آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

کهنالگوی آنیما، یکی از اصطلاحات بنیادی در روانشناسی یونگ است که در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته و تجسم تمامی گرایشهای زنانه در روح مردبه شمار میرود. یکی از نمودگاههای اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، آنیما، هنر و ادبیات است. در شعر کهن فارسی، به ویژه غزلهای عطار، این کهننمونه بیشتر در قالب معشوق جلوهگر شده است که در تحقیق حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی میگردد. نقد کهنالگویی غزلهای عطار منجر به کشف ماهیت، ویژگی و نقش اسطورهها در جهانبینی شاعرانه او میشود. آنیما در غزلهای شاعر، روساختی جسمانی و ژرفساختی معنوی دارد و به نوعی ازلی و ابدی و متعلق به همه انسانهاست . معشوقی که عطار در نظر دارد، همسو با دیدگاه یونگ ،غالباً در خواب و رؤیا ظاهر میشود و بیداری مانع تداوم این دیدار است. آنیما در نگاه شاعر، دو وجه دارد: مثبت که عامل اصلی کمال آدمی و منفی که مایه نابودی اوست. عطار برای تبیین هرچه بهتر معشوق مورد نظر خود از تصاویر کهننمونهای متعددی همچون «درخت، پرنده، پری، ماه، خورشید و بت )صنم(» بهره گرفته است.

تبلیغات