فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
169-188
حوزههای تخصصی:
گفتمان نماها، به عنوان هدایت کنندگان و یکپارچه کنندگان گفتمان، از عناصر مهم زبانی در نظام زبان به شمار رفته و مطالعه آنها از مباحث مهم و جدید در زبان شناسی است. این واحدهای زبانی به کلمات و گروه هایی اشاره دارد که به تنهایی بدون معنی و فاقد نقش نحوی می باشند و نقش شان در جمله معمولاً ایجاد ترابط در میان پاره گفتارها بوده و نشان دهنده وجود یک رابطه کلامی اند. این کلمات که معمولاً از نظر نحوی، قید یا حرف ربط می باشند، نقش های متفاوتی را در نظام زبان ایفا می کنند. از آنجا که نقش اصلی گفتمان نماها در سطح گفتمان، یعنی در توالی پاره گفتارها است نه در سطح پاره گفتارها یا جملات، بر همین اساس، مستقل از نحو محسوب می شوند. در این بررسی، نقش های تقابلی، تأکیدی و تأییدی گفتمان ها مطمح نظر قرار گرفته اند. از این رو، در این پژوهش، بررسی سیر تحوّل درزمانی نقش های واژه فارسی «راستی» از قرون متقدم تا قرن معاصر در کانون توجه قرار گرفته است. ازآنجایی که این پژوهش ماهیتاً پیکره بنیاد و اسنادی است، پیکره ای متشکل از 22 اثر نوشتاری مربوط به دوره متقدم و 58 اثر نوشتاری مربوط به دوره متأخر برگزیده شده است. بر بنیاد یافته های پژوهش حاضر، واژه «راستی» در قرون متقدم عموماً به صورت اسم، اسم مصدر، صفت و قید به کار رفته است، امّا با گذشت زمان از رهگذر کاربردی شدگی، این عنصر زبانی به جایگاه آغازین منتقل شده و به گفتمان نما تبدیل شده است. در بررسی تطبیقی با مشخصه های گفتمان نمایی اسکوراپ (1999) و هاینه (2013) اثبات شد که در زبان فارسی، واژه «راستی» یک گفتمان نما محسوب می شود. همچنین مشخص شد که نقش هایی که گفتمان نمای «راستی» در زبان فارسی می پذیرد، با سبک های تقابلی نورویکواُ آنودرا (2004) و نقش های معنایی تراگوت (1982) مطابقت داشته است. از سوی دیگر، مشخص شد که با نقش های تأکیدی و تأییدی برینتون (1996) همسانی دارد. بر اساس یافته-های این پژوهش، گفتمان نمای «راستی» در نقش تأکیدی بسامد بیشتری داشت.
بررسی مقابله ای استعاره های مفهومی شادی و ترس در ادبیات نوجوان در دو زبان فارسی و اسپانیایی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی از مباحث مهم در زبان شناسی شناختی است. در این رویکرد، اعتقاد بر این است که استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود این پدیده شناختی است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است که از میان مفاهیم بنیادین احساس (غم، شادی، ترس، خشم، عشق و شرم)، احساسات شادی و ترس با استفاده از روش کتابخآن های و مطالعه موردی هشت رمان نوجوان از دو نویسنده ایرانی (یک زن و یک مرد) و دو نویسنده اسپانیایی (یک زن و یک مرد) دو اثر از هر نویسنده موردتحلیل قرار گیرند و همچنین به مقایسه استعاره های مفهومی حوزه ها ی مقصد شادی و ترس در ادبیات نوجوان در زبآن های فارسی و اسپانیایی پرداخته شود. برای این منظور، استعاره های مفهومی شادی و ترس از هشت رمان منتخب استخراج شد و نام نگاشت و همچنین حوزه مبدأ آن ها مشخص شد. در مرحله بعد این نام نگاشت ها با هم مقایسه شدند و نقاط اشتراک و اختلاف آن ها مشخص شدند. در این رابطه بعضی از مفاهیم حوزه های مبدأ مانند رنگ، تأثیرات فیزیولوژیکی و رفتاری، نور و تاریکی با جزئیات شرح داده شد و با تحلیل داده های به دست آمده، تأثیر جنسیت نویسنده و همچنین فرهنگ جامعه ای که در آن رشد یافته است در کمیت و کیفیت استفاده از استعاره های شادی و ترس بررسی شد.
