فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۶۱ تا ۳٬۵۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زیبایی های ادبی و هنری غزل حافظ بر همگان مبرهن است؛ امّا این زیبایی ها زمانی بیشتر آشکار می شود که با غزل های دیگر شاعران و بویژه غزل هایی که مورد توجّه وی بوده و در استقبال از آن اشعار، غزل هایی هم زمینه سروده؛ بررسی مقایسه ای گردد. چنین بررسی هایی تا حدّی می تواند این امر را محرز کند که چرا غزل دوستان از خوانش غزل حافظ در مقایسه با غزل هایی با همان زمینه؛ حظّی وافرتر و متفاوت تر دریافت می کنند. زبان شناسی نقش گرای هلیدی که در تحلیل متون ادبی کارآمد نشان داده شده؛ در پاسخ به این پرسش می تواند کمک نماید. در این رویکرد، فرانقش تجربی که به بازنمایی تجربه های انسان از جهان بیرون و درون می پردازد؛ بیانگر محتوای گزاره ای بند است که به وسیله فعل اصلی بیان می شود و به آن فرایند می گویند. در جستار پیشِ رو، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و آماری، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که غزل حافظ و سلمان از نظر کاربست انواع فرایندها چه تفاوت هایی با هم دارند و این تفاوت ها چه تأثیراتی بر سبک غزل این دو شاعر و به تبع آن التذاذ ادبی شعر آنان دارد. نتایج این پژوهش حاکی از این است اگرچه هر دوی این آثار در یک ژانر مشترک (غزل) نوشته شده اند و دارای زمینه تقریباً مشابهی هستند؛ امّا گزینش های فعلی انگیخته از زبان آنان متفاوت است. حافظ به بهره گیری از فرایندهای «ذهنیِ آرزویی و عاطفی»، و فرایندهای «مادّیِ تبدیلی» توجّه بیشتری نشان داده و تمایز سبکیِ غزلیّات هم زمینه او نسبت به غزل های سلمان در رنگ و بوی عاطفی و همچنین پویایی غزل وی نهفته است
سنجش مهارت گوش کردن در محیط دانشگاه: بررسی موردی آزمون بسندگی فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیتِ برخورداری از توانمندی گوش کردن در زندگی دانشگاهی دانشجویان قابل انکار نیست. افراد برای انجام بسیاری از فعالیت های دانشگاهیشان نیازمند برخورداری از این مهارت هستند. از همین رو سنجش این توانمندی بخش بسیار مهمی از آزمون های بسندگی زبان فارسی را به خود اختصاص می دهد از جمله آزمون زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد که به عنوان معیاری برای سنجش دانشجویان غیرفارسی زبان برای ورود به دانشگاه های ایران، در برخی شهرهای ایران و عراق برگزار می گردد. در این پژوهش با کمک مدل آماری رش، به بررسی بخش گوش کردن این آزمون پرداختیم. نتایج نشان داد که پایایی آزمون 66/0 است که برای یک آزمون سرنوشت ساز میزان پایینی به حساب می آید. همچنین نقشه رایت بیانگر این نکته بود که سؤالات آزمون عمدتاً در سطح زبان آموزان متوسط و یا ضعیف هستند. برای بهبود کیفیت پایایی آزمون پیشنهاد می شود که در طراحی آزمون از انواع دیگر متون مانند مشاوره ها و گفتگوها نیز استفاده شود. از نظر نوع مطابقت، سؤالات آزمون عمدتاً از نوع محل یابی و یا سلسه ای هستند، قرار گرفتن تعداد بیشتری پرسش از نوع ترکیبی و تولیدی می تواند به سخت تر شدن سؤالات بیانجامد. به طور کلی آزمون بسندگی زبان فارسی فردوسی بیشتر به سنجش توانمندی تشخیص واژگان کلیدی و درک جزئیات متن می پردازد. درک کارکرد ارتباطی پاره گفتارها، نتیجه گیریکردن برمبنای رابطه بین عناصر موجود در متن، پیونددادن اطّلاعات یک متن شنیداری و یک متن خواندن از جمله توانمندی های دیگر است که استفاده از آنها می تواند سطح دشواری آزمون را ارتقاء دهد.
