سید امیر منصوری

سید امیر منصوری

مدرک تحصیلی: استادیار دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۳۳ مورد.
۲۱.

نقش نحو فضا در تحلیل منظرین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نحو فضا تحلیل نحوی منظر رویکرد منظرین در تعریف فضا مؤلفه های منظر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۱۹۹
نحو فضا نظریه و روشی است که با یک ساماندهی منطقی به شناخت پیکره بندی فضایی می پردازد و امکان تحلیل آن را میسر می سازد. در واقع نحو فضا با مطالعه فضا به صورت کمی، خصیصه های ذاتی فضا را به صورتی کمّی و ملموس بیان می کند. این امر باعث کاربردی تر شدن و اهمیت روزافزون این روش است. از سوی دیگر در حوزه دانش منظر، الگویی که بتواند با روش های محاسباتی و اندازه گیری قابلیت محاسبه هر دو بعد عینی و ذهنی منظر را داشته باشد وجود ندارد. با توجه به این که نظریه نحو فضا روش کمّی است که به کالبد صرف توجه ندارد بلکه به مسائل اجتماعی همچون فعالیت هم می پردازد، به نظر می رسد روش نحو فضا دارای قابلیت ها و ظرفیت هایی است که می تواند ما را در ارزیابی منظر یاری کند. این پژوهش در پی دستیابی به مؤلفه های اختصاصی منظر، جهت پرکردن خلأ ها و ضعف های روش های رایج اندازه گیری و مطالعه کمّی ابعاد عینی- ذهنی منظر و به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان از روش نحو فضا برای تحلیل منظر استفاده کرد؟  در این پژوهش با روش ترکیبی توصیفی و تحلیلی و تبیین قیاسی، ابتدا به تحلیل محتوا برای شناخت روش نحو فضا و نظریه و مفاهیم بنیادی آن پرداخته و در ادامه این مفاهیم در کنار مفاهیم منظری تحلیل و بررسی شده است تا میزان و نحوه کارایی نحو فضا در منظر حاصل شود. در نهایت می توان گفت، منظر پدیده ای عینی-ذهنی و توأمان است. خصایص منظر وابسته به ویژگی های عینی (کالبدی فضا) و ذهنی (معنا) است. عوامل ذهنی خود به دو گروه تجسمی و درام تقسیم شدند که قابلیت و روش های اندازه گیری و ارزیابی متفاوتی دارند. مؤلفه های تجسمی، به صورت انعکاسی و حسی ادراک می شوند و مؤلفه های درام وابسته به پردازش عقلی و ایجاد رابطه میان بخش های مختلف آن هاست. روش نحو فضا برای تحلیل برخی مؤلفه های منظر قابل استفاده و در برخی دیگر با نقصان همراه است. مؤلفه های عینی منظر به واسطه خصیصه نحوی خود با استفاده از روش نحو فضا قابل بررسی هستند؛ اما هر چه مؤلفه ها معنایی تر می شوند، روش نحو فضا برای شناخت و تحلیل فضا ناکارآمدتر می شود. 
۲۲.

بندر، منظر میراثی سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بندر دریا منظر تمدن دریایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۹۹
ساحل شهر، بندر نامیده می شود. در زبان فارسی دو روایت برای این نامگذاری گفته شده : بُندَر که بار و بنه در آن می نهند (دهخدا)، و ترکیبی از بند (محصور) و در (درب) به معنای بند حوضچه مانند که دروازه داشته است. واژه بندر در زبان عربی وارد شده و جمع آن بنادر است. در زبان هندی و اندونزیایی به صورت بندرگاه وجود دارد. بنادر مختلفی در سراسر جهان است که نام آنها مرکب از واژه بندر است.  زندگی ساحلی به اتکای دریا برپاست. برای ساحل نشینان، دریا منشاء حیات و خزانه معناست. منظر دریا برای آنها که در کنار دریا خانه می کنند، فلسفه وجود شهر و بقای آن است. ربط زندگی با دریا، رمز این منظر است. نقطه تبلور ارتباط این دو، مرز همسایگی شهر با دریاست؛ دامنه رابطه شان اما، همه شئون زندگی آنهاست: فرهنگ، معماری، غذا، شغل، آئین، اقتصاد و جامعه. آنجا که معیشت وابسته به دریا شود، دور نیست که دریا منبع الهامات دیگر زندگی هم باشد. نمادها و نمودهای تعامل انسان با دریا در لبه تماس آن دو، که بندر است، ظاهر می شود. منظر بندر راوی این ارتباط است. شهرها و روستاهای بندری در دوران شکل گیری خود مظاهری از ارتباط های پیچیده و چندجانبه را در لبه تماس خود با دریا ایجاد کردند که عوام، همان ها را بندر می خوانند. در مقابل با توسعه شهرنشینی و گسترش تجارت وابسته به دریا و خدمات پشتیبان آن، یک بخش از کلیت بندر، که تأسیسات انبار و انتقال کالا بود، معادل تمامیت بندر و مالک این مفهوم تاریخی و فرهنگی تمدن انسانی شد. رشد بوروکراسی و قدرت گرفتن حکومت مرکزی به تشکیل سازمان بنادر و کشتیرانی انجامید که بی اعتنا به حقوق عامه و میراث تمدنی شهربندرها، با اتکا به منافع سازمانی و بهره گیری از قدرت، لبه تماس شهر با دریا را در تصرف خود درآورد و شهروندان را از منبع الهام و فلسفه وجودی شهر خود محروم کرد. در حالی که بندر، مظهر تعامل های قدیمی و آینده با دریاست و نمی تواند فقط به یکی از نقش های خود بپردازد، سازمان بنادر ایران با وضع قوانینی که جامع مصلحت و منفعت عامه نبود و بر اساس منافع بخشی نگاشته شده بود، حصاری ستبر دور خود کشید تا الزام قانون را برآورده کند؛ در حالی که این حصار سطح تماس شهر و دریا را نابود می کرد. مردم برای لمس دریا باید از شهر خارج شوند. دامنه دست اندازی به مرز دریا و ساحل تدریجاً فراتر رفت. حریم دریا هم در امان نماند. دریاخواری تحت عنوان تولید زمین و خشک کردن دریا به عنوان یک شیوه خلاق رایج گردید. مدیران تلاش کردند با جذب بودجه بیشتر هجوم بزرگتری به دریا کرده و با خشک کردن آن عرصه های جدیدی برای فعالیت به دست آورند. این رویه را شهرداری شهرهای بندری نیز با ساحل خواری تقلید می کنند. در منتهی الیه ساحل دیوار مرتفعی احداث می کنند و با پرکردن پشت آن سکویی مشرف به دریا می سازند و آن را زمینِ افزوده به شهر تلقی می کنند. با این کار مردم را از حس دریا درحالی که روی ماسه های ساحل قدم می زنند و موج آب پاهایشان را نوازش می کند، محروم می کنند. مردم را «از» دریا به «بَر» دریا می کشانند. گویی از خسارتی که به منظر سرزمین و منبع الهام شهروندان وارد می کنند بی خبرند. حفاظت از تمدن دریایی وابسته به تعامل دیرپای انسان و دریاست. نمی توان نادانسته و با روش های مهندسی تصرف های گسترده در محیط داشت. در تصویر جلد که بندر چابهار را نشان می دهد، اصالت فعالیتی بندر و خیابان دسترسی آن در لبه ساحلی و سطوح وسیعی که به بارانداز بندر اختصاص یافته آشکار است. همه اینها دخالت در لبه تاریخی و طبیعی تماس شهر و دریاست و حجابی بر تداوم ادراک شهروندان از سرزمین خود. آورده های کالایی دست اندازی به این گوهر گرانبها در قبال ازدست دادن فرصت های تمدن سازی و تداوم هویت آن قدر ناچیز است که در اقتصاد کلان جامعه به هیچ می آید.
۲۳.

