فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۶۱ تا ۵٬۸۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۶, Winter ۲۰۱۶
11 - 24
حوزههای تخصصی:
This study examined the effects of cooperative learning techniques (CLT) on vocabulary achievement of reflective/impulsive Iranian EFL Learners. From among 130 students at Fajr institute in Dehdasht, Kohkiloyeh and Boyer Ahmad Province, Iran, 90 participants were selected based on their performance on the Oxford Placement Test (OPT). The participants were then divided into two experimental groups (comprising reflective learners and impulsive learners) and one control group labeled as conventional instruction (CI) group. The instrument used to divide the participants into reflective and impulsive groups was the Eysenck’s (1990) Impulsivity Questionnaire. The experimental groups were taught with the student team achievement division (STAD) technique, while the control group was taught through the traditional method for ten weeks. To measure the vocabulary knowledge of the learners in different groups at the beginning and at the end of the experiment, a pretest and a posttest, each consisting of 40 items on new English words based on their book were used. Independent-Samples and paired-samples t tests were used to determine whether there were significant inter- and intra-group differences. The statistical analysis of the results showed that the experimental groups (reflective and impulsive) performed better on vocabulary achievement posttest than the control group (CI), and also it was revealed that reflective learners performed better on vocabulary achievement than impulsive learners. In sum, cooperative learning enhanced learners’ vocabulary performance, especially the reflective ones.
University Students’ Demotives for Studying in General and Learning English(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The importance of demotivation in language learning has been overshadowed in the commonplace research on language learning motivation and even in mainstream psychology (Dörnyei, 2005). The purpose behind conducting this study was to investigate the relationship between students’ demotives for studying in general and English language in particular. Besides, the importance of educational context was investigated through explaining the changes in students’ responses based on the type of university and gender. In Iran, university education is highly important for youngsters and the type of university with their various contexts is determining for their future. There are popular state universities among which one technical university as well as its satellite campus were selected. Besides, a distance-education and a unisexual university were represented in the present sample, overall comprising 194 bachelor students of different majors. Consequently, the factors considered as demotives are ranked, elaborated on and analyzed in order to shed light on the educational context-specific demotives and the pros and cons of current practices of EFL instruction in the universities.
بررسی تطبیقی افعال مسیرنمای زبان های فارسی میانه و نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رده شناسی شناختی بر اصول مفهومی، تجربه و ادراک متمرکز است و می خواهد جهانی ها و تفاوت های موجود در بازنمایی مقوله ها، تجربه ها و موارد دیگر را در زبان های دنیا بررسی کند. یکی از اصول بنیادین زبان شناسی شناختی و به تبع آن رده شناسی شناختی، مردود دانستن تمایز میان زبان شناسی درزمانی و هم زمانی است. در حقیقت، بی توجهی به تغییراتی که در طول زمان در زبان صورت پذیرفته است، به نادیده گرفتن شواهدی می انجامد که به صورت تاریخی بر درک کاربردهای امروزی یک زبان اثر گذاشته اند. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی اَشکال بیان رویدادهای حرکتی فعل در زبان فارسی میانه (با تأکید بر آثار فارسی میانه زردشتی) و مقایسه آن با زبان فارسی نو برای پاسخ به این پرسش است که در طول زمان و در ادوار مختلف زبان فارسی، بازنمایی رویداد حرکتی فعل دستخوش چه تغییراتی بوده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، رده شناسی شناختی تالمی (2000) است که بر مبنای آن، زبان ها بسته به آنکه شیوه و مسیر حرکت را در ستاک فعل یا تابع های آن رمزگذاری کنند، به دو رده فعل محور و تابع محور تقسیم می شود. یکی از اجزای اصلی رویداد، حرکت مسیر است. بازنمود این رویداد و اجزای آن در زبان های مختلف به روش های متنوعی انجام می گیرد. هر زبان با استفاده از امکانات و گرایش هایی که دارد، این اجزا را به شیوه ای خاص نشان می دهد. بدین ترتیب فعل های حرکتی انواع مختلفی از اطلاعات مسیر حرکت را بازنمایی می کنند. در این مقاله، افعال حرکتی زبان فارسی میانه و نو از همین دیدگاه بررسی و بر اساس سازوکار شناختی مقایسه شده است. بررسی ها نشان داد که فعل در زبان فارسی میانه برای بازنمایی اطلاعات مسیر از امکان فعل محوری بهره می گرفته، در حالی که زبان فارسی نو این امکان را گسترش داده است و علاوه بر فعل-محوری، از امکان تابع محوری نیز استفاده می کند. می توان این نتیجه را اینگونه تفسیر کرد که با بسط گستره شناختی سخن گویان زبان در طول زمان، زبان از امکانات بیشتری برای بیان مفاهیم استفاده می کند.