Iranian EFL Learners’ Perceptions toward Paper Assessment in Mid-term and Final Exams in an English Language Institute
حوزههای تخصصی:
Assessment has been taken to demonstrate that learning is aligned with external standards which is almost related to students’ goals in a curriculum in English language teaching and it plays an integral role in the success of language learning program that is following by so many EFL teachers. Consistency in scoring (mid-term and final exams) highly depends on the way of conducting paper assessment, validation of the process, reliability, experience of teachers, and different interpretation of assessors to make justified decision. Hence, the present study was an attempt to probe Iranian EFL learners’ perceptions toward paper assessment in mid-term and final exams in a language institute. To this end, a total of 100 participants (50 males and 50 females) between ages of 15 to 28 at intermediate level, were selected based on Nelson Proficiency Test. Data were collected through scores of two sequential semesters and a Likert scale questionnaire. The findings of this study indicated that there is a direct positive relation between learners’ viewpoints on paper assessment and their progress. Generally speaking, paper assessment in both formative and summative assessment would be a great progress among female and male English language learners.
بررسی مقوله های نمود و زمانِ فارسی در قالب هندسه مشخصه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هندسه مشخصه ها، انگاره ای کاربردی برای مطالعه فرایندهای صرفی- نحوی به شمار می رود. در این مقاله، به معرّفی این انگاره و کاربرد آن در مطالعه نظام تصریف فعل در زبان فارسی می پردازیم. در هندسه مشخصه ها، نظامِ تصریف فعل از سه بخش نمود، زمان دستوری و وجه تشکیل می شود و هر یک دارای مشخصه های نسبتاً جهانی هستند که در مواردی توسط تکواژهای صرفیِ آشکار بازنمون می شوند. تعامل مشخصه های موجود در این سه حوزه، خصوصیات قلمروی تصریف فعل در زبان های مختلف را تعیین می کند. نمود در زبان فارسی دارای مشخصه های [رویداد] و [غیراتمی] است که نشان می دهد ارزش پیش فرض آن در این زبان، نمود تام است و نمود ناقص به صورت نشاندار و با واحد واژگاهی (می-) بازنمون می شود. به این ترتیب، هسته نمود اتمی در فارسی فقط در سطح تصریف فعّال است و تمایز نمود دستوری ناقص و تام را بازنمایی می کند. هسته نمود کمیّت در فارسی، هم در سطح ریشه و هم در سطح محمول فعّال است و نمود واژگانی و خصوصیات نمودیِ محمول را تعیین می کند. در مورد زمان، فارسی دارای مشخصه [تقدّم] است که بوسیله واحد واژگاهی (–د/-ت) بازنمون می شود و زمانِ موضوع را قبل از لنگرگاهِ زمانی جمله قرار می دهد. واحد واژگاهی (–ده / -ته) در فارسی که به همراه فعل کمکی، ساخت کامل را می سازند، کارکرد متفاوتی با نمود و زمان دستوری در هندسه مشخصه ها دارد و به دلیل ارزش تقابلی که در فارسی ایجاد می کند، در هسته نحوی مستقلی ادغام می شود و مشخصه [کامل] را بازنمون می کند.
بازتحلیلی نقشگرا از دوگان سازی واژبستی مفعول در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی به حضور همزمان مفعول رایی و یک واژه بست دوگان سازی واژه بستی اطلاق می شود. در این مقاله نشان خواهیم داد که ارائه یک تحلیل دستوری صحیح از این فرایند منوط است به تمایزی که میان مرز بند و جمله قائل می شویم. هم نمایگی مفعول رایی و واژه بست ضمیری در حوزه بند، ذیل عنوان دوگان سازی قرار می گیرد؛ در حالی که اگر رابطه هم نمایگی میان این دو سازه در حوزه جمله قرار بگیرد فرایند موردنظر، چپ نشانی است که به موجب آن گروه اسمی نشانه گذاری شده با «را» به حاشیه چب بند منتقل شده و نقش آن در مقام مفعول را همان واژه بست در درون بند بر عهده می گیرد. شاید بتوان بارزترین وجه تمایز میان دو ساخت دوگان سازی مفعول و چپ نشانی آن را، حضور یک وقفه آوایی در مورد دوم دانست.
