فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۴۶۱ تا ۹٬۴۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فرایند قلب در گویش تالشی دیگه سرایی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. قلب واجی فرایندی واجی است که در آن ترتیب زنجیره ها معکوس می شود و موضوع مطالعات فراوانی بوده است. این فرایند بر طبق حوزه عملکرد می تواند منظم یا نامنظم باشد. معمولاً قلب فرایندی نظام مند تلقی نمی شود و در میان انواع فرایندهای واجی به صورت فرایندی نامنظم در نظر گرفته می شود. اما در برخی از زبان ها فرایندی منظم و قاعده مند است. به نظر می رسد فرایند قلب اگر هدف ساختاری خاصی را تأمین کند، می تواند منظم باشد. این هدف ساختاری ممکن است ماهیتی عام و واجی داشته باشد. تحلیل آن در زبان فارسی نشان می دهد که این فرایند در فارسی میانه، پس از حذف واکه های پایانی واژه ها در غالب موارد به طور منظم عمل کرده و با تغییر توالی واج ها، آن ها را تابع اصل توالی رسایی یا توزیع رسایی می کند که ناظر بر نوعی خوش ساختی واجی است. اما در مورد داده های مورد تحلیل در این مقاله که به گویش تالشی دیگه سرایی مربوط می شوند، نمی توان از نظم آن سخن گفت. زیرا در حالی که در مواردی برون داد فرایند قلب با اصل توالی رسایی و اصل جذب مطابقت دارد، در موارد دیگر توالی واج هایی را که تابع اصل توالی رسایی و اصل جذب بوده اند، در جهت عکس تغییر داده است.
واکاوی الگوی انسجام متن در زبان علم و بازنمایی آن در متون آموزش زبان فارسی با اهداف دانشگاهی: رویکردی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
281 - 311
حوزههای تخصصی:
متن های آموزش زبان فارسی با اهداف دانشگاهی، نقش بسیار مهمی در آماده سازی فارسی آموزان برای درک متن های تخصصی وآشنایی با نگارش علمی دارند. بنابراین، تحلیل گفتمان این متن ها از دیدگاه رعایت ویژگی های متن سازی علمی اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی عناصر انسجام در متن های آموزش زبان فارسی با اهداف علوم اجتماعی بر مبنای نظریه انسجام هلیدی و حسن (Halliday & Hassan, 1976) که به عنوان بخشی از دستور نظام مند نقش گرا پذیرفته شده، انجام پذیرفت. در این چارچوب، عناصر انسجام به عنوان عناصری که نقش به سزا و انکارناپذیری در متن سازی بر عهده دارند، مطرح شده اند. پژوهش حاضر در دو مرحله انجام گرفت. نخست، در پیکره ای از متن های دانشگاهی علوم اجتماعی مشتمل بر 21133 واژه در قالب 858 جمله به بررسی فراوانی کاربرد عناصر انسجام پرداخته شد و الگویی از اولویت بندی کاربرد این عناصر به دست آمد. در مرحله بعد، کاربرد عناصر انسجام در پیکره متون آموزش زبان فارسی بررسی شد و الگوی مربوطه در این بخش از پیکره نیز استخراج گردید. الگوی کاربرد عناصر انسجام در هر دو بخش پیکره با یک دیگر مقایسه شد که یافته ها نمایان گر مطابقت دو الگوی مستخرج بود. این یافته نشان می دهد متون آموزش فارسی با اهداف علوم اجتماعی از دیدگاه میزان و نوع عناصر به کاررفته با متن های معیار فارسی همخوانی دارند. بنابراین، یکی از معیارهای ارزیابی متن های آموزش زبان فارسی با اهداف دانشگاهی می تواند همخوانی نوع و میزان عناصر انسجام به کاررفته در مقایسه با متن های به نگارش درآمده برای فارسی زبانان و توجه به عامل های مؤثر متن سازی در زبان علم فارسی باشد.
Priming as a Learning Effect: The Case of Phrasal Verbs(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳ , N. ۳ , ۲۰۲۴
131 - 152
حوزههای تخصصی:
While second language acquisition can be a complex and time-consuming process, developing efficient approaches that are less demanding on the part of the learner can greatly enhance the learning outcomes. The present study was an attempt to explore the potential application of priming as an approach to enhance the production of motion phrasal verbs. Ninety students were divided into intermediate and upper-intermediate groups based on their proficiency levels. The participants were required to narrate a silent movie as a baseline written production task. In the next stage, for the purpose of priming, they were required to read a storybook containing instances of motion events expressed in phrasal verbs. Immediately afterward, the participants were asked to narrate a second silent movie. The researchers also administered a working memory test to investigate its potential impact on the learning outcomes. The results indicated that only the upper-intermediate group benefited from the priming mechanism. Additionally, the results suggested that working memory did not show a significant predictive role in implicit learning within the specific context of motion phrasal verbs. These findings are in line with the processability hypothesis, which posits that developmental readiness plays a significant role in language learning.
