فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۲۱ تا ۵٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تأثیر کنش های گفتاری غیر مستقیم با ساختار پرسشی بر روند گفت وگو خواهیم پرداخت. گفت وگوی موفق نیازمند تطابق مقاصد گفتاری دو طرف است، به نحوی که هر کدام به نیت مورد نظر خود از بیان گفته برسند. در این میان گفته های مخاطب، کنش های وابسته ای هستند که بطور کامل تحت تأثیر گفته های گوینده قرار می گیرند. اما در گفت وگوها گاهی اوقات ساختارهایی استفاده می شوند، که ویژگی کاربردی آنها ایجاد تغییر در روند گفت وگو است. جملات پرسشی بطور گسترده در جایگاه پاسخ در گفت وگوها بکار می روند. در این حالت آنها کنش های گفتاری غیر مستقیم هستند، زیرا در کابرد مستقیم خود که همان طرح سوال است بکار نرفته اند. اما آیا این جملات می توانند روند گفت وگو را تغییر دهند ویا نشانگرشکست ارتباطی باشند؟ در این جستار نمونه هایی از کنش های گفتاری غیر مستقیم با ساختار پرسشی که از سایت ملی زبان روسی و نیز متون ادبی گرد آوری شده اند، در روند دیالوگ ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. در این پژوهش که رویکرد کاربردشناسی و توصیفی دارد، از تئوری کنش گفتاری به عنوان ابزاری برای تحلیل گفت وگوها استفاده شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که برخی از کنش های گفتاری غیر مستقیم در زبان روسی نماد شکست ارتباطی هستند وبرخی می توانند نشانگر تغییر روند گفت وگو باشند. از نتایج این تحقیق می توان برای ترجمه کنش های گفتاری غیرمستقیم از زبان روسی به فارسی وبالعکس استفاده کرد.
The Emergence of Various Contradictions in Iranian High School English Education under the New CLT-Based Curriculum(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Recent research has indicated that the adoption of CLT in an EFL contexts will create certain challenges. Using Engeström’s (1999) human activity system model, the present study investigated the implementation of CLT-based curriculum which was initiated in 2013 in Iranian public schools. Four groups of participants including 23 language teachers, 17 teacher directors, 23 students, and 20 parents took part in the study. Semi-structured interviews, observation of participating teachers’ classes, and analysis of relevant documents were used as data collection tools. Grounded theory analysis of the data revealed three main categories explaining the difficulty of CLT implementation in an EFL context like Iran. From an activity theory perspective, these categories indicated that the four layers of contradictions emerged in Iranian English Education as the activity system. The results suggest that not only language teachers as the subjects of the current activity system, but also other components of the activity system, and even other activity systems like teachers’ colleges and in-service programs need to work in tandem in order to overcome the challenges of implementation.
بررسی معنایی پسوند -ه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نقش معنایی پسوند -ه را در چارچوب نظریه معنایی لیبر (۲۰۰۴، ۲۰۰۹) بررسی می کند. این نظریه با استفاده از هفت مشخّصه معنایی و یک اصل (اصل هم نمایگی)، نقش معنایی عناصر واژی و عملکرد آنها را در فرایندهای ترکیب، اشتقاق و تغییر مقوله بررسی و برای هر عنصر واژی حتّی وندها، یک اسکلت معنایی و یک بدنه معنایی ارائه می کند. هدف این نوشتار بررسی نقش/نقش های معنایی پسوند –ه در زبان فارسی و دلیل/دلایل چندمعنایی بودن آن است. برای دستیابی به این اهداف، نخست دیدگاه های مطرح شده در پژوهش های پیشین درباره این وند مرورشد؛ سپس داده های گردآوری شده از اینترنت و دیگر منابع، برپایه نظریه لیبر تحلیل گردید. دستاورد بررسی پسوند -ه برپایه این نظریه این که است این وند دست کم دارای سه اسکلت معنایی است: اسم عینی ساز، اسم معنی ساز دارای مفهوم رویداد/فرایند و صفت ساز. اسم فاعل-محور، مفعول-محور، اسم ابزار، مکان و نظایر آن بر اثر گسترش نقش معنایی اسم عینی ساز یا عملکرد متفاوت اصل هم نمایگی در پیوند دادن موضوع وند با موضوع های پایه به دست-می آید.
