فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیین سَماع در طریقت قادریه و کَتَک در هندوئیسم از شناخته شده ترین رقص ها هستند. این آیین ها که آمیخته با باورهای مذهبی هستند، رقصیدن را یکی از راه های برقراری ارتباط با کائنات می دانند. رقص های آیینی علاوه بر جنبه های زیباشناختی در صورت های حرکتی، دارای مفاهیم عرفانی، دینی و روایی هستند که درطول زمان تکامل پیدا کرده است. در طریقت قادریه عارف در طی سماع برای برقراری ارتباط با عالمی دیگر می کوشد. این مقاله به روش مطالعه تحلیلی تطبیقی به بیان همانندی ها و تفاوت های این دو آیین و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر و ک شف روابط زم انی و مک انیِ آن ها در فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود تفاوت های آیینی و دینی، ساختارهای مشترکی در دو رقص سماع و کتک وجود دارند. رقص کَتَک، در معابد هندوئیسم مانند سماع ریشه در نیایش آفری دگار دارد و در برخی از ابعاد صورت و محتوا با آن همانند است. در مورد تأثیرپذیری های کتک از سماع قادریه به نظر می رسد که کتک در هند، در دوران سلاطین دهلی و امپراتوران مغول، به واسطه ارتباطات فرهنگی بین اسلام و هندوئیسم، دگرگونی هایی پیدا کرده است.
بررسی و تحلیل تجارب عرفانی شمس الدین محمد لاهیجی در مفاتیح الإعجاز فی شرح گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
45 - 71
حوزههای تخصصی:
لاهیجی از عارفان بزرگ ایرانی و سلسله نوربخشیه، در شرحی که بر گلشن راز شبستری نگاشته، از مکاشفات عرفانی خویش سخن گفته است. مکاشفات عرفانی به عنوان تجارب خاص عارفان در تبیین نگاه عرفانی و عوامل موثر در گزارش این تجربه ها و احساس هایی که عارف از سر گذرانده، پیوسته مورد توجه پژوهشگران فلسفه عرفان بوده است. از دیگر جنبه های مهم در بررسی تجارب عرفانی تأثیرات بافت و زمینه فرهنگی و تعالیمی است که عارف با آنها پیوسته در ارتباط بوده است. براین اساس، نوشتار حاضر باتوجه به این پرسش که «عناصر و اجزای تجارب عرفانی لاهیجی چه چیزهایی هستند و شیخ تا چه اندازه متأثر از تعالیم پیشینی و بافت فرهنگی خود بوده است؟»، با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی اجزا و عناصر مکاشفات شیخ پرداخته است. براساس سه نظریه غالب در فلسفه عرفان، گزارش های لاهیجی را می توان در تأیید نگاه بینابینی تعریف کرد. همچنین، افزون بر نظریات و مدل هایی که محققان درباره تجربه احساس های سه گانه (موجود یگانه، یگانگی موجودات ویگانگی با موجودات) ارائه کرده اند، احساس یگانگی با موجود یگانه نیز گزارش شده است که می تواند حالت چهارمی در این مدل فرض گردد. شیخ در توصیف تجارب خود حالاتی را از سر گذرانده که طی آنها پس از درک حضور خداوند و تجلیات ذاتی او، احساس یگانگی با خداوند کرده و به تجربه آگاهی محض رسیده است.
نقدهای شاه نعمت الله ولی در حوزه های تصوّف، فلسفه و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
151 - 180
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر با روش توصیفی-تشریحی نقدهای یکی از اثرگذارترین چهره های تصوّف، شاه نعمت الله ولی، در رسائل منسوب به او با هدف شناسایی حوزه هایی که نقد کرده است و نیز روش و زبان او در این نقدها بررسی و تحلیل می شود. مطالعه این نقدها نشانگر دیدگاه و آرای او در مذهب، عرفان و فلسفه است. شاه ولی مریدان فراوانی داشته و به یقین برخی از آن ها انحرافات و بی رسم و راهی هایی های داشته اند، ولی نتایج تحقیق نشان می دهد که وی به نقد آن ها نپرداخته و به نقد آرای نظری در خصوص سیر و سلوک عرفانی بسنده کرده است. شاه ولی به مقام مشاهده معتقد نبوده و معرفت عرفا جز معرفت قطب را ناقص می داند. همچنین بین سیر و سلوک عرفانی و زندگی عادی و معمولی بین مردم منافاتی ندیده است. در حوزه فلسفه وکلام با اینکه از شارحان مکتب اکبری است، اما گاهی دیدگاه های ابن عربی و نیز دیدگاه های حکما، معتزله و متکلّمان و برخی از دیدگاه های امامیه را بدون اشاره به نام نقدشونده نقد کرده است. او با زهّاد و شطاحان مخالف بوده، اما نگاه مثبتی به ملامتیه داشته است. شاه ولی از نظر زبانی کمتر از تمثیل و حکایات بهره برده و با زبانی ساده و روشن نقدهای خود را بیان کرده است.
