فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
209-230
حوزههای تخصصی:
چنانچه به پیشینه مطالعاتی که بر روی برخی از گونه های زبان های ایرانی صورت گرفته نگاهی بیاندازیم، اینگونه به نظر می رسد که کشش جبرانی در برخی از گونه ها تأثیری دوگانه دارد. کشش جبرانی به فرایندی اشاره دارد که طی آن به جبران یک واحد وزنی حذف شده، واحدی دیگر کشیده می شود و به این صورت ساختار مورایی هجا حفظ می شود. در پژوهش های پیشین اینگونه مطرح شده که کشش جبرانی بسته به واکه هدف کوتاه، گاهی با افزایش کمیّت و گاهی با جایگزین کردن آن با واکه کشیده [ɑ] وزن هجا را حفظ می کند. در پژوهش حاضر علّت تغییر کیفی واکه ها در این بافت بررسی شد. بررسی ها نشانگر آن بود که آن دسته از همخوان های پایانه که سبب تغییر در واکه می شوند در طبقه طبیعی همخوان های [حلقی] جای می گیرند و مشخصه مشترک آنها [ریشه زبان پس رفته] است. این همخوان ها طی فرایند همگونی حلقی شدگی مشخصه [ریشه زبان پس رفته] خود را به واکه مجاور گسترش می دهند و سبب تولید آن در جایگاهی افتاده تر و پسین تر شبیه به جایگاه [ɑ] می شوند. ازآنجاکه بافت رخداد این دو فرایند مذکور مشابه است، بررسی تعامل آنها نشان می دهد که در ابتدا، با عملکرد فرایند همگونی حلقی شدگی هسته هجا به واکه ای دومورایی بدل می شود. از آنجا که همخوان های [حلقی] تمایل به حذف شدن از پایانه دارند، به دنبال حذف آنها مورایی سرگردان ایجاد می شود. باوجوداین، دیگر زمینه برای عملکرد فرایند کشش جبرانی برچیده شده است، چرا که واکه کوتاه پیش از همخوان حذف شده به واکه ای دومورایی بدل شده که دیگر توان دریافت مورای سرگردان را ندارد.
«چوب واژه ها» در گویش باصری فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
253-176
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایل مورد توجه زبان شناسان و به طور اخص گویش شناسان، بررسی و ثبت و ضبط گویش های بومی به عنوان بخشی از میراث فرهنگی جامعه است. پژوهش حاضر در قالب رویکردی توصیفی به بررسی چوب واژه ها و نامگذاری دست سازهای چوبی در گویش باصری فارس، به عنوان یکی از گویش های ایرانی جنوب غربی، می پردازد. داده های پژوهش با تکیه بر مطالعه میدانی و بر اساس مصاحبه با ده نفر گویشور بیسواد یا کم سواد زن و مرد ایل باصری گردآوی شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد چوب واژه ها و به کارگیری آنها در بافت معنایی متفاوت از زبان فارسی معیار از ویژگی های بارزگویش باصری به شمار می رود. عموما" باصری ها ابزار چوبی را در حوزه های قالی بافی، دامداری، پخت و پز، و برپا کردن چادر استفاده می کنند. بنابراین، برای این ابزار نام هایی را به کار می برند که کمتر در زبان فارسی معیار شنیده می شود. تصاویر برخی از دست سازهای چوبی نیز در مقاله ارائه شده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند مورد استفاده زبان شناسان،گویش شناسان و علاقه مندان به زبان فارسی قرار بگیرد.