رسانه، روشی برای تغییر منظر شهری؛ تبیین مدل مفهومی اثرگذاری بر منظر شهری بدون مداخله فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر شهری رسانه تئوری پرورش یادگیری تداعی گرا عینی - ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۱۹۳
منظر شهری به عنوان یکی از گونه های منظر، د انشی نوین است که محصول تفسیر جد ید انسان معاصر از مقوله فضاست که د ر آن فضا نه موجود یتی فیزیکی بلکه پد ید ه ای با ابعاد د رهم تنید ه عینی-ذهنی است. مطابق این تعریف هرگاه ساماند هی منظر مورد نظر باشد مقصود اثرگذاری بر کلیت این رابطه است با علم بر این موضوع که هرکد ام از این د و وجه بر د یگری اثر می گذارند . بااین حال بررسی اد بیات منظر شهری نشان می د هد که هنگامی که از ساماند هی منظر -تحول رابطه متعامل منظر- سخن به میان می آید ، تنها به اقد امات کمّی که همراه با مد اخله کالبد ی بر وجه عینی منظر اثر می گذارد اشاره می شود ، د ر صورتی که اگر منظر محصول رابطه متعامل د و وجه عینی و ذهنی تصور شود ، د ست کم د ر تئوری باید بتوان با اثرگذاری بر وجه ذهنی منظر نیز این رابطه را متحول کرد . این پژوهش د ر پی پاسخ د اد ن به این پرسش است که «چگونه می توان از طریق مد اخله ذهنی -بد ون مد اخله فیزیکی- بر منظر شهر اثر گذاشت؟» و نیز ارائه د اد ن یک مد ل مفهومی به صورت تئوریک که سازوکار تغییر منظر شهر را از طریق اثرگذاری بر ذهن شهروند ان توضیح د هد . این جستار به د نبال تد وین مد لی مفهومی با استعانت از مفاهیم پذیرفته شد ه موجود د ر سه حوزه د انش منظر، روانشناسی و رسانه است و از شیوه استد لال منطقی برای بیان وجود ارتباط میان گزاره های منطقی این حوزه ها بهره می برد . یافته های پژوهش نشان می د هد که مطابق تئوری پرورش چنانچه پیام های شرطی سازی با هد ف تغییر د ر منظر شهر ارسال شود که بر احساس و رفتار مخاطب اثر گذارد می تواند د ر صورت تد اوم بر نگرش و ذهنیت آن نیز اثرگذار باشد . از آنجا که با تغییر ذهنیت، یکی از د و مؤلفه متعامل منظر تحول می یابد ، د ر تئوری می توان انتظار د اشت منظر شهر، به عنوان محصول این رابطه، نیز متحمل تغییر شود .
۲۴.

مرکز، هستی بخش محله

کلیدواژه‌ها: هسته مرکزمحله منظر شهر ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۷۹
مرکز از مفاهیم کلیدی تمدن های باستانی است که در تبیین جهان به نقش آسمان و آفریننده غیرمادی در ایجاد هستی باور داشتند. در زبان فارسی این پدیده را «هسته» نامیده اند که به معنای عنصر هستی بخش است. مانند هسته میوه که درخت مثمر را پدید می آورد. علوم تجربی نیز از تمرکز قابلیت باروری موجودات در هسته آنها در قالب ژن و ترکیبات دیگر یاد می کند و بر اصالت هسته در پیدایش موجودات تأکید دارد. به تأسی از قانونمندی حاکم بر موجودات طبیعی که وجود، بقا، تکثیر و توالد آنها وابسته به هسته است، در محصولات انسانی نیز به وجود هسته به عنوان پدیدآورنده و نگهدارنده محصول اعتقاداتی وجود دارد. از جمله در پدیده شهر به عنوان یکی از عالی ترین محصولات انسان ساخت، مرکز که نقطه تأسیس و آغاز هستی شهر است، نقش هسته را ایفا می کند. در دنیای مدرن و با تفسیر لایه ای شهر، نظام سنتی وحدت گرا و متمرکز که بر رشد هسته و پدیدآوردن کلیت شهر مبتنی بود، کنار نهاده شد. شهر مدرن از همجواری لایه های کارکردی شهر بدون وابستگی به تاریخ تأسیس و بی اعتنا به ارتباط های وجودی میان اجزای شهر پدید آمد. در حالی که در شهرهای ارگانیک، به معنای زنده، شهر از رشد هسته و ایجاد اندام های ثانویه تحت اثر استعداد موجود در هسته و نیازهای جدید حیات شهری پدید می آید. تمدن ایران به مثابه قدیمی ترین تمدن زنده انسانی، در پرتو فرهنگ اسلام توانسته نمونه های عالی از شهر را پدید آورد. شهر ایرانی دوره اسلامی در فضایی رشد کرد که ابزارهای مدیریت کمی، مانند امروز در اختیار نبود. از آنجا که فرآیند حاکم بر پیدایی و رشد شهر مبتنی بر «هستی بخشی» به فضای زیسته و براساس رشد ارگانیک هسته به مثابه عنصر جوهری شهر بود، توانست به تولید شهرهای متعالی منجر شود. ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. هر یک از آنها به نوبه خود از یک مرکز تغذیه می شوند که هم مولد و هم عامل بقای محله است. درک مفهوم یکه و یگانه محله به مثابه یک کل، وابسته به وجود ویژگی هایی است که مهمترین آنها مرکزمحله است. وجه مادی محله، متکثر و فاقد وحدت است؛ خانه ها، راه ها و خدماتی پراکنده در میان آنها. حس یکپارچگی و وحدت از این فضای متکثر محصول خوانش و ادراک ناظر از آن است. چنانچه ناظر بتواند وحدتی در میان عناصر متکثر ادراک کند، محله متولد شده است؛ والا یک پهنه شهری است. مهمترین عاملی که به ظهور مفهوم کل در میان اجزای متکثر محله کمک می کند، وجود مرکز است. مرکزمحله فضای مشترک و تعاملی اهل محله است که در ادراک آنها از مفهوم محله مشترک است. همگرایی فهم شهروندان از محیط که به واسطه مرکز صورت می گیرد، به تولد مفهوم یگانه محله می انجامد. لذا نقش مرکزمحله را بیش از یک کانون خدماتی یا تقسیم دسترسی بلکه به عنوان هستی بخش باید به حساب آورد. آنچه که از محله به مثابه یک کل فهم می شود، هستی واحد آن است نه اجزای متکثرش. وجود اجزا برای تحقق محله شرط است اما امکان ادراک یکپارچه شرط لازم دیگر آن است. لذا محله را باید مبتنی بر دو رکن اجزای مادی و حالت یگانه آن دانست. اولی از عناصر محل پدید می آید و دومی از سازمان فضایی و نوع ارتباط میان عناصر. فهم سازمان و ارتباط اجزا عمل ذهن است که به تولید منظر منتهی می شود. منظر خوانش ذهن از عینیت ملموس است. منظر، «هست شده»ای کلی ادراک شده است. در میان عوامل هستی بخش محله، نقش مرکز از بقیه اصیل تر است. از این رو با تضعیف مرکز محله، هستی محله و ادراک یگانه آن میان اهالی به ضعف می گراید و با تقویت مرکز، محله استوار و زنده می شود.
۲۵.

