فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۲۱ تا ۹٬۲۴۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Supervisor’s feedback is both a naysaying and a puzzling concern that has always tormented academics in higher education. Particularly, written feedback on pre-final or final versions of a submitted doctoral dissertation is indisputably the most significant step toward granting a doctoral student supervisee the right to defend his/her research project. It also constitutes a rich source on how students are to academically go about writing their dissertation and even go public as they are supposed to produce one or two articles before their vivas. The present research explores the written comments provided by supervisors on Moroccan doctorate supervisees’ dissertations. It principally focuses on both overall and in-text comments and whether they serve as feed-back to take corrective actions for the errors made, feed-up to focus on strategies to attain the academic goal, or feed-forward to be proactive and avoid disturbances that might affect the quality of the final work. A total of 40 supervisees from the English department at FLLA, Ibn Tofail University belonging to Language and Society Research Laboratory participated in the study. Data were collected using an online questionnaire through available Google forms platform. The results revealed that the total majority of supervisees tended to get a mixture of written remarks with a central focus on the quantity rather than on form. This is therefore a plus as to the agreement as well as the variance of the Moroccan supervisors in the use of these evaluation criteria while evaluating their supervisees’ doctoral dissertations targeting different types of feedback with a huge focus of the cyclicity of their utilization.
بررسی شیوه تبادل معنا در خطبه شقشقیه نهج البلاغه برمبنای رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی (2014)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
115 - 149
حوزههای تخصصی:
از جمله نظریه های نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزه های زبان شناختی پیدا کرده نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر به شکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی تجلی می یابد. ازآنجاکه فرانقش بینافردی بر شیوه تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار است، کاربست آن در تحلیل متون دینی، ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، می تواند سنگ محک مناسبی برای ارزیابی قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفی تحلیلی، به بررسی خطبه شقشقیه با رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) در قالب فرانقش بینافردی می پردازند. نتایج عمده پژوهش نشان می دهد که علی رغم بسامد غالب وجه خبری، امام (ع) در سرتاسر این خطبه به نحوی در تبادل و انتقال معنا عمل کرده است که گویی هر دو سوی تعامل، با هم، در ساخت متن شرکت دارند و از این طریق، راه هرگونه یک سویگی تعامل را بسته است. خطبه شقشقیه با انگیزه و هدف احقاق و اثبات حق خلافت از سوی امیرالمؤمنین (ع) ایراد شده است و درعین حال، امام در ایراد این خطبه، از لوازم انشا در جهت اقناع و استماله مخاطب بهره نمی برند؛ دلیل چنین امری را می توان این دانست که ایشان آن چنان به حقانیت خود و جایگاه خود نسبت به خلافت یقین و باور داشته اند که از آن صرفاً خبر داده اند و اصلاً نیازی به استفاده از عبارات انشایی جهت اثبات چنین حقی احساس نکرده اند.
نام اندام ها و بیان احساسات در زبان فارسی: نگاهی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رده شناسی واژگانی مطالعه روش های خاصی است که بر اساس آن ها زبان ها معنایی را در قالب واژه ها می گنجانند. به این ترتیب رده شناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، می توان زیرشاخه رده شناسی معنایی به حساب آورد. اخیراً مطالعات در زبان شناسی شناختی نشان داده اند که چگونه اعضای بدن به عنوان منبعی برای مفهوم سازی تجربه های مختلف مانند احساس کردن، اندیشیدن و غیره عمل می کنند و در فرهنگ های مختلف به شکل های متفاوت بازنمایی می شوند. استفاده از کلماتی که به اعضای بدن اشاره دارد می تواند به ما کمک کند تا احساسات خود را با دقت بیشتری بیان کنیم. در این پژوهش سعی بر آن شد که نگاهی به بررسی الگوهای رده شناسی واژگانی نقش نام اندام ها در بیان احساسات فارسی زبانان داشته باشیم. این پژوهش را شاید بتوان اولین مجموعه رده شناختی نقش استعاری نام اندام ها در توصیف احساسات در نظر گرفت. روش پژوهش، شیوه ای تطبیقی تحلیلی با استناد به مطالعات زبان شناسان این حوزه است؛ بدین منظور، نزدیک به 50 جمله از شواهد زبانی از پایگاه دادگان و برخی منابع مکتوب استخراج شد و بر مبنای مفهوم نام اندام ها در بیان احساسات دسته بندی گردید. سعی شد نمونه های مورد نظر بر اساس نقشی که در بیان احساسات دارند، بررسی شود. تحلیل داده ها بر اساس الگوی پونسونِت و لاگینها و متداول ترین نام اندام ها صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد از واژه های دل، قلب، چشم و جگر بیشتر از سایر واژه ها در زبان فارسی برای بیان احساسات بهره گرفته شده است؛ البته برای بیان ارزیابی دقیق این نظر، به تحقیقات گسترده ترکیبی از رویکرد فرهنگ خاص و بین فرهنگی نیاز است.
