فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
شاخص کارآفرینی سال ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
39-54
حوزههای تخصصی:
توانایی دانشجویان آموزش علمی و کاربردی در استفاده مؤثر و تلفیق تجارب در آموزش و پرورش و محیط کار، نمایانگر آمادگی آن ها برای تعامل و درگیری با این تجربیات است. در نتیجه، آماده سازی دانشجویان برای مشارکت در تجربیات محیط کار (محل کار یا تمرین) و ارائه مداخلات پس از آن تجربیات، از جمله مؤثرترین فرایندهای یادگیری می باشند. در این مقاله بررسی شده که چگونه می توان از طریق مداخلات آموزشی قبل و بعد از تجارب دانشجویان در محیط کار، ارزش آموزشی ادغام تجارب را در این دو محیط ارتقا داد. در این فرایند آمادگی دانشجویان برای مشارکت مؤثر در این تجربیات و مداخلات مهم است. این آمادگی شامل مواردی است که دانشجویان مطمئن از انجام آن ها بوده و بر این باورند که می توان این تجارب را به روش هایی ادغام نمود که به یادگیری قوی (سازگار) منجر شوند. مبنای توضیحی ارائه شده در اینجا، درک و ارزیابی آمادگی متشکل از توانمندی رشد بالقوه آن ها است. ولی باید اذعان داشت که دامنه بالقوه یادگیری دانشجویان با آنچه آن ها می دانند، می توانند انجام دهند و برای آن ها ارزش قائل هستند، متفاوت است. در این حوزه، کارآموزان آموزش های فنی و حرفه ای می توانند تا حد زیادی آموخته های قبلی (نظری) خود را واسطه یادگیری مهارت قرار دهند. با این حال، فراتر بردن سطح توانمندی دانشجویان از این حوزه نیاز به تعامل آن ها با دیگران و راهنمایی در ارتقا یادگیری بستگی داشته و از جمله راه هایی است که به طور مولد با انواع نتایج تحصیلی مطابقت دارد. برای برنامه های آموزش فنی و حرفه ای، این نتایج معمولاً با یادگیری دانش مورد نیاز برای مشاغل، از جمله توانایی انطباق آن با نیازهای محل کار که دانشجویان پس از فارغ التحصیلی در آن اشتغال خواهند داشت، همراه است. در نتیجه، هر دو نوع آموزش نظری و عملی دانشجویان با واسطه جداگانه در حوزه توسعه بالقوه قرار داشته و همچنین آنچه توسط بسترهای آموزشی فراهم می شود، در راستای اهداف آموزشی خواهد بود.
تکنیک های پیشبردی در جایگذاری محصولات غذایی ناسالم در مجلات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
114 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: روند افزایش چاقی و اضافه وزن در بین کودکان یکی از مسایل مهم سلامت عمومی محسوب می گردد. ترویج غذا و نوشیدنی در رسانه ها در ترجیحات غذایی، مصرف و در نتیجه وضعیت سلامتی کودکان تاثیرگذار است. این در حالی است که مجلات کودکان به عنوان یک منبع آموزنده و مورد اعتماد والدین و مبرا از اتهام به تبلیغات، در محتواهای موضوعی خود محصولات غذایی متنوعی را جایگذاری می کنند. هدف این مطالعه نشان دادن شکاف معنادار در شواهد مرتبط با پیام های غذایی جایگذاری شده در مجلات کودکان است که از طریق بررسی میزان و ماهیت پیشبردهای غذایی صورت می پذیرد. روش: در این بررسی بر اساس تحلیل محتوای 5 مجله فعال کودک در ایران طی یک دوره شش ماهه، تکنیک های پیشبردی به کار رفته در جایگذاری محصولات غذایی ناسالم شناسایی و معرفی شدند. یافته ها: : با ثبت هر مورد اشاره یا نمایش گزینه غذایی، 143 مورد گزینه غذایی ناسالم در 36 نوع و در 9 گروه، دسته بندی شدند. تکنیک جاذبه های هیجانی با 6/44% بالاترین آمار به کارگیری و پس از آن تکنیک جاذبه های محصول غذایی با 7/28% و سپس تکنیک عناصر بصری با 27% را حاصل کردند. تکنیک دلپذیری، از جاذبه های محصول غذایی، تکنیک های شادی و بازی/ ماجرا، از جاذبه های هیجانی، سه تکنیکی بودند که سه رتبه نخست را در به کارگیری از تکنیک های پیشبردی بازاریابی در مجلات کودکان به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری : بر اساس نقش تاثیرگذار به کارگیری تکنیک های پیشبردی در پذیرش محصولات غذایی ناسالم توسط کودکان، و به کارگیری گاها غیر عمدی این تکنیک ها در محتوای مجلات، نتایج این بررسی می تواند برای فعالان حوزه سلامت، متولیان مجلات کودک و والدین در زمینه پیشگیری از روند چاقی کودکان، آگاهی رسان باشد.