کوتاه شدگی واکه در کردی میانی: تحلیلی براساس اصول واج شناسی بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش توصیفی - تحلیلی پیش رو، پژوهش گران در چارچوب اصول و روش های نظریه واج شناسی بهینگی به فرایند کوتاه شدگی واکه در گویش کُردی میانی پرداخته اند. بررسی داده ها بیان گر آن است که گویشوران کُردی میانی این فرایند را، در پیوند با غلت سازی، درواقع به منزله راهکاری برای رفع التقای دو واکه به کار می برند. به این صورت که واکه های کشیده پایان واژه که دارای دو جایگاه زمان مند و دومورایی هستند، هنگامی که پیش از پسوندهایی قرار گیرند که با یک واکه شروع شده اند، کوتاه می شوند و یک مورایشان آزاد می گردد و در فرایند غلت سازی، به یک غلت تعلّق می گیرد که جایگاه آغازه هجای بعدی را پر می کند؛ بنابراین، فرایند یادشده با هدف حفظ جایگاه های زمان مند صورت می گیرد. این امر می تواند به این معنی باشد که در کُردی سورانی، همخوان های آغازه هجا مورایی هستند؛ همچنین، پس از تعیین محدودیت های دخیل در صورت گرفتن این فرایند و مشخّص نمودن سلسله مراتب آن ها، تحلیل بهینگی داده ها نشان داد که در کُردی میانی، فرایند غلت سازی ازطریق کوتاه شدگی واکه های کشیده، نسبت به فرایندهای دیگری که به طور معمول برای رفع التقای واکه ها در پیش گرفته می شود مانند درج غلت، حذف یکی از واکه ها، ادغام دو واکه، مرکّب سازی واکه ای و... هزینه کمتری دربر دارد.
دیرکرد قله در واج شناسی آهنگ فارسی: رویدادی واجی یا آوایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ساخت نواختی تکیه زیروبمی در زبان فارسی دو دیدگاه واجی متفاوت وجود دارد. یکی از دیدگاه ها فرض می کند که دیرکرد قله در واج شناسی آهنگ فارسی فاقد نقش واجی و تمایزدهنده است؛ از این رو، وقوع زودهنگام یا دیرهنگامِ قله در تکیه زیروبمیِ خیزانِ فارسی باعث تفاوت های معنایی نمی شود. برمبنای این دیدگاه، تکیه زیروبمی فارسی یا به صورت L+H* یا L*+H بازنویسی می شود. درمقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که فرض می کند هر دو تکیه زیروبمیِ L+H* و L*+H در دستور واجی آهنگ فارسی وجود دارند ولی حوزه عملکرد آن ها در ساخت سلسله مراتبیِ گفتار با یکدیگر متفاوت است: L+H* مربوط به سطح کلمه واجی و L*+H مربوط به سطح گروه واژه بست است. در پژوهش حاضر رفتار آوایی نواخت ها در تکیه زیروبمیِ کلمات با تکیه غیر آغازی در بافت های نوایی مختلف بررسی شد. شواهد آوایی به دست آمده نشان داد که در زبان فارسی تنها یک نوع تکیه زیروبمیِ دونواختی به صورت L*+H وجود دارد که زمان بندی وقوع قله این تکیه زیروبمی، بسته به بافت نوایی ساخت زنجیره ای گفتار (مانند جایگاه تکیه در سطح کلمه) و ساخت هجایی و زنجیره ایِ هجای تکیه بر متفاوت است. به این ترتیب می توان چنین گفت که دیرکرد قله در واج شناسی آهنگ فارسی رویداد آواییِ پیوسته و غیر مقوله ای است که میزان آن به صورت پیوستاری از درجات مختلف از عدم دیرکرد تا دیرکرد زیاد بسته به عوامل نوایی مختلف متفاوت است.
هَیَجامَدافزایی واژگان در داستان هورلا اثر موپاسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مجموعه ای منسجم و نظام یافته از علائم است که برای انتقال افکار و احساسات انسان ها استفاده می شود. متن ادبی از بهترین بسترها برای انتقال هیجانات نویسندگان است. داستان هورلا ، اثر گی دو موپاسان، که برگرفته از تجربۀ زیستۀ او نسبت به بحران هویت خویش است، بهترین مصداق این موضوع است. در این اثر، نویسنده با استفادۀ چندبارۀ واژگان « هورلا » و « نتوانستن » ، هیجان خواننده را نسبت به این واژگان و بحران ازخودبیگانگی راوی برمی انگیزد. از دیدگاه روان شناسان زبان، این هیجان خواننده، از کنش و واکنش ذهن و زبان او ناشی می شود. در این پژوهش سعی شده است تا از منظر روان شناسی زبان در پرتوی الگوی هَیَجامَد و با درنظر گرفتن مؤلفه های سه گانۀ هَیَجامَد (بسامد، حس و هیجان) به مفهوم ازخودبیگانگی در این داستان از طریق هَیَجامَدافزایی واژگان « هورلا» و «نتوانستن» پرداخته شود. این هَیَجامَدافزایی با افزایش بسامد واژگان یادشده که به نوعی نمایانگر عدم آزادی اگزیستانسیال و ازخودبیگانگی راوی است و همچنین با درگیر کردن بیشتر حواس خواننده از طریق توصیف تجربیات حسی راوی از هورلا (به منزلۀ دیگری)، باعث هیجان ترس در خواننده می شود و هَیَجامَد درونی نویسنده نسبت به مفهوم ازخودبیگانگی به خواننده القا می شود.
بررسی چگونگی کارآمدی مؤلفه «شفاف سازی» الگوی برمن در ارزیابی ترجمه قرآن: موردپژوهی ترجمه رضایی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه قرآن به عنوان حساس ترین متن مقدس، نیاز به ارزیابیِ دقیق دارد. ارزیابیِ نظام مند باید بر پایه نظریه ها و الگوهای علمی صورت بگیرد. از آنجا که تاکنون الگوی جامعی برای ارزیابی ترجمه قرآن ارائه نشده، لازم است ابتدا کارآمدی الگوهای موجود در مطالعات ترجمه در ارزیابی ترجمه قرآن بررسی شود. نظریه پردازانِ ترجمه الگوهای مختلفی برای ارزیابی ترجمه ارائه داده اند. در این میان الگوی ارزیابی ترجمه آنتوان برمن که بر حفظ اصالت متن مبدأ و اجتناب از ایجاد تغییر در ترجمه تأکید دارد، برای ارزیابی ترجمه مبدأگرای رضایی اصفهانی از قرآن کریم انتخاب شده است. بخش های بررسی شده این تحقیق را ترجمه سوره های انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم تشکیل می دهد. برمن رویکردی منفی به ترجمه های آزاد و مقصدمحور دارد و در الگوی خود به سیزده گرایش ریخت شکنانه در ترجمه اشاره می کند. پژوهش حاضر به قصد بررسی میزان کارآمدی الگوی برمن در ارزیابی ترجمه قرآن، گرایش شفاف سازی را در ترجمه رضایی اصفهانی بررسی کرده است. این بررسی نشان می دهد که در مواردی به دلیل فقدان تأنیث و تثنیه در زبان فارسی، اصطلاحات و اشتقاقات عربیِ بدون معادل در زبان فارسی و واژگان عربیِ چندمعنا، شفاف سازی در ترجمه قرآن اجتناب ناپذیر است، اما در سایر موارد شفاف سازی اختیاری است و میزان ضرورت آن با توجه به رویکرد ترجمه مشخص می شود. ابهام های هدفمند قرآن مانند حروف مقطعه در تمام انواع ترجمه و ابهام آیات متشابه معنوی در ترجمه مبدأگرا باید حفظ شود. از راهکارهای اجتناب از شفاف سازی می توان حفظ حذف های هدفمند به قرینه لفظی یا معنوی و ابهامِ هدفمند ضمایر و اسم های اشاره، حفظ مجاز و استعاره و اکتفا به کمترین تغییر و اجتناب از توضیحات تفسیری و تعیین مصادیق را نام برد.
تأثیر بازی های زبانی مبتنی بر گفتمان کلاسی بر دایره ی واژگان کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور تعیینِ میزان تأثیر گذاری بازی های آموزشیِ مبتنی بر گفتمان کلاسی، بر دایره واژگان کودکان کلاس دوم ابتدایی انجام شد. نخست، مفهوم گفتمان کلاسی به درون دادِ ارائه شده و یا تنظیم شده به وسیله معلم و تعامل و پیوند میان دانش آموزان از طریق بازی محدود شد. سپس، 44 دانش آموز پایه دوم ابتدایی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به شیوه تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گروه بندی شدند. طرح پیش آزمون-پس آزمون با بهره گیری از یک آزمون دایره واژگانِ محقق ساخته که دربرگیرنده 35 پرسش بود، به اجرا درآمد. در ابتدای فرایند پژوهش، پیش آزمون از هر دو گروه به اجرا در آمد تا از میزان یکپارچگی و سطح آگاهی آن ها درباره واژگان اطمینان به دست آید. سپس، گروه آزمایش طی 6 ماه به مدت 3 ساعت در هفته، با روش مبتنی بر بازی های زبانی مبتنی بر گفتمان کلاسی آموزش داده شدند. گروه کنترل نیز بدون تمرکز بر بازی های زبانی و در همان مدت با معلم و کتاب آموزشی، موردِ آموزش سنتی یکسان قرار گرفتند. در پایان دوره آموزشی، پس آزمون پیشرفت زبانی از هر دو گروه به اجرا درآمد. یافته های تحلیل نمرات با بهره گیری از آزمون تی مستقل نشان داد که تفاوت معناداری در یافته های پس آزمون بین گروه آزمایش که تحت آموزش با بازی های زبانیِ مبتنی بر گفتمان کلاسی قرار گرفته بود و گروه کنترل که تحت آموزش سنتی بود، وجود داشت. به این معنا که گروه آزمایش پیشرفت چشمگیری در افزایش دایره واژگان از خود نشان داد. یافته ها می تواند راهگشای معلمان، برنامه ریزان و نگارندگان کتاب های درسی در نظام آموزش و پرورش کشور باشد تا با توجه به رویکردهای گفتمانی روزمره و گنجاندن مفاهیم مرتبط با بازی، علاقه و تمایل دانش آموزان برای یادگیری را افزایش دهند.
