فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۲٬۵۰۶ مورد.
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
573 - 597
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس سوگیری ناهماهنگی شناختی، سرمایه گذاران تمایل دارند اخبار سودی را که با وضعیت احساسی آن ها ناسازگار است، نادیده بگیرند. این سوگیری سبب می شود که سرمایه گذاران به اخبار خوب (بد) سود در شرایط بدبینانه (خوش بینانه) واکنشی نشان ندهند. عدم اطمینان در اطلاعات شرکت ها و بازار سهام، می تواند بر واکنش سرمایه گذاران به اخبار سود تأثیرگذار باشد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی نقش عدم اطمینان اطلاعات شرکت و بازار، بر ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود است.روش: پژوهش حاضر، توصیفی هم بستگی و کاربردی است. نمونه آماری شامل ۱۲۷ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ است. برای آزمون فرضیه ها، از الگوهای رگرسیونی چند متغیره و برای ایجاد شاخص ترکیبی احساسات، روش تحلیل مؤلفه های اساسی (PCA) به کار گرفته شده است.یافته ها: طبق نتایج فرضیه اول، واکنش سرمایه گذاران به اخبار خوب و بد سود نامتقارن است. بر اساس نتایج فرضیه های دوم و سوم، در شرایط احساسات خوش بینانه، سرمایه گذاران به اخبار خوب سود، واکنش مثبت و به اخبار بد واکنش خاموش دارند، در حالی که در شرایط احساسات بدبینانه، به اخبار بد سود، واکنش منفی و به اخبار خوب، واکنش خاموش دارند. این نتایج وجود ناهماهنگی شناختی در شرایط خوش بینانه و بدبینانه را تأیید می کند. طبق نتایج فرضیه های چهارم و پنجم، عدم اطمینان اطلاعات شرکت بر تضعیف ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود تأثیر معناداری نداشت. نتایج فرضیه های ششم و هفتم، نشان می دهد که کاهش عدم اطمینان بازار، واکنش خاموش سرمایه گذاران به اخبار بد سود در شرایط احساسات خوش بینانه را تضعیف می کند؛ ولی واکنش خاموش سرمایه گذاران به اخبار خوب سود در شرایط احساسات بدبینانه را تضعیف نمی کند.نتیجه گیری: بسته به وضعیت احساسات خوش بینانه یا بدبینانه حاکم بر بازار سهام، ناهماهنگی شناختی در واکنش قیمت سهام به اخبار خوب یا بد سود وجود دارد. از این رو سرمایه گذاران باید در تصمیمات اقتصادی احساسات حاکم بر بازار را لحاظ کنند. همچنین عدم اطمینان بازار بیشتر از عدم اطمینان اطلاعات شرکت ها، بر واکنش سرمایه گذاران به اخبار سود تأثیرگذار است. به بیان دیگر در زمان بدبینی، افراد نسبت به اطلاعات موجود انتقاد بیشتری دارند؛ اما هنگام خوش بینی، احتمال بیشتری دارد که اطلاعات را به صورت واقعی دریافت کنند. در نتیجه، ممکن است آستانه های روانی بالاتری را برای «خبر خوب»، در شرایط بدبینانه تعیین کنند. بنابراین با افزایش اطمینان در بازار سرمایه، می توان این ناهماهنگی های شناختی واکنش سرمایه گذاران به اعلام سود شرکت ها را کاهش داد. شرایط حاکم بر اقتصاد کشور سبب شده است تا سرمایه گذاران به دلیل محافظه کاری و نداشتن دانش کافی، برای تفسیر وضعیت اقتصادی در ارزیابی ارزش بنیادی شرکت ها با مشکل روبه رو شوند. از طرف دیگر، نوسان های زیاد عوامل مطرح شده، موجب تمرکز بیش از حد فعالان بازار به عوامل کلان اقتصادی (عوامل خارج از شرکت) شده که در نتیجه، توجه به سمت عوامل داخلی کاهش یافته است.
بررسی تاثیر سواد مالی بر قصد سرمایه گذاری در بازار سهام با در نظر گرفتن گرایش و کنترل های رفتاری سرمایه گذاران و تاکید بر هنجارهای اخلاقی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
به طور کلی، سواد مالی توانایی درک و بکارگیری مؤثر مهارت های مالی مختلف از جمله بودجه بندی برای مدیریت پول و سرمایه گذاری است که باعث خودکفا شدن در اصول مالی و درنهایت، منجر به بهبود زندگی مالی می شود. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سواد مالی بر قصد سرمایه گذاری در بازار سهام با در نظر گرفتن گرایش و کنترل های رفتاری سرمایه گذاران و تاکید بر هنجارهای اخلاقی و ذهنی در بازار بورس تهران پرداخته است. روش های آماری مورد استفاده جهت تحلیل داده ها مدل معادلات ساختاری می باشد. با توجه به پرسشنامه پژوهش، حجم نمونه این پژوهش بین 125 تا 375 می باشد که در این پژوهش 310 پرسشنامه جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد سواد مالی سرمایه گذاران تاثیر معنی داری بر گرایش سرمایه گذاران در بازار سهام دارد. همچنین، هنجارهای اخلاقی شخص نیز بر قصد سرمایه گذاری تاثیر گذار است. نهادهای مالی با توجه مسائل مطرح شده در این پژوهش می توانند تصمیمات سرمایه گذاران را بر مبنای سواد مالی و احساسات آن ها با در نظر گرفتن ریسک سرمایه گذاری مدنظر قرار داده تا بتوانند توصیه ها و دستورالعمل هایی را در سطح سرمایه گذاران فردی به کار بگیرند.
طراحی مدل سنجش پاداش مدیران با رویکرد شفافیت گزارشگری مالی (مورد مطالعه: شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: پاداش مدیران و سنجش آن به ویژه در شرکت های دولتی یکی از چالش های اقتصاد کشورهای درحال توسعه است و به کارگیری رویکردهایی همانند شفافیت گزارشگری مالی در این رابطه می تواند مفید باشد. در این راستا، این پژوهش باهدف طراحی مدل سنجش پاداش مدیران با رویکرد شفافیت گزارشگری مالی در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران به انجام رسید. روش پژوهش: روش انجام این پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. در بخش کیفی پس از تحلیل مصاحبه با 20 خبره، 21 شاخص شناسایی و استخراج شدند. در بخش کمی ابتدا با استفاده از ماتریس خودتعاملی نحوه ارتباط و اثرگذاری شاخص ها با کمک خبرگان گردآوری شد. سپس با نرم افزار ISM متلب داده ها در قالب ماتریس خودتعاملی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش: دستیابی به الگویی پنج سطحی متشکل از 21 شاخص، که 2 شاخص آموزش شفاف سازی گزارشگری و همسویی گزارشگری مالی با استانداردهای بین المللی گزارشگری تأثیرگذارترین است. همچنین 9 شاخص به عنوان تأثیرپذیرترین و 10 شاخص به عنوان رابط در این الگو عمل می کنند. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: همسویی گزارشگری مالی با استانداردهای بین المللی گزارشگری نشان داد که یکسانی، شفافیت و قابل مقایسه کردن گزارش ها و صورت های مالی تنها به کمک این استانداردها امکان پذیر است. زیرا، این استانداردها مشخص می کنند که شرکت ها چگونه اسناد را ثبت، هزینه ها و درآمدها را گزارش کنند.
بررسی نقش واسطه ادراک ریسک در تأثیر عوامل مالی- رفتاری بر تصمیمات سرمایه گذاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو به بررسی نقش واسطه ادراک ریسک در تأثیر عوامل مالی- رفتاری بر تصمیمات سرمایه گذاری می پردازد. از نظر روش شناسی این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در زمره تحقیقات با ماهیت کاربردی قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش می بایست از شش ماهه دوم 1402 تا نیمسال اول 1403 سهامدار بوده باشند تا در ارتباط با بازده یک ساله امکان ارائه پاسخ داشته باشند و ثانیاً سهامدار فعال باشند به این معنی که در یک سال حداقل 2 مرتبه مبادرت به خرید و فروش سهام نمایند. به منظور گردآوری نمونه آماری با استفاده از فراخوانی در شبکه های اجتماعی افرادی که مایل به شرکت در پژوهش بودند و شرایط انتخاب را داشتند انتخاب شدند. اساس فرمول کوکران برای جامعه آماری نامحدود تعداد 385 نفر از این افراد است به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج به دست آمده نشان داد عوامل مالی رفتاری می تواند 63% از تغییرات تصمیمات سرمایه گذاری را به صورت مثبت و معنادار تبیین نماید و همچنین عوامل مالی رفتاری می تواند 63% از تغییرات تصمیمات سرمایه گذاری را به صورت مثبت و معنادار تبیین نماید در انتها نیز ریسک سرمایه گذاری می تواند 65% از تغییرات تصمیمات سرمایه گذاری را به صورت مثبت و معنادار تبیین نماید؛ در بررسی متغیر واسطه ای نیز نتایج به دست آمده نشان داد ریسک سرمایه گذاری (ادراک ریسک)تاثیر عوامل مالی- رفتاری بر تصمیمات سرمایه گذاری را واسطه گری می کند.
بررسی تاثیر استفاده از هوش مصنوعی بر کیفیت فرایند حسابرسی صورت های مالی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۶
38 - 65
حوزههای تخصصی:
با گسترش فناوری های نوین و به خصوص هوش مصنوعی ضرورت تغییر در روش های حسابرسی و استفاده از فناوری های نوین از جمله هوش مصنوعی در حسابرسی صورت های مالی اجتناب ناپذیر می باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر استفاده از هوش مصنوعی بر کیفیت حسابرسی صورت های مالی است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، از حیث ماهیت علّی و از حیث داده ها یک پژوهش کمّی محسوب می گردد. جامعه آماری این پژوهش کلیه حسابرسان موسسات خصوصی و سازمان های دولتی می باشند که تعداد 384 پرسشنامه به عنوان نمونه آماری پژوهش جمع آوری شده است. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شده است.یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد استفاده از هوش مصنوعی بر کیفیت فرایند حسابرسی صورت های مالی تاثیر مثبت دارد. همچنین ویژگی های شخصی حسابرس در استفاده از سیستم های هوش مصنوعی بر راهبردهای کنترل های داخلی دارای تاثیر مثبت می باشد.