واکاوی نقش کالاپردازی بصری (نوع مانکن) بر رفتار خرید بانوان با نقش تعدیل گر نوع فروشگاه و هدف مشتری: با رویکرد پژوهش تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
247 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش نوع مانکن (وجود یا عدم وجود سر) بر قصد خرید با تعدیل نقش نوع فروشگاه و هدف مشتری در جامعه آماری بانوان دانشجو انجام گرفته است. روش: پژوهش با روش تجربی و طرح عاملی 2×2×2 و بر اساس سناریوی مبتنی بر متن و تصویر اجرا شده و داده های لازم از نمونه ای به حجم 240 نفر گردآوری شده و داده ها با تحلیل واریانس تحلیل شده است یافته ها: : نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر نوع مانکن بر قصد خرید به صورت معناداری تاثیر دارد، به طوری که مانکن های دارای سر در مقایسه با مانکن های بدون سر، بیشتر منجر به قصد خرید می شوند. متغیرهای نوع فروشگاه و هدف مشتری نیز تاثیر آن را تعدیل می کنند. در میان مشتریان با هدف خرید میانگین قصد خرید در فروشگاه فیزیکی بیشتر از میانگین قصد خرید از فروشگاه آنلاین است. به طور کلی نتایج تاثیرات تعاملی نشان داده است که بالاترین قصد خرید به وضعیت های زیر اختصاص دارد: الف) هدف مشتری خرید و مانکن دارای سر باشد، ب) هدف مشتری خرید و فروشگاه فیزیکی باشد، ج) فروشگاه فیزیکی و مانکن دارای سر باشد، و د) در نهایت فروشگاه فیزیکی، مانکن دارای سر و هدف مشتری خرید باشد. نتیجه گیری : کاربرد مانکن دارای سر در هر دو فروشگاه فیزیکی و آنلاین و جامعه مشتریان با هر هدف در مقایسه با مانکن بدون سر موجب افزایش قصد خرید می شود. با توجه به جامعه آماری، این نتیجه در مورد مشتریان عادی صادق است.
عوامل مؤثر بر برندسازی مکان با رویکرد داده کاوی (نمونه کاوی: شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
473 - 501
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، با گسترش روزافزون شبکه های اجتماعی و حضور پُررنگ مکان های گردشگری در این شبکه ها، استفاده از این شبکه ها برای ارائه برند مکان، اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر برندسازی مکان در شبکه اجتماعی اینستاگرام با استفاده از تکنیک داده کاوی اجرا شده است.
روش: در این پژوهش، صفحات اینستاگرام سه مقصد گردشگری داخلی و چهار مقصد گردشگری خارجی انتخاب شد و در بازه زمانی یک ساله، 912 پُست اینستاگرامی در این صفحات بررسی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و یافتن ویژگی های مهم در مجموعه داده های جمع آوری شده، از دو روش ماشین بردار پشتیبانی خطی و شبکه عصبی استفاده شد. گفتنی است که این تجزیه و تحلیل ها و داده کاوی به کمک نرم افزار IBM SPSS Modeler انجام گرفت.
یافته ها: عوامل مؤثری که به عنوان ورودی در نظر گرفته شدند، عبارت اند از: نوع پُست، محتوای پُست، نوع کپشن، زبان کپشن، تعداد تگ، تعداد هشتگ، زبان هشتگ، روز انتشار پُست و ماه انتشار پُست. عواملی که به عنوان خروجی مدنظر قرار گرفتند نیز عبارت اند از: تعداد لایک و کامنت که به مثابه میزان آگاهی از برند و عامل اصلی توسعه برند مکان معرفی شدند و نشان داده شد که هرچه این میزان بیشتر باشد، آگاهی از برند مکان نیز بیشتر بوده و برند گردشگری شهر فراگیرتر است.