بررسیِ تطبیقیِ مضامینِ فرهنگی در کتاب های آموزشِ زبانِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.9768.1241
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با نگاه آمیختگی زبان و فرهنگ، برآوردی کوتاه از میزان و تأثیر جهت گیری فرهنگی در آموزش زبان فارسی به دیگران را تقدیم می کند و از روش چک لیست بایرام (1993) در سنجش محتوای فرهنگی و بررسی پیوند آموزش زبان با آموزه های فرهنگی سه کتاب زبان فارسی، دوره آموزش زبان فارسی و درس فارسی بهره گرفته است. در این سه کتاب، فرهنگ بزرگ یعنی عناصری چون تاریخ، موسیقی، ادبیات و هنر ایرانی و فرهنگ کوچک با مؤلفه های اجتماعی همچون رفتار، آداب، نگرش ، باور، ارزش و هنجار، بررسی شده است. با این روش، به فراوانی تأکید هر یک از کتاب های یادشده بر آموزش صرف زبان با مضامین اجتماعی در چرخه زندگی، شامل خانواده، مدرسه و محیط کار از یک سو، و بسامد وقوع مضامین فرهنگی و چگونگی پرداختن به همه سطوح آن از سویی دیگر توجه شده است.
تحلیلی بر عامل روانشناختی ترس از فناوری و دانش رایانه ای در مدرسان آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
243 - 266
حوزههای تخصصی:
با جهانی شدن ابزارهای فناوری و پیشرفت سریع فناوری اطلاعات، به کارگیری رایانه و سایر ابزارهای فناوری در تدریس، امری ضروری گردیده است و به تبع آن معلمان و مدرسان در حیطه آموزش زبان نیز باید از این ابزارها به منظور افزایش تأثیر تدریس استفاده نمایند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد اگرچه اکثر معلمان و مدرسان تمایل دارند تا از این ابزارها در تدریس مهارت های زبانی استفاده کنند، اما به علت وجود ترس از به کارگیری ابزارهای فناوری در کلاس درس از این امر امتناع می ورزند. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل رابطه احتمالی میان ترس از فناوری و دانش رایانه ای مدرسان آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بوده است. در راستای هدف این پژوهش، 40 مدرس زبان فارسی از دو مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها به سه پرسشنامه اطلاعات شخصی، سنجش میزان دانش رایانه ای سون و راب و کریسمیاضی (2011) و اضطراب رایانه ای روزن و ویل (1988) پاسخ دادند. یافته های این پژوهش نشان داد که رابطه معنادار (در سطح 05/0) و منفی بین دو متغیر دانش رایانه ای و ترس از فناوری برقرار است. در واقع، مدرسانی که میزان دانش رایانه ای بالایی دارند، ترس از فناوری کمتری دارند. نتایج تحقیق حاضر راهکارهایی را جهت تربیت مدرس زبان فارسی به برنامه ریزان آموزشی ارائه نموده و در مورد فرایند کارآمدتر تدریس زبان فارسی با توجه به نیاز های جدید در به کارگیری فناوری در آموزش، پیشنهادهایی ازجمله گنجاندن دوره های آموزشی به کارگیری ابزارهای فناوری در دوره های ضمن خدمت معلمان مطرح نموده است.