بناء الشخصیة الروائیة فی "بقایا صور" لحنا مینه و"جای خالی سلوتش" لمحمود دولت آبادی وفقا لهرم ماسلو للحاجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
63 - 88
حوزههای تخصصی:
سیکولوجیه الشخصیه من الموضوعات الأساسیه فی علم النفس، حیث یتمّ تحدید السمات والعوامل التی تؤثّر على عملیات التفکیر والعاطفه والسلوک البشری الطبیعی أو غیر الطبیعی، ویتمّ تحلیل أسباب السلوک البشری فی المواقف المختلفه. حتى الآن، تمّ اقتراح العدید من النظریات فیما یتعلق بعلم نفس الشخصیه، ومن أبرزها نظریه هرم أبراهام ماسلو نظرًا لتأکیدها على مراحل تطور الشخصیه بناءً على الاحتیاجات البشریه الخمسه (الفسیولوجیا، والأمن، والاعتماد، واحترام الذات، وتحقیق الذات). یعتقد ماسلو أن عملیه تلبیه الاحتیاجات البشریه لها عملیه هرمیه تعتمد على الإشباع النسبی للاحتیاجات السابقه. بالاعتماد على المنهج الوصفی-التحلیلی والنهج المقارن متعدد التخصصات، تحاول الدراسه الحالیه فحص نمو کل شخصیه فی روایتی "بقایا صور" لحنا مینه و"جای خالی سلوتش" لمحمود دولت آبادی، بالإضافه إلى تحلیل الأبعاد النفسیه وأبعاد النمو المختلفه، وتتناول مرحله الاحتیاجات الفسیولوجیه إلى مرحله تحقیق الذات وتأثیر العوامل المختلفه خلال کل مرحله. أظهرت النتائج أنّ أیه من الشخصیات فی الروایتین لم تصل إلى مرحله تحقیق الذات بل وحتى احترام الذات التام؛ ومع ذلک، مع الأخذ فی الاعتبار أنه فی روایه "جای خالی سلوتش" کانت هناک ظروف اجتماعیه واقتصادیه وأمنیه مؤاتیه لشخصیات الروایه أکثر من "بقایا صور"؛ لذلک، تمّ توفیر منصه مناسبه نسبیًا لمراحل ماسلو التحفیزیه لشخصیات هذه الروایه.
دراسه أسلوبیه لقصیده "یا ست الدنیا یا بیروت" لنزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
33-65
حوزههای تخصصی:
لدراسه النص الأدبی مناهج نقدیه متعدده کلٌّ یقارب النص من ناحیه خاصه والنص هو الذی یدعو الناقد إلی اختیار المنهج لأنّ کل نص رغم إمکانیه دراسته بالمناهج المختلفه إلّا أنّ مقاربته تتناسب مع منهج أکثر. الأسلوبیه منهج داخلی یرکّز علی دراسه بنیه النص، فالنص هو الوسیله والهدف فی نفس الوقت. ورغم وجهات النظر المتعدده فی مجال الدراسه الأسلوبیه إلّا أنها تصل فی النهایه إلی دراسه البنیه التی تتألّف من مستویات وإن وجدت فروق فی تصنیف المستویات إلّا أن الأهم عباره عن: المستوی الصوتی، والمستوی الترکیبی والمستوی الدلالی. والأسلوبیه بوصفها فرعاً من اللسانیات التی تری اللغه نظاماً من الرموز والعلاقات، تری النص نظاماً بنیویاً متشکّلاً من الأجزاء التی ترتبط بعضها ببعض. فی الدراسه الأسلوبیه لقصیده نزار وصلنا إلی أنّ خیارات الشاعر فی مجال الصوت والترکیب والدلاله ذات إیحاء دلالی وجمالی. والشاعر تمکّن من امتلاک أسلوبه الخاص بمیزاته الفریده التی تظهر فی اختیار الأصوات والبحر العروضی، ثم فی اختیار الأسالیب الإنشائیه والحقول الدلالیه، وأخیرا فی تجلّی رؤیته من خلال الرموز الأساطیریه.
تحلیل و بررسی عدالت اجتماعی با تکیه بر تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
173 - 197
حوزههای تخصصی:
کتاب های تاریخ و آگاهی طبقاتی از جورج لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی از شفیعی کدکنی اگر چه از لحاظ صوری متفاوت و در قالب های غیر همگون به نظر می رسند، امّا در باطن دارای بنیانی همسان فکری هستند که حاصل تشابه دیدگاه های دو متفکّر غربی و شرقی در تبیین عدالت اجتماعی برای جامعه ای پویا است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی این آثار در جهت نشان دادن وحدت نیازهای انسان و جامه عمل پوشاندن به آرزو های انسان آرمانی با کرامت اجتماعی است که علی رغم تفاوت های مکانی به علّت همسانی مسائل زندگی در عصر حاضر است. روش انجام این پژوهش توصیفی– تحلیلی با بهره گیری از یاد داشت های کتابخانه ای است. هدف در پژوهش حاضر این است که با تکیه بر اساس نظریّه آگاهی طبقاتی فردی، واکنش عقلانی، ایجاد نیروی محرّکه و کاهش نابرابری ها برای توسعه اجتماعی و فرهنگی مورد کنکاش قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روند شکل گیری آگاهی های اجتماعی با محتوای اجتماعی و فلسفی روشن بینانه این آثار از سه مرحله برخوردار است. مرحله آگاهی که به شکل شئ وارگی آشکار می گردد. در مرحله دوم اعتراض وارد شکل های نمادین می شود و در نهایت بر مرحله تثبیت می انجامد که هدف متعالی دو متفکّر آزادمنش است.
مروری بر کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
8 - 13
حوزههای تخصصی:
این نوشته، نگاهی متفاوتی است به کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی که در سال 1401، انتشارات جام جم آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، تجربه زیستی نویسنده در خصوص مصرف مواد مخدر و رهایی از آن است. در صفحه ابتدایی کتاب، یادداشتی به خط نویسنده خوش می درخشد که آبرویش را در کف دست گذاشته تا مگر بتواند انسان دربند موادی را آگاه کند و راه ظلمت به سوی نور را نشان او دهد. * «من بیش از سی سال در ظلمت زیسته ام ، اما راهی به نورنمی یافتم. تا آنکه خداوند ولی من شد و من را از ظلمت به سوی نور هدایت کرد.«من این خاطرات را نوشتم تا راه را به چند میلیون مصرف کننده مواد مخدر نشان دهم. ممکن است بگویند شاید یک نفر راه بیابد. من می گویم در این صورت هم اجرم را گرفته ام. در مقابل رنج بی انتهای مصرف کننده ها و خانواده هایشان آبرو و اعتبار خانواده من چه اعتباری دارد؟ هیچ.» وابستگی مصرف به هر نوع مواد، گاهی می تواند سرسره ای غیر قابل برگشت باشد. مسیری که متوقف نمی شود .
جایگاه و تأثیرزبان فارسی و شاعران فارسی زبان بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
257 - 289
حوزههای تخصصی:
ادبیات اسلامی با دعوت ابوالحسن ندوی درهند پا به عرصه ظهور گذاشت. به دنبال دعوت وی نظریه پردازان مختلفی به نظریه پردازی در ادبیات اسلامی روی آوردند. سید قطب وبرادرش محمد قطب وبه دنبال آنها نجیب الکیلانی وعماد الدین خلیل، اصلی ترین نظریه پردازان ادبیات اسلامی به شمار می آیند. در این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی انجام شد مشخص شد أبوالحسن ندوی با توجه به آشنایی اش با زبان فارسی وشاعران فارسی زبان، تاثیر زیادی از آنها گرفت. ندوی با معرفی برخی شاعران فارسی زبان جایگاه زبان فارسی در ادبیات اسلامی را مورد توجه قرار داد. در این میان شاعران فارسی زبان مخصوصا محمد اقبال ، مولانا جلال الدین، حافظ وسعدی بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی تاثیر گذار بودند. این تأثیر را می توان در دیدگاه های آن ها نسبت به زبان فارسی وشاعران فارسی سرا پیگیری کرد. به عنوان مثال ندوی وکیلانی کتاب های جداگانه ای در باره شعر واندیشه اقبال لاهوری نگاشتند که منبعی برای طرفداران ادبیات اسلامی شد. میزان تاثیر شاعران ایرانی در نظریه پردازان ادبیات اسلامی متفاوت است وبیشترین تاثیر را در ابوالحسن ندوی می توان دید.
