فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو می کوشد تا با اتکا بر رویکرد نشانه معناشناسی به تحلیل گفتمان ادبی به تحلیل تعامل سازه های وجهی و مؤلفه های تنشی ِ گفتمان به منزله مؤلفه های بُعد عاطفی گفتمان داستان کوتاه «میعاد» اثر گلی ترقی بپردازد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. درواقع نگارنده سعی دارد با تکیه بر گفتمان ادبی نویسنده و به شیوه تحلیل نشانه معناشناختی و با اتکا به حضور پدیداری سوژه داستان و همچنین تعامل سازه های وجهی و تنشی نشان دهد چگونه مؤلفه های عاطفی در بطن گفتمان شکل می گیرند و فرایند تولید و دریافت معنا را تحت تأثیر قرار می دهند و در این میان گاه کنش روایی را به حاشیه می رانند و گاه در راستای احیای کنش قدم برمی دارند. .هدف اصلی جستار پیش رو پاسخ گویی به پرسش های زیر است: 1. ساختار عاطفی گفتمان داستان کوتاه میعاد دارای چه مؤلفه ها، کارکردها و سازوکارهای نشانه معنایی و گفتمانی است؟ 2. چگونه می توان جایگاه کنش را در کلیت نظام گفتمانی اثر موردمطالعه و با لحاظ ساختار سلسله مراتبی بعد عاطفی گفتمان تبیین کرد؟ نتایج نشان دادند که ساختار عاطفی گفتمان برونداد و تابع حضور پدیداری سوژه در گفتمان داستان است که به نوبه خود و در ابتدا کنش روایی را از طریق برهم ریختن نظم و ایجاد آشفتگی در افعال مؤثر به حاشیه رانده و در ادامه با ثبات نشانه معنایی افعال وجهی و شکل گیری درونه عاطفی امیدواری بار دیگر کنش در مرکزیت میدان گفتمانی قرار می دهد. بی شک این تعاملات با سبک های حضور نشانه معناشناختی پیوندی تنگاتنگ دارند.
تحلیل مقایسه ای شعری از مثنوی مولوی با ترجمه انگلیسی آن بر اساس نظریه انسجام هلیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش بر اساس نظریه ی انسجام هلیدی و حسن (1985) و با روش توصیفی – تحلیلی و آماری انجام شد. هدف نگارندگان این بود که در چارچوب فرانقش متنی هلیدی، به بررسی مقایسه ای کاربست عوامل انسجام متنی و میزان انسجام و پیوستگی در متون شعری هشت بیتی از دفتر اول مثنوی مولوی و ترجمه ی انگلیسی جاوید مجدِّدی بپردازند و به سؤالات زیر پاسخ دهند: 1 .بر اساس نظریه ی انسجام هلیدی و حسن (1985)، میزان انسجام و پیوستگی در این شعر مثنوی مولوی و ترجمه ی آن چقدر است؟ و چگونه به کار رفته است؟ 2. با توجه به تحلیل مقایسه ای بسامد انسجام و پیوستگی در دو متن مبدأ و مقصد، مترجم تا چه حد در انتقال مفاهیم، موفق بوده است؟ به این منظور، مطابق مدل هلیدی، بسامد عوامل انسجام واژگانی و دستوری و درصدهای انسجام و پیوستگی در اشعار محاسبه شدند. بر اساس «تعادل نقش بنیاد هلیدی در ترجمه» نزدیکی درصد های انسجام (% 6/94, %4/96) و پیوستگی (% 8/92 , 91%) در دو متن و نیز شباهت نحوه ی توزیع عوامل انسجام در آن ها که به جز در عوامل برابری و هم معنایی، بسیار نزدیک به هم بودند، می توانند نشان دهنده ی تبعیت مترجم از سبک متن مبدأ در انتقال مفاهیم متن مبدأ از طریق ترجمه باشند.