منظرِ حصار، از نمود تا نماد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر حصار نمود نماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۵
در تعریف منظر آمده که محصول تعامل انسان با محیط و جامعه با تاریخ است. «نمود»، شرح این محصول است. محصولی که تدریجاً و در اثر میل به ثبات و تداوم استقرار در مکان پدید می آید. در مقابل «نماد» محصول اراده انسان برای بیان مفهوم موردنظر اوست؛ برپایه علامتی قراردادی باشد یا نشانه ای طبیعی. شهرهای ایران و پیش از آنها قلعه های کوچک در محیط های روستایی مهم تر از هرچیز با حصار خود تبیین می شدند. مرزی که درون و بیرون را از یکدیگر تمیز می داد. تفکیک محیط به دو عرصه درون، محل زندگی و تعاملات آن و بیرون، طبیعت رها. حصار درعین حال که مدافع درون بود در برابر دست اندازی بیگانگان بیرون، حامی محیط ساکنان آن بود در مقابل طبیعت خشن. تعارض دو دنیا در دو طرف حصار آن قدر بارز بود که حصار را به نمود مهم حیات بدل می ساخت، آن بود که زندگی را در پس خود ممکن می کرد. در دوسوی دیوار دو منظر متفاوت فهم می شد، یک طرف آبادی و حضور انسان و طرف دیگر خالی از مداخله. هرچه باغ و خانه بود درون حصار و هرچه بیابان بود در بیرون. خیابان دربرابر بیابان. حصار مرز تمیز این دو نمود بزرگ منظر بود. منظر شهری درمقابل منظر طبیعی، عرصه زندگی انسانی دربرابر طبیعت وحشی. تعارض دو منظر که در نمود حصار به ظهور می رسید، تدریجاً زمینه رشد مفاهیم وابسته شد. حصار دیگر فط نمود مناسب سازی زندگی انسان نبود، بلکه مظهر قدرت و اشرافیت هم خوانده می شد. مزارع و باغات در بیرون حصار توسعه پیدا کرد و رفته رفته مهاجرین جدید و رعایای حصارنشینان در بیرون آن ساکن شدند. محله هایی در بیرون حصار تشکیل و رسماً محله بیرون خوانده شد. در رویارویی های اجتماعی، بعضاً گتوهای هم کیشان غیر حاکم در بیرون حصار مکان یابی شد. محله زرتشتیان زریسف کرمان در پشت دروازه شهر از جمله آنها بود. این جدایی گزینی که ناشی از طبقاتی شدن اجتماعی بود، پیش از اسلام رسمیت بیشتری داشت. شهرهای ساسانی ویژه کاست های خاصی بود که حصار، نماد مشترک قلمرو آنها بود. درون، شارستان و بیرون، ربض با حصاری در میانه از هم جدا می شدند. اساساً بیرون حتی شهر نیز خوانده نمی شد. نخستین مداخله اسلام در شهرهای ایران، تخریب حصار به مثابه نماد برتری جویی و ضدیت با عدالت بود. آن قدر وجه نمادین حصار قدرت داشت که ارزش های نمودی و کارکردی آن مورد غفلت قرار گرفت. غلبه نماد بر نمود در فهم حصار، به سنت تخریب حصارها انجامید. ربض و شارستان یکی شدند و در اثنای آن درون و بیرون نیز به هم پیوستند. کارکردهای امنیتی و طبیعی حصار نیز رها شد. غفلت از ضرورت نمود حصار، چند قرن بعد به ظهور مجدد آن انجامید. شهرها و قلعه های اربابی مجدداً حصارهای خود را بازیافتند. بدین ترتیب جریان ظهور نمود به مثابه عنصر ابتدایی منظر و دگردیسی آن به نماد و عنصر کمال یافته منظر مجدداً آغاز شد. یک تفسیر از قشربندی اجتماعی-اقتصادی جهان غرب به اصالت نماد حصار در فهم آنها از ساختار اجتماع وابسته به زمین و مکان زیست تأکید می کند. بورژوا به معنای ساکن بورگ * (Bourg) یا قلعه، طبقه برتری بود که در پس حصار و درون بورگ زندگی می کرد. حصار ضرورتی امنیتی بود که به نماد اشرافیت و برتری اجتماعی بدل شده بود تا آن حد که معرف کاست بورژوا شد. عناصری از منظر که روند رشد آنها در فرآیند تبدیل نمود به نماد قابل تشخیص باشد، مهمترین عناصری هستند که حفاظت از آنها برای تداوم هویت اجتماعات انسانی کارکرد دارد. لذا در توسعه های شهری که تخریب حصار ناگزیر است، باید جنبه های مختلف آثار کالبدی، کارکردی (نمودی) و معنایی (نمادی) حصار موردتوجه قرار گیرد. پانیذ سلیمانی با این تصویر هوشمندانه تعارض دو دنیای دو طرف حصار در دامغان را برایمان شرح داده است. *گروهی از زبان شناسان بورگ (Bourg) را دگرگون شده «برج» در عربی می دانند که از ریشه «بُرز» فارسی به معنای بالا و بلندی ساخته شده است.
۲۶.

مروری روایی بر نظریه های مرتبط با مفهوم فضای عمومی در شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای شهری فضای عمومی حوزه عمومی فضای اجتماعی تحلیل محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۶۶
بیان مسئله: مسئله فضا د ر حوزه عمومی شهر فراتر از تعریف ساد ه انگارانه «نقطه مقابل فضای خصوصی» بود ه و معطوف به ساختار اجتماعی-مکانی زند گی شهری و د ارای ابعاد ی چند گانه است که متأثر از نیروهای مختلف اجتماعی، اقتصاد ی و سیاسی شکل گرفته و تحت عاملیت مد یران شهری، طراحان و شهروند ان موجود یت می یابد . علی رغم د غد غه های روزافزون د رباره عملکرد فضاهای عمومی د ر د هه های اخیر، د رباره ابعاد مختلف مفهوم «فضای عمومی» میان پژوهشگران اتفاق نظر وجود ند ارد ؛ این مسئله توسعه د ید گاه های نظری و راهکارهای عملی د رباره این مفهوم میان رشته ای را د شوار ساخته است. هد ف پژوهش: هد ف از نگارش پژوهش حاضر، ارائه تصویری کلی از ابعاد مختلف مفهوم «فضای عمومی» و نمایش تناقضات و خلأ نظری موجود د ر اد بیات نظری پیشین است؛ به گونه ای که با ترکیب و نقد د ید گاه ها، مد ل مفهومی جد ید ی برای مشارکت د ر توسعه تئوری و مفهوم سازی مجد د ایجاد شود . روش پژوهش: با توجه به هد ف پژوهش برای بسط مبانی نظری د ر زمینه فضای عمومی از روش تحقیق مرور یکپارچه بهره گرفته شد ه است. اطلاعات گرد آوری شد ه به روش مطالعه کتابخانه ای، از طریق تحلیل محتوا و به شیوه فراتحلیل بررسی شد ه اند . نتیجه گیری: تعاریف متعارض فضای عمومی، ریشه د ر وجود ذی نفعان متعد د و عاملیت های انسانی، زمینه ای و نهاد ی د خیل د ر شکل گیری کنش انسانی د ارد . عمومیت یک کیفیت نسبی، انتزاعی و پویا بود ه و میزان آن مخرج مشترک ویژگی های اختصاصی هر فضا و پاسخ معاد له ای چند متغیره از نقش انسان، فضا، شهر و زمان است. فضای عمومی سامانه ای چند د یالکتیکی و موجود یتی مورد مناقشه و برخورد ار از طیف معنایی و عملکرد ی وسیع و گریزند ه از تعریفی واحد است و بر مبنای روابط میان عاملیت ها، د ر طول زمان و مکان، نمود ها و امکانات متفاوتی را د ر اختیار ذی نفعان مختلف اعم از شهروند ان، طراحان، متخصصان، مد یران شهری و نهاد های قد رت قرار می د هد . ابعاد ماهوی و عملکرد ی فضای عمومی تحت تأثیر سلسله ای از روابط به مثابه واکنش زنجیره ای و اثر پروانه ای تغییر می یابد . تغییری کوچک د ر فرایند های کلان شهری، زمینه فضای عمومی، اقد امات انسانی و حتی تحول یک فضای عمومی د ر نقطه د یگری از شهر، ممکن است به نتایج وسیع و پیش بینی نشد ه ای د ر عمومیت فضا منجر شود. عمومیت فضا باید به عنوان یک ارزش کل نگر از طریق الگویی تطبیق پذیر با د ر نظرگیری مجموعه عوامل د خیل د ر هر نمونه خاص تبیین شد ه و با راهبرد های بزرگتر و فرایند های بلند مد ت تحقق یابد .
۲۷.

آب، محله، رشد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آب محله رشد منظر سمنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۵
اینکه زندگی وابسته به آب است را همه می دانند. «مِنَ الماء کُلُ شیء حَی». حیات اما، وابسته به حرکت است. شیء ثابت را حیات مند نمی شناسند. حیات را با جان نیز یکی می دانند. جانداران آن هایی هستند که حیات و حرکت دارند. مفهوم حیات و حرکت برای گیاهان و حیوانات نسبتاً قابل درک است. حیات نباتی و حیوانی، زندگی در عرض است. هرچه از ابتدا دارند، همان است که توسعه پیدا می کند. حرکت گیاه و حیوان که وابسته به آب است، حرکتی در عرض است که تفاوت مؤثری در رتبه وجودی آن ها ایجاد نمی کند. حرکت برای انسان به رشد او منجر می شود. رشد مفهوم عمیق تری از توسعه دارد. توسعه را می توان تحول استعداد درونی دانست که بالفعل می شود. رشد اما، توسعه ای است که بیرون از ظرفیت های ماده رخ می دهد. رشد، تولید مرتبه بالاتری از موجود است. زنبور عسل دارای ظرفیتی است که غریزه خوانده می شود. بالفعل کردن توان درونی زنبور از جنس توسعه است. امکانی مادی که وقوع پیدا می کند. زنبور با تحقق حرکت مادی خود شأنی بالاتر از آنچه برای او پیش بینی شده بود نمی یابد. این حرکت در عرض است. تحقق صفت ها و استعدادهای نهفته موجود مادی. رشد منحصر به انسان است. انسان هم ظرفیت های خاص خود را دارد. هم امکاناتی که با حرکت در عرض و تحقق ظرفیت های مادی درونی او حاصل می شود و هم حرکت در طول که از طریق به کارگیری خلاقیت و آفرینشگری او در عرصه روحی به دست می آید. رشد انسان بخشی از حیات اوست. حیاتی که وابسته به آب است. ادله وابستگی توسعه مادی و حیات حیوانی انسان به آب پیداست. نکته آن است که حیات انسان با تحقق ظرفیت های مادی او پایان نمی یابد. پس از تحقق استعدادهای درونی، تمنای انسان حیات معنوی است که به آن رشد گفته می شود. ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای «مولوی» برای تحقق رشد نیز آب یک عنصر پایه ای است. تصور نقش عنصر مادی در تولید امر معنوی دشوار است. اما دقت در وابستگی روح انسان زنده به جسم او درک این رابطه را آسان می کند. انسان برای رشد خود دو عرصه زندگی فردی و اجتماعی را پیشِ رو دارد. در مقیاس فردی، همنشینی با آب به حس طراوت و پاکی منتهی می شود. برای ایرانیان که آناهیتا، اسطوره بزرگ طهارت و باروری خود را در ربط با آب انگاشته بودند، مقام آب برای درک معانی کمال و تقدس به کار می آید. ادراکاتی که به وسعت روح و رشد انسانی می انجامد. بازنمایی آب در زبان، هنر و فرهنگ ایران نیز مؤید نقش پراهمیت آن در تحقق مفاهیم استعلایی است. «آبِرو» به معنای ارزش معنوی انسان، آب به معنای ارزش در شعر مولوی: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست   و شعر سهراب سپهری: آب را گل نکنیم... نمونه هایی از جایگاه آب در ذهن انسان ایرانی است که آن را لازمه کمال و رشد می شمارد. رشد انسان در مقیاس جمعی داستان جذاب تری دارد. رشد فردی انسان تا سن بلوغ در محدوده خانواده میسر است. پس از آن ظرف مناسب رشد برای انسان، جامعه است. جامعه نیز از افراد انسانی تشکیل شده که کمال او وابسته به آن هاست. در نتیجه یک حرکت رفت و برگشتی رخ می دهد که رشد انسان وابسته به جامعه و کمال جامعه مشروط به رشد افراد آن است. لذا لازم می آید تا جامعه انسانی موقعیت هایی خلق کند که هم فرد و هم جامعه از خلال آن قوام یابد. طبعاً این خلاقیت معطوف به فرهنگ و اندیشه هر قوم است. در ایران و جهان اسلام، آب بازیگر اصلی خلق فضاهای حیات بخش است. حیاتی که موجب تأمل و ادراک حسی فردی و همبستگی اجتماعی است. در عین حال این بازیگر، اسطوره ای با قداست ذاتی است که به تأیید هر دو فرهنگ ایران و اسلام رسیده است. اینکه شهرهای ایران بر مبنای تعامل با آب شکل بگیرند امر غریبی است. در فلات ایران که حداقل در هزاره اخیر دچار ندرت منابع آب است نمایش آب با حفاظت آن تنافر دارد. هر چیز گران بها جبراً از دسترس خارج می شود. آب اما، به اعتبار معنای عمیق و ارزش حیاتی آن برای تداوم زندگی شهری و روستایی، نه تنها به پستوی حفاظت برده نشد، بلکه به میانه زندگی خزید تا ضمن نمایش زیبایی، محل تعامل آحاد جامعه باشد. آن چنان که در کتاب «سه گانه منظر ایرانی» آمده، اساس شکل گیری بسیاری شهرها و روستاهای ایران بر منبع آبی گذاشته شده که در مرکزیت قلمرو آن ها و به شکلی نمادین آراسته شده است. در تصویری که بر جلد این شماره منظر نقش بسته نیز صحنه ای بهشتی در شهر کویری سمنان را مشاهده می کنیم که باشگاه اهالی است برای دیدار. جریان آب به کوچه ها شکل می دهد و در پی آن ها مرز محلات را تبیین می کند. اینجا آبی که از استخر ذخیره خارج می شود در هر چرخش خود، درنگی می کند تا بهانه ای باشد برای تجمع شهروندان و تحقق اجتماعی که ضامن رشد انسان است. آب، زیربنای ساخت محله به مثابه قلمروی تحقق اجتماع و رشد انسان است. سلیقه شهرداری سمنان در نامگذاری این کوچه به نام «انگار»، که بر ما روشن نیست نامی قدیمی است یا بدیع، جالب است. کوچه انگار، مکانی برای رویاپردازی و تخیلات کودکانه ای است که آینده انسان ها را می سازد.
۲۸.

سرمقاله: سه گانه منظرآیینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سه گانه منظر منظر آیینی رویداد مراسم قالیشویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۱۶۲
منظر آیینی ترکیبی از مکان، رویداد و نمایش است که وجه نمایش در آن قوی تر از انواع دیگر منظر است. در منظر آیینی «تماشا» و «مشارکت» رکن است. بازیگران منظر آیینی انسان های عادی هستند، تماشاگرانی که در فهم نمایش مشارکت می کنند نیز از همان جنس هستند. منظر آیینی آنچنان که در مورد اسطوره نیز صادق است، راوی تاریخ نیست؛ بلکه از تمایلات، نگرانی ها و جهان بینی های گذشته حکایت می کند. لذا داوری آن به عنوان امر واقع و روایتی از تاریخ، به نتایج ضدفرهنگی خواهد انجامید. مراسم قالیشویان مشهد اردهال، منظری آیینی است که نکته جالب آن ترکیب اسطوره های دو فرهنگ قبل و بعد از اسلام ایران در یک مراسم است. زمان رویداد، دومین جمعه ماه مهر، برگرفته از تاریخ ایام سعد ایران باستان، و ماجرای آن خونخواهی امامزاده است. نمادهای مراسم آن قدر متنوع و ترکیبی است که رمزگشایی آن ها می تواند دریچه های زیادی به شناخت فرهنگ ایران باز کند. اگرچه مراسم قالیشویان منظری تدریجاً شکل گرفته و دارای تطورات بسیار تاریخی است، اما اخیراً اقداماتی با هدف خوانش ایدئولوژیک از مراسم مطرح شده که ممکن است بُعد تاریخی و اسطوره ای آن را در مخاطره قرار دهد. باید دانست منظر آیینی الزاماً با خوانش عقلانی و فایده گرایی مستقیم قابل ارزیابی نیست؛ بلکه درست تر آن است که به عنوان نمادی از فرهنگ گذشته در ارتباط با مکان مورد توجه قرار گیرد. تلفیق نمایش چوب بدستان مراسم با هیجان نوحه خوانی و مشارکت همزمان بازیگران و تماشاچیان در مراسم، حس خاصی از یک حادثه مهم در گذشته سرزمین ایجاد می کند که ارتباط آن با خونخواهی امامزاده به مراسم سمت وسوی عدالت خواهی نیز می بخشد. سه گانه منظر آیینی قالیشویان را باید حفظ کرد.
۲۹.

