ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۹۰۱.

ذن بوداییسم و آخر بازی ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان بودیسم
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق حکمت و فلسفه شرق
تعداد بازدید : ۴۲۰۱
"ساموئل بکت" یکی از نویسندگان نامی قرن بیستم است که توانسته نظر محققان زیادی را به خود جلب کند. گرچه وی آثار ادبی کمی از خود به جا گذاشته، ولی همین آثار اندک، از جنبه‌های مختلفی مطالعه شده‌اند. در این جستار، نمایشنامه "آخر بازی" از منظر ذن بوداییسم بررسی شده است. بدین منظور، نخست مراحل مختلف ذن بوداییسم بیان شده، سپس با قدری تامل در دیالوگ، صحنه‌آرایی، شخصیت پردازی، رفتار و نگرش شخصیت‌های داستان، نکات مشترکی میان ذن و این اثر پیدا شده است.بدین ترتیب می‌توان "آخر بازی" را شاهکاری ادبی و نویسنده آن را یک نابغه نامید؛ نابغه‌ای که زندگی، فرهنگ و تمدن غرب او را از ذن بوداییسم - که یک مکتب شرقی محسوب می‌شود - بی‌بهره نگذاشته است. با این که ذن، نوعی مذهب و یا به عبارت دیگر، نوعی فلسفه به شمار می‌آید، ولی می‌توان رگه‌های آن را در نمایش‌نامه "آخر بازی" هم پیدا کرد.
۹۰۲.

علیّت در نظام فلسفی کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۱۷۱
نظرگاه کانت در باب علیت - تقریر اصل علیت و اثبات آن - معطوف به مباحثی است که هیوم درباره انکار علیت گفته است کانت با نقد نظریه هیوم سعی میکند نظر گاهی جامع و منسجم در باب نحوه پیدایش اصل علیت و کاربرد آن در معرفت بشر به پروراند فهم نظریه کانت در باره علیت بر فهم اجزا دیگر فلسفه او متوقف است از نظر اغلب مفسران و شارحان کانت برای فهم نظریه علیت در نظارم فلسفی کانت با ید بخش استنتاج استعلائی کتاب نقد عقل محض را فهمید که کار چندان سهل و آسانی نیست در این مقاله سعی کرده ایم با استفاده از شرح و تفسیرهایی که شارحان و مفسران کانت عرضه کرده اند نخست استنتاج استعلایی را البته تا جایی که با بحث علیت در ارتباط است فهم کنیم و سپس ادله وی بر اثبات علیت را در تشابه دوم ذیل تحلیل اصول از کتاب نقد عقل محض تحلیل و بررسی کنیم این نکته نیز قابل توجه است که تفکر کانت در باب علیت دوره های مختلفی را سپرس کرده است در این مقاله تنها با دوره پس از نقد عقل محض سرو کار داریم
۹۰۴.

نقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت در اندیشة میشل فوکو

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سوژه مدرنیته فلسفه غرب اصول کلی تبارشناسی پست مدرنیته دیرینه شناسی دوئالیسم تکنولوژی قدرت گسست و تداوم زیست غریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹۴ تعداد دانلود : ۳۲۸۰
بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنی بر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشه های میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداوم های وی بر آن ها می پردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشن گری فرانسه، فلسفة تجربی اندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را به طور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسان گرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمان های آن باقی می ماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف می شود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئی تر می داند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسان گرایی، و ...) را صورت بندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت می دانست.
۹۰۹.

مقاله "بداهت" از کتاب "تئوری شناخت" برتراند راسل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بداهت آشنایی تفکر قضیه­ ای مصادره به مطلوب تعریف

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۴۱۸۴
برتراند راسل معتقد است که در بحث از بداهت بهتر ایت از باورهای بدیهی سخن گفت نه قضایای بدیهی. زیرا بداهت را فقط از طریق مراجعه به فاعل شناسایی خاص یا رجوع به برخی وضعیت­های روانی و ذهنی می­توان تعریف کرد. معرفتی بدیهی است که از راه حواس حاصل آمده باشد و این معرفت تا لحظه احساس بدیهی نیست, پس این ماهیت قضیه نیست که آن را بدیهی می­کند و چرا که این قضیه قبل از احساس همان قضیه بعد از احساس است. پس بداهت واقعی صفتی است که به فاعل آگاهی خاص در لحظه­های خاص مرتبط است.
۹۱۰.

کدام دین؟ کدام زبان دینی؟

کلیدواژه‌ها: کارکردگرایی متون دینی زبان دین پوزیتیویستی نمادانگاری واقع گروی انتقادی شناختاری و معرفت بخش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸۰
چکیده زبان دین از موضوعات مهم پژوهشی در فلسفه دین به‏شمار می‏آید که یکی از محورهای اساسی آن مسئله شناختاری بودن زبان دین است. مروری بر مهم‏ترین رویکردهای زبان دینی معاصر در غرب، بررسی زمینه‏های فکری ـ دینی پیدایش این دیدگاه‏ها، تأمّل در این‏که آیا همین دیدگاه‏ها بر متون دینی اسلامی (قرآن و سنّت معصوم) نیز قابل انطباق است یا نه؟ مورد اهتمام این مقاله است.
۹۱۱.

نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت خلاقیت کانت ملاصدرا کرامت ذاتی انسان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۴۱۸۳ تعداد دانلود : ۲۱۹۲
در فلسفه ملاصدرا و کانت، «عقل» عالی ترین قوه نفس و «معرفت عقلانی» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزی بنیادی ترین ویژگی انسان و مبنای کرامت ذاتی اوست، با این تفاوت که ملاصدرا عقلانیت نظری، و کانت عقلانیت عملی را معیار اصلی می پندارند، یعنی از نظر ملاصدرا، شان و کرامت انسان به چیزی است که می داند، در حالی که از نظر کانت، شان و کرامت انسان به چیزی است که می خواهد. یکی از جلوه های عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلاقیت یا همان آفرینشگری است. دو فیلسوف یاد شده خلاقیت را، هم در حوزه نظری (در محدوده قوه خیال و عقل) و هم در حوزه عملی، مورد توجه قرار داده اند، با این تفاوت که در حکمت صدرایی، آفرینشگری انسان در ارتباط با ماورای طبیعت و از راه اتخاذ با عقل فعال صورت می گیرد، در حالی که در فلسفه کانت، خلاقیت انسان در پیوندی عمیق با استقلال و خود بنیادی اوست، منشا و مبدا متعالی ندارد، و صرفا ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد.
۹۱۲.

نقد نظریه حداقلی در قلمرو فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فقه اسلامی عقل‌ عرفی احکام دینی نیازهای بشری قوانین‌ بشری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۷۸
این‌ مقاله‌ بر آن‌ است‌ که‌ نظریه‌ حداقلی‌ در قلمرو فقه‌ اسلامی‌ را که‌ از جانب‌ برخی‌ نویسندگان‌ مطرح‌ شده‌ است، مورد نقد و بررسی‌ قرار دهد. این‌ نظریه‌ بر آن‌ است‌ که‌ فقه‌ اسلامی، پاسخ‌گوی‌ همه‌ نیازهای‌ بشری‌ نبوده‌ و تنها حداقل‌ها را بیان‌ کرده‌ است‌ و برای‌ پر کردن‌ این‌ خلأ‌ باید از قوانین‌ بشری‌ بهره‌ برد. در این‌ مقاله، اثبات‌ خواهد شد که‌ فقه‌ اسلامی‌ اکثری‌ است‌ نه‌ اقلی، یعنی‌ در بیان‌ احکام‌ حلال‌ و حرام‌ و درست‌ و نادرست‌ در حوزه‌ روابط‌ اجتماعی‌ از جامعیت‌ و پویایی‌ لازم‌ برخوردار است‌ و دانش‌ بشری‌ و عقل‌ عرفی‌ را به‌ عنوان‌ ابزار تعیین‌ و تشخیص‌ موضوعات‌ و راه‌کارهای‌ مناسب‌ برای‌ احکام‌ دینی‌ به‌ رسمیت‌ می‌شناسد.
۹۱۳.

علم حضوری پایه ارزش معلومات: نگاهی به آرای علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۴۱۷۱
مطابقت علم انسان با جهان بیرون از ذهن و توجیه آن، اساسی ترین مسائل معرفت‏شناسی است که از گذشتة دور، موضوع مجادلات فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. در این بارة آرای گوناگونی از اندیشمندان یونان و فیلسوفان مسلمان بر جای مانده که حاکی از نوع نگرش هستی شناسانة ایشان به آدمی، نفس او و حقیقت علمش است.فیلسوف معاصر، علامة طباطبایی در مواجهه با اندیشه های نو در این باب و با بهره برداری از میراث فلسفة مشاء، اشراق و به ویژه حکمت متعالیه، تقریری نو از این مطابقت ارائه کرده است.او علم حضوری را ریشة همة علوم حصولی بشر دانسته و بر این باور است که اگر آدمی با واقعیاتی که مبدأ فاعلی واقعیات مادی هستند، به طور مستقیم و بی واسطه ارتباط نداشته باشد، علم حصولی به اشیا نخواهد داشت.
۹۱۵.

عقلانیت در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقلانیت عقل معرفت شناسی یقین هستی شناسی کوجیتو دکارت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶۲ تعداد دانلود : ۲۲۱۸
در این نوشتار، تلاش شده است تا با تکیه بر آثار دکارت، عقلانیت در فلسفه او بررسی گردد. برای این منظور، نخست معانی عقلانیت بیان شده و پس از تعیین معنای مورد نظر، گزارشی از فلسفه دکارت به صورت تحلیلی ارایه گردیده و در ادامه، با متمایز ساختن «هستی شناسی» از «معرفت شناسی»، به بررسی عقلانیت، هم در نظام هستی شناسی و هم در نظام معرفت شناسی وی پرداخته شده است. دکارت در نظام معرفت شناسی خود، پس از طرح شک روشمند، به سوی شکاکیت، که مرحله ای از عدم عقلانیت است، سیر می کند، سپس بر اساس «کوجیتو» تلاش می کند تا از نظر معرفت شناسی، به قلمرو عقلانیت بازگردد. اما در نظام هستی شناسی، او نخست بر پایه «کوجیتو» به اوج عقلانیت، که همان اعتقاد به جوهر حقیقی واحد باشد، نزدیک می شود، ولی در ادامه و با گرایش به کثرت و اصالت ماهیت، از عقلانیت در نظام هستی شناسی فاصله می گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان