فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۴۱ تا ۵٬۶۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون,1980) Lakoff &Johnson)، در کتابی با نام استعاره هایی که ما با آنها زندگی می کنیم ( Metaphors We Live B y ) مطرح شد. بر اساس این نظریه، استعاره مفهومی، امری تصوری و ذهنی است که در زبان به صورت استعاری تجلی می یابد. بیشتر مطالعه ها در مورد استعاره های مفهومی منحصر به گفتار و نوشتار است، در صورتی که بررسی استعاره های مفهومی مخصوصاً استعاره های عواطف در تصاویر می تواند به گسترش الگوی استعاره های مفهومی کمک کند. فورسیول (Forceville 1996, 1999, 2002,2005 ( برای اولین بار به مطالعه وجود نگاشت های استعاره خشم در تصاویر و فیلم ها پرداخت. مقاله حاضر استعاره های خشم در گفتار و نوشتار 10 نابینای مطلق مادرزاد و 10 همتای بینا را بر اساس انگاره فورسیول (2005) بررسی می کند. شباهت ها و تفاوت هایی در درک دو گروه از خشم و استعاره های خشم طبق این الگو مشهود است. می توان تأثیر زبان را در شکل گیری تصاویر ذهنی یک نابینای مطلق مادرزاد که هیچ تصور دیداری از محیط پیرامون ندارد را مشاهده کرد.
The Relationship between EFL Learners’ Anxiety and Writing Complexity(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۴, Summer ۲۰۱۶
47 - 67
حوزههای تخصصی:
The present study was an attempt to investigate the relationship between EFL learners’ anxiety and writing complexity. For the purpose of the study, 70 female learners, between 17 and 24 years old (mean=20) from Najm language school in Tehran participated in the study. The participants’ level of anxiety was measured using Horwitz, Horwitz, and Cope’s Anxiety Questionnaire (1986) and their writing complexity was measured through writing a narrative text based on their course book. The results revealed that there was a significant positive correlation between anxiety and writing complexity (p=.00). In addition, the results of examining the predictability of writing complexity by anxiety showed that anxiety significantly predicted writing complexity (F(1, 68)=16.67, p<.01). The results of this study have implications for students, teachers, and all those involved in the area of teaching and learning.
Effect of Oral Corrective Feedback on Iranian EFL Learners’ Phonological Uptake and Retention(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۶, Winter ۲۰۱۶
57 - 75
حوزههای تخصصی:
This study investigates the effect of four types of oral corrective feedback, namely, explicit elicitation, implicit elicitation, explicit recast and implicit recast on the most commonly mispronounced phonological features among Iranian EFL learners through immediate uptake and retention. Five classes were randomly categorized into four experimental groups and one control group, each with 18 intermediate-level male learners. The treatment was conducted in the form of a retelling task in nine sessions. During the feedback sessions, the learners’ uptake was recorded. The learners’ retention was also perused in one immediate and one delayed post-test. The results revealed that those learners who received explicit recast obtained the highest score in terms of correct uptake, and that the groups performed differently across different time periods. The learners’ scores enhanced over time; however, the increase then leveled off and even dropped in the delayed post-test in all the experimental groups except for the group which received explicit elicitation, apparently leading to more retention of the target phonological features. The study offers insights to teachers regarding the effect of recast and elicitation in their explicit and implicit form on L2 pronunciation.
Integration of Serious Games in Teaching English as a Foreign Language to Iranian Children(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۶, Winter ۲۰۱۶
77 - 87
حوزههای تخصصی:
Nowadays computers are increasingly being incorporated into school curriculums and serious games are occupying the educational games markets. This article addressed the integration of serious games as tools for learning and teaching English in Iranian schools to zero-beginner students. An experiment was concluded using Computer Assisted Language Learning (CALL) to investigate the effectiveness of using serious games; namely, Mingoville English as an educational aid and also to examine parents, students and instructors’ attitudes towards using serious games. To this end, 60 female students were chosen and divided into two groups. The control group was taught in the conventional way and the experimental group received the educational aiding material Mingoville, a web-based serious game program, as the treatment. The results of the analyses revealed that the experimental group outperformed the control group as the method of teaching was changed. The study also showed the willingness of children, their parents, and teachers toward using such games. It can be concluded that using serious games such as Mingoville can be regarded as an effective tool in teaching English to Iranian EFL children at schools and language institutes. The study can benefit teachers and heads of institutes to add serious games as aiding instructional materials to their English classes.
