می رسد کارکرد روایی- تاریخی ارجح باشد، ولی هر دو نویسنده از این کارکرد کم ترین بهره را برده اند.
بررسی انگیزه های جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
291 - 318
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق می دهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه می کند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آن ها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افق های رنگارنگ هنر و ادبیات است که می تواند زمینه های فرهنگی ملت های گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آن ها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملت ها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام می گیرند، این ادبیات همواره همگانی تر و جهانی تر می شود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزه های جنگ، در متن «شاهنامه» فردوسی و «ایلیاد و ادیسه « هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است.
نماد حیوانی شیر در مذهب و اساطیر ایران باستان و ادبیات منظوم فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
439 - 456
حوزههای تخصصی:
در ادبیات هر قومی شگردهای مختلفی برای جلب توجه خواننده و تأثیرگذاری بجا به کار گرفته می شود. یکی از این شیوه های ادبی کاربرد نماد و سمبل در متون نظم است تا نویسنده با زبانی نمادین و غیر مستقیم هدف مورد نظر خود را به خواننده انتقال دهد. استفاده از نماد حیوانات یکی از این موارد است که به شکل گسترده برای بیان مطلبی و توجیه هدفی و یا القای باوری خاص به کار برده می شود. در این مقاله به بررسی نماد حیوانی شیر می پردازیم. تا کنون نماد شیر در تاریخ و هنر و ادبیات مورد پژوهش واقع شده است؛ اما وجوه عرفانی و دینی این نماد کم تر مورد توجه واقع شده است. هدف مقاله حاضر بررسی این نماد از وجوه دینی و عرفانی و ادبی می باشد، تا با تکیه بر یافته های علمی بتوان خواننده را به درک درستی از نمادهای حیوانی شیر رهنمون شد.
دگردیسی های سپهر گفتمان در ترجمه مفهومی محمد عبدالله نورالدین از رباعیات خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سپهرگفتمان به مجموعه ای از هنجارها، دانش، آداب و رسوم، مفاهیم و ایدئولوژیِ مورد پذیرش شاعر یا نویسنده اطلاق می شود که در آثارش نمود می یابد. در ترجمه اثر ادبی، بررسی کیفیت بازنماییِ سپهر گفتمان در زبان مقصد علاوه بر درنوردیدن مرزهای زبانی و ادبی بر اهمیت چگونگی این بازنمایی نیز تأکید دارد؛ زیرا رویکرد مترجم به عناصر سپهر گفتمانِ متن مبدأ و چگونگی ترجمه آن به زبان مقصد، نیازمند دقت و توجه ای بایسته است. رباعیات خیام نیشابوری (439- 526ه ) شاعر پرآوازه ایرانی، یکی از آثار ادبی ارزشمند است که بعد از ترجمه فیتز جرالد مورد اهتمام جهانیان قرار گرفت. محمد عبدالله نورالدین شاعر و ناقد معاصرِ اماراتی (1976م.) نیز از مترجمانی است که به ترجمه مفهومی رباعیات خیام پرداخته است. او بعد از ذکر یک رباعی از خیام و بیان ترجمه مفهومی خود، دیگر ترجمه های عربیِ این رباعی را نیز به منظور برجسته سازی و تشخص ترجمه خود در مقایسه با دیگر آثار انجام شده در این زمینه، بیان می دارد. نورالدین با برگردان این رباعیات به زبان عربی و با تغییر قالب رباعی به شعر سپید و تلفیق ایدئولوژی های جدید به منظور گنجاندن جوهر اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود ترجمه ای مفهومی را به دست می دهد. پژوهش حاضر بر این است تا با رویکرد هرمنوتیکی عناصر سپهر گفتمان در رباعیات خیام و تغییرات مشهود آن را در خوانشِ عربیِ نورالدین بررسی و شیوه ترجمه آزاد آن را بر عناصر بوطیقای این رباعیات شرح و تبیین کند. بررسی وتحلیل این خوانش از رباعیات خیام نشان می دهد که این ترجمه گونه نیز بسان هر ترجمه مفهومی نتوانسته از بافت موقعیتی و فرهنگیِ مقصد مصون ماند؛ از این رو، بخشی از واژگان رباعیات خیام در برگردان نورالدین حذف شده و واژگان و ترکیباتی دیگر جانشین آن ها شده تا به فراخور زمانه گفتمانی دیگر پدید آرد، اما با وجود این تغییرات، ترجمه مفهومی نورالدین به محتوای رباعیات خیام بیش و کم وفادار مانده است.
