فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۴۱ تا ۳٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۲, No. ۱, ۲۰۲۰
151 - 176
حوزههای تخصصی:
This study aims at investigating the Medical students’ English language needs as the first step for designing an alternative curriculum for teaching English for Medical Purposes (EMP). It also tries to examine if the needs of medical students are perceived differently by stakeholders in medical sciences. For so doing, a structured questionnaire was developed and distributed among 282 Medical Students, 12 instructors, and 15 practitioners studying and working at Birjand University of Medical Sciences, Iran. The collected data were analyzed by SPSS using statistical tests of Mann-Whitney U and Kruskal-Wallis. The findings indicated that medical students need to be competent enough in all four language skills, considering the demanding nature of their profession in the future. They ranked the importance of language skills like reading, writing, speaking, and listening, respectively. Besides, the results of four Kruskal-Wallis tests indicated a statistically significant difference among the responses of the three groups regarding the importance of the subcomponents of speaking and listening skills. Six follow-up post hoc analyses showed that the differences lay between medical students and practitioners. The findings are discussed and the implications for policy and practice are made.
هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی: بررسی میزان اعتبار انگاره های بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی در چارچوب انگاره های انطباق مشخصه ها، سازگاری محلی، گسترش، گستره و سازگاری از طریق تناظر در نظریه بهینگی بررسی می شود. به این منظور، داده هایی متناسب با اهداف پژوهش از منابع کتابخانه ای جمع آوری و توسط 30 گویشور بومی ترکی همدانی تولید شد. بررسی داده ها نشان داد که الگوی هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی از سه نوع هماهنگی کامل، تیره و شفاف است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که انگاره گسترش کفایت توصیفی و توضیحی بیشتری در تحلیل انواع هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی نسبت به انگاره های نظری دیگر دارد. زیرا اولاً این انگاره برخلاف انگاره های نظری دیگر می تواند توصیف کارآمدی از انواع هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی به دست دهد. دوماً انگاره گسترش انگاره ای ساده با کفایت توضیحی بسیار بالایی است که با به کارگیری محدویتSpread [αF] می تواند وحدت عملکردی انواع مختلف فرایند همگونی (مانند هماهنگی واکه ای، همگونی در محل تولید، همگونی در مشخصه واکداری-بیواکی و غیره) به خوبی در نظام آوایی زبان ها و در راستای هماهنگی سازوکارهای تولیدی توضیح دهد.
بررسی فرایندهای واجی حذف و درج در گویش شهرستان رابُر بر مبنای نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش فرایندهای حذف و درج در گویش شهرستان رابُر را بر مبنای نظریه بهینگی و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی و تحلیل می کند. برای بررسی امکان تحلیل این فرایندها بر مبنای نظریه بهینگی در گویش رابُر، حذف همخوان پایانی، حذف همخوان میانی، حذف همخوان های چاکنایی و درج واکه در ابتدای خوشه همخوانی و درج همخوان میانی (میانجی) با این نظریه محک زده می شود. داده های این تحقیق از زبان طبیعی و روزمره مردم، کتاب های گویش و شم زبانی نگارنده گردآوری شده اند. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که در بعضی موارد در این گویش برخلاف فارسی معیار، برای جلوگیری از التقای مصوت ها به جای درج همخوان از فرایند حذف (مصوت) استفاده می شود؛ به همین دلیل بسامد فرایند حذف در این گویش بیش از درج است. در خصوص حذف همخوان چاکنایی در موضع پایانه هجا، تغییر کیفیت واکه اصلی در گویش رابُری عمومیت ندارد. همچنین، همخوان میانجی در فرایند درج نیز در مقوله فعل یکی از همخوان های رایج در زبان فارسی معیار نیست. گزینه بهینه در فرایندهای حذف و درجِ بررسی شده در این گویش در راستای نظریه بهینگی است.
بررسی تغییرات معنایی واژه ها و اصطلاحات رایج در زبان زندان با توجه به متغیرهای اجتماعی جنسیت، سن، تحصیلات، موقعیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه زبان زندان و واژه ها و اصطلاحات رایج در این زبان از نظر جامعه شناختی، روان شناختی، زبان شناختی و جرم شناختی دارای اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر آن است که یکی از جنبه های مهم گونه زبانی زندان، یعنی جنبه معنایی را بررسی کند و مهم ترین تغییرات معنایی واژه ها و اصطلاحات رایج در این گونه زبانی را با توجه به چهار متغیر اجتماعی جنسیت، سن، تحصیلات و موقعیت اجتماعی واکاوی کند. برای گردآوری داده های پژوهش از روش های مشاهده عینی و مصاحبه استفاده شده است. این داده ها شامل 615 اصطلاح رایج در زبان زندانیان مرد و 496 اصطلاح رایج در زبان زندانیان زن است (مجموع 1111 مورد). تعداد کل زندانیانی که مصاحبه شدند، 70 نفر بود. از این تعداد، 20 نفر آن ها زن و همگی از زندان شهر ری بودند. 50 نفر آن ها مرد و از چهار زندان رجایی شهر، قزل حصار، فشافویه و تهران بزرگ بودند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که چهار گونه تغییر معنایی رایج در زبان زندان شامل تغییر استعاری، تغییر مجازی، تغییر کنایی و تنزل معنایی بیشترین تأثیرپذیری را از دو متغیر اجتماعی تحصیلات و موقعیت اجتماعی دارند و کم تر تحت تأثیر جنسیت و سن هستند.
شواهدی آماری از نقش های وجهی «ب » در فارسی نو: مطالعه ای درزمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر تصریفی «ب » در نظام وجه فارسی نو تاکنون سه نقش دستوری نشانه وجه التزامی، نشانه وجه امری و نشانه آینده را برعهده داشته است که وجه اشتراک آن ها غیرقطعی بودن وقوع رویداد (درتقابل با گزارش وقوع قطعی رویداد در وجه اخباری) است. تحقیق حاضر که بر اساس پیکره ای متشکل از نمونه گیری از 55 اثر مکتوب در یک بازه یازده قرنی (قرن 4 تا 14 هجری) انجام گرفته است، نشان می دهد که در طول این دوره، بسامد «ب » در نقش نشانه وجه التزامی سه برابر، و در نقش نشانه وجه امری دوونیم برابر شده است، ولی نقش وجهی سوم (نشانه آینده) عمدتاً در قرن های 4 تا 6 فعال بوده و به تدریج متوقف شده است. همچنین، به استناد داده های پیکره و آمارهای توصیفیِ ارائه شده در مقاله، از قرن 13 کاربرد «ب » که قبلاً تقریباً منحصر به افعال ساده بوده، به قلمرو افعال مرکب نیز گسترش یافته است. ازسوی دیگر، بی نظمی هایی در آمارهای افزایش بسامد «ب » در پیکره در طول یازده قرن دیده می شود که نگارنده تلاش کرده است با توسل به فرضیه هایی چون کهن گرایی دستوری در بعضی متون و تحریف احتمالی الگوهای دستوری در فرایند نسخه نویسی، آن ها را تحلیل کند. درمجموع، آمارها نشان می دهد که دستوری شدگی «ب » از قبل از قرن 4 آغاز شده بوده و در طول این یازده قرن ادامه یافته و در فارسی امروز نیز بسامد آن همچنان در دهه های اخیر در حال افزایش بوده است.
تصحیح انتقادی و ترجمه چهار غزل اوحدی مراغه ای به گویش اصفهانیِ قرن هفتم و هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیوان اوحدی مراغه ای چهار غزل به گویش قدیم مردم اصفهان دیده می شود که در نسخه های خطی، کاستی ها و تصرفات فراوانی بدان ها راه یافته است، به گونه ای که گاهی برخی واژه ها حتی در دو دست نویس هم یکسان نیست، و متن های چاپی دیوان اوحدی نیز وضعیت مناسب تری ندارد. اگرچه ادیب طوسی به سال 1342 خورشیدی، سه غزل از این چهار غزل را در مقاله ای تصحیح، برگردان به فارسی و آوانگاری، و تا حدی اشکالات این سه غزل را برطرف کرده است، اما کار او نیز خالی از اشکال نیست و کاستی هایی دارد. از این روی، تصحیح و گزارش دوباره این سه غزل، و البته غزلی که وی بدان نپرداخته است، بایسته می نماید. در این جستار، پس از مقدمه و بیانِ پیشینه پژوهش و معرفی نسخه ها و متن های دسترس، همه غزل های گویشی اوحدی مراغه ای تصحیحِ انتقادی، گزارش و در صورت لزوم حرکت گذاری یا آوانگاری گردیده است. نیز از برخی کاستی های مقاله ادیب طوسی، در گزارش ابیات سخن رفته است.