سبک های غالب یادگیری ادراکی یادگیرندگان زبان فارسی در محیط زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی سبکهای یادگیری فارسی آموزان غیرایرانی در کشور ایران به عنوان محیط زبان دوم می پردازد. هدف نخست، یافتن سبکهای غالب یادگیری ادراکی آنان است. هدفهای بعدی، بررسی و آگاهی از ارتباط میان زبان (عریی زبانان و غیرعربی زبانان)، ملیت در دو حوزه ی آسیا و اروپا، مقطع تحصیلی (داشتن یا نداشتن تحصیلات دانشگاهی) و جنسیت فارسی آموزان با سبکهای غالب یادگیری ادراکی است. آزمودنیهای این پژوهش 131 زبان آموز دختر و پسر غیرایرانی می باشند که به طور تصادفی از کلاسهای مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) انتخاب شدند. نتایج به دست آمده با کمک پرسشنامه ی سبکهای غالب یادگیری رید (1987) نشان می دهد که بیشترین فراوانی اولویت دهی سبکهای یادگیری مربوط به اولویت اصلی در سبکهای بساوشی، شنیداری و جنبشی و اولویت فرعی در سبکهای دیداری، گروهی و انفرادی است. اما دیگر یافته ها حاکی از آن است که میانگین نمرات در دو سبک یادگیری شنیداری و گروهی در میان زبان آموزان اروپایی به طور معنا داری کمتر از زبان آموزان آسیایی می باشد. در سبک یادگیری جنبشی، میانگین نمرات در گروه غیرعربی زبانان به طور معناداری بیشتر از عرب زبانان است. سایر نتایج اختلاف آماری معنا داری میان نمرات سبک های مختلف یادگیری در دو گروه زنان و مردان را نشان نمی دهد.
Task Difficulty and Its Components: Are They Alike or Different across Different Macro-genres?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Task difficulty across different macro-genres continues to remain among less attended areas in second language development studies. This study examined the correlation between task difficulty across the descriptive, narrative, argumentative, and expository macro-genres. The three components of task difficulty (i.e., code complexity, cognitive complexity, and communicative stress) were also compared in the four macro-genres. The design included the administration of short reading texts with comparable length and readability indices based on the four macro-genres followed by task difficulty questionnaire. The macro-genre-based reading textsalong with the task difficulty questionnaire were administered to 50 EFL students in the University ofLorestan, Iran. Task difficulty questionnaire explored the learners’ perceptions of task difficulty in the code complexity, cognitive complexity, and communicative stress domains. The results revealed that there were no significant differences among the task difficulty components in the four macro-genre-based text types. The findings also showed that there was no significant correlation between task difficulty of each macro-genre with those of the other genres except thoseofthe narrative and expository genres.The findings hold implications for the use of macro-genres with different task difficulty indices in task-oriented programs, teacher training, and testing.
بررسی نقش بافت موقعیت در شکل گیری معنا در نمایشنامه من اورلاپی هستم/سجودی-زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشانه شناسی یکی از علومی است که به بررسی چگونگی تولید معنا می پردازد. یک اثر نمایشی از طریق نشانه ها و ارجاعاتی که به جهان بیرون دارد می تواند در مخاطب خود تولید معنا کند. یکی از عواملی که در شکل گیری معنای یک اثر دخیل است بافت موقعیت آن می باشد که به دلیل ارجاعات متن به آن رابطه ای تنگاتنگ با بافت درون متنی دارد. اما مساله ای که پژوهش حاضر به بررسی آن می پردازد این است که بافت موقعیت به چه میزان می تواند در تفسیر مخاطبان از آن چه می بینند تأثیر داشته باشد.روش: روش اجرای این پژوهش از نوع آزمایشی بوده، و برای دستیابی به این منظور متن نمایشنامه ای انتخاب شد که ارجاعات کمی به بافت موقعیت و بافت درون متنی خود دارد. متن انتخابی در دو بافت برون متنی مختلف اجرا شد. آزمودنی های این پژوهش نیز به دو گروه تقسیم شده و هریک از گروه ها یکی از این دو فیلم را تماشا کرده به سوالاتی درباره آن پاسخ دادند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آزمودنی ها در ادراک بافت موقعیت دو فیلم با هم متفاوت بوده و این تفاوت در سطح معنی داری است. علاوه براین،پژوهش حاضر نشان دادکه عواملی از بافت موقعیت که در ارتباط با مکان فیلم است بیشتر در برداشت فضای فیلم تأثیر داشته حال ان که عواملی که در ارتباط با شخصیت ها و روابط میان آن ها است بیشتر در اداراک افراد از فیلم تأثیر داشته است.
