فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژه ها رخ می دهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وام واژه ها یکی از زمینه های به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وام واژه های عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی می پردازیم. ابتدا عوامل و نحوة تحول معنایی را از نظر زبان شناسان مطرح می کنیم و سپس وام واژه های تحول معنایی یافتة کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار می دهیم. در این بررسی که مطالعه ای طولی است، تحول معنایی وام واژه های عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغت نامة عربی در قرن های دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آن ها را با لغت نامة دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وام واژه ها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آن ها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وام واژه ها، چرایی اهمیت آن ها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.
تحلیل نشانه معناشناختی تحقق سره و ناسره در گفتمان ادبی: مطالعه موردی داستان عامیانه ""سزای نیکی بدی است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه- معناشناسی که گفتمان را فرآیندی جهت مند در راستای ایجاد سازه های معنایی و تاثیر بر نظام تعاملی کنش گران می داند و با تکیه بر نظریات هایدگر، آستین، بودواَن، گرمس و تاراستی به مطالعه و تحلیل سره و نا سره در گفتمان می پردازیم. دراین راستا، جهت تبیین رابطه زبان با سره و یا ناسره بودن آن به بررسی یکی از روایت های عامیانه فارسی به نام ""سزای نیکی بدی است""، می پردازیم تا نشان دهیم چگونه روایت عامیانه می تواند فرآیند بروز و تجلی سره یا ناسره را جابجا نموده و جریان تولید معنا را دستخوش تغییر نماید. منظور از سره در این پژوهش گفته ای است که از لحاظ زبانشناختی و معنا شناختی و با توجه به بافت و موقعیت گفتمان و نگاه هستی شناسانه گفته پرداز مناسب ترین گزینه است و گفتمان را در جهت صحیح پیش می برد. و منظور از ناسره هر آن چیزی است که جریان صحیح تولید و دریافت معنا را دچار تاخیر یا آسیب جدی کند. هدف پژوهش پیش رو کشف شرایط تحقق سره و ناسره در زبان از طریق مطالعه پیکره یک داستان عامیانه و چگونگی شکل گیری و تغییر آن در گفتمان است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه عواملی سبب شکل گیری سره و ناسره در زبان می شود و در طول روایت عامیانه مورد نظر چگونه سره و ناسره سبب استحکام نظام گفتمانی و یا اختلال و تغییر در روند روایی تحقق معنا می گردند.
تغییرات زبانی و فرهنگی
وام واژه ها در زبان ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های زبان ژاپنی امروز کثرت واژه های بیگانه در آن است. هیچ زبانی نیست که واژه های بیگانه در آن راه نیافته باشد؛ اما، آسان گیری ژاپنی ها در گرفتن و به کاربردن این واژه ها، که آنها را گای ـ رای ـ گو gâirâigo (واژه های آمده از خارج) می گویند، در میان اقوام صاحب فرهنگ، کمتر نظیر دارد. ژاپنی ها، در گذر نزدیک به دو هزار سال تماس و اقتباس فرهنگی و به تناسب نیازها و احوال زمان، خط و شیوه نگارش و نیز واژه های فراوانی را از زبان های دیگر گرفتند و، به مرور ایام، جزو فرهنگ خود ساختند. با اتخاذ خط چینی، که از الفبا ساخته نشده است و برای هر کلمه نشانه ای نگارشی دارد و آن را می توان خط اندیشه نگارنامید، بسیاری از واژگان چینی را هم که در ژاپنی معادلی برای آن نبود پذیرفتند. بعدها، در تماس با حوزه های فرهنگی و تمدنی دورتر مانند ایران و روم و همراه هنر و فنون گوناگون، واژه هایی نیز، از زبان اهل این تمدن ها، به ژاپنی راه پیدا کرد. از قرن شانزدهم میلادی، با از راه رسیدن اروپاییان، بسیاری از واژه های رایج در زبان های مردم باخترزمین در زبان ژاپنی جای گرفت. با آغاز نهضت تجدد ژاپن در نیمه دوم قرن نوزدهم، این جریان شدت و شتاب بیشتر یافت و، در پی دگرگونی های سیاسی و در سال های پس از جنگ جهانی دوم، واژگان بسیار، به ویژه از زبان انگلیسی، در زبان نوشتاری و گفتاری ژاپنیان جای گیر شد...
قلب نحوی در گویش مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب نحوی تاکنون در زبان های مختلف به لحاظ نحوی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق در گویش مازندرانی نشان می دهد که قلب نحوی هم تابع اصول و محدودیت های جهان شمول و هم تابع محدودیت های زبان ویژه است. در این تحقیق نشان می دهیم که انواع قلب نحوی کوتاه برد، دوربرد و چندگانه در گویش مازندرانی به کار می رود و کارکرد اصلی قلب نحوی در گفتمان، تغییر توزیع ساختار مبتدا و خبر و همچنین توزیع اطلاع کهنه و نو است. دربارة قلب نحوی کوتاه برد می بینیم که حرکت سازه ها در فرایند قلب نحوی، تابع اصول گفتمانی و ساخت اطلاع است؛ اما در این گویش، در قلب نحوی دوربرد عوامل نحوی و اصول نحوی کمینه گرایی علاوه بر اصول گفتمانی، در تبیین ساخت های قلب نحوی شده نیز دخیل هستند. به عبارت دیگر در فرایندهای قلب نحوی دوربرد به نوعی شاهد تعامل بین گفتمان و نحو، به ویژه کمینه گرایی هستیم و چنین نتایجی با دستاوردهای زبان شناسان در حوزه های مختلف زبانی همسویی و همخوانی دارد. هدف اصلی تحقیق بررسی رفتار قلب نحوی در گویش مازندرانی است.