ارائه مدلی جهت بهینه سازی و مدیریت ریسک پرتفولیو با استفاده از نظریه شبکه در بازار سهام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
181 - 202
حوزههای تخصصی:
مساله بهینه سازی سبد سرمایه گذاری یکی از مهمترین مباحث در مدیریت سرمایه محسوب می گردد.هدف ما در این مقاله طراحی یک مدل انتخاب سبد بهینه بر اساس روش درخت پوشای کمینه در بازار بورس ایران است.طراحی و تدوین یک مدل برای انتخاب سبد شامل دو مرحله اساسی می باشد .مرحله اول انتخاب سبد سرمایه گذاری ,این کار با استفاده از پنج معیار مرکزیت, بینابینی, فاصله از مرکز, فاصله از همبستگی و فاصله از معیار فاصله انجام شد.حاصل این کار تشکیل دو سبد مرکزی و پیرامون به ترتیب از یال های مرکزی و یال های پیرامون شبکه بود.درمرحله دوم با استفاده از معیار های سنجش ریسک و بازده , سبد های انتخابی بهینه سازی و مدیریت ریسک شد . در پایان سبدهای استخراج شده با شاخص کل و یک سهم از سبد برا ی یک دوره 200 روزه مورد ارزیابی عملکرد قرار گرفت .نتایج نشان داد که هر دو سبد با توجه به شرایط بازار از بازدهی بالاتری برخوردار بودند. همانطور که انتظار می رفت در زمان رشد بازار, سبد پیرامون بازدهی بالاتری در مقایسه با بازار ثبت نمود.
تأثیر خوانایی صورت های مالی بر سرعت تعدیل اعتبار تجاری شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
155 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی ردیابی نقش خوانایی صورت های مالی بر سرعت تعدیل اعتبار تجاری شرکت ها است. در راستای حصول به اهداف پژوهش اطلاعات نمونه ای مرکب از 135 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار که طبق الگوی حذف سیستماتیک انتخاب شده بودند برای یک دوره زمانی 13 ساله سال های 1389 الی 1401 گردآوری شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از یک مدل رگرسیون چندمتغیره با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته[1] بهره گرفته شد. جهت سنجش سرعت تعدیل اعتبار تجاری از مدل قبلاً توسعه داده شده توسط لو (2022) و افلاطونی و همکاران (1401) و جهت سنجش خوانایی صورت های مالی از شاخص فوگ استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که سرعت تعدیل اعتبار تجاری در نمونه پژوهش حدود 70 درصد است، یعنی شرکت ها قادرند در هرسال 70 درصد از فاصله ایجاد شده تا اعتبار تجاری بهینه را جبران نمایند. همچنین خوانایی صورت های مالی بر سرعت تعدیل اعتبار تجاری تأثیرگذار است و با ارتقای این عامل سرعت دستیابی شرکت ها به اعتبار تجاری بهینه افزایش خواهد یافت. پژوهش جاری مدارکی فراهم آورد که نشان می دهد پیچیدگی کمتر اطلاعات صورت های مالی برای استفاده کنندگان و تأمین کنندگان اعتبار می تواند سرعت تعدیل اعتبار تجاری را در رسیدن به اعتبار تجاری هدف افزایش دهد. [1]. Generalized Moments Approach )GMM(
مروری بر مطالعات بین المللی پیرامون موضوع آیین رفتار حرفه ای در حسابرسی در پایگاه علمی وب آوساینس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مروری جامع بر تحقیقات بین المللی پیرامون آیین رفتار حرفه ای در حسابرسی بود.
روش: این مطالعه از نوع پژوهش های علم سنجی بوده و با استفاده از دو تکنیک هم رخدادی واژگان و هم تألیفی کشورها انجام شده است. 404 مقاله از بین تمام مقالات موجود در حوزه آیین رفتار حرفه ای حسابرسی که در بازه زمانی 1983 الی 2023 در پایگاه وب آو ساینس نمایه شده بودند، انتخاب و با استفاده از نرم افزار VOSviewer نقشه ها ترسیم و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نقشه علمی شبکه هم رخدادی واژگان در این پژوهش نشان داده است که واژه «رفتار» پرتکرارترین واژه به لحاظ فراوانی با 79 مرتبه تکرار بوده و با 181 واژه در ارتباط بوده که دارای بیشترین هم رخدادی است و واژه های «عملکرد»، «مدیریت» و «اخلاق» در جایگاه بعدی قرار دارند. همچنین عبارت «شک و تردید حرفه ای» نیز با 29 رخداد و 88 ارتباط، جزو کلمات پر تکرار می باشد و با واژگانی از قبیل «اخلاق، مدیریت، رفتار، کیفیت، حسابداری، حسابرسی، حسابرس، قضاوت، تجربه، تصمیم گیری، تصمیم گیری اخلاقی» و غیره در ارتباط است. یافته های حاصل از تحلیل روند انتشار مقالات نشان داد، در سال 2022 انتشار مقالات در حوزه آیین رفتار حرفه ای به اوج خود رسیده است و کشورهای آمریکا (156 مقاله و 19 همکاری علمی)، انگلستان (36 مقاله و 20 همکاری علمی) و استرالیا (59 مقاله و 13 همکاری علمی) بیشترین همکاری علمی را با سایر کشورهای جهان داشته اند و ایران از سال 2021 فعالیت علمی خود را در این زمینه آغاز کرده و جزو کشورهای نوپا محسوب می شود.