زندگی برهنه، مسخِ واقعیت و خشونت در پسران نیکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفاهیم «مسخِ واقعیت» و «خشونت» و تأثیر آن بر «دیگری نژادی» می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر باتلر و ژیژک و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «خشونت آشکار/سوبژکتیو»، «خشونت پنهان/ ابژکتیو» و «سوگ» در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که ساختار سیاسی آمریکایی، علی رغم داعیه دموکراسی و تساوی، از چه روش هایی در راستای حفظ ساختار سنتی آپارتاید استفاده می کند؟ بدین منظور، رمان پسران نیکل ( 2019)، اثر کلسان وایت هد بررسی می شود تا با تمرکز بر انواع خشونت و روش های «مسخِ واقعیت» به چگونگی حذف تدریجی «دیگری نژادی» و درنتیجه حفظ سلسله مراتب قدرت بپردازد. چنین استدلال می شود که اعمال پدیده «مسخِ واقعیت» علیه «دیگری نژادی»، نسخه افراطی «زیست سیاست» فوکویی است؛ چراکه همانند «زیست سیاست»، در این پدیده نیز قتلِ «دیگری نژادی» از سوی غرب با مصونیت قضایی همراه است؛ با این تفاوت که در پدیده «مسخ واقعیت»، ماهیت وجودیِ «دیگری نژادی» از همان ابتدای امر انکار می شود: یعنی، «دیگریِ» غرب ابتداً با مکانیسم های بازنمایی، از رده «انسانیت» خارج و سپس به «مرگ مدنی» دچار می شوند، به طوری که گویا هرگز فردی نبوده که زنده باشد تا قربانی جنایتی شود. درچنین حالتی، «دیگری» با کمترین هزینه سیاسی و درنتیجه بدون «سوگ» از اجتماع حذف می شود. گستردگی این امر، دال بر تقلیل یافتگی مفهوم «انسانیت» و خشونت عمیق ساختاری در عصر حاضر است.
بررسی میزان توجّه و یادگیری زبان آموزان بر اساس دو رویکرد آموزشی شناختی و محیطی به صورت گفتاری و نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
153 - 178
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد فناوری های نوین در امر آموزش، تحقیق و توسعه بیشتر در این زمینه می تواند موجب شناسایی روش های نوین آموزشی برای تهیه کنندگان مطالب درسی و معلمان شود. ازآنجایی که هدف معلمان بالا بردن سطح توجه، آگاهی و یادگیری زبان آموزان است، پژوهش حاضر به بررسی میزان توجه و یادگیری زبان آموزان بر اساس دو رویکرد متفاوت آموزش زبان انگلیسی می پردازد. بدین ترتیب زبان آموزان در چهار گروه آزمایشی، ساختارهای زبانی مورد نظر را با دو رویکرد «شناختی» و «محیطی» به صورت گفتاری و نوشتاری آموزش دیدند و میزان توجه آنها به بازخورد غیر صریح معلم و یادگیری آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. جامعه آماری شامل 120 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه علمی کاربردی در تهران بود. ابزار مورد نیاز جهت گرداوری داده ها شامل مشاهده، مصاحبه و یک آزمون از ساختار های مورد نظر بود. نتایج آماری تحقیق نشان داد که رابطه معنا داری بین میزان توجه زبان آموزان و رویکرد شناختی وجود دارد، اما رویکرد محیطی در یادگیری ساختارهای مورد نظر تأثیرگذارتر بوده است. همچنین تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که حالت ارائه مواد آموزشی به صورت گفتاری و نوشتاری تأثیر متفاوتی بر میزان توجه و یادگیری زبان آموزان ندارد. رویکرد محیطی به عنوان یک روش آموزشی جدید محیط محور که به ابزار کمک آموزشی موجود در محیط و تعامل زبان آموزان با آنها تأکید دارد می تواند به عنوان یک نوآوری در آموزش کشور مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی ویژگی های صوت شناختی همخوان های سایشی در زبان روسی در بیان دانشجویان فارسی زبان ایرانی و مقایسه آن با زبان معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
