فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱۲٬۵۲۴ مورد.
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۱۴۵-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش الگوسازی تاثیر مستقیم و میانجی فرآیندهای مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی پایدار در موسسات حسابرسی است. برای دستیابی به این هدف پس از بررسی ادبیات و مبانی موضوع، تاثیر عامل های انسانی (اعتماد، تعامل و خودکارآمدی)، عامل های سازمانی (پاداش، فرهنگ سازمانی، کار تیمی و ساختار سازمانی) و عامل های فناوری (فناوری اطلاعات و شبکه های اجتماعی) بر فرآیندهای مدیریت دانش و رابطه میان این فرآیندها و عملکرد سازمانی پایدار مورد ملاحظه قرار گرفت. از تکنیک های آماری و معادلات ساختاری جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها و به منظور بررسی نقش میانجی فرآیندهای مدیریت دانش از آزمون سوبل استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش به وسیله پرسشنامه از 358 شریک، مدیر و سرپرست ارشد موسسات حسابرسی جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای Stata وSPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که فرآیندهای مدیریت دانش بر روی عملکرد سازمانی پایدار تاثیر مثبت و معناداری دارند. افزون بر این عوامل انسانی، سازمانی و فناوری بر روی فرآیندهای مدیریت دانش تاثیر مثبت و معناداری دارند (به جز تاثیر پاداش بر روی ذخیره دانش، فناوری اطلاعات بر روی تحصیل دانش و شبکه های اجتماعی بر روی بکارگیری دانش که معنادار نمی باشند). به موسسات حسابرسی توصیه می شود که با ایجاد یک محیط تعاملی و مبتنی بر اعتماد، اعضای سازمان را به اشتراک گذاری دانش و تخصص خود ترغیب نمایند و بدین وسیله سازمان از خود کارآمدی هر یک از آن ها در چرخه مدیریت دانش بهره مند شود. همچنین، با استقرار یک سیستم پاداش کارآمد برای جبران تلاش کارکنان آن ها را به اجرای کارها به صورت تیمی و تکمیل چرخه مدیریت دانش مایل نمایند.
طراحی مدل ساختاری رابطه خودکار آمدی با عملکرد شغلی از طریق نقش میانجی سلامت روان و سرسختی ذهنی حسابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
115 - 136
حوزههای تخصصی:
اثرگذاری خصوصیات و ویژگی های اخلاقی و رفتاری حسابداران برتصمیم گیری ها، باعث شکل گیری پژوهش هایی در حوزه حسابداری رفتاری شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی و طراحی مدل ساختاری رابطه خودکارآمدی و عملکرد شغلی با نقش میانجیگری سلامت روان و سرسختی ذهنی حسابداران است. پژوهش حاضر از لحاظ فرایند اجرا کمی، از لحاظ نتیجه کاربردی و در حوزه پژوهش های اثباتی قرار می گیرد. همچنین پژوهش از حیث هدف توصیفی-پیمایشی و از منظر جمع آوری داده ها میدانی است. برای سنجش و اندازه گیری متغیرهای خودکارآمدی، عملکرد شغلی، سلامت روان و سرسختی ذهنی حسابداران به ترتیب از پرسشنامه های استاندارد شرر و همکاران، هرسی و گلداسمیت، سلامت عمومی روان گل دبرگ و سرسختی کوباسا و همکاران استفاده شد. روایی و پایایی این پرسشنامه ها از طریق روایی صوری و آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و اشتراکی تائید شد. جامعه آماری شامل 350 حسابدار است که مطابق جدول کرجسی- مورگان تعداد 200 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب و در پژوهش مشارکت داشته اند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش، مورد تائید قرار گرفته و خودکارآمدی به سرسختی دهنی و سلامت روان منجر شده و بر عملکرد شغلی تأثیر دارد و متغیرهای سلامت روان و سرسختی ذهنی در رابطه بین خودکارآمدی و عملکرد شغلی نقش میانجی ایفا می کند. یافته های این پژوهش نشان داد از آنجایی که حرفه حسابداری در ردیف مشاغل با فشار روانی بالا است توجه به متغیرهای روان شناختی خودکارآمدی، سلامت روان و سرسختی ذهنی حسابداران می تواند در پیش بینی مدیران و مراجع تخصصی و حرفه ای برای ارزیابی عملکرد و تربیت حسابداران حرفه ای موثر واقع گردد.
مروری بر نظریه ها، مدل ها و تکنیک های پیش بینی درماندگی مالی و ورشکستگی شرکت ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به پیامدهای نامطلوب اقتصادی و اجتماعی ورشکستگی شرکت ها و اهمیت پیش بینی به موقع درماندگی مالی آنها برای انجام اقدامات اصلاحی، نگارنده در این پژوهش به بررسی پژوهش های مرتبط با مدل های پیش بینی درماندگی مالی و ورشکستگی در ایران و سایر کشورها می پردازد.روش: این مقاله پژوهشی مروری است که با بررسی 102 پژوهش در ایران و 298 پژوهش در سایر کشورها طی سال های 2023-1930، به تشریح نظریه ها و و تحلیل ماهیت، روند، ترکیب و گستره زمانی استفاده از مدل ها و تکنیک های پیش بینی درماندگی مالی و ورشکستگی می پردازد و پیشنهادهای اجرایی و پژوهشی نوینی را ارائه می کند.نتایج: نتایج پژوهش نشانگر روند افزایشی این پژوهش ها در ایران و روند کاهشی آن در سایر کشورها است. ترکیب مدل ها و تکنیک های به کاررفته در سایر کشورها متنوع تر از ایران است و مدل ها و تکنیک های هوشمند مبتنی بر محاسبات تکاملی به متداول ترین و دقیق ترین تکنیک ها تبدیل شده است. پیشنهادها نیز شامل تنوع بخشیدن به تکنیک های پیش بینی، تأکید بر مدل های مبتنی بر الگوریتم های محاسبات تکاملی، توجه به ضرورت پیش بینی های مجدد پس از بحران، توسعه مدل های ویژه برای شرکت های کوچک و متوسط، تفکیک معیارهای تشخیص درماندگی مالی و ورشکستگی در بورس تهران، انجام پیش بینی های پویا و توسعه مدل های تخصصی تر برای افزایش دقت پیش بینی ها است.نوآوری: نوآوری این پژوهش شامل ارائه بینش تحلیلی پویا، اطلاعاتی به روز تر و جامع تر، رفع نقایص منسوخ بودن و محدودیت موضوعی و زمانی پژوهش های قبلی، پوشش بهتر و بررسی جداگانه پژوهش های ایرانیان و مقایسه این پژوهش ها در ایران با سایر کشورها و ارائه توصیه هایی کاربردی و پژوهشی جدید براساسِ نتایج تحلیل جامع است.