انتقال نشانه های شعر آدونیس در سطح جوهر بیانی به زبان فارسی (با تکیه بر دیدگاه امبرتو اکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نشانه شناسی می توان جزئیات ساز وکارهای بنیادی ترجمه را تجزیه وتحلیل کرد. امبرتو اکو از نشانه شناسانی است که در آثار گوناگون خود به جنبه های نشانه ای ترجمه پرداخته است. نشانه شناسی امبرتو اکو مبتنی بر چگونگی ترکیب متن با دانشنامه شخصی و فرهنگی خواننده است. ازمنظر اکو، متن دارای دو سطح بیان و محتوا است و در شعر، این جوهر بیان است که بر محتوا غلبه دارد. در ترجمه شعر، جوهر بیان در متن مقصد می کوشد، به یک میزان با جوهر بیان در متن مبدأ برابری کند تا بتواند تقریباً همانند متن مبدأ بر مخاطب تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر، با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسیِ مبتنی بر دیدگاه امبرتو اکو، به بررسی انتقال نشانه های شعر آدونیس در سطح جوهر بیانی در فرایند ترجمه به زبان فارسی می پردازد و بدین منظور ترجمه امیرحسین الهیاری از شعر آدونیس در مجموعه سه جلدی الکتاب گذشته مکان اکنون (1398) بررسی می گردد. در سطح جوهر زبانی، واژگان و دستور زبان و در سطح جوهر غیرزبانی جناس، قافیه و ضرب آهنگ مورد مطالعه قرار می گیرد. دستاورد این پژوهش نمایانگر آن است انتقال نشانه های شعر آدونیس در ترجمه الهیاری، در سطح جوهر غیرزبانی نمود بیشتری دارد. الهیاری به منظور انتقال نشانه های شعر آدونیس در ترجمه، پس از برقراری ارتباط میان جوهرهای گوناگون زبانی و غیرزبانی در متن شعری به مذاکره بر سر آن ها پرداخته و با استفاده از اطلاعات دانشنامه ای، متنی در زبان مقصد ایجاد کرده که همانند شعر آدونیس بر مخاطب تأثیرگذار باشد؛ در این راستا گاهی از وفاداری به جوهر زبانی صرف نظر کرده است.
بررسی زباهنگ دل نگرانی معلّم: موردی از مدرّسان زبان انگلیسی در مؤسسات آموزش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 186
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که ارتباط عاطفی بین معلّم و شاگرد نقش مهمی در دستاوردهای زبان آموزان دارد، بررسی عوامل تأثیرگذار در این رابطه از اهمّیّت بالایی برخوردار است. ابراز نگرانی معلّم برای شاگردانش یکی از این عوامل برشمرده می شود که در گفتمان معلّم تبلور یافته و از طریق فرهنگ کاوی زبانِ آنان قابل بررسی است. در این پژوهشِ کیفی، زباهنگ دل نگرانی معلّم در بافت مؤسسات آموزش زبان انگلیسی، با هدف شناسایی سطوح دغدغه مندی معلّم و مؤلفه های فرهنگی مربوط به آن، مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، از طریق انجام 108 مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدرّسان (82 زن و 26 مرد؛ در بازه سنی 21 تا 40 سال)، 352 پاره گفتار حاوی این زباهنگ تا حد اشباع استخراج شد. سپس داده ها بر اساس الگوی «هَیَجامَد» در قالب چهار سطح دل نگرانی معلّم با عناوین هیچ دلی، برون دلی، درون دلی و فرادلی تقسیم شد و با استفاده از الگوی مفهومی تحلیل زباهنگ مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که درون دلی نسبت به سطوح دیگر دغدغه مندی معلّم بسامد بالاتری در این بافت آموزشی دارد. همچنین، این زباهنگ در سطوح مختلف با اهدافی همچون ایجاد تغییر در رفتار، فراهم آوردن شرایط یادگیری، ایجاد انگیزه، حفظ حریم، نپذیرفتن مسئولیت و ابراز نارضایتی استفاده می شود. تحلیل داده ها بر اساس الگوهای فرهنگی نیز نشانگر فرهنگ های جمع گرایی و کل نگری، احترام محوری، اغراق افزوده، بافت قوی، اعتمادافزوده، جهت گیری های بلندمدّت و خیرخواهی در این بافت آموزشی است. نتایج این مطالعه کمک می کند با شناسایی فرهنگ غالب در این محیط آموزشی، در جهت به فرهنگی گام برداشت و درنتیجه شاهد تحقق اهداف آموزشی با کیفیت و سهولت بیشتر بود.