بررسی گفتمان هویّت نوجوانان سه زبانه؛ لقب گذاری در میان جوانان سه زبانه روستای داشکسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
205 - 235
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر هویّت، فرهنگ، زبان و نوع نگرش بر لقب گذاری در میان جوانان سه زبانه (ترک، فارس و گرجی) روستای داشکسن بود. جامعه آماری جوانان سه زبانه سنین 24-15 سال روستای داشکسن بود. روش نمونه گیری هدفمند بود و 22 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سه بخشی استاکس و تیلر‑لیچ (2011) و روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. بر طبق یافته ها متداول ترین نوع لقب ها، لقب های داده شده به ترتیب براساس ویژگی های فیزیکی، تنوّع نام، احساسات، شخصیتی، عامیانه و مکان متداول تر هستند. اکثر لقب گذاری های صورت گرفته بر اساس قومیت، لقب گذاری در بین اقوام ترک نسبت به سایر قومیت ها بیشتر است؛ بنابراین با توجّه به نتایج می توان گفت لقب گذاری در بین اقوام، مناطق، شیوه زندگی، آداب و رسوم و سطح فرهنگی اقوام گوناگون باهم متفاوت است و در اسم های مستعار مرسوم در روستای سه زبانه داشکسن و نگرش جوانان این روستا نسبت به لقب های خود و دیگران تفاوت وجود دارد.
پایش راهبردهای زبانی ایران هراسی در خبرگزاری العربیّه با تکیه بر نظریه چارچوب سازی انتمن و مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
65 - 95
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردهای زبانیِ منجر به پدیده ایران هراسی در شبکه العربیه، انجام گرفته است. به این منظور، دو نظریه چارچوب سازی انتمن (Entman, 2014) (بازنمایی اهداف مؤلف از متن با استفاده از روش های تفسیری و بازنمود محتوای پنهان با دلالت های ضمنی متن و تفسیر آن) و مربع ایدئولوژیک ون دایک (Van Dijk, 2005) (تقویت نکته های مثبت و نادیده انگاری نکته های منفی گروه خودی و تقویت نکته های منفی و نادیده انگاری نکته های مثبت گروه غیر خودی) انتخاب شد. سپس، 20 متن در بازه جولای تا دسامبر 2021 در خبرگزاری العربیّه از ژانر تحلیل سیاسی با موضوع های مسائل ایران و با هدف تبیین راهبرد های زبانی این خبرگزاری در فرآیند چارچوب سازی رسانه ای بررسی شده است. در اجرای نظریه ها، توجه اصلی بر تحلیل راهبردها و تکنیک های زبانی بوده و کوشش شد تا اندازه ممکن از نقد سیاسی پرهیز شود تا یافته های پژوهش مبتنی بر مبانی علمی باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت منطقه، مداخله گری در امور داخلی کشورها، ایستادگی در برابر خواست ملت ها، روحیه استعمارگری و تأکید بر همسوسازی کشورهای اسلامی علیه ایران مهمترین چارچوب های العربیّه بوده است. العربیّه همچنین برای جبران کمبود ادلّه و اسناد قطعی و غیر قابل مناقشه برای گزاره های خبری و تحلیلی خود به استفاده از تکنیک ها و روش های اقناع رسانه ای و بهره گیری از ظرفیت ادبی زبان عربی برای سودهی به مخاطب عرب در راستای اهداف و سیاست های رسانه ای خود پرداخته است. در کاربست راهبردهای زبانی، بیشترین سهم به قطبی سازی، فاصله گذاری، هم معنایی، پیش انگاشت، هم دلی و اغراق تعلق دارد که چگونگی برگزیدن آن ها برای چارچوب های مختلف هوشمندانه بوده و با هدف های العربیّه هماهنگی دارد. در مقابل، هرگونه کنش گری منفی از سوی عربستان با سانسور روبه رو شده و گفتمان سکوت درباره نقاط منفی گروه خودی بر این رسانه حاکم است.