منظر کوه، کوه راوی چیست؟

کلیدواژه‌ها: کوه منظر راوی هستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۲۰۲
کوه حوضه آبریز دشت های پایین دستی است که با جذب و هدایت باران، آب های زیر زمینی و رودخانه ها را تغذیه می کند. ساکنان کوهپایه ها، به وضوح نقش کوه را در فرایند زندگی و حیات خود لمس می کنند، پس بیهوده نیست اگر به کوه به عنوان ولی نعمت خود نظر کنند. کوه، حس عظمت و شکوه را در انسان زنده می کند. درک فضای کوه، چه از خارج و به مثابه ابژه، و چه از فراز کوه و در نقش سوژه، همواره با فهمی از شکوه مقارن می شود. برای درک مفهوم باشکوه و عظیم، بهتر از کوه شاید نتوان مصداقی یافت. کوه، صحنه مواجهه با نهایت هستی است. تاریخ فرهنگ و ادیان آنگاه که در صدد بر می آید تا از مکاشفه پیامبران و عارفان در برابر وجود بی انتها یاد کند، صحنه کوهستان را انتخاب می کند؛ جایی که صورت آن با محتوای مورد نظر انطباق زیادی دارد. برای تجربه توحید، کوهستان مقصد مناسبی است. کوه، مکان امن است. انسانی که در خطر موجودات پیرامون و دگرگونی های محیطی است، نیاز به مکانی دارد تا بر بالا یا تکیه بر دیواره آن از دسترس خطرات ایمنی جوید. برای فرار از باد و طوفان و سیل و زلزله، کوهستان مأمن خوبی است. کوه لبه تماس زمینی با آسمان است. اگر تقدیر انسان در آسمان نوشته می شود و باید رو به او داشت، کوه بهترین جایگاه برای روکردن به آسمان است. بر بلندای کوه در مرز زمین و آسمان، قدیمی ترین معابد انسان ها بر پا شدند تا در نزدیکترین نقطه به منشأ قدرت باشند. کوه، نگهدارنده زمین است. در گردش زمین، بیم آن می رود تا چگالی سطح زمین در اثر دَوَران کره از هم بپاشد. کوه ها همچون میخ هایی عمل می کنند که پوسته زمین را به هسته آن متصل نگه می دارند. این تعبیرات بسیار دامنه دار است. تاریخ و فرهنگ انسان ها در مواجهه با کوه خوانش های گوناگونی از آن ارائه داده اند که ترکیب آنها به شخصیت پردازی امروز کوه منتهی شده است. آنچه ما به نام منظر کوه فهم می کنیم، ادراکاتی است که در مواجهه با کوه به دست می آید. قرار گیری در برابر کوه یا بر بالای آن توأم با خاطره هایی که نسل های گذشته در مواجهه با کوه تجربه کرده اند، شخصیتی یگانه را برای ناظر تعریف می کند که منظر کوه است. منظر کوه از نعمت، شکوه، توحید، امنیت، عبادت و ایمنی روایت می کند. کوه برای انسان تاریخی راوی هویتی مرکب و یگانه است که زندگی در پای آن، همه آن صفت ها را به یاد می آورد. زیستن در چنین فضایی برای انسان، همنشینی با چنان شخصیتی است که آرام می دهد. انسان تاریخی در ایران که تجربه چنین همنشینی را دارد، کوه را تحلیل نمادین نمی کند، بلکه هستی آن را به مثابه «منظر» می فهمد. کوه راوی یک هستی است.
۳۰.

پیغام ماهیان، ادراک منظر

کلیدواژه‌ها: ادراک منظر طبیعت حس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۲۲۶
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن؛ و بگو : ماهی ها، حوضشان بی آب است. باد می رفت به سروقت چنار، من به سروقت خدا می رفتم. انسان در برابر کتاب طبیعت دو راه دارد: علم یا غوطه وری. تکاپوی انسان برای کشف حقیقت از جاه طلبی اوست. میل به قدرت، دانستن و سلطه بر دنیای پیرامون او را آرام نمی گذارد. عرفا این میل را از تمنای کمال مطلق دانسته اند که سرچشمه وجود است؛ و قدرت، دانایی و سلطه، از مظاهر آن است. دانشمندان آن را ناشی از صیانت نفس می دانند که برای بقا به دنبال تسلط بر طبیعت است. در هر دو مسیر، طبیعت نقش بی بدیلی دارد؛ کتابی است که در برابر انسان گشوده است تا به تمنای او پاسخ دهد. انسان عصر سنت که تجربه کمی در روش علمی داشت، چه بسا از سر جبر، راه غوطه وری در طبیعت در پیش گرفت. عاشقانه با طبیعت ملاقات کرد و راه گفتگو با آن را فرا گرفت. با «حس» طبیعت زندگی کرد و از اُبژه آن عبور کرد. طبیعت را آیه ای دید که پیغام دارد؛ همچون گفتار آدمی که علاوه بر نقل محتوا، از هستی گوینده خبر می دهد، و تلاش کرد پیامش را بفهمد. انسان مدرن غرب، که نقص تجربه دوران سنت را کمتر داشت، با تهور، راه علم را در پیش گرفت. عقل را از سلطه حس خارج کرد. هر کشف تازه در راه شناخت ماده طبیعت و آگاهی از اسرار قدرت آن، توانایی او را دوچندان کرد. انسان مدرن، طبیعت را اُبژه دید و از او رازهای رونق ماده را فراگرفت، اما دنیایی خارج از ماده را به او نشان نداد. انسان، چه سنتی و چه مدرن، توانایی هایی در خلقت خود دارد که سر به مهر نمی مانند. «حس» مهمترین آنهاست که درک وجود می کند. وجود ممکن است ماده محض، غیر ماده یا ترکیب این دو باشد. وجود مادی را علم نیز می تواند بشناسد اما دو گونه دیگر را نه. حس، امکان فهم موجوداتی را دارد که ماده محض نیستند. در نتیجه مفهوم طبیعت، چیزی خواهد بود که ابزار شناخت آن تعیین می کند. اگر عقل ابزار باشد، نتیجه، طبیعت بی معنایی است که از پیچیدگی و کمال مادی برخوردار است. اگر ابزار حس باشد، طبیعت کتابی است که انسان را مستقیماً به کمال وصل می کند.  قرآن که از طبیعت به مثابه آیه نام برده، حس انسان را مخاطب قرار داده و او را دعوت به این راه از شناخت کرده است. «سهراب سپهری» نیز به تأسی، راه غوطه وری در طبیعت را نشان داده: کارِ ما نیست شناسایی راز گل سرخ کارِ ما، شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم او مواجهه و حضور، به معنای لمس ماده طبیعت را شرط ادراک «پیغام ماهیان» دانسته است. ماهی سهراب، زبان طبیعت است که به انسان خردمند و دل دار، راه کمال را نشان می دهد. در حیات باغ، که تپش نامیده است، خدا را می توان دید. خدا نهایت وجود است و آنگاه دیده می شود که تپش باغ را حس کنی. انرژی این احساس، از بادی است که سراغ چنار می رود تا به رقصش آورد. مواجهه، رخ بر رخ گذاشتن با باد، انسان را به کمال و درگاه خدا روانه می کند. نقل صحنه ای که سهراب را چنین بی خود کرده، بر پرده نقاشی، ذکر حالی است که در کنار حوض ماهی بر او رفته است. از صحنه ای عادی و این چنین، او توانست تپش باغ را ببیند. تصویر این نقاشی که در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان نگهداری می شود، به لطف آقای میثم ثمررخی در اختیار نشریه قرار گرفت که سپاسگزار ایشان هستیم.
۳۱.

بررسی مفهوم قلمرو کوچه به عنوان یک عنصر فرهنگی در محلات ایرانی

کلیدواژه‌ها: کوچه محله ایرانی فرهنگ قلمروهای کالبدی رفتارهای قلمروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۲۶
ارتباط دو سویه فرهنگ و فضا در معماری دوره های مختلف تاریخی و در جغرافیای متفاوت جهانی به سادگی مشهود است. شهر به عنوان بستر جاری زندگی، بیشترین تأثیر را از نیازهای ساکنین و هنجارهای فرهنگی می پذیرد. در شهرهای ایران، محله شکل سکونت رایج است. در مطالعات فراوانی ارتباط نزدیک محله و انطباق آن با فرهنگ ایرانی تبیین شده است. بنابراین ساختار محله سنتی، مقاصد گردشگری فراوانی را در شهرهای ایران تعریف کرده است. برای به دست آوردن شناخت کاربردی از محله، در این پژوهش«کوچه» به عنوان نماینده شبکه ارتباطی موجود در محلات شامل گذرها،کوچه ها، بازارچه ها و.... در نظر گرفته شده است. سعی می شود با کنکاش در شکل گیری و اتفاقات جاری در کوچه از دیدگاه مفهوم قلمرو، این فضا به عنوان معماری حاصل از تأثیر فرهنگ و نیازهای اجتماعی وقت بررسی و معرفی شود. در اینجا مفهوم  قلمرو به عنوان بستر به وجود آورنده ارتباطات و تعاملات در بازه ای از شخص و اجتماع به کار گرفته می شود. فرض بر این است که ساماندهی فضایی کوچه برای به وجودآمدن ارتباطات اجتماعی و همزمان خلوت مطلوب و پاسخ به خواسته های فرهنگی ساکنین از طریق مفهوم عینی و ذهنی قلمرو در کنار ماهیت کارکردی آن حادث شود. این مفهوم در انطباق با کالبد برنامه ریزی نشده کوچه ها، ظرفیت های فضایی ممکن برای ایجاد و بروز رفتارهای قلمروی  و جمعی و تبدیل فضای عام کوچه به خرده فضاهایی با کاربری های خاص و در اختیار گروه هایی متفاوت به وجود می آید. 
۳۲.