بررسی مقایسه ای عناصر نمایشنامه در آثار نمایشی محمود دولت آبادی و سعدالله ونوس براساس دیدگاه ارسطو (مورد پژوهانه: نمایشنامه تنگنا و نمایشنامه بائع الدبس الفقیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
91 - 111
حوزههای تخصصی:
ازآنجا که ساختار نمایش نامه بر پایه داستان است، هر نمایش نامه بایستی دارای ساختاری معین باشد تا خللی در داستان آن به وجود نیاید؛ بنابراین نمایش نامه ها نیز به مانند داستان ها دارای عناصری ویژه هستند که بررسی و تحلیل آن ها در پژوهش های امروزی، امری مهم تلقی می شود. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی مقایسه ای عناصر نمایش نامه در دو نمایش نامه تنگنا اثر محمود دولت آبادی از نویسندگان بزرگ معاصر ایران و بائع الدبس الفقیر اثر سعدالله ونوس نمایش نامه نویس معاصر سوری، با تکیه بر دیدگاه ارسطو، می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو نویسنده، نمایش نامه های خود را برمبنای یک سری اصول و عناصر نگاشته اند. در این میان، همه عناصر ارسطو در دو نمایش نامه وجود دارد مگر ریتم و آواز که جایگاه ویژه ای در نمایش نامه تنگنا ندارد امّا تفاوت هایی در برخی عناصر دیگر به چشم می آید؛ آنگاه که در عنصر شخصیت، تمام شخصیت های نمایش نامه دولت آبادی، فرعی هستند؛ در حالی که نمایش نامه ونوس، دارای شخصیتی محوری است که تمامی شخصیت های فرعی پیرامون وی می گردند و همچنین نوع بیان در دو اثر متفاوت است و اینکه منظره نمایشی نمایش نامه ونوس در چند پرده آمده در حالی که کلّ نمایش نامه دولت آبادی در صحن خانه ای قدیمی به نمایش درآمده است.
کرامات زمینه ساز چهره ای اسطوره ای از عارفان براساس نظریات جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث پرمناقشه عرفان اسلامی، متصورشدن قدرت کرامت گونه برای شیوخ متصوفه است که قرابت معنایی و محتوایی بسیاری به معجزه دارد. با این تفاوت که معجزه مخصوص پیامبران و کرامت، کارهای خارق العاده اولیاءالله است. با سازمان یافتن طریقت ها در میانه های قرن پنجم هجری و ضعف شدید حکومت سلجوقی بعد از شکست سنجر (م. 552 ق.) از غزان و فروپاشی اوضاع اجتماعی و سیاسی، کرامت مدلولی متفاوت یافت و به کارهای فوق بشری مرشد طریقت اشاره می کرد. پیر و مراد دیگر تنها یک شخص روحانی صرف نیست؛ بلکه مانند قهرمانان اسطوره ای با قدرت الهی تصویر می شود که نظم و قوانین الهی حاکم بر طبیعت را می شکند. کراماتْ مسیر سفر سالک را مانند سفر قهرمان اسطوره ها ترسیم می کند که شیخ از مسیر بسیار سخت و صعبی گذر کرده تا توانسته است به چنین قدرت مافوق انسانی دست یابد و از ثمرات آن، مریدان و حامیانش را بهره مند کند. نظریه «تک اسطوره» جوزف کمپبل، انطباق بسیاری با مسیر سفر روحانی سالک دارد. روش: در این مقاله منابع مکتوب عرفانی و تاریخی مربوط به سیر حرکت عارف تا رسیدن به کمال گردآوری شد؛ سپس آن مفاهیم با سه مرحله «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» نظریه کمپبل تطبیق داده شد. نتایج و یافته ها: از تطابق یادشده به این نتیجه می توان رسید که هدف از خلق کرامات، ساخت چهره ای اسطوره ای از عارفان است تا آنان را قهرمانان مذهبی عصر جدید معرفی کنند.
