فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۸۱ تا ۵٬۶۰۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رشد گفتمانی در کودکان، به بررسی کاربرد ابزارهای انسجام دستوری (ارجاع، حرف ربط، حذف و جانشینی) در روایت های نوشتاری دانش آموزان فارسی زبانِ پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی (12-9ساله) در چارچوب دستور نقش گرای نظام مندِ هلیدی و متیسن (2004) می پردازد. گردآوری داده به شیوه میدانی و تحلیل مبتنی بر روشِ توصیفی- تحلیلی است. نمونه آماری 45 دانش آموز پسر یک مدرسه دولتی در تهران در سال تحصیلی 94-93 است. با استفاده از دو داستان مصوّر، در مجموع 90 روایت نوشتاری گردآوری و ازمنظرِ فراوانی، درصد و الگوی رشد تحلیل شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که بالارفتن سن چه تأثیری بر فراوانی و تنوع رخداد انواع ابزارهای انسجام دستوری دارد. فراوانی ابزارهای انسجام دستوری در پایه های چهارم، پنجم و ششم، به ترتیب، 1285، 1866 و 2198 گزارش می شود. بنابراین با بالارفتن سن، کاربرد انواع ابزارهای انسجام افزایش می یابد و مطابق آمار تحلیلیِ کروسکال والیس این اختلاف در سطح p≤0/05 معنادار است. همچنین نسبت رخداد انواع ابزارهای انسجام با بالارفتن سن تغییر می کند و رخداد ابزارهای انسجامیِ پیچیده تر افزایش می یابد. در مقوله ارجاع، ارجاع شخصی بیشترین و ارجاع مقایسه ای کمترین بسامد را دارند. در مقوله انسجامِ پیوندی، حروف ربطِ افزایشی، تقابلی، زمانی- مکانی، علّی شرطی و در نهایت شرح دهنده، به ترتیب، بیشترین تا کمترین بسامد رخداد را دارند. در حذف و جانشینی، بیشترین بسامد به حذفِ گروهِ اسمی و کمترین به حذفِ گروهِ فعلی تعلق دارد. در پیکره مورد بررسی، 62 درصد از ابزارهای انسجامیِ مشاهده شده از نوع مقوله ارجاع، 22 درصد از نوع حرف ربط و 16 درصد از نوعِ مقوله حذف و جانشینی بوده اند.
The Effect of Using Phonetic Websites on Iranian EFL Learners’ Word Level Pronunciation
حوزههای تخصصی:
Computer-assisted language learning (CALL) is reaching an up most position in the pedagogical field of English as a Second or Foreign Language (ESL/EFL). The present study was carried out to study the effect of using phonetic websites on Iranian EFL students’ pronunciation and knowledge of phonemic symbols. Participants of the study included 30 EFL female pre-intermediate students studying in Kish Language School in Tonekabon. A pretest and posttest of phonemic symbols and pronunciation was given before and after the treatment to both experimental and control groups. The results of statistical analysis revealed that the learners’ pronunciation developed better when they took part in web-based training course. On the other hand, the experimental group did not outperform the control group regarding the knowledge of phonemic symbols. This thesis concludes with some implications for teaching and directions for further research.