نتیجه گیری: با بررسی روند انتشار مقالات می توان بیان کرد، اخیراً میزان تولیدات علمی در حوزه مورد بررسی افزایش یافته است. همچنین براساس نتایج هم رخدادی واژگان و همکاری علمی کشورها مشخص گردید واژه «شک و تردید حرفه ای» عمدتاً با واژگان «اخلاق»، «تصمیم گیری اخلاقی» و «قضاوت» ارتباط دارد. نقشه هم تألیفی کشورها، عدم همکاری کشور ایران را با سایر کشورها نشان داد.
فرامطالعه ای بر گزارشگری پایداری شرکت در پژوهش های حسابداری و حسابرسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف، بررسی مقالات در حیطه گزارشگری پایداری است. تا بتوان مهمترین موضوعاتی که در حال حاضر مورد توجه بوده و همچنین نیازهای پژوهشی مربوط به این حوزه را مورد ارزیابی قرار داد. روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی است که به بررسی 68 مقاله در حیطه گزارشگری پایداری پس از بررسی 32 مجله در حوزه حسابداری، مالی و حسابرسی مورد تایید در سامانه وزارت علوم و تحقیقات در بازه 1392 الی 1401 ، پرداخته است.یافته ها: حدود 97% از مقالات در شش سال انتهایی به انجام رسیده است. نویسندگان بدون مرتبه علمی، دانشیار و استادیار، بیشترین مشارکت را در تولید مقالات داشته اند. مشارکت مردان بیشتر از زنان است. بیشتر مقالات حاصل کار سه نفری و چهار نفری بوده است. از نظر وابستگی سازمانی نویسندگان وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی بیشترین سهم را دارا می باشند. محققانی از دانشگاه آزاد اسلامی قزوین و دانشگاه بین المللی امام خمینی پرتولیدترین نویسندگان بوده اند. در تولید مقالات، اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی، الزهراء، پیام نور و تهران بیشترین مشارکت را به خود اختصاص داده اند.نتیجه گیری: تمامی پژوهش های انجام گرفته در ایران که به بررسی ابعاد گزارشگری پایداری پرداخته، در سال های انتهایی دوره مورد بررسی بوده است.دانش افزایی: با توجه به فصل شش دستورالعمل حاکمیت شرکتی، (ابلاغی 22/09/1401 سازمان بورس و اوراق بهادار) مبنی بر اجبار شرکت ها به ارائه گزارشگری پایداری، می توان شاهد پویایی و رونق تحقیقات آتی در این زمینه بود. و در واقع یافته های پژوهش حاضر، جهات تحقیق شده و شکاف باقیمانده در تحقیقات را مشخص می نماید.
تأثیر تجربه، تخصص و مالکیت مدیرعامل بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
129 - 153
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری در نیروی کار یکی از مهمترین سرمایه گذاری ها در هر شرکت است. تحقیقات اخیر اهمیت کارایی سرمایه گذاری در نیروی را برجسته نموده است. در راستای شناسایی عوامل موثر بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تجربه، تخصص و مالکیت مدیرعامل بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، نمونه-ای برابر با 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1394 تا 1401 معادل 1008 سال-شرکت، با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مبتنی بر داده های ترکیبی مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که مدیرعاملان دارای تجربه به طور قابل توجهی، ناکارایی سرمایه-گذاری نیروی کار شرکت ها را کاهش می دهند. همچنین، مالکیت مدیرعامل منجر به افزایش ناکارایی سرمایه گذاری در نیروی کار می گردد. با این حال یافته های این پژوهش رابطه معناداری را بین تخصص مدیرعامل در صنعت با ناکارایی سرمایه گذاری نیروی کار نشان نداد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدیرعاملان باتجربه به کارایی سرمایه گذاری نیروی کار کمک می کنند. درعین حال مدیرعاملان دارای مالکیت سهام، نیاز به نظارت بیشتری دارند تا از رفتارهای فرصت طلبانه احتمالی آنها جلوگیری به عمل آید. این مطالعه ادبیات مربوط به ویژگی های مدیرعامل و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار را غنی می سازد و اطلاعات ارزشمندی در رابطه با انتخاب مدیرعامل برای تاثیرگذاری مثبت بر سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ارائه می دهد.
توسعه مدلی جامع جهت پیش بینی قیمت سهام در بازار بورس اوراق بهادار با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این مطالعه توسعه الگویی جامع برای پیش بینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار با به کارگیری شناسه های فنی، بنیادی، کلان اقتصادی و رفتاری با استفاده از رویکرد الگوسازی ساختاری تفسیری است.روش: در این پژوهش 54 معیار از چهار بعد ابعاد اصلی تأثیرگذار بر قیمت بورس تعیین شد و در اختیار خبرگان قرار داده شد. پس از آن با استفاده از روش دلفی فازی، 15 معیار مهم انتخاب و سپس با استفاده از روش الگوسازی ساختاری - تفسیری الگوی جامع تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین معیارها مشخص شده است. نوآوری: اگرچه در پژوهش های پیشین از تلفیق حداکثر دو بعد پیش بینی قیمت سهام استفاده شده، در این پژوهش سعی شده است هر بعد نماینده ای در پیش بینی قیمت سهام داشته باشد. از سوی دیگر در روش فازی میزان ابهامات به کمترین حد کاهش پیدا کند و الگوسازی ساختاری - تفسیری نمای شماتیک از میزان محرک بودن معیارها ارائه کرده است. نتایج: بر اساس یافته ها در الگوی الگوسازی ساختاری - تفسیری مشاهده می شود قیمت به سود هر سهم و شاخص جریان پول در انتهای سلسله مراتب قرار می گیرد و قدرت محرکه زیادی دارد. معیارهایی که در پایین سلسله مراتب قرار می گیرند عبارتند از نرخ ارز و اندیکارتور قدرت نسبی و میانگین متحرک نمایی که تأثیرپذیرترین شاخص ها هستند.