Designing Online English Academic Program at Private Universities in Bangladesh: Issues and Challenges
حوزههای تخصصی:
This study is an attempt to determine problems and prospects associated with designing a fully online English program at private universities in Bangladesh and it reflects the experiences of faculty members and students who have participated in fully online semesters in private universities. It acknowledges that online education is no more a fantasy that receives criticisms at the beginning rather it is becoming a part of equal learning opportunity in global education where learners can carry out the desire for knowledge from any corner of the world. This paper aims at analyzing important factors and potential challenges regarding online English academic program in private university context in Bangladesh as the online academic program is becoming part of higher education around the world and COVID-19 has transformed all English programs into virtual classrooms and Bangladeshi private universities are performing the pioneering role in online education at this time of the pandemic. This study considers that traditional teaching-learning habits are challenging for online learning acculturation of learners in Bangladesh and it attempts to explore cultural contexts of online learning. It addresses the concept of research-based approaches that are required for an effective and quality e-learning environment which can be rightfully compared to face-to-face learning. Both qualitative and quantitative methods are followed for conducting this research and secondary data collection sources are also used to determine the impact of the teacherless classrooms in different settings. It represents data collected from 145 students and 20 teachers at five private universities in Bangladesh through questionnaire, interview, and focus group discussion. It reveals that online programs have many challenges but proper research based-policy and need-based programs can bring futuristic changes in higher education. Based on findings from collected data, some practical and pedagogical recommendations are discussed and some proposals are included for future research.
نشانه شناسی فرهنگی رمان رهش با تکیه بر رمزگان های بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
100 - 123
حوزههای تخصصی:
رهش آخرین رمان رضا امیرخانی است. او در این رمان به موضوع توسعه نامتوازن تهران پرداخته است. این رمان مانند سایر آثار امیرخانی به چاپ های متعدد رسید و جایزه ادبی جلال آل احمد را نیز نصیب خود کرد؛ نکته ای که ضرورت نقد و بررسی آن را نشان می دهد. از این رو، هدف مقاله حاضر این است که با استفاده از نظریه رمزگان بارت به تحلیل نشانه شناختی این رمان پرداخته شود. برای این کار ابتدا رمزگان های پنج گانه، با تأکید بر رمزگان های معنایی، نمادین و فرهنگی، در واحدهای خوانش برگزیده تحلیل و بررسی می شود. سپس به نقد این متنِ واسازی شده با نگاهی به مفهوم ایدئولوژی پرداخته می شود تا به حقیقت مادی پنهان در متن دست یازیم. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که روش بارت، در صورتی که با خوانشی فرامتنی همراه شود قادر است پرتوی بر زوایای پنهان و تاریک متن بیفکند. برای مثال، تقابلی تکرارشونده در رمان حول مضامین طبیعت/شهر، پاکی/آلودگی و سنت/تجدد از همان سطرهای نخستین رمان شکل می گیرد و تا پایان ادامه می یابد و تقویت می شود. تقابلی که بدیهی و طبیعی انگاشته می شود و تردید در آن روا نیست. نیز معلوم شد که راوی داستان با ایجاد تقابل های کاذب میان شخصیت های سیاه و سفید، سعی در پوشاندن بخشی از واقعیت و گاهی واژگونه نشان دادن آن دارد. ویژگی هایی که رهش را تبدیل به متنی ایدئولوژیک می کند.
انطباق خوشه همخوان آغازین در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر شکسته شدن خوشه های همخوان آغازین در وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی را برای انطباق با الگوی هجایی این زبان بررسی می کند. الگوی هجایی زبان ترکی آذربایجانی CV(C)(C) است. به این معنی که وجود آغازه در این زبان ضروری است؛ ولی حضور خوشه همخوان در آغازه هجا، غیرمجاز است و محدودیت *COMPONS از اولویت بسیار بالایی برخوردار است. پس اگر واژه ای با آغازه پیچیده وارد این زبان گردد، خوشه همخوان آغازین باید شکسته شود و با الگوی هجایی این زبان منطبق شود. این عمل با اعمال فرایند درج واکه صورت می گیرد که به دو حالت است: درج واکه آغازی و درج واکه میانی. درخصوص تعیین محل درج واکه اینکه درج میانی باید باشد یا آغازین، نظرات متعددی مطرح شده است. پس از بررسی نظریه های مختلف دراین زمینه، این گونه نتیجه گیری شد که در زبان ترکی آذربایجانی شکستن خوشه همخوان آغازین صرفاً براساس نظریه فلیچ هکر (2001، 2005) قابلِ تبیین است که بیان می کند محل درج براساس بیشترین شباهت ادراکی بین درون داد و برون داد پس از درج واکه تعیین می گردد. در پایان، فرایند درج و محل درج در چارچوب نظریه بهینگی تبیین و بررسی شد که این نظریه به درستی از عهده تبیین مسائل برآمد.