رشد ابزارهای انسجام دستوری در گفتمان نوشتاری دانش آموزان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رشد گفتمانی در کودکان، به بررسی کاربرد ابزارهای انسجام دستوری (ارجاع، حرف ربط، حذف و جانشینی) در روایت های نوشتاری دانش آموزان فارسی زبانِ پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی (12-9ساله) در چارچوب دستور نقش گرای نظام مندِ هلیدی و متیسن (2004) می پردازد. گردآوری داده به شیوه میدانی و تحلیل مبتنی بر روشِ توصیفی- تحلیلی است. نمونه آماری 45 دانش آموز پسر یک مدرسه دولتی در تهران در سال تحصیلی 94-93 است. با استفاده از دو داستان مصوّر، در مجموع 90 روایت نوشتاری گردآوری و ازمنظرِ فراوانی، درصد و الگوی رشد تحلیل شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که بالارفتن سن چه تأثیری بر فراوانی و تنوع رخداد انواع ابزارهای انسجام دستوری دارد. فراوانی ابزارهای انسجام دستوری در پایه های چهارم، پنجم و ششم، به ترتیب، 1285، 1866 و 2198 گزارش می شود. بنابراین با بالارفتن سن، کاربرد انواع ابزارهای انسجام افزایش می یابد و مطابق آمار تحلیلیِ کروسکال والیس این اختلاف در سطح p≤0/05 معنادار است. همچنین نسبت رخداد انواع ابزارهای انسجام با بالارفتن سن تغییر می کند و رخداد ابزارهای انسجامیِ پیچیده تر افزایش می یابد. در مقوله ارجاع، ارجاع شخصی بیشترین و ارجاع مقایسه ای کمترین بسامد را دارند. در مقوله انسجامِ پیوندی، حروف ربطِ افزایشی، تقابلی، زمانی- مکانی، علّی شرطی و در نهایت شرح دهنده، به ترتیب، بیشترین تا کمترین بسامد رخداد را دارند. در حذف و جانشینی، بیشترین بسامد به حذفِ گروهِ اسمی و کمترین به حذفِ گروهِ فعلی تعلق دارد. در پیکره مورد بررسی، 62 درصد از ابزارهای انسجامیِ مشاهده شده از نوع مقوله ارجاع، 22 درصد از نوع حرف ربط و 16 درصد از نوعِ مقوله حذف و جانشینی بوده اند.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در پاره گفتارهای زبان فارسی بر پایه ی نظریه ی معناشناسی پیش فرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخنگویان زبان غالباً وقوع رویدادها و وقایع را به لحاظ ذهنی به زمان خاصی مربوط می نمایند و بر همین مبنا گزاره های ذهنی خود را در قالب زمانی خاصی که چارچوب آن عمدتاً توسط واژگان و دستور زبانشان تعیین می شود قرار می دهند. هدف این مقاله ارائه بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در زبان فارسی است. نظریه ی بازنمایی گفتمان [1] از جمله نظریات معنایی است که با دیدی پویا معنای پاره گفتارهای زبانی را بررسی کرده و بازنمایی صوری از این معنای ذهنی ارائه نموده است. نظریه ی معناشناسی پیش فرض نیز با در نظر گرفتن عوامل بافتی- موقعیتی گفتار، باز نمایی صوری از معنای ذهنی پاره گفتار ارائه نموده است. در این پژوهش کفایت این دو چارچوب برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که در زبان فارسی ساختارهای مختلفی برای بیان مفهوم زمان آینده بکار می روند و غالباً درک مفهوم زمان آینده از آنها تنها با تکیه بر عوامل واژگانی و دستوری امکان پذیر نمی باشد، در این مقاله نشان داده خواهد شد که نظریه ی معنا شناسی پیش فرض که عوامل متعددی از جمله استنتاج بافتی-موقعیتی را در درک معنا دخیل دانسته و آنها را در بازنمایی معنا ارائه می نماید؛ چارچوب مناسب تری برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی خواهد بود. واژگان کلیدی: بازنمایی گفتمان، زمان آینده، پاره گفتار، معناشناسی پیش فرض [1] Discourse Representation Theory