Impact of Dynamic Assessment on Iranian EFL Learners' Picture-cued Writing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۳, Spring ۲۰۱۶
129 - 144
حوزههای تخصصی:
In Iran, most English teachers’ method of teaching writing is merely to have students do some writing exercises or simply to give them writing tests without any instruction, but writing is not an easy task for students, and teachers should be able to do more to facilitate their students’ writing. One of the ways to aid writing is dynamic assessment via graduated prompt. The graduated prompting procedure provides intervention in the form of predetermined standardized prompts that are sequenced from general to more specific. The present study aimed at investigating the effect of DA on the improvement of Iranian intermediate EFL learners’ picture-cued writing tasks. The study was conducted with 35 Iranian EFL learners (male and female) who were randomly selected from an available population pool of 70 EFL learners enrolled in two language institutes in Esfahan, Iran. The data were collected via a pretest, a posttest and a questionnaire. The analysis of the test scores through t-test revealed that the experimental group did statistically better in the test. Furthermore, almost all of the participants held positive attitudes toward writing, and their confidence in their own English writing ability increased. The implication of the study is that dynamic assessment via graduated prompt can be incorporated into the regular writing program.
The Application of Curriculum Components for Course Evaluation (به کارگیری عناصر برنامه ی درسی برای ارزیابی یک واحد درسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی، ارزیابی برنامه ی درسی جهت کنترل کارکرد یک واحد درسی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. بدینگونه که ما می توانیم مطمئن شویم که یک واحد درسی اهداف مورد نظر خود را برآورده می کند و در نتیجه خواسته ها و نیازهای یادگیرندگان را مد نظر قرار می دهد. در این راستا، عملکرد آموزشی واحد درسی «نثر ساده و متون مطبوعاتی» که برای دانشجویان دوره ی کارشناسی در دانشگاه تبریز ارائه می شود و توسط نویسنده ی این مقاله تدریس می شود مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، روش ارزیابی درسی براون (1995)، طبق اهداف و نیازهای درس فوق، مورد بازبینی قرار گرفته و از پنج عنصر به هفت عنصر افزایش یافت: اهداف، دیدگاه ها، نیازسنجی، زمان، فعالیت های کلاسی، مطالب، و ارزشیابی. به منظور جمع آوری داده های کمی و کیفی روش ترکیبی مورد استفاده قرار گرفت. داده های کمی از طریق پرسشنامه جمع آوری شد که شامل 35 مورد بر پایه ی عناصر درسی بود، یعنی پنج مورد برای هر عنصر. همچنین، داده های کیفی از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. تعداد 36 نفر دانشجوی دوره ی کارشناسی در این تحقیق شرکت داشتند: 12 نفر پسر و 24 نفر دختر. نتایج مطالعه نشان می دهد که این واحد درسی می تواند در گسترش دادن دانش زبانی، فرهنگی، و اجتماعی دانشجویان بسیار موثر باشد. با این وجود، بایستی تغییراتی در آن انجام شود تا بیشتر مفید واقع گردد. بدیهی است هفت عنصر برنامه درسی پیشنهادی توسط نویسنده ی این مقاله می تواند جهت بررسی هر واجد درسی مورد استفاده قرار گیرد.
Метод встречного текста как ресурс развития письменной, устной речи и ассоциативного мышления учащегося (روش متن متقابل: منبعی برای رشد نوشتار، گفتار و تفکر تداعی گرای زبان آموز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی استفاده از روش متن متقابل (تقابل با متن)، برای آموزش خلاصه نویسی و تفسیر به دانشجویان دکتری رشته های زبان می پردازد. در این پژوهش انواع واکنش های روانی خواننده (چه محتوایی و چه نسبیتی) به متن نوشتار، در شیوه کلی مکالمه محور تدریس زبان روسی به غیر روسی زبان ها بررسی می شود. در کنار ارزیابی ها و نظرات شخصی که ازجمله متداول ترین واکنش ها به شمار می روند، واکنش های دیگری نیز تحلیل می شوند؛ واکنش هایی نظیر استدلال، پاسخ آزاد، تعیین جهت سخن، تصدیق، پیچیده سازی، نتیجه گیری، تعمیم، تصویرسازی، ترجمه، بیان متن با جملات دیگر، تجسم، تثبیت، فرض، بینامتنیت، پیش بینی و جایگزین سازی معنا. گاهی اوقات ارزیابی و تفسیر پدیده ای که در نوشتار ارائه می شود، همانند واکنش های شخصی و روانی متنوع به آن، دشواری هایی را طی دوره آموزشی زبان روسی برای زبان آموزان خارجی ایجاد می کند. به همین دلیل، واکنش های گفته شده، به گفتار روزمره آن ها وارد می شود. مبنای این مسئله رشد به اصطلاح تفکر تداعی گرا (که به مفهوم توانایی برقراری ارتباط بین واقعیت های نزدیک و یا کاملاً دور از ذهن است) در دو بستر منطق و دستور است. در این مقاله نمونه ای از تمرینات معین که زبان آموز را به سوی این هدف رهنمون می سازند و همچنین موادی جهت ساخت متن متقابل به پیوست ارائه می شوند.
هویت سازی: مطالعه موردی دختران در رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت سازی: مطالعه موردی دختران در رشت عنوان کتابی است به قلم پدیده پاکپور و ویراسته کارینا جهانی و بُو اوتاس. این کتابِ 217صفحه ای، که در سال 2015 از سوی دانشگاه اوپسالا به زبان انگلیسی منتشر شده است، حاصل پژوهشی زبان جامعه شناختی درباره تصوراتی است که یازده نفر از دختران 17 تا 28ساله رشتی از هویت خود در خلال 14 مصاحبه اظهار کرده اند: در این مصاحبه ها از «رشتی بودن» گاهی به مفهوم گویشور گیلکی بودن سخن رفته است، گاه به مفهوم اهل رشت بودن، و گاهی هم به مفهوم رشتی مآب بودن. تقریباً همه داده های پژوهش از بهمن ماه 1389 تا اردیبهشت ماه 1390 و در قالب مصاحبه های هدفمند یا آزاد گردآوری شده اند. این داده های خام سپس به روش اِمیک[1] (یعنی با تمرکز بر تعریف خودِ مصاحبه شوندگان از کیستی شان) در چارچوبی برساخته از دو رویکرد به نام های مقوله بندی عضویت[2] و مکالمه کاوی[3] تحلیل شده اند
بررسی تضمن حرف ربط امّا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی معنای تضمنی «امّا» در زبان فارسی پرداخته است. پرسش اصلی تحقیق این است که آیا تضمن حاصل شده از جمله توسط فارسی زبانان، صرفاً بوسیله حرف ربط «امّا» تعیین می گردد یا محتوای گزاره ها نقش اصلی در ایجاد این تضمن دارد. در این تحقیق از دو آزمایش استفاده شد. برای آزمایش اول، پرسشنامه ای شامل 24 داستان کوتاه تهیه شد که هریک از این داستان ها نهایتاً دارای جمله ای با ساختار « p امّا q» بودند. برای پی بردن به این مسئله که کدام استدلال نهایتاً مورد پذیرش مخاطب قرار می گیرد و نقش حرف ربط «امّا» تا چه میزان می تواند در تصمیم مخاطب تأثیر گذار باشد، از دو عبارت «پس» و « با این حال » بعد از استدلال های مورد نظر استفاده شد و چهارگزینه احتمالی در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. در آزمایش دوم از «پس» و «با این حال » استفاده نشد و فقط از شرکت کنندگان خواسته شد تا با جواب «بله» یا «خیر» از بین گزینه های ارائه شده به عنوان تضمن احتمالی جمله انتخاب کرده و دلیل انتخاب خود را توضیح دهند. نتایج تحقیق نشان داد که در این ساختارها حرف ربط «امّا» فرض p را حذف نمی کند، بلکه آن را صرفاً به تعلیق در می آورد و مخاطب همچنان به آن دسترسی دارد. به علاوه افراد قبل از هر چیز، استنباط خود را بر اساس وجود «امّا» انجام می دهند و محتوای استدلال ها در جایگاه دوم قرار دارد. نتایج حاصل از آزمایش دوم نیز نشان داد که هرگاه افراد نتوانند نتیجه گیری درستی بر اساس وجود «امّا» داشته باشند، به محتوای استدلال ها توجه می کنند.
رویکردی کمینه گرا به توزیع نشانة نفی در جملات پرسشی بلی – خیر در گویش دشتستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر حاضر به بررسی توزیع نحوی نشانة نفی جمله در جملات پرسشی بلی خیر در گویش دشتستانی می پردازد. در این گویش، نشانة نفیِ جمله علاوه بر جایگاه منضم به فعل، در جایگاه ماقبل متمم های گروهی جمله و همچنین ابتدای جملات پرسشی بلی خیر قرار می گیرد. بر این اساس، با ارائة شواهدی چند، رفتار انتخابی این نشانه و نیز سازوکارهای حاکم بر توزیع آن در سلسله مراتب جمله در دو جایگاه منضم به فعل و غیرمنضم به فعل از منظر برنامة کمینه گرای چامسکی (1995؛ 2001) تببین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نشانة نفی در جایگاه ماقبل فعل، «پیشوند منفی» و در جایگاه ماقبل متمم های گروهی، «جزء قیدی منفی» است که هر یک در گروه های جداگانه ای تولید شده و با فعل در رابطة مطابقه شرکت می کنند. در جملات پرسشی بلی خیر، نشانة نفی به عنوان جزء قیدی منفی از جایگاه هستة گروه نفیِ غیرمنضم به فعل حرکت می کند و در جایگاه هستة گروه متمم نما قرار می گیرد تا ضمن اقناع معیار نفی، تعبیر پرسشی جمله را فراهم سازد. عدم تحقق این حرکت، ساختی غیردستوری تولید می کند.
A Comparison of Thematic Choices and Thematic Progression Patterns in the Research Articles of Well-established and Emerging Disciplines(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Several studies have employed the theme-rheme construct to examine the generic profile of research articles (RAs). However, they have mostly focused on the subject matter and nature of disciplines, and other disciplinary characteristics as contextual factors which can impact the genre realization have not been considered in the discourse analysis research. This work, therefore, investigates thematic choices and thematic progression patterns in the RA in relation to the status of disciplines as well-established or emerging fields. To this end, a corpus of 240 RAs of mechanical engineering, biomedical engineering, horticulture, and environmental science were analyzed using Halliday’s (1994) framework of thematicity and McCabe’s (1999) model of thematic progression (TP). The results showed significant differences in the distributions of unmarked and marked themes as well as the patterns of thematic progression between the well-established and emerging disciplines. Based on the findings of this study, we suggest further consideration of the status of disciplines in discourse studies which can serve disciplinary research and contribute to the body of research on science.
بررسی و دسته بندی معنایی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه لیبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایه مؤلفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مؤلفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مؤلفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تأیید می کنند.
کارکردهای استعاره دستوری اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی: رویکرد ون دایک
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
82 - 59
حوزههای تخصصی:
هلیدی سه نوع استعاره دستوری را معرفی می کند. اسم سازی یکی از انواع استعاره های دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعاره دستوری اسم سازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد ون دایک بررسی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1. آیا استعاره اسم سازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیه رانی و برجسته سازی نقشی را ایفا می کند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعاره های دستوری اسم سازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامه انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامه فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هسته ای ایران دریافتیم که استعاره اسم سازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیش فرض ها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدل های ذهنی خواننده می تواند باعث حاشیه رانی و برجسته سازی شود. با استفاده از استعاره اسم سازی، بخشی از اطلاعات بیان نمی شوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر می تواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسم سازی باعث می شود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیش زمینه ای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسم هایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامه های فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامه های انگلیسی است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی تاثیر تکنیک آموزش گروهی راهبردی خواندن بر کاهش اضطراب خواندن زبان آموزان (The Effect of Modified Collaborative Strategic Reading on EFL Learners' Reading Anxiety)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر تلاشی برای بررسی اثربخشی یک روش آموزش خواندن به نام خواندن گروهی استراتژیکی اصلاحی - -MCSR در کاهش اضطراب خواندن زبان آموزان متوسط زبان انگلیسی بود. بر اساس یک طرح پیش آزمون و پس آزمون، MCSR با 64زبان آموززبان انگلیسی در سطح متوسط انجام شد. آنها با توجه به MCSR بیش از دو و نیم ماه آموزش خواندن EFL دریافت کردند . پرسشنامه ای به نام EFLRAI در پیش آزمون و پس آزمونبه گروه ارائه شد. نتایج کمی نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده دستاوردهای قابل توجهی در کاهش اضطراب خواندن را نشان داد ند. این مطالعه درک مارا نسبت به تاثیرگزاربودن روش MCSR بیشتر کرده و همچنین تاثیر استفاده از استراتژیهایی مانند MCSR را در غلبه بر مشکل بزرگ اضطراب خواندن در بین دانش آموزان EFL را شرح داد . معلمان توجهشان را از استفاده از روشهای سنتی تدریس مهارت ضروری خواندن به روشهای مدرن مانند MCSR تغیر دادند تا اضطراب و استرس دانش آموزانشان در خواندن را کاهش دهند.
فرآیندهای واجی همخوانی در گویش فریمانی بر پایه واجشناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در واج شناسی خودواحد که اوّلین بار توسط گلدسمیت به صورت یک حوزه مستقل در واج شناسی زایشی مطرح شد، بازنمایی واجی در لایه های متفاوت صورت می گیرد. در این رویکرد، هر مشخّصه یا گروهی از مشخّصه ها که در یک زبان، یک نقش واجی ایفا کند، در یک لایه مستقل قرار می گیرد. «مشخّصه ها» در واج شناسی خودواحد، استقلال و موجودیت خاصّ خود را دارند. هدف از نگارش مقاله حاضر، معرفی، تحلیل و توصیف فرآیندهای واجی همخوانی در گویش فریمانی بر مبنای رویکرد واجشناسی خود واحد است. نگارنده درصدد است تا میزان کارایی این رویکرد را در بررسی و توجیه فرآیندهای واجی همخوانی موجود در این گویش محک زند. بدین منظور، فرآیندهای همگونی، حذف، خنثی شدگی، کشش جبرانی، تضعیف و تقویت مورد مطالعه واقع شدند. یافته های این پژوهش حاکی از این است که رویکرد غیرخطی برای تبیین و بازنمایی فرایندهای همگونی، حذف و کشش جبرانی در این گویش از کفایت توضیحی لازم برخوردار است درحالی که تبیین دقیق فرآیندهای تضعیف، تقویت و خنثی شدگی براساس این رویکرد چالش برانگیز است. گویش فریمانی، واج شناسی خودواحد، تضعیف، تقویت، خنثی شدگی.
Validating an English Language Teacher Professional Development Scale in Iranian EFL Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although decades of research have well elaborated on teacher professional development, we still do not have a thorough picture about what teacher professional development could entail and what components it consists of. The present study aims to develop and validate a teacher professional development scale in an Iranian English foreign language context. An initial tentative model with 130 items was piloted and tested through exploratory and confirmatory data analyses on a sample of 400 EFL teachers. This level resulted in the removal of 28 items in our sample loaded, resulting in a final 102 teacher professional development inventory. The developed inventory measures the extent to which EFL teachers are professionally developed and makes teachers aware of multiple characteristics of professionally developed teachers. These competencies are essential components of teacher professional development, enabling the teachers to utilize them in everyday teaching and learning practices in the classroom settings which, as a result, leads to student achievement. As teachers fulfill important professional roles, they need valid instruments to assess their day-to-day functioning in the class. With the instrument developed and validated in the current research, we, in fact, allow language teachers to assess their extent of professional development in different pedagogical contexts.