مرکب های بهووریهی زبان فارسی: نقش آفرینی مجاز و استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد انگیزش مفهومی زیربنای خلق و درک مرکب های بهووریهی زبان فارسی را بررسی نماید و باتوجه به الگوی نقش آفرینی و تعامل مجاز و استعاره، انواع این ترکیبات را به لحاظ ساختار مفهومی مشخص سازد. به این منظور با تکیه بر مدل پیشنهادی روئیز دِمندوزا و دییز وِلاسکو (2002) برای تبیین انواع مجاز و الگوهای تعامل مفهومی، درمجموع شصت مرکب بهووریهی غیرفعلی زبان فارسی موردتحلیل قرار گرفت. تحلیل ها حاکی از آن است که ازنظر الگوی مفهومی زیربنایی، مرکب های بهووریهی زبان فارسی در سه گروه اصلی قابل طبقه بندی هستند: ۱) ترکیبات حاصل عملکرد یک مجاز مفهومی (مبدأ-در-مقصد) واحد، ۲) ترکیبات حاصل تعامل مجازی، و ۳) ترکیبات حاصل تعامل استعاره و مجاز. در این میان، چون مفهوم سازی مرکب های بهووریهی حاصل تعامل مجازی ممکن است دو، سه، یا چند مجاز مفهومی متوالی را فعال سازد، این گروه از ترکیبات بهووریهی ازنظر تعداد و همچنین نوع مجازهای نقش آفرین زیرالگوهایی را شامل می شوند. همچنین، ترکیباتی که خلق و درک معنا در آنها الگوی تعامل مفهومی استعاره و مجاز را بازنمایی می کند، بسته به مجازبنیاد بودن یا نبودن حوزه مبدأ و مقصد استعاره زیربنایی، در دو زیرگروه، شامل ترکیبات حاصل نگاشت مجازی حوزه مقصد استعاره و ترکیبات حاصل نگاشت مجازی هر دو حوزه مبدأ و مقصد استعاره، جای می گیرند. نتایج پژوهش به طورضمنی نشان می دهند که فرایند خلق و شکل گیری مرکب های بهووریهی زبان فارسی تصادفی نیست، بلکه از الگوهای مفهومی نظام مند و مشخصی تبعیت می کند.
نظام های مطابقه و حالت و نقش آنها در تعیین رده زبان پشتو (گونه معیار- افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
53 - 76
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نظام مطابقه و نظام حالت زبان پشتو (گونه معیار) به بررسی گرفته شده و هدف آن شناسائی ویژگی های رده شناختی زبان پشتو است. برای رسیدن به این هدف به مطالعه دستوری نظام های مطابقه و حالت پرداخته شده، و نهایتان نقش این دو نظام در تعیین رده زبان پشتو بررسی شده. زبان پشتو هم دارای نظام مطابقه بوده و هم دارای نظام حالت است، پس با توجه به نظام مطابقه و نظام حالت در زمان غیرگذشته رده زبان پشتو فاعلی-مفعولی توصیف شده، ولی در زمان گذشته با توجه به نظام مطابقه و نظام حالت رده آن کنائی مطلق خوانده شده است. پس رده زبان پشتو نه یکدست فاعلی_مفعولی است، و نه یکدست کنائی مطلق. زبان های که چنین ویژگی را دارند، بنام زبان های نیم کنائی/دوگانه یاد می گردند. در بخش افعال ترکیبی سه نوع مطابقه معرفی شده، که شامل مطابقه فعل ترکیبی با فاعل، مطابقه فعل ترکیبی با مفعول و مطابقه فعل ترکیبی همزمان با فاعل و مفعول. این نوع مطابقه در زمان آینده؛ در افعال امری زمان حال کامل؛ در افعال پرسشی، تعجبی و ندائی زمان حال کامل گزارش شده است.
بررسی فرایندهای کشش جبرانی و حذف در گویش کُرمانجی با تأکید بر نظریه مورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کُردی» یکی از زبان های پرگویشور در چهار کشور است. این زبان در ایران و در استان هایی نظیر کردستان، ایلام، کرمانشاه، همدان، آذربایجان غربی و شمال خراسان دارای لهجه های گوناگونی است که دو گویش «کُرمانجی» و «سورانی» پرتکلم ترین گویش های آن به شمار می روند. در حقیقت «گویش ها» شاخه هایی هستند که از یک زبان واحد منشعب شده اند اما از نظر آوایی، واژگانی و ساختاری با یکدیگر تفاوت دارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی برخی از فرایندهای پربسامد در گویش کُرمانجی برحسب «نظریه مورایی» است. این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که آیا فرایندهای «کشش جبرانی» و «حذف» در این گویش و در نظریه مورایی قابل تبیین هستند یا خیر. به منظور پاسخ به این پرسش، داده ها با استفاده از روش میدانی، از طریق ارائه پرسشنامه به گویشوران بومی و همین طور بهره گیری از پایان نامه و منابع مکتوب گردآوری شد. در ادامه، پس از بیان پیشینه و معرفی نظریه مورایی، تحلیل داده ها از طریق گزینش نمونه های مناسب برای هر فرایند و بررسی آن ها در نظریه مورایی انجام شد. یافته ها نشان داد که این فرایندها قابلیت تبیین در نظریه مورایی را دارند.