Accuracy Order of Grammatical Morphemes in Persian EFL Learners: Evidence for and against UG(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۲, No.۲۵, Fall & Winter ۲۰۱۹
53-78
حوزههای تخصصی:
This study addresses the acquisition of the morphological markers in Persian learners of English as a foreign language. To this end, the accuracy order of nine morphemes including plural –s, progressive –ing, copula be, auxiliary be, irregular past tense, regular past tense –ed, third person –s, possessive -ʼs and indefinite articles was studied in 60 teenage Persian EFL learners. Placement and proficiency tests and a demographic questionnaire were employed to collect the data. The total production of 2160 morphemes was manually checked, classified, and counted to rank their acquisition order. The learners’ accuracy order was ranked in a decreased order from 1 to 9 as follows: regular past tense, auxiliary be, copula be, present progressive tense, indefinite articles, plural –s, possessive -ʼs, irregular past tense and third-person singular –s. The Spearman correlation showed that Persian students’ accuracy order had a moderate and weak relationship with the accuracy order of ESL and EFL learners, respectively. This finding proves that Persian EFL learners do not learn English grammatical morphemes in a natural order. Moreover, the universal grammar does not remain fully in these learners. The minor role of UG in EFL acquisition also indicates the important role of transfer in foreign language learning.
Relationship between Iranian EFL High School Students’ Knowledge of Universal Grammar and their Performance on Standardized General English Proficiency Tests(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۸, Winter ۲۰۱۹
57-73
حوزههای تخصصی:
This study investigated the relationship between Iranian high school students’ Universal Grammar knowledge and their performance on such standardized general English proficiency tests as PET and FCE internationally administered by Cambridge University. To this end, 108 students were randomly chosen from some high schools located in Malayer from Hamedan. Since this study was correlational in nature, and descriptive and hypothesis-testing by definition, the research participants were given no treatment. Three tests were administered to them instead. To measure UG knowledge, a researcher-made UG test was given to all participants. This test which was made both reliable and valid included pied-piping and preposition stranding principle, binding principle, pro-drop parameter, that-trace effect, projection principle, resumptive pronoun and subjacency principle. To assess the participants’ general English proficiency, PET and FCE tests were run. All participants took the three tests consecutively at two-week intervals after they were given clear and detailed instructions. The findings were manifold. Firstly, there was a significant relationship between UG knowledge and performance on the proficiency tests. Secondly, there existed no significant difference between the proficiency tests as far as the UG test was concerned. Finally, the UG test scores were, through the Cubic regression model, proved to predict the scores gained on both proficiency tests. Most importantly, this study led to some suggestions regarding the learner variables and the under-explored issue of integration of generative SLA and language testing, more specifically standardized general English proficiency tests.
Implicit and Explicit Instruction and EFL Learners’ Implicit Knowledge Development: Evidence from Word Monitoring Task(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Research on the effect of implicit and explicit instruction on developing learners’ explicit knowledge by the use of measures of explicit knowledge abounds in the literature. However, measuring learners’ implicit knowledge employing fine-grained measures has rarely been the concern of researchers in the field. Therefore, the present study is an attempt to scrutinize the effectiveness of implicit and explicit instruction through administering a Word Monitoring Task (WMT), as a more valid psycholinguistic measure of implicit knowledge. The necessary data were collected from 47 pre-intermediate participants in three different groups, i.e., (1) the implicit group received textually enhanced texts of verb complementation, (2) the explicit group was presented with metalinguistic explanations and examples of the target feature, and (3) the control group was deprived of any instruction. The results of the mixed between-within subjects ANOVA revealed that although both implicit and explicit instructions facilitated the development of the implicit knowledge of the target feature, the learners in the explicit group outperformed their counterparts in the implicit and the control groups in both the immediate and delayed post-tests. Moreover, the results indicated more durable effects of implicit instruction compared with those of explicit instruction. Overall, the findings provided evidence for the superiority of explicit instruction and the long-term effect of implicit instruction in developing relevant knowledge of verb complementation. The findings of the study can benefit both teachers and learners in developing teaching/learning strategies to improve and facilitate the grasp of both explicit and implicit knowledge.
