فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۷۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع شناخت و بررسی رفتار قیمت سهام، همواره یکی از موضوع های مهم و مورد توجه محافل علمی و سرمایه گذاری بوده است. اخیراً تعداد زیادی از پژوهشگران در پژوهش های خود بازار سهام را به عنوان یک سیستم پویای غیرخطی در نظر گرفته اند. در این پژوهش، تلاش شده است با استفاده از تبدیل موجک و شبکه عصبی مدلی ارایه شود که پیش بینی دقیق تر و با خطای کمتری از بازده شاخص بورس اوراق بهادار داشته باشد. در این مدل ترکیبی، از خاصیت هموارسازی تبدیل موجک برای کاهش سطح نویز داده ها استفاده و سپس به وسیله شبکه عصبی پیش بینی شده است. مقایسه خطای پیش بینی مدل های آریما، شبکه عصبی و شبکه عصبی موجکی نشان می دهد که کاهش نویز عملکرد پیش-بینی بازده شاخص را بهبود می بخشد. به بیان بهتر، مدل شبکه عصبی موجکی (نویززدایی سیگنال) عملکردی بهتر از مدل های آریما و شبکه عصبی دارد. همچنین، مدل های شبکه عصبی قدرت پیش بینی کنندگی بهتری را نسبت به مدل های آریما نشان می دهد. مقادیر مربوط به آزمون دایبولد – ماریانو نیز این نتایج را تایید می نماید.
ارزیابی عملکردهای پژوهشی و آموزشی سازمان های بازرگانی استان ها با استفاده از روش تصمیم گیری چند عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد هر سازمان، اطلاعات لازم را از طریق یک بازخوردی کارآمد فراهم می آورد و ضعف های اجرایی آن را آشکار می سازد. به این ترتیب ارزیابی عملکرد نه تنها مدیریت را یک مدیریت پویا، به روز و پاسخگو می سازد بلکه چالش های جدیدی پیش روی مدیریت مطرح می سازد و آن را برای مدیریت تغییر که کارآمدی و توانمندی و ثمربخشی از نتایج آن است، راهنما می گردد.
از این رو در این مقاله به منظور تخصیص هرچه بهینه تر منابع اقتصادی کشور، عملکرد پژوهشی و آموزشی سازمان های بازرگانی استان های کشور با استفاده از روش تصمیم گیری چند عاملی مورد ارزیابی واقع گردید. نتایج حاصله از به کارگیری روش مذکور حاکی از آن است که سازمان های بازرگانی استان های آذربایجان شرقی، خوزستان، فارس، خراسان رضوی و قم به ترتیب از بالاترین رتبه بندی و سازمان های بازرگانی استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کردستان، لرستان و مرکزی به ترتیب از پایین ترین رتبه بندی برخوردار می باشند و سازمان های بازرگانی سایر استان های کشور نیز در حدفاصل میان استان مذکور قرار گرفته اند از این رو تخصیص بهینه منابع (به ویژه بودجه های پژوهشی و آموزشی) به منظور انجام امور پژوهشی و آموزشی، در راستای دستیابی به اهداف توسعه و رفع نیازهای اساسی وزارت بازرگانی، باید با توجه به اولویت بندی سازمانهای موردنظر صورت گیرد.
شناسایی و وزن دهی عوامل هزینه ای تاثیر گذار در قیمت گذاری دانش فنی به روش AHP
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۴
60 - 68
حوزههای تخصصی:
نرخ سریع تغییرات فناورانه در عصر مفهومی حاضر موجب بروز اختراعاتی در سطوح و حوزه های مختلف علمی و فناوری می شود. تا زمانی که این اختراعات وارد بازار نگردند، نه تولید ثروتی معنا دارد و نه تولید فناوری. در این راستا یکی از عوامل موثر بر تجاری سازی اختراعات مسئله ارزش گذاری فناوری است و این مهم در بازار فناوری با توجه به مشخصه های منحصربه فرد آن، از پیچیدگی فراوانی برخوردار است. برخورداری از مشتریان خاص، منحصربه فرد بودن خدمات و تولیدات قابل ارائه در این حوزه، ویژگی های فنی و تخصصی موجود در محصولات، از مصادیق پیچیدگی و نحوه قیمت گذاری در این بازار است. از آنجا که گاهی فناوری از ارزش کیفی برخوردار است، تبدیل کردن آن به صورت کمی و بیان آن به واحد پول، دشواری این امر را افزایش می دهد. نکته دیگر، مشخص نبودن تمامی عوامل تاثیرگذار بر قیمت فناوری و نیز شفاف نبودن میزان تاثیر هر کدام از عوامل فوق در تعیین قیمت است. در این مقاله، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و به کمک روش AHP به شناسایی، تبیین و وزن دهی عوامل هزینه ای پرداخته شده است و چهار عامل به ترتیب اولویت هزینه اولیه، هزینه تولید مجدد، هزینه انتقال و جذب و هزینه انتخاب دانش فنی نتیجه این پژوهش است.
