فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۲۱ تا ۵٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، برخی از قیدها که غالباً با عنوان افزودة اجباری از آن ها یاد شده است، کانون توجه شماری از زبان شناسان بوده است. در تحلیل های یادشده، بی آنکه تبیینی فراگیر در مورد جایگاه نحوی قیدهای گوناگون ارائه شود، قیدها تنها در دو گروه افزودة اختیاری و افزودة اجباری بررسی می گردد. در این میان، مقالة حاضر می کوشد تا در قالب دستور کمینه گرابه این پرسش پاسخ دهد که فصل ممیز قیدهای اجباری و غیر اجباری کدام است و جایگاه ساختاری قیدهایی که در تحلیل های پیشین با نام افزودة اجباری مورد بررسی قرار گرفته شده است کجاست. در تحلیل حاضر، علاوه بر وجود مشخصة [umanner] بر روی فعل، مشخصة واژگانی [+manner] برای قید اجباری پیشنهاد می شود . همچنین استدلال می شود که این دسته از قیدها، بر خلاف سایر قیدها، جایگاه مشخص گر فرافکن نقشی خاصی را اشغال نمی کنند و تولید پایة آن ها در جایگاه مشخص گر گروه فعلی بزرگ صورت می پذیرد.
تقابل ارزش های دینی در گفتمان حسینی و یزیدی
حوزههای تخصصی:
سه خرده گفتمان در عرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت» که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن ارزش های اسلامی (دال های شناور اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعاً هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف ارزش های اسلامی منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آن جا که گفتمان پیامبر اسلام، «ولایت» بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه »(مائده، 55)؛ نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از ارزش های اسلامی ارائه داده است؛ که بوسیله عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال، تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی(ع) و گفتمان سلطنتی یزید به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی عمل کرد فردوسی در کلمه سازی صفات با پیشوندها در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع واژه سازی از طریق پیشوندها و پسوندها تاریخی طولانی دارد، زیرا می توان با افزودن آن ها در ساخت واژه های جدید برای بیان معنی ها و مفهوم های تازه بهره گرفت و بدین گونه هزاران واژه نو با معانی تازه ایجاد کرد. فردوسی و اثر بلند پایه اش، شاهنامه، از شهرت ملّی و بین المللی برخوردار و نام این دو، همواره با زبان شیرین فارسی آمیخته و هم راه بوده است. فردوسی و شاهنامه تاکنون از جنبه های گوناگون بررسی شده است، امّا نگارنده در این پژوهش، دیدی زبان شناسانه در سطح واژگان صفات و ساختار آن ها و چگونگی بهره گیری از امکانات واژه سازی زبان فارسی در شاهنامه دارد. این که آیا فردوسی در کلمه سازی صفت تا چه اندازه با پیشوندها و پسوندهای صفت ساز آشنایی داشته و از آن ها بهره گرفته است، نیاز به پژوهشی دقیق در شاهنامه دارد. در این پژوهش از روش اسنادی کتاب خانه ای و آماری بهره گرفته شده است و نتایج بدست آمده حاصل دو سال پژوهش بر روی تمامی صفت های ساخته شده در شاهنامه است. در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که فردوسی شناختی خوب از پیشوندهای صفت ساز دارد و با بهره گرفتن از آن دانش صفت های بسیار در معنی های گوناگون ساخته است و بی دلیل نیست که این کتاب به عنوان یکی از گنجینه های لغت در زبان فارسی شناخته می شود.
رنگ واژه های اصلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای است برای تعیین رنگ واژه های اصلی زبان فارسی و بررسی سلسله مراتبی این واژه ها. چارچوب این پژوهش نظریة برلین و کی (1969) در مورد همگانی های رنگ واژه هاست. روش مورد استفاده در این پژوهش روش دیویس و کربت (1994 و 1995 و 1999) است که با استفاده از روش های آماری، سعی در یافتن میزان صحت آن در مورد زبان فارسی داریم. داده های این پژوهش از افرادی در دو گروه سنی دبستانی و دانشگاهی به دست آمده است. بررسی نتایج حاصل از آزمون های فهرست سازی و نامیدن و بهترین نمونه نشان می دهد که زبان فارسی 6 رنگ واژة اصلی دارد. 6 رنگ واژة اصلی در این زبان به ترتیب عبارتند از: آبی، قرمز، سبز، سفید، سیاه، زرد، که البته این نتایج با نظریات برلین و کی (1969) هم سو است
نمونه هایی از بومی سازی اسامی خاص در متن کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بومی سازی یکی از شیوه های ترجمه است که نظریه پردازانی چون ونوتی، برای توصیف روش های مشترک در ترجمه، در فرهنگ انگلیسی آمریکایی ابداع کرده اند. بدین صورت که مترجم یک روش روان و شفاف اقتباس می کند تا از خارجی بودن متن خارجی برای خوانندگان زبان مقصد بکاهد. مقصود از بومی سازی در تحقیق حاضر، بررسی فرآیندهای واجی و تا حدی واژشناسی (صرف) اسامی خاص، در زبان عیلامی، اکّدی و یونانی است. البته به سبب آشنایی ذهنی خوانندة امروز، تاحدی فارسی نو را هم بررسی می کنیم. اسامی خاص درون کتیبه به عنوان داده یا مصداق های اصلی تحت فرآیندهای بومی سازی قرار گرفته و در هریک از زبان های مذکور بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام واجی هر زبانی خاص خودش است و این فرآیند از زبانی به زبان دیگر فرق می کند. ممکن است زبانی فاقد واجی باشد، درنتیجه نزدیک ترین واج را به جای واج مورد نظر به کار می برد
A Multimodal Approach toward Teaching for Transfer: A Case of Team-Teaching in ESAP Writing Courses(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper presents a detailed examination of learning transfer from an English for Specific Academic Purposes course to authentic discipline-specific writing tasks. To enhance transfer practices, a new approach in planning writing tasks and materials selection was developed. Concerning the conventions of studies in learning transfer that acknowledge different learning preferences, the instructional resources were designed to be multimodal to engage all participants in construing the principles of academic writing. To promote the relevance of writing practices and their transferability to future professional settings and to ensure the success of the multimodal presentations, a practice of team-teaching between the English Language and content lecturers was rigorously embraced. A sample population of 28 postgraduate medical students from Jondi Shapur University of Medical Sciences in Ahvaz participated in this research. The data were collected through interviews and writing samples throughout a whole semester and were subsequently analyzed both quantitatively and qualitatively based on James' (2009) checklist of writing outcomes. The results indicated that the instruction did stimulate transfer from the course to the authentic tasks notably in the skills associated with organization and language accuracy; however, the transfer of some outcomes appeared to be constrained particularly the use of punctuation marks. Implications of the findings for theory, practice, and future research in discipline-specific writing practices are discussed.
تغییرات معنایی و مفهوم سازی های فرهنگی نام اندام دست در جزء اول اسامی مرکب زبان فارسی در قالب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تغییرات معنایی و شیوه مفهوم سازی نام اندام دست در جزء اول 160 اسم مرکب فارسی بررسی می شود. مسئله و پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از اینکه شیوة تغییرات معنایی این مفهوم در واژه های مرکب فارسی چگونه است و آیا می توان از تحلیل معنایی، حافظة جمعی، فرهنگی و اجتماعی جامعة زبانی فارسی را دریافت و آن را با دو جامعة زبانی انگلیسی و چینی مقایسه کرد. هدف این بررسی، کاوش شیوه تغییر و نیز افزایش معنی نام اندام ""دست"" در فرایند ترکیب این واژه با اسمهای دیگر فارسی است، به گونه ای که در پایان از تفاوت ها میان این سه زبان در شیوه تغییرات معنایی و مفهوم سازی های این نام اندام، تبیین فرهنگی به دست داده شود و برای تنوعات زبانی تبیین غیر زبانی( شناختی- فرهنگی) ارائه شود. روش مطالعه پیکره بنیاد، بر پایه فرهنگ سخن و در قالب رویکرد زبان شناسی فرهنگی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که تفاوتهای موجود در شیوه مفهوم سازی در این چند زبان دارای تبیین فرهنگی هستند. نوآوری این تحقیق در این است که تغییرات معنایی این نام اندام را در کلمات مرکب به روش عینی می کاود، از تفاوت زبانها تبیین فرهنگی به دست می دهد، بسامد هر مفهوم را لحاظ می کند. نتایج و دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: تحلیل فرهنگی تفاوتها و شباهتهای موجود در سه زبان مذکور، به تصویر کشیدن شیوة تغییرات معنایی در زبان، معرفی روش جدیدی برای آموزش واژه های زبان فارسی با استفاده از الگوی کاکتوس و معنی شناسی مطابقه ای و روان شناسی فرهنگی. دیدگاه نقدی مقاله بر این است که برای بررسی مسیر تغییرات معنایی کلمات لحاظ نمودن فرایند ترکیب نیز الزامی است.
EFL Learners’ Deployment of Motivational Self-Regulatory Strategies and their Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Self-regulation of learning has been extensively investigated in second language (L2) learning. Many studies have focused on the strategies that language learners employ to regulate their own learning processes. However, motivational self-regulation is considerably less explored. The aim of this study was to investigate the relationship between motivational self-regulatory strategies (MSRSs) and academic achievement. A motivational self-regulation questionnaire was administered to 64 male and female adult Iranian EFL learners to measure their choice of various strategies. The quantitative data was analyzed by applying correlational and multivariate analyses. The results demonstrated that there was a strong relationship between motivational self-regulatory strategy use and academic achievement. However, no difference was found between male and female learners in their use of the strategies. Further examination revealed that higher-achieving students differed from lower-achieving participants in their preference for strategies. The article concludes that while all learners use extrinsic rewards to self-regulate their motivation, more successful learners tend to manipulate learning tasks to make the tasks intrinsically interesting and pleasant. Also, more successful learners set both long-term and short-term goals to motivate themselves. The results underscore the importance of students’ personal interests, needs and goals, and suggest that teachers foster learners’ command of the strategies through instruction and cooperative activities.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
مقاله به زبان انگلیسی: آموزش مدبرانه با استفاده از ضبط فیلم در آموزش زبان انگلیسی در ایران (Reflective Teaching through Videotaping in an English Teaching Course in Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی به کارگیری ضبط فیلم به عنوان روشی برای آموزش مدبرانه معلمان زبان انگلیسی می باشد. برای انجام این مطالعه، هشت مدرس زبان انگلیسی از یک موسسه آموزش زبان انگلیسی در ایران انتخاب شدند و به مدت یک ماه و نیم تحت بررسی قرار گرفتند. داده های مطالعه حاضر از منابع مختلفی شامل ضبط فیلم از جلسات آموزش، برگه های خودارزیابی و انجام مصاحبه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده های موجود حاکی از آن است که تفاوت معناداری در ارزیابی معلمان از فرآیند آموزش خود در آغاز و پایان ترم وجود دارد. نتایج همچنین نشان دهنده آن است که محتوای آموزش مدبرانه یا برخی موضوعات بررسی شده توسط معلمان ایرانی شامل الگوهای ارتباطی در کلاس درس، جو عاطفی کلاس، مدیریت کلاس، تصحیح خطا، ظاهر فیزیکی معلمان، روش ها و تکنیک های آموزش، پیشرفت حرفه ای معلمان و تسلط آن ها بر زبان انگلیسی می باشد. مفاهیم و معانی ضمنی مطالعه ی حاضر برای معلمان زبان انگلیسی، تولیدکنندگان مواد درسی و طراحان برنامه های آموزشی و تربیت معلم، جالب توجه است.
بررسی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی در زبان های فارسی و آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی تفاوت های موجود میان بندهای موصولی تحدیدی و توضیحی در زبان های فارسی و آلمانی از دیدگاه رده شناسی می پردازد. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابزارهای متفاوتی است که در زبان های فارسی و آلمانی برای تمایز میان این دو گونه از بند موصولی به کار گرفته می شود. همچنین این پرسش مطرح است که در هر یک از این زبان ها، چه گروه های اسمی می توانند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرند؟ آیا نوع بند موصولی تحدیدی و توضیحی در انتخاب اسم هسته تعیین کننده است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد، زبان فارسی همانند زبان انگلیسی، بمبا و عبری از ابزارها و نشانه های صوری برای تمایز میان این دو نوع از بند موصولی استفاده می کند. این در حالی است که در زبان آلمانی، ابزارها و فاکتورهای معناشناختی و کاربردشناختی در تعیین نوع بند موصولی دخیل هستند. این تحقیق همچنین نشان می دهد که در هر دو زبان، برای انتخاب گروه اسمی ای که بتواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرد، با محدودیت هایی روبرو هستیم. از جمله نشان داده می شود که اسم شخص در زبان آلمانی برخلاف زبان فارسی نمی تواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی تحدیدی قرار گیرد.
بررسی و نقد کتاب خواندن متون ساده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله نقد و بررسی کتاب خواندن متون ساده، تألیف زهره جوزدانی و نازیتا عظیمی میبدی، از انتشارات سمت است که برای درسی با همین عنوان در مقطع کارشناسی زبان فرانسه و به دست دو تن از مدرسان این رشته تألیف شده است. این کتاب شامل گزیده هایی از متون ادبی نویسندگان و شاعران فرانسوی از قرن هفدهم تا اواخر قرن بیستم است، به اضافة بخش هایی که مؤلفان برای درک بهتر متون به آن ها اضافه کرده اند. بررسی ای که انجام دادیم نشان می دهد که کتاب از نظر شکل، محتوا و هم چنین رعایت اصول روش تحقیق اشکالات اساسی دارد که باعث می شود دانشجویان در خوانش آن با مشکلات فراوان روبه رو شوند. در نتیجه و در مجموع، این کتاب نمی تواند منبع مناسبی برای درس یادشده باشد و تا آن جا که می دانیم، کم نیستند مدرسانی که ترجیح می دهند از منابع دیگری برای تدریس «خواندن متون ساده» استفاده کنند. بنابراین، باید بازنویسی و اصلاحاتی اساسی در این کتاب اعمال شود تا بتواند در راستای اهداف تعیین شده استفاده شود.
The Impact of Three Feedback Types on Postgraduate TEFL Student Teachers’ Writing Accuracy and Organization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Applied Linguistics, Vol.۹, No.۱۹, Fall & Winter ۲۰۱۶
119 - 140
حوزههای تخصصی:
One skill that student teachers need to develop during their academic studies is the capacity to produce accurate and well-organized texts. This study reports on the comparative impact of metalinguistic feedback (MLF), teacher interactive feedback (TIF(, and the peer-feedback (PF) on the accuracy and organization of postgraduate ELT student teachers’ writing. The participants were 57 postgraduate students who were recruited from a population of 70 postgraduate students, in three classes, that were randomly assigned as the MLF group, the TIF group, and the PF group based on the focus of the presentation and the feedback type they would receive during the 14 session treatment. A hybrid process-oriented and genre-based methodology was employed to teach the identical teaching materials to all the groups with a focus on grammatical features and relevant grammatical exercises in the MLF group, on reflective and interactive negotiation of form and meaning in the TIF group, and on individual peer-assessment of the peer’s writing in the PF group. The results revealed significantly higher levels of accuracy among the MLF group with no significant difference in the organization of the groups’ writing. The findings underscore the role of MLF in enhancing accuracy.
ساختار موضوعی افعال دومفعولی در کُردی هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران به مطالعة ساختار موضوعی افعال دومفعولی در زبان های ایرانی با رویکردهای نوین زبان شناسی کمتر پرداخته اند. در کُردی هورامی دو دسته از افعال دومفعولی اصلی و ساخت های دومفعولی فرعی وجود دارد. در این پژوهش ساختار موضوعی افعال دومفعولی اصلی از نظر مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بررسی می شوند. این افعال براساس شواهد نحوی، ساخت واژی و معنایی به دو گروه افعال انتقال مالکیت و افعال انتقال مکانی طبقه بندی و توصیف می گردد. سپس، نمونه ای از هر گروه در چارچوب رویکرد برنامة کمینه گرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) تحلیل می شود. این مطالعه به اصلاح مقولة الحاقی پایین پیلکانن (2008) برای تبیین ساختار نحوی و سایر ویژگی های هورامی در رویکرد مذکور می پردازد و شباهت ها و تفاوت های ساختار موضوعی آن دو را از لحاظ مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی به خوبی تبیین می نماید.
بیان مالکیت در تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی انواع ساخت های مالکیت در گویش تالشی براساس چارچوب رده شناختی آیکنوالد (2013) است. غالباً مواد تالشی مرکزی و جنوبی بررسی شده گرچه گاه به خصوصیات ساخت های مالکیت در تالشی شمالی نیز اشاره گردیده است. داده ها نشان دهنده استفاده از چهار راهکار هم جواری، نشانه گذاری مالک، نشانه گذاری مملوک، و بالاخره نشانه گذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» است. نکته جالب در تالشی معتبر بودن شمار برای نشانه گذاری مالک است؛ حالت نمای -i به مالک مفرد و حالت نمای -un به مالک جمع متصل می گردد. مشخصه دیگر این زبان، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که می تواند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شود. در تالشی، ساخت های موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. به طورکلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی و ساخت ملکی ربطی استفاده می شود. نکته جالب دیگر استفاده از پس اضافه/ پی بست râ بعد از مالک در بسیاری از این ساخت هاست. این نشانه مانند سایر پس اضافه ها در این گویش موجب اعطای حالت غیرفاعلی به اسم قبلی (مالک) می شود.
گزینشی از واژه های گویش لری لنده
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
143 - 159
حوزههای تخصصی:
لری کهگیلویه ای از گویش های جنوب غربی ایران است که در بخش غربی استان کهگیلویه و بویراحمد رواج دارد. از جمله مهم ترین ویژگی های زبان لری، کاربرد فراوان صفت است. از آن جا که زندگی عشایر لر با زمین و دام پیوندی عمیق داشت، گویش وران لر نیز به وضع صفات و واژه هایی با مرزبندی برای پدیده های اطراف خود، برای هرکدام از این دو عنصر حیاتی زندگی کوچ نشینی پرداختند. به نظر می رسد این نظام صفات و واژگان نوعی نشانه گذاری بر پدیده های واحد بود تا مخاطب در دریافت مصداق کلام گوینده با مشکل روبرو نشود. در نوشته پیش رو واژه های مرتبط با زندگی روستایی در گویش لری شاخه کهگیلویه از زیرشاخه های گویش لری کهگیلویه و بویراحمدی ارائه می شود. به این منظور، تا آ ن جا که مقدور بود واژه های مربوط به زندگی روستایی (اعم از مکان ها، زمان ها، گیاهان، ابزارها، پرندگان و حشرات) جمع آوری شد. لازم به ذکر است که حوزه جغرافیایی گردآوری این واژه ها، روستاهای اطراف شهرستان لنده می باشد.
بازنمود مفاهیم معنایی در افعال حرکتی زبان ترکی آذری بر اساس نظریه تالمی
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
102 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بازنمود مفاهیم معنایی مسیر و شیوه در فعل های حرکتی زبان ترکی آذری بر اساس نظریه تالمی (2000 الف و ب)می پردازد. در این چارچوب نظری، زبان ها به دو گروه فعل بنیاد و قمربنیاد تقسیم می گردند. در گروه اول رویداد حرکت از طریق فعل و در گروه دوم از طریق قمر بازنمایی می شود. این پژوهش دو هدف را دنبال می کند؛ اول این که زبان ترکی آذری در کدام یک از این گروه ها قرار دارد. دوم، فرضیه فِرِز (2008) و مسگر خویی (1392) مبنی بر فعل بنیاد بودن آن را به چالش می کشد. به همین منظور پیکره ای متشکل از 160 فعل حرکتی (اعم از ساده و مرکب) از فرهنگ لغت و صدای ضبط شده 20 گویشور (50-70 ساله) تهیه شده است. بررسی شواهد زبان ترکی نشان می دهد که در بسیاری از فعل های حرکتی ترکی آذری، عناصر حرکتی از طریق خود فعل محقق می گردند. در دیگر افعال (به ویژه فعل های مرکب) نمود مسیر و شیوه از طریق وابسته فعلی در حاشیه آن صورت می گیرد. بنابراین در زبان ترکی آذری، ویژگی های هر دو گروه مشاهده می شود. از این رو زبان ترکی بر روی پیوستاری میان زبان های فعل بنیاد و قمر بنیاد قرار دارد. چنین ویژگی ای نشان می دهد که رده افعال حرکتی در زبان ترکی که در گذشته فعل بنیاد تلقی می شدند، در حال حاضر تحت تاثیر زبان فارسی تغییر داشته اند که این امر خود را بیش تر در فعل های مرکب نشان می دهد.