تأثیر سن زبان آموزان بر یادگیری تلفظ زبان آلمانی بر اساس داده های دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استناد به فرضیه دوره بحرانی که یادگیری کامل هر زبان را پس از سن خاصی ناممکن می داند، انجام گرفته است. دو گروه از دانشجویان ایرانی که در سنین مختلف زبان آلمانی را آموخته اند، مورد بررسی قرار گرفتند. تلفظ آنها از طریق روخوانی سه متن آلمانی بوسیله پنج ارزیاب بومی آلمانی مورد ارزیابی قرارگرفت. هدف یافتن گویشور درحد بومی زبان آلمانی درمیان زبان آموزان دوگروه بود. براساس تحقیقات متعدد در رابطه با سن زبان آموزی، احتمال دست یافتن زبان آموزان زیر ۱۲ سال به مهارت تلفظ در حد گویشوران بومی وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر زبان آموزان گروه اول از بدو تولد در محیط آلمانی زبان رشد نموده اند، انتظار می رفت در میان آنان تعدادی به عنوان گویشور بومی شناخته شوند. پرسش مطرح شده این بود که آیا در میان زبان آموزان بزرگسال، فردی با تلفظ در حد گویشور بومی یافت می شود؟ در نهایت، نه تنها هیچ کدام از زبان آموزان گروه دوم نتوانستند به عنوان گویشور بومی شناخته شوند، بلکه در گروه اول نیز هیچ زبان آ موزی نتوانست در هر سه متن بر اساس نظر ارزیاب ها گویشور بومی شناخته شود. نتایج این تحقیق در راستای فرضیه دوره بحرانی یادگیری زبان قرار می گیرد.
تأثیر تدریس صریح دسته های واژگانی بر کیفیّت کاربرد واژگان و صحت دستوری در نگارش زبان انگلیسی: یک رویکرد کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
959 - 990
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آنست تا به بررسی تأثیر تدریس صریح دسته های واژگانی بر کاربرد واژگان و صحّت دستوری در نگارش زبان انگلیسی زبان آموزان ایرانی بپردازد. در این راستا، 2 کلاس دست نخورده در قالب یک گروه آزمایش و 2 کلاس دست نخورده دیگر در قالب یک گروه کنترل در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران انتخاب شدند. دو گروه روند آموزشی معمول تعیین شده توسط آموزشگاه را دنبال کردند، امّا فعّالیّت های مرتبط با تدریس صریح دسته های واژگانی تنها در گروه آزمایش صورت گرفت. یک آزمون نگارش زبان انگلیسی قبل (پیش آزمون) و بعد (پس آزمون) از مداخله (تدریس صریح دسته های واژگانی) به هر دو گروه آزمایش و کنترل ارائه شد. دو ارزیاب باتجربه که از پژوهش حاضر بی خبر بودند به نگارش زبان آموزان از لحاظ کاربرد واژگان و صحّت دستوری نمره دادند. تحلیل آماری نتایج نشان داد که تدریس صریح دسته های واژگانی توانسته است تفاوت معناداری در ارتقای کیفیّت کاربرد واژگان و صحّت دستوری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل ایجاد کند. نتایج پژوهش به همراه دلالت های آموزشی آن به بحث گذارده می شوند.
ساختار سازه ای و فضای واکه ای گونه های شرق گیلان
منبع:
پازند سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۶ و ۵۷
83 - 96
حوزههای تخصصی:
ساختار سازه ای و فضای واکه ا ی از مهمترین ویژگی های فیزیکی ﺁوا های گفتار محسوب می شود. بر اساس بررسی دنیل جونز واکه ها در اغلب گونه های زبانی، ذوزنقه سنتی را تشکیل می دهند. در حالی که در ﺁواشناسی ﺁکوستیک بر اساس مدل پیترسون و بارنی (1952) با در نظرگرفتن ساختار سازه ای واکه ها (F1، F2) برای واکه های موجود در یک زبان یا یک گونه خاص زبانی، در دستگاه مختصات دکارتی فضای واکه ای ترسیم می شود. به این ترتیب فضای واکه ای دو بعدی برای واکه ها به وجود می ﺁید که شکلی نزدیک به ذوزنقه جونز دارد و تعداد این واکه ها در گونه های مختلف متفاوت است. در زبان فارسی، فضای واکه ای متشکل از شش واکه /ᴂ/ ،/a/ ،/e/ ،/o/ ،/i/ ،/u/ است که این مجموعه برای گونه های شرق زبان گیلکی شامل 8 واکه /ᴧ/ ،/a/ ،/e/ ،/o/ ،/i/ ،/u/ ،/ə/ ،/y/ است. هر یک از واکه های مذکور بر اساس مقادیرF1, F2 به دست ﺁمده از نرم افزار پرت، به وضوح بر روی نمودار، جایگاه خود را می یابند و فضای واکه ای گویش ها ی مورد نظر را تشکیل می دهند.