یادگیری انگلیسی با اهداف پزشکی مبتنی بر واقعیت مجازی چندنفره: توانش ارتباطی دانشجویان خاورمیانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های گفتار و نوشتار به عنوان ارکان توانش ارتباطی، هسته ی اصلی زبان آموزی با اهداف ویژه به حساب می آید. ارتباط تنگاتنگ عملکرد موفق دانشجویان در دانشگاه و عرصه های حرفه ای با یادگیری مهارت های تولیدی زبان، لزوم ابداع شیوهای نو یاددهی-یادگیری را پررنگ می کند. با هدف بررسی ظرفیت واقعیت مجازی در یادگیری مهارت های تولیدی انگلیسی با اهداف پزشکی، این پژوهش مداخله ای با استفاده از طرح ترکیبی با رویکرد متوالی توضیحی در 16 جلسه کلاس معکوس با گروه های گواه و مورد در یک دانشگاه علوم پزشکی در خاورمیانه برگزار شد. در طول پژوهش، علاوه بر سنجش نگرش، پیشرفت و عملکرد شرکت کنندگان، برداشت آن ها نیز با برگزاری مصاحبه های نیمه ساختاریافته شناسایی شد. داده های کمی به شیوه ی توصیفی و استنباطی با استفاده از آزمون رتبه ای علامت دار ویلکاکسون و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شد. تحلیل داده های کیفی به شیوه مضمون محور انجام شد. نتایج نشان داد شرکت کنندگان تمرین تیمی را برای یادگیری مهارت های تولیدی انگلیسی مؤثر قلمداد کردند. اگرچه واقعیت مجازی توانش گفتگوی انگلیسی با اهداف پزشکی را آسان می کرد، اما، نگارش سناریوی این بازی ها برای تمرین تیمی مهارت ها به شکل معناداری بر روند یادگیری تأثیرگذار بود. رویکرد مناسب شرکت کنندگان نسبت به تمرین انگلیسی با اهداف پزشکی به واسطه ی سناریوهای مشارکتی واقعیت مجازی چند نفره می تواند مصداق کاربرد موفق نظریه ی فرهنگی-اجتماعی در زبان آموزی دانشگاهی باشد.
مقایسۀ کنش های گفتاری درخواست و عذرخواهی در تعاملات دانشجویان یک زبانۀ فارسی و دوزبانۀ ترکی – فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافته هایاین تحقیق در واکنش عذرخواهی در گروه یک زبانه و دوزبانه نشان می دهد بیشترین پاسخ ها به صورت مستقیم است. البته با بررسی تفاوت میانگین تعاملات براساس یک زبانه و دوزبانه بودن، تفاوت معناداری بین این دو گروه وجود دارد. در واکنش درخواستی در گروه یک زبانه و دوزبانه، بیشترین پاسخ ها به صورت مستقیم است. ازطرف دیگر، با بررسی تفاوت میانگین کنش های گفتاری براساس یک زبانه یا دوزبانه بودن تفاوت معناداری بین این دو گروه وجود دارد. به طورکلی می توان گفت که واکنش های درخواستی در زمینه پذیرش یا رد درخواست، در افراد یک زبانه بیشتر است. درجه سختی در واکنش درخواست در گروه دوزبانه و یک زبانه نشان می دهد که در درجه سختی کنش ها و درجه سختی، ترک زبان ها بیشترین میانگین را دارند و احتمال کنش درخواستی در گفتار افراد فارسی زبان با تفاوت اندکی، بیشتر است. ترک زبانان به دلیل طبقه اجتماعی و میزان آشنایی در نحوه اجرای کنش ها با یکدیگر متفاوت اند. میزان آشنایی ها در ترک زبانان کمتر از فارسی زبانان است. در متغیرهای غیرزبانی بیشترین کاربرد درخواست غیرمستقیم در فارسی زبانان به صورت حرکت کمکی و کاهش دهنده اجبار جهت انجام درخواست است اما در ترک زبان ها قیاس و کاهش دهنده اجبار درخواست، بیشتر است. همچنین فارسی زبان نسبت به ترک زبان ها بیشتر درخواست ها را قبول می کنند.