L2 Teachers’ Explicit and Implicit Corrective Feedback and Its Linguistic Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Various studies have confirmed the influential role of corrective feedback (CF) in the development of different linguistic skills and components. However, little, if any, research has been conducted on comparing types of linguistic errors treated by teachers through CF. To bridge this gap, this study sought to investigate the linguistic errors addressed and the types of CF provided by teachers. To this end, the classes of 40 teachers teaching at the intermediate level were audio-recorded for two successive sessions. The detailed analysis of around 128 hours of classroom interactions showed that explicit correction was the most frequent CF type, accounting for 48.5 percent of all CF types provided, and recast was the second most frequently used CF type, constituting 29.5 percent of all CF types. All the other CF types (i.e. request for clarification, confirmation check, repetition, metalinguistic feedback, elicitation, and multiple feedback) constituted 22 percent of the CF. Repetition was the least frequently used CF type, amounting to 0.66 percent of the CF given by teachers. As to the linguistic focus of CF, pronunciation errors were found to be the mostly noticed target for teachers’ CF, constituting 47 percent of all errors addressed, while vocabulary was the least frequently addressed linguistic target, accounting for 17.5 percent of all errors. The study suggests that teachers prefer explicit corrective strategies over implicit ones and that they provide CF mainly to correct pronunciations errors. The study suggests that there is a need for change in the types of CF teachers use and the relative attention they assign to different linguistic error types they treat through CF
استعاره های جهتی در قرآن با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به این پرسش اصلی می پردازد که بیان استعاری قرآن تا چه میزان مبتنی بر به کارگیریِ الفاظ جهتی در معنیِ استعاری است. تحلیل های مقاله، مبتنی بر طبقه استعاره های مفهومیِ جهتی در نظریه معاصر استعاره است. ازآنجاکه تجربه و درک مفاهیم مکان و جهت به لحاظِ شناختی از جایگاهی بنیادی برخوردارند، این پرسش مطرح است که این مفاهیم چگونه در قرآن برای دریافت مفاهیم پیچیده تر به کار رفته اند. برای پاسخگویی به این پرسش، در نرم افزار جامع التفاسیر نور (1390)، با کلید واژه های «فوق، تحت، وراء، خلف، امام، یمین، شمال» جست وجو شد و آیاتی که در آن ها این مفاهیم جهتی در ساخت استعاره به کار رفته بود، در کل قرآن مشخص شد. با این شیوه شصت شاهد به دست آمد که در آن ها جهت ها به عنوان حوزه های شناختی مبداء، در بیان استعاریِ قرآن به کار رفته بودند تا مفاهیم انتزاعی و پیچیده ای چون «منزلت، برتری، زمان، خیر و برکت» و جز آن توصیف و قابل درک شوند. تحلیل داده های مقاله حاضر شیوه های کاربرد منحصربه فردی را از واژه های جهت نما، در نقش استعاری در قرآن می نمایاند که می تواند به مثابه یکی از ویژگی های معناشناختی قرآن معرفی گردد. این پژوهش، زمینه ساز پژوهش های آینده خواهد بود که ازآن میان، می توان به پژوهش هایی درباره بررسیِ شیوه های بازنماییِ زمان ازمنظر معنی شناسیِ شناختی در قرآن کریم اشاره کرد.