مقایسه استعاره مفهومیِ «فرزند» در میان دو نسل از زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده، به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه، در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی شده است، که این موضوع، تاحد زیادی حاصل تغییر نگرش ها و باورهای افراد جامعه نسبت به این نهاد است. در این رابطه، یکی از حوزه هایی که در چند دهه اخیر شاهد دگرگونی های چشم گیری در آن بوده ایم، حوزه فرزندآوری و تمایل خانواده ها به داشتنِ فرزندِ کمتر است. در پژوهشِ حاضر، قصد داریم تا با رویکرد انسان شناسی زبان شناسی شناختی و به شیوه ای تطبیقی، مفهوم سازی فرزند را در میان دو نسل مختلف از زنان متأهل فارسی زبانِ شهر تهران مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که این دگرگونی ها، درواقع حاصل تغییر باورها و نگرش های زنان نسبت به مفهوم فرزند است، که در استعاره های زبانی قابل ردیابی هستند. برای رسیدن به این هدف، از روش شناسی کیفی و راهبرد قوم نگاری استفاده شده است. با نمونه گیریِ هدفمند از بیست زن در دو گروه سنیِ 25 تا 40ساله و نیز 50 تا 70ساله که دارای فرزند هستند، با کمک مصاحبه نیمه ساخت یافته، داده هایی درباره نگرش آنها نسبت به فرزند جمع آوری شد. در ادامه، داده ها با توجه به نظریه استعاره مفهومی در زبان شناسی شناختی مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. نتایجِ به دست آمده نشان می دهند که استعاره های به کاررفته درباره فرزند توسط این دو گروه دارای تفاوت های قابل تأملی هستند. کلیدواژه ها: استعاره مفهومی، انسان شناسی زبان شناسی شناختی، شناخت فرهنگی، فرزندآوری.
همبستگی رده شناختی نوع حرف اضافه با ترتیب فعل و مفعول در ترکیِ خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین نوع حرف اضافه و ترتیبِ قرارگرفتنِ فعل و مفعول همبستگیِ رده شناختی وجود دارد. در مقاله حاضر این همبستگی در ترکیِ خراسانی مورد بررسی قرار گرفته است. پیکره پژوهش از داده های طرح اطلسِ زبانیِ ایران که در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در دست انجام است، استخراج شده است. این پیکره شامل 360 جمله و عبارت ترکیِ خراسانی است که در آنها معادلِ گویشیِ 7 حرف اضافه «با، در، به، از، تا، پیشِ، را» به کار رفته اند. به منظورِ محدودکردنِ داده ها و ایجاد امکان مقایسه، در این پژوهش در مجموع 24 گونه جغرافیاییِ ترکیِ خراسانیِ رایج در آبادی های استان بزرگ (پیش از تقسیم به سه استان) مورد بررسی قرار گرفته اند. از آن جا که گردآوری داده های مورد بررسی در دهه پنجاه شمسی و پیش از تقسیمات کشوری جدید که خراسان بزرگ را به سه استان شمالی، جنوبی و رضوی تقسیم کرد انجام شده است، در پژوهش حاضر استان خراسان دهه پنجاه (بدون تفکیک) مد نظر بوده است. در گونه های زبانی مورد بررسی، حروف اضافه، همگی پس اضافه هستند که یا به صورت واژه مستقل یا پسوند تظاهر می یابند. ترکیِ خراسانی ازنظرِ نوع حرف اضافه و ترتیبِ بی نشانِ ارکان جمله، مشابه ترکیِ آذربایجانی فاعل-مفعول-فعل (SOV) و از رده زبان های فعل پایانی است. یافته های پژوهش نشان داد در تمامیِ گونه های جغرافیاییِ ترکیِ خراسانیِ مورد بررسی، حروف اضافه همگی پس اضافه هستند و به دو صورتِ واژه مستقل یا پسوند تظاهر می یابند و مجاورت این گونه های زبانی با فارسی و سایر زبان های منطقه، جز در مواردی محدود، تأثیری در تغییر این ساخت نداشته است. افزون بر این، مطابق نتایجِ حاصل از این پژوهش، ترکیِ خراسانی از همگانی های رده شناختیِ زبان درخصوص همبستگی نوعِ حرف اضافه با ترتیب فعل و مفعول تبعیت می کند.