نتیجه گیری: استفاده از نتایج پژوهش، در تبادل اطلاعات و تجربه های مربوط به سفر به مناطق مختلف و تصمیم گیری کاربران برای انتخاب ایران به عنوان مقصد گردشگری تأثیر بسزایی دارد و می تواند به تدوین استراتژی های مناسب برای ایجاد تصویر ذهنی مطلوب برای بازار هدف گردشگران کمک کند. ورود هر چه بیشتر گردشگران به ایران، اشتغال زایی و توسعه مقصد را در پی دارد.
تأثیر بازاریابى اینترنتى بر میزان درآمد شرکتهاى صنایع دستى اردبیل
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی عامل بسیار مهمی در توسعه ی جوامع انسانی است و به نوعی نشانگر آداب و رسوم و سنن آنان است. در سال های اخیر بازاریابی اینترنتی رونق بسیاری پیدا کرده است و تأثیر آن بر حوزه های مختلف صنایع دستی انکارناپذیر است. مطالعه ی حاضر در راستای این هدف شکل گرفته است که تأثیر بازاریابی اینترنتی را بر درآمد شرکت های صنایع دستی ارزیابی کند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. شیوه نمونه گیری به صورت احتمالی- تصادفی ساده بوده و اعتبار تحقیق از نوع اعتبار صوری با توافق داوران و متخصصان رشته مدیریت به دست آمده است. جامعه آماری تحقیق حاضر هنرمندان شرکت های صنایع دستی اردبیل هستند. یافته ها حاکی از آن است که بین متغیرهای ترفیع، تماس یکایک، مبادله و تأمین سفارش با متغیر درآمد رابطه ی معناداری وجود دارد.
واکاوی چالش های معلمان در حین تدریس در دوران کرونا مقطع ابتدایی منطقه غرب استان تهران
منبع:
پژوهش های نوین در مدیریت کارآفرینی و توسعه کسب و کار جلد ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
1-11
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر آموزش مجازی بر میزان یادگیری دروس ابتدایی دانش آموزان دختر پایه ابتدایی شهربزرگ تهران سال تحصیلی 1398-1399 است. جامعه آماری تحقیق همه دانش آموزان ابتدایی و شامل 80 نفر بود که از میان آن ها دو کلاس درس به تعداد مجموعاً40 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. تحقیق به صورت شبه آزمایشی دارای پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش انجام شد. گروه گواه به روش سنتی و گروه آزمایش با روش مجازی تحت آموزش قرار گرفتند. میزان یادگیری با استفاده از آزمون پیشرفت تحصیلی دروس ابتدایی محقق ساخته بررسی و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در متغیرهای سطح دانش، درک مفهومی و قدرت تجزیه و تحلیل مفاهیم مبحث تولید مثل درس ابتدایی، میانگین نمره های پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش افزایش معنی داری یافته است، اما در گروه کنترل تغییر محسوسی مشاهده نمی شود. به طور کلی می توان از این تحقیق نتیجه گرفت که مداخله آزمایشی موجب افزایش یادگیری مبحث تولید مثل درس زیست شناسی در گروه آزمایش شده است.
مروری بر تاثیرات شبکه های اجتماعی در شکل گیری و تشدید مدگرایی در جامعه
منبع:
پژوهش های نوین در مدیریت کارآفرینی و توسعه کسب و کار جلد ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
32-41
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مروری بر تاثیرات شبکه های اجتماعی در شکل گیری و تشدید مصرف گرایی و مدگرایی در جامعه انجام شد. مصرف گرایی به عنوان یک پدیده جهانی، بیشتر از منظر اثرات جمعیِ مثبت یا منفی اش بر ساختارهای اقتصادی بررسی شده است و دیدگاه های کم شماری به اثرات منفی آن بر هویت فردی مصرف کننده توجه داشته اند. ارزیابی اثرات منفیِ مصرف گرایی با تأکید بر تعارضات هویتی، مسئله ای کلیدی است که پرداختن به آن در جهت شناخت شیوه های مصرف و کاهش عواقب فردی و اجتماعی مصرف گرایی در جامعه ضرورت دارد. در این راستا شناخت نقش عوامل موثر بر مصرف گرایی سیاسی به منظور ارزیابی نظرات مردم، اهمیت بسیار زیادی دارد. پژوهش نشان می دهد تنها میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی بر مصرف گرایی سیاسی تاثیر معنی دار داشته است. به عبارت دیگر به هر میزان فعالیت افراد در شبکه های اجتماعی عمق بیشتری می یابد، گرایش آنان به مصرف گرایی سیاسی نیز افزایش پیدا می کند.
ارزیابی موفقیت کارافزارهای گردشگری از طریق بررسی معیارهای عملکردی با استفاده از روش تحلیل واریانس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
421 - 461
حوزههای تخصصی:
وجود فضای به شدت رقابتی در حوزه کارافزارهای گردشگری، آگاهی نسبت به این نکته را حائز اهمیت نموده است که سرمایه گذاری در چه بخش هایی توسط شرکت های ارائه دهنده این دست خدمات، می تواند آن ها را از دیگر رقبا متمایز سازد؟ در این بررسی نخست معیارهای عملکردی (موفقیت) کارافزارهای گردشگری از طریق مرور ادبیات و نظر متخصصان دارای هوش رقابتی در حوزه موردنظر استخراج و سپس یک مطالعه بر روی پنج کارافزار موفق در حوزه اقامتی با استفاده از رویکرد تحلیل واریانس فازی (Fuzzy ANOVA) انجام شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان دریافت که در معیارهای "قابلیت اطمینان فناوری های موبایلی"، "راحتی در استفاده از کارافزار"، "اعتماد درک شده"، "شفافیت در هزینه ها" و "مباحث امنیتی" از دیدگاه کاربران تفاوتی میان هیچ یک از کارافزارها در رابطه با این معیارهای عملکردی وجود ندارد. بنابراین این معیارها به عنوان معیارهای اساسی موفقیت، نقش مؤثری در موفقیت کارافزارهای این حوزه ایفا می نمایند.
ارائه مدل پیشنهادی در خصوص رابطه بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی فردی در مدیریت بحران
حوزههای تخصصی:
هوش عاطفی همراه با ایجاد مهارت های ارتباطی مؤثر، بهبود روابط با همکاران، مدیر، مشتریان و سایرین در سازمان را امکان پذیر می سازد. توانایی درک و کنترل احساسات خود و همچنین درک عواطف دیگران باعث بهبود نحوه ارتباط ما با دیگران می شود. هدف این مقاله بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی بین فردی در زمینه ی مدیریت بحران در مالزی می باشد تا چارچوبی مفهومی برای پژوهش های آینده فراهم شود. این مقاله هم چنین درباره ی پژوهش های قبلی در زمینه ی هوش هیجانی، مهارتهای ارتباطی بین فردی و مدیریت بحران در مالزی می باشد که این چارچوب مفهومی را می سازد. هدف اصلی این چارچوب، بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی بین فردی در زمینه ی مدیریت بحران در مالزی است.
شناسایی بحران برند ناشی از رسوایی امنیت غذایی با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۷
198 - 147
حوزههای تخصصی:
ایمنی محصولات غذایی قرن هاست که در فهرست موضوعات داغ باقی مانده است، درنتیجه هدف اصلی این مقاله نیز، شناسایی بحران برند ناشی از رسوایی امنیت غذایی با رویکرد پدیدارشناسی می باشد. برای این منظور از پارادایم تفسیری، رویکرد کیفی و استراتژی پدیدارشناسی استفاده شده است. داده ها با مقایسه دو جامعه خبرگان و مدیران عملیاتی شرکت های صنایع غذایی به دست آمده است. به منظور دسترسی به خبرگان حوزه بازاریابی- برند و مدیران عملیاتی، از روش نمونه گیری گلوله برفی و تاکتیک تحلیل محتوای پنهان برای تجزیه وتحلیل مصاحبه های عمیق استفاده شده است و از نرم افزار مکس کیودا پرو 2020 برای کدگذاری استفاده شده است. یافته ها و نتایج پژوهش ها نشان می دهد بحران برند توسط سه بعد شدت بحران، نگرش ضد مصرف و شدت احساسات منفی مصرف کننده ایجاد می گردد که این سه بعد با توجه به ماهیت سیال و در هم تنیدگی، سطوح متفاوتی از بحران برند را شکل می دهند: برند گریزی، عدم علاقه به برند، رد هژمونی برند، مخالفت با برند و برند ستیزی.