بررسی وقفه زمانی پرداخت سود و عوامل مرتبط با آن در بازار سهام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: وقفه زمانی پرداخت سود یعنی فاصله زمان تصویب تا واریز سود تقسیمی به حساب سهامداران که یکی از دغدغه های آنان است و در دوران اقتصاد تورمی اهمیت بیشتری پیدا می کند. هدف این تحقیق بررسی روند وقفه زمانی پرداخت سود و شناسایی عوامل مؤثر بر تأخیر در پرداخت سود است. روش: نمونه آماری برای آزمون فرضیه ها شامل 1311 مشاهده در بازه زمانی هشت ساله 1393 تا 1400 از شرکت های 12 صنعت عضو بازار سهام ایران انتخاب شده است. آزمون فرضیه ها از طریق آزمون مقایسه میانگین و مدل رگرسیون چند متغیره انجام گردید. یافته ها: طبق نتایج وقفه زمانی پرداخت سود در صنایع مختلف، متفاوت است، وقفه زمانی پرداخت سود در مرحله بلوغ کمتر از مراحل دیگر در چرخه عمر شرکت است، وقفه زمانی پرداخت سود با نسبت وجه نقد و اندازه شرکت رابطه منفی دارد و در مقابل وقفه زمانی پرداخت سود با اهرم مالی و سهام آزاد شناور رابطه مثبت دارد. نتیجه گیری: اولویت تأمین مالی عملیات و پروژه های شرکت، ساختار مالکیت، شرایط کلان صنعت و متغیرهای اقتصادی بر وقفه زمانی پرداخت سود تاثیر می گذارند. شناخت روابط این متغیرها با وقفه زمانی پرداخت سود امکان برآورد از میزان وقفه زمانی در پرداخت سود و مقایسه آن ها با سایر شرکت ها را فراهم می کند. این مطالعه ادبیات مرتبط با وقفه زمانی پرداخت سود را توسعه می دهد که تا کنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
بهینه سازی پرتفوی اعتباری بانک ها با استفاده از رویکرد اکچوئری و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
710 - 733
حوزههای تخصصی:
هدف: تخصیص وجوه به بخش های مختلف اقتصادی و اعطای تسهیلات، یکی از فعالیت های مهم بانک هاست. بانک ها ضمن توجه به سیاست های پولی و مالی تعیین شده توسط دولت ها و بانک مرکزی، این منابع را به بخش های سودآور و مناسب تخصیص می دهند. کاهش و کنترل ریسک اعتباری، یکی از عوامل مؤثر در بهبود فرایند اعطای اعتبار و در نتیجه در عملکرد بانک هاست. حداقل سازی ریسک به همراه حداکثرسازی سود هدفی است که همواره بانک ها به دنبال تحقق آن هستند. کم توجهی به موضوع بازده و ریسک تسهیلات، به تمرکز تسهیلات در بخش های خاصی از اقتصاد منجر شده که خود مشکلات عمده ای را برای بانک ها به همراه داشته است. با توجه به ضرورت تعیین سهم بهینه اعتبارات و ضرورت سیاست گذاری مناسب در این زمینه، پژوهش حاضر در پی ارائه یک الگوی مناسب برای تخصیص بهینه اعتبارات اعطایی به بخش های مختلف اقتصادی است؛ به گونه ای که با مدل سازی و بهینه سازی ریسک اعتباری با استفاده از ترکیب دو رویکرد اکچوئری و شبکه عصبی مصنوعی و با توجه به محدودیت های موجود در سیاست های بانک، پرتفوی اعتباری بهینه به گونه ای تعیین شود که ریسک اعتباری حداقل شود.روش: روش اکچوئری با محاسبه احتمال نکول وام ها و ارزیابی دقیق ریسک های مالی، به عنوان ابزار اصلی در مدیریت ریسک بانک ها شناخته می شود. با این حال، این روش ها اغلب نمی توانند پیچیدگی های موجود در تعاملات اعتباری را به طور کامل مدل سازی کنند. برای غلبه بر این محدودیت ها، از شبکه عصبی مصنوعی استفاده می شود که توانایی پیش بینی دقیق تر و تطبیق با داده های غیرخطی را دارد. بدین منظور در پژوهش حاضر، ابتدا به بررسی ریسک اعتباری پرتفوی تسهیلات بانکی با استفاده از رویکرد اکچوئری پرداخته می شود؛ سپس با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون و با توجه به محدودیت های بانک در ارائه تسهیلات، ترکیب بهینه پرتفوی اعتباری تعیین می شود. نمونه مورد استفاده شامل تسهیلات اعطایی بانک به ۲۸۰ مشتری کلان خود در ۴ بخش صنعتی، خدماتی و بازرگانی، کشاورزی و ساختمان، در سال ۱۳۹۲ است.یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که پرتفوی بهینه شده با تمرکز بیشتر بر بخش کشاورزی، در مقایسه با پرتفوی فعلی بانک که عمدتاً بر بخش صنعت تمرکز دارد، می تواند بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک بهتری را ارائه دهد. در ترکیب پرتفوی بهینه به دست آمده، بیشترین سهم، به بخش کشاورزی مربوط است و بخش های خدماتی و بازرگانی، ساختمانی و صنعتی، به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند. در حالی که در پرتفوی فعلی بانک، بیشترین سهم تسهیلات به بخش صنعتی مربوط است و بعد از آن، به ترتیب بخش های خدماتی و بازرگانی، کشاورزی و ساختمان قرار می گیرند. با بررسی پرتفوی تسهیلات نظام بانکی، مشاهده شد که در سال ۱۳۹۲ شواهد تجربی نیز نتایج مدل را تأیید می کند.نتیجه گیری: براساس یافته ها و تأیید فرضیه های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که استفاده از مدل اکچوئری برای تعیین ریسک اعتباری و سپس بهینه سازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، به بهبود فرایند بهینه سازی پرتفوی اعتباری بانک ها منجر می شود؛ از این رو بانک ها می توانند با بهبود ساختار پرتفوی خود از این طریق، ریسک های بالقوه را کاهش دهند و بازده مطمئن تری به دست آورند.
فرآیند افشای مسائل عمده حسابرسی در گزارش حسابرس: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
45 - 74
حوزههای تخصصی:
در سال 1401 افشای مسائل عمده حسابرسی با هدف ارتقای ارزش اطلاعاتی گزارش حسابرس ضرورت یافته است. مسائل عمده حسابرسی، مسائل با اهمیتی هستند که نقش حیاتی در حسابرسی داشته اند و شامل مسائل مرتبط با واحد تجاری و مسائل مرتبط با حساب ها می باشند. هدف پژوهش حاضر مدل سازی فرآیند افشای مسائل عمده در بازار حسابرسی ایران است. روش انجام این پژوهش نظریه داده بنیاد بوده و ابزار پژوهش مصاحبه عمیق با خبرگان، جهت شناخت وضع موجود و کشف تنگناها و چالش های موجود بر سر راه فرآیند این افشاییات است. بر اساس یافته های به دست آمده (47 مفهوم و 14 مقوله)، علت اصلی نیاز به افشای مسائل عمده حسابرسی، همگامی با مراجع بین المللی در جهت افزایش محتوای اطلاعاتی گزارشات حسابرسی و الزام آن از سوی سیاست گذاران حرفه بوده است. راهبرد افشای چنین مسائلی عبارتست از ارزیابی و شناسایی تنگناها و نقاط با اهمیت چالش برانگیز در فرآیند حسابرسی و افشای این مسائل و نحوه برخورد حسابرس با آنها در گزارش، ضمن اطلاع رسانی به ارکان راهبری شرکت می باشد. عوامل مختلفی در اجرای این راهبرد اثرگذارند که از آن جمله می توان به ویژگی های صاحب کار، ویژگی های مؤسسه حسابرسی و ویژگی های کار حسابرسی اشاره کرد. نتایج به دست آمده نشان می دهد فرآیند افشای مسائل عمده حسابرسی در ایران تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داشته و با چالش هایی اساسی (چالش های استفاده کنندگان، استانداردها و چالش های حرفه ای) روبرو است. چنانچه این چالش ها برطرف نگردد، حرفه به هدف غایی خود یعنی افزایش محتوای اطلاعاتی گزارش حسابرسی و کمک به تصمیم گیری استفاده کنندگان و اعتماد عمومی نخواهد رسید. با توجه به جدید بودن الزام به افشای این مسائل در گزارش حسابرس و تحقیقات اندک صورت گرفته در این حوزه، این تحقیق می تواند در شناخت فرآیند مذکور تا رسیدن به نقطه مطلوب برای سیاست گذاران و ذینفعان مربوطه رهنمودهایی را ارایه و به دانش مربوطه بیفزاید.
بررسی تاثیر تعهد قبلی حسابرس و ریسک محیط کنترلی بر ارزیابی رویدادهای پس از تاریخ ترازنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
191 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر ناشی از تشدید تعهد و ریسک محیط کنترلی برتعدیلات پیشنهادی حسابرس نسبت به رویدادهای پس از تاریخ ترازنامه است. بدین منظور، از طرح عاملی بین گروهی 2×2 استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش شامل 130 نفر از سرپرستان، سرپرستان ارشد، مدیران و شرکای شاغل در موسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس و اوراق بهادار تهران در سال 1402 است. به منظورآزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل واریانس چندعاملی مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که هنگامی حسابرسان اصلاحات حسابرسی کمتری (بیشتری) در ارتباط با رویدادهای پس از تاریخ ترازنامه ای انجام می دهند که این رویدادها بعد (قبل) از انتقال دیدگاه اولیه آن ها به مدیریت مبنی بر ارائه منصفانه صورت های مالی شناسایی شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که ریسک محیط کنترلی، اثر تعهد قبلی بر ارزیابی حسابرسان از رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه را تعدیل می نماید و تعهد قبلی حسابرسان به مدیریت مبنی بر ارائه منصفانه صورت های مالی اثر کاهش بیشتری بر اصلاحات پیشنهادی حسابرسی در شرایط ریسک کنترلی پایین در مقایسه با ریسک کنترلی بالا دارد. با توجه به این نتایج می توان بیان نمود توجه به ساز و کارهای نظارتی در راستای کاهش سوگیری ناشی از تعهد قبلی حسابرسان می تواند منجر به بهبود کیفیت قضاوت آن ها در ارتباط با ارزیابی رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه گردد.