238 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در آموزش زبان خارجی، توانایی ایجاد ارتباط با بیشترین تطابق ممکن با زبان مقصد است (Азимов, 2009, 98). اولین گام در فهم و انتقال معنی در مبانی آواشناسی نهفته است. فارغ از میزان تسلط زبان آموز به مباحث دستوری و دانش واژگانی، نامفهوم بودن تلفظ عملا می تواند در امر ارتباط اختلال ایجاد کند. هدف از تحقیق پیش رو مقایسه تلفظ دانشجویان فارسی زبان در ادای برخی واج های زبان روسی با تلفظ معیار است. بررسی تطبیقی در این حوزه امکان به حداقل رساندن تاثیر منفی نظام آوایی زبان مادری (در اینجا زبان فارسی) در یادگیری زبان دوم (در اینجا زبان روسی) را فراهم می نماید. نتایج بدست آمده به روشنی نشان می دهد واج های روسی که مشابه آن در زبان فارسی وجود دارد (از جمله همخوان های سایشی مورد بررسی در این مقاله) از نظر ویژگی های فیزیکی، جایگاه تولید واج، شدت صوت، دیرش، محل برخورد همخوانی سازه اول و سازه دوم عملا هیچگونه تطابقی با یکدیگر ندارند. دانشجویان نیز در تلفظ کلمات روسی، واج های فارسی را جایگزین نمونه اصلی می کنند. همین موضوع باعث پیدایش لهجه می شود که امر آموزش را از هدف اصلی خود دورتر می سازد. بررسی چگونگی شکل گیری این انحراف در تولید چنین آواهایی می تواند تا حد زیادی داشنجویان را در برطرف نمودن آن یاری کند.
بررسی ساخت های همپایه تقابلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
323 - 354
حوزههای تخصصی:
این مقاله برآن است تا امکانات زبان فارسی برای بیان ساخت های همپایه تقابلی را مورد بررسی قرار دهد. زبان فارسی علاوه بر استفاده از همجواری، از همپایه سازها نیز برای نشان دادن همپایگی تقابلی استفاده می کند که عواملی همچون مقوله دستوری، کاربردشناسی و معنایی در انتخاب نوع همپایه سازها مؤثر هستند. عموماً وقتی که تأکیدی بر روی همپایه ساز تقابلی نیست یا نوع ارتباط بین دو پایه از طریق مراجعه به بافت قابل تأویل است از همجواری استفاده می شود. در صورت استفاده از همپایه ساز، زبان فارسی از سه نوع آن بهره می برد که عبارتند از: بسیط، مرکب و گسسته (دوتایی). هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن همپایه سازهای تقابلی فارسی، تعیین جایگاه آنها و بررسی حساسیت همپایه سازهای تقابلی فارسی به مقوله پایه ها است. داده های این پژوهش مشتمل بر ۹۰ جمله است که از گویشوران بومی یا موتور جستجوگر گوگل جمع آوری شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: اکثر همپایه سازهای تقابلی زبان فارسی به مقوله پایه ها حساس هستند و بیشتر آن ها با بندها به کار می روند. در بین این همپایه سازها تعدادی می توانند علاوه بر بیان همپایگی تقابلی، دیگر انواع همپایگی را نیز بیان کنند. دیگر نکته قابل توجه درباره همپایگی در زبان فارسی استفاده این زبان از «و»، «که» و «هم» به صورت هم زمان به عنوان همپایه سازهای عطفی، تقابلی، علّی و انفصالی است. به لحاظ جایگاه همپایه سازها زبان فارسی جزو معدود زبان هایی است که همپایه ساز می تواند در اول یا آخر بند به کار رود [co- A][B]) و [A][B-co]).
پراکندگی زبانی در استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شد برمبنای دستورالعمل اطلس زبان های ایران (اَزیران) پراکندگی زبانی و درصد تقریبی زبانوران استان مرکزی به دست آید. نتایج نشان می دهد که به ترتیب زبان فارسی محلی (منظور فارسی با لهجه است مثلا فارسی اراکی)، فارسی گونه معیار، گروه ترکی، گروه لری، راجی، خلجی و گروه زبان تاتی جنوبی (ازجمله: وفسی، الویری، کهکی، ویدری)، لکی و کردی بیشترین زبانوران را در سطح استان دارد. زبان های وفسی، کهکی، آمره ای، راجی، الویری، ویدری از مهم ترین زبان های در معرض خطرند. زبان های لکی، کردی و لری محلی از زبان هایی هستند که سخنگویانشان به علت قطب صنعتی بودن استان مرکزی، از سایر مناطق کشور به این استان مهاجرت نموده اند. نتایج آماری پژوهش نشان می دهند که در استان مرکزی زبانوران زبان های فارسی محلی در حدود 42 درصد، فارسی گونه معیار حدود 33 درصد، گروه ترکی 14 درصد، گروه لری 4 درصد، آمیخته 3، راجی 2 درصد، خلجی زیر 1درصد، زبان تاتی جنوبی زیر 1درصد، لکی زیر 1 درصد و کردی زیر 1 درصد هستند.