بررسی مقابله ای بروز پدیدة مک گرک در آزمودنی های فارسی و کردی کرمانشاهی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توهم درکی مک گرک، پدیده ای است که طی آن فرد به منظور درک بهتر گفتار، اطلاعات هر دو حوزة شنوایی و بینایی را با یکدیگر تلفیق می کند. بارزترین نمونه ای که در توضیح این پدیده ارائه می گردد، تلفیق هجای دیداری / ɑɡ/ با هجای شنیداری /bɑ/ بوده که منجر به درک هجایی مابین این دو هجا گردیده و افراد هجای /dɑ/ را به عنوان پاسخ برمی گزینند. با وجود این که این پدیده به عنوان پدیده ای همگانی در نظر گرفته نمی شود، اما توسط بیشتر افراد مورد آزمایش، تجربه شده و در زبان های بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر نخستین پژوهشی است که به بررسی میزان رخداد تأثیر مک گرک در زبان های فارسی و کردی کرمانشاهی پرداخته است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا میزان بروز این پدیده در زبان های فارسی و کردی کرمانشاهی معنی دار می باشد؛ همچنین میزان تأثیر عامل جنسیت بر رخداد این پدیده چگونه است؟ 121 محرک شنیداری- دیداری به 120 نفر از آزمودنی ها (60 آزمودنی فارسی زبان و 60 آزمودنی کرد زبان) ارائه شد. نتایج، نشان از وقوع این پدیده در هر دو زبان دارد، با این تفاوت که وقوع این پدیده در زبان کردی نسبت به زبان فارسی معنادار می باشد. در زبان فارسی هنگامی که یک هجای شنیداری دولبی و یک هجای دیداری نرمکامی با یکدیگر ترکیب می شوند، بیشترین میزان همسان سازی اطلاعات دیداری و شنیداری صورت می پذیرد. این در حالی است که در زبان کردی ترکیب یک هجای شنیداری نرمکامی و یک هجای دیداری کامی منجر به رخداد بیشترین پاسخ تلفیقی شده است. تأثیر جنسیت (جنسیت ارائه دهنده و آزمودنی) نیز در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج، نشان دهندة تأثیر معنادار جنسیت ارائه دهندة زن بر بروز این پدیده دارد.
مقاله به زبان فرانسه: انتقال معنا: از سطح صوری کلام تا معنای ضمنی- پراگماتیک در گزاره های مجزا (Communication du sens : de l’expression linguistique au sens implicite-pragmatique dans les énoncés isolés)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان، همواره به لحاظ ماهیت زندگی اجتماعی اش، برای برقراری ارتباط با همنوعان خود از ابزارها و وسایل متعددی استفاده کرده که در این میان "" زبان"" به عنوان یک پدیده اجتماعی (قوه ناطقه خاص بشر که نقطه تمایز او با نوع حیوان می باشد) مهمترین وسیله ارتباطی او محسوب شده که به واسطه آن نیات و مقاصد خود را به مخاطب خود انتقال می دهد. و اما اکنون سئوال این است؛ آیا متکلم (گویشور) همیشه، طی یک دیالوگ و تعامل با مخاطب خود، با ادای منظم واج ها و تکواژهای زبان در زنجیره گفتار صرفاً قصد استفهام، نفی و یا تأیید صوری حقیقتی را دارد؟ اینجاست که باید اذعان کرد که در اوایل دهه 60 قرن بیستم میلادی، به دنبال تحقیقات ج. ل. آستین فیلسوف و زبانشناس بریتانیایی، زبانشناسی و نقد ادبی با فاصله زیاد از نظریات ساختارگرایانه فردینان دو سوسور رویکرد دیگری به خود گرفته و بدین طریق پایه های زبانشناسی پراگماتیک بنا شد. آستین بر این باور بود که سخن گفتن همیشه تنها و فقط و فقط به معنای تأیید چیزی یا حقیقتی نبوده، بلکه می تواند بطور ضمنی حامل پیام دیگری برای مخاطب بوده باشد، مثلاً درخواست انجام کاری یا القاء چیزی دیگر غیر از معنای سطحی کلام. معمولاً نیت و معنای اصلی کلام گوینده هم در این لایه های درونی گفتار مستتر است که مخاطب کلام باید طی فرآیند خاصی آن را رمزگشایی کرده و بدان واکنش معقول و منطقی نشان دهد، تا اینکه یک تعامل زبانی به معنای واقعی کلمه برقرار گردد.
در این مقال اندک نگارنده تلاش خواهد کرد- ضمن توجه و تمرکز به این اصل که نمی توان همیشه و حکماً از طریق شکل ظاهری زبان (ساختواژه ها، واج ها، صیغه گان و عناصر همنشینی حاضر در زنجیره گفتار) به کشف معنا و نیت باطنی کلام گویشور(ان) دست یافت؛ بلکه پارامترهای مهمتر دیگری چون فضای روانی، اجتماعی و فرهنگی حاکم در یک تعامل زبانی نیز سهم بسزایی در رمزگشایی معنا دارند- اصطلاح «زبانشناسی پراگماتیک» را ریشه شناسی، تعریف و تحلیل کرده و به مسائلی از جمله: کلام استعاری و کنایی، حروف ربط استدلالی، معنای ضمنی و گزاره های اجرایی بپردازد.
موضوعات و مضامین شرقی درادبیات نمایشی کلاسیک فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین بخش های تاریخ ادبیات فرانسه به دوره ادبیات نمایشی کلاسیک در قرون شانزدهم و هفدهم و هجدهم میلادی مربوط می شود که در جریان آن آثار نمایشی برجسته ای توسط نمایش نامه نویسان بزرگ فرانسوی، چه به صورت تراژدی و چه به شکل کمدی، با استفاده از اصول و قواعد مکتب ادبی کلاسیسیم و موضوعات اصیل عهد یونان و روم باستان خلق شده اند؛ اما این نویسندگان علاوه برآن از مضامین گوناگون حکایات و داستانها و افسانه های شرقی برگرفته از منابع غنی و پربار فرهنگ و ادب تمدن های کهن شرق به ویژه ایران (پارس)، عثمانی (ترک)، هند و چین نیز برای خلق آثار بدیع و تازه نمایشی خود بهره گرفته اند. در این مقاله به اختصار به بررسی این موضوعات و مضامین گوناگون شرقی در ادبیات نمایشی کلاسیک فرانسه پرداخته می شود.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
جنگ تحمیلی پنهان: دزفول این بار در محاصره ی کلمات غریب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف نمود برنامة آموزشی نهفته در کتاب های آموزش زبان انگلیسی تجاری در درک بهتر صنعت آموزش زبان انگلیسی و اهداف آن مؤثر است. در این راستا، در این مطالعة موردی، نخست متن دو مجموعه از محبوب ترین کتاب های آموزش زبان انگلیسیتجاری تدوین شده برای تدریس این زبان در سراسر جهان که در دزفول نیز در مدت ده سال پس از جنگ تحمیلی (1380-1370) تدریس شده، یعنی کتاب های «هِد وِی» و« نیو هِد وِی»، به صورت استقرایی مورد تحلیل قرار گرفتند.پس از آن، کدهای ظاهرشده از این تحلیل متنی با نمودشان در محیط دزفول مقایسه شدند. نمود کدها در محیط دزفول از طریق مصاحبه با مدیران آموزشگاه های زبان و معلمان و دانش آموزان آن دوره به دست آمده است. از بررسی داده های جمع آوری شده معلوم شد که نه تنها کدهای به دست آمده از کتاب های «هِد وِی» و «نیو هِد وِی» ارزش های مبلغان و نویسندگان خود را تبلیغ می کنند بلکه بسیاری از این ارزش ها با ارزش های زبان آموزان دزفولی به عنوان گروهی از زبان آموزان ایرانی در تضاد هستند. این مسئله در درازمدت می تواند مسبب استقرار ارزش های این کتاب ها و سلطة آنها در بافت و محیطی که در آن تدریس می گردند، شود. بدین ترتیب در این مقاله تلاش می شود که اهمیت نقش برنامةآموزشی نهفته در فرایند آموزش زبان انگلیسی بهفعالان این حوزه آشکار شود تا هنگام انتخاب مطالب درسی و کتاب ها به اندازة برنامة آموزشی رسمی به آن توجه نمایند.