تعیین ارزش دارایی های نامشهود با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک عوامل موثر بر ارزش شرکت برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان پیش از اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری یا اعطای تسهیلات، امری حیاتی است. از آن جایی که اقتصاد دانش محور در حال تکامل یافتن است، روش ایجاد ارزش شرکتی از شیوه سنتی مبتنی بر دارایی های فیزیکی به دانش نامشهود منتقل شده است. از این رو در آینده نه چندان دور، ارزش گذاری دارایی های نامشهود به موضوع مهمی در اقتصاد مبدل خواهد شد. این مطالعه بر آن است تا با استفاده از مدل مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی به شناسایی عوامل موثر در تعیین ارزش دارایی های نامشهود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد. هدف اصلی از مدل کردن عوامل موثر بر ارزش دارایی های نامشهود با استفاده از شبکه های عصبی، بررسی میزان تأثیر پانزده متغیر ورودی (شامل تعداد اعضای هیات مدیره، استقلال هیات مدیره، اندازه شرکت، اهرم، دارایی های ثابت، رشد فروش، سودآوری، پرداخت سود، سن شرکت، تعداد کارکنان، متنوع سازی، ساختار مدیریت، صادرات، مخارج تحقیق و توسعه و هزینه های بازاریابی و تبلیغات) بر متغیر ارزش شرکت می باشد. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از اهمیت ویژگی های خاص شرکتی در وهله نخست، حاکمیت شرکتی در رتبه دوم، ساختار مالکیت در رتبه سوم و سرمایه نامشهود در رتبه چهارم در تعیین ارزش دارایی های نامشهود است.
توسعه ی فرایندهای اصلی سرمایه ی انسانی با بهره گیری از فن تحلیل شکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای تحقق اهداف سازمانی، گریزی از شناخت وضعیت موجود نیست. به مدد شناسایی نقاط ضعف و قوت است که می توان مرکب راهوار برنامه ریزی را برای طی طریق به مقصود، تجهیز و تکمیل کرد. مقاله ی حاضر که برآمده از یک کار پژوهشی کاربردی است تلاش دارد با تحلیل شکاف وضعیت موجود و وضعیت مطلوب فرایندهای اصلی سرمایه ی انسانی، سازوکارهای لازم را ارایه نماید. برای این منظور با استفاده از فنون و ابزارهای تحلیل شکاف مانند سروکوال، BPI، BPR، الگوهای برنامه ریزی راهبردی و نظرخواهی از جامعه ی متخصصان و خبرگان، نظرسنجی از مسئولین مربوطه، وضعیت موجود شناسایی و فاصله و شکاف آن با وضعیت مطلوب را تحلیل نموده، سپس براساس اطلاعات به دست آمده، گلوگاه ها و نقاط بحرانی شناسایی و راه کارهایی مانند: شایسته سالاری، دوره های توانمندسازی، طراحی نظام جامع حقوق و دستمزد، طراحی الگوی تعالی بومی منابع انسانی، بازنگری و اصلاح نظام تأمین منابع انسانی برای سرعت بخشیدن به رشد، توسعه و تعالی سرمایه ی انسانی پیشنهاد گردیده است.