Priming as a Learning Effect: The Case of Phrasal Verbs(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳ , N. ۳ , ۲۰۲۴
131 - 152
حوزههای تخصصی:
While second language acquisition can be a complex and time-consuming process, developing efficient approaches that are less demanding on the part of the learner can greatly enhance the learning outcomes. The present study was an attempt to explore the potential application of priming as an approach to enhance the production of motion phrasal verbs. Ninety students were divided into intermediate and upper-intermediate groups based on their proficiency levels. The participants were required to narrate a silent movie as a baseline written production task. In the next stage, for the purpose of priming, they were required to read a storybook containing instances of motion events expressed in phrasal verbs. Immediately afterward, the participants were asked to narrate a second silent movie. The researchers also administered a working memory test to investigate its potential impact on the learning outcomes. The results indicated that only the upper-intermediate group benefited from the priming mechanism. Additionally, the results suggested that working memory did not show a significant predictive role in implicit learning within the specific context of motion phrasal verbs. These findings are in line with the processability hypothesis, which posits that developmental readiness plays a significant role in language learning.
پردازش زمان دستوری: بازنمود ذهنی زمان مطلق و نسبی در فارسی و انگلیسی از رویکرد روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این تحقیق واقعیت روان شناختی پیچیدگی بازنمودی زمان دستوری در فارسی و مقایسه آن با نتایج به دست آمده از زبان انگلیسی است. در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی سعی شده است نحوه پردازش جملات حاوی انواع زمان های دستوری (اعم از مطلق و نسبی) با برنامه نرم افزاری انداز گیری زمان واکنش به هزارم ثانیه (dmdx ) بررسی شود. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه در روان شناسی زبان (Shapiro & Levine 1990) و طبقه بندی زمانی در زبا ن شناسی (Comrie, 1985) است. متغیر مستقل نوع زمان دستوری و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها 25 نفردانشجوی 18 تا 30 ساله بوده اند که در دو گروه مرد و زن مرتب شده اند. نتیجه آزمون اول نشان می دهد جملات حاوی زمان دستوری مطلق حال ساده مشتمل بر حقایق علمی، کارگفت های کنشی/ اجرایی و نیز جملات حاوی فعل آینده همراه با «خواستن» سریع تر از انواع دیگر پردازش می شوند. توجیه و توضیح این امر را می توان به این حقیقت نسبت داد که حقایق علمی در تجربه زیسته ابناء بشر ثبت شده است و بسامد بالایی دارد و نیز افعال کنشی-اجرایی که وابسته به زمان ادای جمله هستند و افعال در زمان دستوری آینده که تنها یک کارکرد بر آن ها مترتب است، سریع تر پردازش می شوند. نتیجه آزمون دوم نشان می دهد جملات ساده حاوی زمان دستوری نسبی بی زمان (مصدر) دیر تر از انواع دیگر (حال کامل، گذشته کامل و التزامی) پردازش می شوند. توجیه و توضیح این امر را می توان به این حقیقت نسبت داد که مصادر از آنجا که بی نشان ترین صورت فعلی هستند و فاقد وجه، زمان، شخص و شمار هستند شمول معنایی بیشتری دارند و دیرتر پردازش می شوند. نتیجه آزمون های جانبی اول و دوم نشان می دهد که زمان پردازش جملات مرکب حاوی زمان های مختلف مطلق و نسبی تفاوت معنی دار با هم ندارد. به عبارت دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوت های معنی داری که سابقاً قابل مشاهده بود از بین رفته است. دستاورد پژوهش حاضر این است که می توان در امر آموزش زبان فارسی از مفهوم بار شناختی بهره گرفت و آموزش زمان هایی را که بار شناختی بیشتری را بر ذهن متحمل می کنند در فرایند آموزش به تأخیر انداخت.