تاثیر معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه بر جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
کشورهای در حال توسعه، معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه را جهت جذب سرمایه گذاری های مستقیم خارجی تنظیم و آن را مکانیزم قانونی بین المللی برای تشویق و دلگرمی سرمایه گذاران خارجی می دانند. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر معاهدات سرمایه گذاری دو جانبه بر جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی در نظر گفته شده است بنابراین به پیروی از مطالعه نئومایر و اپیس (2005 ) داده های 51 کشور در حال توسعه در دوره زمانی 1381 – 1396 جمع آوری و از طریق الگوهای اقتصادسنجی پنل دیتا و نرم افزار ایویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد : 1) کشورهای در حال توسعه که معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه بیشتری با کشورهای توسعه یافته منعقد می کنند، جریانات سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیشتری دریافت می کنند( 961/0 ). 2) تاثیر مثبت امضای معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه زمانی بیشتر است که شاخص بین المللی ریسک کشوری پایین باشد یعنی در محیطی با ریسک بالا، در حالی که اثر مثبت معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه بر روی سرمایه گذاری مستقیم خارجی به عنوان ریسک سیاسی کاهش می یابد، تاثیر حتی در سطوح بسیار پایین ریسک همیشه مثبت است 3) عبارت تعاملی بین محدودیت های سیاسی و متغیر معاهدات سرمایه گذاری دو جانبه ناچیز است ( 0076/0 )، در حالی که با ثبات دولتی منفی و معنی دار ( 0011/0- ) است. 4) عبارت تعاملی بین کیفیت سازمانی و متغیر معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه به لحاظ آماری با علامتی منفی، معنی دار ( 002/0- ) است. این امر نشان می دهد که عملکرد معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه بعنوان جایگزینی برای کیفیت سازمانی بالا، مناسب است.
تاثیر امضای برند از طریق متغیرهای واسط نگرش به برند،آگاهی از برند و شهرت برند بر عملکرد برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
162 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش تعیین میزان تاثیر امضای برند از طریق متغیرهای واسط نگرش به برند، آگاهی از برند و شهرت برند بر عملکرد برند در هتل های شهر اصفهان است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مشتریان وفادار و دائمی هتل های سه ستاره و بالاتر شهر اصفهان تشکیل دادند .حجم نمونه آماری پژوهش بر اساس جدول مورگان 384 نفر به دست آمد. که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای امضای برند 822/0 ، عملکرد برند 855/0 ، نگرش به برند 888/0 ، آگاهی از برند 911/0، شهرت برند 922/0 برآورد شد نتایج نشان داد که امضاء برند بر نگرش به برند با ضریب تأثیر555/0، امضاء برند بر آگاهی از برند با ضریب تأثیر333/0، آگاهی از برند بر نگرش به برند با ضریب تاثیر 433/0، آگاهی از برند بر شهرت برند با ضریب تاثیر 377/0، نگرش به برند بر شهرت برند با ضریب تاثیر 777/، شهرت برند بر عملکرد برند با ضریب تاثیر 455/0 تاثیر مثبت و معنادار وجود دارد. لذا فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش ، اطلاعات کاملاً صحیح، درست و شفافی در خصوص تاثیر امضای برند از طریق متغیرهای واسط نگرش به برند، آگاهی از برند و شهرت برند بر عملکرد برند ارائه می دهد. این نتایج می تواند برای مدیران در هتل های شهر اصفهان نقشه راهی در جهت تقویت و بهبود وفاداری مشتریان گام بردارد.