Using Critical Discourse Analysis Based Instruction to Improve EFL Learners’ Writing Complexity, Accuracy and Fluency(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The literature of ELT is perhaps overwhelmed by attempts to enhance learners’ writing through the application of different methodologies. One such methodology is critical discourse analysis which is founded upon stressing not only the decoding of the propositional meaning of a text but also its ideological assumptions. Accordingly, this study was an attempt to investigate the impact of critical discourse analysis-based (CDA) instruction on EFL learners’ writing complexity, accuracy, and fluency (CAF). To fulfill the purpose of this study, 60 female intermediate EFL learners were selected from among a total number of 100 through their performance on a piloted sample PET. Based on the results, the students were randomly assigned to a control and an experimental group with 30 participants in each. Both groups underwent the same amount of teaching time during 17 sessions which included a treatment of CDA instruction for the experimental group. A writing posttest was administered at the end of the instruction to both groups and their mean scores on the test were compared through a MANOVA. The results led to the rejection of the three null hypotheses, thereby demonstrating that the learners in the experimental group benefited significantly more than those in the control group in terms of improving their writing CAF. To this end, it is recommended that CDA instruction be incorporated more frequently in writing classes following of course adequate syllabus design and materials development.
نقدی بر موادی برای مطالعه گویش بختیاری
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
148 - 131
حوزههای تخصصی:
موادی برای بررسی گویش بختیاری ترجمه جلد سوم از پژوهش ژوکوفسکی است با عنوان موادی برای بررسی گویش های ایرانی. ژوکوفسکی از سال 1883 تا 1886 م. در ایران اقامت داشته و نمونه هایی از گویش های ایرانی از جمله بختیاری را در این مجموعه گرد آورده است. در این کتاب، 42 شعر به گویش بختیاری واج نویسی و ترجمه شده است. این جلد از کار ژوکوفسکی، اساس کار مریم شفقی و سیدمهدی دادرس قرار گرفته و آنان خود را در بخشی از کتاب مؤلف نامیده اند. یکی از این دو محقق، خود گویشور بختیاری است و بر اساس اطلاعات خود از گویش بختیاری امروز، واج نویسی و تکیه گذاری اشعار بختیاری را تصحیح کرده و اشعار را بدون توجه به ترجمه ژوکوفسکی به فارسی برگردانده است. در این مقاله، شیوه کار شفقی و دادرس در واج نویسی، تکیه گذاری و ترجمه این اشعار بررسی و نقد شده است. مطالعه گویش بختیاری در 131 سال پیش و مقایسه آن با بختیاری امروز، بررسی درزمانی محسوب می شود و نمی توان واج نویسی و تکیه گذاری اشعار را بر اساس اطلاعات امروزی تغییر داد. ناآشنایی محققان با مسائل زبان شناختی و تحولات زبان موجب شده است که این کتاب «موادی برای بررسی گویش بختیاری» فراهم نکند.