مقایسة تأثیر القای موسیقی و تقلید حرکات قصدمند بر افزایش میانگین تعداد فعل در جمله در کودکان اُتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، از جمله پژوهش های میان رشته ای است که در حوزه های علوم شناختی، زبان شناسی بالینی، عصب شناسی زبان و آسیب شناسی زبان قرار می گیرد و در جهت حل مشکلات و اختلالات مربوط به زبان، انجام گرفته است. هدف از این پژوهش، مقایسة تأثیر تحریک سیستم نورون های آینه ای از طریق القای موسیقی و تقلید حرکات قصدمند بر افزایش میانگین تعداد فعل در جمله در گفتار آزاد کودکان اُتیستیک است. به همین منظور، ابتدا دو پژوهش آزمایشی در 12 جلسه روی دو دختر 6 و 7 سالة اتیستیک به مدت چهار هفته در دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشکدة علوم توانبخشی اجرا شد. پس از مشاهدة نتایج مثبت و مؤثر این دو روش، نمونه های دیگر، یعنی 6 دختر اتیستیک 5- 8 سالة تک زبانة فارسی زبان، به صورت نمونة در دسترس، انتخاب شدند و 42 جلسه در طی چهارده هفته، به صورت سه جلسة 20- 30 دقیقه ای در هفته تحت آموزش، قرار گرفتند. آزمودنی ها به دو گروه تقسیم شدند؛ هنگام آموزش تقلید حرکات قصدمند در گروه اول که شامل 3 آزمودنی می شد، موسیقی در کلاس پخش نمی شد (تحریک دیداری و حرکتی)؛ اما در گروه دوم که شامل 3 آزمودنی می شد، هنگام آموزش تقلید حرکات قصدمند، موسیقی بی کلام پخش می شد (تحریک دیداری، حرکتی و شنیداری). به منظور ارزیابی شاخص میانگین تعداد فعل در جمله، گفتار آزمودنی ها ، پیش و پس از اجرای مداخله، درحین بازی و مکالمات روزمره ضبط شد؛ سپس میانگین تعداد فعل در جملة آن ها اندازه گیری شد. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخة 20 به کمک آزمون تی زوج و آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که میانگین تعداد فعل در جمله، به صورت معنی داری بعد از دورة آموزشی در هر دو گروه افزایش یافت. علاوه بر افزایش میانگین تعداد فعل در کل آزمودنی ها، میانگین تعداد فعل در جمله، در گفتار آزمودنی های گروه دوم نسبت به آزمودنی های گروه اول تفاوت معنی داری داشت. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت تحریک سیستم نورون های آینه ای از طریق القای موسیقی و تقلید حرکات قصدمند تأثیر مثبتی بر افزایش میانگین تعداد فعل در جمله در کودکان اتیستیک دارد. البته گفتنی است که تحریک شنیداری- دیداری- حرکتی این سیستم عصبی، تأثیر بیشتری بر پیشرفت وضعیت کلامی این کودکان دارد.
بهترین عنوان برای قصیده ای از رودکی از منظر گفتمان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که معنی شناسی بدون در نظرگرفتن بافت محیطی جملات را تفسیر می کند، کاربردشناسی در ارتباط تنگاتنگ با تحلیلِ گفتمان بوده و پاره گفتارها را در بافت محیطی و اجتماعی در نظر می گیرد و سپس آنها را تفسیر می کند. برای یکی از قصیده های رودکی در کتاب های مختلف عناوین متفاوتی چون ""حسرت جوانی""، ""پیری""، ""کنون زمانه دگر گشت"" و ""دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود"" در نظر گرفته شده است که مقاله حاضر سعی دارد از این میان با توجه به اصول گفتمان شناسی گوینده؛ مخاطب؛ موضوع؛ پیام؛ پیش فرض ها؛ کنش گفتاری و مصداق های اثر مناسب ترین عنوان را برای این قصیده برگزیند. تجزیه و تحلیل این قصیده با استفاده از روش جزء به کل صورت می گیرد. به این منظور، مطالب و موضوعات هر بیت مانند گوینده ی پیام، مخاطب، مصداق ها، معانی، بیان، موضوع هر بیت، پیش فرض ها، کنش گفتاری، عبارات اشاره ای و مانند این ها برای استنباط و استنتاج صحیح تراز متن استخراج و در جدول آورده می شوند. سپس ارتباط ابیات از منظر پیوستگی و همبستگی متن بررسی و بهترین عنوان مشخص می گردد..
حرف اضافه نمایی افتراقی در وفسی در چهارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل پدیدة دستوری حرف اضافه نمایی افتراقی در وفسی در چهارچوب نظریة بهینگی و با استفاده از تعمیم مدل بهینگی مفعول نمایی افتراقی آیسن (2003) می باشد. با وجود بررسی های بوسونگ (1985) پیرامون مفعول نمایی افتراقی در بیش از سیصد زبان جهان، پدیدة حرف اضافه نمایی افتراقی تاکنون به صورت دقیق و رده شناختی مورد بررسی واقع نگردیده است. حرف اضافه نمایی افتراقی، به عنوان زیرمجموعه ای از حالت نمایی افتراقی، به بررسی تأثیر ویژگی های معنایی و یا کاربردی در نحوة ظهور حالت در مفعول حرف اضافه می پردازد. شواهد زبانی وفسی (Vide. Stilo, 2004)، نمایانگر آنند که ویژگی معنایی جانداری در مفعول حرف اضافه، بر نوع حالت نمایی در آن مؤثر می باشد؛ به طوری که مفعول های حرف اضافة جاندار و انسان در وفسی در حالت غیر مستقیم (حالتِ مفعولی حرف اضافه) تظاهر می یابند؛ در صورتی که تظاهر مفعول حرف اضافة غیر جاندار، در حالت مستقیم (فاعلی) می باشد. مدل بهینگی حرف اضافه نمایی افتراقی در پژوهش حاضر با بهره گیری از پرینس و اسمولنسکی (1993)، اسمولنسکی (1995) و با تعمیم مدل بهینگی آیسن (2003) در مفعول نمایی افتراقی حاصل شده است و سلسله مراتب محدودیتی گویشی مورد کاربرد، با به کارگیری ابزارهای صوری انطباق هماهنگ و ربط موضعی استخراج گردیده اند.
فرایند تحول طنین معنایی به معنای ضمنی در زبان فارسی؛ یک بررسی درزمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تغییر زبان بخشی جدایی ناپذیر از ماهیّت ذاتی آن است و به آرامی و با ظرافت انجام می شود؛ و گاه چنان پنهان و نامحسوس است که تنها پس از گذر زمان و در مقایسه با گذشته برای اهل زبان ملموس خواهد شد. پژوهش حاضر در پی بررسی پدیده ی تغییر و تحول طنین معنایی (مثبت یا منفی) مربوط به برخی از ترکیبات فعلی خنثای کنونی فارسی به معنای ضمنی در آن ها است. بدین منظور، ضمن بررسی پژوهش های متعدد پیرامون طنین معنایی و معنای ضمنی و بررسی تحّول و تبدیل این دو به یکدیگر در زبان های مختلف بویژه انگلیسی، همین سیر تحّول را در برخی ترکیبهای فعلی زبان فارسی نشان می دهیم. به همین منظور، دو پیکره از دو مقطع تاریخی (قرن هفتم هجری و دوران معاصر) زبان فارسی تهیه و طنین معنایی چند ترکیب فعلی در آن ها تعیین شد. نتایج نشان می دهد که طنین معنایی برخی از این عبارت ها از مثبت به منفی تغییر کرده و این طنین معنایی منفی در برخی از ترکیبات بویژه «موجب شدن» در حال تبدیل به معنای ضمنی منفی است.
Exploring the Role of M-Game as a Seat of ESP Reading in the Iranian TVT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
To direct m-game to be a possible didactic option for Iranian TVT (Technical Vocational Training) trainees, in this study m-game-mediated (Mobile Game-Mediated) materials delivery was incorporated into the conventional teaching method in the blended ESP reading skill platform. So, 52 male trainees fromTechnical and Vocational College of Isfahan were selected by convenience sampling. Afterwards, 48 trainees were defined as homogeneous using Englishtag Test to learn ESP in 16 triads under two different blended learning scenarios in 18 sessions in the academic year 2014-2015. While the first group of the trainees practiced in the blended learning situation with ready-made displaying device and materials, the second-group trainees practiced the same content through the medium of their own self-made PDA (Personal Digital Assistant) and materials; in this way, their learning performance assessed continuously in and outside the classroom. To employ tree-prong approach, interest survey and focus-group interview were embraced, as well. Overall, descriptive and inferential analyses of the collected data disclosed that trainees who were involved in the process of materials development were more excited and learned more than their counterparts who practiced via prefabricated devices and materials. Consequently, self-made (vs. prefabricated) m-game-mediated blended platform was found to be more liable to teaching and learning ESP reading skill.
The Interaction between Involvement Load Hypothesis Evaluation Criterion and Language Proficiency: A Case in Vocabulary Retention(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A long-standing debate among the vocabulary researchers is the depth of processing to learn vocabulary. This paper is a quantitative research which considers a revision in the “involvement load hypothesis” proposed by Laufer and Hulstijn in 2001. It investigates the role of proficiency and evaluation in this hypothesis in order to better reveal its potential contribution to vocabulary learning. It was based on task-induced involvementthat comparesdifferent tasks in incidental vocabulary acquisition in EFL context. The participants were 66 learners fromtwo different English institutes who were classified into two major high and low proficient groups based on Nelson Proficiency Test. The participants in each group were randomly assigned to three tasks prepared to compare“moderate”, “strong”, and “no evaluation” in involvement load hypothesis.The “strong evaluation”subgroup (making original sentences) in low proficiency supported Laufer and Hulstijn’s hypothesis and yielded better retention of the target words. The study suggests that the level of proficiency and evaluation in task induced involvementneeds reconsideration. The results have implications for language teachers, materials developers, and syllabus designers.
تحلیل انسجام متنی غزلی از حافظ براساس ساخت مبتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که همواره در بحث از ساختار غزل مطرح می شود، موضوعِ بود یا نبودِ انسجام در غزل است. در همین راستا، مقاله پیشِ رو در پیِ آن است که با به کارگیری رویکرد زبان شناسی نقش گرا و استخدامِ الگویِ انسجامِ ساختاری، ساختارِ تماتیکِ غزلی از حافظ را بررسی کند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش آن است که با تحلیلِ ساختارِ تماتیک «بند» و نحوه ساز مان دهی عناصرِ درونی آن چگونگی، بروز و ظهورِ انسجام ساختاری را در غزل فارسی بحث و بررسی کند. از این رو پس از تبیینِ کلیاتی درباره فرانقش ها، نحوه سازمان دهی جمله از منظرِ ساختارِ تماتیک، و گونه های نشان دار و بی نشانِ ساختار آغازگر-بیانگر در زبانِ فارسی مطرح می شود. در ادامه با استخدامِ روشِ توصیفی تحلیلی در بررسی ساختارِ تماتیک جملات، غزلی از حافظ بررسی می شود. این بررسی علاوه بر آشکار کردنِ نکاتی درباره انسجامِ ساختاری غزل و نحوه سازمان دهی ساختارهای مضمونیِ آن، برخی از تلقی های پنهان شاعر را نیز که در خلال این بررسی برجسته می شوند تحلیل می کند. در پایان مشخص می شود که با اتکاء به این روش می توان موضوعِ انسجام را در بسیاری از غزل های حافظ با اتکاء به نحوه سازمان دهی ساختار آغازگر-بیانگر تحلیل و بررسی کرد.
کتیبه های پهلوی ساسانی در غار کانهری در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درباره کتیبه های خصوصی و یادبودی به خط و زبان پهلویِ ساسانی در هند است. در غارهای بوداییِ کانهری در سالسِت نزدیکِ بمبئی( مومبای)، 6 کتیبه به خط متصل پهلوی وجود دارد که مربوط به قرن 11 میلادی( 1009 تا 1021) است. این کتیبه ها را چند گروه از تاجران زردشتی در سفر به هند نوشته اند که از این غارها دیدن کرده اند و گواه قدیمی ترین حضور زردشتیان تاجر در هند است. کتیبه نخست تاریخِ سال 378 یزدگردی (1009م.) و کتیبه دوم تاریخ 378 یزدگردی، 45 روز پس از کتیبه نخست، دارد و نام های آمده در هر دو کتیبه مشابه هستند. کتیبه سوم با نام های متفاوت و به تاریخِ 390 یزدگردی (1021م.) و کتیبه چهارم به سال 390 یزدگردی و نام یک بازدیدکننده از غار است. کتیبه پنجم ناخواناست و کتیبه ششم نام خاص آبان گشنسب پسر فرخ را دارد. در کتیبه سوم آمده است که بهدینان از ایران آمده اند. بهترین پژوهش بر این کتیبه ها را وست (1888) انجام داده است. برخی محققان همچون چرتی و دیگران (2002)؛ چرتی (2007)، ژینیو (1995 برای کتیبه ششم) و از محققان ایرانی مرحوم پورداوود (بر اساس ترجمه وست 1394) به این کتیبه ها پرداخته است.
Recast and Explicit Feedback to Young Language Learners: Impacts on Grammar Uptake and Willingness to Communicate(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Despite the increasing popularity of error treatment as a research subject, the effect of age as a potential learner-internal factor affecting choice of feedback is largely undertreated. Characterized by being at early stages of self-empowerment, young language learners are considerably vulnerable and in need of particular language input to meet their age-appropriate psychological demands. This study is one of the early attempts to detect the appropriate corrective feedback for children’s linguistic (grammar uptake) and personality (willingness to communicate) development. Thirty-seven young language learners ( mean age = 10.32) at two pre-intermediate classes in a non-profit language institute took part in this study. Following intact group design, they were divided into two groups of recasts and explicit feedback. Whereas in the recast group, all or part of an erroneous utterance was reformulated by teacher, correct forms were directly and explicitly provided in the explicit group in the course of a semester ( 19 sessions ´ 50 min=950 mins). A structured willingness to communicate (WTC) scale and two parallel grammaticality judgment tests were administered at pre- and post-intervention conditions; this stage was accompanied by the teacher’s formative observations using an unstructured WTC checklist and a tally chart worksheet. The results of the quantitative phase revealed higher grammar uptake for the recast group. Besides, students in the implicit group showed more WTC in both quantitative and qualitative investigations. These findings indicate that for young learners the use of a less direct way might be more effective in both raising their unconscious L2 knowledge and willingness to participate in classroom activities.
مقاله به زبان فرانسه: مفاهیم و کارکردهای دستوری: چالشی پیش روی کلاس آموزش زبان فرانسه در دانشگاههای ایران (Notions et fonctions grammaticales; Lancer un défi aux cours du FLE universitaire en Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه داشتن رویکرد ارتباطی-معنایی و یا به عبارت دیگر ارجحیت معنا به فرم و ساختار در زمینه زبان امری اجتناب ناپذیر در تهیه و تدوین دستور زبان های معنامحور می باشد.
به نظر می رسد که تنها راه از بین بردن شکاف ناخوشایند در بین تمرین های دستور زبانی و یا به طور کلی تمارین مربوط به ساختار کلی زبان و فعالیتهای ارتباطی اتخاذ حرکتی روش مند می باشد که از معنا به سوی فرم و ساختار در حرکت است.
برای رسیدن به این هدف آموزشی کوشیده ایم تا در این مقاله به معرفی دلایلِ لزوم آموزش گرامر معنا محور و همین طور روشهای آموزش آن بپردازیم. این پیشنهادات هر چند که ممکن است پایه ای نظری داشته باشند ولی در کاربرد آموزشی دستور زبان معنایی در دانشگاهای ایران مرحله ای اساسی و مهم به شمار می آیند.
آشنایی مدرسین ایرانی زبان فرانسه با مفاهیم رویکرد مفهومی-کارکردی باید به شکلی کلی در نظر گرفته شود تا آنها بتوانند به نوبه ی خود این نقطه نظر آموزشی را در مورد ساختارهای زبانی بلافاصله پس از شروع کلاسهای آموزش زبان خود اتخاذ کرده و آن را به کار بندند. به عبارت دیگر، از نظر نگارندگان این مقاله آشنایی با معانی گرامری و یادگیری آنها در شروع آموزش هر زبان خارجی امری اجتناب ناپذیر است چرا که در صورت به کار نبستن رویکرد معنا محور در مورد گرامر یا همان دستور زبان در آغاز یادگیری آن زبان، زبان آموز از به کار بردن ترکیباتی که برایش نامفهوم هستند اجتناب خواهد کرد.
مقاله به زبان انگلیسی: آموزش خود سازماندهی خواندن از طریق اجرای یک مدل یادگیری خود سازماندهی شده: تاثیر آن بر خواندن تحت اللفظی و انتقادی در انگلیسی (The Impact of Training EFL Learners in Self-Regulation of Reading on their EFL Literal and Critical Reading Comprehension: Implementing a Model)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خود سازماندهی عبارت است از توانایی تنظیم افکار و اعمال برای رسیدن به اهداف. بر این اساس، یادگیری خود سازماندهی شده دربردارنده برنامه ها و رفتارهایی برای نیل به اهداف یادگیری است. این مطالعه تأثیر آموزش یک مدل یادگیری خود سازماندهی شده به فراگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان خارجی را برمهارت خواندن تحت اللفظی و انتقادی آنان بررسی می کند. هدف دیگر این تحقیق، بررسی این نکته است که آیا سطح مهارت زبانی شرکت کنندگان می تواند اثر آموزش خود سازماندهی را تعدیل کند. استراتژی های خود سازماندهی خواندن به دو گروه آزمایش آموزش داده شد، اما دو گروه کنترل، خواندن را به صورت سنتی و متداول آموزش دیدند. داده های تحقیق ازطریق آزمون خواندن تست مهارت های علمی در سطح کالج (کلست) جمع آوری شد که شامل دو بخش خواندن تحت اللفظی و انتقادی است. تحلیل آماری نشان داد که آموزش خود سازماندهی خواندن در انگلیسی می تواند خواندن تحت اللفظی و انتقادی را به طور قابل توجهی بهبود بخشد، اما سطح مهارت زبانی تاثیر آموزش خود سازماندهی را تعدیل نمی کرد. این یافته ها می تواند انگیزه ای برای مدرسان باشد تا برای بهبود مهارت خواندن تحت اللفظی و انتقادی زبان آموزان از استراتژی های خود سازماندهی درکلاس استفاده کنند.
Monde en tant que « texte »,monde en tant que « expérience vécue »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
From the view point of the classical structural semiotics, the "empirical experience" is considered as a pre-semiotic alien to any signification of the world, and it's based from there, by nature, below the threshold of the analyzable. While structuralist semioticism has given "narrative discourse", that is, what conveys the empirical life to "narrate", and while giving it a "textual" effect, this makes it susceptible to be the subject of the analysis of a semiotician, which justifies the great slogan of Greimas "out of the text point of salvation". On the contrary, we have the opinion that these are two processes of meaning production that the one does not necessarily exclude the other. As a result, we have two sets of views on the world that each have a specific design regime. By giving examples of a variety of domains, and more particularly of literature, the purpose of this series is to demonstrate that the "empirical experience", as well as the "discourse of the narration "both relate to the rejection and semiotic analysis.
بررسی و نقد کتاب تاریخ ادبیات فرانسه: قرن نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دروس آموزش تاریخ ادبیات فرانسه بخش بسیار مهمی از واحدهای کارشناسی زبان و ادبیات فرانسه را تشکیل می دهند. تاریخ ادبیات فرانسه در قرن نوزدهم و تفسیر متون آن در دو درس چهارواحدی ارائه می شود. برای تدریس این دروس بیش تر از کتاب های تاریخ ادبیات مورخان ادبی فرانسوی استفاده می شود. این کتاب ها معمولاً آراسته به گزیده های متون ادبی اند که به منظور توضیح در کلاس و نیز مطالعات تکمیلی از آن ها استفاده می شود. کتاب تاریخ ادبیات بدون گزیده متون ادبی ناقص است، چراکه این متون و پرسش هایی که در ارتباط با آن ها می توان مطرح کرد، در رشد تفکر تحلیلی و انتقادی مخاطبان مؤثر خواهد بود. کتاب مورد نقد ما، تاریخ ادبیات فرانسه: قرن نوزدهم، در ظاهر، ویژگی های مذکور را دارد. مؤلفان این کتاب فقط به ارائه تاریخ ادبیات اکتفا نکرده اند، بلکه پس از توضیح درباره زندگی نامه و معرفی آثار نویسنده مورد نظر و بعضاً بحث های مربوط به حوزه نقد ادبی و سبک شناسی، صفحاتی را به متون ادبی اختصاص داده و بسیاری از فصول کتاب را با خلاصه ای از مطالب و تمرین ها به پایان رسانده اند. اما این کتاب، چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا، کاستی های فراوان دارد. از این رو، می کوشیم با بررسی ابعاد گوناگون این مشکلات به این پرسش پاسخ می دهیم که این اثر تا چه حد پاسخ گوی نیازهای دانشجویان دوره کارشناسی زبان و ادبیات فرانسة دانشگاه های کشور است.
The Impact of Weblog Task Assessment on Iranian EFL Learners’ Reading Ability(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۶, Winter ۲۰۱۶
45 - 55
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the impact of weblog task assessment on Iranian EFL learners’ reading ability. To this purpose, a group of 30 English language students (both male and female) in Rozaneh Language Institute in Najafabad were selected based on their performance on the OPT. The researchers tried to select a homogeneous sample in terms of age factor and proficiency level. The homogeneous students were randomly assigned to experimental and control groups. With the exception of the control group, both experimental groups received treatment. Group A received journalist tasks and group B received mystery tasks. The experimental groups were treated through a weblog designed by the present researchers. Before performing the treatment, all participants were tested to estimate their reading ability. At the end of the experiment, the participants took another test on reading comprehension. The scores of the tests were analyzed and interpreted using ANOVA. The findings revealed that the journalist and mystery tasks groups outperformed the control group. However, the mystery task proved more effective. The findings of the study can be very beneficial for the teachers of English who wish to improve Iranian EFL learners’ reading ability. Actually, blogs enable us to exploit learning as a natural part of everyday life.