شیوه های تأثیرپذیری محمّد اقبال لاهوری به شیوۀ اقتباس از قرآن کریم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
71 - 106
حوزههای تخصصی:
تجلّی کلام الهی در شعر، مایه طراوت، عمق و استواری آن می شود و هر اندازه که اثر ادبی از مفاهیم متعالی پر بارتر باشد، قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آن بیشتر می شود. اقبال لاهوری، یکی از شاعران برجسته پاکستانی در بهره گیری از آیات قرآن است که در سروده هایش به شیوه های گوناگون به بهره گیری گسترده از آیات قرآن پرداخته است. آرایه اقتباس، یکی از مهم ترین و مؤثرترین صنایع ادبی در بلاغت به شمار می رود که در شعر اقبال به انحای مختلف به کار رفته است. با توجه به بسامد فراوان این آرایه و شکل های گوناگون کاربرد آن، ضرورت انجام این پژوهش ایجاب می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی، و با ابزار کتاب خانه ای، درصدد است تا سروده های اقبال را که صنعت اقتباس در آن ها با استفاده از آیات قرآن انجام گرفته، واکاوی نماید و شیوه های اثرپذیری و تفسیر اقبال از قرآن در شیوه های کاربرد این آرایه و جنبه های گوناگون معنایی و اسرار و رموز بلاغی آن را بررسی کند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بلاغت قرآن، علاوه بر تأثیری که بر اندیشه و زبان اقبال داشته، در تحوّل و تطوّر انواع تلمیح و تضمین در شعر اقبال نیز نقش چشمگیری داشته است .
بازتاب بازمانده های اسطوره ها در قصّه های مشدی گَلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
267 - 295
حوزههای تخصصی:
« قصّه های مشدی گَلین خانم » نوشته الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّه های عامیانه مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماند ه های اسطوره ها در برخی از این قصّه ها و همچنین تطبیق این اسطوره ها با شاهنامه و کتاب های اسطوره ای است. در این قصّه ها، سخنی از زال و سیمرغ نیست، ولی قهرمان را پرند ه ای پرورش می د هد و کرّه دریایی و اسب با کندن چند تار از یال خود و دادن به قهرمان داستان، او را یاری می رسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که برخی از قصّه های عامیانه، شکسته شده اسطوره ها هستند که با گذشت زمان در قصّه ها و افسانه ها بازتاب یافته اند. ورود اسطوره ها در قصّه ها و افسانه های عامیانه سبب بقای آن ها شده است. ممکن است محتوای قصّه های مشدی گلین خانم، تمام جنبه های اسطوره را دربرنگیرد، اما به صورت پاره های گسسته از یک یا چند اسطوره و یا وقایع شاهنامه الگو گرفته باشد. نگارندگان در این پژوهش با واکاوی ابعاد برخی از « قصّه های مشدی گلین خانم »، تأثیر اسطوره ها را در برخی از این قصّه ها بررسی کرده و چگونگی دگردیسی آن ها را تبیین نموده اند.
نامه های عاشقانه «غلامحسین ساعدی» به «طاهره کوزه گرانی» و «غسان کنفانی» به «غاده السمان» (مطالعه ای تطبیقی در ادبیات اعترافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
81 - 102
حوزههای تخصصی:
ادبیات اعترافی، شاخه ای از ادبیات و دربرگیرنده آثاری است که به نوعی زندگی نامه شخصی نویسنده را بازگو می کند. نامه های عاشقانه بین ادیبان، شاعران و چهره های مشهور جهان، به نوعی از این دسته و بسیار جذاب هستند و توجّه خواننده را جلب می کنند. این اتّفاق در همه فرهنگ ها و ادبیات ملل رخ داده و ادبیات فارسی و عربی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نامه های غلامحسین ساعدی، نویسنده ایرانی به طاهره کوزه گرانی و غسان کنفانی، مبارز و ادیب فلسطینی به غاده سمان، به عنوان یکی از ماندگارترین میراث عاشقانه های ادب معاصر فارسی و عربی به شمار می روند که نه تنها نمایانگر یک واقعه شاعرانه، بلکه ترکیبی از اعتراف، عشق سوزان و دل تنگی هستند و قدرت و عظمت عشق را نشان می دهند که هرکسی را فارغ از قدرت و شخصیت و غرور و... مبتلا می کند. نوشتار پیش رو رویکرد تحلیلی - توصیفی و تطبیقی در شکل گیری عشق و عشق ورزی آن ها در این نامه ها است. نامه هایی که با دقّت و صداقت نهفته در آن ها می توان به جنبه دیگری از حیات این دو نویسنده پی برد و از دریچه دیگری، پرده از شخصیت و زندگی این عشاق دلداده برداشت. دوری از متانت تزئینی و نقاب های دروغین، رقابت بر سر عشق، گریه و درد و رنج به خاطر دوری از معشوق، انتظار برای او و ترس ازدست دادنش، معشوق را در موقعیتی بالاتر از خود دیدن، نامه نوشتن به عنوان همبستگی عینی از عشق و خواهش از معشوق برای انجام متقابل، از مهم ترین بن مایه های مشترک در نامه های این دو نویسنده سرشناس ایرانی و فلسطینی است.
تحلیل تطبیقی «دیگری هژمونیک» در نمایشنامه های جزیره از آثول فوگارد و پرواربندان از غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
291 - 325
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی آمریکایی امکان برابر نهادن آثاری از جغرافیاهای متفاوت است که هیچ گونه برخوردی از لحاظ تاریخی با یکدیگر نداشته اند. در واقع این مکتب بستری را برای فراتر رفتن از محدودیت های مکتب فرانسوی چون شرط برخورد تاریخی به ما می دهد. این پژوهش با استفاده از این رویکرد اندیشگانی موجود در قلمرویی فرامرزی، به تحلیل تطبیقی دو اثر از آثول فوگارد و غلامحسین ساعدی می پردازد که از حیث مفهومی به نام «دیگری» با یکدیگر قرابت دارند. در واقع نگره فکری دو نویسنده معطوف کردن توجه خود به تقابل های دوگانی موجود در جامعه از حیث مفهوم «دیگری» است. از سوی دیگر دگرگونی در امر استعمار صرفاً به صورت گذشته که به شکل حکومت مستقیم یا حاکمیّت دست نشانده در جریان بود نیست و در جهان کنونی با روش های متفاوت از گذشته و در چهره سلطه خاموش قد علم کرده است. دو نمایشنامه جزیره و پرواربندان در این تلاش بوده اند که در کشاکش دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی، واکنشی درخور نسبت به این تغییرات داشته باشند که همین امر موجب شده است تا از منظری تطبیقی قابل بحث و بررسی باشند؛ بنابراین با توجه به ظرفیت متنی و فضای دو نمایشنامه در به تصویر کشیدن سلطه و هژمونی، نتایج آن بر روی شخصیت ها و واکنش دیگری سرکوب شده به آن و استفاده از رویکرد تطبیقی به خوانش پسااستعماری این دو نمایشنامه می پردازیم. این پژوهش می کوشد تا در کنار واکنش شخصیت ها و جهت گیری روایی متون، این دو متن را در بستری فرهنگی و جریانی واسازانه مورد تحلیل قرار دهد.
انواع اضطراب در اندیشه و آثار عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
157 - 188
حوزههای تخصصی:
عطار شاعری است پر از اضطراب و درد که حقیقت حیات و هستی انسان را در سلوک و عروج معنوی برای پیوند با مبدأ آفرینش می داند. اضطراب عطار از لحظه هبوط انسان آغاز می شود و تا لحظه بازگشت و عروج روح ادامه دارد. این اضطراب و دلهره شاعر، فلسفی و خودیافته نیست بلکه مبتنی بر آموزه های دینی، سنت عرفانی و الگوها و قهرمانان مسیر سلوک است که خود عطار نیز به روایت زندگی و اندیشه آنان پرداخته است. این مقاله به بررسی و تحلیل انواع اضطراب در اندیشه و آثار عطار با تکیه بر نظریه اضطراب وجودی پل تیلیش با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد. حرکت عطار در مسیر سلوک بیشتر مبتنی بر اضطراب وجودی است تا جذبه و شوق که نتیجه هبوط از بهشت و گناه آغازین است. اضطراب وجودی عطار به حوزه سلوک محدود نمی شود و به ساحت زندگی فردی و اجتماعی و داستان های او نیز گسترش پیدا می کند. چگونگی بروز و ظهور اضطراب در این داستان ها مبتنی بر تحول درونی شدید در یک لحظه و سپس توبه و جبران است. این تحول و انقلاب درونی بر اثر عوامل مختلف انسانی، قدسی یا طبیعی بروز پیدا می کند. نحوه واکنش شخصیت های داستان به اضطراب، گستره ای از پذیرش حداکثری تا انکار کامل آن را شامل می شود. اضطراب در آثار عطار به دلیل حضور مستمر در ذهن شخصیت و بازگشت و تکرار مداوم آن، به موقعیت زمانی خاصی منحصر نمی شود. تلاش برای غلبه بر اضطراب با تعیین استانداردهای مطلق اندیشانه به کمال گرایی یا پرفکشینیسم عرفانی و دینی منجر می شود که ساختار نهایی اندیشه شاعر را شکل می دهد.
خوانش تطبیقی پدیدۀ استعمار در رمان بیوتن و بادبادک باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، پدیده استعمار در رمان بادبادک باز، نوشته خالد حسینی و بیوتن، اثر رضا امیرخانی از منظر مطالعه تطبیقی ادبیات موردبررسی قرار گرفت. این دو رمان که برخاسته از فرهنگ شرق هستند یک نقطه اتصال قوی دارند و آن، امتداد زندگی شخص اول کتاب، امیر و ارمیا، در غرب (امریکا) است. مهاجرت به امریکا برای هر دوی آنها، مهاجرتی اجباری است که طی آن، نویسنده به پدیده استعمار و مظاهر آن می پردازد. همبستگی فرهنگی این آثار و شکل گیری آنها در خط سیری موازی، سبب بروز مؤلفه های همسان و به تبع آن، انتخاب این دو اثر برای تطبیق شد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و به روش کتابخانه ای و سند کاوی انجام شده است با مطالعه تطبیقی و مقایسه ای دو اثر، مهاجرت قهرمان از وطن که با نوعی از خود بیگانگی همراه است و نقش استعمار در ایجاد این الیناسیون مورد بحث واقع شد. هدف این پژوهش آن است که از رهگذر خوانش تطبیقی پدیده استعمار، دریافت تازه ای از مفاهیم و ریشه های شکل گیری آثار ارائه بدهد. در پژوهش پیش رو، پدیده استعمار در این دو رمان، از منظر مطالعه تطبیقی ادبیات، مورد بررسی قرار گرفت و هشت مؤلفه اصلی و دو مؤلفه فرعیِ مربوط به آن، توصیف و تحلیل شد که عبارتند از: سفر شخصیت از شرق به غرب، وطن (ریشه عمیق شخصیت اصلی رمان در وطن)، حضور عنصر یاریگر (کشته استعمار)، نوستالژی، فرهنگ (پاکدامنی شخصیت)، وجهه دوگانه مذهب، الیناسیون و نفی سرمایه داری.
مدیریت وزن و قافیه در ترجمۀ شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
67 - 94
حوزههای تخصصی:
زبان را می توان از یک منظر به دو لایه معنایی و فیزیکی تقسیم کرد. لایه معنایی متشکل از معناها و مفاهیم است، که وجود عینی ندارند. لایه فیزیکی متشکل از عناصری است که کلمات یا وزن و قافیه را می سازند و عینیّت دارند. همه می دانند که لایه فیزیکی زبان، در ادبیات، به ویژه در شعر، کاربرد گسترده ای دارد؛ اما سؤال این است که آیا این لایه را می توان ترجمه کرد و آیا این لایه را باید ترجمه کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه باید این کار را کرد؟ در این مقاله تلاش می شود به این سؤال ها پاسخ داده شود. البته تمرکز ما بر روی وزن و قافیه شعر است. از آنجا که قالب های شعر کلاسیک فارسی و واژگان و مفاهیمی که آن را پدید می آورند محدود و تغییرناپذیر هستند، این شیوه نمی تواند ظرفی مناسب برای محتوای شعری فرهنگی دیگر باشد؛ از طرف دیگر، واژه های جدید در وزن های کلاسیک نمی گنجند، و این به طراوت شعر منبع آسیب می زند. قصد ما معرفی یک اسلوب تازه در ترجمه است، متشکل از نوعی نثر آهنگین و نوعی قافیه توسعه یافته، که تأثیرگذاری لایه فیزیکی یک شعر ترجمه شده را به حداکثر می رساند، بدون آنکه وجه معناشناسانه آن را تضعیف کند.
تقریرهای صوفیه از اسقاط تکلیف شرعی در طایفه عقلاءالمجانین با تأکید بر دیدگاه ابن عربی و عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون عرفانی اسقاط تکالیف شرعی عقلاءالمجانین از جمله موضوعات پربسامدی است که با تقریرهای گوناگونی بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به روشن کردن رهیافت های نظری صوفیه در رواداشت اسقاط تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین و بازشناسی عوامل این اسقاط از نظر آن ها پرداخته است. بر این اساس مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در انسان شناسی عرفانی صوفیه مخاطب تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین کدام قوه است و آیا با زوال عقل متعارف، قوه دیگری در آن ها محل تکلیف شرعی می گردد؟ همچنین با توجه به برخورداری عقلاءالمجانین از نوعی عقل، آیا می توان آن ها را مانند سایر عقلا مکلّف به انجام تکالیف شرعی دانست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که رهیافت اصلی صوفیه در این باب، اعتقاد به معذوریت عقلاءالمجانین به واسطه غلبه حال بر آن ها و برخورداری آن ها از حالات سُکر صوفیانه در اثر دریافت واردات غیبی است. در برخی از تقریرهای صوفیانه زوال عقل و پیرو آن سقوط تکالیف شرعی از عقلاءالمجانین موهبتی از سوی خدا برای آن ها در نظر گرفته شده است و برخی از صوفیه سکر باطنی آن ها را به منزله نماز دائم آن ها دانسته اند. هدف از این پژوهش بازشناسی علل عدم التزام عقلاءالمجانین به تکالیف شرعی از منظر صوفیه به ویژه ابن عربی و عین القضات است.
نگاهی معرفت شناختی به شعر فارسی در دیوان شاعران کرد سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
35 - 64
حوزههای تخصصی:
ادبیات کردی حاوی حجم معتنابهی شعر فارسی است که تا کنون آن گونه که درخور، شایسته و بایسته است، مورد بررسی و تحلیل علمی قرار نگرفته است. این پژوهش با دیدی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر اسناد کتابخانه ای برآن است که اشعار فارسی شاعران کرد سده نوزدهم را با نگاهی شناخت گرانه، از حیث دسته بندی سبک-شناختی، نوع شناختی، درونمایه ای به بستر بررسی و تحلیل علمی بکشاند و به واکاوی و بازخوانی آن بپردازد. بدان قصد که در خلال این بررسی، ویژگی های زبانی-ادبی، چارچوب جغرافیایی-سبک شناختی و قوالب آن را بازشناسد. برای اینکه به نتیجه عینی دست یابیم جامعه آماری پژوهش را به شاعران پرآوازه سده نوزدهم ادبیات کردی، از جمله نالی، سالم، کردی، حاجی قادر کویی، وفایی، شیخ رضا طالبانی، محوی، حریق و ادب محدود کردیم. پی آیه پژوهش حاکی از آن است که شعر فارسی نهفته در دل ادبیات کردی، سوای قابل توجه بودن حجم و مقدار آن، از حیث سبک بیشترین پیوند را با سبک عراقی و در مواردی با سبک هندی دارد. زبان شعری در آن تا حدی تحت تأثیر زبان مادری شاعران بوده است. خلاقیّت ها و تصاویر فنّی عمومی و نیز مرتبط با محیط و فرهنگ کردی در آن مشهود است و اینکه انگیزه و سرمنشأ سرایش شعر به فارسی در ادبیات کردی از یک سو در نتیجه تسلط و اشتیاق شاعران کرد به زبان و ادبیات فارسی، و از دیگر سوی برآیند عینی تأثیر گسترده شاعران نامداری چون حافظ، سعدی، مولانا و کلیم همدانی بوده است.
واکاوی دستوری نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی؛ تحلیلی بر پایه دستور مقوله و میزان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
225 - 254
حوزههای تخصصی:
یکی از گام های اساسی و ضروری در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان (آزفا) جمع آوری و ثبت داده های خام زبانی و تهیه پیکره زبانی فارسی آموزان غیرایرانی و توصیف داده های آن با استفاده از نظریه های زبان شناسی است. پژوهش حاضر با هدف برداشتن گامی کوچک درراستای ایجاد پیکره تولیدی فارسی آموزان غیرایرانی و نیز آشنایی بیشتر با ویژگی های دستوری نوشتار فارسی آموزان انجام شده است. پرسش اصلی درباره ویژگی ساختمان دستوری نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی است. پرسش فرعی درباره میزان کارآمدی دستور مقوله و میزان در توصیف ساختمان دستوری زبان میانی فارسی آموزان است. پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است و با استفاده از پیکره ای زبانی برگرفته از آزمون نگارش پایان دوره تکمیلی 36 فارسی آموز چینی مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) برپایه نظریه زبانی مقوله و میزان انجام شده است. یافته ها نشان داده ساختار جمله در نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی غالباً از نوع هسته ای، مرتبه بندی شده و مِهین است ولی بندهای وابسته و واژگون مرتبه هم در نوشته ها دیده می شوند. از یافته های دیگر آن است که به طور میانگین گروه فعلی هر جمله دارای مشخصاتی همچون خودایستای شخصی، معلوم و مثبت است و گروه فعلی خودایستای غیرشخصی و جهت مجهول تقریباً دیده نمی شود. مشخصه بارز گروه اسمی نیز بدون وابسته و تک وابسته بودن آن است؛ ولی گروه قیدی تقریباً به نسبت یکسان از نوع باعلامت و بدون علامت است. پژوهش همچنین کارایی دستور مقوله و میزان در توصیف دقیق نوشتار فارسی آموزان چینی را تایید کرده است.