بررسی تفاوت های جنسیتی در توصیف و بیان درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نقش زبان و جنسیت در انتقال و بیان درد می پردازد. به همین منظور، از 31 زن و 31 مرد خواسته شد تا یک پاراگراف درباره بدترین تجربه دردی که داشته اند آزادانه بنویسند. متون با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (نسخه 11) کدگذاری و تحلیل شدند. تحلیل متون با توجه به ابعاد چهارگانه درد که در پرسش نامه درد مک گیل آمده است، نشان می دهد گرچه میانگین طول متون یکی است، تعداد کدهای استخراج شده از متون زنان بیشتر از متون مردان است. این نکته بیانگر آن است که در مجموع زنان توصیفی جزئی تر از تجربه درد (در مقایسه با مردان) به دست داده اند. زنان و مردان هر دو به بیان عواطف همراه درد بیش از سایر جنبه های درد پرداخته اند. اما در بیان بُعد حسی درد که به کانون و ویژگی های جسمی درد مربوط می شود، مردان جزئیات بیشتری را بیان کرده اند. در مجموع، به جز در بُعد حسی بیان درد، در سایر جنبه های بیان درد پاسخ زنان متنوع تر و جزئی تر از پاسخ مردان بود. علاوه بر اینها، آزمون معناداری (آزمون تی مستقل) برای بررسی تفاوت های دو گروه نشان داد در دو بُعد حسی و ارزیابی تفاوت زنان و مردان معنادار است؛ اما در سایر ابعاد این تفاوت معنادار نبوده است. آگاهی به تفاوت های ذکرشده میان زنان و مردان در به کارگیری زبان برای توصیف و بیان درد، به ویژه در بُعد حسی آن، می تواند به متخصصان امرِ درمان برای تشخیص و درمان کمک کند.
بررسی آگاهی فراگیران ایرانی زبان انگلیسی نسبت به مفهوم شهروندی دیجیتال و به کارگیری آن: پژوهش قوم نگارانه در فضای اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
385 - 414
حوزههای تخصصی:
سرعت فزاینده پیشرفتِ فناوری و به کارگیریِ روزافزونِ خدمات و ابزار اینترنتی در برنامه های آموزشی، شبکه های اجتماعی، خدمات شهری و مانند آن ها، آشنایی با روش های درستِ به کار گیری فناوری را به نیازی بنیادین تبدیل نموده است. در این میان، آگاهی از مفهومِ فرانوینِ شهروندی دیجیتال، برای همه کاربران فضاهای مجازی، به ویژه فراگیران زبان های خارجی که در مواجهه با بیناکنشِ سایبری با گویشوران سایر زبان ها هستند، بسیار ضروری به نظر می رسد. شهروندی دیجیتال، به معنای بنیادهای رفتاری مناسب و مسئولانه در به کارگیری فناوری است که با مفاهیمی چون دغدغه های اخلاقی، بهره گیری کارآمد از فناوری و آموزش های مرتبط با آن سر و کار دارد. از این جهت، شهروندی دیجیتال از بایسته های آموزش فناورانه به شمار می آید، اما هنوز مورد توجه و پژوهشِ بسنده قرار نگرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر برای بررسی میزانِ آگاهیِ فراگیرانِ زبان انگلیسی ایرانی، از بنیادهای شهروندی دیجیتال و به کارگیری آن با روش قوم نگاری اینترنتی (نتنوگرافی) انجام شده