بررسی تأثیر بهزیستی بر خودپنداره و توسعه حرفه ای با میانجیگری جنسیت و تجربه تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
457 - 476
حوزههای تخصصی:
در کنار جنبه های شناختی یادگیری زبان، سایر عوامل می توانند شکست/موفقیت عمومی آموزش زبان را توضیح دهند. بدلیل کم توجهی به عوامل عاطفی در یادگیری زبان، بررسی این عوامل امری دشوار بنظر می رسد. محققان حوزه روانشناسی در مطالعات روانشناختی خود در مقایسه با احساسات مثبت بیشتر احساسات منفی مانند غم و عصبانیت را نظر گرفته اند و این عناصر را در ارتباط با زبان آموزان مورد بررسی قرار داده اند. از این رو، نقش عواطف مثبت به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است، به ویژه در مورد مدرسان زبان انگلیسی. پژوهش حاضر با میانجیگری جنسیت و تجربه تدریس سعی در بررسی تأثیر بهزیستی بر خودپنداره و توسعه حرفه ای دارد. بدین منظور 220 مدرس زبان انگلیسی مرد و زن مقطع مهارتی پیشرفته با حداقل 5 سال سابقه بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه بهزیستی PERMA توسعه یافته توسط باتلر و کرن (2016)، توسعه حرفه ای (PD) طراحی شده توسط افشار و قاسمی (2018) و پرسشنامه خودپنداره رابسون (SCQ) تهیه شده توسط رابسون (1989) بود. پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) و روایی (روایی محتوایی) پرسشنامه ها تضمین شد. داده های جمع آوری شده بر اساس تحلیل همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از SPSS 24.0 و Amos 8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که هیچ رابطه ساختاری معناداری بین بهزیستی و توسعه حرفه ای با میانجیگری جنسیت و تجربه تدریس وجود ندارد. یافته های این پژوهش پیامدهای نظری و عملی مهمی برای معلمان، روانشناسان مدارس، مربیان معلمان، طراحان برنامه درسی و پژوهشگران دارد.
سرنام پنداری و ریشه شناسی شاعرانه (معرفی و توصیف دو هنرسازه تازه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره انواع هنرسازه ها در آثار ادبی گوناگون نوشته های بسیاری به چاپ رسیده است، اما ازآنجاکه هنر و هنرسازه ها را نمی توان محدود کرد، پژوهشگر ادبی هنوز هم می تواند انواع دیگری از این ابزارها را کشف و توصیف کند. نگارندگان در این نوشتار کوشیده اند به دو هنرسازه بپردازند که ظاهرا تاکنون توجه ادب پژوهان را به خود جلب نکرده اند. این دو ابزار عبارت اند از سَرنام پنداری و ریشه شناسی شاعرانه. در سرنام پنداری (تسامحا سرواژه پنداری)، شاعر/ نویسنده می کوشد هر یک از واج ها یا تک نگاره های یک واژه را واج یا تک نگاره آغازینِ واژه ای دیگر بپندارد و با این کار واژه بسیط را سرنام تلقی کند. درواقع با این حسن تعلیل، به صورتی هنری معانی دیگری به معنای اصلی واژه افزوده می شود که در ساختمان و ریشه آن واژه وجود ندارد. در ریشه شناسی شاعرانه (هنجارگریزی ریشه شناختی)، شاعر/ نویسنده برای واژه ریشه ای می سازد تا معنای موردنظر خود را بدان واژه تحمیل کند. برخلاف ریشه شناسی عامیانه، ریشه شناسی شاعرانه کاملا آگاهانه است. اطلاعات این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق نگارندگان توصیفی تحلیلی است.
تحلیل انتقادی منظومه های «آقادار» و «فوخوس» شیون فومنی براساس ویژگی های گفتمانی و دال های ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های نمادین شیون فومنی مملو از دال های هدفمند ارزشی گفتمان ساز مؤلف است. در دو منظومه «فوخوس» و «آقادار» شاعر از انواع نمادها جهت برجسته سازی گفتمان ها بهره می برد. کثرت گفتمان ها در این منظومه ها با بهره گیری از دال های ارزشی، محققان این پژوهش را به این امر ترغیب می کند که با برشمردن ویژگی های گفتمانی هریک از این آثار به ابعاد وسیعی از جهان بینی های ادراکی دست یابند. ازاین رو، رویکرد انتقادی لاکلائو و موفه، مدل پیشنهادی جهت بررسی دال شناسی ارزشی شخصیت های نمادین در این دو منظومه است. با استناد به داده های متنی منظومه ها، انواع دال های هدفمند با بهره گیری از روش کیفی شناسایی شد و در نهایت، کاربست مدل انتقادی نامبرده بر دو منظومه، یافته هایی را دربر داشت: منظومه آقادار علاوه بر پنج گفتمان اصلی از دو گفتمان فرعی انسان شناختی و طبیعی نیز بهره می برد. از نتایج دیگر این پژوهش، چرخش های گفتمانی است که در این دو منظومه یافت می شود. همچنین با بررسی انواع دال های مرکزی و شناور دو منظومه فوخوس و آقادار، دو دال مرکزی اصلی به ترتیب بختک و ازگیل هستند؛ دال اصلی منظومه فوخوس تک مدلولی، اما دال اصلی منظومه آقادار از منظر دو شخصیت اصلی، دومدلولی است.
مفعول غیرمستقیم در زبان فارسی و روش های بیان آن در زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
111 - 140
حوزههای تخصصی:
مفعول غیرمستقیم یکی از متمم های فعل است. در زبان فارسی مفعول غیرمستقیم، الزاماًیک گروه حرف اضافه ای است و رابطه میان فعل و متمم آن یعنی حاکمیت تنها به وسیله حرف اضافه برقرار می شود. در زبان روسی مفعول غیرمستقیم، الزاماً، گروه حرف اضافه ای نیست و حاکمیت بر آن به دو روش برقرار می شود: 1 حاکمیت توسّط حرف اضافه و حالت دستوری؛ 2 حاکمیت تنها توسّط حالت دستوری. در پژوهش حاضر 10 نقش معنایی مفعول غیرمستقیم زبان فارسی تعیین شده است که عبارت اند از: پذیرنده، بهره ور، زیان دیده، محرک، نتیجه، منبع، موضوع، هدف، وسیله و مشارک / مخاطب. هرکدام از مفعول های غیرمستقیم که دارای یکی از این نقش های معنایی است، متناسب با معنی فعل خود می تواند به وسیله یک یا تعدادی از روش های زیر به زبان روسی بیان شود: 1. حالت مفعولی بدون حرف اضافه که در این صورت مفعول غیرمستقیم زبان فارسی به زبان روسی در نقش مفعول مستقیم قرار می گیرد و فعل آن در زمره فعل گذرا به شمار می آید؛ 2. حالت مفعولی با حرف اضافه «на»، «в» و «про»؛ 3. حالت «به ای» بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «к» و «по»؛ 4. حالت اضافی بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «от» و «у»؛ 5. حالت وسیله ای بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «за» و «с»؛ 6. حالت حرف اضافه ای با حرف اضافه «о».
Iranian Advanced EFL Learners’ Perception of Criteria-Referenced Self-and-Peer Assessment: Benefits and Challenges(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۶, No.۳۳, Fall & Winter ۲۰۲۳
107 - 126
حوزههای تخصصی:
Self-assessment, a form of alternative assessment focusing on learner-centered curricula, autonomy, and needs analysis, has gained prominence recently. Via individual and cooperative self-assessment, EFL learners notice and apply the established standards and criteria that would decide on the accuracy and fluency of their productions, particularly in challenging areas like writing that require detailed forms of assessment. Here, learners’ capacity to self-assess and peer-assess their writings could contribute to their developmental functions. The objective of this study was to explore a specific number of Iranian EFL learners’ perceptions of criteria-referenced self-and-peer assessment in writing through a mixed-method survey. Sixty EFL learners were asked to answer a questionnaire on self-and-peer assessment. Additionally, 15 learners were requested to answer semi-structured interview questions to express their perceptions toward criteria-referenced self-and-peer assessment. For the quantitative phase of the study, a self- and peer-assessment questionnaire developed by Cornelius and Kinghorn (2014) was utilized. The questionnaire's reliability was assessed using Cronbach’s alpha, and content validity was confirmed. For the qualitative phase of the study, the researcher developed and conducted a semi-structured interview with five open-ended questions with validated content. The data related to the quantitative and qualitative phases were analyzed through descriptive statistics including the frequency percentage and content analysis methods, respectively. Results revealed learners had positive perceptions towards criteria-referenced self-and peer assessment in language classes. The findings offer beneficial implications for EFL teachers, learners, test developers, and administrators.
شباهت ها و تفاوت های واژگانی در ترکی رایج درکرمان و ترکی آذری تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
149 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی شباهت ها و تفاوت های واژگانی ترکی رایج در آبادی های ترکی زبانِ شهرستان ارزوئیه در استان کرمان و ترکی آذری گونه تبریزی پرداخته است. پیکره پژوهش از داده های موجود در نرم افزار اطلس ملی زبانی ایران اقتباس شده است؛ اطلس زبانی ایران که در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در حال تدوین است. این داده ها، به وسیله پرسشنامه ای مشتمل بر 105 واژه و پاره گفته و 36 جمله به روش مصاحبه رودرو از گویشوران ترکی زبان ساکن در آبادی های ترک زبان شهرستان ارزوئیه در استان کرمان گردآوری شده اند. پیکره این پژوهش شامل 860 واژه است. داده ها بر اساس مبنای نظری پژوهش، توصیف و تحلیل شده و با واژه های ترکی آذری گونه تبریزی مقایسه شده اند. مبنای مقایسه برای ترکی آذری، شمّ زبانی نگارنده و فرهنگ های ترکی است. ترکی رایج در شهرستان ارزوئیه استان کرمان، از جنبه واژگانی، شباهت های بسیاری با ترکی آذری گونه تبریزی دارد. تفاوت های واژگانی بین این دو گونه ترکی ناشی از معادل هایی است که گویشوران تحت تأثیر زبان فارسی محلی رایج در آن منطقه در گویش خود به کار می برند. به سبب آنکه هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت های واژگانی بین این دو گونه ترکی است، تفاوت های آوایی در این معادل های واژگانی، نادیده انگاشته می شوند. به طور کلی، شباهت های بسیار زیادِ معادل های واژگانی در زبان ترکی رایج در آبادی های ترکی زبانِ شهرستان ارزوئیه استان کرمان با معادل های زبان ترکی آذری گونه تبریزی، نشان می دهد که ترکیِ رایج در منطقه مورد بررسی، همانند ترکی آذری گونه تبریزی از شاخه اوغوز در خانواده زبان های ترکی تبار است.
Examining Attribute Relationship Using Diagnostic Classification Models: A Mini Review
حوزههای تخصصی:
Diagnostic classification models (DCMs) have recently become very popular both for research purposes and for real testing endeavors for student assessment. A plethora of DCM models give researchers and practitioners a wide range of options for student diagnosis and classification. One intriguing option that some DCM models offer is the possibility of examining the nature of the interactions among the attributes underlying a skill. Attributes in second/foreign language (L2) may interact with each other in a compensatory/non-compensatory manner. Subskill/attribute relationship has been studied using diagnostic classification models. The present study provides a mini review of the DCM studies on the attribute relationships in L2 reading, listening, and writing. The criteria based on which interaction between the attributes have been inferred are reviewed. The results showed that the majority of DCM studies have investigated reading comprehension and more studies are required on the productive skills of writing and speaking. Furthermore, suggestions for future studies are provided.
