مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با توجه به اهمیت بازنگری و اصلاح ساختار و محتوای دوره های دکترا به بررسی تجارب اهم دانشگاه های 23 کشور جهان در خصوص برگزاری دوره های مذکور و مقایسه آن با تجارب آموزش عالی ای ران پ رداخته شده است. این ب ررسی در سه م ؤلفه نحوه اداره، ساختار و محتوای دوره ها، نظارت و سرپرستی، پایش و ارزیابی در دوره های دکترا و تحرک دانشجویی و اجرای دوره های دکترای مشترک با رویکردی تطبیقی و نیز روش کتابخانه ای اسنادی صورت گرفته بر اساس یافته های این مطالعه، در اکثر کشورهای جهان بازنگری و اصلاح نحوه برگزاری و اجرای دوره ها، تمایل به سمت نوعی تمرکز سازمانی در سطح دانشگاه، اتخاذ رویکرد بین رشته ای و بین المللی شدن، پذیرش رویکرد انعطاف پذیری در تعریف قوانین و روش های مورد استفاده، سوق دادن دانشجویان دکترا به انجام پژوهش های گروهی، برخوردار شدن نقش استاد راهنما از اهمیت ویژه و گام برداشتن در جهت توسعه و بهبود کیفیت فرایند سرپرستی و نظارت به چشم می خورد. توصیه های قابل ارائه برای دوره های دکترا در ایران: اتخاذ رویکرد انعطاف پذیری مبتنی بر ماهیت رشته ها، تأکید بر بین المللی شدن دوره ها، توجه به شایستگی های کانونی در میان دانشجویان دکترا و اتخاذ رویکرد حمایتی به جای رویکرد کنترلی در فرایند پایش و ارزیابی دوره ها
بررسی ساخت و محتوای برنامه درس «اصول مدیریت آموزشی» دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی از دیدگاه استادان و دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بازنگری و «بازآفرینی» برنامه درس «اصول مدیریت آموزشی»، به عنوان یکی از دروس اصلی دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی است. این مطالعه به دنبال یافتن پاسخ دو سؤال اساسی است: وضعیت موجود برنامه درسی «اصول مدیریت آموزشی» در دانشگاه های داخلی و خارجی چگونه است؟ و مفاهیم عمده این ماده درسی، متناسب با شرایط و نیازهای فعلی دانشجویان و مدیران آموزشی کدام است؟ بنابراین، در این راستا، وضعیت دو مقوله «ساخت» و «محتوای» برنامه درسی، در قالب هفت سؤال پیرامون «ساخت» و سه سؤال پیرامون «محتوا» برای درس مذکور مطرح شده است. به منظور پاسخگویی به سؤال های مورد بحث، نخست با استفاده از مطالعه نظری (مطالعه اسنادی و کاوش های الکترونیکی)، سرفصل های در حال تدریس درس «اصول مدیریت آموزشی»، در دانشگاه های ایران و برخی از دانشگاه های خارجی تعیین و سپس بر آن اساس، مطالعه میدانی در نمونه ای متشکل از 16 نفر از استادان (مطالعه به صورت سرشماری) و 181 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، به صورت تصادفی از 16 دانشگاه کشور از طریق دو نوع پرسشنامه مجزا، انجام و نتایجی نیز احصاء شد. یافته های این مطالعه نشان داد که وضعیت موجود «ساخت» و «محتوا» در برنامه درسی مورد مطالعه، پاسخگوی شرایط و نیازهای کنونی دانشجویان نیست و ایجاد تغییراتی در مفاهیم عمده درس «اصول مدیریت آموزشی»، مطابق با الگوی پیشنهادی حاصل از این پژوهش ضروری است.
بررسی روند پیشرفت تحصیلی دانشجویان ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی و عوامل مؤثر بر آن
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش با روش توصیفی همبستگی، بررسی روند پیشرفت تحصیلی دانشجویان ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی و عوامل مؤثر بر آن است. پژوهش در دو بخش صورت گرفته است: در بخش اول، با کمک آمار موجود و شاخص های معدل کل و معدل ترم، روند پیشرفت تحصیلی دانشجویان از سال 82 تا 84 بررسی شد (159 N=). این روند، به طور کلی در تمامی دوره های روزانه و شبانه ورودی های مختلف، بیانگر روندی افزایشی بود. مقایسه بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان روزانه و شبانه در هر ورودی نشان داد که به جزء ورودی 82 در سایر ورودی ها این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار است، اما مقایسه پیشرفت تحصیلی بین ورودی های مختلف تفاوت معنی داری نشان نداد. در بخش دوم تحقیق با جامعه آماری 107 نفر دانشجوی دوره روزانه و شبانه ورودی 84 و 85 رشته ترویج و آموزش کشاورزی، عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان شناسایی شد. داده های مورد نظر از طریق پرسشنامه با روایی مطلوب از نظر متخصصان و پایایی مناسب (65/0=a) در قالب سرشماری جمع آوری شد. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که 76 درصد از تغییرات متغیر پیشرفت تحصیلی (معدل) را ده متغیر شامل: محل نشستن در کلاس، وضعیت اقتصادی خانواده، اضطراب امتحان، خاستگاه سکونت، انگیزه و علاقه، باور به خودکارامدی، جمعیت خانواده، میزان ملاقات با استاد راهنما (مشاوره)، آینده شغلی و میزان تحصیلات والدین تبیین می کنند. با توجه به نتایج، چیدمان کلاس ها به صورت کنفرانسی، اتخاذ سیاست های افزایش جذب و پذیرش دانشجویان بومی در دانشگاه ها، برقراری فرصت های بیشتر استادان راهنما برای ملاقات با دانشجویان و در نهایت بهره گیری از الگوی یادگیری تجربی در آموزش پیشنهاد شد.
تعیین میزان آمادگی مدیران دانشگاه ها برای استقرار مدیریت کیفیت جامع مورد مطالعه: یک دانشگاه دولتی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان آمادگی مدیران دانشگاه برای استقرار مدیریت کیفیت جامع بوده است. در این تحقیق، شش اصل تعهد، مشتری گرایی(تأمین رضایت ارباب رجوع)، واقع گرایی، مشارکت و همکاری، آموزش و بهبود مستمر به عنوان اصول مدیریت کیفیت جامع در نظر گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران دانشگاه در سه سطح عالی، میانی و عملیاتی بوده است. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی طبقه ای بوده و برای تقسیم حجم نمونه میان طبقه های جامعه با توجه به حجم هر طبقه از شیوه تخصیص متناسب استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است و داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که آمادگی مدیران دانشگاه برای استقرار مدیریت کیفیت جامع در حد مناسبی نیست.
مقایسه میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دوره کارشناسی پذیرفته شده از طریق طرح فراگیر و آزمون سراسری در دانشگاه پیام نور مرکز ساری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پذیرفته شده از طریق طرح فراگیر و پذیرفته شدگان از طریق کنکور سراسری در دانشگاه پیام نور و اهداف فرعی آن، مقایسه انگیزه و پیشرفت دانشجویان این دو گروه در رشته های علوم انسانی و علوم پایه و همچنین در بین دو گروه دختر و پسر بوده است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور ساری هستند. روش این تحقیق، توصیفی از نوع زمینه یابی بوده و ابزار آن پرسشنامه استاندارد انگیزش که از سوی رمضان حسن زاده تهیه شده و دارای روایی بالا و پایایی 86درصد است و در تحقیقات متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، از میانگین نمرات دو نیمسال تحصیلی دانشجویان (اول و دوم 86-85) برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون آماریt استفاده شده و مشخص شده است که بین میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان فراگیر و سراسری به طور کلی اختلاف معناداری وجود ندارد ولی در بین دانشجویان گروه علوم پایه، میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان سراسری بیشتر از دانشجویان فراگیر است. نتیجه مشخص دیگر در تحقیق این است که از لحاظ جنسیت، انگیزه و پیشرفت دانشجویان دختر بیشتر از پسر بوده است که به نظر می رسد مشکلات مربوط به اشتغال و هزینه فرصت از دست رفته و ابهام در بهره برداری مناسب از مدرک تحصیلی در آینده از جمله عوامل تأثیرگذار در این تفاوت باشد.
مقایسه وضعیت اشتغال دانش آموختگان جویای کار رشته های علوم انسانی با سایر رشته ها در استان یزد
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه وضعیت اشتغال دانش آموختگان جویای کار رشته های علوم انسانی با سایر رشته ها در استان یزد طی برنامه سوم توسعه، هدف اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. از مجموع 100628 نفر بیکار جویای کار ثبت نام شده طی سال های 83- 1371 در ادارات کار و امور اجتماعی استان یزد، 68096 نفر طی برنامه سوم توسعه در این مراکز ثبت نام کرده و این تعداد نیز جامعه آماری اولیه این پژوهش را تشکیل می دهد. جامعه آماری نهایی این مطالعه از 10773 نفر از افراد جامعه آماری اولیه با تحصیلات عالی و دانشگاهی تشکیل شده و از این تعداد، حدود 44 درصد فارغ التحصیلان گروه علوم انسانی بوده اند. با انتخاب نمونه ای 426 نفری از جامعه اولیه طی دوره مورد مطالعه، 120 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و نمونه آماری نهایی این مطالعه محسوب می شوند. داده های مورد نیاز نیز با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد، نسبت دستیابی به شغل در بیکاران جویای کار با تحصیلات دانشگاهی گروه علوم انسانی تفاوت معنی داری با این نسبت در دانش آموختگان سایر گروه ها نشان نمی دهد. این در حالی است که تفاوت های عمده و معنی داری را می توان در نسبت مذکور برای فارغ التحصیلان رشته های مختلف علوم انسانی مشاهده کرد.
شاخص های تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق، بررسی شاخص های تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی 88-87 است. ابزار پژوهش، پرسشنامه بوده و روایی صوری آن از طریق نظرسنجی متخصصان و پایایی آن نیز با انجام آزمون مجدد با همبستگی 77 درصد ارزیابی و تأیید شده است. در این پژوهش، 403 دانشجو به صورت تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه ها به روش خود گزارش دهی از سوی آنان تکمیل شده است. بخش اول پرسشنامه، به منظور بررسی خصوصیات جمعیت شناسی دانشجویان بوده و بخش دوم به منظور تعیین مهم ترین شاخص های تدریس اثربخش از دیدگاه آنها شامل ویژگی های شخصیتی و ظاهری عضو هیئت علمی، مهارت های علمی و فنی و محتوای درسی است. از دیدگاه دانشجویان، جنبه های قدرت ارتباط، روش تدریس دانش پژوهی و شخصیت فردی به ترتیب مهم ترین جنبه های تدریس اثربخش را به خود اختصاص می دهد. در جنبه شخصیتی و ظاهری عضو هیئت علمی، ویژگی های مربوط به لباس، علاقه مندی به تدریس، برخورد محترمانه با دانشجویان شاخص های مهم شناخته شده و در زمینه مهارت های علمی، برخورداری از دانش روز، در بخش مهارت های فنی، ویژگی های انتقال شفاف و واضح مطالب و نیز آماده سازی کلاس برای تفکر و بحث شاخص مؤثر بوده و در بخش جنبه محتوای درسی، استفاده از منابع قابل فهم و عمیق به عنوان مهم ترین شاخص های تدریس اثربخش شناخته شده است.