طراحی و تبیین الگویی مبتنی بر تحلیل تشخیصی چندمتغیری به منظور پیش بینی چابکی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیده تولید چابک یک مدل جدید تولیدی است که نتیجه تغییرات در محیط شرکت ها است. چابکی طی دو دهه گذشته شکل گرفته است و دلیل نیاز به آن در سال های گذشته، ضرورت واکنش هم زمان به رقابت فزاینده و شدید محیطی است؛ بنابراین، سازمان های کشور ما هم برای موفقیت در تولید محصولات باکیفیت در عصر رقابت، باید به سرعت به سوی پیاده کردن این سیستم حرکت کنند. در این تحقیق، با استفاده از مهم ترین عامل های کلیدی چابکی (سرعت، انعطاف پذیری، شایستگی و پاسخگویی)، الگویی مناسب برای تمایز شرکت های چابک از غیرچابک با استفاده از تابع تشخیصی چندمتغیری ارائه می شود. بدین منظور پرسش نامه مربوط به عوامل چابکی را دربین شرکت های صنایع غذایی شهرک صنعتی توس مشهد توزیع و پس از تکمیل، جمع آوری گردید و به وسیله نرم افزار SPSS19 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که تابع تشخیصی به دست آمده به وسیله این چهار متغیر، به خوبی توانایی تشخیص دو گروه شرکت های چابک از غیرچابک را دارد و می تواند به عنوان الگویی مناسب برای پیش بینی چابکی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، متغیرهای انعطاف پذیری و پاسخگویی بیشترین سهم را در تمایز بین دو گروه دارند. Abstract: Agile manufacturing is a new productive model which is a result of changes in the environment of companies and it was shaped agility in two previous decades, it can also seek necessity of response to the increasingly intense competitive environment. Thus, in competitive era, our organization should implement this system quickly in order to succeed in production of high quality goods. This research, seeks suitable pattern in order to differentiate non-agile and agile companies by the most important factors of agility (speed, flexibility, competence and accountability) throughout multivariate discriminant function. Therefore, a questionnaire related to agility factors has been distributed among food companies of Toos Industries in Mashhad and then collected and analyzed by the software SPSS19. The results indicate that discriminant function obtained by the four variables have ability for differentiating of agility and non-agility companies. Moreover, it can be used in order to forecast agility, responsiveness, and flexibility that has had the most share of differentiation between two companies. Keywords: Agility; Speed; Flexibility; Competency; Responsiveness; Diagnostic Analysis.
طراحی چند هدفه شبکه زنجیره تأمین با رویکرد الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی شبکه زنجیره تأمین از اساسی ترین مسائل مطرح در سازمان هاست، به خصوص سازمان هایی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند. بهینه سازی این شبکه منجر به مدیریت کارا و مؤثر عملیات کل زنجیره تأمین می شود. طراحی شبکه تعداد، موقعیت، ظرفیت، نوع تسهیلات شبکه، مسیرهای توزیع، حمل مواد و محصولات از تأمین کننده تا مشتری و برعکس را مشخص می کند. این پژوهش روش حل جدیدی براساس الگوریتم های فرا ابتکاری MOGA و NSGAII برای یافتن مجموعه ای از جواب های پارتو بهینه ارائه می دهد. مسئله طراحی دو هدفه شبکه لجستیک یکپارچه، مجموعه ای از جواب های جایگزین را جهت توانمند ساختن تصمیم گیرندگان پیشنهاد می کند. نظر به اینکه در این تحقیق، سطح سرویس از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، از این رو مدلسازی بر اساس برآورده شدن تمام تقاضای مشتریان انجام شده است.
اهداف مورد نظر برای بهینه سازی شبکه شامل کمینه سازی هزینه کل و بیشینه سازی استفاده متوازن از ظرفیت تسهیلات شبکه است که منجر به کاهش زمان در سرویس دهی به مشتریان (افزایش سطح سرویس) می شود. به این ترتیب نه مسئله آزمایشی از کوچک تا بزرگ طراحی شد و برای مقایسه کیفیت جواب های پارتو به دست آمده از الگوریتم ها، هفت معیار مطرح در فضای چند هدفه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که جواب های تولیدی به وسیله الگوریتم NSGAII از کیفیت بالاتری برخوردارند.
ارائه مدل H3SE در راستای اعتلای پایدار صنایع پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
361 - 384
حوزههای تخصصی:
سیستم های بهداشت و ایمنی حرفه ای، نقش حساس و بی بدیلی در توسعه پایدار صنایع سنگین و پرخطر ایفا می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و واکاوی روند تکاملی نظام های اعتلای عملکرد H3SE بوده است. به این منظور با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار تحلیل نظریه چندزمینه ای، به توصیف مدل تعالی H3SE پرداخته شده است. این روش مشتمل بر دو ابزار پژوهش کیفی، یعنی فراترکیب و نظریه برخاسته از داده هاست. رویکرد نخست به ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج پژوهش های پیشین پرداخته و رویکرد دوم بر بررسی ویژگی های مسئله تحت بررسی بنا به اقتضائات بومی تمرکز دارد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارند که مدل های ارزیابی عملکرد ایمنی، سیر توسعه تکاملی داشته اند؛ به نحوی که سیستم های مدیریت زیست محیطی، امنیت و مسئولیت اجتماعی با سیستم های قدیمی عجین شده است. درمجموع از میان مقولات دوازده گانه احصاشده فرایند ها، رهبری، نتایج اجتماعی زیست محیطی و نتایج کارکنان، واجد بیشترین اهمیت در حوزه خود بوده اند. شایان ذکر است که تفاوت هایی از حیث توجه به مؤلفه های دوازده گانه، ازجمله فرایند گرایی، رهبری و نتایج کلیدی عملکرد، در روش های نظریه برخاسته از داده ها و فراترکیب مشاهده شده است.
نگاشت ادراکی روابط علّی میان فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین، توانمندسازها و عملکرد زنجیره تأمین با رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
615 - 634
حوزههای تخصصی:
مدیران زنجیره تأمین، فعالیت های بسیاری را برای دستیابی به اثربخشی مدیریت زنجیره تأمین انجام می دهند و برای این کار ابزارهای بسیاری را با نام توانمندساز به کار می گیرند. با وجود این ، پیشینه موضوع روابط علّی میان توانمندسازهای زنجیره تأمین، فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و عملکرد آن، کم مایه است. از این رو مطالعه حاضر به نگاشت ادراکی روابط علّی میان فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین، توانمندسازهای زنجیره تأمین و عملکرد زنجیره تأمین بر اساس دانش خبرگان می پردازد. برای این کار، نخست روش طبقه بندی کیو اجرا شد تا فهرست معتبری از فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و توانمندسازهای زنجیره تأمین در ایران فراهم آید. سپس از روش نگاشت ادراکی با رویکرد فازی جدیدی بهره برده شد. گفتنی است طی کل فرایند نیازی به عملیات قطعی سازی داده های فازی وجود نداشت. این رویکرد به نگاشتی ادراکی از روابط علّی فازی انجامید. مدل علّی نهایی به دست آمده، آثار علّی توانمندسازهای زنجیره تأمین بر فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین و آثار علّی فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین بر شاخص های عملکرد زنجیره تأمین را نشان داد و شدت این آثار را مشخص کرد.
تحلیلی بر یک الگوی ساختاری جدید تلفیقی از الگوهای کارت امتیازی متوازن و بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
747 - 765
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، رفع مسئله نبود پوشش کافی الگوی کارت امتیازی متوازن (بی اس سی) از عناصر مختلف عملکرد سازمانی، از طریق توسعه آن بر مبنای الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت (ای اف کیو ام) است. در این راستا، الگوی توسعه یافته بی اس سی مشتمل بر متغیرهای ذینفعان، اثربخشی منابع، اثربخشی فرایندها، اثربخشی مدیریت کارکنان، روش رهبری، نوع راهبرد و عملکرد، معرفی و در قالب یک الگوی ساختاری جدید اعتبارسنجی شد. نتایج حاصل در گام نخست، بیانگر برازندگی ایده آل الگوی پیشنهادی است. به لحاظ شدت روابط بین متغیرها در الگوی توسعه یافته بی اس سی، به ترتیب، سطح اثربخشی مدیریت کارکنان، سطح اثربخشی منابع، روش رهبری و سطح اثربخشی فرایندها بیشترین تا کمترین «تأثیر مستقیم» را بر عملکرد یک سازمان دارند. همچنین، روش رهبری، سطح اثربخشی مدیریت کارکنان، سطح اثربخشی منابع، نوع راهبرد، سطح اثربخشی فرایندها و درنهایت، ذینفعان، بیشترین تا کمترین «تأثیر مستقیم و غیر مستقیم» را بر عملکرد سازمانی دارند. مدیران می توانند از الگوی پیشنهادی این پژوهش برای سنجش عملکرد سازمان های مختلف و وزن دهی به ابعاد مختلف مد نظر در فرایند سنجش عملکرد استفاده کنند.
توسعه روشی جامع برای تصمیم گیری چندشاخصه غیرقطعی مبتنی برتحلیل رابطه ای خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه با مسائل پیچیده دنیای امروز که دربرگیرنده شاخص های متعدد کمّی و کیفی با جنس های متفاوت است، مستلزم بکارگیری روش های جامعی است که حالات مختلف این گونه مسائل را دربرگیرند. «تصمیم گیری چندشاخصه» بیش از پنج دهه است که در فرآیند تصمیم سازی، مدیران را یاری نموده است و مطمئناً در دهه های آینده نیز با بهبودهایی که در آن متصور است در حوزه های مختلف عمومی و تخصصی مدیریت کاربرد خواهد داشت. روش های مختلفی برای ارزیابی و رتبه بندی گزینه ها و بهینه سازی تصمیم از منظر شاخص های چندگانه در ادبیات تئوری تصمیم گیری توسعه یافته است. بکارگیری روش های عدم قطعیت مانند تئوری فازی و تئوری سیستم های خاکستری، امکان درنظرگرفتن شاخص های کیفی یا غیرقطعی را در مسائل تصمیم گیری چندشاخصه فراهم ساخته است. روش های مختلف نرمال سازی ماتریس تصمیم نیز به منظور بی بُعد سازی شاخص های مثبت(هرچه بیشتر بهتر) و منفی (هرچه کمتر بهتر) به کار گرفته شده اند. این پژوهش با استفاده از «تحلیل رابطه ای خاکستری» به عنوان یکی از تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه و از طریق بکارگیری اعداد خاکستری در کنار اعداد قطعی در ماتریس تصمیم گیری، امکان درنظرگرفتن هم زمان شاخص های کیفی و کمّی را فراهم می سازد؛ و از سوی دیگر با ارائه بهبودهایی در روش های نرمال سازی موجود، بی بُعدسازی شاخص های بهینه (دارای مقدار مطلوب از پیش تعیین شده) در کنار شاخص های مثبت و منفی را امکان پذیر می نماید. بنابراین در این پژوهش، روشی جامع برای تصمیم گیری چندشاخصه ارائه شده است که امکان در نظر گرفتن اولاً شاخص های کمّی و کیفی و ثانیاً شاخص های بهینه، مثبت و منفی را به طور هم زمان داراست. در پایان به منظور تشریح روش ارائه شده، یک مثال کاربردی گام به گام پیاده سازی و نتایج آن ارائه شده است.
ارزیابی روابط علی میان شاخص های مدل تعالی H3SE در صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهداشت، ایمنی و مدیریت زیست محیطی(HSE) ازجمله الزامات و ضرورت های صنایع پرخطر محسوب می شود. این پژوهش درصدد تبیین شاخص های دخیل در تعالی پایدار در صنایع پرخطر است. یکی از نکات مؤثر در مدل های تعالی، ارزیابی رابطه علی میان شاخص های توانمند ساز و نتایج است که پژوهش حاضر درصدد بررسی این روابط علی در سطح صنعت پتروشیمی است. بر پایه مدل اعتلای پایدار(تعالی H3SE) در صنایع پتروشیمی، نویسندگان به بررسی رابطه علی میان پنج توانمند ساز(رهبری، خط مشی ها و راهبرد ها، کارکنان، منابع و فرایند ها) و نتایج(بهداشتی-ارگونومیکی، کارکنان، پیمانکاران، مشتریان، ایمنی- امنیتی، اجتماعی-فرهنگی و نتایج کلیدی عملکرد) پرداختند. برای بررسی روابط علی در این پژوهش از دو تکنیک مدل معادلات ساختاریافته خطی(PLS) و DEMATEL بهره گیری شده است. بدین منظور پرسش نامه ای در میان متخصصین H3SE صنعت پتروشیمی کشور توزیع شد، و از این رهگذر رابطه میان شاخص ها به وسیله ابزار های پیش گفته مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین با تکنیک DEMATEL و PLS شاخص تأثیرگذاری و با استفاده از ضرایب تعیین درجه تأثیر پذیری کل شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفت. هرچند ارزیابی روابط علی میان شاخص ها تأثیر به سزایی در تبیین مدل های تعالی داراست، به نظر می رسد تسری این دیدگاه از رویکردی ایستا به پویا به درک هرچه بیشتر تعاملات رخ داده درگذر زمان کمک شایانی نماید.
شناسایی و اولویت بندی عوامل تاثیرگذار مهندسی مجدد فرایند کسب و کار بر چابکی سازمان (مطالعه موردی: سازمان بنادر و دریانوردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان شناسایی و اولویت بندی عوامل تاثیرگذار مهندسی مجدد فرایند کسب و کار بر چابکی سازمان در سازمان بنادر و دریانوردی ایران انجام شده است در ابتدا به مطالعه مبانی نظری پرداخته شد. مجموعه اطلاعات گردآوری شده در این مرحله، برای محقق این امکان را فراهم می آورد تا مدل مفهومی تحقیق را تبیین نماید. سپس با استفاده از ابزار مصاحبه با خبرگان، شاخص های مناسب جهت سنجش متغیرهای موجود در مدل شناسایی گردید. در مرحله بعد پرسشنامه طراحی شد. این پرسشنامه حاوی 55 سوال در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت است و پس از تایید روایی و پایایی، توسط 104 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان بنادر و دریانوردی تکمیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای رهبری و توانمندسازی نسبت به سایر متغیرها بیش ترین تاثیر را بر چابکی سازمان دارند و در نهایت هر یک از متغیرهای ابعاد اصلی مدل با استفاده از روش دیماتل اولویت بندی شد.
پیش بینی سود هر سهم(EPS) با استفاده از شبکه های عصبی پرسپترون چند لایه(MLP) و توابع شعاعی بنیادین(RBF) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سود هر سهم یکی از فاکتورهای مالی بسیار مهم است که مورد توجه مدیران، سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد و اغلب برای تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری، ارزیابی سودآوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت در خصوص قیمت سهام استفاده می شود، از این رو پیش بینی آن برای مدیران و ذینفعان حائز اهمیت اساسی است. هدف این تحقیق ارائه ی مدلی به منظور پیش بینی سود هر سهم با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه(MLP) و شبکه ی عصبی توابع شعاعی بنیادین(RBF) و تعیین مدل برتر با استفاده از معیار های ارزیابی عملکرد است. بدین منظور، شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه آماری تحقیق در نظر گرفته شدند و 630 سال-شرکت در قالب 24 صنعت فعال بورس در محدوده ی زمانی 1388-1382 به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شبکه ی MLP خطای پیش بینی کمتری نسبت به شبکه ی RBF دارد و همبستگی بین داده های واقعی و داده های پیش بینی شده توسط این شبکه نیز از RBF بیشتر است؛ در نتیجه دقت پیش بینی شبکه یMLP بیشتر از شبکه ی RBF است.
بررسی تاثیر بهره وری نیروی کار بر بیکاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیکاری یکی از موانع جدی برای پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. بنابراین برای جلوگیری از اثار منفی بیکاری، کاهش نرخ بیکاری را به عنوان یکی از اهداف برجسته توسعه در کشورهای در حال توسعه باید در نظر گرفت. یکی از مشخصه های کشورهای در حال توسعه، پایین بودن نرخ رشد بهره وری است و افزایش بهره وری در نتیجه ی کاهش استفاده از منابع، کاهش هزینه و استفاده از روش های بهتر تولید یا بهبود توانایی عوامل تولید، مخصوصا نیروی کار حاصل می شود. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بهره وری نیروی کار بر بیکاری در ایران در فاصله ی سال های 1357 تا 1389 است. برای تحلیل موضوع؛ از روش اقتصادسنجی حداقل مربعات معمولی استفاده شده است. داده های به کار برده شده در پژوهش حاضر، از نوع داده های سری زمانی سالانه می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده از این روش، اثرگذاری ضرایب تمامی متغیرها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری نیز معنی دار می باشد و بهره وری نیروی کار اثری منفی بر میزان بیکاری دارد.