مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
گویش رودباری
حوزه های تخصصی:
جبالبارز جنوبی، از توابع شهرستان عنبرآباد کرمان، علی رغم وسعت و جمعیت کم، از تنوع گویشی فوق العاده ای برخوردار است. یکی از گویش های رایج در این منطقه، گویش«محمّدی» است که گویش طایفه ای به همین نام است. بین محمدی و گویش رودباری که گویش عمدة شهرستان های جنوبی کرمان است شباهت های بسیاری وجود دارد معهذا تفاوت های چشمگیری هم به ویژه تفاوت های صرفی و نحوی بین آنها دیده می شود که درک متقابل بین گویشوران رامشکل می سازد. موضوع این مقاله، بررسی زبان شناختی این گویش و هدف از آن، شناخت ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی و واژگانی آناست.نگارندگان کوشیده اند با بیان ویژگی های مهم این گویش، توصیفی کوتاه، امّا دقیق از ساختار آن ارائه داده و تا حدودی وجوه اشتراک و افتراق آن را با فارسی معیار باز نمایند. بنابر یافته های این تحقیق، مهم ترین ویژگی های این گویش از جنبة آوایی، وجود واکه های مرکب /ie/ و /ue/ و همخوان های لبی شدة /xw/ و /gw/است و از نظر صرفی و نحوی،مشخصة بارز آن، تمایز بین افعال لازم و متعدی در صرف ماضی، و کاربردساخت ارگتیو در ماضی های متعدّی است.
معرّفی پاره ای از مختصّات واجی منحصربه فرد گویش رودباری (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رودباری» وابسته به گروه گویش های بَشْکَرْدی و از اعضای کمتر شناخته شده خانواده زبان های ایرانی جنوب غربی است که گونه های آن با چند مختصّه واکه ای و همخوانیِ منحصربه فردِ واجْگانی در جنوب استان کرمان رواج دارند؛ مختصّاتی که تاکنون مورد پژوهش دقیق زبان شناختی واقع نگردیده اند و مطالعه علمیِ آنها برپایه اصول پذیرفته زبان شناسی نوین ضرورتی بسیار بدیهی دارد. گفتنی است برخی از این مختصّات، بازمانده مختصّات واجی فارسی میانه و پاره ای دیگر نتیجه وقوع تحوّل در واجْگانِ فارسی میانه به شیوه ای خاص در این گویش اند. البتّه پژوهش حاضر می کوشد بر پایه تحلیل پیکره زبانیِ حاصل از کار میدانی و ضبط گفتار آزاد گویشوران بی سواد و سالخورده گونه رایج در شهرستان قلعه گنج، پنج مورد از آن مختصّات واجیِ بارز را از منظر زبان شناسی هَمْزمانی بررسی و معرّفی نماید. به بیان دقیق تر، این پژوهش سعی دارد با به کارگیری آزمون «جفت های کَمینه مطلق» ارزش واجیِ پنج آوای خاصِ واجْگانِ این گویش را بیازماید که عبارتند از: واکه های مرکّب فُرودین [ɪə] و [ʊə]، همخوان روانِ تَکْ زنشیِ [ɾ]، و همخوان های لبی شده [g w] و [x w] در آغازه هجا. یافته های پژوهش نشان می دهد تمامیِ آواهای مزبور در واجْگانِ گویش رودباری تمایزدهنده معنا و لذا دارای پایگاه و ارزشِ واجی اند، امّا میزان تقابل واجی آنها یکسان نیست؛ یعنی از حیث میزان تقابل واجی، آنها در امتداد یک پیوستار عمودیِ چهارجایگاهی قرار می گیرند که واکه های [ɪə] و [ʊə] مشترکاً در بالاترین جایگاه و همخوان های [ɾ]، [g w] و [x w] نیز به ترتیب در جایگاه های دوّم تا چهارم جای می گیرند.
تحلیل رده شناختیِ اسم مرکّب در گونه رودباریِ قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به زعم بسیاری از زبان شناسان، بیشترِ زبان های دنیا از «ترکیب» به عنوان یکی از زایاترین فرایندهای واژه سازی به منظور گسترش دامنه واژگانی خود بهره می گیرند، مدّعایی که در مورد گویش رودباری (استان کرمان) و گونه های جغرافیایی متعدّد آن نیز صادق است. در این فرایند، همنشینیِ دو یا چند تکواژِ واژگانیِ آزاد سبب پیدایش یک واحد زبانیِ مرکّب می گردد. از آنجا که در رودباری اسامیِ مرکّبْ از بسامدِ کاربرد بسیار بالاتری نسبت به دیگر کلمات مرکّب برخوردارند، کانون توجّه پژوهش حاضر بر تحلیل اسامیِ مرکّب این گویش معطوف است. به بیان فنّی تر، پژوهش حاضر می کوشد بر پایه پیکره زبانیِ حاصل از مصاحبه و ضبط گفتار آزاد گویشورانِ مناسب، توزیع پرسشنامه، برگه نویسی و بهره گیری از شمّ زبانی، به تحلیلِ همزمانیِ اسامیِ مرکّبِ رودباری از دیدگاه رده شناختی و بر پایه سه مورد از معیارهای پیشنهادی بائِر (2009: 555-547) شامل هسته داری، ترتیب اجزای ترکیب و معنی شناسیِ ترکیب در گونه رایج در شهرستان قلعه گنج بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد رودباری همانند بیشتر زبان های دنیا، ویژگی های رده شناختیِ یکدستی نداشته بلکه از این حیث، به صورت پیوستاری عمل می کند و لذا بایستی از اصطلاح «گرایش کلّی» برای توصیف ویژگی های رده شناختیِ مورد مطالعه بهره گرفت. به طور مشخّص، گرایش کلّیِ رده شناختیِ رودباریِ امروز از منظر این سه معیارِ رده شناختی، به ترتیب به سوی اسامیِ مرکّبِ بدونِ هسته، اسامیِ مرکّبِ هسته آغازین و اسامیِ مرکّبِ برونْ مرکز است.
مطالعه تاریخی سه جفت آوای خاص در گونه رودباریِ قلعه گنج (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جنوب استان کرمان، گونه های متعددی از رودباری به عنوان زیرشاخه گروه گویش های بَشکَردی و گویش های جدید ایرانی غربی جنوبی رواج دارند. سه جفت آوای خاص شامل جفت واکه مرکب فرودین [ʊə]-[ɪə]، جفت همخوان لبی شده [g w ]-[x w ] و جفت همخوانِ لرزشی [ɾ]-[r] در واجگان رودباری به کار می روند. پژوهش حاضر به تعیین ارزش واجی آنها در واجگان رودباری امروز، و نیز بررسی تحولات آنها از ایرانی باستان تا رودباری امروز می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد این سه جفت آوای منحصربه فرد در واجگان رودباری امروز دارای ارزش واجی اند و تحولات تاریخی آنها روندی کاملاً متمایز از زبان فارسی امروز ایران را پشت سر گذاشته است. به علاوه، در پاره ای موارد باید به زبان فرضی رودباری میانه اشاره و به بازسازی واژه های موردنظر در آن پرداخت؛ وگرنه امکان پیگیری روند تحولات تاریخی برخی از آواهای مزبور میسر نیست. همچنین نتایج پژوهش حاضر آشکار می سازد جفت واکه مرکب فرودین [ʊə]-[ɪə] فقط مختص چند گونه از بلوچی رایج در ایران نیست، بلکه واجگان گویش رودباری نیز بهره مند از آنهاست.
بررسی همخوان های میانجی در گویش تاتی جوبُنی
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۱۳۳ – ۱۰۹
حوزه های تخصصی:
گویش تاتی رودبار زیتون تنها نماینده زبان تاتی در استان گیلان است که بویژه تحت تأثیر فارسی رسمی و گویش همجوار گیلکی قرار دارد و رو به اضمحلال می رود. شمار گویشوران تاتی در شهرستان رودبار، چهل تا پنجاه هزار تن برآورد شده است. گستردگی رودبار، شرایط ویژه جغرافیایی و بافت کوهستانی آن و وجود سپیدرود موجب شده میان گونه های متفاوت گویشی و از جمله گویش تاتی رودبار، تفاوت هایی شکل گیرد که تمایز آنها در شاخص های صرفی، نحوی و واژگانی جلب توجه می کند. این مقاله به معرفی همخوان های میانجی و تحولات آنها در گویش جوبنی به عنوان یکی از گونه های گویش تاتی رودبار می پردازد. این مقاله نشان می دهد که همخوان های میانجی که در گویش جوبنی بنا به ضرورت های دستوری یا ساختواژی مورد استفاده قرار می گیرند، عبارت از: -j-، -y-، -n-، -k- ، -h- ، -g- و -r- می باشند. از میان این همخوان های میانجی، آنها که در ملتقای دو واکه در پیشوندهای فعلی مورد استفاده قرار می گیرند عبارت از -j- و -r- می باشند که بویژه میانجی -r- کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
تحلیل ویژگی های آوایی و صرفی مشترک قرآن قدس با برخی متون کهن و گویش های ایرانی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن قدس یکی از متون قابل توجه دوره رشد و تکوین زبان فارسی (قرن 4 و 5) است، زبان آن آمیزه ای از فارسی، عربی و عناصر گونه ای-گویشی قلمداد می شود و از نظر آوایی و صرفی ویژگی های منحصربه فردی دارد. با توجه به ارتباطی که این متن با زبان فارسی میانه دارد و اینکه بسیاری از صاحبنظران مکان نگارش آن را جایی در حوالی سیستان می دانند، هدف از انجام این پژوهش مقایسه برخی از ویژگی های آوایی و صرفیاین قرآن مترجَم با فارسی میانه، متون پازند، متون فارسی-یهودی و برخی از گویش های ایرانیِ رایج در جنوب شرقی ایران بوده است. نتایج برآمده از بررسی داده های موجود که عموماً به صورت کتابخانه ای به دست آمده اند، نشان می دهند که این اثر در برخی ویژگی های آوایی چون تحول /w/ آغازی و میانی، عدم تحول /d/ میان واکه ای و تحول /h/ آغازین با متون پازند و در مواردی گویش های بلوچی، رودباری، سیستانی و کرمانی مشابهت دارد، برخی ویژگی های صرفی آن، چون تکواژ موصولی نانوشته «-ِ»، پسوند مصدرساز «-ِشت» و تمایز معنایی دو حرف اضافه «ب/ بد» و «بی» در متون فارسی-یهودی نیز مشاهده می شود و واژه هایی از فارسی میانه را نیز در خود حفظ کرده است.