ظرفیت های منظر در تحقق مفهوم مشارکت در طرح های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر رویکرد منظرین مشارکت ادراک منظر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۵۷۶
در سال های اخیر پروژه های زیادی در سطح شهرها اجرا شده است که به دلایل زیاد علی رغم توانایی هایشان، تأثیر عمده ای در کیفیت محسوس شهر و داوری شهروندان از آن برجا نگذاشته اند و منظر شهری نابسامان امروز شهرها علی رغم تلاش های متولیان امر در افزایش کمی پروژه های آن، همچنان از بُعد کیفی و معنایی دارای مشکلاتی است که باعث ایجاد نارضایتی در مردم می شود. شاید بتوان گفت دلیل اصلی این مسئله، مدیریت محور بودن و عدم حضور و مشارکت واقعی مردم در این پروژه هاست. به نظر می رسد هرچه پروژه های شهری به عنوان «منظر» دیده شوند، باب مشارکت نیز بیشتر باز می شود. رویکرد منظرین می تواند تضمین مشارکت زیربنایی در پروژه های شهری باشد. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش این است که چه ظرفیت های اختصاصی در رویکرد منظر وجود دارد که این رویکرد را جهت تحقق مفهوم مشارکت مناسب تلقی می کند؟ هدف از این پژوهش بررسی ارتباط نظری میان مفهوم منظر به عنوان مفهومی وابسته به مخاطب و مفهوم مشارکت، جهت لزوم و به کارگیری آن در تولید پروژه های شهری جهت افزایش کیفیت و رضایتمندی مخاطب از این پروژه هاست. در این پژوهش کیفی، ابتدا مفاهیم اصلی پژوهش (مشارکت و منظر) بررسی شده و سپس با استفاده از قیاس و استدلال منطقی، به بررسی ارتباط میان مشارکت و منظر و تعریف این پژوهش از مشارکت مورد نظر در منظر پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد در تعریف منظر ادراک مخاطب مهمترین و اساسی ترین رکن است، بنابراین تعریف منظر تعریفی اساساً از پایین به بالا و از نگاه مخاطب است. همین دیدگاه، اصلی ترین ظرفیت منظر در تحقق مشارکت را تبیین می کند، زیرا تعریف مشارکت نیز از دیدگاهی مردم محور نشأت می گیرد. در درجات بعدی مواردی چون تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستمر مخاطب از منظر، نقش فعالانه او در ساخت منظر و در نهایت منظر به مثابه موجودیتی دموکراتیک، اجتماعی و وابسته به مردم، از ظرفیت های دیگر منظر است که ارتباط آن را با مفهوم مشارکت نشان می دهد. در نهایت می توان گفت در صورتی که پروژه های شهری با رویکرد منظرین ساخته شوند، به دلیل اینکه ناگزیر به شناخت ذهن مردم هستند، مشارکت حداکثری تأمین شده و اساساً مشارکت مفهومی نهفته در منظر است.
۳۳.

"نوزاینده رود" پژوهشی در بازشناسی رودخانه زاینده رود و تحلیل آن به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زاینده رود اصفهان رودخانه شهری نگاه کل نگر سیستم اجتماعی - اکولوژیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۰
بیان مسئله: رودخانه زاینده رود به عنوان اصلی ترین و مهم ترین عامل اکولوژیک دشت اصفهان، عامل اصلی تداوم سکونت و تنظیم کننده اکوسیستم منطقه، طی چند سال اخیر به دلایل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، نگاه سنتی در سدسازی، افزایش جمعیت، اصرار بر الگو های کشاورزی سنتی، صنایع آب بر، برداشت های بی رویه و خارج از برنامه، تفکیک مدیریت یکپارچه و تصمیمات غیرکارشناسانه و غیرقانونی، با کم آبی و بحران خشکی مواجه شده است. این موضوع سبب قطع متناوب جریان آب رودخانه در شهر اصفهان، و به تبع آن نقصان هایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و گردشگری شهر شده است.هداف پژوهش: در همین راستا پژوهش حاضر با خاستگاه نظری دیسیپلین منظر و اتخاذ نگاه سیستمی به پدیده طبیعی؛ مهم ترین مسئله پیرامون بحران رودخانه زاینده رود در اصفهان را در تفکیک مؤلفه های سازنده کلیت آن در نتیجه فقدان نگاه سیستمی و کل نگر درتحلیل و مدیریت آن می داند. از این رو به عنوان راهبرد اصلی در مواجهه با این موضوع؛ نگاه کل نگر به رودخانه به مثابه یک سیستم یکپارچه، فهم پیوسته مسائل اکولوژیک و تحلیل تأثیر جامعه بر ادراک از یک رودخانه شهری را مطلوب خود قرار داده است.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق مطالعه موردی با تکیه بر منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و اسناد تصویری و انطباق نظریه «فهم و تحلیل رودخانه شهری به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک»، به فهم زیرسیستم ها، کشف روابط درونی، شرایط، فشارها و جریان های آن در انطباق با وضعیت رودخانه زاینده رود می پردازد.نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد عدم تناسب میان فشارها و جریان های درونی میان زیرسیستم های اکولوژیک و اجتماعی در این ساختار، این مجموعه را از تعادل خارج و ویژگی تطبیق پذیری و خودسازمان دهی آن را با اختلال مواجه کرده است. موضوعی که می بایست با بازیابی روابط نادیده گرفته شده میان مؤلفه های اجتماعی اصلی (ارزش ها، مردم و حکومت) و روابط از بین رفته میان شرایط و فرآیندهای اکوسیستم و نقش زیرساخت های اجتماعی در تصمیمات کلان، مورد توجه قرار گیرد و با اجرای برنامه ای چندسطحی، زمان مند و راهبردی این تعادل به سیستم بازگردد.
۳۴.

رویکرد منظر در تحقق گردشگری فرهنگ با عاملیت پدیده فرهنگی راه

کلیدواژه‌ها: منظر منظرراه گردشگری فرهنگ فرهنگ راه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۲۱۳
گردشگری نتیجه تمایل به شناخت فرهنگ های متفاوت از فرهنگ گردشگر است. فرهنگ یک عکس العمل عمومی به زندگی و گردشگری در ارتباط مستقیم با مسائل انسانی است. در این بین، راه نیز در برداشتی سطحی تر تنها نقش ارتباطی میان مبدأ و مقصد سفر گردشگر را ایفا می کند. اگرچه راه ها زمانی پیوند عمیقی با زندگی انسان برقرار می نمایند؛ خود می توانند به عنوان مقصد مسافران انتخاب شوند. راه ها مساحت قابل توجهی از سطح کشورها را به خود اختصاص می دهند؛ بدین ترتیب ضروریست تا در جهت فهم و ارتقاء کیفیت آن ها گام های مؤثرتری برداشت. هرچند مطالعات انجام شده در دوران مدرن، حاکی از آن است که با سرعت گرفتن جریان زندگی، سرعت حرکت و به تبع آن ایمنی مسیر در اولویت اول برنامه ریزان، طراحان و مهندسان راه قرار گرفته است. این نوع نگاه کالبدی به مقوله راه از مشخصه های اصلی علوم مهندسی است. گذشته از اقدامات انجام گرفته توسط علوم مهندسی در جهت تسهیل و تسریع هرچه بیشتر، هدف از مطالعه راه می تواند فراتر رود. دانش منظر به کمک فنون مهندسی آمده و با نگاهی کل نگر به مفهوم پدیده راه و توجه هم زمان به تمام ابعاد ملموس و ناملموس راه، گام های مؤثری در جهت ارتقاء کیفیت آن با هدف تحقق گردشگری فرهنگی برداشته است. این پژوهش از نوع کیفی و بر پایه تحلیل محتوای کیفی بوده و سعی دارد تا با بررسی اسناد کتابخانه ای، مرور نظریات پیشینِ اهل فن، همچنین مشاهده و تحلیل شرایط، ضمن تأکید بر ضرورت کیفیت راه ها، به بررسی تأثیر و نقش بسزای رویکرد منظر در سطوح مختلف مطالعاتی پدیده راه بپردازد.
۳۵.