تحلیل پیکره بنیان متون فارسی میانه بر مبنای پایگاه داده پارسیگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نوین در مطالعات زبان شناختی یا یک پدیده زبانی بر اصل وجود مجموعه ای از داده های زبانی گردآوری شده نهادینه شده است؛ بنابراین به تهیه یک پیکره زبانی نیاز است که از تولیدات واقعی گویشوران و نه براساس شمّ زبانیِ فردی گردآوری شده است. این شیوه پژوهشی برای بررسی داده های زبانی تاریخی که جزء زبان های مرده است و اکنون هیچگونه گویشوری ندارد از اهمیت به سزایی برخوردار است. هدف از انجام این پژوهش، تهیه پیکره زبان پهلوی ساسانی (فارسی میانه) و ساماندهی آن در یک پایگاه است. برای هر واژه، شش لایه اطلاعاتی، اعم از حرف نویسی متن پهلوی، آوانویسی واژه ها به همراه ترجمه فارسی آنها، تعیین مقوله دستوری دانه ریز واژه ها، بن واژه سازی واژه ها و تعیین هزوارش بودن آنها، تعریف شده است. برای مقوله دستوری دانه ریز واژه ها، مجموعه برچسب مقولات دستوری فارسی معاصر تهیه شده توسط بی جن خان و همکاران (2011) و ساختارمندشده توسط قیومی (2014) باتوجه به نیازهای زبان پهلوی جرح و تعدیل شده است و از مجموعه جدید برای برچسب گذاری واژه های پهلوی استفاده شده است. پس از نشانه گذاری واژه ها و ساماندهی اطلاعات، امکان استخراج اطلاعات آماری وجود دارد که می تواند بینش عمیق تری از محتوای متن منتقل نماید. ازاین رو، اطلاعات آماری از پیکره به دست آمده استخراج شده و توضیح داده می شود تا دورنمای کلی نسبت به منابع تشکیل دهنده این پیکره به دست آید.
پوروشه (برگردان فارسی و توضیحات واژگانی) و مقایسه آن با اسطوره کیومرث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوروشه غول نخستینی است که از قربانی شدن و تکه های بدن او هستی شکل می گیرد. این اسطوره در سرود 90 ماندالای دهم ریگ ودا آمده و یکی از اسطوره های آفرینش هندی است که به قربانی شدن کیومرث و شکل گیری زندگی بشری از نطفه او شباهت دارد. پوروشه که دارای هزار سر و هزار چشم و به اندازه همه آدمیان و ایزدان است، توسط ایزدان قربانی می شود تا همه چهارپایان، جنگل ها و روستاها، سرودها، مناجات ها و آیین ها شکل بگیرند. از اجزای بدن او برهمن ها، جنگاوران، بازرگانان و کشاورزان به وجود می آیند. این سرود شامل شانزده بیت است. در مقاله حاضر ابیات این سرود به فارسی برگردانده شده، واژگان مهم آن از منظر دستوری و ریشه شناسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، سپس با مقایسه اسطوره پوروشه و کیومرث شباهت ها و تفاوت های آنها بررسی شده است.
استفاده از منطق فازی در ارزیابی مداخلات فراشناختی در رابطه با شنوندگان مبتدی و حرفه ای زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
139 - 152
حوزههای تخصصی:
مداخله ی فراشناختی به عنوان یکی از روش های موثر بر افزایش مهارت و درک شنوایی شناخته می شود. اخیرا تحقیقاتی بر روی شنوندگان مبتدی و حرفه ای زبان دوم صورت گرفته است و نشان داده است که مداخله ی فراشناختی به شنوندگان مبتدی زبان دوم، بیشتر از شنوندگان حرفه ای زبان دوم کمک می کند. اما، از آن جا که شنوندگان حرفه ای زبان دوم به درجه ی بالایی از یادگیری رسیده اند، دستیابی به پیشرفت بیشتر، برای آن ها دشوارتر خواهد بود. بنابراین، مقیاس پیشرفت بین شنوندگان مبتدی و شنوندگان حرفه ای، متفاوت است، و برای تجزیه و تحلیل میزان پیشرفت، صرفاً یافتن میزان مهارت در قبل و بعد از آزمون کفایت نمی کند. در این مطالعه، از رویکرد تجزیه و تحلیل منطق فازی استفاده شده است تا ابتدا مقیاس های متفاوت را یکسان سازی و سپس پیشرفت را مقایسه کند. برای بررسی سؤالات تحقیق از رویکرد کمی و از طرح نیمه آزمایشی استفاده شده است. 65 دانشجوی ایرانی شامل 31 شنونده ی مبتدی و 34 شنونده ی حرفه ای انتخاب شدند. آموزش بر اساس مداخله ی فراشناختی در هشت جلسه صورت گرفت. نتیجه ی به دست آمده بر اساس روش تجزیه و تحلیل منطق فازی نشان داده است که کاملاً برخلاف مطالعات قبلی، مداخلات فراشناختی تاثیر بیشتری در پیشرفت شنوندگان حرفه ای، نسبت به شنوندگان مبتدی، داشته است. این مطالعه در زمینه ی ارزیابی مفید است. ارزیابی ها فقط بر اساس تفاوت نتایج پیش/پس آزمون ممکن است در برخی موارد کافی و مناسب نباشد. محققان و معلمان بهتر است عوامل دیگری را نیز در قضاوت های خود لحاظ کنند.