بررسی ترجمه ی اصطلاحات مربوط به فروع دین:به سمت افزایش آگاهی دانش آموزان از اصطلاحات فرهنگ-محور (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه اصطلاحات فرهنگ- محور در حیطه نظری و عملی ترجمه از اهمیت بسزایی برخوردار است. مقاله حاضر بر آن است تا روشهای مناسب ترجمه چنین اصطلاحاتی را مشخص نماید. پس از استخراج معادل اصطلاحات مربوط به فروع دین اسلام در پنج ترجمه انگلیسی قرآن کریم ، روش هر مترجم در ترجمه این اصطلاحات و نیز میزان استفاده از هر روش تعیین شد. نتایج نشان داد که روش ترجمه تحت اللفظی پرکاربردترین و در نتیجه مناسب ترین روش ترجمه این اصطلاحات از نظر مترجمین منتخب در این تحقیق می باشد.
وام واژه های بلخی در پارسی نو
حوزههای تخصصی:
بلخ یکی از خاستگاه های ادبیات پارسی نو است. ازاین رو، در زبان پارسی نو، شماری از واژه ها از زبان بلخی وام گرفته شده اند. این واژه ها را می توان به دو دسته بخش کرد. دسته نخست واژه هایی که در آن ها d ایرانی باستان به l تبدیل شده اند و شمارشان بیش تر است؛ دسته دوم واژه هایی که این دگرگونی آوایی در آن ها صورت نگرفته است.
Transmission of Ideology through Translation: A Critical Discourse Analysis of Chomsky’s “Media Control” and its Persian Translations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Among factors that might manipulate translators’ mind while producing a text
is the notion of ideology transmission through text or talk. Adopting Critical
Discourse Analysis (CDA) with particular emphasis on the framework of Van
Dijk (1999)، the present investigation is an attempt to shed light on the
relationship between language and ideology involved in translation in general،
and more specifically، to uncover the underlying ideological assumptions
invisible in the texts، both source text (ST) and target text (TT)، and
consequently ascertain whether or not translators’ ideologies are imposed in
their translations.
The corpus consists of the full text of two different Persian translations of
the book Media Control by Noam Chomsky، written in English. In a qualitative
phase، a detailed contrastive/comparative study at the micro-level in terms of
fore/back-grounding mechanisms including explanation of lexical items and
dominant grammatical metaphors (passive vs. active، nominalization vs. denominalization،
addition vs. omission، and modalization) was conducted to
examine، describe and subsequently interpret the patterns in the English source
text and its Persian translated versions. In order to make the research data
interpretations as objective as possible، having computed frequencies of
ideologically significant instances، and percentages، Chi-square formula was
applied to find out any difference between proportions of information
extracted from the target text concerning their fore/back-grounding and their
positions against the source text as well as to test the research null hypothesis،
which was consequently rejected.
The findings reveal that there are significant changes made by the two
translators، either intentionally or unintentionally، in their selection of lexical
items and syntactic structures in comparison to those in the source text. The
findings of the study also show that many distortions or transformations
between the original and the two translated versions were not only arbitrary،
but also ideologically encoded in the texts، with specific purposes and functions
رویکردی به ارکان زیبا شناسی (هزاره دوم آهوی کوهی) و (آینه ای برای صداها)(مقاله علمی وزارت علوم)
دوزبانگی و فراگیری زبان سوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر کنش زبانی دو زبانه های آذری زبان و تک زبانه های فارسی زبان را در فرایند یادگیری زبان سوم مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش های موجود درباره توانایی های فرازبانی و شناختی زبان آموزان کودک حاکی از این است که دو زبانه ها با توجه به کسب تجارب قبلی در یادگیری زبان دوم، در فراگیری زبان سوم موفق تر بوده و کنش زبانی آنها متفاوت تر از تک زبانه ها خواهد بود.در این تحقیق کنش زبانی دو گروه ده نفری از دو زبانه های آذری زبان و تک زبانه های فارسی زبان پس از آموزش های لازم مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده و تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان می دهد که دو زبانه ها به کمک آگاهی های فرازبانی و تجارب قبلی و با استفاده از تشابهات و تفاوت های بین دو زبان، در فراگیری زبان سوم موفق تر هستند.