The Association between Learners’ Perceptions of EFL Instructors’ Interpersonal Behavior and their English Language Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study scrutinized the association between learners’ perceptions of EFL instructors’ interpersonal behavior and their English language achievement in Amhara regional state public universities, Ethiopia. In this correlational research, 177 participants who were first-year English Language and Literature students were selected using purposive and random sampling. The data were gathered through a questionnaire and an English language achievement test. Besides, the data were analyzed quantitatively using descriptive and inferential statistics, and multiple regression. The findings showed that understanding behavior was perceived as the frequent interpersonal behavior of EFL instructors followed by strict, student freedom, and leadership behavior, respectively. Apart from this, uncertain behavior was found to be the least perceived behavior in the classrooms. In addition, the findings indicated that instructors in the sample areas were less prevailing but more cooperative in the communique process with their learners. In line with relationships, it was found that optimistic and noteworthy correlations between students’ English achievement and their teachers’ understanding and leadership behavior. In the case of its contribution, understanding followed by leadership interpersonal behavior was found to be the most prevailing and substantial variable on the learners’ English achievement. It was, therefore, recommended that instructors should be given training continuously on instructors’ interpersonal teaching behavior and its relationship to students’ language learning.
Exploring the Efficacy of Process-Based Reflective Teacher Training: A Focus on Situational Role Plays, Video Analysis, and Scenario Evidence as Guided Reflective and Caring Practices for EFL Teacher Candidates(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to explore the effectiveness of a process based reflective teacher training course that utilized situational role plays, video analysis, and scenario evidence as guided reflective and caring practices for EFL (English as a Foreign Language) teacher candidates. To this end, 45 teacher candidates at a teacher education university in Iran participated in a semi-structured interview (pre-intervention and post-intervention interview) and created process-oriented narrative journals documenting their reflective and caring practices. The findings of the study indicated that all the three groups of participants (role play group, scenario-based evidence group, and video evidence group) benefitted from the course and demonstrated improvement in various ways. The emerged themes from each group (role play group: 23 categories, video group: 17 categories, and scenario-based evidence group: 16 categories) illustrated how these strategies supported teacher candidates in developing their caring and reflective practices.
ارزیابی ساختار هرم وارونه در پیکره بزرگ خبری فارسی: تحلیل گفتمان خبری براساس همبستگی میان عنوان و محتوای خبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان خبری گونه ای تحلیل گفتمان است که به تحلیل ساختار گفتمان خبری می پردازد. باتوجه به این که در قالب بندی اخبار دو ویژگی انتخاب و برجستگی در نمود ارتباطی خبر نهفته است، از ساختار هرم وارونه خبر برای درجه بندی اهمیت بخش های گفتمانی خبر استفاده می شود. اگرچه رعایت ساختار هرم وارونه خبر مطلوب است، گاهی ممکن است در گفتمان خبری این ساختار دچار تغییر شود که در این مقاله تلاش می شود با کمک تحلیل آماری، به تحلیل ساختار گفتمان وبگاه های خبری فارسی پرداخته شود. برای رسیدن به هدف می توان از علم داده استفاده کرد. این بین رشته ای از جنبه علمی به تحلیل داده، یافتن مفاهیم ضمنی به دست آمده از تحلیل داده ها و استخراج دانش از داده ها می پردازد. در چارچوب علم داده به بررسی پیکره ای متون خبری فارسی پرداخته شده و وجود رابطه همبستگی معنایی میان عنوان خبر و محتوای خبر در ساختار هرم وارونه خبر مورد مطالعه قرار می گیرد. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش خزش، یک پیکره خبری نسبتاً بزرگ با حجمی بالغ بر 14میلیارد واژه از 24 وبگاه خبری به دست آمده است. پس از پیش پردازش و اعمال یکدستی نسبی در این پیکره، در چارچوب معناشناسی توزیعی، بردار عنوان خبر و متن خبر با استفاده از مدل بردارسازی واژه ورد2وک به دست آمده و براساس آن بردار هر خبر ساخته شده است. پس از بخش بندی محتوای هر خبر براساس هرم وارونه خبر به سه قسمت سرنخ (لید)، بدنه و ارائه توضیحات بیشتر درمورد سرنخ، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، میزان همبستگی میان عنوان و هر یک از سه بخش خبر محاسبه شده است. اگرچه ضریب همبستگی پیرسون برای حجم زیادی از خبرها مثبت بود، ارزش صفر و عدم وجود همبستگی برای خبرها یافت شد. به طور متوسط، همبستگی میان عنوان و بدنه خبر بیش از همبستگی میان عنوان و توسعه سرنخ بود. این پژوهش می تواند به عنوان روشی برای دقت در انتخاب عنوان و محتوا و پالایش خبری منطبق بر هرم وارونه استفاده گردد.