The Washback Impacts of Task-based Assessment on Iranian EFL Learners’ Vocabulary Learning and Grammatical Ability
حوزههای تخصصی:
This study was an investigation of the washback impacts of task-based assessment on Iranian EFL learners’ vocabulary learning and grammatical ability at the intermediate level. For this purpose, 184 male and female students who were in their third year of school were chosen from 12 schools of (X) (X). This election was done via a multistage cluster random sampling technique using the Cambridge Placement Test (2010). All of the sessions were divided into two parts, 20 minutes were considered for teaching grammar and 20 minutes were for teaching vocabulary. The components of this study were Oxford Practice Grammar Intermediate Diagnostic Test and a standard vocabulary test extracted from TOEFL exams between 2017-2020. The researchers prepared a test for every two groups at the end of every three sessions. It was found that by removing the pre-test factor, the covariance, the task-based evaluation’s washback impact makes the grammatical and vocabulary learning of students better. Considering the reality that every academic endeavor contains planned testing and evaluation techniques to maximize academic achievement and progress, the findings hint that TBLA as an academic measurement device can nicely replace the traditional evaluation techniques.
دگردیسی پدیداری-گفتمانی در رابطه کلامی/بصری؛ با بررسی شعری دیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به واکاوی رابطه متن و تصویر در فضای پدیداری و گفتمانی در شعر دیداری «باز قطار حرکت کرد» از افشین شاهرودی می پردازد. نتایج پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی به دست آمده نشان می دهد در این متن، رابطه متن کلامی و تصویر ثابت نیست بلکه «طیفی» است و به تبع فرایندی بودن سطح محتوا، در سطح بیان، این رابطه پیوستاری را به شکل گسست-موازنه-همجوشی را نشان می دهد. سطوح نشانه نیز از نمایه ای به شمایلی و سپس نمادین استحاله می یابد. در سطح گفتمانی، نخست گفته پرداز ابزار پیشاگفتمانی را به صورت نمایه ای برای برانگیختن سوژه گفته یاب، جهت ورود به فضای گفتگو به کار می بندد، در سطح دوم تحول نشانه شناختی، نشانه شمایلی شکل می گیرد، بدین گونه که تکرار واج ها صدای قطار را بازنمایی می کند و در سومین سطح، نشانه نمادین «قطار» بر صورت متن پدیدار می شود. شکل گیری استعاره مفهومی «قطار زندگی»، تقطیع مجدد دو لایه کلامی و بصری را لازم می دارد. دیداری شدن استعاره مفهومی در فرایند استحاله سطوح نشانه، سبب شده همپای حرکت نشانه ها در بستر متن و گفتمان، در هر لحظه مرحله ای از عینیت مفهوم استعاری بر روی پیوستار متن کلامی-دیداری نمایان شود.
تحلیل برخی از فرایندهای واجی در گویش اورامیِ شمال ایران در چارچوب واج شناسی زایشی و نظریه بهینگی (مطالعه موردی: گویش عبدالملکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین گویش های اورامی در خارج از جغرافیای اورامان، گویش عبدالملکی است که گویشوران آن در بخش ساحلی میانکاله شهرستان بهشهر سکونت دارند. این گویش به دلیل دور افتادن از خاستگاه خود یعنی اورامان لهون، تا حدودی با سایر گویش های اورامی که اکنون در استان کرمانشاه رایج اند، تفاوت دارد. هدف مقاله حاضر، آن است که پس از بررسی و توصیف ساختمان هجایی گویش عبدالملکی، برخی از فرایندهای واجیِ آن در واژه های مشترک با فارسی معیار را مورد تحلیل قرار داده و قاعده مخصوص هر یک را ارائه دهد. روش مطالعه حاضر، توصیفی- تحلیلی است و داده ها در چارچوب واج شناسی زایشی و نظریه بهینگی تحلیل شده اند. برخی از مهم ترین یافته های این پژوهش از این قرارند: 1. ساختمان هجایی گویش عبدالملکی از هشت هجا تشکیل شده است؛ 2. در ابتدای هجا می تواند خوشه همخوانی وجود داشته باشد؛ 3. فرایندهای واجیِ همگونی، ناهمگونی، حذف، درج، تضعیف و قلب در این گویش فعال است؛ 4. توالی دو همخوان / n / و / d / در گفتار به کار نمی رود؛ 5. در تحلیل فرایند قلب، سه محدودیت linearity ، SCL ، و SSP دخیل اند؛ 6. در فرایند تضعیف، محدودیت کم کوشی بر تمام محدودیت ها اولویت دارد.
