فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
معرفت شناسی فضیلت محور: نقد و بررسی دیدگاه لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی فضیلت محور عنوان گونه ای جدید از نظریات معرفت شناختی است که با الگو برداری از نظریات فضیلت محور در حوزه اخلاق شکل گرفته است. از جمله سرشناس ترین نظریه پردازان معرفت شناسی فضیلت محور می توان به لیندا زاگزبسکی اشاره کرد. زاگزبسکی مدعی است ابتنای نظریه های معرفت شناسی بر اخلاق فضیلت می تواند معضل گتیه و معضل ارزش، که دو مسئله اساسی پیش روی نظریه های معرفت شناختی است را پاسخ گوید. از همین روی زاگزبسکی متناظر با تبیین فعل صواب(درست) بر حسب فضایل اخلاقی، تعریف و تحلیلی از معرفت را بر حسب فضایل فکری به دست داده و معتقد است که این تعریف نه تنها به معضل گتیه گرفتار نخواهد شد بلکه به دام معضل ارزش نیز نخواهد افتاد. در این مقاله پس از ارائه مقدمه ای در باب چگونگی طرح نظریات فضیلت محور در حوزه معرفت شناسی، نظریه فضیلت محور لیندا زاگزبسکی را مطرح نموده ایم. در بخش دوم این مقاله به کاربرد نظریه فضیلت محور وی در حوزه معرفت شناسی پرداخته و راه حل زاگزبسکی در حل معضل گتیه و معضل ارزش را به تفضیل بیان کرده ایم و در بخش پایانی نیز نظریه وی در حوزه معرفت شناسی فضیلت محور را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم.
انسان سنتی، انسان مدرن و مسئله تعبد
حوزههای تخصصی:
ماهیت امید؛ مقایسه ای تطبیقی بین اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امید، سرمایة اصلی حیات آدمی است. کسی که به آینده امیدوار است، احساس می کند همه چیز دارد؛ چراکه خوشبختی واقعی و سعادت جاودان در احساس آرامش، امید و مطلوب اندیشی است. کسی که از آرامش روان بهره ای ندارد، با ناامنی روانی، دغدغه خاطر و وسوسه های فزون خواهانه، در اوج قدرت مادی نیز اندک توشه ای هم ندارد.
در میان تعالیم ادیان آسمانی، شاید نتوان نمونه ای را یافت که از امید به آینده و تحولات آن تهی بوده و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به اصلاح و بهبود وضع بشر و تحقق آرمان های وی در آینده نظری نداشته باشد. ادیان آسمانی و با منشأ وحیانی در این خصوص، بسیار برجسته تر از سایر آیین ها به این معنا توجه داشته اند و بسیاری از معتقدات دینی پیروان آنها با این معنا ارتباط می یابد.
این نوشتار به طور خاص به نحوه انعکاس مفهوم «امید»، در متون دینی اسلام و مسیحیت پرداخته و برآن است که مختصات کلی این آموزه را در این متون ترسیم نماید تا زمینه ای برای نزدیکی هرچه بیشتر ادیان به یکدیگر را فراهم آورد.
مقایسه ی آرای فلوطین درخصوص صادر اول با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فلوطین به سه اقنوم احد، عقل و نفس قائل است که اقنوم دوم قابل تطبیق با صادر اول است. احد عقل را بی آن که بداند، به وجود می آورد. عقل به مثابه ی تصویر احد، ابتدا واحد و نامتعین است، اما سپس میلی گناه آلود او را از احد جدا می کند. عقل پس از جدایی، گویی پشیمان می شود و دوباره به سوی احد بازمی گردد. این بازگشت باعث متعین شدن عقل و کامل شدن فعلیت او و پیدایی ایده ها می شود. با این که تبیین فلوطین تفاوت های زیادی با آراء مستنبط از متون دینی در خصوص صادر اول دارد و به علاوه، بر اساس زمینه ی فکریِ کاملاً متفاوتی شکل گرفته است، مشابهت هایی نیز میان این دو وجود دارد. همچنین دست کم در برخی موارد، تفاوت ها کمتر از چیزی است که به نظر می آید. در این مقاله، مسائل درخورِ مقایسه ی دو دیدگاه تبیین و بررسی خواهد شد.
