فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
83 - 91
حوزههای تخصصی:
کمال الدّین اسماعیل اصفهانی ملقّب به خلّاق المعانی از شاعران بزرگ قرن هفتم هجری است. شعر وی به لحاظ زیبایی شناسی مشحون از صورتهای مختلف خیال و صنایع لفظی و معنوی بدیع است.در این پژوهش که به روش تحلیلی – توصیفی انجام گردیده، کوشش شده است انواع تشبیه از نظر ساخت و شکل مانند: تشبیه مرکّب، مضمر، تفضیلی، مفروق، تسویه، ملفوف و جمع و تشبیهات مفصل، مرسل، مؤکّد در غزلیات این شاعر بررسی و تحلیل گردد تحقیق انجام شده مؤیّد این مطلب است که تشبیهات مجمل و مرسل بیشترین میزان و مرسل مفصل کمترین میزان را دربردارد. همچنین تشبیهات مرکّب بیشترین بسامد و تشبیهات تفضیل و جمع کمترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. تشبیهات محسوس به محسوس هشتاد و شش غزل از کلّ غزلیّات اورا تشکیل می دهد که مضامینی؛ چون: توصیف عناصر طبیعت و توصیف معشوق را در بر دارد و شاعر با کاربرد واژه های حماسی رنگ سپاهی به تصویر های غنایی خود داده است.
از میراث مشترک ادب عربی، ترکی و فارسی حماسه منثور بطّال نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر برای نخستین بار در ایران، به معرّفی حماسه های دینی سه گانه ادب ترکی پرداخته است و از این میان، تکیه گفتار به معرّفی ترجمه فارسی حماسه منثور بطّال نامه و برخی از مهم ترین ویژگی های آن معطوف شده است. بر این اساس، ابتدا به اصالت و آبشخور عربی این حماسه و حضور پُررنگ پهلوان تازی تبار آن در ادب ترکی اشاره شده است و پس از توصیف صلتیخ نامه و دانش مندنامه، هویّت تاریخی و شخصیّت محوری حماسه بطّال نامه، یعنی جعفربن حسین ملقّب به سیّد بطّال غازی معرّفی شده است و در پایان، به ارتباط او با صوفیّه، عیاران و حضورش در حماسه فارسی مسیّب نامه اشاره شده است.
همنشینی ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
37 - 65
حوزههای تخصصی:
در گستره ادبیات جهان و ایران، آثار ادبی بر اساس اندیشه و محتوا به چهار قسم ادب حماسی، تعلیمی، غنایی و نمایشی تقسیم می شوند. برخی از متون ادبی، اعم از نظم و نثر، تک ژانری هستند؛ اما گاهی متونی ظهور یافته اند که ترکیبی از دو یا چند ژانر ادبی متفاوت بوده و با یکدیگر همنشین شده اند و از این رهگذر توانسته اند دستاوردهایی در تحقیقات متون ادبی فراهم سازند. از جمله همنشینی ژانرها، آمیختگی ادب حماسی و ادب تعلیمی است. ویژگی مشترک این دو ستیز با ناسازهاست: یکی در برون، دیگری در درون و سرانجام پی ریزی کننده یک جامعه آرمانی. در این پژوهش کوشیده ایم تا با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر استقرا، به بازخوانی بیناژانری در دو گونه ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه بپردازیم. از جمله اهداف این نوشته، تبیین ویژگی ها، وجوه افتراق و اشتراک این دو ژانر در اسکندرنامه است؛ نیز نقطه تلاقی آن دو در این اثر نمایانده می شود. از جمله دستاوردهای ترکیب ژانر حماسی و تعلیمی آن است که تکمیل کننده یکدیگرند. تکیه گاه ادب حماسی ( شرف نامه )، اغلب معطوف به اراده اما ادب تعلیمی ( اقبال نامه ) بر پایه عقل و معرفت استوار است. ادب حماسی، بر عینیت (تمشیت امور کشور) پای می فشارد و در مقابل، ادب تعلیمی بر ذهنیت (مفاهیم اخلاقی) اصرار دارد. علت غایی هر دو ژانر ادبی، بسترسازی صلح و آرامش است: یکی در بیرون (سطح آفاقی) و دیگری در درون (سطح انفسی) برای پایه گذاری مدینه فاضله مورد نظر نظامی گنجه ای.
بررسی شخصیت های منظومه شیرین و فرهاد وحشی بافقی بر اساس نظریه آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
325 - 354
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی شخصیت های منظومه شیرین و فرهاد وحشی بافقی بر مبنای نظریه شخصیت آلفرد آدلر پرداخته ایم. نوع پژوهش، کتابخانه ای و روش آن، تحلیلی-توصیفی است. فرضیه پژوهش، امکان بررسی شخصیت های این منظومه به دلیل تقابل میان برخی شخصیت ها، بر اساس نظریه آدلر است. پس از بررسی تک تک شخصیت ها بر اساس مؤلفه های نظریه آدلر، به این نتیجه رسیده ایم که به دلیل موضوع منظومه که عاشقانه است و رقابت و حسادت بخش لاینفک آن است، بنابراین تمامی شخصیت های مهم منظومه به تناوب، نشانه هایی از مصادیق نظریه آدلر اعم از عقده حقارت، علاقه اجتماعی، برتری جویی و سلطه گری و وابستگی و گیرندگی را دارند. شیرین ضمن اینکه شخصیتی برتری جو است، اما احساس حقارتی که به واسطه بی توجهی خسرو بر او عارض شده است، او را به انتقام جویی و وابستگی به فرهاد سوق می دهد. خسرو شخصیتی تماما برتری جو و سلطه گر است. فرهاد شخصیتی «مفید به حال جامعه» است که سبک زندگی اش متناسب با ویژگی های تیپ «علاقه اجتماعی» است. شکر و سایر شخصیت ها از جمله کنیزان دربار خسرو، به دلیل نقش کمرنگی که در منظومه دارند، قابل بررسی از منظر نظریه آدلر نیستند.
بررسی جنبه های حماسی در هنر قصه گوی تصویری «پرده خوانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرده خوانی نوعی از قصه گویی حماسی با استفاده از پرده های نقاشی است که روی پرده ها صحنه هایی از داستان های حماسی، اسطوره ای و مذهبی ترسیم می شوند. تلفیق سه عنصر کلام، تصویر و اجرا (بازی گری) باعث شده است که این هنر مؤثرترین و نمایشی ترین شکل قصه گوییِ حماسی در میان هنرهای سنتی ایران به شمار آید. پرده خوانی، با وجود برخورداری از اوصاف منحصربه فرد، در مقایسه با دیگر هنرهای ایرانی، به طور دقیق بررسی نشده است. در این مقاله کوشش می شود به مباحثی مانند چیستی ریشه های پرده خوانی و چگونگی اجرای آن و نیز بررسی جنبه های حماسی این هنر قصه گوی تصویری بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سابقه و ریشه هنر پرده خوانی به پیش از اسلام و مشخصاً دوران ظهور مانی، پیام بر نقاش ایرانی، بازمی گردد. پس از اسلام و به ویژه در روزگار صفویه، توجهی فراوان به پرده خوانی شد و این هنر توسعه یافت. زیرا به علتِ برخورداری از جنبه های حماسی، هنری وحدت بخش تلقی شد. براساسِ پژوهش ها، وجه حماسی این هنرِ دیرینه از روایت های شاهنامه فردوسی و حماسه های مذهبی (به عنوانِ متون و منابع اصلی روایت های پرده خوانان) اخذ شده است. حماسه موجود در روایت به دو رکن دیگر پرده خوانی یعنی نقاشی و بازی گری وجهی حماسی بخشیده است؛ به گونه ای که می توان پرده خوانی را هنر حماسیِ قصه گوی تصویری نامید.
مقایسه تحلیلی مناجات های خمسه نظامی و امیرخسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تحلیلی مناجات های خمسه نظامی و امیرخسرو دهلوی ادبیات غنایی بخش گسترده ای از آثار فارسی را در بر می گیرد که خود بخش های متعددی دارد، یکی از آن ها گونه مناجات است. مناجات به دو دسته سپاس و خواهش تقسیم می شود. در این مقاله با مراجعه به آثار دو شاعر برجسته، نظامی و امیر خسرو دهلوی، مناجات های این دو شاعر تعداد و انواع آن ها استخراج و بررسی گردید. در این مقاله نشان داده شده است که امیرخسرو مضامین و در مواردی الفاظ اشعار خود را از نظامی گرفته و هر چند تعداد مناجات های او بیشتر از نظامی است ولی مناجات های شعر نظامی از نظر ادبی بسیار قوی تر است و او مضامین نو و تشبیهات و استعارات بیشتری را به کار برده است که در اشعار امیر خسرو این هنر آفرینی ها کمتر دیده می شود.
مؤلفه های ادب غنایی در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
49 - 60
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ جهانگشای جوینی اثر خامه توانای علاءالدین عطاملک جوینی یکی از ارزشمندترین کتاب هایی است که در حوزه تاریخ و زبان و ادبیات فارسی در دست داریم. کتاب وی علاوه بر این که از نظر تاریخی حائز اهمیّت فراوان و در بردارنده مطالب دقیق، و روشن کننده گوشه های تاریکِ وحشتناک ترین برهه تاریخ ایران است، از دید ادبی نیز درخور توجه و دارای ارج و ارزش فراوان است. در این مقاله کوشش شده است که نگاهی بر جنبه های غنایی این اثر افکنده شود و از توصیف و تشبیه و تمثیل گرفته تا مدح و ستایش و لعن و نفرین و فتح نامه و آرایه های مختلف ادبی و زیبایی های بیانی چون سجع و جناس و استعاره و تضمین و مطالب بزمی و عشق ورزانه نمونه هایی به دست داده شود.
انواع نوستالژی در غزلیات شهریار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
49 - 64
حوزههای تخصصی:
نوستالژی، به عنوان اصطلاحی مشترک بین روانشناسی و ادبیات در شعر و ادب فارسی از دوره ابتدا تاکنون وجود داشته و با رشد افکار رمانتیک افزایش یافته است. این مقاله به بررسی این بحث در غزلیات شهریار پرداخته است. و درصدد دست یافتن به پاسخ این سوال است که کدام نوع نوستالژی در غزلیات این شاعر بیشتر نمود پیدا کرده؟ برای این منظور با استفاده از روش کیفی از نوع توصیفی – تحلیلی نخست داده ها از بین تمامی غزلیات انتخاب شده اند سپس به طبقه بندی آن ها در دو دسته فردی و جمعی پرداخته شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که هر چند میزان توجه به نوستالژیهای فردی بیشتر است، نوستالژیهای جمعی هم برجستگی خاصی در غزلیات او دارند.
بررسی الگوی نجات در روایتی تعلیمی از اسرارنامه بر اساس نظریه تقابل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی سرشار از حکایت های واقعی یا ساختگی است که شاعران و نویسندگان برای بیان مفاهیم اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و... از آن سود جسته اند. اسرارنامه عطار نیشابوری از جمله آثاری است که در آن، روایت های تمثیلی در انتقال اندیشه های تعلیمی شاعر اهمیت ویژه ای دارند. تمثیل ها علاوه بر کاربرد تعلیمی و سرگرم کنندگی، ایجاد التذاذ ادبی در مخاطب و...، ابزاری برای تبلیغ گفتمان عرفانی نیز به شمار می آیند. بنابراین در گفتمان عرفانی، حکایت پردازی وسیله ای است برای تولید معنا به شکلی تلویحی و ضمنی. الگوی دوبنی شیوه متداول قصه های کهن برای بیان مقصود است و نظام تقابل های زبانی از مهم ترین عوامل شکل گیری معنا در حکایت های دوقطبی است که قصه پرداز با قرار دادن کنشگرهای روایت در جایگاه تقابلی با همدیگر، به تولید معنا می پردازد. ساختار برخی حکایت ها در اسرار نامه از روبه روی هم قرار گرفتن نفس و جان شکل می گیرد. حکایت «آن روباه که در چاه افتاده بود...» یکی از تمثیل های جذاب در بیان رهایی از عالم ظلمانی یا غلبه بر نفس است. این نوشتار با استفاده از روشتوصیفی تحلیلی بر اساس نظریه تقابل ها به تفسیر نشانه ها در حکایت مذکور می پردازد. بهره گیری از تقابل های دوتایی در مطالعه متون مختلف نشان می دهد که چگونه واژه ها و عبارت های معمولی می توانند به گونه ای به کار روند که نوع خاصی از تفکر و رفتار را تعلیم دهند یا تثبیت کنند. عطار با استفاده از تمثیل، گستره سخن را افزایش می دهد و می کوشد در مخاطبان خود، شناخت و باور پدید آورد یا حداقل آن ها را متقاعد سازد که از خطرات نفس بپرهیزند.
نقد کهن الگویی سایه و نقاب در منظومه کوراوغلی
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها وجوه مشترک از ادراک هستند که در جاهای مختلف، به صورت های همسان نمود می یابند. در میان کهن الگوها، چند کهن الگو، به صورت کلیدی، در روان شناسی تحلیلی کاربرد دارد: خود، آنیما و آنیموس، نقاب و سایه. منظومه کوراوغلی، به خاطر بن مایه های حماسی، از نظر اسطوره ای بسیار غنی است. از آنجا که اسطوره ها الهام بخش تحقّق امکان کمال و تجلّی کامل قدرت هستند، توجه به کهن الگوهای مطرح در این منظومه، مدّ نظر قرار گرفت. این مقاله با بررسی نمادهای کهن الگوهای سایه و نقاب، به فردیت رسیدن قهرمان را مورد توجه قرار می دهد. سایه همواره تکانه هایی را در انسان فرامی خواند که از بخش حیوانی فرد برخاسته اند که این سایه در مسیر فردانیت، بارها و بارها و گاهی برای مقبول شدن، با نقاب موجّه حضور می یابد و قهرمان با جذب یا از بین بردن آن، تولّد دوباره را تجربه می کند؛ البته کهن الگوی نقاب فقط خاص سایه نیست؛ زیرا گاهی خود قهرمان یا نیروهای یاری گر نیز از نقاب استفاده می کنند که در این مقاله بدان پرداخته می شود.
شیوه های تبلیغی در اسرار التوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
110 - 132
حوزههای تخصصی:
«تبلیغ» به معنی رساندن پیام به دیگری از طریق برقراری ارتباط، به منظور ایجاد دگرگونی در بینش و رفتار اوست و به عنوان ارتباط متقاعدگرانه و کوششی است که به منظور نفوذ و تأثیرگذاری بر مخاطب معرفی می شود. ابوسعید ابی الخیر از عارفان برجسته ای است که به اصول تبلیغ آشنا و معتقد است و اصلاح افکار افکار مخاطبان و نیز تربیت اشخاص یکی از دغدغه های اساسی وی به شمار می آید. آنچه در این پژوهش بررسی می شود، شیوه های تبلیغی ابوسعید در اسرار التوحید است که به روش توصیفی تحلیلی انجام می گیرد. بر اساس نتایج این پژوهش، بوسعید از شیوه های تبلیغی چون روش همراهی، روش نفی و اثبات، روش الگویی، روش تدریجی، روش استدلالی، روش تداعی معانی، روش تکرار و روش طرح ناگهانی و حاضرجوابی برای بیان پیام خویش استفاده کرده است. به جز ارزش پیام او، آنچه شیوه وی را از دیگر شیوه ها متمایز می کند، ترفندهایی است که در هریک از شیوه های تبلیغ به کار می برد. اثرگذاری بوسعید بر رفتار مخاطبان خویش با تغییر حال درونی و تحولات عاطفی و اعتقادی آنان ظاهر می شود.
آنیمای معشوق در غزل های عطار بر پایه نقد کهن الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهنالگوی آنیما، یکی از اصطلاحات بنیادی در روانشناسی یونگ است که در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته و تجسم تمامی گرایشهای زنانه در روح مردبه شمار میرود. یکی از نمودگاههای اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، آنیما، هنر و ادبیات است. در شعر کهن فارسی، به ویژه غزلهای عطار، این کهننمونه بیشتر در قالب معشوق جلوهگر شده است که در تحقیق حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی میگردد. نقد کهنالگویی غزلهای عطار منجر به کشف ماهیت، ویژگی و نقش اسطورهها در جهانبینی شاعرانه او میشود. آنیما در غزلهای شاعر، روساختی جسمانی و ژرفساختی معنوی دارد و به نوعی ازلی و ابدی و متعلق به همه انسانهاست . معشوقی که عطار در نظر دارد، همسو با دیدگاه یونگ ،غالباً در خواب و رؤیا ظاهر میشود و بیداری مانع تداوم این دیدار است. آنیما در نگاه شاعر، دو وجه دارد: مثبت که عامل اصلی کمال آدمی و منفی که مایه نابودی اوست. عطار برای تبیین هرچه بهتر معشوق مورد نظر خود از تصاویر کهننمونهای متعددی همچون «درخت، پرنده، پری، ماه، خورشید و بت )صنم(» بهره گرفته است.
نقد جامعه شناختی شخصیّت های کلیدی «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ارزش ها، کنش ها، مهارت ها، سوگیری و کنترل های اجتماعی اشخاص در خسرو و شیرین نظامی گنجوی نقد و بررسی شده است. سؤال اصلی این است که شخصیّت های اصلی داستان در منظومه خسرو و شیرینِ نظامی، از منظرهای گوناگون جامعه شناختی، چگونه هستند. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای، بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که در خسرو و شیرین نظامی بزرگ منشی، فرهیختگی و اعتماد به نفس، موهبتی است که فضای آزاد اجتماعی و نگرش واقع بینانه جامعه به زن، در اختیار دختران و زنان منظومه خسرو و شیرین قرار داده است تا با بهره گیری از آن بر قلمرو روح و جسم و سرنوشتشان حاکم باشند و خود را مقهور و مغلوب هیچ مردی ندانند. از منظر کنترل های اجتماعی، خسرو در اوج درگیری های داخلی و وضع آشفته کشورش مصالح جامعه را نادیده می گیرد و خواسته های نفسانی او را بر می انگیزد که در پی شیرین روانه گردد، اما به دروغ وانمود می کند که به شکار می رود. علاقه خسرو نیز در رفتار اجتماعی خویش با شیرین از بابت زیاده خواهی پادشاهانه و انحصارطلبی اوست؛ زیرا مایل است هرچه خوبی و زیبایی در دنیاست از آن او باشد.
بازنمایی مضامین اخلاقی و تعلیمی در پنج گنج عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
132 - 170
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی از کهن ترین و رایج ترین گونه های ادبی جهان است که آموزه هایی اخلاقی و عقلانی را به مخاطب ارائه می کند تا با کاربست آن ها در زندگی، به سعادتمندی و نیک بختی برسد. ادبیات فارسی از دیرباز، جلوگاه ناب ترین و نغزترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده و در هر دوره ، بخش انبوهی از شعر فارسی به پند و حکمت و موعظه اختصاص داشته است. عماد فقیه کرمانی از شاعران پارسی گوی قرن هشتم هجری است که در سرودن انواع شعر چون غزل و قصیده و مثنوی تبحری تمام داشته و شعرش با مبانی تصوف و اندیشه ها و آموزه های عرفانی درآمیخته است. در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آموزهای اخلاقی و تعلیمی در پنج گنج عماد فقیه کرمانی بررسی شده است تا جایگاه و ارزش اخلاق و تعلیم در شعر او مشخص شود و همچنین گوشه ای از مقام ادبی این شاعر آشکار گردد. دستاورد پژوهش نشان می دهد که در مثنوی های عماد فقیه کرمانی، موضوع های اخلاقی و تعلیمی که تلفیق یافته از اندرزهای کهن و آموزه های عرفانی و صوفیانه است، بازتابی گسترده دارد. مواعظ سیاسی و حکومتی، عبادت و بندگی خدا، ناپایداری و بی اعتباری دنیا، گشاده دستی و سخاوت، علم و علم آموزی، رازداری، کم آزاری و... از مهم ترین و پربسامدترین مسائل اخلاقی و تعلیمی در پنج گنج عماد فقیه است.
تکوین مهر در اسطوره و تحوّل چهره آن به جمشید در حماسه بر اساس نظریه دگرگونی
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های کلّی در مورد قهرمانان این است که در گذر زمان دچار تحوّل می شوند و با معیارهای انسان هایی که در شرایط تاریخی و جغرافیایی با شرایط فکری گوناگون می زیند، شکل خاص خود را به دست می آورند. از محورهای فکری آریایی های هند و ایرانی، گرایش به رویدادهای طبیعی بوده است که مهرپرستی به عنوان یک پدیده در ذهن این اقوام در دوره های گوناگون کارکردهای خاصی به خود گرفته است. حال این پرسش مطرح است که مهر در اسطوره ها با گذر زمان دچار چه تحوّلی می شود و با پدیدآمدن حماسه، مهر چه شکل و شمایلی به خود گرفته است؟ نگارنده سعی کرده است با توجّه به الگوهای اسطوره ای و حماسی جواب درخوری به این پرسش دهد. بر این مبنا ابتدا چگونگی هستی یافتن مهر در اسطوره های هند و ایران بررسی شده و کم کم تحوّل او در اسطوره های ایرانی و مرزهای خارج از ایران باز نموده می شود و سپس، چگونگی تبدیل این ایزد به چهره حماسی جمشید با ارائه دلایل مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.نتیجه پژوهش حاضر این است که مهرپرستی با فتوحات ایرانیان پا به غرب می گذارد و پس از پذیرفتن بعضی کارکردهای خدایان خورشیدی، با چهره جدیدی به شکل انسان در اساطیر ایرانی به روند تکاملی خود ادامه می دهد. میترا در حماسه ملّی ایران، با توجّه به شکل قبلی خود و تحوّلی که در پدیده ها به وجود آمده، در شکل جدیدتر با چند پدیده ترکیب شده، در جلوه جدیدِ الگوی قهرمانی، در چهره شخصیّتی به نام جمشید پدیدار می گردد. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا مبنای تکوین و تحوّل مهر در اسطوره و حماسه بررسی خواهد شد.
شرح عشق و محبّت از منظر امام محمد غزالی و احمد غزالی (با تکیه بر احیاء علوم الدین و سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق و محبّت از مضامین مشترک بسیاری از آثار عرفانی در ادبیات فارسی است. از این رو، در مقایسه محتوایی آثاری که صبغه عرفانی دارند می توان با بررسی این موضوعات مشترک، به شناخت بهتری از دیدگاه صوفیان در آن موضوع دست یافت. امام محمد غزالی و برادرش احمد، از چهره های نامدار در حوزه تصوف به شمار می روند. این مقاله با شیوه تحلیلی- توصیفی تلاش می کند تا مفهوم عشق و محبّت را از منظر این دو شخصیت با تأکید بر دو اثر احیاء علوم الدین محمد غزالی و سوانح العشاق احمد غزالی بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که ماهیت و کارکرد عشق و محبّت در دیدگاه امام محمد و احمد غزالی چیست. این نتیجه به دست آمد که نگاه و نگرش امام محمد غزالی نسبت به این مضمون، نگاهی دین مدار و معطوف به مذهب است. حال آنکه آنچه از سوانح احمد غزالی می توان استنباط کرد این است که دیدگاه وی نزدیکی و قرابت بیشتری با دیدگاه عارفان دارد.
بررسی زنانگی در غزل معاصر زنان (مطالعه موردی: نجمه زارع، کبری موسوی، پانته آ صفایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوع نگاه هر شاعر نسبت به جهان پیرامون خویش و شیوه برقراری ارتباط با آن، همچنین احساسات و عواطف درونی خود و به کارگیری زبانی درخور این نوع نگاه و عواطف، خط سیر شعری او را نمایان می کند. این تحقیق کوشیده است تا اشعار پانته آ صفایی، کبری موسوی و نجمه زارع را به لحاظ اندیشه و زبان زنانه بررسی کند. به این منظور نخست ویژگی های عاطفی زنانه در زبان شعری آنان مورد مطالعه قرار گرفته است. در شعر هر سه شاعر عشق و عواطف انسانی درون مایه اصلی غزل های آنان را تشکیل می دهد. یأس و امید را با بسامدهای متفاوت توأمان در شعر آن ها می توان مشاهده کرد. تأثیر مذهب و باورهای دینی در شعر آن ها مورد بررسی واقع شده و همچنین قدرت تصویرگری و خلاقیت با نگاهی زنانه در شعر آن ها تبیین شده است. در نهایت تفاوتها و شباهت های شعری آنان با استناد به محتوای شعرشان ذکر شده است.
گذر از یأس به امید در داستان های کوتاه غسان کنفانی (با تکیه بر گزینش های هدفمند در ارائه دو تصویر از اردوگاه)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی به عنوان رویکردی نوین در بررسی متون مختلف نوشتاری و دیداری، زبان را جامع رمزگان و حاصل تعامل کارگزاران اجتماعی در کُنش متقابل محسوب می کند که با گزینش هایی هدفمند، معنا را به مخاطب القا می کند در این مجال سعی شده است، با خوانش دو تصویر متفاوت از اردوگاه در دو داستان «الصغیر یذهب الی المخیم» و «البنادق فی المخیم»، به روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مطالعات نشانه شناختی اجتماعی هلیدی، به این سوال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در داستان های مذکور، چگونه در کشف لایه های زیرین معنا و گفتمان شناسی تصاویر ارائه شده از اردوگاه عمل می کند؟ بر این اساس، جمله واره های این دو داستان در حوزه اندیشگانی، بینافردی و موقعیتی واکاوی شد. مهمترین نتیجه حاصل از کاربست این رویکرد در بررسی داستان های مذکور، تلاش کنفانی برای بازنمود روند عبور از تیرگی یأس به روشنای امید است که واقعیت تاریخی زندگی در اردوگاه های فلسطینی نشین را با گزینش های زبانی جهت دار، رمزگزاری و به نمایش می گذارد.
رویکرد عارفانه شب در شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین ادبیّات دفاع مقدّس، به ویژه شعر دفاع مقدّس و عرفان، پیوندی نزدیک وجود دارد که این ادّعا با مطالعه و بررسی اشعار دفاع مقدّس قابل اثبات است. با بررسی اشعار دفاع مقدّس، اصطلاحات و مفاهیم عرفانی زیادی را می توان از آن ها استخراج کرد. یکی از این اصطلاحات، پدیده شب است که خود در عرفان و از دیدگاه عارفان، تعابیرمتنوّعی دارد. شب در اصطلاح عرفانی از مدارج عالی تا مراتب دانی را طی می کند. در مراتب عالی به جایگاه و مرتبه والای شب در قرآن و حدیث نزدیک است و زمانی برای خلوت با معشوق و در مراتب دانی، گاهی نماد جنبه تاریک وجود و ممکنات است. این مقاله سعی دارد با استخراج شب در معنای عارفانه اش از شعر دفاع مقدّس، به این نتیجه دست یابد که آیا شب همان طور که در عرفان پدیده ای چند وجهی است، در شعر شاعران دفاع مقدّس با رویکرد عرفانی نیز چنین است یا خیر. طبق بررسی انجام شده، چنین پیوند و مشابهتی بین عرفان و شعر دفاع مقدّس مشاهده می شود. این مقاله از نوع نظری است و با روش کتابخانه ای انجام گرفته است.
ساختار داستان های پهلوانی برزونامه بر اساس نظریه گرینتسر و تقابل خیر و شر
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختاری شیوه ای است که در قرن بیستم به اوج شکوفایی رسید و به ما این امکان را می دهد تا اصول واحد و تکرار شونده ای را که در میان روایت های موجود در یک اثر ادبی مشابهت ایجاد می کند، دریابیم. گرینتسر یکی از صاحب-نظران روسی است که با بررسی آثار حماسی تمدن های مختلف به خصوص هند، سعی نموده طرح یکسانی را برای ساختار داستان های حماسی ارائه نماید. به اعتقاد وی قهرمان داستان های حماسی مانند ایزد گیاهی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود. در این مقاله سعی شده است ضمن تحلیل نظریات ساختارگرایان به ویژه گرینتسر، ساختار داستان های پهلوانی برزونامه را بر اساس نظریه گرینتسر مورد بررسی قرار دهیم تا به این سؤال پاسخ دهیم آیا منظومه حماسی برزونامه با نظریه گرینتسر قابل تحلیل است؟ و آیا تقابل اندیشه های خیر و شر که از الگوی مرگ و رستاخیز مجدد نشأت گرفته بر ساختار این داستان تأثیرگذاشته است؟ به نظر می رسد داستان های پهلوانی برزونامه براساس نظریه گرینتسر قابل تحلیل بوده قهرمان قصه مانند ایزد گیاهی می میرد و زنده می شود و بافت روایی و شخصیت های داستان تحت تأثیر اندیشه های خیر و شر قرار گرفته است. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های برزونامه و تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.