تحلیل نقش تعدیلگری گشودگی به تغییرات در اثرگذاری انگیزه مدیریت دانش و یادگیری مستمر بر تمایل کارکنان به مدیریت دانش (موردمطالعه کارکنان دورکاری شرکت های صادراتی پوشاک استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران ناشی از ویروس کرونا و پیامدهای بی شمار آن منجر به افزایش فعالیت های دورکاری کارکنان شده است. در چنین فضایی مدیریت دانش به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای بهبود کیفیت فعالیت های دورکاری مطرح می باشد. بر این اساس بررسی پیشایندهای اثرگذار بر افزایش رغبت کارکنان به مدیریت دانش می تواند در این زمینه کارساز باشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر انگیزه برای مدیریت دانش و یادگیری مستمر بر رغبت کارکنان مجازی به مدیریت دانش در بحران کرونا با تاکید بر نقش تعدیلگر گشودگی به تغییرات بوده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر نحوه جمع آوری داده ها در حوزه مطالعات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت های صادراتی پوشاک استان تهران که در 6 ماه گذشته تجربه دورکاری را داشته اند، تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به کمک فرمول نمونه گیری کوکران، 235 نفر به عنوان نمونه ی این مطالعه تعیین گردیدند. داده های موردنیاز در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه بر اساس طیف 7 گزینه ای لیکرت جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار smart- pls انجام گرفت. نتایج حاصله نشان داد که انگیزه مدیریت برای مدیریت دانش و یادگیری پیوسته بر رغبت کارکنان به مدیریت دانش اثرگذار است اما نقش تعدیلگر گشودگی به تغییرات در تاثیر یادگیری پیوسته و انگیزه برای مدیریت دانش بر رغبت کارکنان به مدیریت دانش تایید نشد.
خوشه بندی مشتریان در حوزه بانکداری الکترونیک با بهره گیری از تراکنش های الکترونیکی و اطلاعات دموگرافیک (مورد مطالعه: بانک رفاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مشتریان و شناسایی سرویس های سودده با توجه به تنوع مشتریان بانک و گوناگونی سرویس ها در نظام بانکی کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. مدیریت ارتباط با مشتری در حال حاضر هسته مرکزی را در دنیای تجارت به خود اختصاص داده است، مهمترین شبکه بین بانکی مورد استفاده در ایران شبکه شتاب می باشد. دراین پژوهش با استفاده از فنون داده کاوی به بخش بندی و رتبه بندی مشتریان در شبکه شتاب با استفاده از یک مدل بهبود یافته داده کاوی مبتنی بر تازگی خرید، تناوب خرید و مبلغ خرج شده برای خرید پرداخته شده به نحوی که بانک ها بتوانند در این شبکه رفتار مشتریان خود را تحلیل و ارزیابی نموده و به تدوین سیاستهای موثر در برخورد با مشتریان بپردازند. همچنین جهت بررسی مطالعات مشابه و افزایش اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی، اطلاعات مرتبط با مدل مورد نظر گردآوری شد. نهایتاً R +FMW مدلی جهت خوشه بندی مشتریان بانک و تراکنش های آنها ارائه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که مدل توسعه یافته R + FMW از دقت بالاتری نسبت به مدل RFM پایه برخوردار است و با استفاده از این مدل بانک ها می توانند مشتریان فعال در شبکه تبادل بین بانکی(شتاب) را شناسایی کنند و مشتریان و کانال های ارتباطی پرهزینه را از جنبه ی میزان کارمزد و اطلاعات دموگرافیک تشخیص دهند.
تحلیل نقش برند لیگ، تصویرسازی ذهنی و هوش فرهنگی در انسجام تیمی باشگاه های لیگ برتر فوتسال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
15 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل انسجام تیمی باشگاه های لیگ برتر فوتسال ایران، نقش برند لیگ، تصویرسازی ذهنی و هوش فرهنگی رقابت های لیگ برتر فوتسال ایران بود. پژوهش حاضر از پژوهش های توصیفی- همبستگی است که با توجه به هدف پژوهش توسعه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بازیکنان مرد و زن لیگ برتر فوتسال کشور تشکیل می دادند ( N=350 ) که از نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد بود و از پرسشنامه های برند لیگ کنکل و همکاران (2017)، هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004)، انسجام تیمی کارون و همکاران (1998)، و تصویرسازی ورزشی هال و همکاران (1998) برای گردآوری داده ها استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 24 و PLS3 استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری موردبررسی قرار گرفتند. بر پایه یافته های پژوهش، برند لیگ تأثیر مثبت و معنی داری بر تصویرسازی ذهنی دارد و تصویرسازی ذهنی نیز بر هوش فرهنگی و انسجام تیمی تأثیر مثبت و معنی داری می گذارد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که انسجام تیمی به شدت تحت تأثیر هوش فرهنگی بازیکنان است. با توجه به تجزیه وتحلیل مدل نهایی پژوهش این طور نتیجه گیری می شود که جهت بهبود تصویرسازی ذهنی بازیکنان، می توان روی برندسازی و برند لیگ تمرکز کرد و سپس برای بالا بردن میزان انسجام تیمی، تصویرسازی ذهنی و هوش فرهنگی بازیکنان لیگ برتر فوتسال را بهبود داد تا بتواند تأثیر مثبت و معنی داری بر انسجام تیمی آن ها داشته باشد.