الگوی آهنگیِ ساخت اطلاعی در لهجه کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی آهنگ پاره گفتارهای کاشانی در انواعِ کانون گسترده، محدود و تقابلی با ساخت های نحوی متفاوت است. این ساخت های نحوی با تغییر ترتیب سازه های فعل، فاعل و مفعول حاصل شده است. داده ها شامل چهار جمله در سه ساختِ نحوی با کانون گسترده، یک ساخت نحویِ بی نشان در کانون های محدود و تقابلی (درمجموع پنج حالت) از هشت گویشور زن و هشت گویشور مرد کاشانی است که در فضای آکوستیک با فرکانس نمونه برداری 22050 هرتز ضبط شد. تمامی 320 جمله ضبط شده در دو لایه نواخت و آوا در نرم افزار پرات برچسب گذاری شد و فرکانس پایه هر کلمه در پنج فاصله زمانی اندازه گیری شد، و بعد از محاسبه میانگینِ آن ها، منحنی آهنگ پاره گفتارها در نرم افزار آماری spss ترسیم شد. نتایج نشان داد منحنی تغییرات زیروبمی پاره گفتار کاشانی در حالت بی نشان، تابع الگوی نزول منحنی است، به علاوه، منحنی آهنگ به جایگاه فعل، به عنوان هسته حساس است. فعل آخرین سازه دریافت کننده تکیه زیروبمی در جمله است و سازه های بعد از خود را تکیه زدایی می کند. در نهایت آنکه، سازه کانونی در انواع کانون های محدود و تقابلی با دامنه فرکانس و برجستگی بیشتر، در مقایسه با دیگر سازه ها، در جمله ظاهر می شود. همچنین، ترادفِ قله تکیه زیروبمی در تمام هجاهای تکیه بر با واکه هجای بعد از هجای تکیه بر انطباق دارد. نتایج این پژوهش می تواند در رده بندی لهجه ها و گویش ها و نیز در شناسایی گویشورانِ گویش های مختلف کاربرد داشته باشد.
The Effect of Unit-of-Translation on Iranian Upper-Intermediate EFL Learners’ Achievement in Bizarre News Translation
حوزههای تخصصی:
The current study was an attempt to investigate whether the Unit-of-Translation has any effect on Iranian upper-intermediate EFL learners’ achievement in Bizarre News translation. In addition, it investigated whether there was any difference across gender regarding the effect of Unit-of-Translation on Iranian upper-intermediate EFL learners’ achievement in Bizarre News translation. To this end, 45 out of 88 EFL learners from three upper-intermediate language learners at two Language Institutes in Boumehen, Iran were selected based on Oxford Placement Test. Then, they were divided randomly into three groups; one control group (N=15) and two experimental groups (N=30). The first experimental group was male. The second experimental was female, and the third group was administered as the control group. The experimental groups received the instruction for unit of translation. The instruction was given in five sequential sessions about 50 minutes. In contrast, the control group received no special instruction. At the end of the course, a post-test was administered. To analyze the data, one-way ANOVA and independent samples t-test were run. The findings revealed that the Unit-of-Translation had a positively significant effect on Iranian upper-intermediate EFL learners’ achievement in Bizarre News translation. The results also indicated that concerning the effect of Unit-of-Translation on Iranian male upper-intermediate EFL learners had a better achievement in Bizarre News translation compared to their counterparts in the female group.
اثر جنسیت کودک، شغل و تحصیلات والدین، تک فرزندی و سبک های فرزندپروری بر رشد معناشناسی، نحو و تولید کلمه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد زبان در کودکان تفاوت هایی با هم دارد و عوامل مرتبط با کودک و خانواده ممکن است روی تسهیل یا تضعیف رشد زبان اثر بگذارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر جنسیت کودک، تعداد فرزندان خانواده، شغل والدین (پدر و مادر)، تحصیلات والدین و سبک های فرزندپروری بر روی رشد مؤلفه های زبانی (معناشناسی، نحو و تولید کلمه) بود. جامعه شامل کودکان پیش دبستانی و خانواده هایشان در شهر کرج بودند. از 98 خانواده و کودک نمونه گیری انجام شد. آزمون رشد زبانی (نسخه سوم) روی کودک اجرا شد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه اقتدار والدگری روی والدین اجرا شد. یافته ها نشان داد عملکرد دختران در مؤلفه های درکِ نحوی، تکمیل دستوری و استفاده از واژگان ربطی بهتر از پسران بود. تفاوتی بین خانواده های تک فرزند و چند فرزند در مؤلفه های رشد زبانی وجود نداشت. شغل پدر تأثیر معنا داری بر روی شاخص های رشد زبانی نداشت، اما عملکرد کودکانی که مادرانشان شغل بیرون از خانه داشتند نسبت به مادران خانه دار، بهتر بود. کودکانی که والدینشان تحصیلات بالاتری داشتند عملکرد بهتری در خرده آزمون های درک نحو، تکمیل دستوری و استفاده از واژگان ربطی داشتند. به علاوه، سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیر رابطه مثبت با رشد نحو و معنا شناسی داشتند، در حالی که سبک فرزندپروری مستبدانه رابطه منفی با درک نحو و معنا شناسی داشت. می توان گفت وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده (به صورت خاص سطح تحصیلات والدین و شاغل بودن مادر) و سبک های فرزندپروری روی اکتساب زبان کودکان اثرگذار است و توانایی زبانی در حوزه معنا شناسی و نحو در دختران، در دوره پیش دبستانی، بهتر از پسران است.
سببیت در زبان فارسی (تحلیلی بر اساس دستور نقش و ارجاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستور نقش و ارجاع در راستای تحلیل ساخت های مرکب چارچوبی ارائه می دهد که «سلسله مراتب روابط میان بندی» نام دارد و به عنوان قاعده ای کلی برای بررسی های بینازبانی به کار می رود. این سلسله مراتب خود متشکل از دو « پیوستار معنایی» و «پیوستار نحوی» است و بر اساس تصویرگونگی بنا نهاده شده است، به این معنی که ساخت هایی که دارای همبستگی زیاد معنایی هستند در قالب ساخت های نحوی مستحکم تری بیان می شوند و برعکس. در این سلسله مراتب، ساخت های سببی نیز جای دارند و محور مطالعه پژوهش حاضر قرار گرفتند. ساخت های سببی در مطالعه حاضر به سه نوع سببی نوع یک، سببی امری و سببی نوع دو تقسیم شدند. بر این اساس نخست به بررسی ابعاد نحوی، معنایی و تعامل این دو بعد در ساخت های سببی پرداختیم. در بعد نحوی نوع رابطه الحاق-پیوند و در بعد معنایی، سلسله مراتب معنایی مورد بحث بودند. یافته ها حاکی از آن است که سببی های نوع یک در رابطه هم وابستگی هسته ای و سببی های نوع دو و امری در رابطه هم وابستگی مرکزی به سر می برند. تعامل دو سطح نحو و معنا در ساخت های سببی نیز در قالب الگوریتم های پیوندی تبیین شدند. در نهایت چنین محرز شد که یافته های زبان فارسی در جهت تائید «سلسله مراتب میان بندی» عمل می کنند و از این رهگذر می توان بر کفایت تبیینی آن صحه گذارد.
گستاخی نشاندار در نمایشنامه پلکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درپی بررسی نمود رفتارهای زبانی تهدید کننده یا سازنده وجهه در نمایشنامه پلکان اثر اکبر رادی براساس نظریه ترکورافی ( 2008 ) است که براساس آن رفتارهای زبانی به پنج دسته ادب بی نشان، ادب نشاندار، بی ادبی، گستاخی بی نشان و گستاخی نشاندار تقسیم می شود. تعیین الگوی رفتار زبانی با بیشترین فراوانی در کل نمایشنامه، شناسایی الگوهای زبانی شخصیت های فرادست و فرودست، تشخیص الگوی رفتار کلامی شخصیت های نمایش با شخصیت اصلی در موقعیت فرودستی او و همچنین بررسی نحوه تغییر الگوی کلامی شخصیت اصلی در عبور از پله فرودستی تا پله های فرادستی از اهداف این پژوهش است. براساس نتایج، در میان الگوهای کلامی، گستاخی نشاندار دارای بیشترین فراوانی در پلکان است و در الگوی کلامی شخصیت های فرادست تمایلی برای حفظ و ساخت وجهه فرودستان وجود ندارد؛ وجهه فرودستان از روی عمد و با بیشترین استفاده از گستاخی نشاندار از سوی شخصیت های فرادست تهدید می شود. الگوی کلامی شخصیت های فرودست از تنوع بیشتری برخوردار است و آنان از گستاخی بی نشان بیشتر از سایر الگوهای کلامی استفاده می کنند. به علاوه، الگوی کلامی شخصیت اصلی داستان درگذر از موقعیت فرودستی به موقعیت فرادستی از بی ادبی به گستاخی نشاندار تغیر می کند و هرچه از پلکان موقعیت و جایگاه بالاتر می رود، از گستاخی نشاندار بیشتری استفاده می کند.
