۱.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی مدل مفهومی موانع تعاملات بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه تبریز و بررسی وضعیت موجود آن انجام شد.روش پژوهش: رویکرد این پژوهش کمی از نوع توصیفی - همبستگی و بر حسب هدف از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش 788 نفر، شامل تمام اعضای هیأت علمی دانشگاه جامع تبریز در سال 1398 بود که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی تعداد 259 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و از ابزار پرسش نامه بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی مرحله اول و دوم، آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که هر چهار بعد مدل موانع فردی، سازمانی، ملی و فراملی موردتانید قرار گرفت و آزمون فریدمن و مقایسه میانگین رتبه ای نشان داد که مهم ترین موانع، از نظر اعضای هیأت علمی به ترتیب موانع فراملی با میانگین رتبه ای (38/3)، موانع سازمانی با میانگین رتبه ای (63/2)، موانع ملی با میانگین رتبه ای (44/2) و موانع فردی با میانگین رتبه ای (55/1) است.نتیجه گیری: با توجه به اینکه تعاملات بین المللی اعضای هیأت علمی یکی از ابعاد بین المللی شدن آموزش عالی است و باعث توسعه علمی آنان و حرکت بر لبه دانش می شود این پژوهش می تواند در راستای گسترش تعاملات بین المللی اعضای هیأت علمی و بین المللی شدن آموزش عالی مورد توجه سیاست گذاران مربوطه قرار گیرد.
۲.
هدف: باهدف بررسی مشارکت دانشجویان در آموزش عالی ایران انجام شده است.روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی، باهدف کاربردی و به روش فراترکیب (استراتژی هفت مرحله ای بارسو و سندلوفسکی) انجام و برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شده است.یافته ها: طبق یافته های این پژوهش، مشارکت دانشجویان در آموزش عالی دارای ابعادِ آموزش، مالی، فرهنگ، حکمرانی و پژوهش است و به عواملی چون دانشگاه، استاد و دانشجو بستگی دارد. موانعی نیز برای مشارکت دانشجویان در آموزش عالی شناسایی شد که از آن جمله موانع فردی، آموزشی، فرهنگی، مالی است و این مشارکت پیامدهایی نیز برای استاد، دانشگاه و دانشجو در پی دارد.نتیجه گیری: مشارکت دانشجویان در آموزش عالی تأثیر زیادی بر کنشگران و ذی نفعان دانشگاهی دارد. طبق این بررسی، بیشترین بُعد مشارکت دانشجویان، مربوط به بُعد آموزش است و افزایش انگیزه و خودباوری در دانشجویان، از مؤثرترین عوامل مشارکت آنان در این زمینه می باشد؛ همچنین از موانع مهم مشارکت دانشجویان کمبود مهارت لازم برای کنشگری در ابعاد دانشگاه است که با اجرای دوره های مهارت آموزی در زمینه های مختلف می توان زمینه مشارکت فعال و موثر آنان را فراهم تر نمود.
۳.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیدارشناختی عدالت آموزشی در محیط یادگیری مجازی در آموزش عالی انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی و روش پدیدارشناسی بود.
روش پژوهش: نمونه گیری هدفمند از ترکیب دو روش ملاک محور و در دسترس با قاعده اشباع نظری است، مشارکت کنندگان پژوهش را 30 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال های 1397 الی 1399 تشکیل دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 10 تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان در هر یک از بعد های عدالت آموزشی تجربه شده با مقوله های مختلفی روبرو بودند. در بعد عدالت توزیعی مقوله های برنامه ریزی و اجرا، دانش و مهارت لازم، ارزشیابی، زیرساخت های آموزش مجازی، سواد رسانه ای، در بعد عدالت رویه ای مقوله های ارزشیابی و عدالت در ارائه خدمات آموزشی و در بعد عدالت مراوده ای مقولات سطح تعاملی در بعد رفتار، مشکلات فنی و محرک های محیطی-کلاسی شناسایی شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها موفقیت در آموزش مجازی مستلزم داشتن زیرساخت ها و مهارت های ارتباطی عالی و طراحی و برنامه ریزی و مشارکت فعال فراگیران و اساتید است.
۴.
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک رهبری تحوّلی بر چابکی سازمانی و کارآفرینی دانشگاهی به واسطه ویژگی های جمعیت شناختی جنسیت، سن، سابقه کار، وضعیت استخدامی و تحصیلات می باشد.روش پژوهش: پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی است و از لحاظ روش کمی از نوع توصیفی- همبستگی است که به صورت پیمایشی در زمینه متغیرهای پژوهش انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کارکنان و مدیران دانشگاه شیراز و نمونه آماری شامل 288 نفر از این کارکنان شامل 126 نفرازمدیران و 162 نفراز کامندان است که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که، بین مولفه های سبک رهبری تحولی و چابکی سازمانی با کارآفرینی دانشگاهی کارکنان رابطه مثبت و معنادار در سطح 01/. وجود دارد؛ بین مولفه های چابکی سازمانی و کارآفرینی دانشگاهی بر اساس جنسیت، سن، تحصیلات، سابقه کار و نوع وضعیت استخدامی تفاوت معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیری: با انجام این تحقیق مشخص شد که کارکنان دانشکده علوم انسانی و کارکنان ستادی، چابکی سازمانی بالاتر و کارکنان دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی، علوم انسانی و کارکنان ستادی کارآفرینی سازمانی بالاتری نسبت به دیگر کارکنان دانشگاه شیراز داشته اند. همچنین در خصوص متغیر سبک رهبری تحولی، تنها مؤلفه ملاحظه فردی در یک گام و در خصوص متغیر چابکی سازمانی مؤلفه های قدرت پاسخگویی، انعطاف پذیری سازمانی و شایستگی در سه گام بیشترین همبستگی چندگانه را با پیش بینی کارآفرینی دانشگاهی کارکنان را داشته اند.
۵.
هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی جهت توسعه فرهنگ وقف در مراکز آموزش عالی با تأکید بر دانشگاه آزاد اسلامی است.روش پژوهش: تحقیق حاضر، یک مطالعه کیفی اکتشافی متوالی است. جمع آوری داده ها در سال 1400 و شیوه جمع آوری داده ها از نوع مصاحبه نیمه ساختمند بوده است. که به صورت تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل صاحب نظران، خبرگان و متخصصان علوم دینی، خیرین و واقفین و مدیران عالی دانشگاه آزاد اسلامی که اطلاعات موردنیاز پژوهش را در اختیار داشتند، و به تعداد 30 نفر بودند. شامل 8 نفر از صاحب نظران دینی از اساتید حوزه علمیه با سابقه تدریس ۱۰ سال به بالا، 12 نفر از اساتید دانشگاه در رشته های مدیریت آموزشی و مدیریت مالی با سابقه حدأقل 10 سال تدریس، و 10 نفر از خیرین و واقفین، می باشد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. هم چنین داده های حاصل از تحقیق به وسیله نرم افزار SPSS و AMOS24 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد، مفاهیم استخراج شده، 105 کد اولیه، 36 مضمون پایه و 10 مضمون سازمان دهنده می باشد، که در 10 مولفه و در قالب 2 مضمون فراگیر (حمایت گستری و اقدام گستری) طبقه بندی شدند.نتیجه گیری: به عنوان یک نتیجه، دانشگاه ها باید خلاق باشند تا منابع مالی خود را بیابند، نه صرفاً با تکیه بر بودجه دولتی، که با گسترش فرهنگ وقف در جامعه این بستر مناسب ایجاد می شود.
۶.
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه میان امید به اشتغال و سرزندگی تحصیلی با واسطه گری درگیری تحصیلی، انجام شد.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری همه دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 1400-1401 برابر با 14470 نفر بود که تعداد 216 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به شیوه غیرتصادفی دردسترس بود. ابزار پژوهش شامل: پرسش نامه امید به اشتغال قریشی راد (1387)؛ درگیری تحصیلی فریدریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) و پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) بود که پایایی هریک از پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 94/0، 87/0 و 89/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و AMOS24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که امید به اشتغال اثر مستقیم و معناداری بر درگیری تحصیلی (42/0=β ، 01/0> P) و اثر غیرمستقیم و معناداری بر درگیری رفتاری (39/0=β ، 01/0> P)، شناختی (35/0=β ، 01/0> P) و عاطفی (32/0=β، 01/0> P) دارد. امید به اشتغال بر سرزندگی تحصیلی نیز اثر مستقیم و معناداری (29/0=β ، 01/0> P) دارد. اما میان درگیری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد و درگیری تحصیلی توان واسطه گری میان امید به اشتغال و سرزندگی تحصیلی را ندارد.
نتیجه گیری: بنابراین امید به دست آوردن شغلی مرتبط با رشته تحصیلی و موردعلاقه دانشجویان، در تلاش آن ها برای افزایش درگیری و سرزندگی تحصیلی آن ها حائز اهمیت است. می توان با ارائه خدمات مشاوره ای، برگزاری کارگاه های آموزشی مربوط به رشته مشغول به تحصیل، آموزش سرمایه روان شناختی، معرفی افراد تحصیل کرده موفق که در حوزه کارآفرینی و اشتغال شاخص اند، ایجاد محیطی امن، توأمان با حس امید، اعتماد و اطمینان بسترهای افزایش درگیری و سرزندگی تحصیلی دانشجویان را فراهم کرد.
۷.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل هم واژگانی و هم نویسندگی پژوهش های مدیریت و برنامه ریزی آموزشی فارسی زبان طی سالهای 1389 تا 1398 بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و جامعه آماری آن 2466 مقاله نمایه شده حوزه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در پایگاه نمایه استنادی علوم ایران بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای «بیب اکسل»، «ووس ویور»، «یوسی آی نت»، و «نت دراو» استفاده شد.یافته ها: میانگین متوسط مشارکت نویسندگان به ازای هر مقاله برابر با 72/2 درصد بود. «کورش فتحی واجارگاه» با 36 مقاله و «عباس بازرگان» با 60 استناد به 15 مقاله به ترتیب نویسندگان برتر از نظر تعداد مقالات و استنادات دریافتی بودند. 3/87 درصد مقالات به صورت گروهی منتشر شده بودند و 3/44 درصد مقالات هیچ استنادی دریافت نکرده بودند. میانگین تعداد استناد به ازای هر مقاله 87/3 بود. 3/36 درصد مقالات با الگوی سه نویسنده ای در حکم رویکرد غالب انتشار یافته بود. «کورش فتحی واجارگاه-محبوبه عارفی» با 13 مقاله مشترک، برترین زوج هم نویسنده بودند. بزرگترین شبکه هم نویسندگی شامل 103 نویسنده بود که «کورش فتحی واجارگاه»، برترین نویسنده از لحاظ شاخص های مرکزیت بود. کلیدواژه های «دانشگاه»، «آموزش عالی» و «پیشرفت تحصیلی» سه کلیدواژه پرتکرار بودند. خوشه های موضوعی عبارت بودند از: «پیشرفت تحصیلی»، «برنامه ریزی آموزشی»، «خودکارآمدی تحصیلی»، «نیازسنجی آموزشی»، «رهبری تحول آفرین» و «جو سازمانی». نتیجه گیری: تشویق به مشارکت بیشتر و فعالتر نویسندگان حوزه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در ایران برای تقویت شبکه هم نویسندگی و توجه بیشتر به مباحث و موضوعات برنامه ریزی آموزشی حول محور مقاطع ابتدایی و متوسطه در قیاس با مقطع آموزش عالی از سوی نویسندگان این حوزه ضروری است.
۸.
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثر عناصر برنامه درسی پنهان بر مولفه های اخلاق حرفه ای دانشجویان تحصیلات تکمیلی مهندسی انجام شده است.روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع دکتری دانشکده های مهندسی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1400 به تعداد321 نفر بود. از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی کوکران تعداد 176 نفر نمونه در نظر گرفته شد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. تجزیه تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تحلیل شدند.یافته ها: نتایج مطالعه نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار(0.01>p) بین عناصر برنامه درسی پنهان (شامل آموزشگر، شرکای یادگیری، میدان عمل و سیستم آموزشی) و بعد مسئولیت پذیری اخلاق مهندسی بوده، همچنین میان تمامی مؤلفه های برنامه درسی پنهان بجز شرکای یادگیری با اخلاق مهندسی رابطه مثبت و معنی داری(0.01>p) وجود دارد و سهم آموزشگر و میدان عمل در پیشبینی میزان اخلاق مهندسی دانشجویان معنی دار است.نتیجه گیری: توجه به این عناصر و مولفه ها می تواند امکان بهبود برنامه درسی پنهان اخلاق مهندسی را فراهم سازد و سهم به سزایی در ارتقای اخلاق حرفه ای دانشجویان مهندسی ایفا کند؛ لذا متولیان آموزش در سطح آموزش عالی مهندسی با برنامه درسی پنهان آگاهانه نقش مهمی می توانند داشته باشند. پژوهش های بیشتر در زمینه برنامه های درسی مهندسی، آینده ای روشن برای این حرفه و جامعه خواهد ساخت.