افزایش اثربخشی ارزش ویژه برند از طریق استراتژی های بازاریابی و مزیت رقابتی پایدار
حوزههای تخصصی:
در روش های سنتی مدیریت منابع انسانی غالباٌ از روش بازاریابی برای ایجاد تصویری موجه از یک شرکت به منظور استخدام کارمندان بهتر استفاده نمی شود. اخیراً برخی متخصصان برای مدیریت استخدامی خود از اصول بازاریابی استفاده می کنند. بازاریابی در ایجاد تصویری برجسته از شرکت کمک می کند و آنجا را محل مناسبی برای کار کردن نشان می دهند. در این مقاله روش های مدیریت بازاریابی را که به بازاریابی استخدامی در صنایع بیمارستانی مربوط می شود، بررسی می کنیم و نشان می دهیم که مزیت رقابتی پایدار بیمارستان، استراتژی بازاریابی و استفاده از ارزش ویژه برند موجب تاثیرگذاری بر تمایل پزشکان برای دنبال کردن موقعیت های شغلی خواهد شد.
افزایش اثربخشی بازاریابی با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری
حوزههای تخصصی:
مدیریت ارتباط با مشتری ترکیبی از شیوه ها، استراتژی ها و فناوری هایی است که شرکت ها برای مدیریت و تجزیه و تحلیل تعاملات و داده های مشتری در طول چرخه حیات مشتری استفاده می کنند. این مقاله یکی از مفیدترین قانون ها در ارتباط با مدیران و مشتریان که به عنوان CRM شناخته شده است را توضیح میدهد. CRM یک نام مخفف است که از سه کلمه اصلی تشکیل شده است: مشتری، ارتباط و مدیریت (مدیریت ارتباط با مشتری). CRM تمام جنبه های تبادل با مشتریان و تمام اجزا داخل سازمان که در ارتباط با مشتری هستند ار شامل می شود. یکی از مهمترین قوانین در CRM فرمول 4P است. 4P همان قیمت، محصول، ترویج و موقعیت می باشد. ارزش طول عمر مشتری (CLV) یکی از ابزارهای ممکن در اندازه گیری این روابط است.
تجزیه وتحلیل مدل های مرگ ومیر با متغیرهای کمکی دارای گمشدگی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل بندی مرگ ومیر در یک طرح بازنشستگی بر اساس داده های گمشده و دسترسی به اطلاعات مختلف از متغیرهای کمکی، تجزیه و تحلیل دقیق ساختار مدل های مختلف، برآوردیابی و در نهایت بررسی تأثیرات مالی برای تجربه های مختلف مرگ ومیر و حاوی داده های گمشده انجام شده است. روش شناسی: این مقاله با یک طرح بازنشستگی سروکار دارد که در آن طول عمر آتی هر فرد با مدل های بقای پارامتری با ترکیب متغیرهای کمکی که ممکن است برای برخی از افراد گمشده باشند، مدل سازی شده است. پارامترها با روش ماکسیمم درستنمایی برآورد شده و الگوریتمی پیشنهاد گردیده که بتواند وظیفه برآوردیابی را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. یافته ها: نتایج نشان داد در صورتی که داده ها گمشده باشند، مدل آماری همیشه با استفاده از ماکسیمم درست نمایی شناسایی پذیر نیست و تلفیق داده های حاصل از دو یا چند تجربه می تواند از موانع شناسایی پذیری جلوگیری نماید. نتیجه گیری: روش های پیشنهادی این مقاله هنگام محاسبه کمیت های مالی مورد علاقه براساس عامل های مستمری، برای بیم سنجان می تواند مفید باشد. این روش ها ممکن است مجموعه داده های مختلف با تجربه مرگ ومیر برابر یا مشابه را با هم ترکیب کنند، اندازه نمونه را افزایش دهند و ریسک پارامتر را کاهش دهند، بنابراین منجر به کاهش الزام سرمایه شوند. متغیرهای اقتصادی-اجتماعی از جمله سطح مزایا و مشخصات جغرافیایی جمعیتی در صورت پایین بودن نرخ بهره بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. طبقه بندی موضوعی: C13، C24، C51
شناسایی عوامل مؤثر بر خجالت از برند مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
911 - 928
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش های حوزه رفتار مصرف کننده، بیشتر بر نگرش مثبت درباره برندها متمرکز شده اند؛ در حالی که ارزیابی احساسات منفی از برند نادیده گرفته شده است یا صرفا به مفاهیمی چون نارضایتی تقلیل یافته است. بنابراین با وجود خلا تئوریکی موجود در زمینه خجالت از برند هدف از اجرای پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر خجالت از برند می باشد روش: روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد که داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه با 12 نفر از صاحب نظران حوزه بازاریابی و مصرف کنندگانی که احساس خجالت از برند را تجربه کرده اند با روش نمونه گیری گلوله برفی و با رعایت قاعده اشباع گردآوری شد. داده های بدست آمده از طریق روش تحلیل محتوا با کاربست نرم افزارMAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: با توجه به کدهای احصا شده از مصاحبه ها، در نهایت 30 کد نهایی و 7 مفهوم به دست آمد که در قالب 4 مقوله اصلی موثر بر خجالت از برند دسته بندی شدند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مقوله های اصلی تاثیر گذار بر خجالت از برند شامل موارد زیر می باشد: الف) عوامل مربوط به مصرف کننده همچون ویژگی های شخصیتی، موقعیت اجتماعی و تصویر ذهنی مصرف کننده. ب) آمیخته های بازاریابی از قبیل ویژگی های محصول، قیمت، مکان (نحوه توزیع) و ترفیعات ارائه شده توسط شرکت. ج) انجام اعمال تقلیدکارانه، عدم رعایت قوانین و مقررات و نادیده گرفتن مسئولیت های اجتماعی توسط برخی از برندها را که می توان آن ها را جزو عوامل مربوط به شرکت به حساب آورد. د) عوامل مربوط به جامعه که شامل تاثیر خانواده، گروه های همسالان، فرهنگ و وضعیت اقتصادی جامعه می شود.
تاثیر اینترنت برتجارت دوجانبه ایران؛ رویکرد مدل جاذبه تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
67 - 98
حوزههای تخصصی:
رشد چشمگیر تجارت الکترونیکی بین المللی در چند سال اخیر بیانگر اهمیت نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات و اینترنت در رشد این نوع تجارت و به طور کل تجارت بین الملل می باشد. بر این اساس در این مطالعه نقش اینترنت بر تجارت دوجانبه ایران و شرکای عمده تجاری آن بررسی خواهد شد. با توجه به ماهیت متفاوت بخش های عمده اقتصادی و کالاها و خدماتی که ارائه می دهند، اینترنت می تواند نقش متفاوتی در گسترش تجارت هریک از بخش ها ایفا نماید. لذا در این مطالعه تلاش شده است تا نقش اینترنت بر تجارت کشور با شرکای عمده خود در سه بخش کشاورزی، غیر کشاورزی (صنعت) و خدمات در طی سال های 1995 تا 2015 مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد که نوآوری پژوهش حاضر نسبت به مطالعات پیشین می باشد. در این راستا از مدل جاذبه تعدیل شده و داده های تابلویی برای مدل سازی تجربی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده خواهد شد. در میان سه مدل برآورد شده، تنها متغیرهای دسترسی به اینترنت و نرخ ارز در کشور صادرکننده در همه مدل های نهایی معنی دار شده اند و توان توضیح جریانات تجاری را دارد که به نوعی می تواند حاکی از تغییر الگوی تجارت در بین کشورهای جهان نیز باشد. نکته بعدی اینکه در میان مدل های مختلف، در مدل تجارت کالاهای غیر کشاورزی (صنعتی) هم چنان متغیرهای سنتی قدرت توضیح دهندگی بیشتری برای توضیح جریانات تجاری دارند و در مقابل در مدل خدمات به هیچ وجه متغیرهای سنتی توانایی توضیج جریانات تجاری را ندارند.