مفهوم سازی فعل «shekanen» (شکستن) در کُردی کلهری: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بین انواع روابط واژگانی، چند معنایی جایگاه مهمی در حوزه معنا دارد، چون زایایی معنا و گسترش مفاهیم، به طور چشمگیری، در نتیجه کارکرد چند معنایی محقق می شود. پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی فعل «شکانن» (شکستن) در کُردی کلهری براساس انگاره چند معنایی اصولمند ایوانز و گرین (2006) در رویکرد شناختی انجام گرفته است. بدین منظور، در این پژوهشِ کیفی، داده ها به دو روش اسنادی و مصاحبه ای به ترتیب از کتاب ضرب المثل های کُردی (جعفرزاده، 1385)، مصاحبه با گویشوران کُرد زبان گویش کلهری و مکالمه روزمره آنها گردآوری و به روش توصیفی-تحلیلی واکاوی شد. نتایج نشان داد که مفهوم اولیه این فعل، «شکستن» است و در شبکه معنایی آن سی وشش معنای متمایز، همچون «تکه کردن»، «نصف کردن»، «ترکیدن»، «کاهش یافتن»، «زیان رساندن»، «درد گرفتن» و امثال آن هست که این معانی در هفت خوشه معنایی قرار می گیرند. معانی متمایز با خوشه های معنایی آنها در یک شبکه معنایی ترسیم شد. بازنمایی مفهومی فعل در کُردی کلهری ازمنظر شناختی دانش ما را درمورد درک و فهم معانی آن کامل تر و به پویایی دستور زبان کُردی کلهری کمک می نماید.
ارزیابی ادب گوینده و منزلت اجتماعی نابرابر و برابر در محیط دانشگاهی با توجه به متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
9 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی میزان ساختارهای کلامی ادب موردِ استفاده دانشجویان، با توجه به جایگاه اجتماعی مخاطب بر مبنای نظریه لیکاف (Lakoff, 2004) می پردازد. داده های پژوهش، پس از فرستادن پرسش نامه برخط به دانشجویان و بررسی پاسخ های 100 دانشجوی دختر و 100 دانشجوی پسرِ 18 تا 30 ساله گردآوری شدند. سنجش میزان ادب، بر اساس تعداد و نوع ساختار های موردِ استفاده هر یک از دانشجویان در رویارویی با افرادی که در محیط دانشگاهی جایگاه های اجتماعی مختلفی داشتند، انجام گرفت. مخاطب های تعاملات، بر پایه جایگاه اجتماعی خود در دانشگاه به چهار گروه دسته بندی شدند. برای بررسی نقش جایگاه اجتماعی افراد در پاسخ به درخواست در محیط دانشگاهی از آزمون تحلیل واریانس بهره گرفته شد و برای بررسی میزان بهره گیری دختران و پسران از پاسخ های مؤدبانه از آزمون مقایسه ای دو گروه مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان ادب موردِ استفاده دختران و پسران دانشجو تحتِ تأثیر جایگاه اجتماعی مخاطب گفت وگو قرار داشته و با تنزل جایگاه اجتماعی مخاطب، استفاده از ادب نیز در برابر آن ها کاهش می یابد. مقایسه میزان بهره گیری دختران و پسران از ادب نشان داد که دختران و پسران از میزان ادب تقریباً یکسانی در برابر مخاطب ها بهره می گیرند. در تعاملات تک جنسیتی، تفاوت چندانی بین کاربرد میزان ادب در بین دختران و پسران وجود نداشت، ولی هر دو گروه در برخورد با پسران مؤدب تر بودند.
