۱.
این مقاله به بررسی اثر زیرساختارهای منتخب بازار هنر خوش نویسی بر درآمد هنری خوش نویسان مقیم شهر مشهد می پردازد. از آنجاکه زیرساختارها در علم اقتصاد بسیار گسترده و متنوع و بررسی تمامی آن ها در قلب یک پژوهش ناممکن است، یکی از مهم ترین زیرساختارهای موجد هر یک از شش ستون محیط نهادی، محیط کسب و کار، جانب عرضه، جانب تقاضا، ساختار بازار و دسترسی به بازار انتخاب شده است. برای انجام این پژوهش از روش تحلیل واریانس (ANOVA) یک عاملی و دوعاملی استفاده شده و یافته ها دلالت بر آن دارند که چهار زیرساختار چندشغله بودن، درآمد روانی، کم شدن کاربرد خوش نویسی و سهم نمایشگاه ها و اکسپوها و همچنین چهار اثر متقابل چندشغله بودن درآمد روانی، چندشغله بودن سطح بازار، چندشغله بودن سهم نمایشگاه ها و اکسپوها، ساختار بازار بی ثباتی قوانین و مقررات به طور معنی داری تفاوت میان سطوح درآمد خوش نویسان را توضیح می دهند. علاوه بر پیشنهاد سیاست های لازم برای افزایش درآمد هنرمندان، به عنوان شرط کافی اثربخشی این سیاست ها پیشنهاد می شود «یک ناظر مقرراتی یکپارچه» به شکل وزارتخانه ای واحد برای بخش خلاق در ایران ایجاد شود.
۲.
انسان شناسی فرهنگی به ارتباط فرهنگ با نظام های مختلف یک جامعه همانند سیاست، آیین و رسوم مذهبی، باورهای عامه، نظام طبقاتی، تمایزات جنسیتی و غیره می پردازد. سه خشتی های کرمانجی یکی از قالب های شعری ادبیات عامه خراسان شمالی است که به گویش کرمانجی سروده می شود. این قالب شعری از گذشته تاکنون محمل اندیشه ها، باورها، آیین و رسوم سرایندگانش بوده است؛ از این رو در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر پایه نظریه انسان شناسی فرهنگی، کاربردی ساختاری، درصدد پاسخ دادن بدین پرسش است که نظم پدیداری و اعتقادی فرهنگ در سه خشتی های کرمانجی کدام است و ساختار و کارکرد هریک از آن ها چگونه قابل تحلیل و واکاوی است. بدین منظور با استناد به منابع کتابخانه ای 1000 نمونه سه خشتی، گزینش و پربسامدترین نمودهای فرهنگی استخراج و سپس تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد نظام خانوادگی کرمانج ها مبتنی بر خانواده گسترده و پدرتبار است. الگوی ازدواج در بین آنان درون همسری و به ندرت در خانواده های ثروتمند به صورت چندهمسری است. همچنین جنسیت بر نوع وظایف افراد خانواده تأثیرگذار است مردان وظیفه حفاظت از زنان و کودکان و احشام را داشتند و زنان وظیفه تهیه محصولات دامی، پخت غذا و آوردن آب از چشمه، بافندگی و غیره داشتند. تحلیل نظم اعتقادی فرهنگ (باورها، عقاید و مذهب) در سه خشتی ها نشان می دهد که علاوه بر پذیرش مذهب تشیع، برخی از باورهای کهن، مانند اعتقاد به سحر و جادو و وجود حیوانات و گیاهان توتمی (شتر و میش سفید، گل محمدی و لاله) در بین ایشان تداوم یافته است. انواع پوشش های یاد شده در این اشعار مانند شلیوار، پیراهن و روسری، متناسب با اعتقادات مذهبی و نیز حاکی از مبادلات تجاری کرمانج های خراسان با اقوام و مناطق دیگر ایران است. بازی های یادشده در سه خشتی ها مانند اسب دوانی و پشم ریسی، دلالت بر تأثیر شرایط زیست بومی و جنسیت بر آن دارد.
۳.
آثار و ابنیه تاریخی ضمن ارائه جلوه هایی از معماری و تمدن ایرانی اسلامی، عرصه های چندگانه توسعه را تحت الشعاع قرار داده و پایداری را در مناطق به ارمغان می آورد. شهرستان کلات به عنوان تلاقی گاه منحصر به فرد تاریخ، فرهنگ و جغرافیا، مقصدی است مطلوب برای گردشگری؛ اما تعدادی از آثار تاریخیِ آن اعم از ابنیه، محوطه ها و تپه های تاریخی، در سایه غفلت، از نقش مؤثری که می توانند در رونق گردشگری و توسعه پایدار منطقه داشته باشند، به دور مانده و در معرض تخریب قرار گرفته اند؛ درنتیجه این پژوهش کاربردی با هدف سنجش وضعیت کنونی گردشگری میراث فرهنگی در شهرستان (با تأکید بر آثار و ابنیه تاریخی آن)، منطبق بر روش توصیفی تحلیلی و به دو شیوه کتابخانه ای (برای شناخت پیشینه نظری و تجربی) و پیمایشی به جمع آوری اطلاعات پرداخته است؛ به گونه ای که از ابزار مشاهده و فیش برداری برای شناخت عینی محیط بهره برده شد و با توزیع تصادفی 96 پرسشنامه در میان کاربران و تبدیل داده های کیفی به کمی جهت احصای امتیاز زیرمعیارها و نیز توزیع 11 پرسشنامه به روش گلوله برفی در میان خبرگان و انجام تحلیل سلسله مراتبی اِی اِچ پی بر روی داده ها جهت احصای امتیازهای معیارها و مؤلفه ها و درنهایت ضرب و ادغام وزن های نهایی دو دسته فوق در یکدیگر، امتیاز و اولویت نهایی مؤلفه ها در توسعه این گونه گردشگری در شهرستان به دست آمد؛ نتایج نظرسنجی از خبرگان و کاربران بیانگر شرایط نامطلوب این گونه گردشگری در حال حاضر منطقه است که از نظر آن ها تنها مؤلفه های تعاملات اجتماعی میان جامعه میزبان و گردشگران، مدیریتی سازمانی و هویت تاریخی منشعب از میراث فرهنگی مطلوب است و سایر مؤلفه ها در وضعیتی نامطلوب به سر می برند؛ در این میان، سامان دهی و بهبود مؤلفه های زیرساخت های گردشگری (امتیاز 036/0-)، بودجه و اعتبار (امتیاز 021/0-)، بهداشت و پاکیزگی محیط (امتیاز 012/0-)، به ترتیب درجه عدم مطلوبیت، اولویت های مورد توجه جهت توسعه این گونه گردشگری در شهرستان هستند.
۴.
نواحی روستایی با شروع روند رشد یکنواخت جمعیت در آغاز قرن نوزدهم و تشدید شهرنشینی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بخش عمده ای از جمعیت خود را به نفع شهرهای کوچک و بزرگ از دست داده اند. کاهش حس تعلق مکانی به عنوان یکی از علل آن به صورت مشکل و مسئله ای تازه برای انسان مطرح شده است که شناخت بیشتر آن به پژوهشگران و برنامه ریزان در حل چالش های پیشِ رو یاری می رساند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر مؤلفه های اجتماعی و کالبدی مؤثر بر احساس تعلق مکانی بر پایداری جمعیتی سکونتگاه های روستایی مرزی شهرستان سربیشه است. این پژوهش بر مبنای ماهیت از نوع توصیفی تحلیلی با رویکرد پیمایشی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. مبانی نظری و اطلاعات مرتبط با پیشینه پژوهش به روش کتابخانه ای تدوین شد و در مرحله بعد، جمع آوری اطلاعات محیطی به صورت پیمایشی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته از خانوارهای روستایی ساکن در روستاهای مرزی شهرستان سربیشه انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل 29 روستای مرزی شهرستان سربیشه و مشتمل بر 1394 خانوار است. روش نمونه گیری در سطح خانوار از نوع احتمالی و تصادفی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 253 خانوار است. در تجزیه وتحلیل داده های حاصل از عملیات پیمایشی، از آماره های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ضرایب تغییرات) و برای آزمون فرضیات از آمار استنباطی شامل (آزمون دوجمله ای) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی بر احساس تعلق مکانی در حد زیادی تأثیرگذار است؛ همچنین مؤلفه کالبدی که بر تعلق مکانی خانوارهای روستایی تأثیر اندکی در پایداری جمعیتی و ماندگاری روستاییان در سکونتگاه های مرزی محدوده مورد مطالعه داشته است.
۵.
بروز رفتار های ضداجتماعی، سبب نقض قوانین اجتماعی و برهم خوردن مقررات می شود. بسیاری از زندانیان، به همین علل، بخشی از زندگی خود را در زندان به سر می برند. در این مورد باید بیان داشت که درمان های مختلفی در زمینه کاهش گرایش به رفتار های ضداجتماعی و بروز این رفتار ها، می تواند اثربخش باشند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و آموزش شفقت به خود بر رفتار های ضداجتماعی زندانیان انجام گرفته است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش، زندانیان شهرستان بیرجند در شش ماهه نخست سال 1400 بودند که با توجه به ملاک های ورود به پژوهش و شیوه نمونه گیری در دسترس، 60 نفر حاضر به همکاری شدند و به طور تصادفی به سه گروه، دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. روش اجرای مداخله آموزش شفقت به خود (8 جلسه) و معنویت درمانی (12جلسه) به صورت آموزش برای گروه های موردآزمایش بود و لازم به ذکر است که گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها نیز فهرست وارسی رفتارهای ضداجتماعی خادمی و سیف (1390) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس آمیخته (کوواریانس چندمتغیره) و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج تحلیل مقایسه های چندگانه نشان داد اثربخشی معنویت درمانی و آموزش شفقت به خود بر گرایش های ضداجتماعی معنادار است. میانگین های تعدیل شده نشان داد اثربخشی آموزش شفقت به خود بیشتر از معنویت درمانی است؛ به طوری که میانگین گرایش های ضداجتماعی در گروه آموزش شفقت به خود (58/17) از گروه معنویت درمانی (28/20) کمتر است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت استفاده از معنویت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت به خود می تواند موجبات کاهش بروز رفتار های ضداجتماعی و گرایش به آن را در زندانیان فراهم آورد.
۶.
توسعه بازار گردشگری مذهبی در حکم ضرورتی انکارناپذیر در جهان، بویژه کشورهای اسلامی مطرح است. گردشگری مذهبی سه تعریف را در برمی گیرد سفر به یک منطقه مذهبی (زیارت مذهبی) سفر برای تجمع مذهبی و سفر تفریحی همراه با گروه مذهبی. از این رو و با توجه به اهمیت این نوع گردشگری، این مطالعه با هدف ارائه الگوی بومی گردشگری مذهبی در شهر مشهد و با رویکرد آمیخته و به روش ترکیبی انجام شده است. روش تحلیل در این پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی و تحلیلی است. بخش کیفی با نظریه داده بنیاد و بخش کمّی با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی انجام شده است. جامعه آماری در بخش های کیفی شامل 12 نفر از خبرگان و اساتید دانشگاهی در رشته صنعت گردشگری، مدیران و افراد فعال در امور گردشگری مذهبی در شهر مشهد و جامعه آماری در بخش اعتبارسنجی الگو، شامل 384 نفر از گردشگران مذهبی شهر مشهد هستند. داده های حاصل از مصاحبه با کمک نرم افزار MAXQDA برای شناخت مقوله های اصلی و فرعی، ارائه الگوی نهایی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحلیل نشان داد که الگوی حاصل مشتمل بر هشت مقوله اصلی شامل سیاست های کلان گردشگری مذهبی، مدیریت تسهیلات و خدمات گردشگری، نظام تحقیقاتی مذهبی، استقرار فرهنگ گردشگری مذهبی، ارزیابی استراتژیک گردشگری، چالش های گردشگری مذهبی، توسعه زیرساخت ها و خدمات لازم متناسب با نیاز گردشگران مذهبی و توسعه گردشگری است. نتایج بخش کمی نیز با کمک نرم افزار SMART PLS نشان می دهد مدیریت تسهیلات و خدمات گردشگری، نظام تحقیقاتی مذهبی و استقرار فرهنگ گردشگری مذهبی بر توسعه توریسم مذهبی در شهر مشهد تأثیرگذار هستند.