بازخوانی مؤلفه های سازنده سازمان فضایی شهر ایرانی پس از اسلام در سفرنامه های قرن نهم تا چهاردهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان فضایی شهر شهر ایرانی شهر اسلامی ساختار شهر مرکزیت شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۲۱۸
سازمان فضایی مفهومی برآمده از نگاه سیستمی به شهر و اجزای سازنده آن محسوب می شود که شهر را حاوی معنایی فراتر از جمع جبری اجزای کالبدی آن دانسته و معنایی برآمده از نظم، نسبت و ارتباط میان اجزاء برای شهر قائل است. این مفهوم ناشی از توافق جمعی ساکنان در نحوه شکل گیری شهر است؛ در این دیدگاه اجزای سازنده شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازمانی خاص شکل می گیرد که برآمده از چارچوب فرهنگی مشابه آنهاست. از این رو مفهوم سازمان فضایی را می توان وجه ممیزه فرهنگی و نشان هویتی دانست. سفرنامه های مستشرقان قرن نهم تا سیزدهم هجری قمری از منابع مهمی هستند که گرچه با نظامی روشن و سیستمی به شهر نپرداخته اند، اما با ذکر رویدادهای زندگی اجتماعی و توصیف فضاها و عناصر مهم شهر، تصویری مختلط از سازمان فضایی شهر به دست می دهند. تحلیل و مقایسه یافته های توصیفی و تخصصی در راستای تبیین مفهوم سازمان فضایی شهر، تفسیر جدیدی از چیستی و چگونگی شهر ایرانی-اسلامی فراهم می کند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوه شکل گیری سازمان فضایی خاص شهر ایرانی به لحاظ عملکردی و معنایی است. در این راستا مؤلفه های سازمان فضایی از جهت نقش در ساخت «کلیت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسی قرار می گیرند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای از سفرنامه ها و منابع تخصصی صورت گرفته است. ارتباط میان توصیف سیاحان و نظرات متخصصان از شهرهای ایرانی با سازمان فضایی آن، از طریق استنباط عقلی و تجزیه و تحلیل یافته ها صورت پذیرفته است. سازمان فضایی شهر محصول نگرش به شهر به عنوان یک کلیت مستقل است. شرط لازم برای معنایافتن شهر به عنوان یک «کل»، هدفمندبودن اجزا و نظم میان آنهاست که امکان شکل گیری، توسعه و تکامل شهر را در قالب ارگانیسمی پویا محقق می سازد. در شهرهای ایرانی دوره اسلامی چهار جزء قلمرو، مرکز، ساختار و کل های کوچک، الگو و روابط خاص سازمان فضایی شهر را شکل می دهند. در یک طبقه بندی کلی می توان از میان چهار مؤلفه اساسی سازمان فضایی شهر ایرانی، مرکز را به اعتبار مقام هستی بخش آن شرط لازم، و سه مؤلفه دیگر را همراه با مرکز به اعتبار نقش خدماتی، شروط کافی و مکمل تحقق کلیت سازمان فضایی شهر دانست.
۳۶.

کوچه یک «منظر» است

کلیدواژه‌ها: منظر کوچه حیات جمعی مشارکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۲۵
برای میانسالان شهرهای بزرگ و کودکان شهرها و روستاهای ایران «کوچه»، مظهر زندگی اجتماعی آنهاست. از اول صبح تا غروب آفتاب کوچه محل گردهمایی و بازی های کودکانه بود. بعداً که بزرگتر شدند، با بچه های کوچه به اطراف هم سرک می کشیدند. کوچه فضای تجربه ای مشترک، تولید خاطره های جمعی، پیوندهای دوستانه و ازدواج بود. بزرگترها نیز در کوچه ملاقات می کردند. زن ها گاهی کوچه را فضای مشترک میان خانه خود با همسایگان می پنداشتند و امور خانه را مشترکاً در کوچه انجام می دادند. ساخت و نگهداری کوچه با ساکنان بود، حتی نام کوچه نیز تابع آنها بود. موزائیک حیاط در برابر خانه، تا محور کوچه ادامه پیدا می کرد و فرش کوچه به چهل تکه ای بدل می شد که هر خانه سهمی در آن داشت. درختی اگر در کوچه بود، مشخص بود که متعلق به چه کسی است و نگهداری آن بر عهده او بود. حریم کوچه برای غریبه ها محدودیت داشت. کوچه اگر بن بست بود، ورود به آن با پرسش ساکنان روبرو می شد که چه می خواهید؟ و اگر در رو داشت، تا زمانی که عابر در حال حرکت بود، زیر نظر اهالی بود تا آن که از قلمرو آنان خارج شود. کوچه محل مکث و زندگی جمعی بود؛ زندگی پر از تعاملات اجتماعی و عاطفی. مراقبت عمومی از کودکانی که در کوچه بازی می کردند براساس یک قانون نانوشته بر عهده ساکنان بود و همه در برابر جریان زندگی کوچه مسئول بودند. کوچه جغرافیایی بود که دموکراسی ساکنان را به بهترین وجه در زندگی گروهی آنها جاری می کرد. کوچه نماد دموکراسی مشارکتی در مقابل دموکراسی نمایندگی بود که رابطه ای عمیق و تأثیرگذار نه میان وکیل و موکل به بار می آورد و نه میان موکلان با هم. دموکراسی مبتنی بر کوچه، نهادینه کردن مشارکتی اجتماعی و فعال بود براساس فضا. فضا در این رابطه، نه ظرف وقوع رویداد، که عامل و شتاب دهنده آن بود. فضای کوچه با سازماندهی خاصی که به ساکنان و نیازهای زندگی روزانه آنها می داد، همچون قرارداد اجتماعی عمل می کرد که روابط میان انسان ها را تنظیم می کرد. علاوه بر آن، با فضای صورت خود بروز تجربه های مشترک و جاری ساختن زندگی جمعی را هدایت می کرد. کوچه همچنان که از اسم آن برمی آید، «کوی+چه»، مکان زندگی جمعی تلقی می شد. فهم ساکنان کوچه از کالبد رویدادها و کارکرد آنها، یک منظر تمام عیار است. منظری که با کالبد پدید می آید و با فعالیت و رویدادهایی که تجربه می کند، به صورتی خاص ادراک می شود. چنین فهمی از کوچه به ساکنان آن اختصاص دارد. کوچه ها برای عابران گذرگاه هایی هستند با نشانه های متنوع؛ برای ساکنان آنها اما، هر کوچه منظری است که در درون خود فضاهای بی شماری مبتنی بر خاطره جمعی آنها را حمل می کند. بزرگترین خسارت شهرهای امروز، از میان بردن کوچه به عنوان مفصل ارتباط میان قلمروی خاصی از سکونت همسایگی  است. این قلمرو و ابزار فهم آن که کوچه بوده است، در شهرهای مدرن با غلبه کارکردهای چهارگانه به فراموشی سپرده شده است. از آن پس اجتماعات محلی و به تبع آن مشارکت شهروندان در تعیین رفتار زندگی شهری نیز رو به فراموشی گذارد. عکس روی جلد اثر جناب آقای «علی جعفری ندوشن» عکاس هنرمند از یکی از کوچه های ندوشن است که به زیبایی تصویری از زندگی چندلایه کوچه را حتی در بافت های قدیمی و فرسوده آن که همچنان حیات دارد، بازنمایی کرده است. از لطف ایشان برای اهدای این عکس برای روی جلد این شماره نشریه منظر، سپاسگزاریم.
۳۷.