تأثیر خودسنجشی، هم کلاسی سنجشی و مدرس سنجشی بر توسعه مهارت نوشتن به زبان دوم فراگیران زبان خارجه انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر انواع سنجش ها بر توسعه مهارت نوشتن در میان فراگیران ایرانی زبان خارجه انگلیسی انجام گردید. تعداد 60 فراگیر همگن سازی شده در سطح فوق متوسطه از دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین در چهار گروه (سه گروه آزمون و یک گروه کنترل) در تحقیق حاضر شرکت نمودند. فراگیران، پیش آزمون، تیمار و پس آزمون را سپری کرده و نتایج حاکی از آن بود که انواع سنجش های موردنظر شناخت فراگیران را نسبت به مدل نوشتاری، درستی، کلمه بندی، املا، دستور و موارد مشابه افزایش دادند و به شکل معنی داری در توسعه مهارت نوشتن آن ها تأثیرگذار بودند. یافته ها همچنین نشان داد که خودسنجشی از انواع دیگر سنجش، تأثیرگذاری بیشتری داشت و هم کلاسی سنجشی نیز همین برتری را نسبت به مدرس سنجشی داشت. نتایج تحقیق حاضر می تواند زمینه را جهت فراگیران در توسعه عملکرد در مهارت نوشتن به زبان انگلیسی در مدارس، دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی زبان ایران با توجه به روشهای سنجش محور فراهم سازد.
تأثیر عوامل شناختی تکالیف بلاغی متفاوت بر کیفیت شنیداری یادگیرندگان زبانی سطح بالای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تاثیر استفاده از دو نوع مواد اموزشی واقعی با موضوع اشنا ولی متفاوت از لحاظ ساختار بلاغی بر کیفیت شنیداری زبان آموزان سطح بالای ایرانی می پردازد. این مواد از لحاظ استدلال و منطق بیانی متفاوت هستند. براساس عملکرد زبان آموزان بر امتحان تعیین سطح فاولر و کو (1976) تعداد 60 نفر انتخاب شدند. پس از آن یک تست محقق – ساخت که دو نوع ساختار بلاغی توضیحی و مباحثه ای برای دو گروه اجرا شد. نتیجه نشان داد که شناخت موضوع به تنهایی تاثیر مهمی بر عملکرد زبان آموزان نداشته است هرچند عملکرد انها بر تست های توضیحی نسبت به مباحثه ای بهتر بود. به نظر می رسد که دانش کلی و مبهم به تنهایی کافی نیست و عملکرد ضعیف انها بیشتر مربوط به سختی ساختارهای بلاغی از لحاظ شناختی و زبانی بود. برداشت اصلی از ین موضوع می تواند این باشد که زبان آموزان سطح بالای ایرانی نیاز به شناختن این نوع ساختارها هم از لحاظ موضوعی و هم از لحاظ ساختار زبانی، اجتماعی و فرهنگی دارند. بعلاوه موضوع تعیین سطح زبانی مثلا به عنوان سطح بالا می بایست برای تک تک مهارت های زبانی در مقایسه با سطح کلی به گونه ای دیگر تعریف شود.
کارکردهای گسترده حرف «واو» در گلستان سعدی
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های کلمه در زبان «حروف» است که نسبت به دیگر گونه ها گستره محدودتری دارند و بیشتر دستورنویسان زبان فارسی، آنها را در سه دسته حروف ربط، حروف اضافه و نشانه جای داده اند. حرف «واو» یکی از مهم ترین حروف زبان فارسی و عربی است که همچون مفصلی نقش پیوند و ایجاد وابستگی بین اجزای یک جمله و گاه پیوند بین جمله های متعدد را برعهده دارد. توانمندی این واژه در پذیرش معانی و کارکردهای مختلف، این فرصت را برای سخنوران فارسیزبان فراهم می کند که برای آراستگی بیشتر سخن خود و پرهیز از ساخت های تکراری، از آن در جایگاه های متعددی بهره گیرند. سعدی شیرازی، که از بلیغ ترین و گشاده زبانترین سخنوران زبان فارسی بهشمار می آید، از این امکان بالقوه زبان فارسی بسیار بهره برده است. نگارندگان این مقاله در پی آن هستند تا کارکردهای مختلف این حرف را از دیدگاه دستوری و زیبایی شناسی ، در گلستان سعدی بررسی کنند . شایان ذکر است که این حرف در مجموع در گلستان سعدیِ خزائلی، ۲۱۷۹ بار به کار رفته است که در این مقاله ذیل ۲۰ عنوان، هم در زیر دسته ی حرف ربط و هم حرف اضافه، دسته بندی شده است. برخی از گونه های «واو» که نگارندگان در متن گلستان تشخیص داده اند، در منابع دستوری یافت نشدند و از دستاوردهای این پژوهش هستند. این امر گویای این مهم است که مبحث حروف اگر چه ممکن است در نظر بسیاری از نویسندگان و شاعران، دست مایه ی مهمی برای ابراز هنر و شگفتی در زبان به شمار نیاید، ولی باریک اندیشانی چون شیخ اجل که از ماهیت و کارکرد عناصر زبانی آگاهی بیشتری دارند، از توان مندی حروف نیز غافل نمانده اند و بر دوش آن ها بارهای عاطفی و زیباییشناسی بسیاری نهاده اند.
مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کردی از کهن ترین زبانهای ایرانی و از شاخة شمال غربی آنهاست. این زبان به چندین گویش تقسیم می شود که در میان آنها کرمانجی بیشترین گویشور را در سطح جهان دارد. کرمانجها در منطقة وسیعی از آسیای میانه و خاورمیانه تا شرق اروپا زندگی می کنند. اکثر گروههای کرمانج ایرانی در زمان شاه عباس صفوی به دلایل سیاسی از نقاط غربی کشور به خراسان کوچانده شدند. بخشی از این اقوام سیصد سال بعد به امر نادرشاه افشار به نواحی کوهستانی شهرستان رودبار در جنوب استان گیلان مهاجرت کردند. مهاجرت های مذکور در طول تاریخ و جدا افتادن گروههای مختلف کرمانج از یکدیگر که خود به تضعیف جایگاه قومی و قدرت رسانه ای آنها انجامیده منجر به تأثیرپذیری این گویش از سایر زبانها شده است. در گویشِ کرمانجیِ خراسان، جایگاه ارگتیو (نظام کنایی) و جنس در اسامی و ضمایر، در مقایسه با کرمانجی معیار ضعیف شده است. در کرمانجی رودبار فراتر از تغییرات مذکور، و متأثر از ویژگی های دستوریِ زبان فارسی، گونة متفاوتی از مجهول ترکیبی شکل گرفته، نظام کٌنایی به نظام فاعلی- مفعولی تغییر یافته و نشانه های جنس از بین رفته است. این پژوهش، ضمن تدقیق در گویش کرمانجی گویشوران روستای گوفلِ شهرستان رودبار، می کوشد با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای- میدانی به بررسی تغییرات گویش کرمانجی رودبار نسبت به گونه های متقدم این گویش و دلایل این تغییرات بپردازد.
ارتباط متقابل فرم و محتوا در سبک شناسی جدید و بلاغت سنتی قرآن: بررسی آسیب شناسانه چند جستار نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه متقابل فرم و محتوا یکی از اصول اولیه هم در سبک شناسی مدرن غربی و هم در بلاغت سنتی اسلامی، به ویژه در نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی، است. طبق این اصل، فرم و محتوای متن نه دو عنصر مجزا بلکه دو جنبه از پدیده ای واحدند، که همان «متن» باشد. صناعت ها و شگردهای زبانی-ادبی را نباید صرفاً به «آرایه»های متن فروکاست، زیرا آن ها بخش مهمی از فراگرد معناپردازی متن اند و، از آن جا که از منظر زبان شناسی هیچ دو فرمی هم معنا و هم تأثیر نیستند، کوچک ترین تغییر در فرم متن موجب تغییر در محتوای آن خواهد شد. در این جستار، ابتدا ایده یگانگی فرم و محتوا از سه دیدگاه تحلیل و تشریح می شود: دیدگاه فلسفی، دیدگاه نقادانه و زبان شناسانه، و دیدگاه بلاغی. سپس، با تأکید بر ضرورت نگاه آسیب شناسانه به پژوهش های صورت گرفته در حوزه بلاغت و سبک شناسی قرآن، برای نمونه، سه مقاله علمی-پژوهشیِ مرتبط با ایده وحدت فرم و محتوا در قرآن بررسی و ارزیابی می شوند تا مشخص شود چقدر با پژوهش اصولی و صحیح و مفید در این زمینه فاصله داریم.