Structural Equation Modelling of the Relationship Between EFL Learners'''' Language Structural Equation Modelling of the Relationship Between EFL Learners' Language Mindset and Individual Attributes: The Case of Self-efficacy, Autonomy, Critical Thinking(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۷, ۲۰۲۳
71 - 85
حوزههای تخصصی:
This study aimed at exploring a host of objectives: it examined whether self-efficacy, learner autonomy, and critical thinking play a significant part in predicting EFL learners'' language mindset. Moreover, it inspected the direct and indirect relationships among all the above-mentioned variables. To achieve these purposes, a correlational survey design was used; survey questionnaires (Motivated Strategies for Learning Questionnaire (MSLQ), Learner Autonomy Questionnaire, California Critical Thinking Skills Test (CCTST), and Language Mindsets Inventory (LMI) were administered to more than 700 male and female intermediate EFL learners selected through convenient sampling from several language institutes in Isfahan, Iran, and the required data were collected and statistically analyzed by path analysis in the SmartPLS environment. The obtained results showed that all the variables are partially related to language mindset. However, the significant relationship with mindset was that of self-efficacy. This finding has useful implications for language teachers. Growth mindsets must be captured and modeled by them for the proper implementation of mindset interventions so that learners can understand their flexible capacities as a reflection of their efforts. They can also develop attitudes and behaviors in the learner that will help them succeed in life. Learners who undergo a growth mindset intervention to increase self-efficacy will benefit from greater academic success and commitment to learning.
اصل توالی رسایی و همنوایی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
223 - 250
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در چارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی(2004) و با استناد به شواهدی از «اصل توالی رسایی» در زبان فارسی به بررسی موضوع همنوایی در این زبان می پردازد. اصل توالی رسایی یک الگوی همگانی در ترتیب قرارگرفتن اجزاء درون هجاست که به موجب آن درجه رسایی در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده آغازه، سیر صعودی و در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده پایانه، سیر نزولی دارد. در برخی موارد برای دستیابی به این اصل چند فرایند واجی مختلف باهم همنوا می شوند. در نظریه بهینگی، همنوایی نشاندهنده وحدت عملکردی چند فرایند واجی مختلف است که هدف ساختاری یکسانی را دنبال می کنند. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی است، 204 واژه با ساختار هجاییCVCC که در آنها اصل توالی رسایی نقض شده است به شکل کتابخانه ای و میدانی مورد مطالعه قرار می گیرند. با بررسی داده ها، ابتدا استدلال می شود که چگونه قواعد اشتقاقی نمی توانند ابزاری برای نشان دادن وحدت عملکردی فرایندهای واجی مختلف باشند و سپس در چارچوب نظریه بهینگی و از طریق ترسیم تابلوهای بهینگی نشان داده می شود که چگونه برخی فرایندهای واجی مختلف در زبان فارسی(مانند حذف، درج، قلب، ...) علی رغم اینکه به تغییرات متفاوتی منجر می شوند ولی به جهت دستیابی به اصل توالی رسایی با هم همنوا شده و یک هدف واحد را دنبال می کنند. همچنین در این پژوهش مشخص می شود علی رغم یافته های پژوهش های پیشین که اِعمال اصل توالی رسایی در زبان فارسی را فقط مختص هجاهای دارای واکه بلند می داند، این اصل در بسیاری از هجاهای دارای واکه کوتاه هم صدق می کند.
آشپزی در فرهنگ و گویش مردمان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشپزی یکی از نمودهای تمدن و فرهنگ در هر قومیتی است و مطالعۀ شیوههای پختوپز و آیینها و باورهای درآمیخته با آن قدمی برای درک و شناخت بخشی از فرهنگ آن قومیت است. هدف از مقاله پیشرو شناخت آن گوشه از فرهنگ پرمایة مردمان بوشهر است که در آشپزی بومی و سنتی آنان جلوهگر میباشد. همچنین، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به آشپزی در گویش بوشهری به منظور حفظ آن از فراموشی و نابودی از دیگر اهداف این پژوهش بهشمار میآید. دادههای این مطالعه به دو روش میدانی و کتابخانهای گردآوری شده و جامعۀ آماری، سالخوردگان کمسواد ساکن شهرستان بوشهر میباشند. آنچه در این نوشتار آمده، دربرگیرندۀ عادتهای غذایی مردمان بوشهر، آیینهای گرهخورده با آشپزی، توصیف غذاها، نانها، شیرینیها و حلواهای محلی همراه با فهرستی از نام ابزارها و اصطلاحات آشپزی رایج در گویش بوشهری است. فرهنگ آشپزی بوشهری همانند دیگر فرهنگها تحت تأثیر شرایط زیست بومی و اقتصادی قرار دارد و بازتابندۀ باورهای دینی و آدابورسوم ملی و نیز نمایانگر دیرینگی این قوم است. از آنجا که این فرهنگ امروزه در حال فراموشی است، هرگونه تلاش برای شناساندن و پاسداری از آن بایسته و ارزشمند میباشد.
بررسی کمّی تغییر رفتار اجزای فعلی در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همکردهای فعل مرکب یا بخش فعلی موجود در عبارت های فعلی، خودشان فعل های قاموسی ساده ای بوده اند که معمولا در این نقش جدید در معنای اصلی به کار نمی روند. این پژوهش به دنبال مشخص کردن این است که چه افعالی در زبان فارسی نو این روند را طی کرده اند و کدام دسته از آنها حضوری باثبات تر و کدام دسته گرایشی قوی تر داشته اند تا در ساخت های فعلی جدید نیز به شکلی زایا در این نقش حضور یابند. برای مشخص شدن این موضوع از یک معیار کمّی آماری به نام «ضریب تغییر» استفاده شده است. با استفاده از این معیار، رتبه بندی جدیدی برای این نوع افعال ترتیب داده شد که بازنمودی عددی از تغییر رفتار آنها را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد فعل «زدن» بیشترین تغییر رفتار را نشان می دهد و بسیار به مشارکت در ساخت های فعلی جدید تمایل نشان داده و فعل «داشتن» پایدارترین رفتار را داشته است .
حافظ و سمبولیست های «باشنیا»ی پیتربورگ: بررسی کاربرد نمادها و واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمبولیسم از مکاتب برجسته اوایل سده بیستم میلادی در ادبیات روسیه است که برخی از نمایندگان آن با الهام از عرفان و آموزه های شاعران سرزمین ایران کهن، از جمله حافظ آثار برجسته ای خلق کردند. ویچیسلاف ایو'انِف و میخائیل کوزمین، دو تن از نمایندگان این مکتب، از اعضای فعال انجمنی بودند که در سال 1905 توسط ایو'انِف و در آپارتمان او و به افتخار حافظ، با نام مریدان حافظ تأسیس شد. این محفل که به باشنیا (گنبد) معروف است، مهمترین مرکز ادبی و فلسفی دوره خود به حساب می آمد. اعضای انجمن از دوستداران حافظ بودند و آموزه های حافظ در این مکان منبع الهام اشعار عرفانی شد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی واحدهای زبانی و واژگانی است که ایو'انِف و کوزمین در ارتباط با اندیشه های حافظ و عرفانش در اشعار خود به کار برده اند. تلاش شد تا به این پرسش ها پاسخ داده شود: شاعران مکتب سمبولیسم روسی اشعار حافظ را چگونه درک می کردند؟ از کدامیک از عناصر زبانی حافظ برای بیان اندیشه های خود بهره جسته اند و از چه واحدهای زبانی و واژگان مشترک استفاده کرده اند؟ با بررسی اشعار ایو'انِف و کوزمین در ارتباط با موضوع مورد بحث، به این نتیجه دست می یابیم که علی رغم تفاوت های فرهنگی و زبانی، آنها در اشعارشان نمادهای شرقی و غربی را درهم آمیخته اند و مانند حافظ برای بیان اندیشه های هستی شناسی تلفیقی از واژگان زمینی و متافیزیکی، نماد، تضاد، استعاره، واژگان چندمعنایی و مفاهیم پارادوکسی را به کار گرفته اند. واژگان به کار رفته در اشعارشان نیز مانند اشعار حافظ، مفاهیم عشق، گفت و گو، دعوت به اتحاد میان ملل و ادیان، «دیگر ستایی» و همچنین درک زیبایی جهان هستی را دربرگرفته است.
بررسی افعال مرکب پی بستی در منابع آموزش زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال مرکب پی بستی زبان فارسی یکی از مباحث مورد توجه محققین در حوزه زبان شناسی و دستوریان است. وجه مشترک نظرات مختلف درباره این افعال، شکل صرف این افعال است که تاکنون پژوهشی آموزشی در خصوص این افعال صورت نگرفته است. لذا تحقیق در خصوص آموزش این دسته از افعال خود ضرورت ویژه ای دارد و می تواند گام موثری در جهت تسهیل دستیابی به اهداف و پیشبرد آموزش زبان فارسی باشد. مقاله حاضر از جنبه آموزشی به بررسی این افعال پرداخته است. این مقاله به بررسی چهار منبع آموزش زبان فارسی احمد صفار مقدم، یدالله ثمره، زبان فارسی عمومی ضرغامیان و دستورکاربردی فاطمه جعفری(1392) در خصوص چگونگی معرفی و آموزش افعال پی بستی زبان فارسی پرداخته است.هدف از انجام پژوهش حاضر این بوده است که آیا با توجه به جایگاه افعال پی بستی مرکب، در منابع آموزشی زبان فارسی توجه ویژه ای به آن ها شده است و در صورت چنین توجهی در چه دسته ای قرار داده شده اند. بررسی انجام شده نشان داد که این افعال از لحاظ آموزشی مورد توجه قرار گرفته اند و به صورت جداگانه ای نسبت به دیگر افعال در مباحث آموزشی مطرح شده اند. در این راستا توصیف کمی و کیفی آموزش این افعال از لحاظ تنوع و تعداد آموزش این افعال در کتب ذکر شده آورده شده است.
بایگانی اسناد پهلوی هستیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار پس از ذکر تاریخچه کوتاهی از مجموعه اسناد پهلوی، روند تاریخ گذاری و محل کشف آنها، سه سند با نام های ناشناخته شماره 2، برکلی20 و برکلی223 بررسی می شود. فیلیپ ژینیو و دیتر وبر پیش تر این اسناد را یا واژه هایی از آنها خوانده و به زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی ترجمه کرده اند. ابهام های فراوان موجود در خط پهلوی تحریری و ویژگی های جوهر و قلم به کار رفته در اسناد در کنار پیچیدگی شناخت دست خط و شیوه کتابت کاتبان کار بررسی و خوانش این اسناد را بی اندازه دشوار و بازبینی آنها را ناگزیر می کند. بر همین اساس، در این مقاله برای برخی از واژه ها خوانش و معنی تازه ای پیشنهاد می شود. افزون براین در هر سه سند، ساختار اضافی خاصی وجود دارد که کلید دریافت نکته اصلی اسناد است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این نوشته این ساختار اضافی بازشناسی، تجزیه و تحلیل و به بازمانده های آن در برخی زبان های شمال غربی اشاره می شود.
مفهوم واژه ی پارسی باستان bāji-در منابع دوره ی هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی ملل bāji- پرداز مندرج در کتیبه های هخامنشی، با فهرست هرودوت از شهربی های خراج گزار و نیز برداشت متاخر از مفهوم واژه ی باج/ باژ در فارسی میانه و نو، سبب شده که bāji-، غالبا در معنای خراج و گزیتی در نظر گرفته شود که به صورت موظفی پرداخت می شده است. با این حال، بررسی دقیق تر منابع دوره ی هخامنشی و به ویژه بند ششم از سنگ نبشته ی داریوش اول در نقش رستم DNb و رونوشت ایلامی آن و همین بند از کتیبه ی XPl، در پرتو نوشته های یونانیان و الواح ایلامی بارو و اسناد آرامی، اختیاری بودن bāji- را، حداقل در اوایل دوره ی هخامنشیان، پررنگتر می کند. آنچه که از کتیبه ی DNb برداشت می شود اینکه، bāji- در حد توان و استطاعت پرداخت می شده و غالبا با هدیه ای متقابل از سوی شاه همراه می شده است. فرایند ثبت و ضبط دقیق bāji- و هدیه، همچون صورت های الزام آور از خراج و مالیات، به تدریج تمایز این دو نوع پرداخت را از جهت وظیفه از میان برده است. با این حال، همین تمایز اولیه سبب شده است که حداقل بخشی از پرداخت های شهرب ها و طبقات فرادست به خزانه، در قالب کالاهای نفیس و هنرمندانه صورت گیرد که می توان آن را، یکی از عوامل گسترش هنرهای ایرانی در دوره ی هخامنشیان دانست.