The Effect of Mindfulness-Cultivation Intervention on EFL Learners’ Reflective Thinking, Positive Orientation, and Language Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present article experimentally studied the impact of mindfulness-cultivating intervention on various dimensions of learning. The mindfulness-cultivation techniques employed in the experimental group involved observance of all experience, analyzing, planning, judging, reasoning, and fantasizing (van Vreeswijk, et al., 2014). Furthermore, Pirson et al.’s (2012) contention that mindfulness encompasses four facets of attributes:; novelty producing, novelty seeking, engagement, and flexibility informed the selection of techniques. Learners’ level of proficiency was checked before the treatment. Before and after the treatment, three questionnaires were employed: 1) Langer Mindfulness Scale 2) Reflective thinking questionnaire 3) Positivity Scale. Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) results demonstrated, approximately 50 percent of variance in reflective thinking was predicted by these techniques. Furthermore, the results via independent samples t -test demonstrated that positive orientation and language achievement promoted in the experimental group, thus implying that the intervention executed in the experimental group was effective in enhancing these two factors as well.
شگرد افعال گذشته درکدبرگردانی ترجمه رمان پرندگان می روند در پرو می میرند اثر رومن گاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار سعی بر آن بوده است تا بر مقوله کاربرد زمان گذشته در ترجمه متون روایی بپردازیم. بنا به نظر جاکوبسون (Jakobson) و نیدا (Nida) چگونگی تعبیر پیام نویسنده و برگزیدن معادل صحیح یکی از مشکلات عمده ترجمه متون ادبی از جمله ترجمه متون روایی است. مفهوم زمان از منظر روایت شناسی تعریف خاص خود را دارد و برای درک بهتر داستان از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ از سوی دیگر کاربرد زمان ها بویژه زمان گذشته بدنه اصلی یک متن روایی را تشکیل می دهد که مطالعه نمودهای فعل و زمان های آن در تعامل با جنبه های روایت شناختی، مفاهیمی همچون نظم و ترتیب، تداوم یا دیرش و نیز بسامد افعال را در داستان جهت ارائه ترجمه صحیح با در نظر گرفتن نقش فعل در زمان پریشی روایت شفاف می سازد. در این پژوهش مشاهده شد که شگردهای فعل در متن روایت، تاثیر بسزایی در انتقال معنای داستان و ضرب آهنگ روایت داشته است که بطور کلی در ترجمه این متون می تواند مشکلاتی برای مترجم ایجاد نماید. به این منظور در ترجمه اثری فاخر از رومن گاری، نویسنده فرانسوی، به نام پرندگان می میروند در پرو می میرند به نحوه خوانش مترجم از متن اصلی و چگونگی نمودهای فعل در روایت متن مقصد پرداخته شده تا ظرفیت های فعل در بازسازی متون روایی در ترجمه را نمایان کند. این بررسی نشان داد که عملکرد افعال و مفهوم زمان تا چه اندازه در ترجمه، مترجم را به مسیر روایی متن نزدیک نموده است.
خاستگاه واکه های پیشین گرد در برخی زبان های ایرانی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکه های پیشینِ گرد در نظام آوایی زبان های ایرانی دوره باستان و میانه وجود نداشته اند، ولی در اثر تغییر و تحوّلات آوایی در تعدادی از زبان های ایرانی نو مشاهده می شوند و حتی در برخی از آنها نقش واجی نیز دارند. در واقع می توان گفت با تغییر در تعداد و شمار واج های این زبان ها انشقاق واجی رخ داده است. این مقاله که به بررسی این دگرگونی درزمانی در تعدادی از این زبان ها، به خصوص دو گونه از زبان های مرکزی ایران می پردازد نشانگر آن است که مهمترین عامل این تغییر، فرایند پیشین شدگی واکه ای یعنی تغییر از جایگاه پسین به جایگاه پیشین یا پیشین تر است که در بیشتر این زبان ها ظاهراً به صورت غیرمشروط رخ داده است، اگرچه درمواردی گردشدگی واکه های پیشین، همگونی واکه ای و تغییر توالی چند آوا نیز در پیدایش این واکه ها دخیل بوده اند. همچنین دیگر یافته این تحقیق بیانگر آن است که پیشین شدگی واکه ای در برخی زبان ها باعث پیدایش بیش از یک واکه پیشینِ گرد شده که مورد دوم یعنی واکه میانی (یا نیم افراشته) معمولاً در پژوهش های قبلی مغفول مانده و ذکری از آن نشده است.