تحلیل هَیَجامَدی برخی از واژگان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
91 - 120
حوزههای تخصصی:
تاکنون بر روی واژگان مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از منظر زبان شناسی، رده شناسی و جامعه شناسی زبان مطالعاتی صورت گرفته است، امّا بررسی این واژگان از منظر روان شناسی زبان می تواند رویکرد تازه ای در خصوص واژه گزینی برای معادل های بیگانه ارائه دهد. مطالعه حاضر با به کارگیری الگوی «هَیَجامَد» (هیجان+ بسامد حواس)، به مقایسه کاربرد هفت واژه مصوّب فرهنگستان و معادل بیگانه آنها در میان عامه مردم می پردازد تا میزان استقبال آنها از واژگان مصوّب فرهنگستان و نیز نقش زبان مادری آنها درباره کاربرد واژگان را بررسی کند. بدین منظور، تعداد 223 شرکت کننده در مرحله کمّی بر اساس «نمونه گیری در دسترس» و 61 شرکت کننده در مرحله کیفی بر اساس «اشباع داده ها» از میان عامه مردم انتخاب شدند. روش پژوهش اتخاذ شده در این پژوهش، طرح تحقیق تلفیقی‑ترتیبی است که بر اساس آن، ابتدا داده های کمّی و سپس داده های کیفی جمع آوری شد. نتایج کمّی به دست آمده از «آزمون تی» نشان داد که از میان هفت جُفت واژه منتخب، بین شش جُفت آن تفاوت معناداری از حیث «هَیَجامَد» در میان عامه مردم وجود دارد. همچنین، نتایج کمّی به دست آمده از آزمون «انووا یک طرفه» نشان داد از بین هفت جُفت واژه مورد نظر، در سه واژه تفاوت معناداری با توجّه به زبان مادریِ سخنگویان شامل زبان های فارسی، کردی و ترکی از حیث «هَیَجامَد» وجود دارد. نتایج کیفی این پژوهش، پس از مشخص کردن توافق و پایایی درون موضوعی داده های به دست آمده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، نشان داد 16 عامل همچون تداعی مثبت، خوش آهنگ بودن و بسامد بالا در پذیرش واژه های بیگانه و 8 عامل همچون تداعی منفی، تلفظ دشوار و بسامد پایین در عدم پذیرش واژه های مصوّب از سوی مردم نقش دارند . درواقع، فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای افزایش میزان استقبال و کاربرد یک «نوواژه» در مقایسه با همتای بیگانه آن، نه تنها مسائل زبان شناختی، بلکه مسائل روان شناسی زبان را هم باید لحاظ نماید.
ساخت های تشبیهی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مقایسه در نظام شناختی ما می تواند در قالب ساخت های گوناگونی مجال بروز یابد. یکی از ساخت هایی که به وسیله آن می توان بین دو (یا چند) گروه ارجاعی رابطه مقایسه برقرار کرد، «ساخت های تشبیهی» هستند. در این گونه ساخت ها یک گروه ارجاعی که معیار نام می گیرد، دارای یک ویژگی/ صفت در حد اعلاء می باشد و گروه ارجاعی دیگر به سبب داشتن همان ویژگی/ صفت به آن (معیار) تشبیه می شود. در پژوهش حاضر بر مبنای آرا و روش شناسی هسپلمت و باخهولتز (1998) به تحلیل داده های زبان فارسی پرداخته می شود. این داده ها به تعداد 739 نمونه، به طور عمده از داستان های معاصر و فیلم نامه ها تهیه شده اند. یافته ها مؤید آن است که گویشوران به طور کلی از دو راهبرد ساخت واژی و نحوی برای رمزگذاری مفهوم تشبیه در زبان استفاده می کنند. در راهبرد ساخت واژی می توان به سه گونه ساخت های تشبیهی با ادات تشبیهی، محمول تشبیهی و حالت تشبیهی قائل بود. در سطح نحو نیز عبارت ها و بندهایی وجود دارند که در حکم افزوده برای بند اصلی مفهوم تشبیه را به کل ساخت اضافه می کنند و شامل ساخت های گسیخته، عبارت های نقشی، بند تشبیهی، بند تشابهی و بند توافقی می شوند. همچنین، در این پژوهش دو نوع ساخت همسانی در زبان فارسی شناسایی شدند که در دیگر پژوهش ها مغفول مانده بود.