ریشه شناسی واژه ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با توجه به شواهد و مدارک، خاستگاه واژه ترجمه و چگونگی صورت و معنای آن تحقیق شود. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که واژه ترجمان که ترجمه نیز از مشتقات آن است از دو منشأ وارد زبان عربی شده است، یکی از زبان سریانی به معنای تفسیر و تبیین سخن و دیگری از زبان فارسی به معنای زبانی را به زبان دیگر برگرداندن و هر دو معنا در آثار عربی شواهد بسیاری دارد. این کلمه در زبان عربی از اواخر دوره امویان، به ویژه در ابتدای دوره عباسیان، مصادف با آغاز عصر نهضت ترجمه، رایج شده است. در منابع، واژه ترجمان و ترجمه در معانی مختلفی به کار برده شده است که دو معنای آن اصلی و معانی دیگر در شمار معانی ثانوی آن هستند. در فارسی نیز در آثار قرن چهارم به بعد به معنای مترجم به کار برده شده است.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
برخی عناصر گویشی در ساخت افعال متون دورة تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران با توجه به گستردگی و تاریخ طولانی آن دارای گویش ها و گونه های زبانی متنوعی است. این گویش ها که از دیرباز در ایران رایج بوده اند، بر برخی از متون فارسی کهن نیز تأثیر گذاشته اند. این تأثیر در متون پیش از دورة مغول (دورة تکوین) بیش از دوره های دیگر زبان فارسی دیده می شود. برای نمونه در ساخت های فعلی دورة تکوین، عناصری دیده می شوند که مسلماً از گویش ها وارد زبان فارسی معیار شده اند. برخی از این عناصر که در مقالة حاضر بررسی شده اند عبارتند از: پیشوند فعلی «هاز-/ هوژ-» و گونه های آن، پسوند تاجیکی «-گی»، کاربرد نوعی خاص از افعال کمکی، پیشوند فعلی «بو-»، کاربرد غیرمعیار پسوند -ist ، ساخت های متعدی قیاسی و گونة گفتاری پسوند -ān . اغلب این عناصر هنوز تنها در گویش های ایرانی دیده می شوند.
نسخه شناسی تطبیقی نفثه المصدور زیدری نسوی براساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی، مقابله و تعیین میزان صحت، اصالت و ارجحیت نسخ در نسخه شناسی تطبیقی از چالش های اصلی مصححان است که گاه به دلیل فرایند طولانی مقابله و دشواری جمع بندیِ نهایی معیارها به تساهل می انجامد. تحلیل سلسله مراتبی، با استفاده از تکنیک های ریاضی و روان شناسی می تواند مصحح را در تصمیم گیری های چندمعیاره و رسیدن به منطقی ترین هدف یاری برساند. این پژوهش با نرم افزار Expert choice11به بررسی نسخه بدل های چهارگانه تصحیح نفثه المصدورزیدری نسوی می پردازد. معیارها از توصیه های بنگل و گریس باخ و براساس دسته بندی نسخه بدل های تصحیح یزدگردی، و مقیاس ها و مقایسه های زوجی براساس نظریات کارشناسی بنگل و گریس باخ و معیارهای آنها تنظیم شده است. بررسی ها نشان می دهد که نسخ چهارگانه این تصحیح، حداقل از دو منشأ متفاوت مشتق شده و تحلیل های سلسله مراتبی اکسپرت چویس ارجحیت نسخه «سی» را نسبت به سه نسخه دیگر نشان می دهد. با در نظرگرفتن احتمال خویشاوندی نسخه های «هت»، «کر» و «می»، خوانش هایی که براساس اجماع این نسخ گزینش شده اند تردیدآمیزند.
سرنام های دوسطحی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختصارسازی از فرایندهای مهم واژه سازی است که در آن یک یا چند نویسه جا نشین چند واژه یا یک عبارت طولانی می شود.به طورکلی به لحاظ شیوه تلفظ دو نوع اختصار وجود دارد؛ اختصارهای الفبایی که نویسه های آن تک تک تلفظ می شود، و سرنام ها که حروف آن به صورت یک واژه ادا می شود. هدف این پژوهش معرفی و تحلیل چگونگی تشکیل سرنام های دوسطحی است که ساز و کار ویژه و نوینی از واژه سازی در زبان فارسی ایجاد کرده و کاربردش در سازمان ها و نهاد های اجتماعی باب شده و رو به افزایش است. این سرنام ها افزون بر اختصار بودن واژه اند و گویای هدف و پیام آن سازمان ها. از این رو، این نوع اختصار، معنی را در دو سطح بیان می کند؛ به عنوان یک سرنام و به عنوان یک واژه موجود و معمولی زبان. هدف این پژوهش این است که نشان دهد فرایند تشکیل سرنام های دوسطحی که موجب یکسان شدن صورت نوشتاری و تلفظ یک واژه موجود و یک سرنام می گردد نوعی افزایش معنایی به صورت «چندمعنایی» است.
بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در پاره گفتارهای زبان فارسی بر پایه ی نظریه ی معناشناسی پیش فرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخنگویان زبان غالباً وقوع رویدادها و وقایع را به لحاظ ذهنی به زمان خاصی مربوط می نمایند و بر همین مبنا گزاره های ذهنی خود را در قالب زمانی خاصی که چارچوب آن عمدتاً توسط واژگان و دستور زبانشان تعیین می شود قرار می دهند. هدف این مقاله ارائه بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در زبان فارسی است. نظریه ی بازنمایی گفتمان [1] از جمله نظریات معنایی است که با دیدی پویا معنای پاره گفتارهای زبانی را بررسی کرده و بازنمایی صوری از این معنای ذهنی ارائه نموده است. نظریه ی معناشناسی پیش فرض نیز با در نظر گرفتن عوامل بافتی- موقعیتی گفتار، باز نمایی صوری از معنای ذهنی پاره گفتار ارائه نموده است. در این پژوهش کفایت این دو چارچوب برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که در زبان فارسی ساختارهای مختلفی برای بیان مفهوم زمان آینده بکار می روند و غالباً درک مفهوم زمان آینده از آنها تنها با تکیه بر عوامل واژگانی و دستوری امکان پذیر نمی باشد، در این مقاله نشان داده خواهد شد که نظریه ی معنا شناسی پیش فرض که عوامل متعددی از جمله استنتاج بافتی-موقعیتی را در درک معنا دخیل دانسته و آنها را در بازنمایی معنا ارائه می نماید؛ چارچوب مناسب تری برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی خواهد بود. واژگان کلیدی: بازنمایی گفتمان، زمان آینده، پاره گفتار، معناشناسی پیش فرض [1] Discourse Representation Theory
گفتمان روایتیِ کودکان تک زبانه فارسی زبانِ مبتلا به آسیب ویژه و غیرویژه زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان داده است که کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی ازنظر توانایی های شناختی غیرکلامی با کودکان مبتلا به آسیب غیرویژه زبانی تفاوت دارند. با این حال، در رابطه با تفاوت های این دو گروه برحسب ویژگی های زبانی هنوز توافقی حاصل نشده است. هدف از انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعیِ حاضر بررسی ویژگی های روایت داستان در کودکان مبتلا به اختلال ویژه و غیرویژه زبانی با توجه به مقیاس های ساختار، محتوا و انسجام گفتمان روایتی است. به این منظور، دو گروه از کودکان مبتلا به اختلال ویژه و غیرویژه زبانی (هر گروه 15 پسر) با دو گروه از کودکان طبیعی، به عنوان گروه کنترل (همتای زبانی و همتای سنی (هر گروه 15 پسر))، مورد مقایسه قرار گرفتند. کودکان با استفاده از دو مجموعه از محرک های تصویریِ مسئله بنیاد به روایت داستان ترغیب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه مبتلا به آسیب زبانی، تفاوت آماریِ معناداری، ازلحاظِ مقیاس های ساختارِ داستان، اطلاعات ارائه شده و انسجام وجود ندارد (001/0p> ). تفاوت بین دو گروه مبتلا به آسیب زبانیِ ویژه و گروه همتای زبانی، ازلحاظِ طول داستان های روایت شده و میزان اطلاعات ارائه شده، ازنظر آماری معنادار بود (001/0p< ). با این حال، گروه مبتلا به آسیب غیرویژه زبانی با گروه همتای زبانی در مقیاس های کمتری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأثیر مهارت های زبانیِ یکسانِ دو گروه به مراتب بیشتر از تأثیر توانایی های شناختیِ غیرکلامیِ متفاوتِ آنها بر مقیاسِ روایتِ شفاهیِ داستان است.
ESP Program in Iran: A Stakeholder-based Evaluation of the Program’s Goal, Methodology, and Textbook(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study is an attempt to evaluate certain areas of the Iranian ESP program through the lens of its immediate stakeholders, i.e. policy implementers, authors, teachers and learners. Using questionnaires, interviews and classroom observations through a quantitative-qualitative mixed-method design, the collected data were analyzed. The results of the study indicate that the program is suffering from lack of systematic observation and evaluation policy, and its stakeholders especially in the users’ strand are not satisfied with the program’s current status, goal, methodology and textbooks. The origin of the problems and dissatisfaction in the program was found to have varying shares from different sources. Contextual factors, improper policies, unprincipled teaching methodology, and old fashioned spiritless textbooks were found and concluded to have their impeding roles in the Iranian ESP program achievement and satisfaction. The findings of the present research are hoped to provide the concerned communities in both strand of providers and users with clear insights around the common flaws and drawbacks in the program along with possible clues for the program improvement.
بررسی چندمعنایی فعل سبک «زدن» از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقولة فعل مرکب در زبان فارسی در دهه های اخیر مورد توجه و توصیف بسیاری از دستورنویسان و زبان شناسان ایرانی و غیر ایرانی با رویکردهای مختلف و در حوزه های گوناگون نحو، ساخت واژه و به شکلی محدود در معنی شناسی قرار گرفته است. با این وجود، معنی این افعال بر مبنای معنی شناسی شناختی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این مقاله با هدف بررسی چندمعناییِ فعل سبک «زدن» بر مبنای نظریة «معنی شناسی واژگانیِ شناختی» نگاشته شده است و در واقع به دنبال نشان دادن آن است که چندمعناییِ فعل سبک «زدن» بر مبنای بررسی فعل سنگین متناظر آن، پدیده ای نظام مند بوده و سازوکارهای شناختی نظیر مقوله بندی، استعارة مفهومی و طرح واره های تصویری در شکل گیری معانی مختلف این عنصر زبانی در قالب یک مقولة شعاعی نقش اساسی دارند. از یافته های ضمنی این مقاله نشان دادن تأثیر معنای فعل سبک بر باهمایی این افعال با عناصر پیش فعلی در ساخت افعال مرکب فارسی می باشد.
Do Heavy-NP Shift Phenomenon and Constituent Ordering in English Cause Sentence Processing Difficulty for EFL Learners? (آیا پدیده جابجایی گروه اسمی سنگین و ترتیب سازه ها ایجاد مشکل پردازش برای فراگیران زبان انگلیسی می کند؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابجایی گروه اسمی به اصطلاح «سنگین» هنگامی اتفاق می افتد که افراد ترجیح می دهند تا گروه اسمی مفعولی مستقیم را که طویل یا سنگین باشد در جایگاه انتهایی شبه جمله در درون جمله قرار دهند تا اینکه آن را در جایگاه پسا فعلی قرار دهند. در این مطالعه دو آزمایش مورد استفاده قرار گرفت که نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که وجود گروه اسمی طویل موجب تغییر در ترتیب گذاری سازه ها (گروه اسمی و گروه حرف اضافه) در جمله توسط فراگیران پیشرفته ایرانی زبان انگلیسی می شود. در آزمایش اول، با افزایش طول گروه اسمی مفعولی با اضافه کردن اطلاعات به آن ترجیح شرکت کنندگان بر آن بود تا بیشتر جملاتی با ساختاری که در آن ترتیب عادی سازه ها تغییر کرده است بسازند و کمتر جملات را با ساختار عادی زبان انگلیسی شکل دهند. نتایج آزمون قضاوت دستوری که در آزمایش دوم مورد استفاده قرار گرفت نشان داد که شرکت کنندگان جملاتی را که دارای ساختار متغیر هستند بیشتر از لحاظ دستوری درست فرض کرده اند تا اینکه آنها را نادرست فرض کنند. یافته های موجود این نظر را تایید می کند که فراگیران پیشرفته زبان انگلیسی همانند افرادی که انگلیسی برای آنها زبان مادری محسوب می شود تمایل دارند هنگامی که طول گروه اسمی مفعولی افزایش می یابد جملات را با ساختار متغیر شکل دهند. از نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان در تهیه مطالب برای زبان آموزان در سطوح مختلف استفاده کرد. همچنین، مدرسین زبان می توانند از نتایج حاصل در تطبیق دادن نحوه ی تدریس این ساختار با سطح زبان آموزان با در نظر گرفتن احتمال وجود مشکل در پردازش این ساختار استفاده کنند.
کارکردهای استعاره دستوری اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی: رویکرد ون دایک
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
82 - 59
حوزههای تخصصی:
هلیدی سه نوع استعاره دستوری را معرفی می کند. اسم سازی یکی از انواع استعاره های دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعاره دستوری اسم سازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد ون دایک بررسی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1. آیا استعاره اسم سازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیه رانی و برجسته سازی نقشی را ایفا می کند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعاره های دستوری اسم سازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامه انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامه فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هسته ای ایران دریافتیم که استعاره اسم سازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیش فرض ها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدل های ذهنی خواننده می تواند باعث حاشیه رانی و برجسته سازی شود. با استفاده از استعاره اسم سازی، بخشی از اطلاعات بیان نمی شوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر می تواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسم سازی باعث می شود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیش زمینه ای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسم هایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامه های فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامه های انگلیسی است.
تحلیلی بین زبانی ازساخت های غیرشخصی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستردگی انواع ساخت های غیرشخصی و رویکردهای متفاوتی که در بررسی آنها اتخاذ گردیده است، موجب پدید آمدن آراء متفاوت و گاه متناقض، درباره ی دسته بندی این ساخت ها و نقش دستوری و معنایی اجزای سازنده ی آنها شده است. این نکته لزوم مطالعه ی این ساخت ها را با رویکردی تازه که مبنای مشترکی را برای مطالعه ی انواع متنوع ساخت های غیرشخصی برگزیند، آشکار می سازد. در پژوهش پیش رو، دو رویکرد رایج نقش گرا و ساخت گرا که همواره در بررسی این ساخت ها به چشم می خورند با هم تلفیق شده اند و ساز و کاری جدید را برای بررسی این ساخت ها بوجود آورده اند. این پژوهش ساخت های غیرشخصی را بیشتر از دیدگاه فاعل سرنمون و ویژگی های آن تحلیل می کند؛ بدین ترتیب که به پیروی از مالچوکو و اگاوا (۲۰۱۱)، از بین ویژگی های نقشی ای که کینان(۱۹۷۶) آنها را ویژگی نقشی فاعل سرنمونی می داند چهار ویژگی (ارجاعی، معین، مبتدا و کنشگر بودن) را بر می گزیند و سپس در پی این ادعا که کاهش این ویژگی های نقشی، در شکل صوری جملات انعکاس یافته، جمله ها را به سوی غیرشخصی شدن هدایت می کند؛ به تحلیل بین زبانی از ساخت غیرشخصی در زبان فارسی می پردازد و دسته بندی نوینی از این نوع ساخت در زبان فارسی ارائه می دهد.
Genre Analysis and Genre-mixing Across Various Realizations of Academic Book Introductions in Applied Linguistics (تحلیل نوع متن و ترکیب آن در مقدمه کتاب های دانشگاهی در زبانشناسی کاربردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن بود که سه نوع متن از مقدمه کتاب های دانشگاهی یعنی؛ سرآغاز، مقدمه و پیش گفتار را از لحاظ کاربردها و ساختارهای متنی بالقوه، آنچنان که در نظریه نوع متن توسط سویلز (۱۹۹۰) و باتیا (۱۹۹۳) استدلال شده، بررسی نماید. علاوه بر این، مطالعه فعلی بر این هدف بود که پدیده اختلاط نوع متن را به عنوان عامل بیناگفتمانی، در سراسر انواع متن فوق الذکر بررسی نماید. در انجام این کار، پردازش جز به کل به عنوان رویکردی به تجزیه و تحلیل حرکت بلاغی، به منظور دستیابی به دیدگاه نسبتا عینی از ماهیت این گونه های نوع متن مقدماتی دانشگاهی اتخاذ گردید. داده ها که شامل سه مجموعه داده ی جداگانه با تعداد کل ٧٥ نمونه متنی مستخرج از کتاب های درسی زبانشناسی کاربردی بودند، به منظور شناسایی اختلاف آماری محتمل در بکارگیری حرکت بلاغی در سراسر سه مجموعه داده ی مورد مطالعه، بررسی شدند. یافته های این مطالعه، مدل های ساختاری تقریبا مشابهی را برای سه نوع متفاوت از مقدمه کتاب دانشگاهی نمایان کرد. با این وجود، تحلیل آماری داده ها حاکی از وجود تفاوت هایی ملموس تنها در دو حرکت بلاغی بود. علاوه بر این، بررسی صناعات فراگفتمانی و ویژگی های بلاغی در هر سه مجموعه داده، نشان داد که چگونه نویسنده های مقدمه کتاب ، منابع متنی را با موفقیت به تصرف درآورده و یک هدف تبلیغاتی را با یک هدف آموزنده درآمیخته اند. یافته های این تحقیق، نه تنها برای نویسندگان در تالیف یک بخش مقدماتی موفق برای کتاب های درسی خود در زبانشناسی کاربردی سودمند می باشد بلکه همچنین می تواند به عنوان دستورالعمل هایی در راستای تغذیه آموزش انگلیسی با اهداف ویژه از نظر محتوا و طراحی برنامه درسی و نظام آموزشی استفاده شود.
از اراده تا آینده : دستوری شدگی «زمان آینده» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آن که مفهوم زمان آینده مفهوم جدیدی در حوزه ی شناخت بشر نیست، اما رمزگذاری مستقل آن در بسیاری از زبان های دنیا پدیده ای متأخر است. بررسی رده شناختی بازنمایی این مفهوم حاکی از این حقیقت است که ابزارهای واژگانی بیان «طلب» و «اراده» به صورت بالقوه، توانایی رمزگذاری رویدادهای زمان آینده را دارند. این مهم از آنجا ناشی می شود که طبیعت مفهوم طلب و اراده، وقوع گزاره را در زمانی فرا روی زمان گفتار رقم می زند. در این مختصر بر آنیم تا در چارچوب دستوری شدگی، به کاوش در سیر تحول فعل «خواستن» ازفعلی واژگانی به فعل معین وجهی با معنای «اراده» و سپس به فعلی معین با معنای دستوری زمان «آینده» بپردازیم. داده های این پژوهش، حاکی از آن است که «خاص شدگیِ» کاربرد فعل «خواستن» در بیان حتمیت وقوع رویداد در «آینده ی برنامه ریزی شده»، پیدایش نشانه ی تحلیلی مستقل زمان «آینده» را در فارسی امروز به ارمغان آورده است. این درحالی است که در قرون اولیه ی هجری فعل «خواستن»، به طور هم زمان و با یک صورت زبانی بازنمایی هردو مفهوم وجهیت اراده و زمان آینده را بر عهده داشته است. از این رو می توان گفت که در مسیر معین شدگیِ فعل «خواستن» به عنوان نشانه ی آینده، رخداد تغییری مفهومی از وجهیت «اراده» به زمان «آینده» قابل مشاهده است.
بررسی انتقادی از بازنمون تحولات سوریه در مطبوعات ایران و آمریکا با به کارگیری الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل متون مطبوعاتی ایران و آمریکا (دو روزنامه کیهان و واشنگتن پست) پرداخته شده است. رویکرد مورد استفاده برگرفته از الگوی ون لیوون (2008) است و محقق می کوشد نشان دهد جهان بینی صاحبان رسانه ها چگونه به نویسندگان مطبوعات منتقل شده و در قالب متن بازتاب می یابند. هدف از این تحقیق یافتن پاسخی برای این سؤال است که مسائل سیاسی کشور سوریه چگونه در دو روزنامه بازنمایی شده و اگر تفاوتی در این بین وجود دارد، چگونه می تواند بیان گر نقطه نظر سیاسی صاحبان رسانه ها باشد. این پژوهش به بازنمایی «کنش اجتماعی» پرداخته، پنج تقابل دوگانه را در ده متن استخراجی در بازة زمانی 20 تیر تا 29 مرداد 1391 بررسی نموده و میزان تأثیرگذاری هر تقابل بر گفتمان را نمایش می دهد. نتایج بیان گر این است که مطبوعات ایران و آمریکا مسائل سیاسی روز را در راستای سیاست های دولت خود بازسازی می کنند و نویسندگان به منظور القای جهان بینی خود به گونه ای هدف دار و کاملاً متفاوت از تقابل ها برای بازنمایی کنش اجتماعی بهره جسته اند. از میان تقابل های بررسی شده، تقابل نشانه ای- مادی، فعال سازی-غیرفعال سازی، عامل نمایی-عامل زدایی و انتزاعی-عینی به شیوه ای متفاوت در ساختار گفتمان فارسی و انگلیسی نمود یافته اند و این امر ریشه در تفاوت اساس دیدگاه صاحبان رسانه دارد.
Метод встречного текста как ресурс развития письменной, устной речи и ассоциативного мышления учащегося (روش متن متقابل: منبعی برای رشد نوشتار، گفتار و تفکر تداعی گرای زبان آموز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی استفاده از روش متن متقابل (تقابل با متن)، برای آموزش خلاصه نویسی و تفسیر به دانشجویان دکتری رشته های زبان می پردازد. در این پژوهش انواع واکنش های روانی خواننده (چه محتوایی و چه نسبیتی) به متن نوشتار، در شیوه کلی مکالمه محور تدریس زبان روسی به غیر روسی زبان ها بررسی می شود. در کنار ارزیابی ها و نظرات شخصی که ازجمله متداول ترین واکنش ها به شمار می روند، واکنش های دیگری نیز تحلیل می شوند؛ واکنش هایی نظیر استدلال، پاسخ آزاد، تعیین جهت سخن، تصدیق، پیچیده سازی، نتیجه گیری، تعمیم، تصویرسازی، ترجمه، بیان متن با جملات دیگر، تجسم، تثبیت، فرض، بینامتنیت، پیش بینی و جایگزین سازی معنا. گاهی اوقات ارزیابی و تفسیر پدیده ای که در نوشتار ارائه می شود، همانند واکنش های شخصی و روانی متنوع به آن، دشواری هایی را طی دوره آموزشی زبان روسی برای زبان آموزان خارجی ایجاد می کند. به همین دلیل، واکنش های گفته شده، به گفتار روزمره آن ها وارد می شود. مبنای این مسئله رشد به اصطلاح تفکر تداعی گرا (که به مفهوم توانایی برقراری ارتباط بین واقعیت های نزدیک و یا کاملاً دور از ذهن است) در دو بستر منطق و دستور است. در این مقاله نمونه ای از تمرینات معین که زبان آموز را به سوی این هدف رهنمون می سازند و همچنین موادی جهت ساخت متن متقابل به پیوست ارائه می شوند.
حذف بندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پدیده ‘حذف بندی’ در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. چنین بررسی ای با معرفی انواع حذف بندی در زبان فارسی ( با مرجع و بدون مرجع آشکار ) واکنش حذف و تاثیر آن را در هر یک مورد مطالعه قرار می دهد. با مرور شواهد زبان فارسی نشان می دهیم یکی از پرطرفدارترین تحلیل های مطرح امروزی در توجیه این نوع ساخت ها با نام ‘ تحلیل حذف ’ پاسخگوی تمامی تنوعات دستوری جملات فارسی نیست. از این رو با تکیه بر تحلیل دیگری با نام ‘ تحلیل کاربرد- مجدد’ بر مبنای دیدگاه چانگ و همکاران (2011)، جملات فارسی را مورد بررسی قرار می دهیم. چنین مطالعه ای با این فرض به موضوع می پردازد که نشان دهد در تحلیل چنین ساخت هایی، اتکاء صِرف به ملاحظات نحوی کفایت نمی کند و در بررسی شواهد زبان فارسی می بایست به نکات معنایی-کاربردی نیز توجه کرد. این پژوهش نشان می دهد که ملاحظات معنایی-کاربردی مانند نشانه های کلامی، گزینش واژگانی ، ساخت موضوعی وجهت فعل در عملکرد چنین پدیده نحوی نقش بسزایی ایفا می کنند.