مطالعه ترجمه کلیله ودمنه بهرام شاهی بر اساس نظریّه نظام چندگانه اون زهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
189 - 223
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه بهرام شاهی، با واسطه یک زبان میانجی به فارسی ترجمه شده است، بااین حال تطابق جنبه های تعلیمی و دینی آن با فرهنگ ایران در قرن ششم قابل توجّه و معنی دار است. این نکته زمینه ای برای بررسی این اثر بر اساس نظریّه «نظام چندگانه اون زهر» و «روش گیدئون توری» به دست می دهد. طبق این روش در گام نخست پاره ای از بن مایه های مشترک متن با فرهنگ مقصد استخراج و ریشه یابی شده، در گام دوم نقشه نگاری بخشی از متن مقصد روی معادل آن در زبان مبدأ صورت گرفته و در گام سوم استراتژی های به کاررفته در ترجمه طبقه بندی شده است. یافته های پژوهش در گام نخست نشان می دهد بن مایه های حکایت های کلیله ودمنه (چه در بُعد جهانی، چه با سرچشمه ایرانی یا هندی) در بین ادیان آسیایی و اقوام شرقی مشترک اند و از ارزش های دینی و اخلاقی به شمار می روند. در گام دوم نقشه نگاری حکایت «مرغ باران و وکیل دریا» روی حکایت مشابه آن در پنچاتنترا به مطالعه تطبیقی «سیمرغ» و «گرودا» انجامید و خاستگاه مشترک این دو پرنده اسطوره ای را نشان داد. در گام سوم استراتژی های ترجمه شامل حذف، تغییر و جایگزینی و افزایش تبیین و نشان داده شد مترجم چگونه با استفاده از این شیوه ها بین فرهنگ مبدأ (متن اصلی) و فرهنگ مقصد تعادل به وجود آورده است. این پژوهش نشان می دهد آنچه در ترجمه نصرالله منشی نقش محوری و مرکزی دارد، فرهنگ مقصد است و مترجم با تمرکز بر آن، عناصر فرهنگی را انتقال داده و در این میان با افزایش عناصر ایدئولوژیک به متن، آن را به گفتمان غالب نزدیک تر کرده است.
Iranian EFL Teachers’ Attitudes towards Ministry of Education Top Model Teaching Festivals(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۰, Issue ۴۱, Summer ۲۰۲۲
65 - 76
حوزههای تخصصی:
Teaching practices are believed to be a determining factor in educational systems. For over two decades, the Ministry of Education (MOE) in Iran has been organizing Top Model Teaching Festivals to address the changes required to promote English teachers' professional development. Considering the high amounts of investment in such programs and their impacts on teaching and sustainable learning, this study probed into how the award-winning teachers critically view and evaluate the efficacy of such nationwide festivals. To this end, ten award-winning EFL teachers in the festivals were interviewed using a semi-structured interview protocol to qualitatively elicit their attitudes towards the program. The results obtained from the content analysis of the interview transcripts revealed that such festivals have not adequately fulfilled their main objective, which is to improve the teaching quality and potential of teachers and promote their professional development. Thus, the study calls for a reassessment of the effectiveness of such programs to find alternative ways for empowering teachers.
The Impact of Collaborative In-service Training on EFL Teachers’ Language Assessment Literacy, Perceptions and Practices(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This mixed-methods study sought to examine any significant impact of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers' collaboration in rating speaking tests and brainstorming theoretical concepts of language assessment (LA) on their literacy, perceptions, and practices of speaking assessment. Forty-one Iranian EFL teachers selected through purposeful sampling were asked to fill out a questionnaire, including 20 components of LA, so as to measure their knowledge and perceptions of LA components. Then, 21 of the teachers volunteered to score the video-projected speaking performance of 12 international students in the Key English Test (KET) using KET speaking rating scales. Having received six in-service speaking assessment training sessions based on their collaboration, the 21 participating teachers completed the same questionnaire and scored the same videos again. An ANCOVA was used to compare the quantitative data from the questionnaire and teachers’ scoring of KET speaking tests before and after the treatment and also to investigate any significant differences between the novice and experienced Iranian EFL teachers in terms of their knowledge and perception of LA, and the assessment of KET speaking tests. Moreover, the 21 volunteered teachers were interviewed to further discover their perceptions about the in-service speaking assessment training course they attended. The findings revealed that the collaboration of the Iranian EFL teachers in rating speaking tests and brainstorming theoretical concepts of LA significantly impacted their knowledge, perceptions, and practices of LA. However, the effects were unequal and different for novice and experienced EFL teachers.