نشانه شناسی فضای قدسی: رویکردی انتقادی به تولید فضا در آیین یارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر تحلیل و بررسی راهبردهای تولید و بازنمایی فضای قدسی در متون آیین باطنی یارسان (با تمرکز بر متن بارگه بارگه) است. برای این منظور، ابتدا الگوهای مکان یابی بکار رفته در متن را با استفاده از رویکرد لویسنون (2004) بررسی کرده، و سپس راهبردهای بازنمایی و تولید انگاره های فضایی را از منظر بوم شناسی انتقادی (Westphal 2011) مورد بررسی قرار می دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که متن مورد نظر از دو الگوی ایستای فضایی توپولوژی و اشاری و همچنین از الگوی پویای حرکتی برای مکان یابی و تعیین جایگاه فضایی عناصر بهره می برد. از سوی دیگر، نتایج روشن ساخت که انگاره های فضایی در متن مذکور بر اساس دو کلان استعاره کاروان و رنگرزی شکل گرفته اند. این ساخت های استعاری منجر به تفکیک ناپذیری انگاره های فضایی و دوره های زمانی در متن شده است، به گونه ای که هر ایده فضایی در متن به صورت غیرمستقیم یک دوره تاریخی را نیز نشان می دهد (اصل فضا-زمانمندی). از سوی دیگر نتایج این مطالعه نشان داد که متن مورد بررسی مرزهای متعارف و تثبیت شده فضایی را میان انگاره های فضایی و جغرافیایی به چالش کشیده، و در راستای انگاره های ایدئولوژیک خود ساخت و ترکیبی جدید را از آنها ارائه می دهد. بعلاوه متن مذکور با واسازی مرزهای جغرافیایی واقعی و خیالی (اصل ارجاعیت) و همچنین با بکار بردن نام جای های متکثر و متنوع به شیوه ای نوین در جهت تثبیت معانی و پیام های الهیاتی خود عمل می کند. در نهایت باید ذکر کرد تمام این الگوها و راهبردهای فضایی در این متن در راستای ارائه نوعی نقشه فضایی نوین (سطح بازنمایی های فضایی) و یا یک ایدئولوژی فضایی جدید بکار می روند.
بررسی ریشه شناختی واژه های فارسی در زبان ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دامنه نفوذ و گسترش وام واژه های فارسی در زبان های مختلف و از آن جمله زبان های اروپایی با انتشار آثاری چند در دهه های اخیر همراه بوده که خود بیانگر اهمیت و البته جذابیت موضوع است. بررسی آثار موجود نشان می دهد که شناسایی و معرفی وام واژه های فارسی در زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، سوئدی، آلبانیایی و اسپانیایی با پژوهش هایی داخلی و خارجی همراه بوده که خلأ چنین بررسی هایی درباره زبان ایتالیایی به عنوان یکی از زبان های مهم اروپایی کاملا مشهود است. در حالی که تعداد وام واژه های ایتالیایی در زبان فارسی انگشت شمار است، نتایج پژوهش حاضر مبین وجود حداقل پنجاه وام واژه فارسی در زبان ایتالیایی است که در این مقاله شماری از آنها در قالب بیست مدخل معرفی، به روش کتابخانه ای توصیف و تحلیل شده اند. علاوه بر معرفی واژه در زبان مبدا و مقصد بر پایه منابع و فرهنگ های معتبر، به سیر انتقال، زبان های واسط و دگرگونی های معنایی و آوایی آنها نیز اشاره شده است.
بررسی پیکره بنیاد مفهوم «احترام» در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است تا با روش مردم نگاری ارتباط، و بر پایه پیکره فارسی نوشتاری معاصر، چگونگی مفهوم سازی «احترام» به عنوان یک کلیدواژه فرهنگی در فرهنگ ایرانی آشکار گردد. بدین منظور، 717 مورد از کاربردهای احترام و هم ریشه های آن همچون «محترم، محترمانه و حرمت»، از پایگاه دادگان زبان فارسی (پیکره پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) استخراج شد و در بافت کاربردی خود مورد بررسی و تحلیل معنایی-کاربردی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که مفهوم احترام در نه زمینه مختلف قدرت، آداب معاشرت، شایستگی ها و صلاحیت ها، تسلیم و انقیاد، سن، مهمان نوازی، محبت و توجه، دارایی، و زیبایی به کار می رود. همچنین، بر پایه پژوهش های جامعه شناسان در باره قشربندی اجتماعی، استدلال شده است که مفهوم واحدی که همه این مقوله ها و زمینه های کاربردی را به هم پیوند می دهد مفهوم شأن به معنای جایگاه در سلسله مراتب اجتماع است. علاوه بر این، نشان داده شده که حرمت کمتر وابسته به عوامل بافت موقعیتی است و بر مبنای نظام ارزش های سطح کلان فرهنگ به جایگاه افراد و به تبع آن به خود افراد، گذاشته می شود. شایان ذکر است که «حرمت» نوعی احترام ویژه در فرهنگ ایرانی است که مبتنی بر ارزش یا شأن ذاتی و مطلق افراد و مقوله ها می باشد.کلیدواژه ها: مردم نگاری ارتباط، کاربردشناسی پیکره بنیاد،احترام، حرمت، شأن، فرهنگ ایرانی
EFL Undergraduate Students' Critical Thinking Ability and Reading Comprehension Performance(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۵, No.۳۱, Fall & Winter ۲۰۲۲
94 - 113
حوزههای تخصصی:
Investigating the Relationship between Engagement and Achievement in Iranian Online English Classes in the COVID-19 Era
حوزههای تخصصی:
Online education, as a type of distance education, has attracted the attentions of administrators, instructors, and students in recent decades. In the midst of the Covid-19 epidemic, online education has become an unavoidable need. Students' participation in such programs may have an impact on their learning and achievement. The current study looked at the link between engagement and achievement in online classrooms. As a result, the study used a correlational design to address the research questions using Dixon's Online Student Engagement Scale and a researcher-created achievement exam. The questionnaire was developed in 2015 and comprises four categories and 19 items on a seven-point Likert scale. In 2020, the questionnaire was modified with Google Form and distributed to 297 students enrolled in general English courses via a university LMS. The second instrument was a 40-item test of reading comprehension developed by the researcher. The examination was created on the basis of reading theories and was given as a final exam. The one-sample t-test findings indicated that students’ achievement and engagement levels are adequate. Quantile regression revealed a strong link between top achievers’ engagement and achievement. However, bivariate correlation revealed no statistically significant link between typical students’ engagement and achievement. However, students’ level of engagement perception was satisfactory. The concept of engagement applies to high achievers but not to ordinary or low performers, making measurement error possible.
From Fancy to Feminist Frenzy Fight: An Ideational Grammatical Metaphor of Charlotte Perkins Gilman’s ‘The Yellow Wallpaper’
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۲, June ۲۰۲۰
39 - 64
حوزههای تخصصی:
This study explores the relationship between the story and the author’s personal life encounters. Specifically, it aims to construe the linguistic choices in Charlotte Perkins Gilman’s The Yellow Wallpaper , which highlights the discriminatory factors that worsen the woman’s plights and struggles specifically shown by masculine dominance, feminine poor role positioning, oppression, and marginalization. Considering these issues, the current study aims to describe the author’s experience of the world, what’s inside her, and around her. Results show that the text has 629 transitivity processes, with relational as the dominant process type by the inanimate characters which effectively describes the kind of environment which shapes a clear conflict against her milieu. Among the participant roles and circumstances, carrier, and location show their dominance, respectively. An in-depth analysis using the transitivity system unveils the author’s connectivity to her own life presented through literary metaphors. The paper further proves that literature can be taught using linguistic approaches.
مقایسه واژه های آموزشی مجموعه های شیراز و پرفا با تمرکز بر بسامد واژگانی: پژوهشی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
180 - 153
حوزههای تخصصی:
امروزه تلاش های پرثمری را در حوزه آموزش زبان فارسی شاهدیم؛ باوجوداین، به علت فقدان مطالعات وافی و کافی و نیز پژوهش های بنیادین در این زمینه، هنوز کاستی هایی به چشم می خورد. واژه گزینی و آموزش علمی واژه یکی از همین حوزه هاست که با ابهاماتی، چون اصول گزینش واژه های آموزشی زبان فارسی، سطح بندی واژه ها و نحوه آموزش آنها مواجه است. در آموزش واژه های زبان دوم/ خارجی، بسامد واژگانی و کاربردی بودن واژه ها دو اصل مهم تلقی می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی واژه گزینی دو مجموعه آموزشی شیراز و پرفا و مقایسه بسامد واژه های آموزشی آنها انجام گرفته و از این رو، بسامد واژگانی این دو مجموعه با یکدیگر مقایسه شده است. واژه های هر مجموعه به روش کتابخانه ای از واژه نامه انتهای کتاب ها جمع آوری شده است. سپس، میزان بسامد واژه های این دو مجموعه با فهرست واژه های چند پژوهش دیگر مقایسه شد. تحلیل داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار مایکروسافت اکسل و روش های جدول محوری و فرمول نویسی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که در مجموع، 864 واژه، یعنی بیش از 30 درصد از واژه های این دو مجموعه مشترک هستند. همچنین، 15/47 درصد از واژه های مجموعه شیراز و 75/38 درصد از واژه های مجموعه پرفا حداقل در یک فهرست آمده اند. در نهایت، می توان چنین برداشت کرد که مجموعه شیراز با اشتراک حدود 50 درصد از واژگان آموزشی خود با حداقل یکی از فهرست های بسامدی انتخابی، وضعیت بهتری از جهت بسامد واژگانی نسبت به مجموعه پرفا دارد.
نقش مقوله دستوری گروه اسمی درونی در پردازش بندهای موصولی فاعلی و مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
93-118
حوزههای تخصصی:
ساخت موصولی از جمله ساخت های پیچیده نحوی است که برحسب رده های زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبان های مختلف نشان داده اند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسان تر و سریع تر است. در برخی از پژوهش های پیشین، فرضیه مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح شده است، اما بر پایه این فرضیه اگر ضمیر شخصی گروه اسمیِ درونیِ بند موصولی باشد، دشواری پردازش بندهای موصولیِ مفعولی کاهش می یابد. در پژوهش حاضر، با استفاده از آزمایش خواندن خودگام، که یکی از آزمایش های برخط در حوزه روان شناسی زبان است، سرعت پردازش جملات موصولیِ فاعلی و مفعولیِ دارای گروه اسمیِ کامل و گروه اسمیِ ضمیری در زبان فارسی مورد مقایسه قرار گرفته اند. روال اجرای آزمایش به صورت نمایش غیرانباشته خطی، پنجره متحرک و خواندن بخش به بخش جمله بود. هر یک از 16 محرکِ جمله ای این آزمایش چهار صورت نحوی داشتند و در مجموع، 640 داده زمان خواندن از 40 آزمودنی 20 الی 30 ساله فارسی زبان ثبت شد. نتایج نشان دادند که سرعت پردازش بخش های درونی بند موصولی، یعنی بخش های گروه اسمیِ درونی و فعل بند موصولی، به ترتیب در بندهای موصولیِ مفعولیِ ضمیری، فاعلیِ ضمیری، فاعلیِ کامل و مفعولیِ کامل بیشتر بود، اما سرعت پردازش بخش فعل بند اصلی در انواع مختلف جمله های موصولی اندکی متفاوت بود. یافته ها همسو با نتایج برخی پژوهش های انجام شده در دیگر زبان ها بیانگر تأیید فرضیه مبتدابودگی در سرعت پردازش بندهای موصولی زبان فارسی بودند.
رمزگردانی در کلاس های زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی کارکرد مثبت رمزگردانی به زبان اول (فارسی) در کلاس های آموزش زبان انگلیسی در ایران می باشد. این مطالعه موردی بر آشکارسازی نگرش معلمان و زبان آموزان نسبت به الگوها، کارکردها و عوامل رمزگردانی به زبان اول در کلاس های زبان انگلیسی در کشور ایران تأکید دارد. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع کمّی است و هدف از آن تجزیه و تحلیل رمزگردانی به زبان فارسی به وسیله ی پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که رمزگردانی به زبان اول راهبرد غالب و شایعی میان بیشتر معلمان زبان انگلیسی در موسسه های زبان ایران است. همچنین نتایج نشان داده است که رمزگردانی به موقع به زبان اول نقش مثبتی در تدریس و یادگیری زبان انگلیسی ایفا می کند.
The Comparative Effects of Neurofeedback Training (NFT) and English Instruction through the Total Physical Response (TPR) Method on the Attention of Young Learners with Attention Deficit Hyperactivity Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Attention plays a vital role in education. Children who have attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) suffer from impairing levels of inattention. ADHD is a relatively common childhood disorder (Scahill & Schwab-Stone, 2000), which, if left untreated, results in adverse consequences (American Psychiatric Association, 2013). This necessitates employing attention-training methods, such as neurofeedback training (NFT). But although conventional, NFT is expensive and time-consuming; therefore, the need for finding other methods is felt. The total physical response (TPR) method can provide a suitable venue for teaching young learners with ADHD (Nunan, 2011). Hence, this study was conducted to investigate the comparative effects of NFT and TPR on ADHD young learners’ attention. To do so, 16 students with ADHD were selected from a school in Shahryar. They were randomly assigned to NFT and TPR groups, receiving these treatments for twenty sessions, respectively. The Integrated Visual and Auditory Continuous Performance Test (IVA+Plus) was used as the pre- and post-test to measure full, auditory, and visual attention. To answer the research questions investigating the comparative effects of NFT and TPR on ADHD young learners’ attention, non-parametric one-way Analysis of Covariance (ANCOVA) was conducted. Moreover, the Wilcoxon Signed Rank test was used to explore within-group differences. The results indicated significant improvements for both groups. Nevertheless, NFT was found to be more effective regarding full and auditory attention. Concerning visual attention, both treatments were similarly effective. The findings suggest both treatments can improve participants’ attention. The study has implications for education by shedding light on attention-training methods.
Analyse sémiotique de l’espace selon les régimes du sens d’Éric Landowski (le cas de La Montagne du Dieu vivant de Le Clézio)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’analyse des mécanismes résultant de l'expérience abstraite ou de la rencontre sensorielle du sujet actif avec l'univers a été négligée du point de vue de la sémiotique classique et celui-ci résiste à des concepts tels que : « présence », « expérience », « corps » et « le sensible ». Landowski défend l’idée du sens constituée d’une condition à la présence et il introduit les quatre régimes d’espace dans lesquels le sens de discours dépend de l'interaction sensorielle-perceptive entre le sujet et le monde extérieur. Dans ses régimes, l’espace-tissu est en interaction avec la programmation, l’espace-volute se présente par l’ajustement, l’espace-abîme est manifesté par l’assentiment et l’espace-réseau est en rapport avec la manipulation. La question principale de cette recherche consiste aux régimes du sens de Landowski se présentant dans le texte littéraire. Pour trouver la réponse, cette recherche applique les régimes d’espace de Landowski à savoir l’espace-volute et l’espace-abîme sur La montagne du dieu vivant de J.M.G Le Clézio dont les récits mettent en scène de beaux passages sur l’interaction entre les personnages et les espaces différents. Cet article aurait pour objectif d’examiner l’interaction entre le sujet et l’espace dans un texte littéraire à partir de la théorie des régimes du sens de Landowski pour effectuer le pouvoir de l’espace sur la perception humaine. Par une analyse sémiotique, cet article montrera enfin la relation entre le sujet et l’espace tout en se basant sur les phrases du sujet parlant et l’espace qui l’a entouré. Cette relation produit un sens profond.