مدلسازی تاثیر روانشناسی سرمایه گذاران بر رفتار قیمتی سهام با استفاده از روش های یادگیری ماشین (مطالعه موردی در بورس اوراق بهادار تهران)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز که داده های مالی و روانشناختی به وفور در دسترس هستند (مانند داده های شبکه های اجتماعی، اخبار اقتصادی و تحلیلی، و روندهای جستجو)، بهره گیری از روش های یادگیری ماشین به عنوان ابزاری قدرتمند برای تحلیل داده های پیچیده و بزرگ، ضروری به نظر می رسد. یادگیری ماشین نه تنها توانایی شناسایی الگوهای پنهان در داده ها را دارد، بلکه می تواند روابط غیرخطی و چندبعدی را با دقت بالا مدل سازی کند. در بازارهای مالی، رفتار سرمایه گذاران نقش قابل توجهی در نوسانات قیمتی و بازده سهام ایفا می کند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر عوامل روانشناسی سرمایه گذاران بر رفتار قیمتی سهام در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش های یادگیری ماشین می پردازد. به منظور مدل سازی، شاخص احساسات بازار بر اساس داده های تاریخی از شبکه های اجتماعی، حجم معاملات و تغییرات شاخص کل استخراج شده است. سپس با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین از جمله جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و شبکه های عصبی مصنوعی، تأثیر احساسات بر نوسانات و بازده سهام تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که احساسات سرمایه گذاران تأثیر معناداری بر رفتار قیمتی سهام دارند و الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی با دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها قادر به پیش بینی تغییرات بازده است. یافته های این پژوهش می تواند به تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران و بهبود سیاست گذاری مالی کمک کند.
بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران (رهیافت تحلیل پوششی داده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
331 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری یکی از موضوعات مهم در اقتصاد همه کشورهاست که برای افراد و مقامات ارشد کشورها، اهمیت بسیار زیادی دارد. سرمایه گذاری انتخاب دارایی برای حفظ و کسب درآمد بیشتر، به منظور رفاه آینده است. یکی از مباحث مهمی که در بازارهای سرمایه مطرح است و سرمایه گذاران اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی باید به آن توجه کنند، بحث بهینه سازی بازده سهام است که به پیش بینی بازده سهام مرتبط است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک، در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است.
روش: تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام شد. در مرحله نخست، داده ها به کمک روش داده های ترکیبی و همچنین فرایند خودرگرسیون مرتبه اولAR(1) ر دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ برآورد شد و با استفاده از این مدل، بازده سهام برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار پیش بینی شد. در مرحله دوم، به کمک روش تحلیل پوششی داده ها (DEA)، هینه سازی پیش بینی بازده سهام در مرحله قبل، برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ صورت گرفت.
یافته ها: نتایج بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در سه صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، استخراج کانه های فلزی و فراورده های نفتی نشان داد که صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف با میزان4214/0 نسبت به سایر صنایع کارایی بیشتری دارد. پس از آن، صنعت استخراج کانه های فلزی با میزان کارایی 3728/0 در رتبه دوم و صنعت فراورده های نفتی با میزان کارایی 2516/0 در رتبه سوم از نظر میزان کارایی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، در مقایسه با صنایع دیگری که در این مطالعه بررسی شد، در سطح بالاتری قرار دارد. با توجه به اینکه در کشور صنعت نفت کارآمدتر و بهینه تر عمل کرده است، می توان نفت را با روش های مؤثر وارد چرخه تولید کرد و با ورود تکنولوژی یا فناوری به کشور آن را عرضه کرد. از آنجا که تولیدات صنایع دیگر، از تولیدات سه صنعت مورد بررسی در این مطالعه بسیار کمتر است، برای افزایش تولیدات کالاهای صنعتی و غیرنفتی و کاهش واردات و افزایش صادرات کالاهای نهایی به دیگر کشورها، به منظور افزایش رشد اقتصادی، باید اقدام های اساسی صورت گیرد. از این رو پیشنهاد می شود که در ابتدا، از صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، برای تولید کالاهای نهایی از این صنعت استفاده شود و پس از آن، برای تولید کالاهای نهایی، به دیگر صنایع روی آورد. همچنین از آنجایی که صنعت فراورده های نفتی، تحت تأثیر متغیرهای بیشتری در پیش بینی بازده سهام قرار می گیرد، پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران صنعت فراورده های نفتی، متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، به ویژه نرخ رشد تولیدات صنعتی را از قبل بدانند و بازده سهام و میزان سرمایه گذاری خود را در نظر بگیرید. برای پژوهش های آتی، پیشنهاد می شود که بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنایع مهم دیگری مانند صنعت دارویی، عرضه برق، بخار و آب گرم و غیره نیز بررسی و ارزیابی شده و با نتایج این مطالعه مقایسه شود.