تکیه و نقش های آن در زبان هَورامی
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
161 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی جایگاه تکیه در طبقه واژه ها و نقش های آن در زبان هورامی، یکی از زبان های ایرانی نو شاخه شمال غربی، است. برای گردآوری داده ها، از ده گویشور بومی بی سواد این زبان در سنین بین 30 تا 80 سالگی از طریق مصاحبه در حدود پنج ساعت ثبت و ضبط داده ها انجام شده است. به علاوه، از شم زبانی نگارنده به عنوان گویشور بومی و منابع مکتوب در این زمینه به عنوان پیشینه پژوهش استفاده شده است. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که تکیه در این زبان تمایزدهنده و دارای سه نقش و کارکرد می باشد: 1. سبب تغییر معنی واژه می شود. 2. موجب تغییر مقوله دستوری واژه می گردد. 3. عامل شناسایی و تشخیص جنس دستوری در اسم ها و صفت های دارای نشانگرهای صوری یکسان است. جنس دستوری در اسم های مذکر و مؤنث مختوم به واکه های [a] و [i] و صفت های مذکر و مؤنث مختوم به واکه [ a] از روی جایگاه تکیه قابل شناسایی است.
Autonomously Noticing Incorrect Language Use: Does it Improve EFL Learners' Grammatical Accuracy? (توجه به کاربرد نادرست دستور زبان بصورت مستقل و خود مختار: آیا این صحت دستوری زبان فراگیران را بهبود میبخشد؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترویج تعاملات ارتباطی همزمان با هدایت توجه زبان آموزان به دستور زبان به عنوان یکی از موضوعات مورد توجه درتحقیقات فراگیری زبان دوم مورد توجه بوده است. مطالعه حاضر بر تاثیر تمرینات بازنویسی گفتار بر صحت دستوری زبان آموزان سطح متوسط زبان انگلیسی می پردازد. این پژوهش در دو کلاس سطح متوسط و دو کلاس سطح پیشرفته زبان آموزان (یک کلاس به عنوان گروه کنترل و کلاس دیگر به عنوان گروه آزمایشی در هر سطح آموزشی) انجام شده است. هر جلسه در طی یک دوره 20 هفته ای یک تمرین گفتاری به صورت بحث گروهی به هر چهار گروه داده شد. برای این منظور زبان آموزان در هر کلاس به گروه های سه یا چهار نفره تقسیم شدند. از زبان آموزان خواسته شد که مکالمه گروه خود را هر جلسه ضبط کنند. زبان آموزان در گروهای کنترل مکالمات ضبط شده خود را بدون انجام هیچ نوع فعالیت بعد از مکالمه به معلم خود تحویل دادند. برخلاف گروهای کنترل به گروهای آزمایشی فعالیت های بعد از مکالمه داده شد. به صورت انفرادی و جداگانه زبان آموزان در گروهای آزمایشی ابتدا مکالمات گروه خود را روی کاغذ پیاده کرده و سپس به صورت مستقل تلاش کردند تا اشتباهات گفتاری خود و هم گروهی شان را پیدا کنند. سپس با همکاری هم هر گروه به بحث و بررسی مجدد اشتباهات انجام شده پرداختند. نتایج نشان داد که زبان آموزان گروهای آزمایشی قادر به پیدا کردن و تصحیح اشتباهات گفتاری خود بودند. همچنین نتایج به دست آمده از آزمون ANOVA یک سویه نشان داد که رونویسی از گفتار و تصحیح اشتباهات خود و هم گروهی زبان آموزان تاثیر قابل توجهی بر صحت دستوری گفتار زبان آموزان گروهای آزمایشی داشته است.