پرهیز سیاستمداران ایرانی از عذرخواهی راستین و توجیه فرهنگی آن: پژوهشی در کاربردشناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عذرخواهی سیاسی گونه ای عذرخواهی است که در آن سیاسیون برای ترمیم وجهه خود، برآورده ساختن مطالبه عموم و آرام کردن افراد آسیب دیده (از خطاها و قصوراتی که بنا به مسئولیتشان متوجه آنان است)، اقدام به آن می کنند. اما عذرخواهی سبک و سیاق خاصی دارد. کمپف ( 2009 ) الگوها و راهکارهای کلامی را می شناساند که افراد با تمسک به آنان از عذرخواهی واقعی اجتناب می کنند؛ به کار بردن ابزارهای واژگانی و نحوی خاص، محو یا کم رنگ نشان دادن کننده کار، انکار مسئولیت، انتخاب قربانی خاص، کاستن از تعداد قربانیان، انتخاب قربانی خاص و نیز عذرخواهی به دلیل بخشی از خطا یا سبک آن و ... نمونه هایی از این راهکارهاست. با بررسی 100 نمونه عذرخواهی سیاسی انعکاس یافته رسانه های داخلی براساس الگوهای کمپف ( 2009 ) این پژوهش مدعی است که عذرخواهی های سیاسی در ایران صادقانه نیست، اما با افزودن عنصر فرهنگ و درنظر داشتِ نقش ترمیمی عذرخواهی می توان به درک بهتری از آن دست یافت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که محو یا کم رنگ کردن مسئولیت خود یا پذیرش مسئولیت بخشی از خطا ازجمله راهبرد های اصلی مورداستفاده سیاستمداران ایرانی در طفره رفتن از عذرخواهی راستین است، اما این عدم صداقت در میم های فرهنگی جامعه جمع گرا، صداقت گریز و اغراق زده ایرانی ریشه دارد.
The Effect of Teaching Writing Skills on Ideology Transfer in Academic Writings of EFL Students: The Case of Iranian IELTS Candidates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۵, No. ۲, ۲۰۲۳
133 - 156
حوزههای تخصصی:
One strategy that eases the process of teaching argumentative writing might be teaching them how to express their thoughts, beliefs, and in general, ideologies in academic essays. This study aimed to investigate the effect of teaching writing skills on ideology transfer in the academic writings of EFL students. To this end, a sequential mixed-methods design was used. Participants were 80 male and female IELTS candidates who were selected based on some criteria such as proficiency level, age, and educational background. A sample Mock Writing Task 2 and a sample IELTS Writing Task 2 were used as instruments in the pre-test and post-test respectively. Learners’ essays produced during these stages were analyzed based on Fairclough’s (2001) three-dimensional model of critical discourse analysis: description, interpretation, and explanation. To analyze the data, content analysis methods were applied during which discursive strategies used by the candidates were identified and coded, and the frequency and percentage of them were calculated. After the analysis, the following themes were extracted in the participants’ writings, as representing ideology transfer: tendency towards representation of identity, use of active voices, use of first-person pronouns, social views, author visibility, ideology-laden concepts, and idea development. Moreover, there were significant changes in the post-test writings of the participants in terms of the number of discursive strategies used to express ideology. This shows that teaching writing skills can significantly affect EFL learners’ ability to transfer their ideology into academic writing. The findings can have some implications for EFL learners, teachers, and curriculum planners.
مقایسۀ ساختار واژگانی کتاب های تألیف و ترجمه شده برای کودکان براساس اصول صرف طبیعی: مطالعۀ موردی پایگاه دادگان زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در همه جای جهان، بخشی از ادبیات کودکان به کتب ترجمه شده از زبان های دیگر اختصاص دارد. مطالعه ساختار و ویژگی های زبانی این کتاب ها، که از ملاک های انتخاب کتاب توسط خود کودکان، والدین و شورای کتاب کودک است، بسیار اهمیت دارد. یکی از مهم ترین وجوه زبان شناختی ترجمه کتاب کودک، واژه گزینی مناسب است؛ زیرا مترجم باید از میان تعداد محدودی واژه که دامنه واژگانی او را شامل می شود، معادل مناسبی را انتخاب کند تا انتقال محتوا و فهم کتاب برای کودک آسان شود. مسئله پژوهش حاضر این است که چه تفاوتی میان شیوه های گزینش واژه ها در کتب تألیفی و ترجمه ای برای کودکان در چارچوب نظریه صرف طبیعی وجود دارد و با محک اصول این نظریه، مترجمان تا چه اندازه توانسته اند واژه های مناسبی را انتخاب کنند؟ این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش اجرا، از نوع پژوهش های ترکیبی است. داده های پژوهش از پایگاه دادگان زبان فارسی استخراج شدند. یافته های آمار استنباطی نشان داد که براساس معیارهای نظریه صرف طبیعی (تصویرگونگی، شفافیت، دوگانگی و طول کلمه) اختلاف معناداری بین واژه های کتب تألیفی و ترجمه ای وجود ندارد، اگرچه براساس آمار توصیفی در پارامترهای تصویرگونگی و طول کلمه کتب تألیفی از نرخ طبیعی تری برخوردارند. این یافته ها مؤید آن است که درمجموع مؤلفان و مترجمان حوزه کتاب کودک در انتخاب واژه های مناسب، موفق عمل کرده اند.
بررسی چگونگی انتقال اصطلاحات سیاسی اجتماعی مقیّد به فرهنگ در ترجمه روسی رمان سووشون سیمین دانشور بر اساس آراء سرگِی وِلاخوف و سیدِر فِلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
155 - 187
حوزههای تخصصی:
اصطلاحات مقیّدبه فرهنگ یا فرهنگ بسته ها به عناصر فرهنگی و مفاهیم بومی موجود در جوامع مختلف اشاره دارند که مترجمان همیشه در انتقال صحیح آنها از زبان مبدأ به مقصد با دشواری های فراوانی روبه رو هستند. حفظ بیشترین بار معنایی و فرهنگی در انتقال این عناصر مهم ترین دستاورد مترجمان به ویژه در حوزه ترجمه ادبی است. سرگِی وِلاخوف و سیدِر فِلورین، از نظریّه پردازان مشهور بلغاری در حوزه ترجمه، عناصر فرهنگی را بر اساس موضوعات مختلف از قبیل جغرافیایی، قوم نگاری، سیاسی‑ اجتماعی و نظامی طبقه بندی کرده و راهبردهایی را جهت انتقال صحیح آنها به دیگر زبان ها ارائه کرده اند که مبنای کار در پژوهش حاضر است. در این تحقیق، چگونگی انتقال عناصر فرهنگیِ سیاسی‑ اجتماعی در ترجمه روسی رمان سووشون سیمین دانشور به روش خوانش و مقابله تطبیقی و شیوه تحلیلی‑توصیفی بررسی شده است. بررسی ها نشان داد که در برگرداندن عناصر فرهنگیِ سیاسی‑ اجتماعی در این رمان بیش از همه از ترجمه تقریبی ‑و شیوه معادل کارکردی‑ و کمتر از همه از آوانویسی، حرف نویسی و ترجمه ضمنی استفاده شده است. در بسیاری از موارد نیز بارِ فرهنگی و گاه حتّی بار معنایی، زبان شناختی و سبک شناختی واژگان و عبارت ها از دست رفته است. درمجموع، موفقیّت مترجمان در انتقال بارِ فرهنگی در حوزه اصطلاحات سیاسی اجتماعی به متن مقصد نسبی تلقّی می شود.
نقش پیشینه فرهنگی آموزشی در تمایل به برقراری ارتباط در کلاس های برخط زبان فارسی در کره با تکیه بر نظریه سیستم های پویای پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایل به برقراری ارتباط به زبان خارجی همواره یکی از مهم ترین اهداف یادگیری در کلاس های زبان بوده است. این تمایل مولفه ای پایدار و وابسته به یک عنصر خاص نیست، بلکه ماهیتی متغیر و پویا دارد که در هر لحظه در تعاملات کلاسی می تواند با توجه به تغییرات و واکنش لحظه ای مولفه های گوناگون فردی/عاطفی، محیطی/موقعیتی و فرهنگی، بصورتی نوظهور بروز پیدا کند. پژوهش پیش رو، با تکیه بر نظریه سیستم های پویای پیچیده دبات، به بررسی عوامل مهم در تمایل به برقراری ارتباط در کلاس های برخط زبان فارسی مقدماتی در دانشگاه کره، که متشکل از دانشجویانی از ملیت های مختلف است پرداخته، و درکنار بررسی متغیرهای موثر در تمایل زبان آموزان به برقراری ارتباط بصورت کلی، به بررسی نقش نمایه زبانی و پیشینه فرهنگ/آموزشی زبان آموزان در تمایل آن ها به برقراری ارتباط می پردازد. نتایج حاکی از آن است که بصورت کلی، نمایه زبانی و مولفه های فردی/عاطفی نقش مهمی در تمایل دانشجویان به برقراری ارتباط نداشتند، اما در مؤلفه های محیطی/موقعیتی، تفوت های قابل توجهی درمیان دانشجویان شرق آسیا و دانشجویان سایر ملیت ها، بخصوص در نوع تعامل (نوشتاری/گفتاری) و مخاطب (مدرس/همکلاسان) مشاهده شد. همچنین، دانشجویان شرق آسیا تمایل به برقراری ارتباط در موقعیت های چالش برانگیز (بدلیل عدم وجود مهارت های زبانی لازم و یا طرح موضوعات چالش برانگیز) نداشتند، درحالیکه دانشجویان سایر ملیت ها از این موقعیت ها استقبال کرده و آن را زمینه ای برای رشد مهارت های زبانی و ارتباطی خود عنوان کردند.
بررسی رده شناختی نظام مطابقه در گویش بخش آیسک (خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، توصیف و بررسی رده شناختی نظام مطابقه در گویش بخش آیسک بر اساس نظام پنج گانه کامری (1978)است. این گونه زبانی یکی از زیرمجموعه های گویش تونی است که در شمال استان خراسان جنوبی صحبت می شود و متعلق به شاخه غربی جنوبی زبان های ایرانی است. داده های پژوهش حاضر به روش میدانی مانند مشاهده و مصاحبه با گویشوران آیسکی گرد آوری شده است. تمام جملات گردآوری شده، با مشارکت حداقل 10 گویشور آیسکی 34 تا 71 ساله، به دست آمد. تحلیل داده ها نشان داد که نظام مطابقه در این گویش، دوگانه و به نمود، زمان و شخص حساس است. در جملات دارای ستاک حال، نظام مطابقه هم با فعل لازم و هم با فعل متعدی، از نوع فاعلی- مفعولی بود. این مطابقه به فعل لازم یا متعدی بستگی نداشت، بنابراین نظام مطابقه در زمان حال، به گذرائی فعل حساس نبود. نظام مطابقه در جملات دارای ستاک گذشته، چه افعال لازم و چه افعال گذشته، از نوع غیرفاعلی- مفعولی بود. در نظام فاعلی-مفعولی، فاعل در نیمی از موارد به صورت پسوند تصریفی مطابقه در فعل، صورت بندی می شد. در نظام غیرفاعلی- مفعولی نیز مطابقه با واژه بست های غیرفاعلی تجلی می یافتند و از نوع خنثی بودند.
A cognitive-stylistic study of deixis and deictic shifting in Iris Murdoch’s The Bell(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In cognitive stylistics, “deixis” is deemed one of the core linguistic elements through which both the physical and ideological stances of the participants in fictional narratives, namely the narrator and the character(-focalizer)s, are demonstrated. This study aims at investigating the cognitive functions of the different kinds of deixis, i.e., perceptual, spatial, temporal, social, textual, and compositional deixis, in The Bell (1958), a critically acclaimed novel by the British philosopher and novelist Iris Murdoch. Because of its special narrative discourse, in particular the use of variable internal focalization, Murdoch’s novel proves to be a proper case for exploring how deixis impacts upon the (implied) reader’s cognition of the story. Thus, utilizing a descriptive-analytic method, the present research examines the text worlds and mind styles shaped in this novel through various kinds of deixis, among other textual elements, and explores the relationship between these text worlds and the way they inform the reading process. To achieve this goal, this qualitative study draws upon the cognitive deixis theory to examine selected extracts from Dora Greenfield’s and Toby Gashe’s discourses in this novel, as two of the major character-focalizers. The findings suggest that deictic expressions serve a significant function in appreciating the characterization of the fictional personages, their relations, and consequently the narrative’s overall theme, thereby affecting and somehow directing the reading process. This mainly occurs through the reader’s cognitive pushes and pops in and out of the different layers of the narrative discourse as well as projecting the narrator’s and character-focalizers’ text worlds or deictic fields and constantly shifting among them. By foregrounding the role of deixis in narration, this study carries significant implications for cognitive stylistics of prose fictional narratives, providing a deeper appreciation of the relationships between characters and between characters and fictional settings in such texts.