تاثیر نوآوری بر عملکرد زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمرکز شرکت ها بر روی مسائل پایداری در سال های اخیر در نتیجه بدتر شدن آلودگی زیست محیطی و بحران تغییرات اقلیم به طور قابل توجهی افزایش یافته است. علاقه فزاینده شرکت ها به مسائل پایداری نیز همانطور که توسط نظریه نهادی پیشنهاد شده است، نتیجه فشارهای اجتماعی برای انجام این کار است. نوآوری به طور کلی با نوآوری محیطی از نظر نوآوری های زیست محیطی یا طراحی زیست محیطی همراه است که از جمله ابزارهایی هستند که توسعه فرهنگ شرکتی پایدار را ارتقا می دهند. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه گذاری در نوآوری و عملکرد محیطی، اجتماعی و حاکمیتی شرکت است. تجزیه و تحلیل بر روی نمونه ه ایی از 85 شرکت بورس اوراق بهادار تهران از سال 1396 تا 1401 انجام شد. این پژوهش کمی، توصیفی، نیمه تجربی، کتابخانه ای و از نوع همبستگی می باشد. از رگرسیون چندمتغیره با اثرات ثابت سال و صنعت، و نرم افزار استاتا ورژن 17 برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که شرکت هایی که بیشتر در نوآوری سرمایه گذاری می کنند، عملکرد محیطی، اجتماعی و حاکمیتی بهتری نسبت به شرکت های کمتر نوآور نشان می دهند. این یافته ها با ادعای تئوری نهادی سازگار است که شرکت هایی که بیشتر بر مسائل پایداری متمرکز هستند، اهمیت نوآوری در دستیابی به این اهداف را تشخیص می دهند که منجر به تصویر و شهرت بهتر شرکت می شود.
تدوین مدل گرایش حسابرسان داخلی به گزارش دهی اقدامات خطاکارانه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
61 - 84
حوزههای تخصصی:
با توجه به منافع و مزیت هایی که گزارش دهی اقدامات خطاکارانه ایجاد نموده است و نظر به جایگاه و موقعیت منحصر به فرد حسابرسان داخلی در سازمان ها، این سوال مطرح می شود که چه عواملی باعث می شود حسابرسان داخلی در مواجه شدن با اقدامات خطاکارانه و موارد سوال برانگیز موضوع را گزارش نمایند و چرا برخی از افراد تمایل به گزارش دهی اقدامات خطاکارانه ندارند. این پژوهش اولین تحقیقی است که موضوع حسابرسان داخلی و گزارش دهی اقدامات خطاکارانه را در ایران مورد بررسی قرار می دهد. در این پژوهش، ابتدا با مطالعه ادبیات و تجربه سایر کشورها، تلاش شد تا شناخت کافی از عوامل موثر بر گرایش به گزارش دهی اقدامات خطاکارانه توسط حسابرسان داخلی کسب گردد. سپس از طریق مصاحبه با اساتید دانشگاه و افرادی که در حوزه حسابرسی داخلی و گزارش دهی اقدامات خطاکارانه صاحب نظر بودند، عوامل مؤثر بر گرایش حسابرسان داخلی به گزارش دهی اقدامات خطاکارانه مورد بررسی قرار گرفت و با بهره گیری از روش تحلیل تم، مدل گرایش حسابرسان داخلی به گزارش دهی اقدامات خطاکارانه در ایران، تدوین گردید. در این مدل گرایش حسابرسان داخلی به گزارش دهی اقدامات خطاکارانه دارای چهار بعد می باشد که به ترتیب اهمیت شامل بعد فردی، بعد محیطی، بعد سازمانی و بعد حرفه می باشد. مدل تحقیق در مجموع دارای 16 مولفه اصلی می باشد که هریک مورد بررسی قرار گرفت و در انتها مدل نهایی تحقیق ارائه گردید.
اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
139 - 162
حوزههای تخصصی:
کمیته ی حسابرسی، کمیته ای است تشکیل شده از اعضای غیرموظف هیئت مدیره که مسئولیت اجرایی ندارند به منظور نظارت بر فرایند و کیفیت گزارشگری مالی، عملکرد حسابرسی داخلی و مستقل، ارزیابی نظام کنترل های داخلی، مدیریت خطر تقلب و... . هدف این پژوهش اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی می باشد. بدین منظور با گردآوری اطلاعات لازم از طریق روش کتابخانه ای و سپس توزیع پرسشنامه در دو مرحله، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی گروهی، رتبه بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش خبرگان حسابرسی، اساتید حسابداری و اعضای کمیته ی حسابرسی شرکت ها هستند که از بین آنها تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین میزان اهمیت و رتبه بندی سبد عوامل اصلی و فرعی مؤثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی از روش سلسله مراتبی فازی گروهی (GFAHP) استفاده شده است. نتایج اولویت بندی متغیرهای تحقیق نشان داده است که مهمترین عامل اصلی اثربخشی کمیته حسابرسی، شاخص حمایت و پشتیبانی از کمیته ی حسابرسی می باشد و شاخص های آموزش اعضای کمیته ی حسابرسی، عملکرد و وظایف کمیته ی حسابرسی، ویژگی های اعضاء کمیته ی حسابرسی، ترکیب و نحوه عضویت کمیته ی حسابرسی و برگزاری جلسات کمیته ی حسابرسی در اولویت های بعدی قرار دارند.