دین در نگاه مارکس و شریعتی؛ نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره در طول تاریخ دین و مطالعات دین شناسی، جذاب و از موضوعات چالشی بوده است. هیچ جامعه ای را در طول حیات بشر نمی توان یافت که فاقد دین و یا پرستش باشد. ازاین رو، رویکردهای گوناگونی در عرصه های مختلف علمی برای مطالعات دین شناختی پدید آمده است؛ روان شناسی دین، جامعه شناسی دین، مردم شناسی دین، پدیدارشناسی دین، الهیات، فلسفه دین، مطالعات ادیان، کلام و کلام جدید. براستی ماهیت دین چیست، تفسیر رایج برگرفته از معارف ناب الهی کدام است، در رهیافت های گوناگون دینی، نوع تفسیر مارکسیستی از دین، چه مؤلفه هایی را مورد توجه قرار می دهد. در این میان، دکتر شریعتی به عنوان یک متفکر اجتماعی، چه رویکردی در تفسیر دین اتخاذ کرده است. افزون براین، مرحله آغازین دین بشر توحید بوده است و یا شرک؟
این مقاله، با رویکرد تحلیلی و اسنادی به بررسی، مقایسه و نقد نظریه دینی مارکس و شریعتی می پردازد. بر این اساس، شریعتی در تفسیر دین، به رهیافت مارکسیستی روی آورده، و مرحله آغازین دین بشر را شرک تلقی می کند که انبیاء و رسولان الهی برای دعوت به توحید و یکتاپرستی به سوی بشر فرستاده شده اند. این تلقی و نظریه دینی شریعتی ناصواب و با تفسیر رایج در معارف ناب اهل بیت علیه السلام ناسازگار است.
وجود لنفسه در فلسفه سارتر
حوزههای تخصصی:
سارتر با پذیرش مفهوم «روی آورندگی» در فلسفه هوسرل اظهار می دارد که آگاهی عبارت است از آگاهی از چیزی. آگاهی همواره دارای متعلق است و به چیزی اشاره می کند که شناخته شده است. او، به واقعیتی به نام نومن که در پس فنومن ها یا پدیدارها قرار دارد معتقد نیست؛ و از سوی دیگر، پدیدارها را متکی به آگاهی یا فاعل شناسا نیز نمی داند. پدیدارها، خود تکیه گاه خود هستند. بدین ترتیب ما با دو نوع وجود مواجه می شویم: یکی آگاهی و دیگری متعلق های آگاهی یا پدیدارها. سارتر نوع اول را وجود لنفسه و نوع دوم را وجود فی نفسه می نامد. در این مقاله، پس از بررسی رهیافت پدیدارشناسانه سارتر، به ویژگی های وجود لنفسه از جمله عدم بودن و آزاد بودن؛ و همچنین به برخی از ساختارهای این نوع وجود مانند غیرشخصی بودن، غیرجوهری بودن و فقدان و میل، پرداخته می شود.
حکمت فردیدی؛ تحلیل و نقد حکمت اُنسی و علم الاسماء تاریخی سیداحمد فردید
حوزههای تخصصی:
یکی از متفکران تأثیرگذار در چند دهه گذشته کشور ما سیداحمد فردید است. فردید با کاوش هایاسم شناسانه، بهره گیری از آراء عرفای اسلامی، فلسفه هایدگر و تأمّل در منابع دینی، به مقولات ومفاهیمی نو رسید که هم تجدّدگرایان و هم سنّتیاندیشان را با چالش هایی جدّی مواجه ساخت. بهنظر او، مابعدالطبیعه در سراسر تاریخش، مبتلا به غفلت از وجود و خلط میان وجود و موجود بودهاست. همه نظام های فلسفی شرق و غرب به دلیل غفلت از علم حضوری و محدود ماندن در تنگنایعلم حصولی، از شرقِ حقیقت دور و گرفتار غرب زدگی شده اند. علاوه بر این، بشر در دوره جدید باطرح «اصالت موضوعیت نفسانی» از سوی دکارت، به خودبنیادی رسیده و غرب زدگیاش مضاعفشده است. ما شرقیان، که صدر تاریخ جدیدمان ذیل تاریخ غرب است، در این ماجرا وضعاسفبارتری داریم. عصر طلایی تاریخ، دوره امّت واحده پریروز بود که انسان در قُرب وجود مأواداشت. دوره دیروزی با متافیزیک آغاز شد و امروز عصر «خودبنیادی» است و فردا دوره آگاهی ازاین وضعیت و تمنّای رهایی از آن. اما دوره نهایی در تاریخ بشر، عصر امّت واحده پس فرداست کهعصر سراسر نور و ظهور است؛ عصری که جامعه انسانی به اوج کمال میرسد. مقاله حاضر این نظامفکری را استخراج، تنظیم، تحلیل و به اجمال، نقد میکند.
