فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۰۱ تا ۵٬۰۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
هندسه ی زبانی سوره ی حمد
حوزههای تخصصی:
سخن از ساختار زبانی سوره ی حمد جدا از مسایل گسترده ی تفسیری که در تاریخ فرهنگ دینی پررنگ و ارج است، جستاری روش مند را با رویکردهای نوین در حوزه ی زبان و ادب ارایه می نماید. خاستگاه این روش همان جایی است که به جای تفصیل، اجمال را برمی گزیند و به جای ساختارهای انتزاعی و ذهنی از هندسه ی حسی و عینی پرده برمی دارد؛ یعنی بنای این نوشتار بر اساس طرحی از سه حوزه ی سپاس و ستایش و نیایش است که قطعاً در ساختار زبانی سوره ی حمد دیدنی و آموختنی است. بی گمان با روشن شدن پیکره ی زبانی سوره ی حمد دلایل برتری و نیکومنظری این سوره و پایگاه آن در گفتمان دین مدارانه و نقش بی بدیلش در راز و نیاز و نماز آشکارتر می گردد. نخستین تجلی گاه این هندسه ی زبانی در آیه ی تسمیت یا بسم اﷲ الرّحمن الرّحیم است که سپاس یزدان با نیایش درهم می آمیزد و گفتار و رفتار دین باوران را سامان می بخشد. شش درنگ این مقاله همه پیرامون شرح سه ضلع اثرگذار در بافتار معنایی و زبانی سوره ی حمد است که یک به یک در چهارچوب اندوخته های زبان عرفان و عرفان زبان از راه می رسند و ادب پژوهان را مخاطب خویش قرار می دهند.
بررسی تفاوت های سبک نحوی زنانه و مردانه در اثر سووشون دانشور و سه تار آل احمد
منبع:
رخسار زبان سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
۱۲۴ – ۱۰۷
حوزههای تخصصی:
توجه به جنسیت و رابطه آن با زبان اثر، از مباحث مهم در حیطه سبک شناسی است. پژوهشگران بسیاری بر این باورند که بین سبک نویسندگان زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است تا ویژگی های سبک نحوی دو اثر سووشون دانشور و سه تار آل احمد به عنوان دو نمونه منتخب از نویسندگان زن و مرد مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی نظام مند، در مجموع 10 صفحه از آثار برگزیده شد. سپس تفاوت های نحوی آن ها استخراج شد و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد دانشور به لحاظ دستوری از جملات ساده تر و کوتاه تری استفاده کرده است. از حیث مفهوم، میزان کاربرد جملات خبری، پرسشی و عاطفی در هر دو اثر تقریبا یکسان بوده است، اما جملات امری، در نوشته دانشور بیشتر به چشم می خورد. همچنین کاربرد جملات همپایه، ناهمپایه، پایه و پیرو در هر دو اثر تقریباً مشابه است. البته باید در نظر داشت که دانشور بیشتر از آل احمد، فعل و فاعل جملات را حذف کرده است. در نهایت، مشخصه ای که می توان با قطعیت به جنسیت نویسنده ربط داد این است که کاربرد جملات ساده و کوتاه، مختص نویسنده زن است و نوشتاری که بیشتر مقید به دستور و منظم تر نوشته شده است، مختص نویسنده مرد است.
تحلیل گفتمان پیکره - بنیاد ترانه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر تحلیل و مقایسه ترانه های فارسی موسیقی پاپ است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و چارچوب تحلیل الگوی بیکر (2006) می باشد که مبتنی بر تلفیق دو حیطه تحلیل گفتمان و زبان شناسی پیکره -بنیاد است. متغیرهای مستقل پژوهش ژانر ترانه، جنسیت ترانه سرا و زمان ترانه و متغیرهای وابسته تفاوت های واژگانی می باشند. فرضیه های پژوهش به این شرح هستند: ژانر ترانه تأثیر معناداری بر انتخاب های واژگانی در ترانه های فارسی دارد، جنسیت ترانه سرا بر انتخاب های واژگانی ترانه های فارسی تأثیر معنی داری دارد. تعلق ترانه به دوران پیش یا پس از انقلاب بر انتخاب های واژگانی ترانه های فارسی تأثیر معنی داری دارد. جامعه آماری کلیه ترانه های فارسی موسیقی پاپ در دو ژانر اجتماعی و عاشقانه است و حجم نمونه پیکره ای متشکل از 1000 ترانه می باشد که با استفاده از نرم افزار تحلیل پیکره ای ورداسمیت و نیز نرم افزار آماری SPSS تحلیل شده است. نتایج نشان می دهند که ترانه های عاشقانه و اجتماعی به لحاظ واژه های پربسامد، کلیدواژه ها و باهم آیی ها تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. جنسیت ترانه سرا بر گزینش های واژگانی تأثیر معناداری دارد. بررسی واژگانی ترانه های پیش و پس از انقلاب حکایت از معناداری تأثیر متغیر زمان ترانه بر واژه های دو پیکره دارد. بنابراین هر سه فرضیه تأیید می شود.
نظام ارزشی گفتمان در غزلیات قلندری حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل قلندری که با محور مبازره با ریا در ادب فارسی ظاهر شد، در شعر حافظ با شگردها و ظرایف هنری خاصی همراه می شود. در این دسته از غزلیات با درهم ریختن ارزش های معمول و عرف پسند، گونه های ارزشی متفاوتی شکل می گیرد. نظر به اهمیت نظام ارزشی حاکم بر این دسته از اشعار و جایگاه برجستة آن در تولید و تحول معنا، این پژوهش به بررسی و تحلیل این جنبه از گفتمان نظر دارد. نتایج این بررسی نشان می دهد حافظ با دنبال کردن ارزشی مرامی- سلوکی درپی نقد اجتماع و صوفی مآبان ریاکار زمان برمی آید. طرح فضای تنشی در گفتمان غزلیات قلندری به تولید ارزش منجر می شود؛ به گونه ای که در گفتمان این دسته از اشعار هم پیوندی مستقیمی میان فشاره و گسترة گفتمانی برقرار است. سخن گفتن از مستی، می نوشی و نظر به ساقی و معشوق زیبارو فشردگی احساس را در غزل تقویت می کند و حضور دیگری به بسط گسترة شناختی منجر می شود. در گفتمان قلندری، ارزش ها درون نظامی تراارزشی قرار دارند و به این ترتیب، جریان ارزش پیوسته درحال جابه جایی و انتقال است و به این ترتیب، کل جریان زبان را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به سیالی و پویایی ارزش های حاکم بر اشعار قلندری حافظ، در پژوهش حاضر، نظام ارزشی حاکم بر گفتمان این دسته از اشعار و چگونگی معناآفرینی از طریق خلق این ارزش ها بررسی می شود.
The Lyrical Sensibility in English Nature Writing: An Appraisal Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract: This study explores emotive language in lyrical nature writing from the perspective of ecolinguistics in four nature textbooks. In fact, embodied mind style is explored by considering emotive language as a linguistic phenomenon that can inject into the readers' minds the sensorial, emotional, and psychological experiences of the lyricist. The interrogation of emotive language is based on Attitude subsystem of Appraisal Analysis, which consists of Affect, Judgment, and Appreciation (Martin & White, 2005). The analyses of the linguistic portrayal of Affect -based on the modified Affect system sub-categories, including Un/Happiness, Dis/Satisfaction, In/Security, Dis/Inclination, and Surprise -revealed the prevalence of Insecurity in the textbooks by contemporary nature writers and Happiness in the textbooks by their predecessors. Moreover, the Judgement and Appreciation analyses suggest that moral sentiment and aesthetic emotion are indispensable parts of lyrical nature writing that can awaken humility and sympathy in the minds and hearts of the readers.
تکوا ژ تصر یفی «ی» و کارکرد آن در گذر تاریخی فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
163 - 179
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی کارکرد پسوند تصر یفی «- ی» در فارسی نو اختصاص دارد. هدف مقاله شناخت مفاهیمی است که در فارسی متقد م با این تکوا ژ کد گذاری شده و تغییراتی که اکنون در آن صورت گرفته است؛ به علاوه علت تغییر و تشخیص عنصر یا عناصر زبانی جایگزین آن را نیز پیگیری می کند. نتیجه مطالعه حاکی از این است که تکوا ژ مورد بررسی در موارد ی که بیانگر دو مقوله دستوری نمود تکرار شونده و وجه شامل وجوه التزامی، شرطی، تمنا یی و خیالی بوده دستخوش تغییر گردیده است. نشانه جایگزین آن در مقوله نمود پیشوند «می» است که علاوه بر بیان نمود ناقص، نقش جدید نمود تکرار شونده را نیز یافته و به خاطر پذیرش نقش دستوری تازه، معین فعل «داشتن» هم برای تقویت نقش اولیه اش دستوری شده است. نشانه جایگزین آن در مقوله وجه نیز صورت انتزاعی وجه التزامی است بدین معنا که کارکرد یک و ند صوری و آوایی به یک مقوله انتزاعی واگذار گردیده است. علت این تغییرات را نیز باید در فرایند دستوری شدگی جستجو کرد چون طی آن، در صورت نمودی، پیشوند «می» علاوه بر حفظ نقش پیشین خود، نقش جدید نیز پذیرفته و دستوری تر شده و در صورت وجه نمایی، یک مقوله دستوری، دستوری تر و انتزاعی تر گشته است.
The Structural Invariance of a Model of Washback to Test Takers’ Perceptions and Preparation: The Moderating Role of Institutions(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۶, Issue ۴, winter ۲۰۱۸
171 - 201
حوزههای تخصصی:
Test washback is held to be complicated and multifaceted in that a host of cultural, social, individual, test, and institutional factors are involved in shaping it. Thus far, the majority of washback studies have had as their focus the role of teachers in test washback or washback to teachers. How educational environments or institutions might function in isolation or in interaction with other factors in shaping washback to the learners and test takers has not received adequate research attention. The current study examined the mediatory role of academic institutions in washback to learners' perceptions of test content and test preparation. To this aim, 86 senior English students from two universities, one a top tier and the other a low tier one, completed two questionnaires: one on test takers' preparation practices including test analysis, test taking skills, drilling target skills, and socio-affective strategies; and the other on test takers' construal of test demands and uses as well as their expectation of success on the test. The data analyzed through partial least squares structural equation modeling revealed that a washback model based on expectancy-value theory explains a moderate amount of variance in test preparation. Further, for test takers from the low tier university, favorable perceptions of test content were associated with more value placed on test taking. However, Multi-group analysis pointed to group-invariance of the model across the two institutions, indicating a lack of strong evidence for the mediatory role of educational environments in washback to test takers’ perceptions and preparation.
Contextualizing Grammar Instruction through Meaning-Centered Planned Pre-emptive Treatment and Enhanced Input in an EFL Context(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۰, Spring & Summer ۲۰۱۷
72 - 91
حوزههای تخصصی:
This study has aimed to compare the effects of two types of form-focused instruction, i.e. de-contextualized focus-on-forms instruction versus meaning-centered contextualized focus-on-form instruction, on the development of grammatical knowledge of Iranian high-school students. Two groups of male high-school first graders participated in this study. One group was taught through de-contextualized deductive grammatical explanation, while the other group received enhanced input and contextualized grammar instruction embedded in meaning-centered activity based on dialogs. The results indicated that de-contextualized instruction as it is normally practiced in high-school contexts failed to promote successful use of the auxiliaries <em>do, does, </em>and<em> did</em> in a written production test. In contrast, adding the design features of meaning-based contextualization and enhanced input to instruction did result in better performance on a written production grammar test involving the use of the auxiliaries under study. In the delayed posttest, contextualized meaning-based instruction appeared to have a durable effect, but the effect was not significant enough to warrant any claim for the durable superiority of this form of instruction.
توصیف دستگاه فعلی گویش کُرْتَه رایج در قلعه گنج (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلعه گنج و رودبارِ جنوب از شهرستان های جنوبیِ استان کرمان، خاستگاه و گستره رواج گونه های منطقه ایِ گویش کُرْتَه، از گروه گویش های بَشاگَردی و وابسته به خانواده گویش های ایرانی جنوب غربی هستند. این گویش به لحاظ جغرافیایی در نقطه مرزیِ رواج خانواده زبانی خود و محل برخورد آن با گروه گویش های بلوچیِ مکرانی، از اعضای خانواده زبان های ایرانی شمال غربی واقع گردیده و علی القاعده، از حیث مختصات زبان شناختی نیز حلقه پیوند این دو خانواده زبانی محسوب می گردد. از منظری هم زمانی و براساس تحلیل پیکره زبانی مستخرج از گفتار دو زن و سه مردِ 35 تا 78 ساله و کم/ بی سوادِ کُرْتَه زبان، پژوهش حاضر می کوشد دستگاه فعلیِ گونه زبانیِ کُرْتَه رایج در شهرستان قلعه گنج را توصیف نماید. برای این هدف، مقولات دستوری مرتبط با فعل شامل مقولاتِ واژنحویِ زمان دستوری، نمود، وجه، مطابقه و جهت در این گونه زبانی بررسی و توصیف شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد دستگاه فعلی این گویش از سازوکارهای واژنحویِ مجزا و متنوعی برای نمایش تمایزات مربوط به مقولات پنج گانه بالا بهره می گیرد.
نمود در کردی: از هستی شناسی تا دستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر ارائه تحلیلی نسبتاً جامع از نظام نمود در زبان کردی (گویش موکریانی) است. روش اتخاذشده در این مقاله مبتنی بر نظریه دوبخشی اسمیت (1997) و رویکرد منطقی بازنمود گفتمانی(Kamp and Reyle, 1993) است. در این راستا برای واکاوی انواع نمودهای موقعیتی در گویش موکریانی، پیکره وسیعی از افعال ساده و مرکب بررسی خواهد شد. افعال مورد نظر در سطح گروه فعلی و همراه با اقمار و افزوده هایشان در نظر گرفته می شوند. در ابتدا پنج گونه از نمودهای موقعیتی در منظومه های فعلی توصیف و سپس انواع نمودهای اشتقاقی ذیل هر کدام پیشنهاد می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنج گونه از نمودهای موقعیتی در این گویش وجود دارند که هم نشانگر رخدادهای بیرونی و هم تابع محاسبات نحوی هستند. نوع ساختار موضوعی و قیدهای متفاوت زمانی و مکانی بر ماهیت ترکیبی نمود در جمله تأثیر بسیار دارند. در نهایت، با استفاده از نظریات یادشده، سعی می کنیم بازنمود صوری انواع ترکیب های ممکن هر یک از نمودهای موقعیتی را ارائه دهیم.
Realization of Verbal Appropriacy/ Inappropriacy in Persian: A Variational Pragmatics approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Avoiding the current terminology debates in the literature on politeness research and following a variational pragmatics approach, this study attempted to illuminate how appropriacy/ inappropriacy is realized in Persian language in light of five speech acts of introduction, apology, refusal, congratulation, and condolence. Additionally, it was aimed to see to what extent appropriacy/ inappropriacy is a function of variables such as age, gender, job, and level of education. In order to achieve this aim, 300 participants (m=150, f=150) completed an Open-ended Production Test (OPT) consisting of twenty situations. Analyzed within a two-component part variational pragmatics framework; namely pragmatic level and social factors, the data revealed that the variables in the study in quite different forms guide the expectations, perception and performance of the participants in the study. Giving an appropriacy (Marked/unmarked) taxonomy of the study speech acts in Persian, it is illustrated how, in most cases, the norms of appropriate verbal behavior seem to be subject to the variables of the study. It was further shown that talk and acts between speakers at a social situation are governed by converging and diverging norms in different communities of practice in Persian. Thereupon, the study can highlight the significance of including variational perspective on conventions of language use for language teaching.
Making sense of EFL teacher agency: Insights from an Iran case study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This investigation set out to look into the issue of teachers’ exercise of agency in the Iranian EFL context. More specifically, as part of a larger study, it reports on the ways two Iranian Ministry of Education teachers make sense of and operate in the country’s educational setting under the demands of a centralist system of education. Priestley, Biesta, & Robinson’s (2013) framework of teacher agency formed the conceptual backbone of the present study as well as guiding the data collection/analysis of the study. Qualitative data, from semi-structured interviews as well as follow-up data collection procedures, were gleaned from the participants over the course of an academic year and were subjected to analytical interpretation in the light of the said framework. The researchers came up with findings which, in the main, gave more weight to the well-roundedness of Priestly, Biesta, & Robinson’s model of teacher agency. The results also pointed to the highly situated nature of teacher responsiveness and action, thereby undermining the still prevalent views of the essentialist and idealized character of (teacher) agency. The results of the study are liable to be of use, among others, to case-based teacher education programs.
میزان وابستگی نحوی و معنایی بندهای متممی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وابستگی از مهم ترین روابط بین عناصر نحوی است. در وابسته سازی، واحدی به واحد دیگری وابسته می شود. یکی از انواع ساخت های وابسته، بند متممی است. در این پژوهش به بررسی میزان وابستگی نحوی و معنایی بندهای متممی زبان فارسی می پردازیم. افعال متممی فارسی را براساس عوامل معنایی ازجمله احتمال انجام فعل بند اصلی، هم ارجاعی و هم زمانی بین بند متممی و بند اصلی، در طبقات متفاوت وابستگی قرار داده ایم. سپس، با بررسی عوامل نحوی ازجمله زمان فعل بند متممی، حضور یا نبود متمم نما در بند متممی، هم واژگانی شدگی و یا حالت فاعلی و مفعولی در بندها مشخص کرده ایم که کدام افعال دارای بیشترین میزان پیوستگی بین بند اصلی و بند متممی هستند. آن دسته از بندهای متممی که بیشترین پیوستگی را با بند اصلی دارند، گرایش دارند که در یک جمله واحد با بند اصلی قرار بگیرند. در این پژوهش مشخص شد افعال بهره کشی بیشترین پیوستگی را بین بند متممی و بند اصلی دارا هستند و گرایش بندها در این افعال برای پیوند در یک جمله واحد بیشتر است؛ بنابراین، در بالای پیوستار متمم سازی قرار می گیرند. در کنار افعال بهره کشی، افعال وجهیتی با پیوستگی یکسان قرار دارند و در پایین پیوستار متمم سازی، افعال اداراکی- شناختی-بیانی قرار می گیرند که دارای کمترین پیوستگی بین بند اصلی و متممی هستند. با بررسی عوامل نحوی در پیوند بند متممی و بند اصلی، مشخص شد زبان فارسی از فرایند هم واژگانی شدگی در پیوند بندهای متممی استفاده نمی کند. این پژوهش پیوستاری از افعال متممی فارسی و تأثیر تصویرگونگی بر پیوند این افعال به دست می دهد.
فرآیند عضوگیری و بندهای موصولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پدیدة جایگزینی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی را در سطح کلام در زبان فارسی بررسی می کنیم. بسیاری از پژوهشگران مانند گیون (2001) معتقدند که گونة غیرتحدیدی اسامی شناخته شده مانند اسم خاص، ضمایر اشاره و ضمایر شخصی را به عنوان هستة اسمی انتخاب می کند و لذا کاربرد این گروه های اسمی همراه گونة تحدیدی به ساختی غیردستوری منجر می شود. همچنین، این پژوهشگران بیان می کنند که کاربرد گونة تحدیدی به طور معمول به همراه گروه های اسمی ناشناخته است. برخلاف این نظرات، شواهد زبان فارسی مواردی را نشان می دهد که در آن ها، ازسویی کاربرد گونة تحدیدی به همراه گروه های اسمی معرفه و ازسوی دیگر کاربرد گونة غیرتحدیدی به همراه گروه های اسمی نکره ممکن است. در این نوشتار، با بهره گیری از رویکرد دستور کلام، جایگزینی گونه های تحدیدی و غیرتحدیدی را پیامد عضوگیری بند موصولی در سطوح مختلف دستور کلام می دانیم که رفتارهای متفاوت آوایی، نحوی و معنایی آن ها را توضیح می دهد.
واژه بست در زبان شعر
منبع:
پازند سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰ و ۵۱
69 - 80
حوزههای تخصصی:
واژه بست ها عناصری زبانی اند که رفتاری دوگانه دارند. به لحاظ ساختار شبیه وند هستند. اما دارای نقش نحوی اند. به بیانی دیگر، در ساخت واژه فاقد نقش و در ساخت های بزرگ تر از واژه واجد نقش اند. این واحدهای زبانی خاص که امروزه مطالعات زیادی را به خود اختصاص داده است، در بیشتر زبان های دنیا می توان یافت. مقاله پیش رو، مطالعه ای است پیکره بنیاد که واژه بست را در زبان شعر بررسی و کارکرد آن را در اشعار پروین اعتصامی نشان می دهد. داده های پژوهش از گونه های شعری متفاوت شاعر یادشده انتخاب و بر اساس دیدگاه زوئیکی (1977) شناسایی، طبقه بندی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که برخی از انواع واژه بست در گونه های شعری کاربرد ندارد و دلائل این امر را می توان از یک سو به تفاوت زبان شعر با زبان گفتاری و محاوره ای نسبت داد و از دیگر سو، به ویژگی های شعری شاعر، مرتبط دانست.
تحلیل رده شناختیِ اسم مرکّب در گونه رودباریِ قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به زعم بسیاری از زبان شناسان، بیشترِ زبان های دنیا از «ترکیب» به عنوان یکی از زایاترین فرایندهای واژه سازی به منظور گسترش دامنه واژگانی خود بهره می گیرند، مدّعایی که در مورد گویش رودباری (استان کرمان) و گونه های جغرافیایی متعدّد آن نیز صادق است. در این فرایند، همنشینیِ دو یا چند تکواژِ واژگانیِ آزاد سبب پیدایش یک واحد زبانیِ مرکّب می گردد. از آنجا که در رودباری اسامیِ مرکّبْ از بسامدِ کاربرد بسیار بالاتری نسبت به دیگر کلمات مرکّب برخوردارند، کانون توجّه پژوهش حاضر بر تحلیل اسامیِ مرکّب این گویش معطوف است. به بیان فنّی تر، پژوهش حاضر می کوشد بر پایه پیکره زبانیِ حاصل از مصاحبه و ضبط گفتار آزاد گویشورانِ مناسب، توزیع پرسشنامه، برگه نویسی و بهره گیری از شمّ زبانی، به تحلیلِ همزمانیِ اسامیِ مرکّبِ رودباری از دیدگاه رده شناختی و بر پایه سه مورد از معیارهای پیشنهادی بائِر (2009: 555-547) شامل هسته داری، ترتیب اجزای ترکیب و معنی شناسیِ ترکیب در گونه رایج در شهرستان قلعه گنج بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد رودباری همانند بیشتر زبان های دنیا، ویژگی های رده شناختیِ یکدستی نداشته بلکه از این حیث، به صورت پیوستاری عمل می کند و لذا بایستی از اصطلاح «گرایش کلّی» برای توصیف ویژگی های رده شناختیِ مورد مطالعه بهره گرفت. به طور مشخّص، گرایش کلّیِ رده شناختیِ رودباریِ امروز از منظر این سه معیارِ رده شناختی، به ترتیب به سوی اسامیِ مرکّبِ بدونِ هسته، اسامیِ مرکّبِ هسته آغازین و اسامیِ مرکّبِ برونْ مرکز است.
The Impact of Computer–Assisted Language Learning (CALL) /Web-Based Instruction on Improving EFL Learners’ Pronunciation Ability
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the effect of CALL/Web-based instruction on improving EFL learners’ pronunciation ability. To this end, 85 students who were enrolled in a language institute in Rasht were selected as subjects. These students were given the Oxford Placement Test in order to validate their proficiency levels. They were then divided into two groups of 30 and were randomly assigned to two treatment conditions (experimental and control). A pre-test of pronunciation was administered to two groups, then the students were exposed to the treatments for 12 sessions. The CALL/Web-based instruction was used in the experimental group while conventional methods were employed in the control group. Based on the statistical analysis, there found to be a significant difference between the performance of the control and the experimental groups. The findings also displayed that the web-based learning was effective in enhancing learners’ motivation in improving pronunciation. The findings of the present study may have implications for L2 learners, teachers, and materials developers.
بررسی تجربه های دینی بر اساس الگوی گلاک و استارگ دراشعار شاه نعمت الله ولی
منبع:
رخسار زبان سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
۱۰۴-۷۴
حوزههای تخصصی:
به عقیده جامعه شناسان، دین یک پدیده چند بُعدی است که این خصیصه، معلول تنوّع در رفتارهای نوع بشر می باشد. در سال 1965م. گلاک و استارک برای همه ادیان، پنج بُعد قائل شدند. بیشتر پژوهشگران این الگو را پذیرفته و آن را برای مطالعه دینی مناسب دانستند. از آنجا که شاه نعمت الله ولی، یکی از شاعران عارف زبان فارسی است که دینداری و پیروی از شریعت، از ابعاد مهمّ شخصیتی وی به شمار می آید، بنابراین فرضیه ای مبنی بر قابلیت کاربست الگوی گلاک و استارک در شعر این شاعر ساخته شد و بر اساس آن، نگارنده به تحلیل و توصیف ابعاد دینداری شاه نعمت الله ولی پرداخت. برون داد این پژوهش که به شیوه کیفی اجرا شده و اطّلاعات آن به روش کتابخانه ای و سندکاوی گردآوری گردیده است، نشان می دهد که توجّه شاعر بیشتر به بُعد اعتقادی دین اسلام معطوف شده است. در همین راستا، شاعر به مسأله ایمان حقیقی یک مؤمن فراوان اشاره نموده، امّا بیشترین مضامین، پیرامون مسأله دعا و مناجات با پروردگار دور می زند.