بررسی شخصیت شناسی امام سجاد(ع) در میمیه فرزدق با توجه به دیدگاه گوردون آلپورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
455 - 483
حوزههای تخصصی:
مدح از جمله اغراض شعری است که شاعران به وسیله آن خود و ممدوحشان را به مردم معرفی نموده و در یادها ماندگار می کنند. فرزدق از جمله شاعران عصر اموی است که در طول تاریخ به عنوان شاعر شیعی شناخته شده است. او قصیده میمیه خود را به مدح امام سجاد(علیه السلام) که هم عصر با این شاعر بوده اند، اختصاص داده و در آن به معرفی شخصیت امام پرداخته است. شیوه فرزدق در این قصیده در حیطه علم روان شناسی به نظریه گوردون آلپورت نزدیک است. لذا بر آن شدیم تا شیوه شخصیت شناسی فرزدق در قصیده میمیه را با نظریه گوردون آلپورت مقایسه و تطبیق نمائیم. در این میان روان شناسی به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی در بسیاری از زمینه ها با ادبیات تناسب موضوعی دارد و ضرورت انجام پژوهش های مشترک میان این دو مقوله احساس می گردد. در این مقاله با رویکرد نقد روانکاوانه از متن قصیده میمیه فرزدق که به مدیحه امام سجاد(علیه السلام) معروف است را مورد بررسی قرار داده تا از لابه لای واژگان ادبی مقصود اصلی شاعر دست یابد.
بررسی آثار تجلی صفات جمالی و جلالی خدا در سالک از دیدگاه روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفات خداوند به دو دسته جمالی و جلالی تقسیم می شود که به ترتیب دربردارنده لطف و قهر الهی است. تجلی هریک از این صفات در قلب عارف باعث ایجاد آثاری در ذهن و زبان و رفتار او می شود. در این مقاله به تبیین این آثار در عارف و اهمیت و مراتب و ترتیب آنها، مقدمات و نتایج آن و دایره واژگانی به کاررفته درباره هریک از آنها در نوشته های روزبهان بقلی پرداخته می شود. هدف از این مقاله کمک به شناخت مشرب عرفانی عارف بزرگ قرن ششم، روزبهان بقلی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. ارائه تعریف ها و تحلیل های روزبهان درباره «خوف و رجا»، «قبض و بسط»، «هیبت و انس»، بیان مراتب آن و واژگانی که روزبهان در ارتباط با آنها آورده و اهمیت هریک از آنها نزد وی از نوآوری های این پژوهش است. در نظر این عارف سنت اول عرفانی، خوف در ابتدای راه برای سالک لازم است؛ اما پس از آن در مرحله رجا می تواند به معبود دست یابد. او «قبض و بسط» را مرتبه بعد از «خوف و رجا» و «هیبت و انس» را مرتبه پس از «قبض و بسط» می داند. قبض را به سه نوع تقسیم می کند و انس را مقام سالک در مرحله مشاهده جمال می داند. واژگانی که روزبهان در ارتباط با صفات جلالی به کار می برد، عبارت است از: قهر، خوف، قبض، هیبت، ازل؛ همچنین واژگان به کاررفته در ارتباط با صفات جمالی عبارت اند از: لطف، رجا، بسط، انس، ابد، مشاهده، عشق.