بررسی ساختارهای خرد و کلان در داستان های دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال در کودکان فارسی زبان با اختلالِ طیفِ اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید داستان های منسجم و پیوسته برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم موضوعی پرچالش است. با این وجود، تفاوت های بین داستان های روایت شده توسط کودکان با و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم ممکن است با کاهش نیازهای شناختی و زبانی کاهش پیدا کند. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا مشخص کند که آیا استفاده از طرحواره فعال که داستان را حول رویدادهای مشترکی سازماندهی می کند، می تواند منجر به کاهش مشکلات کودکان در روایت داستان شود یا خیر. در راستای دستیابی به این هدف، توانایی 19 کودک با اختلال طیف اُتیسم و 26 کودک سالم در بازگویی دو داستان که یکی از آن ها دارای طرحواره فعال (طرحواره فعال سینما رفتن) و دیگری بدون طرحواره فعال بود، ارزیابی شد. داستان ها از نظر ساختارهای ریز و کلان و نوع رویدادهای دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال رمزگذاری شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم به طور معنی داری هم در داستان دارای طرحواره فعال و هم در داستان بدون طرحواره فعال برحسب تولید ساختارهای ریز و ساختارهای کلان ضعیف تر بود. به طورکلی، داستان های روایت شده توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم انسجام و پیوستگی کمتری داشتند. مقیاس کامل ضریب هوشی تعیین کننده انسجام و پیوستگی داستان در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم بود. علاوه بر این، بررسی داستان دارای طرحواره فعال نشان داد که میزان استفاده از جزئیات مربوط به طرحواره فعال توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم مانند کودکان سالم بود. با این وجود، میزان استفاده از جزئیات بدون طرحواره فعال در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم کمتر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد آسیب در روایت داستان ممکن است در انواع داستان ها وجود داشته باشد.
وجهیت احتمالی/ تداولی در زبان ترکی آذربایجانی با رویکرد نظام دستور نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به مقوله وجهیت در دستور زبان ترکی آذربایجانی باعث آمیختگی آن با مفهوم وجه و ایجاد ابهام، کثرت و گاه تناقض در تقسیم بندی وجه شده است. هدف این جستار، مطالعه زبان ترکی بر اساس رویکردی است که بتواند تمایزی شفاف بین این دو مقوله ایجاد کند. روش تحقیق، بررسی وجهیت احتمالی/ تداولی در ترکی با توسل به بند های ترکی با معادل های انگلیسی و فارسی آن ها و با پیروی از الگوی ساختار وجه در رویکرد دستور نقشی بوده و این نتایج به دست آمد: حالت های احتمال و تداول در سه درجه و سطح متفاوت در زبان ترکی مشخص شد. برخلاف زبان انگلیسی، در برخی موارد در ترکی آذربایجانی، پیوند هایی که سطح یقین بالا و متوسط را از هم متمایز کند وجود نداشته، بلکه برای دو حالت مذکور از پیوند یکسانی استفاده می شود. همچنین تمایز معنایی زمان داری های مختلف برای بیان درجه امکان در انگلیسی، در زبان ترکی بدلیل استفاده از یک پیوند امکان پذیر نیست. حضور افزوده های وجهی در بند ها سبب ارتقای سطح یقین در این زبان شده و ابهام در تمایز بین درجات زمانداری ها در زبان ترکی را رفع می کند. مفهوم زمان در زمانداری های وجهی در زبان ترکی، برخلاف انگلیسی، به واسطه پیوند-ıd و عدم حضور آن یعنی تکواژ صفر نمود پیدا می کنند که به ترتیب بیان گر زمان گذشته و حال می باشند.