است. به این منظور، سه گروه دانش آموزی که در پیام رسان اجتماعی تلگرام به وسیله فراگیران زبان انگلیسی برای هدف های آموزشی ایجاد شده اند، مورد بررسی قرار گرفتند. برای گرد آوری داده از دو روش مشاهده گروه های تلگرامی همراه با عضویت یکی از پژوهشگران در گروه ها و مصاحبه با اعضای گروه بهره گرفته شد. به طور کلی، هفتصد صفحه نمایش از داده ها در یک سال گردآوری شد و ده نفر از فراگیران مورد مصاحبه قرار گرفتند. بر پایه رویکرد نظریه زمینه و با کمک روش تحلیل کیفی داده، داده های به دست آمده از مشاهدات گروه های تلگرامی و مصاحبه ها در چندین مرحله شماره گذاری و موضوع بندی شدند. سپس، الگوهای به دست آمده در قالب موضوع های اصلی و فرعی گوناگون گروه بندی گردیدند. یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها نمایانگر آن بود که زبان آموزان ایرانی، با وجود بهره گیری بسیار از شبکه های اجتماعی، از هنجارهای شهروندی دیجیتال آگاهی چندانی ندارند. آن ها در به کارگیری درستِ امکانات مجازی دچار اشتباه و رفتار ناپسند می شوند. یافته های پژوهش، توجه سرپرستانِ آموزشِ زبان انگلیسی را به بایستگیِ آموزش اصول و هنجارهای شهروندی دیجیتال به فراگیران زبان انگلیسی کشاند تا فضای مجازی هوشیارانه به کارگرفته شوند و از پیامدهای ناپسند و ناگواری های محیط های مجازی، در امان باشند.
صفت های فعلی زبان روسی در آینه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا با بررسی صفت فعلی در ساختار جملات روسی و ترجمه های موجود، راهکارهایی برای معادل یابی دقیق این مقوله دستوری، به زبان فارسی ارائه شود. در این جستار که با استفاده از شیوه تحقیق مقابله ای و آنالیز مثال ها و ترجمه ها انجام شده است، با هدف آزمودن این فرضیه که نقش نحوی صفت فعلی زبان روسی در معادل یابی درست این مقوله دستوری در زبان فارسی می تواند مؤثر باشد، 90 جمله دارای صفت فعلی به طور تصادفی از ترجمه های آثاری نظیر آشیانه اشراف ایوان تورگنف، جنگ و صلح لف تولستوی و بازرس نیکولای گوگول انتخاب شده است و معادل هایی که برای صفت فعلی در زبان فارسی در نظر گرفته شده اند، با رویکرد نقش محور بررسی شده اند. پرسش اصلی تحقیق این است: آیا صفات فعلی می توانند یک واحد حداقلی برای ترجمه در متن مبدأ باشند و با واحدهای مستقل زبانی در زبان فارسی معادل یابی شوند؟ آیا ترجمه های ارائه شده مفهوم دقیق صفت های فعلی زبان روسی را منعکس می کنند؟ راه حل چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ترجمه های موجود رویه یکسانی برای معادل یابی این مقوله دستوری اتخاذ نشده است و معادل ها دارای دقت کافی نیستند. بنابراین، پیشنهاد پژوهش حاضر می تواند برای معادل یابی دقیق صفات فعلی در زبان روسی به منزله یک واحد ترجم ه، کار آمد باشد. از دستاوردهای پژوهش حاضر می توان در ترجمه های ماشینی و الکترونیکی استفاده کرد.
بررسی پیدایش فعل وجهی «رسیدن» در فارسی از منظر دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
7 - 44
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوری شدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینه تحقیقات انجام شده در حوزه وجهیت، به ویژه دستوری شدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزه وجهیت و دستوری شدگی پرداخته اند و سپس، با ارائه شواهد متعدد از دوره های مختلف زبان فارسی، تحولات درزمانی رخ داده را در گذر از فارسی باستان به فارسی میانه، فارسی دری و فارسی امروز تحلیل کرده اند. مطالعه شواهد نشان می دهد که در فارسی دری، «رسیدن» در بافت هایی خاص، پس از بسط استعاری و با پیشرفت در مسیر دستوری شدگی، در صیغه سوم شخص مفرد مضارع، به عنوان ابزاری برای بازنمایی وجهیت های پویا، سزاواری یا اجازه ای مورد استفاده قرار می گیرد. از طرف دیگر، اگرچه در فارسیِ امروز این کاربرد به تدریج از میان رفته است، اما فعل «رسیدن»، از طریق دیگری، برای بازنمایی وجهیت پویا به کار می رود.
Exploring the Impact of Blended, Flipped, and Traditional Teaching Strategies for Teaching Grammar on Iranian EFL Learners' through English Newspaper Articles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Following the recent developments in educational technology-integrated learning, interest in the true implementation of flipped and blended classrooms as innovative approaches has become increasingly popular among language education authorities. This research aimed at comparing flipped, blended, and traditional teaching (T-learning) contexts on Iranian EFL learners’ grammar learning. To this end, 60 intermediate EFL students out of 80, based on their performance in an Oxford Placement Test (OPT), were selected and divided into three groups, including two comparative and one control group, 20 in each. At the beginning of the study, the three groups participated in a pretest to assess their initial ability of grammar knowledge. To integrate technology into their instruction, both comparative groups received the same treatment and materials based on the Substitution, Augmentation, Modification, and Redefinition (SAMR) model. The blended comparative group received instruction in both on-line and T-learning contexts, while the flipped comparative group received instruction in an online context. The control group received instruction in a T-learning context. After the treatment sessions, they participated in a post-test. The findings showed that reading interesting English newspaper articles, both in the blended and flipped classrooms had a statistically significant effect on developing EFL learners' grammar knowledge. The findings of the study may be beneficial for EFL teachers and material developers to reconsider the role of educational technology (Ed Tech) tools to support classroom-based learning.
Examination of Iraqi EFL Teachers’ Attitudes, Intentions, and Practices Regarding Formative Assessment
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۰, Issue ۲, Summer and Autumn ۲۰۲۰
145 - 166
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the attitudes and practices of Iraqi EFL teachers regarding formative assessment (FA). A total of 102 teachers from primary school to university filled in the Arabic version of Teachers' Conceptions and Practices of Formative Assessment Questionnaire. The questionnaire was translated from English into Arabic first and was validated using confirmatory factor analysis (Hazim Jawad, 2020). Findings showed that a 7-factor model had acceptable fit indices (GFI=0.90, CFI=0.91, RMSEA=0.05). Descriptive statistics were used to explain Iraqi EFL teachers’ attitudes and intentions regarding FA. Findings showed that the majority of Iraqi teachers believe that formative assessment is a useful procedure for measuring students’ learning and is helpful in their education. They also indicated that they have a positive attitude towards FA and are willing to use it. Correlational analysis showed that Affective Attitude, Instrumental Attitude, Subjective Norm, Controllability, and Self-Efficacy were strong predictors of intentions to use formative assessment. However, only Instrumental Attitude had a small significant correlation with the Behavior Scale. In other words, those teachers who believe that FA is useful in improving students learning tend to actually employ FA in their teaching. Findings also showed that female teachers have more positive attitudes towards FA and tend to use it more in their teaching. Implications of the findings for improving English language teaching are discussed.
تحلیل و اژه سازی زبان فارسی بر اساس نظریه صرف ساخت بنیاد: شواهدی از کلمات مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
165 - 186
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا دلایل و شواهدی، در پیوند با تحلیلِ فرآیندهای واژه سازی در زبان فارسی بر پایه صرفِ ساخت بنیاد (Booij, 2010b) ارائه دهد. در ابتدا، مفاهیمِ ساخت، واژگانِ سلسله مراتبی و الگوی واژه سازی معرفی خواهند شد. بر اساس این رویکرد، به جای قواعد واژه سازی از الگوهای واژه سازی استفاده می شود. سپس، نشان داده می شود که ویژگی های کلی برخی واژه های مرکب- از جمله واژه های مرکب برون مرکز، شاهدی برای تحلیل این گونه واژه ها، به عنوان ساخت و الگوهای واژه سازی هستند. شاهد بعدی، مربوط به زایایی درونه گیری شده و رخ داد همزمان دو یا بیشتر از دو الگوی واژ ه سازی است. در هر دو مورد زایایی یک فرایند واژه سازی وابسته به درونه گیری آن در یک فرایند دیگر است. در این موارد، واژه ها با بهره گیری از تلفیق الگوهای واژ ه سازی تولید می شوند. یافته ها نشان می دهد رویکرد ساخت بنیاد در تحلیل فرایندهای واژه سازی زبان فارسی کارآمد بوده است. این شواهد، می تواند از تحلیل فرایندهای واژه سازی در زبان فارسی بر پایه صرف ساخت بنیاد پشتیبانی کند.
اسم صفت ها در زبان فارسی: رویکردی برون اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
7 - 34
حوزههای تخصصی:
اسم صفت ها، صفت هایی هستند که به وسیله فرایند اسم شدگی به اسم صفت تبدیل می شوند. اسم صفت و به طور کلی اسم شدگی از موضوع هایی هستند که در ساخت واژه، نحوو درمکتب های گوناگون زبان شناسی نظری مطرح شده اند. هر چند تاکنون پژوهشی در زمینه اسم صفت های زبان فارسی انجام نگرفته است. این پژوهش، برآن است تا در چارچوب نحوی برون اسکلتی بورر (Borer, 2013) به تحلیل این مقوله بپردازد. بورر (همان) معتقد است که واژه ها فاقد هرگونه طبقه واژگانی هستند و طبقه واژگانی خاصِ آن ها فقط در بافت نحوی مشخص می شود. وی براین باور است که اسم صفت ها از ادغام وندهای اشتقاقی با ریشه صفتی در فرایند اسم شدگی مشتق می شوند. او، همچنین، به پیروی از روی (Roy, 2010) اسم صفت ها را به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی تقسیم می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد زبان فارسی دارای اسم صفت های پسوندی است. این اسم صفت ها به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی گروه بندی می شوند. از این نظر، یافته های پژوهش حاضر با دیدگاه های بورر در چارچوب برون اسکلتی همسو است. همچنین، نتایج پژوهش نمایانگر این دیدگاه است که زبان فارسی نوعی اسم صفت نتیجه ای نیز دارد.
Investigating a Structural Model of Self-Efficacy, Collective Efficacy, and Psychological Well-Being among Iranian EFL Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۲, No. ۱, ۲۰۲۰
123 - 150
حوزههای تخصصی:
Due to the significance of teachers’ beliefs and individual variables, a bulk of studies has focused on teacher characteristics over the past two decades. As an attempt to further clarify the interplay between teacher-related constructs in English as a Foreign Language (EFL) context, the present study set out to explore the structural model hypothesizing the predictive role of teachers’ self-efficacy and collective teacher efficacy in affecting the psychological well-being of teachers in Iranian EFL context. In so doing, a sample of 179 English teachers was given the three self-report scales measuring the variables under investigation. As for the statistical analysis, Structural Equation Modeling (SEM) was employed to test the fit of the hypothesized model. The results indicated that teacher self-efficacy accounted for 19.8% of the variance while collective teacher efficacy amounted to 11.3% of the variance in psychological well-being. In addition, it was revealed that although both predictors had a unique effect on psychological well-being, teacher self-efficacy was a stronger predictor of psychological well-being than collective teacher efficacy. The results and implications are finally elaborated.
پاسخ به نقدی بر کتاب موادی برای مطالعه گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
139 - 158
حوزههای تخصصی:
این نوشته، پاسخی است به نقد «الهه حسینی ماتک» بر کتاب مشترک این نگارنده با عنوان «موادی برای مطالعه گویش بختیاری» (ژوکوفسکی، 1396). نگارنده، به عنوان یکی از محققان این اثر، در این یادداشت کوشیده است با نقل عبارات و مطالب این کتاب و نکات مدنظر منتقد، پاره ای مسائل را توضیح دهد و دلایلِ اتخاذِ روش خود را برشمارد و برخی از اشکالاتی را که منتقد مطرح کرده است، توضیح دهد و شیوه کار خویش را روشن تر بیان کند.
نقش کمیت نماها بر حضور بند موصولی در زبان فارسی گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علاوه بر سنگینی سازه و نقش موضوعی هسته در پردازش بند موصولی که در مطالعات پیشین فراوان به آنها پرداخته شده است، عوامل دیگری نیز در پردازش بند موصولی تأثیرگذار هستند. در مقاله حاضر رخداد کمی نماها با هسته بند موصولی در داده های گفتاری بررسی شد. داده های پژوهش از مکالمات گفتاری رادیویی و تلویزیونی گردآوری شد و رخداد کمیت نماها با بند موصولی براساس رویکرد نمونه محور وایشمن (2015) تحلیل شد؛ وی معتقد است که ویژگی های اجزای مختلف بند موصولی بر حضور اجزای دیگر تأثیر دارند. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاربرد بیشتر بند موصولی تحت تأثیر وجود ابهام در کمیت نما و هسته، استفاده در ساخت های ویژه و عوامل دیگری است. این نتیجه مؤید نظریه نحوی نمونه محور و تأثیر همزمان چند عامل است. نتایج این پژوهش می تواند در تبیین میزان ابهام کمیت نماها و هم چنین پردازش بند موصولی کمک کند.
گسترش پذیری پوسته فاز اشتقاقی یک نوع فعل مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل های مرکب حاصل ترکیب چند واژه ساده هستند؛ اما عملکرد آن ها در نحو به صورت یک هسته واژگانی است. این فعل ها عملکردی دوگانه (صرفی نحوی) از خود نشان می دهند. این فعل ها هسته هایی واژگانی اند که در جریان اشتقاقات نحوی گسسته می شوند. از طرفی، اگر این فعل ها کاملاً ساخت واژی به شمار آیند انتظار بر این است که عملگرهای نحوی نباید بر ساخت درونی آن ها اعمال شوند و آن ها را گسترش دهند. از طرف دیگر، اگر آن ها کاملاً نحوی به شمار آیند، آنگاه ترکیب ریشه های واژگانی در نحو و تشکیل واژه مرکب جدیدی از آن ها طی اشتقاقات نحوی به بروز بعضی مشکلات اشتقاقی منجر می شود. هدف از این بررسی، تحلیل اشتقاق ساختاری یک نوع فعل مرکب و گسترش نحوی آن در چارچوب نظریه اشتقاق فازها در برنامه کمینه گی است. این نوع فعل مرکب معمولاً از یک جزء غیر فعلی به همراه فعل سبک « کردن» تشکیل می شود. بعضی از نمونه های تحقیق برگرفته از فرهنگ دو جلدی سخن و بعضی دیگر (به کاررفته در ساخت جمله) برگرفته از نسخه اینترنتی پایگاه دادگان فارسی هستند. نتایج این بررسی نشان می دهد که گسترش نحوی این نوع فعل های مرکب بازتابی از رسوخ پذیری پوسته فاز اشتقاقی این فعل هاست؛ یعنی پوسته فاز ساخت واژی این فعل های مرکب در دسترس عملیات های نحوی است و می تواند در مراحل اشتقاقیِ بعدی گسترش یابد. در پایان، به عملیات نحوی بازآرایی اشاره می شود که سبب می شود جزء غیرفعلی پس از شرکت در اشتقاق در سطح ساخت واژه، از پوسته فاز ساخت واژی جدا شود و در ادامه اشتقاق به حوزه نحو وارد شود و گسترش نحوی یابد.
تحلیل روان شناختی بحران هویت قهرمان زن در فرهنگ مردسالار از خلال مطالعه رمان ترس و لرز اثر نوتومب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
153-177
حوزههای تخصصی:
تصویر زنان در ادبیات متأثر از نگاه فرهنگ جامعه به جایگاه زنان می باشد. محیط زندگی نه تنها تأثیر بسزایی در شکل گیری هویت زن دارد بلکه زمینه ساز رشد یا مانع پیشرفت او در جامعه است. مهاجرت نیز به سبب تغییر محیط و الگوهای زندگی می تواند زمینه ساز تغییر هویت باشد. رمان ترس و لرز، مهاجرت دختری بلژیکی به ژاپن را به تصویر می کشد. تفاوت ارزش های غرب و شرق، قهرمان داستان را دچار تضاد هویتی می کند. املی نوتومب، نویسنده بلژیکی، آگاهانه به نمود این بحران هویت در نزد قهرمان زن داستان توجه نشان داده است. در پژوهش حاضر، کشمکش های درونی املی، قهرمان داستان و کارکردهای ذهن او از دید روان شناختی با رویکردی تحلیلی و با تکیه بر نظریات کارن هورنای بررسی خواهد شد. هورنای تضادهای درونی افراد را ملاک قرار می دهد و مکانیسم دفاعی انسان ها را در برابر جامعه به سه خصوصیت مهرطلبی، برتری طلبی و عزلت گزینی دسته بندی می کند. درک بحران هویت املی در جامعه مردسالار، از گذر تحلیلی روان شناختی امکان پذیراست. این پژوهش تلاش دارد با بررسی تأثیر رفتارهای اجتماعی دیگران و محیط بر شخصیت زن داستان، مکانیسم های دفاعی او را در گریز از شرایط نامطلوب اجتماعی، زاده جامعه مردسالار بررسی نماید.
ساختار تعجب سماعی در زبان گفتار و نوشتار عربی معاصر با تکیه بر معادل یابی آن در فارسی (مورد پژوهانه کتاب «الشمس فی یوم غائم» و «زهره العمر»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان عربیِ معاصر، اسلوب های تعجبِ سماعی، در مقایسه با اسلوب های قیاسی آن پرکاربردتر و متنوع تر است. هر چند، این اسلوب های تعجبِ سماعی، هنوز هم همانند قدیم کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. پژوهشگران به این مسئله که ساختارهای تعجبِ سماعی نیز خود می توانند از ساخت های ویژه ای پیروی کنند، نپرداخته اند. همین امر به همراه کاربرد متنوع این نوع جمله ها در زبان عربی و معادل یابی آن ها در زبان فارسی، بیانگر اهمیت پژوهش حاضر است. این مقاله به دسته بندی 460 جمله تعجبی در دو کتاب «الشمس فی یوم غائم» و «زهره العمر» که اولی به زبان گفتار و دومی به زبان نوشتار نزدیک تر است، پرداخته است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است ابتدا جمله های تعجبی سماعی را بر پایه تقابل میانِ زبان فارسی و عربی توصیف کند. سپس معادل یابی، ساخت و کاربرد جمله های تعجبی سماعی در زبان گفتار و نوشتار مورد ارزیابی قرار گیرد تا تفاوت ها و شباهت های موجود میان جمله های تعجبی سماعی در فارسی و عربی نمایان شود.یافته های پژوهش نشان می دهد که در زبان گفتار، سبک و آهنگ در تشخیص ساختار جمله های موردِ اشاره مهمترین نقش را بر عهده دارند. همچنین، تمنی، قسم و گاه ضرب المثل ها و اصطلاح های عامیانه، تکیه و تأکید بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. در زبان نوشتار نیز ساخت های تأکیدی نقش پررنگ تری داشته و جمله ها با تنوع بیشتری می آیند. در این میان، جمله های نمایاننده مقدار و مقایسه، اسلوب های منفی، اسلوب های تأکیدی که گاهی در قالب جمله های خبری منفی مانند اسالیب حصر، استثنا، تقابل و تباین می آیند، بسیار اهمیت دارند. در معادل یابی - به ویژه در زبان گفتار- حرف «که» نقش مؤثری دارد. به نظر می رسد در زبان نوشتار عربی بیشتر این جمله های با ژرف ساخت به کار می روند و در زبان فارسی اغلب با روساخت معادل یابی می شوند. همچنین، این پدیده در زبان گفتار بیشتر به چشم می خورد.