رهیافتی نوین در حسابداری مدیریت: مدل اولیه اتصال سست، چارچوب های نظری مکمّل و مدل عملیاتی اتصال سست مبتنی بر عناصر شناختی- فرهنگی و هنجاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تشریح نظریه اتصال سست و مدل عملیاتی آن با تمرکز بر نظریه وابستگی به منابع، مبانی نظری پشتوانه مدل اولیه اتصال سست و چارچوب های نظری مکمّل است.
برآورد فساد مالی در بخش عمومی (مطالعه موردی کشورهای منطقه منا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۴۱۲-۳۸۵
حوزههای تخصصی:
فساد مالی متغیری پنهان ومکتوم است که نمی توان به سادگی آن را مشاهده واندازه گیری کرد.از آغاز قرن بیست ویکم میلادی تلاشهای فراوانی برای اندازه گیری فساد مالی صورت پذیرفته و شاخصهای متعددی برای شناسایی فساد مالی معرفی گردیده است.تمرکز این شاخصها عمدتاً بر ادراک واحساس فساد بوده و تصویر دقیقی از فساد و تأثیرات آن بر نظام های سیاسی و اقتصادی ارائه نمی دهد. دراین مطالعه با استفاده ازتئوری محرومیت وکمبود کشورها در ابعاد تاثیر گذاری همچون درآمد ملی،مخارج دولت،سرمایه گذاری وآزادی اقتصادی با معرفی نماگرهای مرتبط با هریک از این ابعاد ، شاخص جامعی برای اندازه گیری فساد مالی در کشورها ی منظقه منا معرفی واندازه گیری گردیده است.نتایج حاصله حاکی ازتقسیم کشورهای منطقه به کشورهای با نمره ی بالا وسطح فساد پایین، کشورهای با نمره ی متوسط وسطح فساد متوسط و کشورهای با نمره ی پایین وسطح فساد بالا می باشد.بر این اساس و طی دوره مورد مطالعه کشورهای قطر و امارات دارای پائینترین سطح فساد مالی بوده اند.
تبیین الگوی همزمانی قیمت سهام با رویکرد فراابتکاری: شواهدی از معیارهای مالی و غیر مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
27 - 46
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت همزمانی قیمت سهام به عنوان شاخص محتوای اطلاعاتی سیستم حسابداری و معیاری برای سنجش کارایی بازار، پژوهش حاضر با هدف کاربرد معیارهای مالی و غیرمالی جهت ارائه الگوی همزمانی قیمت سهام با رویکرد فرا ابتکاری انجام شده است. روش جمع آوری داده ها پیمایشی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است. جامعه آماری این پژوهش 167 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از ابتدای سال 1390 تا پایان سال 1400 در سیستم جامع اطلاع رسانی ناشران است که به شیوه ی همه شماری نمونه گیری شد و داده ها با استفاده از روش الگوریتم های فراابتکاری علف های هرز و انبوه ذرات و نرم افزارهای متلب 2016 و مینی تب، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر آنند الگوریتم علف های هرز نسبت به الگوریتم انبوه ذرات دقت بالاتری جهت تخمین ضرایب عوامل مالی و غیرمالی موثر بر همزمانی قیمت سهام دارد؛ برخی عوامل مالی و غیرمالی بر همزمانی قیمت سهام تاثیر مثبت و برخی تاثیر منفی دارند؛ نسبت مدیران غیرموظف و اندازه هیئت مدیره بر همزمانی قیمت سهام تاثیر مثبت دارد؛ عدم تقارن اطلاعاتی بر همزمانی قیمت سهام تاثیر منفی دارد؛ رتبه نقدشوندگی سهام بر همزمانی قیمت سهام تاثیر منفی دارد؛ حاشیه سود عملیاتی بر همزمانی قیمت سهام تاثیر مثبت دارد؛ نسبت گردش دارایی ثابت بر همزمانی قیمت سهام تاثیر مثبت دارد؛ ارتباطات سیاسی بر همزمانی قیمت سهام تاثیر منفی دارد؛ عوامل محیطی بر همزمانی قیمت سهام تاثیر منفی دارد؛ قیمت نفت بر همزمانی قیمت سهام تاثیر منفی و وابستگی به گروه های تجاری بر همزمانی قیمت سهام اثر مثبت دارد.
تحلیل جامع شهروندی شرکتی از دیدگاه تئوری: رابطه متقابل شرکت ها با ذینفعان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تحلیل و بررسی تئوری های مرتبط با شهروندی شرکتی و تأثیرات آن بر رفتار سازمان ها و ذینفعان می پردازد. شهروندی شرکتی به عنوان یک مفهوم نوین، مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی شرکت ها نسبت به جامعه و محیط زیست را مورد توجه قرار می دهد. با افزایش انتظارات اجتماعی، درک عمیق تری از نقش شرکت ها در جامعه ضروری است. این تحقیق به بررسی تئوری های مختلفی چون تئوری ذینفعان، مشروعیت و قرارداد اجتماعی می پردازد و نقاط قوت و ضعف آن ها را شناسایی می کند. همچنین، بر اهمیت توسعه یک چارچوب نظری جامع برای درک بهتر این مفهوم تأکید دارد. روش پژوهش حاضر تحلیل اسنادی است. نتایج نشان می دهد که پیاده سازی مؤثر شهروندی شرکتی به ایجاد ارزش های مشترک بین شرکت ها و جامعه کمک کرده و به بهبود تصویر برند و اعتماد ذینفعان منجر می شود. این پژوهش می تواند راهنمایی برای پژوهشگران، مدیران و سیاست گذاران در راستای مسئولیت اجتماعی شرکت ها باشد.
اثر تعدیل کننده همبستگی سریالی تغییر در جریان های نقدی عملیاتی بر رابطه میان جریان های نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلام تعهدی یک واقعیت بنیادین برای حسابداری است که در بستر حسابداری تعهدی نمایان می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر همبستگی سریالی تغییر در جریان های نقدی به عنوان متغیری تعدیلگر بر رابطه میان جریان های نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی است که منجر به بهبود کیفیت برآورد اقلام تعهدی می شود. در این پژوهش، با بسط و بهبود مفروضات دچو (۱۹۹۴) مدلی رسا و همه گیر از کاربست هم زمان درآمدها و جریان های نقدی برای توضیح اقلام تعهدی معرفی می شود که در آن اقلام تعهدی با اصلاح مدل استاندارد جونز (۱۹۹۱) و کاربست چرخه نقدی عملیات و همبستگی سریالی در تغییر جریان های نقدی که بیانگر ویژگی های جریان های نقدی هستند توضیح داده می شود. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده شرکت های پذیرفته شده در بهابازار اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ است که نمونه ای به حجم ۱۶۷ شرکت به شیوه حذفی سامان مند از آن گزینش شده و با بهره گیری از مدل وایازش خطی چندمتغیره با کاربست نرم افزار استاتا (۱۸) آناکاوی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که جریان های نقدی عملیاتی رابطه منفی و معنادار با اقلام تعهدی سرمایه در گردش دارد. جریان های نقدی اقلام تعهدی را توضیح می دهد و همبستگی سریالی در تغییر جریان های نقدی رابطه میان جریان های نقدی و اقلام تعهدی را تقویت می کند. همچنین، دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد کاربست بازده فروش و چرخه نقدی عملیات برای محاسبه همبستگی سریالی در تغییر جریان های نقدی سودمندتر از خودهمبستگی مرتبه اول جریان های نقدی عملیاتی است و با کاربست جریان های نقدی عملیاتی توان توضیح دهندگی مدل جونز افزایش معناداری پیدا می کند.
تحلیل تأثیرپذیری الگوی تأمین مالی از عوامل درون و برون شرکتی با رویکرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با مطالعه جامع ادبیات پژوهش، ابعاد اثرگذار بر توسعه نظام تأمین مالی شرکت ها را شناسایی و سپس با استفاده از روش معادلات ساختاری مدل پیشنهادی را آزمون تجربی کرد؛ به عبارتی، این مطالعه به دنبال پاسخ به این چالش بود که بهترین مدل تأثیرپذیری الگوی تأمین مالی از عوامل درون و برون شرکتی کدام است. بدین منظور داده های 159 شرکت طی سال های 1392 تا 1401 (1590 شرکت- سال) برای بررسی 14 فرضیه تدوین شده، گردآوری و با به کارگیری روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS4 در قالب سه مدل جداگانه آزمون شد. الگوی تأمین مالی به سه بخش داخلی، خارجی کوتاه مدت و خارجی بلند مدت تقسیم شد. نتایج پژوهش نشان داد که عواملی بر تأمین مالی داخلی، خارجی کوتاه مدت و خارجی بلند مدت اثرگذار است؛ ازجمله: 1. ویژگی های هیئت مدیره؛ 2. ویژگی های حسابرسی؛ 3. ویژگی های کنترل داخلی؛ 4. ساختار مالکیت؛ 5. ویژگی های مدیران؛ 6. کیفیت گزارشگری مالی؛ 7. عملکرد مالی 8. عملکرد بازار؛ 9. کارایی سرمایه گذاری؛ 10. استراتژی های رقابتی؛ 11. مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی؛ 12. ارتباط سیاسی؛ 13. عدم اطمینان اقتصادی و 14. ویژگی های شرکتی. در بررسی هر سه مدل مشخص شد که تنها عدم اطمینان اقتصادی تأثیر منفی و معناداری بر تأمین مالی از هر سه جنبه دارد و بقیه متغیرها با تأثیر مثبت و معنادار، تأمین مالی شرکت را تسهیل می کنند. درنهایت نیز براساس ضرایب تعیین هر سه مدل پژوهش مشخص شد که سازه های منتخب، قدرت تبیین و توضیح بیشتری برای تأمین مالی بلند مدت نسبت به تأمین مالی داخلی و تأمین مالی کوتاه مدت را دارند. نوآوری پژوهش حاضر بررسی جامع عوامل و استفاده از رویکرد معادلات ساختاری برای تحلیل تأثیرپذیری الگوی تأمین مالی است که یک رویکرد پیشرفته و جامع تر بوده و می تواند روابط پیچیده بین عوامل مختلف را بهتر شناسایی کند.
تحلیل جریان علمی پژوهش های مرتبط با آموزش حسابداری در پایگاه اطلاعاتی اسکاپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
69 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی روند پیشرفت پژوهش های مرتبط با آموزش حسابداری از ابتدا تا سال 2022 است.روش: روش پژوهش اصلی این پژوهش تحلیل بیبلیومتریک است که به مطالعه و بررسی ویژگی های مقالات منتشر شده از قبیل نویسندگان، کشورها، موضوعات و مجلات می پردازد. نمونه این پژوهش شامل 2034 مقاله در حوزه آموزش حسابداری بوده که در پایگاه Scopus از ابتدا تا سال 2022 میلادی نمایه شده اند.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که روند انتشار کلی مقاله های حوزه آموزش حسابداری صعودی بوده و بیشترین تعداد مقالات در سال 2020 منتشر شده است. پر تکرارترین کلمات عبارتند از: آموزش حسابداری، دانشجویان، حسابداری، تدریس، آموزش، برنامه های درسی، آموزش الکترونیکی، آموزش عالی، سیستم های یادگیری، طراحی آموزش، نظرسنجی، اخلاق، هوش مصنوعی، حسابداری مالی، برنامه تحصیلی، جنبه های حرفه ای، حسابداری مدیریت، فناوری اطلاعات. کشور ایالات متحده در صدر جدول فعال ترین ناشران برای حوزه آموزش حسابداری بوده است.نتیجه گیری: سیر تحول در کلمات کلیدی به چهار طبقه تقسیم می شوند که عبارتند از تأکید بر مبانی حرفه حسابداری در برنامه درسی، سیستم های یادگیری و عملکرد آموزش عالی، تأکید بر یادگیری فعال، فناوری آموزشی در سطح دانشگاه ها و یادگیری الکترونیکی، برخط و مبتنی بر سیستم و توسعه مهارت های نرم دانشجویان. مرور پیشرفت تاریخی تحقیقات حوزه آموزش حسابداری موجب درک، تفسیر و تحلیل آموزش حسابداری و توجه به تغییرات موجود و انتظارات جامعه از حرفه حسابداری می شود.
زمان سنجی ورود به بازار سهام و اثر تمایلی سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
940 - 962
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی وجود و شدت اثر تمایلاتی در میان سرمایه گذاران حقیقی در بازار سهام می پردازد. اثر تمایلاتی به تمایل سرمایه گذاران برای فروش سهام در سود (سهام برنده) و نگهداری سهام در زیان (سهام بازنده) اشاره دارد. این سوگیری رفتاری می تواند به تصمیم گیری های نادرست در بازار منجر شود و سودآوری سرمایه گذاران را کاهش دهد. هدف اصلی این مطالعه، تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این رفتار و بررسی ارتباط میان شرایط بازار و زمان بندی ورود سرمایه گذاران به بازار با شدت این اثر است. به طور خاص، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا شرایطی مانند بازده بازار، نوسان ها و عدم قطعیت اقتصادی می تواند تمایل به اثر تمایلاتی را در میان سرمایه گذاران افزایش دهد یا خیر. این مطالعه بر این فرضیه استوار است که سرمایه گذارانی که در شرایط عدم اطمینان و نوسان های بالای بازار وارد می شوند، به نشان دادن اثر تمایلاتی تمایل بیشتری خواهند داشت.روش: در این پژوهش از داده های معاملاتی دقیق مرتبط با سرمایه گذاران حقیقی استفاده شده است. این داده ها شامل سوابق معاملاتی نظیر تاریخ، جهت، قیمت و حجم هر معامله و همچنین اطلاعات شخصی سرمایه گذاران شامل سن، جنسیت، تجربه معاملاتی و موجودی حساب است. برای تحلیل اثر تمایلاتی و بررسی شدت آن در میان سرمایه گذاران حقیقی، از روش تجزیه وتحلیل بقا و مدل رگرسیون استفاده شده است. روش تجزیه وتحلیل بقا، به محققان اجازه می دهد تا زمان های ورود سرمایه گذاران به بازار و تأثیر آن بر رفتارهایشان را در طول زمان بررسی کنند. همچنین، مدل رگرسیون برای بررسی ارتباط میان متغیرهای مرتبط با بازار و متغیرهای شخصی سرمایه گذاران با شدت اثر تمایلاتی به کار گرفته شده است. این مدل ها به پژوهشگران کمک می کنند تا رابطه بین نوسان های بازار، بازده بازار و سایر عوامل اقتصادی با تصمیم گیری های احساسی سرمایه گذاران را بررسی کنند.یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان می دهد که سرمایه گذاران حقیقی که در ابتدای ورود به بازار با شرایطی مانند بازده پایین بازار، نوسان های بالا و عدم قطعیت اقتصادی مواجه می شوند، به نشان دادن اثر تمایلاتی تمایل بیشتری دارند. به عبارت دیگر، این سرمایه گذاران در دوره هایی که بازار تحت تأثیر نوسان های شدید وعدم قطعیت های اقتصادی قرار دارد، بیشتر به نگهداری سهام بازنده و فروش سهام برنده تمایل دارند. این موضوع نشان می دهد که شرایط بازار به شدت بر تصمیم گیری های احساسی و غیرمنطقی سرمایه گذاران تأثیرگذار است. سرمایه گذاران در دوره های عدم قطعیت اقتصادی، بیشتر به تصمیم گیری های رفتاری مبتنی بر ترس و اضطراب روی می آورند که به کاهش بازده کلی آن ها منجر می شود. علاوه براین، یافته ها نشان می دهد که تجربه معاملاتی و سایر ویژگی های شخصی سرمایه گذاران، نظیر سن و جنسیت نیز می تواند بر شدت اثر تمایلاتی تأثیرگذار باشد.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که اثر تمایلاتی، نه تنها در میان سرمایه گذاران حقیقی وجود دارد، بلکه شدت این تأثیرها ممکن است با توجه به شرایط بازار و ویژگی های فردی سرمایه گذاران متفاوت باشد. به طور خاص، سرمایه گذاران در دوره هایی که با بازده پایین بازار، نوسان های بالا یا عدم قطعیت اقتصادی مواجهند، تمایل بیشتری به نشان دادن این اثر دارند. این نتایج می تواند به سرمایه گذاران و سیاست گذاران بازارهای مالی کمک کند تا درک بهتری از تأثیر عوامل رفتاری بر تصمیم گیری های سرمایه گذاری داشته باشند و در نتیجه، استراتژی های بهتری برای مدیریت رفتارهای احساسی سرمایه گذاران اتخاذ کنند. علاوه براین، پژوهش حاضر بر اهمیت آموزش و آگاهی بخشی به سرمایه گذاران در زمینه تأثیرهای ناشی از سوگیری های رفتاری در تصمیم گیری های مالی تأکید می کند تا از تصمیمات غیرمنطقی و زیان بار در بازار جلوگیری شود.
تأثیر بیش اعتمادی مدیران بر تغییر طبقه بندی هزینه ها: نقش تعدیلگر قابلیت مقایسه صورت های مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
109 - 130
حوزههای تخصصی:
تغییر طبقه بندی هزینه ها به طرزی جالب توجه کیفیت سود عملیاتی را به خطر می اندازد و به اطلاعات گمراه کننده درباره عملکرد اصلی و پایدار شرکت ها منجر می شود. تغییر طبقه بندی ممکن است پیامد مستقیم و غیرعمدی سوگیری شناختی مدیران با اعتمادبه نفس زیاد باشد. همچنین، مدیران با اعتمادبه نفس زیاد ممکن است آگاهانه و عمداً هزینه های عملیاتی را به عنوان اقلام غیرعملیاتی طبقه بندی کنند تا سودهای عملیاتی را افزایش دهند؛ با این حال، اگر صورت های مالی شرکت ها با همتایان آن ها در صنعت مقایسه شوند، نظارت قوی تر به فرصت های کمتر برای مدیریت سود ناشی از تغییر طبقه بندی منجر می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بیش اعتمادی مدیران بر تغییر طبقه بندی هزینه ها بر اساس نقش تعدیلگر قابلیت مقایسه صورت های مالی است. نمونه آماری شامل 130 شرکت در بازه زمانی 1394 تا 1401 است. به منظور آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون چندمتغیره و داده های ترکیبی (با کنترل اثرات سال و صنعت) و نرم افزار ایویوز نسخه 9 استفاده شده است. نتایج نشان داد بیش اعتمادی مدیران به افزایش تغییر طبقه بندی هزینه ها و کاهش تدریجی تغییر طبقه بندی در طول زمان منجر می شود. علاوه بر این، قابلیت مقایسه صورت های مالی همانند یک مانع برای بیش اعتمادی مدیران در جهت تغییر طبقه بندی هزینه ها و تدریج کاهشی تغییر طبقه بندی در طول زمان عمل می کند؛ بنابراین، ذی نفعان بازار سرمایه باید به بیش اعتمادی مدیران و قابلیت مقایسه صورت های مالی در راستای تغییر طبقه بندی هزینه ها توجه جدی داشته باشند.
طراحی مدل بررسی جایگزینی پمپ های سانتریفیوژ جدید بر افزایش اثربخشی مالی و اقتصادی به جای پمپ های قدیمی در صنعت نفت و گاز
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸ (جلد ۱)
233 - 243
حوزههای تخصصی:
صنعت نفت و گاز به عنوان یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی جهان، همواره با چالش های متعددی در زمینه بهینه سازی هزینه ها و افزایش بازدهی مواجه است. یکی از این چالش ها، استفاده از پمپ های قدیمی است که بازدهی پایین و هزینه های نگهداری بالایی دارند. این مقاله به طراحی یک مدل برای بررسی جایگزینی پمپ های قدیمی با پمپ های سانتریفیوژ جدید در صنعت نفت و گاز می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی اثربخشی مالی و اقتصادی این جایگزینی با استفاده از مدل های مالی و اقتصادی است. در این پژوهش، از روش های تحلیل هزینه-فایده، ارزش خالص فعلی (NPV)، نرخ بازده داخلی (IRR) و تحلیل حساسیت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که جایگزینی پمپ های قدیمی با پمپ های سانتریفیوژ جدید می تواند منجر به افزایش اثربخشی مالی و اقتصادی در صنعت نفت و گاز شود. این مطالعه همچنین نشان می دهد که با استفاده از مدل های مالی پیشرفته، می توان تصمیمات بهینه تری در زمینه جایگزینی تجهیزات اتخاذ کرد. نفت و گاز
نقش تمایلات رفتاری (احساسات و هیجانات) سرمایه گذاران در ارزش گذاری شرکت
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸ (جلد ۱)
260 - 280
حوزههای تخصصی:
نظریه های مالی سنتی استدلال می کنند که قیمت سهام صرفا به وسیله ارزیابی شناختی بی طرفانه سرمایه گذاران و حداکثر سازی مطلوبیت مورد انتظار تعیین می شود و هیچ نقشی برای بعد رفتاری سرمایه گذار متصور نیستند. هدف اصلی تحقیق بررسی نقش تمایلات رفتاری(احساسات و هیجانات) سرمایه گذاران در ارزش گذاری شرکت می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه شرکت های فعال پذیرفته شده در بورس در بازه زمانی 1396 الی 1402 می باشد که به روش حذف سیستماتیک تعداد 140 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون استفاده کردیم. نتایج نشان داد احساسات سرمایه گذاران با ضریب(0.166) و معنی داری(0.002) تاثیر مثبت ومستقیم بر ارزشگذاری شرکت در سطح اطمینان 95 درصد دارد.نظریه های مالی سنتی استدلال می کنند که قیمت سهام صرفا به وسیله ارزیابی شناختی بی طرفانه سرمایه گذاران و حداکثر سازی مطلوبیت مورد انتظار تعیین می شود و هیچ نقشی برای بعد رفتاری سرمایه گذار متصور نیستند. هدف اصلی تحقیق بررسی نقش تمایلات رفتاری(احساسات و هیجانات) سرمایه گذاران در ارزش گذاری شرکت می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه شرکت های فعال پذیرفته شده در بورس در بازه زمانی 1396 الی 1402 می باشد که به روش حذف سیستماتیک تعداد 140 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون استفاده کردیم. نتایج نشان داد احساسات سرمایه گذاران با ضریب(0.166) و معنی داری(0.002) تاثیر مثبت ومستقیم بر ارزشگذاری شرکت در سطح اطمینان 95 درصد دارد.
واکنش های نامتقارن مؤلفه جهش حق الزحمه غیرعادی حسابرسی به تغییرات وضعیت اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
492 - 518
حوزههای تخصصی:
هدف: ادبیات زیادی در خصوص حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی وجود دارد؛ اما هنوز عوامل تعیین کننده آن در ادبیات حسابداری و حسابرسی معاصر، کمابیش ناشناخته باقی مانده است. حق الزحمه حسابرسی توجه زیادی از تدوین کنندگان استاندارد، سرمایه گذاران و محققان را به سمت خود جلب کرده است. با توجه به نتایج پژوهش های اخیر، این دیدگاه به وجود آمده است که امروزه، نقش حق الزحمه حسابرسی غیرعادی در کیفیت گزارش های حسابرسی چالش برانگیز شده است و وضعیت اعتباری به طور چشمگیری بر حق الزحمه های حسابرسی غیرعادی تأثیرگذار است. هدف از این پژوهش، بررسی واکنش های نامتقارن مؤلفه جهش حق الزحمه حسابرسی غیرعادی، به تغییرات وضعیت اعتباری است.روش: بر اساس چگونگی گردآوری داده ها، پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی است. پژوهش های توصیفی برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا به منظور یاری رساندن به فرایند تصمیم گیری اجرا می شوند. با توجه به دسته بندی های مختلف پژوهش های توصیفی، پژوهش حاضر از نوع هم بستگی است و در دوره زمانی ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱ اجرا شده است. داده های ۱۲۰ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری و برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. در نهایت، به منظور بررسی و تحلیل فرضیه های مطرح شده مطابق با مبانی نظری، از رویکرد رگرسیون استفاده شده است.یافته ها: تجزیه وتحلیل نتایج آماری این پژوهش نشان می دهد که آزمون فرضیه اول پژوهش مبنی بر تأثیر مثبت و معنادار کاهش وضعیت اعتباری بر حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی رد نشده است. فرضیه دوم این گونه مطرح شد که کاهش (افزایش) وضعیت اعتباری تأثیر مثبت (منفی) و معناداری بر بخش تغییرپذیر (کوتاه مدت) حق الزحمه غیرعادی حسابرسی دارد که بر اساس نتایج، این فرضیه رد نشده است. فرضیه سوم پژوهش مبنی بر تأثیر معنادار ریسک ورشکستگی بر ارتباط بین کاهش (افزایش) وضعیت اعتباری و بخش تغییرپذیر (کوتاه مدت) حق الزحمه غیرعادی حسابرسی، رد نشده است. در نهایت، بر اساس نتایج، ریسک تحریف با اهمیت تأثیر معناداری بر ارتباط بین کاهش (افزایش) وضعیت اعتباری و بخش تغییرپذیر (کوتاه مدت) حق الزحمه غیرعادی حسابرسی دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان بیان کرد که با افزایش دست کاری سود توسط صاحب کاران، وضعیت اعتباری شرکت ها کاهش یافته است و حسابرسان برای صاحب کارانی که تحریف، احتمال تقلب بالا و کیفیت سود پایینی دارند، تلاش بیشتری انجام می دهند و در نتیجه، حق الزحمه های بیشتری دریافت می کنند. در همین راستا، کاهش وضعیت اعتباری می تواند نشان دهنده مشکلات، محدودیت مالی و ریسک ورشکستگی در آینده باشد. در نهایت، کیفیت سود بالاتر، باعث جلب نظر سرمایه گذاران به منظور تأمین مالی بیشتر خواهد شد.
بررسی عوامل مؤثر در به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک با تأکید بر متغیرهای اقتضایی و کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
733 - 762
حوزههای تخصصی:
هدف: حسابداران مدیریت از طریق ارائه اطلاعات مهم و استراتژیک، می توانند در تصمیم گیری های مدیریتی نقش بسزایی داشته باشند. تکنیک های حسابداری مدیریت، از جمله ابزارهای مهم برای تحقق این هدف مهم است. طراحی و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت، به شدت از فرهنگ سازمانی، توانایی حسابداران مدیریت در برقراری تعامل سازنده با دیگران و استقرار یک سیستم اطلاعاتی کارآمد تأثیر می پذیرد. در این پژوهش اثرهای چهار متغیر اقتضایی (مهارت های نرم، سیستم های اطلاعاتی، فرهنگ مبتنی بر نوآوری و فرهنگ نتیجه گرا) و چهار متغیر کنترلی (اندازه مؤسسه، رقابت، ابهام های محیطی ادراک شده و تنوع محصول) بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، در قالب یک مدل جامع بررسی شده است.
روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. داده های پژوهش حاضر از طریق پرسش نامه مبتنی بر مقیاس لیکرت پنج گزینه ای گردآوری شد. پرسش نامه پژوهش مشتمل بر دو بخش بود. در بخش اول، سؤال های جمعیت شناختی و در بخش دوم، سؤال های مربوط به سازه های پژوهش مطرح شده بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، حسابداران شاغل به کار در شرکت های تولیدی ایرانی در نظر گرفته شد. حجم نمونه ۱۷۳ حسابدار بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ۲۶ و آموس نسخه ۲۴ انجام شد.
یافته ها: بنابر یافته های پژوهش، از بین متغیرهای اقتضایی مهارت های نرم، متغیرهای فرهنگ نتیجه گرا و سیستم های اطلاعاتی بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک اثرگذار بودند. همچنین فرهنگ های مبتنی بر نوآوری و نتیجه گرا، بر رابطه بین مهارت های نرم و به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک اثر تعدیلی نداشتند؛ اما در مقابل، اثر تعدیلی سیستم های اطلاعاتی بر این رابطه تأیید شد. یافته ها نشان داد که مهارت های نرم حسابداران مدیریت، بر رابطه بین فرهنگ مبتنی بر نوآوری و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، اثر میانجی دارد؛ به این معنا که فرهنگ مبتنی بر نوآوری، بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک تأثیر مستقیم ندارد؛ اما از طریق مهارت های نرم حسابداران، روی مدیریت اثر غیرمستقیم می گذارد. به علاوه، تأثیر فرهنگ نتیجه گرا بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، مستقیم و مثبت بود. هرچند تأثیر فرهنگ نتیجه گرا بر مهارت های نرم حسابداران مدیریت معنادار بود؛ تأثیر غیرمستقیم آن بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، از طریق تعامل حسابداران مدیریت معنادار نبود. همچنین طبق یافته های پژوهش، از میان متغیرهای کنترلی، فقط اندازه شرکت بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری داشت. در مقابل، سه متغیر دیگر (ابهام های محیطی ادراک شده، تنوع محصول و رقابت) بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک تأثیر معناداری نداشتند. در نهایت متغیرهای اقتضایی و کنترلی توانستند ۶۵ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر تلاش کرد تا به سهم خود، در راستای توسعه ادبیات تئوری اقتضایی، در خصوص شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک و نحوه نقش آفرینی حسابداران مدیریت در این زمینه گام بردارد. همچنین این پژوهش از طریق مدنظر قرار دادن روابط پیچیده تر، توانست تصویر بهتری از نحوه اثرگذاری سه متغیر مهارت های نرم حسابداران مدیریت، کیفیت سیستم های اطلاعاتی و فرهنگ سازمانی، بر فرایند اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک ارائه دهد. به علاوه، حسابداران مدیریت، برای نقش آفرینی بهتر در طراحی و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک، به برقراری تعامل با سایر ذی نفعان نیاز دارند. در مجموع، یافته های این پژوهش می تواند به سازمان ها در اجرای هرچه بهتر تکنیک های تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک کمک کند.
تاثیر تیپ های شخصیتی مختلف MBTI بر روی بازدهی و روند پیشرفت دانشجویان حسابداری: مورد مطالعه دانشگاه بین المللی امام رضا (ع).(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تیپ های شخصیتی مختلفMBTI برروی بازدهی و روند پیشرفت دانشجویان می باشد. بدین منظور اثر تیپ های شخصیتی بر روند پیشرفت دانشجویان برای هر یک از مقیاس های ذهن، انرژی، طبیعت و تاکتیک بررسی گردید. در این پژوهش پرسشنامه برای تعیین تیپ شخصیتی دانشجویان مورد ارزیابی قرار گرفته است. قلمرو زمانی انجام پژوهش، سال 1403، جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان حسابداری دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) و نمونه آماری 69 دانشجو و بصورت میدانی و با نرم افزار های SPSS و Smart-PLS تحلیل و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که معدل دانشجویان درونگرا تفاوت معناداری با معدل دانشجویان برونگرا داشته است (افزایش نمره شاخص ذهن، یعنی حرکت به سمت درونگرایی بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است). با توجه به این که معدل سه ترم اول بیش از معدل سه ترم دوم است در نتیجه در گروه دانشجویان جزئی نگر و دانشجویان کلی نگر کاهش معدل مشاهده می شود (افزایش نمره شاخص انرژی، یعنی حرکت به سمت جزئی نگری بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است). همچنین معدل در دانشجویان منطقی تا حدودی بیش از دانشجویان احساسی است (افزایش نمره شاخص طبیعت، یعنی حرکت به سمت منطق بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است). از طرفی، معدل دانشجویان برنامه ریز بیش از افراد بداهه پرداز بوده است (افزایش نمره شاخص تاکتیک، یعنی حرکت به سمت برنامه ریزی بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است
ارائه الگوی کاربرد حسابداری مدیریت استراتژیک در صنعت خدمات درمانی و بیمارستانی با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۵۰۸-۴۷۸
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی کاربرد حسابداری مدیریت استراتژیک در صنعت خدمات درمانی و بیمارستانی با رویکرد ساختاری تفسیری انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز پژوهش جهت ارائه الگو از میان خبرگان یعنی 15 نفر از حسابدارانی که سابقه کاری بیش از 10 سال دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا و تجربه ی اشتغال در سیستم مالی و حسابداری بخش سلامت کشور را داشتند، گرداوری شد. برای اطلاعات بخش کمی از 384 پرسشنامه محقق ساخته که توسط حسابداران بخش خدمات درمانی و بیمارستانی پر شده بود استفاده گردید. در این تحقیق با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) یک مدل طراحی شد. سپس بر اساس الگوی به دست آمده، روابط متغیرها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مجددا مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مدل سازی ساختاری تفسیری 16 عامل در سه سطح شناسایی شد. عوامل اثربخشی صنعت خدمات درمانی و بیمارستانی شامل ارتقا نرخ بازگشت بهبود، ارتقا رضایت بیماران، افزایش بهره وری منابع و افزایش تأثیرات اقتصادی در جامعه در سطح اول قرار گرفته اند. عوامل ارتقا عملکرد زنجیره تامین شامل ارتقا کیفیت خدمات درمانی و بیمارستانی، ارتقا زمان تحویل خدمات درمانی و بیمارستانی، ارتقا تعاملات با تأمین کنندگان و افزایش انعطاف پذیری و سازگاری در سطح دوم قرار گرفته اند. همچنین عوامل حسابداری مدیریت استراتژیک شامل اندازه گیری هزینه ها و سودآوری، اندازه گیری و مانیتورینگ کیفیت خدمات، مدیریت بهره وری منابع انسانی، مالی، فناوری و فیزیکی، استفاده از سیستم های هزینه یابی پیشرفته، ایجاد ارتباط عملکرد مالی با عملکرد عملیاتی و استراتژیک، استفاده از داده های مالی و عملکردی برای تصمیم گیری استراتژیک و بهبود عملکرد، استفاده از شاخص های عملکرد برای پایش و ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی استراتژیک در ارتباط با چشم انداز آتی مالی و عملیاتی در سطح سوم قرار گرفته اند.
تأثیر اجزای کنترل داخلی بر اثربخشی کنترل داخلی: رویکرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۵۲۱-۴۹۴
حوزههای تخصصی:
کارایی و کیفیت سیستم کنترل داخلی که توسط مدیریت سازمان اجرا می شود، عوامل کلیدی در توانایی یک واحد تجاری برای بقا هستند. کنترل های داخلی سیستمی از قوانین و فرآیندهایی است که به شرکت ها کمک می کنند تا با قوانین و مقررات مطابقت داشته باشند، کارایی و اثربخشی عملیاتی را بهبود بخشند و به قابلیت اطمینان گزارشگری مالی دست یابند. سطح کنترل داخلی مورد نیاز برای رسیدن به این سه هدف به عنوان معیاری برای اثربخشی کنترل داخلی برای اهداف این مطالعه در نظر گرفته شده است. چارچوب کوزو بیان می کند که وجود پنج مؤلفه (محیط کنترلی، فعالیت های کنترلی، ارزیابی ریسک، اطلاعات و ارتباطات، نظارت) به کنترل داخلی مؤثر منجر می شود. با این حال، این چارچوب ها تنها راهنمایی های گسترده ای در مورد مفاهیم کنترل داخلی ارائه می دهند و جزئیات را به خود شرکت های پذیرنده واگذار می کنند. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر مؤلفه های کنترل داخلی بر اثربخشی کنترل داخلی در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران است. این پژوهش از حیث ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را اعضای هیأت مدیره، مدیران مالی، حسابداران و حسابرسان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بین هر یک از اجزای کنترل داخلی و اثربخشی کنترل داخلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
مدل سازی عوامل مؤثر بر ریسک تأمین مالی پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
185 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: تأمین مالی پروژه که معمولاً برای تأمین مالی تأسیسات و تأسیسات سرمایه محور دولتی و خصوصی استفاده می شود، در دهه های اخیر به بخشی از بازار مالی رو به رشد اقتصادی چشمگیر تبدیل شده است. از اساسی ترین نیازهای کشورهای در حال توسعه، زیرساخت های اقتصادی آن است که بستر رشد و توسعه در سایر بخش های اقتصاد را فراهم می سازد و عدم پاسخ گویی صحیح به نیاز تأمین مالی در این بخش، توسعه اقتصادی را با مشکلات و چالش های اساسی مواجه می سازد. تأمین مالی شرکت یا پروژه به اشکال مختلفی صورت می گیرد. پروژه های تأمین مالی، اغلب ریسک سنگین و ساختارهای سرمایه ای بسیار قدرتمند و پیچیده ای دارند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر ریسک تأمین مالی پروژه است؛ زیرا وقوع ریسک پروژه می تواند روی هر یک از اهداف پروژه ها مانند، زمان، هزینه، ایمنی، کیفیت و پایداری، تأثیرهای مثبت یا منفی داشته باشد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی هم بستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان، کارشناسان ارشد، سرپرستان و مدیران شرکت های معدنی کشور بودند که از بین آن ها، ۲۲۰ نفر به عنوان نمونه و به صورت تصادفی برای مشارکت در پژوهش انتخاب شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ای مشتمل بر ۱۱ بُعد و ۶۸ گویه بود. با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس، فرضیه های پژوهش آزمون شد.
یافته ها: به منظور بررسی مدل، ابتدا باید روابط متغیرهای پنهان با گویه های سنجش آن ها را بررسی کرد و برای این کار، از مدل اندازه گیری استفاده شد. مدل اندازه گیری ارتباط گویه ها یا همان سؤال های پرسش نامه را با سازه ها بررسی می کند. در واقع تا ثابت نشود که سؤال های پرسش نامه، متغیرهای پنهان را به خوبی اندازه گیری کرده اند یا خیر، نمی توان به آزمون روابط پرداخت. مدلی همگن خواهد بود که قدر مطلق بارهای عاملی هر یک از متغیرهای مشاهده پذیر متناظرش، دست کم 5/0 باشد. در این پژوهش، مقدار تمامی بارهای عاملی متغیرها مقداری بیشتر از 5/0 به دست آمد و پایایی مدل اندازه گیری را تأیید کرد. بر اساس نتایج، شدت اثر روش های تأمین مالی بر ریسک سیاسی 462/0 و آماره احتمال آزمون 586/6 به دست آمده است که از مقدار بحرانی t در سطح خطای 5درصد، یعنی 96/1 بزرگ تر است و نشان می دهد که تأثیر مشاهده شده معنادار است. بنابراین با اطمینان 95درصد، روش های تأمین مالی بر ریسک سیاسی تأثیر معناداری دارند. همچنین اثر کل ریسک مشتری بر ریسک مدیریت 046/0 و مقدار معناداری برابر 855/1 به دست آمد که از مقدار بحرانی t در سطح خطای 5درصد کوچک تر است که نشان می دهد تأثیر مشاهده شده معنادار نیست. بنابراین ریسک مشتری بر ریسک مدیریت تأثیر معناداری ندارد. به طور کلی مشخص شد که روش های تأمین مالی، ریسک اجتماعی، ریسک پیمانکار، ریسک ساخت وساز، ریسک سیاسی، ریسک طراحی، ریسک قانونی، ریسک مالی، ریسک مدیریت، ریسک مشتری، قرادادهای فرعی بر ریسک تأمین مالی پروژه ها تأثیر دارند.
نتیجه گیری: یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه و دلایل عدم استفاده بهینه از منابع و سرمایه های محدود و ناکامی این کشورها در اجرای پروژه ها، کم توجهی به قدرت سازمان دهی و مدیریت پروژه هاست که این مهم، مشکلاتی همچون آغاز نشدن پروژه های مورد نیاز، ایجاد تأخیر در زمان شروع و زمان اجرای پروژه ها، ناکامی در بهره برداری به موقع و غیراقتصادی شدن طرح ها را به دنبال دارد. امروزه با توجه به رویکرد اکثر سازمان های پروژه محور به مقوله مدیریت پروژه و طراحی ساختار متناسب با فعالیت های خود، ضرورت نگرش به طراحی و بهبود مدیریت ریسک پروژه در چنین شرکت هایی، بیش از گذشته احساس می شود. در این راستا، اولویت با معیار ریسک نرخ ارز است و معیارهای اعمال تحریم های بیشتر و کاهش صادرات، ریسک نرخ بهره، ریسک رکود بازار و کاهش درآمد، انتخابات و تغییر محیط اقتصادی و ریسک ورشکستگی در رتبه های بعدی قرار دارند. در این میان، معیار ریسک شریعت، کمترین اهمیت را دارد. در خصوص اولویت بندی کنترل ریسک نرخ ارز، بیشترین اولویت مربوط به روش کاهش ریسک است. بر اساس نتایج پژوهش، برای کنترل ریسک اعمال تحریم های بیشتر و کاهش صادرات، بهترین روش کاهش ریسک پیشنهاد می شود. برای کنترل ریسک نرخ بهره، بهترین روش اجتناب از ریسک است. برای کنترل ریسک رکود بازار و کاهش درآمد، بهترین روش انتقال ریسک پیشنهاد می شود. برای کنترل ریسک انتخابات و تغییر محیط اقتصادی، بهترین روش کاهش ریسک است. برای کنترل ریسک ورشکستگی، بهترین روش اجتناب از ریسک و برای کنترل ریسک شریعت نیز، بهترین روش کاهش ریسک است.