ساختار صوری دساتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست این مقاله، تلاش شده تا نشان داده شود در تنظیم و نحوه بیان مطالب دساتیر، شیوه ای خاص برگزیده شده است. بر اساس این شیوه، در ابتدای هر یک از شانزده بخش مختلف دساتیر دو بند یکسان آمده که باید آنها را متأثر از آموزه های قرآنی دانست. اما شاخصه و معیار هر نامه، بند سوم آن است که با بند سوم نامه های پیش و پس از خود تفاوت دارد. تکرار این بند که مضمون خاصی را به مطالب پیشین نمی افزاید، سبب می شود تا بخش های مختلف هر نامه، از یکدیگر جدا شده و موضوعات گوناگون دسته بندی شوند. در بخش دوم مقاله، با توجه به صورت و ساختار کلی نامه های دساتیر، روشن می شود که نامه مه آباد نه تنها بلندترین نامه دساتیر به لحاظ تعداد بند است، بلکه مهم ترین و اصلی ترین آنها نیز هست. علاوه بر این، ارجاعات مکرر و دلایل متنی نیز نشان می دهند که دیگر نامه های دساتیر را باید در حکم مؤید های نامه مه آباد به حساب آورد. در ادامه، نشان داده می شود که ساختار نامه های گلشاه، سیامک، هوشنگ، تهمورس، فریدون، منوچهر و کیخسرو شباهت های قابل توجهی با یکدیگر دارند و می توان داوری ای که آنها را ذیل یک دوره تاریخی کوچک دساتیری (کهین چرخ) به حساب می آورد، مورد پذیرش قرار داد. در پایان، با مقایسه نامه ساسان نخست با دیگر نامه های دساتیر، ناهماهنگی آن در قیاس با دیگر بخش ها مورد تأیید قرار می گیرد و به این فرضیه اشاره می شود که شاید مطالب آن از جای دیگری به اینجا آورده شده باشند.
Effect of Animated Infographics on Vocabulary Gain and Retention of Iranian Intermediate EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
With the rapid development of technology, multimedia comes into English classes and positively improves learners’ language proficiency. The present study attempted to consider the use of animated infographics on the vocabulary gain and retention of Iranian intermediate EFL students. The classes were held online through the Jitsi meet website in the autumn of 2021. To this end, 60 EFL students were selected among 90 students through a homogeneity test. At the beginning of the treatment period, a pretest was administered to both groups, and then, the participants attended 13 sessions. In these sessions, the animated group (AG) was taught through animated infographics, while the control group (CG) was instructed conventionally. The posttest and delayed posttests were administered to test the student’s vocabulary gain and retention. The findings indicated that the AG outperformed the CG significantly in the posttest and delayed posttest. Therefore, the animated infographics proved to be more effective in learning English vocabulary for these students. The results could have implications for teachers because it heightens their understanding of using technologies in general and animated infographics in particular and leads to more effective teaching methodologies.
آزمون بسندگی سنجش زبان پارسی (آسپا): طراحی و بررسی ساختار، پایایی، و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
9 - 34
حوزههای تخصصی:
گسترش آموزش زبان فارسی در مؤسسه ها و مراکز دانشگاهی مختلف در ایران و تقاضای فارسی آموزان خارج از ایران برای شرکت در این دوره ها به دلایل گوناگونی، دست اندرکاران امر را بر آن داشت تا شیوه واحدی را برای سنجش میزان دانش زبانی فارسی آموزان ارائه کنند. این امر سبب طراحی آزمون های سامفا و آمفا شد. در این راستا، مرکز زبان فارسی دانشگاه الزهرا هم بنا به اعلام نیازِ یکی از مراکز آموزش زبان فارسی، اقدام به طراحی یک آزمون بسندگی با نام آسپا نمود. مقاله حاضر، به بررسی زوایای مختلف این آزمون و میزان پایایی و روایی آن می پردازد. تعداد فارسی آموزان شرکت کننده در این مطالعه 41 نفر از دانشجویان دوره های آموزش زبان فارسی در شهر مشهد بودند. یافته های این آزمون نشان می دهد که بخش واژگان و دستور از سطح آسانی بیشتر و نوشتن از سطح سختی بالاتری در جامعه آماری موردِ بررسی برخوردار است. لازم به گفتن است که برای سنجش پایایی این آزمون از روش آلفای کرونباخ و به منظور سنجش میزان روایی محتوایی آن از دیدگاه های 20 کارشناس آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بهره گرفته شد. نتایج این بررسی نمایانگر آن است که این آزمون دارای پایایی و روایی محتوایی مناسبی است. بررسی شاخص روایی محتوایی این آزمون نشان می دهد که مهارت های دستور و نوشتن با کسب 90% دیدگاهِ مساعد کارشناسان، بالاترین میزان و در پرسش های مربوط به مهارت خواندن کمترین روایی محتوایی را دارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آسپا به عنوان آزمون سنجش سطح بسندگی زبان فارسی از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن برای سنجش مهارت های زبانی فارسی آموزان استفاده کرد.