بررسی مفهوم سایه جمعی در نمایشنامه ربرتو زوکو اثر کلتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
مفهوم «خود» در برگیرنده ضمیر آگاه و نیز ناخودآگاه فردی و جمعی است و در فرایند انفرادی سازی سهم بسزایی دارد. «خود» کهن الگویی است که به مفهوم «من» شکل می دهد. تلفیق تضادها، رویکرد اصلی یونگ را تشکیل می دهد و در اثر مجزا ساختن تضادها سایه پدیدار می گردد. به محض دستیابی به آگاهی، نیکی و پاکی ظاهر می شوند و شر و تباهی تا حد امکان در اعماق ضمیر ناخودآگاه باقی می مانند و در اولین فرصت بر دیگران فراکنی می شوند. این مقاله مفهوم سایه جمعی را درباره سه شخصیت مرموز ادبی بررسی می کند.
تحلیل اپیزودی فعالیت هسته ای ایران در مطبوعات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیرة جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در بارة فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (1981) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامة «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایة فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
دربارة واژة bayaspān در زبان پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار به واژة bayaspān در زبان پهلوی پرداخته شده است. این واژه تنها به معنی «پیک شاهی، پیغام آور» در فرهنگ های موجود زبان پهلوی درج شده است و معنی و کاربرد دیگر آن از قلم فرهنگ نویسان افتاده است. نویسنده، ضمن یادآوری واژة bayaspān به معنی «نوعی ازدواج» در متون فقهی و حقوقی زبان پهلوی و آوردن نمونه و مثال از آن متون، استدلال می کند که این واژه ریشه شناسی متفاوت نیز دارد. در نتیجه، بهتر است واژة یادشده در تدوین فرهنگ های آیندة زبان پهلوی، در دو سرواژه (مدخل) جداگانه و متفاوت ضبط و ثبت شود.
طرح چند مشکل از یشت هشتم اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش بافت موقعیت در شکل گیری معنا در نمایشنامه من اورلاپی هستم/سجودی-زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشانه شناسی یکی از علومی است که به بررسی چگونگی تولید معنا می پردازد. یک اثر نمایشی از طریق نشانه ها و ارجاعاتی که به جهان بیرون دارد می تواند در مخاطب خود تولید معنا کند. یکی از عواملی که در شکل گیری معنای یک اثر دخیل است بافت موقعیت آن می باشد که به دلیل ارجاعات متن به آن رابطه ای تنگاتنگ با بافت درون متنی دارد. اما مساله ای که پژوهش حاضر به بررسی آن می پردازد این است که بافت موقعیت به چه میزان می تواند در تفسیر مخاطبان از آن چه می بینند تأثیر داشته باشد.روش: روش اجرای این پژوهش از نوع آزمایشی بوده، و برای دستیابی به این منظور متن نمایشنامه ای انتخاب شد که ارجاعات کمی به بافت موقعیت و بافت درون متنی خود دارد. متن انتخابی در دو بافت برون متنی مختلف اجرا شد. آزمودنی های این پژوهش نیز به دو گروه تقسیم شده و هریک از گروه ها یکی از این دو فیلم را تماشا کرده به سوالاتی درباره آن پاسخ دادند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آزمودنی ها در ادراک بافت موقعیت دو فیلم با هم متفاوت بوده و این تفاوت در سطح معنی داری است. علاوه براین،پژوهش حاضر نشان دادکه عواملی از بافت موقعیت که در ارتباط با مکان فیلم است بیشتر در برداشت فضای فیلم تأثیر داشته حال ان که عواملی که در ارتباط با شخصیت ها و روابط میان آن ها است بیشتر در اداراک افراد از فیلم تأثیر داشته است.
مقاله به زبان عربی: تحلیل سبکی و معناشناختی سوره نوح (سورة ""نوح""؛ دراسة أسلوبیة دلالیة فی مستوى الصوت والصرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از روشهای مهم نقدی است که بسیاری از پژوهشهای زبان شناسی در مورد قرآن کریم بر اساس آن انجام میشود. در این روش فقط تأکید بر شکل الفاظ نیست بلکه در کنار آن، دلالتهای عمیق و پنهان متن نیز، از ورای سطوح زبانی بررسی می شود.
جستار حاضر میکوشد با به کارگیری روش سبک شناسی آماری، به کشف دلالتهای زبانی سوره ""نوح"" از طریق بررسی سطوح زبانی آن، بپردازد. با توجه به ویژگیهای زبانی این سوره، دو سطح آوایی و صرفی از میان سطوح زبانی دیگر بررسی شدند. در سطح آوایی، دلالت انواع آواها و تکرار آنها و دلالت بخشهای زبانی, و در سطح صرفی دلالت اسمهای معرفه و نکره، دلالت برخی از صیغههای صرفی و دلالت فعلهای ماضی، مضارع و امر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که استفاده زیاد از آواهای بم و شدید و تکرار برخی آواها مثل «راء» با سیاق کلی سوره هماهنگ هستند. مقاطع آوایی کوتاه در سوره, دلالت بر سرعت وقایع و مقاطع بلند دلالت بر انذار و تهدید دارد. در سطح صرفی، ضمایر به صورتی به کار رفتهاند که در آغاز سوره, دلالت بر تلاش نوح A برای نزدیک کردن خود به قومش و برانگیختن عواطف آنان دارد در حالی که در پایان سوره دلالت بر تلاش نوح A برای دور کردن خود از قومش به خاطر رد کردن دعوتش دارد.