مفاهیم بنیانی ساختگرایی
نقد و بررسی آموزه قانون طبیعی از آغاز مسیحیت تا پایان قرون میانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به عدم پیشینه مباحث مربوط به مبانی قانون طبیعی در آثار دانشمندان مسلمان و به منظور نظریه پردازی و تولید علم درباره کشف مبانی قانون طبیعی در اسلام، لازم است آموزه قانون طبیعی در غرب به ویژه در دوره مسیحیت بررسی شود؛ زیرا در آن دوره، بیشترین توجه به ملاک های دینی می شده است. تحولات دکترین قانون طبیعی در دوره مسیحیت در غرب را می توان به شش مقطع اصلی دسته بندی کرد. این مقاله، ابتدا به نقد و بررسی این آموزه در دو مقطع اول مسیحیت؛ یعنی دوره پدران کلیسا و قرون میانه می پردازد. آنگاه 13 نکته انتقادی با عناوین انتقادات مشترک و مختص را بیان می کند. این انتقادات با توجه به مبانی عقلی در اندیشه اسلامی بیان شده است. دسته اول، انتقاداتی است که به طور مشترک بر همه اندیشمندان دو دوره اول مسیحیت در مساله قانون طبیعی وارد است و دسته دوم، گزاره هایی انتقادی است که به طور مجزا به محتوای فکری هر یک از آنها در این مساله مربوط می شود.
بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی دربارة برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچ یک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمی پذیرد و آن ها را نوعی مغالطه می داند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمی توان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفه اسلامی توضیح می دهد و اشکال اصلی این برهان را در خلط حمل اولی ذاتی و شایع صناعی می داند. انتقاد دیگر استاد جوادی به این برهان این است که بر اساس این برهان ما باید از مفهوم شریک الباری هم، وجود آن را نتیجه بگیریم، چراکه در مفهوم شرک الباری نیز، تمام صفات خدا، مانند وجوب وجود و کمال مطلق، گنجانده شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه وی درباره برهان وجودی و انتقادات او به این برهان می پردازد.
جامعه شناسی دین: عبور از محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی مناظره سیرافی با متی در نقد منطق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
منطق تکوینی از نظر تاریخی، همزاد اندیشة بشری است. اما تدوین قواعد منطق بنابر قول مشهور، نخست به دست ارسطو صورت گرفته است. ﭘس از او، شاگردان و پیروان وی به شرح و تفسیر آن ﭘرداختند و مجموعه کتابهای منطق ارسطویی را گردآوردند و آن را ارغنون نامیدند. در این مقاله، شبههها و اشکالهایی که ابوسعید سیرافی بر منطق ارسطو وارد کرده است و نیز ﭘاسخی که منطقدانان از جمله متی بن یونس به این شبههها دادهاند بررسی خواهد شد.
جستاری در باب خداشناسی در اندیشة ناگارجونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان می دهد که توسل به دیدگاه های الاهیاتی ای چون خداباوری، الحاد، لاادری گرایی، و وحدت وجود نمی تواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. این مقاله می کوشد براهین ناگارجونه را به شیوة فلسفة دین نظام مند کند و در اختیار خوانندگان قرار دهد. رویکرد حقیقی مکتب مادهیمیکه به وجود خداوند برخلاف آن چه مرسوم شده نه رویکردی توحیدی است و نه رویکردی الحادی؛ توحیدی نیست، چون این مکتب نمی گوید «خدا وجود دارد» و الحادی هم نیست، زیرا از گزارة «خدا وجود ندارد» نیز دفاع نمی کند و هر دو را غیر عقلانی می داند. این رویکرد توجه محققان اندیشه های مکتب مادهیمیکه را در گذشته به خود جلب نکرده و امید است که این جستار بتواند فهم بهتری از تلقی مکتب بودایی مادهیمیکه در باب مسئلة وجود خداوند به دست بدهد.
عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله "عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی"، در حقیقت جستاری بر دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ غرب و شرق است.مولوی، به "عشق" ه دیدة احترام نگریسته و آن را تنها راه فرار و گریز از عوالم مادی و حصول به عشق حقیقی الهی می¬داند. همچنین تعقل و اندیشه را مانند سایر نعمت¬های الهی به شرطی که در جهت کمال و سعادت معنوی انسان باشد، نیکو شمرده و کمال آدمی که شناخت خدا و صفات اوست را به وسیلة همین "عقل" میسر می¬داند. افلاطون نیز تنها در صورتی می¬تواند به کمال دانش و معرفت نایل آید که راه کشف و شهود و تصفیة باطن را پی گیرد. در نظر افلاطون، کمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهدة او است و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است و مادامی که انسان به این مقام نرسد، کمال دانش و معرفت را نیافته است.