On the Effects of Linguistic, Verbal, and Visual Mnemonics on Idioms Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Despite their substantial role in natural discourse, idioms often intimidate EFL students. Therefore, finding effective ways of mitigating students’ frustration has been a fundamental consideration in language teaching. Mnemonics, as associative memory tools, are largely acknowledged to be instrumental in reducing the cognitive load involved in language learning, particularly in learning lexical items. This study was conducted to explore the effects of linguistic, verbal, and visual mnemonics on empowering language learners in the recall and recognition of English idioms. Two-hundred seventy intermediate-level EFL learners preparing themselves for IELTS took part in this study. The participants were in nine groups of 30 members each. They were divided into three main groups, each of which was taught idioms using one of the above-mentioned mnemonics. The MANOVA procedure was used to analyze the collected data. The results revealed statistically significant differences among these instructional strategies in case of recall, with linguistic mnemonics being the most influential. The findings of the study can have theoretical implications for researchers in that they can shed light on some of the dark corners of the field and spark interest for further research. The findings can also have some pedagogical implications for teaching programs, curriculum developers, educational policymakers, teachers, and language learners. Developing a clearer understanding of how these mnemonics influence idiom learning can help the stakeholders make more informed decisions about how to treat idioms.
سومری نگارها در متون میان رودانی و آرامی نگارها در فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاتبان اکدی با زیر شاخه هایش، واژه ها را به اکدی به شکل هجایی و واژه نگار می نگاشتند. گهگاه به جای نوشتن واژه به اکدی، معادل آن را به سومری می نگاشتند. این روش نوشتاری، موسوم به واژه نگار و سومری نگار است. پس از شکل گیری شاهنشاهی آشور، در سده نهم پ.م، آنها زبان و خط اَرامی را در قلمرو شاهنشاهی خود به کار گرفتند. این موضوع سبب شد که زبان و خط اَرامی به عنوان زبان بین المللی برای مکاتبه مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه، شاهان هخامنشی زبان و خط اَرامی را برای مکاتبات رسمی به کار بردند و پارتی و پهلوی هم شمار بسیاری از واژگان اَرامی را به کار گرفتند که به آنان اَرامی نگار می گفتند. هدف از نگارش مقاله این است تا متون میانرودانی و فارسی میانه را به عنوان یک منبع در کاربرد املاهای بیقاعده بررسی نماییم و اینکه چرا این نظام در میان رودان و دوران میانه زبان فارسی باب بوده است. بنابراین، روش کار نخست چگونگی کاربرد سومری نگارها در متون اکدی و زیر شاخه های آن است و پس از آن به اَرامی نگارها می پردازیم که پارتیان و ساسانیان از آن بهره بردند. در پایان آشکار می گردد همان گونه که اکدیان از سومری نگارها در املای بیقاعده از زبان پیشین خود وام گرفتند، به همان گونه فارسی میانه از اَرامی، به عنوان یک زبان بین المللی وام گرفت
بازنگری زباهنگ احترام محوری در سایه ادب اجتماعی با تحلیل پیکره گفتمان شفاهی براساس الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درهم تنیده بودن زبان و فرهنگ مدت هاست که موردبحث و بررسی اندیشمندان حوزه جامعه شناسی زبان، مردم شناسان و نیز کاربردشناسان زبان بوده است. یکی از حوزه های نوین تحقیق درباره این درهم تنیدگی، مطالعه نمایش فرهنگی از یک زبان یا زباهنگ است. در این تحقیق زباهنگ احترام محوری در فرهنگ ایرانیان، با توجه به اهمیت و جایگاه ادب و نزاکت اجتماعی فرهنگ ایرانی اسلامی، موردبررسی قرارگرفت. هدف این تحقیق به طور خاص، شناسایی بازنمود جنبه های حاکم از فرهنگ کنونی گویشوران در زباهنگ احترام محوری و شناخت جنبه هایی از ادب اجتماعی بود که در زباهنگ احترام محوری انعکاس یافته است. به این منظور، 140 پاره گفتار مرتبط با احترام و نزاکت از میان 320 مورد شفاهی که از میان افراد 15 تا 61 ساله (132 زن و 169 مرد) با سطح تحصیلات متفاوت (بی سواد تا تحصیلات عالیه) و مشاغل مختلف (خانه دار، دانش آموز، دانشجو، معلم، مهندس، کارمند، پزشک، پرستار، بازنشسته، و مشاغل آزاد) از شهرهای اراک، اصفهان، شهرکرد، تهران، قم، ساوه، گلپایگان، شادگان، تبریز، رشت، هرند، دهلران، کرمانشاه، خرم آباد، سرپل ذهاب، بروجن، آران و بیدگل، نجف آباد، ایذه و میاندشت در موقعیت های گوناگون گردآوری شد. پاره گفتمان های شفاهی این افراد ابتدا ضبط و بعد در قالب یک فرم، پیاده سازی شد. در این مرحله برای ثبت جزئیات شفاهی کلام از علائم گفتارنگاری برای ثبت آوایی و سایر رویدادهای بیانی از قبیل مکث و قطع کلام مخاطب استفاده شد. سپس با استفاده از الگوی SPEAKING هایمز (1967) احترام محوری موردبررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها برمبنای این الگو نشان داد که بسامد کاربرد این زباهنگ در موقعیت های عمومی بیشتر از موقعیت های خصوصی و در میان شرکت کنندگان نابرابر (رسمی و غیررسمی) رایج تر از افرادی با سطح اجتماعی برابر است. از نظر هدف نقش های کاربردشناختی ابراز علاقه و ارادت (محبت و دوست داشتن)، تمجید، تکریم، دعوت، شکسته نفسی و چاپلوسی از پربسامدترین اهداف تجلی یافته این زباهنگ بودند. بررسی های عمیق تر حاکی از آن بود که زباهنگ احترام محوری با قدرت محوری کاملاً برابر نیست و این دو را باید جداگانه تعریف کرد. دیگر آنکه، زباهنگ احترام محوری با وجود استقلال مفهومی خود با زباهنگ های صراحت گریزی و قدرت محوری هم پوشانی دارد. به علاوه، زباهنگ احترام محوری از فرازباهنگ های جمع گرایی و سلسله مراتب پذیری ایرانیان تأثیر می پذیرد. دیگر آنکه زباهنگ احترام محوری در داده های این پژوهش برمبنای دو محور سلطه و هم بستگی توجیه پذیر است و تنوع و شدت بروز جنبه های احترام تابع سلطه و هم بستگی موجود در بافت است.
Iranian Language School Managers’ Attitudes towards EFL Teacher Supervision(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Iinternational Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۵, Spring ۲۰۲۱ (۲)
53 - 69
حوزههای تخصصی:
Almost all language schools in Iran enforce teacher supervision with the purpose of promoting good teaching practices and higher standards of quality education. Despite its widespread practice, the body of research on language teacher supervision in Iranian EFL setting is scant. The present qualitative study explored language school managers’ attitudes toward EFL teacher supervision in Iranian language schools. Based on a researcher-developed protocol, semi-structured interviews were conducted with seven language school managers from Tehran and Karaj, Iran, whose managing experiences ranged from 5 to 18 years, with the purpose of identifying their attitudes, experiences, and challenges regarding supervision. The interviews drew upon emergent methodology to categorize the interviewees’ value-laden comments into five major attitudinal themes of becoming a supervisor, the requirements and responsibilities of a teacher-supervisor, evaluating a supervisor’s performance, challenges regarding teacher supervision, and supporting supervisors. The findings revealed that there are not any transparent criteria and rubrics for language school managers to draw upon to select teacher-supervisors, and supervisors are mostly selected based on their teaching potentials, experience, and merits. Moreover, the findings demonstrated that apart from observing classes and providing feedback, too many other responsibilities are assigned to supervisors in Iranian language schools. To improve the ongoing supervisory practices, the interviewees suggested the need for the development of transparent criteria and rubrics for supervisor selection.
Exploring Translation Strategies of Middle Persian Texts: The Case of the 19th Chapter of Vandidad
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۱, Winter ۲۰۲۱
21 - 34
حوزههای تخصصی:
The main objective of the present study was to semantically and syntactically explore translation strategies applied by translators in the translation of chapter nineteen of Vandidad from Avestan to Middle Persian for ritual purposes. To this end, the Middle Persian translation of Vandidad was studied, and the meaning of the words accompanying their syntactic roles in the Avestan language were compared to their Middle Persian equivalents. Then, the strategies applied by the translators were divided into two categories: semantic and syntactic ones. The findings of the study can shed some light on the translation strategies applied in the translation of ancient texts which can be used for deeper and broader scientific inquiry into Iranian ancient languages.
کاربردراهبردهای کنش گفتار درخواست توسط دوزبانه های ترکی-فارسی براساس دو متغیر جنسیت و سن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث ادب زبانی در حوزه جامعه شناسی زبان، همواره مورد توجه زبان شناسان و جامعه شناسان بوده است و به ویژه فرهنگ ویژه بودن این بحث و تأثیر رعایت ادب زبانی بر روابط اجتماعی، بر اهمیت این حوزه می افزاید. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و طی یک پژوهش میدانی، به شناسایی و تحلیل الگوهای پربسامد درخواستبه زبان ترکی،به عنوان یکی از نشانگرهای ادب زبانی، توسط دوزبانه های ترکی- فارسی ساکن شهر اردبیل در بافت غیررسمی می پردازد. گردآوری داده به دو شیوه مشاهده مشارکتی و استفاده از پرسش نامه ای محقق ساخته مبتنی بر مقیاس لیکرت صورت گرفته است. جامعه آماری شامل 250 زن و مرد دوزبانه ترکی-فارسی ساکن شهر اردبیل، در سه گروه سنی30-18، 40-31 و 41+ می باشند و به این ترتیب، سن و جنسیت متغیرهای مستقل پژوهشند. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزارSPSSنسخه 21 انجام شده است. نتایج نشان می دهند که، صرف نظر از سن مخاطب و نوع درخواست، راهبردهایدرخواست غیرمستقیم متعارفودرخواست غیرمستقیم غیرمتعارف به ترتیب بالاترین و پایین ترین بسامد کاربردی را در میان زنان و مردان و نیز سه گروه سنی دارا می باشند.همچنین با استفاده از دو آزمون کروسکال والیس و یومن ویتنی دیده شد که تفاوت میان گروه زنان و مردان در انتخاب الگوها معنادار نبوده ولی در گروه های سنی این تفاوت معنادار است.
مطالعهه تطبیقی کنش گفتاری «تملق» در زبان های فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنش های گفتاری یکی از مباحث مهم تحلیل گفتمان در حوزه زبان شناسی به شمار می رود و در سال های اخیر ابعاد مختلف این گونه کنش ها در زبان های مختلف مورد مطالعه و توجه پژوهش گران و زبان شناسان قرار گرفته است. از جمله ابعاد مورد توجه این گونه کنش ها ساختار زبانی و کاربردهای آنان در زبان های مختلف است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی کاربردهای کنش گفتاری تملق در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته است و بدین منظور کاربردهای این کنش گفتاری در مکالمات 120 فیلم (60 فیلم فارسی و 60 فیلم انگلیسی) مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج تمامی مکالمات مربوط به این کنش گفتاری در مجموعه مورد بررسی و جمع آوری اطلاعات موردنظر، مدل هایمز (1967) مبنای بررسی تطبیقی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تملق در هر دو فرهنگ فارسی و انگلیسی برای نفوذ مثبت در مخاطبین مورد استفاده قرار می گیرد و کاربردهای این کنش گفتاری در زبان فارسی به 19 مورد و در زبان انگلیسی به 11 مورد می رسد. علاوه بر این، در هر دو زبان مورد مطالعه، کنش گفتاری تملق در هر دو موقعیت رسمی و غیررسمی یافت می شود اما در زبان فارسی استفاده از آن در موقعیت های غیررسمی و خصوصی بسیار بیشتر از کاربرد آن ها در موقعیت های رسمی است. هم چنین، بر اساس نتایج به دست آمده، فراوانی و کاربرد تملق در زبان و فرهنگ فارسی به مراتب بیشتر از زبان و فرهنگ انگلیسی است.