بررسی مفهوم قلمرو کوچه به عنوان یک عنصر فرهنگی در محلات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کوچه محله ایرانی فرهنگ قلمروهای کالبدی رفتارهای قلمروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۳۷۹
ارتباط دو سویه فرهنگ و فضا در معماری دوره های مختلف تاریخی و در جغرافیای متفاوت جهانی به سادگی مشهود است. شهر به عنوان بستر جاری زندگی، بیشترین تأثیر را از نیازهای ساکنین و هنجارهای فرهنگی می پذیرد. در شهرهای ایران، محله شکل سکونت رایج است. در مطالعات فراوانی ارتباط نزدیک محله و انطباق آن با فرهنگ ایرانی تبیین شده است. بنابراین ساختار محله سنتی، مقاصد گردشگری فراوانی را در شهرهای ایران تعریف کرده است. برای به دست آوردن شناخت کاربردی از محله، در این پژوهش«کوچه» به عنوان نماینده شبکه ارتباطی موجود در محلات شامل گذرها،کوچه ها، بازارچه ها و.... در نظر گرفته شده است. سعی می شود با کنکاش در شکل گیری و اتفاقات جاری در کوچه از دیدگاه مفهوم قلمرو، این فضا به عنوان معماری حاصل از تأثیر فرهنگ و نیازهای اجتماعی وقت بررسی و معرفی شود. در اینجا مفهوم  قلمرو به عنوان بستر به وجود آورنده ارتباطات و تعاملات در بازه ای از شخص و اجتماع به کار گرفته می شود. فرض بر این است که ساماندهی فضایی کوچه برای به وجودآمدن ارتباطات اجتماعی و همزمان خلوت مطلوب و پاسخ به خواسته های فرهنگی ساکنین از طریق مفهوم عینی و ذهنی قلمرو در کنار ماهیت کارکردی آن حادث شود. این مفهوم در انطباق با کالبد برنامه ریزی نشده کوچه ها، ظرفیت های فضایی ممکن برای ایجاد و بروز رفتارهای قلمروی  و جمعی و تبدیل فضای عام کوچه به خرده فضاهایی با کاربری های خاص و در اختیار گروه هایی متفاوت به وجود می آید. 
۳۸.

رویکرد منظر در تحقق گردشگری فرهنگ با عاملیت پدیده فرهنگی راه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر منظرراه گردشگری فرهنگ فرهنگ راه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۲۲۲
گردشگری نتیجه تمایل به شناخت فرهنگ های متفاوت از فرهنگ گردشگر است. فرهنگ یک عکس العمل عمومی به زندگی و گردشگری در ارتباط مستقیم با مسائل انسانی است. در این بین، راه نیز در برداشتی سطحی تر تنها نقش ارتباطی میان مبدأ و مقصد سفر گردشگر را ایفا می کند. اگرچه راه ها زمانی پیوند عمیقی با زندگی انسان برقرار می نمایند؛ خود می توانند به عنوان مقصد مسافران انتخاب شوند. راه ها مساحت قابل توجهی از سطح کشورها را به خود اختصاص می دهند؛ بدین ترتیب ضروریست تا در جهت فهم و ارتقاء کیفیت آن ها گام های مؤثرتری برداشت. هرچند مطالعات انجام شده در دوران مدرن، حاکی از آن است که با سرعت گرفتن جریان زندگی، سرعت حرکت و به تبع آن ایمنی مسیر در اولویت اول برنامه ریزان، طراحان و مهندسان راه قرار گرفته است. این نوع نگاه کالبدی به مقوله راه از مشخصه های اصلی علوم مهندسی است. گذشته از اقدامات انجام گرفته توسط علوم مهندسی در جهت تسهیل و تسریع هرچه بیشتر، هدف از مطالعه راه می تواند فراتر رود. دانش منظر به کمک فنون مهندسی آمده و با نگاهی کل نگر به مفهوم پدیده راه و توجه هم زمان به تمام ابعاد ملموس و ناملموس راه، گام های مؤثری در جهت ارتقاء کیفیت آن با هدف تحقق گردشگری فرهنگی برداشته است. این پژوهش از نوع کیفی و بر پایه تحلیل محتوای کیفی بوده و سعی دارد تا با بررسی اسناد کتابخانه ای، مرور نظریات پیشینِ اهل فن، همچنین مشاهده و تحلیل شرایط، ضمن تأکید بر ضرورت کیفیت راه ها، به بررسی تأثیر و نقش بسزای رویکرد منظر در سطوح مختلف مطالعاتی پدیده راه بپردازد.
۴۰.

قیاس تطبیقی خوانش ساکنین از شهر (منظر شهری) با طرح های توسعه شهری بررسی انتقال منظر شهر سنتی به شهر معاصر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر شهری برنامه های توسعه شهری فضا دیدگاه حاکم شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۳۸۶
بیان مسئله: از دوره رضاشاه پهلوی تا کنون، توسعه و اقدام در شهر در پی «تعامل شهر با قوانین» و از طریق «وضع قوانین متمرکز» و تدوین ضوابط و مقررات یکپارچه، در قالب طرح های توسعه و طرح های جامع و تفصیلی، صورت گرفته است. بر این اساس، توسعه فضاهای شهری و مداخله در آن ها برمبنای ادراک ساکنین بیش از آنکه به عنوان امری کیفی صورت پذیرد، تابعی از اصول ریاضی و معطوف به معیارهای کمّی بوده و آنچه مربوط به کیفیت منظر شهری است، در قالب طرح های موضعی و موضوعی، ضمیمه طرح جامع و طرح تفصیلی می شود.هدف پژوهش: این تحقیق در پی آن است که کاستی موجود در طرح ها و برنامه های توسعه را، که منجر به فروکاهی کیفی منظر شهر در دوران انتقال از شهر سنتی به شهر معاصر شده است، با توجه به مدل مفهومی منظر شهری، با قیاس تطبیقی برنامه های توسعه و خوانش ساکنین از شهر، بررسی کند.روش پژوهش: این پژوهش با روش تحقیق کیفی و با تکیه بر پارادایم پدیدارشناسی در چهار گام صورت گرفته است. در گام اول سازمان فضایی شیراز و چرخش های صورت گرفته در شهر در دوره های مختلف، با تکیه بر اسناد دست اول و دوم، به شیوه تفسیری-تاریخی بررسی شده است؛ در گام دوم طرح ها و برنامه های توسعه در دوره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفته اند؛ در گام سوم قیاس تطبیقی بین خوانش ساکنین از شهر، مبتنی بر مدل مفهومی منظر شهری، و شیوه نگرش به منظر شهر در برنامه های توسعه انجام شده است؛ و در گام چهارم منظر شهرهای معاصر و معضلات پیش رو به روش تحقیق علّی (پس رویدادی) بررسی شده و علت ها و عوامل بروز آشوب در منظر شهرها مورد مطالعه قرار گرفته است؛ گام چهارم تحقیق با بررسی وضعیت دوره گذار منظر شهر شیراز و تأثیر دیدگاه حاکم بر شکل گیری آن صورت پذیرفته است.نتیجه گیری: علی رغم تأثیرات دستگاه حکومتی در توسعه شهر تا اواخر قاجار، اقدامات و توسعه های مردم و حاکمیت در فضاهای انضمامی صورت می گرفت که اقداماتی مبتنی بر تجربه-ادراک ساکنین بود. انتقال از منظر شهر سنتی به شهر معاصر در شیراز از دوران رضاشاه روی می دهد که تمایل به نظم حداکثری و استانداردسازی علی رغم ارتقای مؤلفه های کمّی شهر، منجر به تبدیل فضاهای انضمامی سه بعدی مبتنی بر تجربه-ادراک ساکنین به فضاهای انتزاعی دوبعدی و آزمایشگاهی شد. در خوانش وضع موجود، شناخت ابژه ها (اشیا) در شهر، برمبنای علوم طبیعی و عدم اهتمام به تأویل ها که فهم ساکنین از شهر را شکل می دهند، منجر به تقلیل گرایی در شناخت شهر و در نتیجه اقدامات شهری شده و به نظر می رسد علت العلل بروز بحران در ادراک ساکنین از شهر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان