مطالعات فرهنگی - اجتماعی خراسان

مطالعات فرهنگی - اجتماعی خراسان

مطالعات فرهنگی - اجتماعی خراسان سال 18 پاییز 1402 شماره 1 (پیاپی 69) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

نقش فضیلت سازمانی، در رابطه مدیریت کوانتومی و درگیری شغلی کارکنان (مورد مطالعه: آموزش و پرورش استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۶
با توجه به تحولات گسترده و چندجانبه و نقش آن در عرصه رقابت های سازمانی، نقش کارکنان از نظر درگیری شغلی و ارتقای فضیلت سازمانی برای پیشبرد اهداف ضرورت دارد که این مهم با سبک های جدید مدیریتی ازجمله مدیریت کوانتومی دست یافتنی است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فضیلت سازمانی در رابطه مدیریت کوانتومی و درگیری شغلی کارکنان آموزش و پرورش است. در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، 250 نفر از کارکنان آموزش و پرورش ادارات شهرستان های استان خراسان جنوبی در سال 1399ش به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد مدیریت کوانتومی، درگیری شغلی و فضیلت سازمانی بود که روایی تأیید و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماریSPSS  و AMOS و آزمون های t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه هم زمان و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمره مدیریت کوانتومی و فضیلت سازمانی در کل و مؤلفه های آن در کارکنان آموزش و پرورش به طور معناداری بیشتر از میانگین نمره نظری (3) است؛ ولی میانگین نمره درگیری شغلی در کارکنان آموزش و پرورش به طور معناداری کمتر از میانگین نمره نظری (3) است (001/0p<). همچنین مؤلفه های تفکر و اعتماد کوانتومی نقش منفی و معنادار و مؤلفه احساس کوانتومی نقش مثبت و معناداری بر درگیری شغلی دارد. مدیریت کوانتومی به طور مستقیم بر درگیری شغلی نقش معناداری ندارد؛ ولی مدیریت کوانتومی به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر میانجی فضیلت سازمانی بر درگیری شغلی نقش معناداری داشت و مدل، از برازش لازم برخوردار بود. با توجه به یافته ها به مدیران سازمان ها به ویژه سازمان های آموزشی توصیه می شود تلاش های خود را جهت کاربرد مدیریت کوانتومی در سازمانشان به کار گیرند تا از این طریق، درگیری شغلی و فضیلت سازمانی کارکنان بالا رود.
۲.

بررسی و تبیین هنر سفالگری شهر اسلامی بوژگان در سده های نخست و میانی دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۷
بوژگان از مهم ترین شهرهای خراسان بزرگ است و براساس منابع مکتوب تاریخی در پهنه فرهنگی نیشابور و ولایت جام نقش مهمی داشته است. این شهر در سده های نخست اسلامی به دلیل قرارگیری در مسیر راه ارتباطی دو شهر مهم نیشابور و هرات اهمیت می یابد. در متون مهم تاریخی و جغرافیایی از شهری به نام بوزجان نام برده می شود که نگاه تطبیقی به منابع مکتوب و قراین باستان شناختی نشان می دهد که محوطه بوژگان در دشت تربت جام همان شهر تاریخی مذکور است. مهم ترین اهداف پژوهش حاضر، ارائه گاه نگاری تطبیقی و گونه شناسی سفال های محوطه بوژگان از قرن اول تا هفتم هجری است. براین اساس، می توان انواع گونه های سفالی را شناسایی و تاریخ گذاری نسبی نیز ارائه داد. مهم ترین پرسش ها عبارت اند از: یافته های سفالی محوطه بوژگان در زمره کدام گونه های سفالی هستند و به لحاظ گاه نگاری به چه دوره یا دوره هایی تعلق دارند. براساس مقایسه یافته های سفالی می توان به فرآیند شکل گیری، توسعه و اضمحلال بوژگان نیز پی برد. روش پژوهش ترکیبی از مطالعات میدانی و مطالعات اسنادی است و دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. در این نگاه ابتدا یافته های سفالی برای تاریخ گذاری و گونه شناسی از نظر متغیرهای فیزیکی طبقه بندی شده و سپس با نمونه های مشابه به دست آمده از سایر کاوش ها و بررسی های باستان شناسی در دیگر مناطق با تأکید بر حوزه شرقی ایران تطبیق داده شده است. نتایج تاریخ گذاری نسبی نشان می دهد که دوران شکل گیری بوژگان در سده های اولیه بوده که در سده های میانی به اوج شکوفایی خود رسیده است. یافته های سفالی آن نیز شامل گونه های متنوع بی لعاب و لعاب دار است که شباهت بسیار زیادی با یافته های دیگر محوطه های مطالعه شده شرق ایران به ویژه نیشابور دارد. علاوه بر آن ظهور انواع سبک های تزئینی می تواند نشان دهنده توسعه اقتصادی جامعه و ثروت باشد که در سده های میانی هم زمان با اوج حیات شهری بوژگان، رخ داده است.
۳.

نیازهای دانش آموزان دوره اول متوسطه(مورد مطالعه: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۳
شناخت نیازهای دانش آموزان از گام های مهم و پیش نیاز تنظیم برنامه های آموزشی و تربیتی و تدوین محتوای فعالیت های درسی است. ازاین رو ضروری است این برنامه ها با نیازهای واقعی دانش آموزان متناسب و متحول گردد زیرا دانش آموزان از کلاسی لذت می برند که نیازهای آنان را برآورده سازد و به علایقشان توجه کند. علی رغم شناسایی نیازهای دانش آموزان در نظام متمرکز برنامه ریزی آموزشی ایران، شواهد و مطالعات انجام شده نشان می دهد که آماده سازی دانش آموزان برای زندگی و رویارویی با مشکلات روزمره در نظام تعلیم و تربیت به میزان کافی موردتوجه قرار نگرفته است و دانش آموزان دوره متوسطه وضعیت موجود برنامه آموزشی را پاسخگوی نیازهای خود نمی دانند. ازاین رو بی توجهی به این موضوع در نظام برنامه ریزی آموزشی منجر به بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس و تحصیل می شود. با عنایت به این مهم، تعیین نیازهای دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر مشهد موضوع این پژوهش قرار گرفته است. مطالعه حاضر از منظر هدف کاربردی و از جنبه شیوه گردآوری پیمایش اجتماعی با بهره گیری از پرسش نامه نیمه ساختاریافته است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر مشهد به تعداد 79000 نفر بودند که از این تعداد نمونه ای به تعداد 384 نفر به پرسش نامه محقق ساخته پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از آمار توصیفی، آزمون خی دو تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش آموزان دوره اول متوسطه از بین دسته بندی کلان نیازها به دودسته نیازهای علمی و آموزشی و دینی و اخلاقی بیشتر احساس نیاز می کنند. سه دسته نیاز به مهارت های روحی و روانی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، شغلی و حرفه ای با فاصله زیاد در مراتب بعدی سلسله نیازهای دانش آموزان قرار گرفته اند. این در حالی است که به چهار گروه تفریح و سرگرمی، ادبی و هنری، تندرستی، سلامت و ایمنی و سیاسی دانش آموزان کمتر احساس نیاز کرده اند.
۴.

بررسی تأثیر بدبینی سازمانی بر فرسودگی شغلی، شناسایی نقش تعدیل گر کیفیت زندگی کاری (مورد مطالعه: فرودگاه های استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۹
سازمان ها اهداف متفاوتی، چون بقا و سودآوری را دنبال می کنند و نیروی انسانی، مهم ترین عامل برای دستیابی به اهداف سازمانی، محسوب می شود. سازمان ها اگر می خواهند اهدافشان به نحو مؤثری تحقق یابد، باید توجه ویژه ای به نیروی انسانی سازمان داشته باشند و متغیرهای مهمی چون ﻓﺮﺳﻮدﮔی ﺷﻐﻠی، بدبینی سازمانی و کیفیت زندگی کاری را مورد توجه قرار دهند. هدف این پژوهش بررسی نقش تعدیل گری کیفیت زندگی کاری در تأثیر بدبینی سازمانی بر فرسودگی شغلی است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش،  توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری به صورت تمام شماری نمونه بررسی شده است. ابزارهای گردآوری اطلاعات، پرسش نامه های استاندارد استفاده شده است. روایی محتوایی با نظرخواهی از اساتید مورد تأیید قرار گرفت. همچنین روایی سازه، بررسی و تأیید شد. مقدار آلفای کرونباخ به ترتیب برای متغیرهای فرسودگی شغلی، بدبینی سازمانی و کیفیت زندگی کاری مقادیر 812/0، 706/0 و 906/0 بوده و نشان از پایایی پرسش نامه ها دارد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از نرم افزارهایSPSS  و Smart PLS استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که مقدار قدر مطلق آماره t برای تأثیر بدبینی سازمانی بر فرسودگی شغلی برابر با 419/4 و مقدار ضریب مسیر برابر با 527/0 است؛ بنابراین با اطمینان 95% می توان گفت، بدبینی سازمانی بر فرسودگی شغلی تأثیر مثبت و معناداری دارد. مقدار قدر مطلق آماره t برای نقش تعدیل گری کیفیت زندگی کاری در تأثیر بدبینی سازمانی بر فرسودگی شغلی، 207/2 است؛ بنابراین با اطمینان 95% می توان گفت، کیفیت زندگی کاری، تأثیر بدبینی سازمانی بر فرسودگی شغلی را تعدیل می کند. می توان نتیجه گیری کرد که با کاهش بدبینی سازمانی و بهبود کیفیت زندگی کاری، ﻓﺮﺳﻮدﮔی ﺷﻐﻠی در سازمان کاهش می یابد.
۵.

طراحی الگوی راهبردی توسعه بازار فروش تولیدات مزیت دار صنایع دستی استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۲
صنای ع دستی فرهنگ و میراث غنی یک کشور را نشان می دهد و از منظر اقتصادی، با سرمایه گذاری کم، ارزش افزوده بالایی در اقتصاد ایجاد می کند. این صنعت به علت داشتن مزایایی نظیر کار طلب بودن آن، سادگی تکنیک و عدم احتیاج به آموزش فنی و سریع و تأثیر فوق العاده آن در افزایش سطح اشتغال بیش از هر فعالیت اقتصادی دیگر زمینه برای توسعه و پیشرفت دارد؛ به ویژه در مناطق روستایی و عشایری صنای ع دستی می تواند به عنوان دومین منبع درآمد و در پاره ای از مناطق کشور حتی به عنوان مهم ترین عامل کار و درآمد به حساب آید. براین اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی استراتژی های توسعه بازار فروش تولیدات مزیت دار صنای ع دستی استان خراسان جنوبی است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف بنیادی-کاربردی و استراتژی پژوهش تحلیل تم می باشد. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان و هنرمندان فعال در حوزه صنای ع دستی مزیت دار استان خراسان جنوبی بوده است که بدین منظور 47 نفر (شامل 7 کارشناس و مدیر و 40 هنرمند) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری شد.  برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل تم و ماتریس هایEFE  وIFE  استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده 5  فرصت، 19  تهدید، 9 ظرفیت (قوت) و 30 محدودیت (ضعف) بود. بر طبق نظر خبرگان در ماتریس عوامل خارجی، ارتباط پذیری بیشتر نسل جوان با صنای ع دستی، مهم ترین فرصت و عدم برگزاری نمایشگاه های بازرگانی در دو سال اخیر، مهم ترین تهدید شناسایی شد. در ماتریس عوامل داخلی نیز مهم ترین ظرفیت (قوت)، جایگاه یابی و احیای صنای ع دستی با کاربردهای تزئینی و مصرفی جدید و مهم ترین محدودیت (ضعف)، قیمت گذاری بدون توجه به ارزش متصور شده است.
۶.

بررسی عناصر سطح اولِ آگاهیِ انسانِ دوبعدی در افسانه ها (مطالعه موردی: افسانه های خراسان جنوبی و مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۳
آگاهی، به عنوان فرایندی ذهنی که در زمان حال رخ می دهد و شامل حالت های ذهنی شناخت، درک، عاطفه، احساس و ادراک حسی می شود، یکی از ویژگی های بشری است که در ساحت های مختلف زندگی انسانی تأثیرات عمیقی بر جای گذاشته و بازتاب یافته است. ادبیات عامیانه و به ویژه افسانه های قومی، یکی از بزرگ ترین و کهن ترین جلوه گاه های آگاهی های فردی و جمعی گروه های انسانی ست. در این پژوهش که حول یک سوال بنیادی شکل گرفته است، در پی آنیم که تفاوت عناصر برسازنده آگاهی شخصیت ها در افسانه های خراسان جنوبی و مازندران را مقایسه نماییم. انتخاب افسانه های این دو اقلیم نخست به دلیل تفاوت زیست بوم آن ها و تأثیرگذاری آن بر اندیشه و آگاهی ساکنان آن ها بوده و دوم ریشه های مختلف فرهنگی آن ها که یکی به فرهنگ و زبان ساسانی (خراسان جنوبی) و دیگری به فرهنگ و زبان اشکانی (مازندرانی) نسب می رساند. هر دو عامل می تواند به تفاوت نوع افسانه ها و تا حدی اختلافِ سطوح آگاهی در برخی از عناصر منجر شود. چارچوب نظری این پژوهش را نظریه سطوح آگاهی (مردانه) رابرت جانسون شکل داده است. این نظریه به بررسی آگاهی انسان، با محوریت قهرمانان داستانی، در سه سطح می پردازد. عناصر سطح اول آگاهی (به نمایندگی دن کیشوت) که غریزی، پیشامدرن، ساده و دوبعدی است، اشتراکات بسیاری با عناصر آگاهی در افسانه های عامیانه دارد؛ لذا محور اصلی این پژوهش معطوف به بررسی عناصر سطح اول آگاهی در افسانه ها خواهد بود. نتیجه بررسی داده ها نشان می دهد که اولاً تفاوت فاحش و برجسته ای میان قهرمانان افسانه های خراسان جنوبی و مازندران وجود ندارد و اغلب قهرمانان هر دو ناحیه کاملاً در سطح اول آگاهی قرار دارند؛ ثانیاً با وجود اشتراکات بسیار میان افسانه ها، قهرمان افسانه های خراسان جنوبی متناسب با نوع زندگی و شرایط جغرافیایی خویش از دنیای رنگارنگ درون خود بهره می گیرد و این بهره گیری تا جایی است که هیچ گاه دنیای بیرون بر دنیای درون غلبه نمی کند. بسامد عوامل مرتبط با خیال پردازی در افسانه های خراسان از مازندران تا حد زیادی، بیشتر است. دنیای درونی این افسانه ها پر از خیالات رنگارنگ است که قهرمان را به ماورا و آسمان و بهشت برین متصل می سازد، نه به مکان خشک و خشن کویری. بی مکانی و بی زمانی در افسانه ها نیز نشانگر درون گرایی قهرمان است. افزون بر این از آنجا که ناخودآگاه قهرمان بر روانش سلطه دارد، با درون خود و عناصر وجودیش در صلح به سرمی برد. به طور کلی قهرمانان افسانه های خراسان جنوبی نسبت به افسانه های مازندران دوبعدی تر و ابتدایی تر ظاهر می شوند. افسانه های خراسان جنوبی تخیلی تر است و آنچه مفهوم کاملی از افسانه را در برمی گیرد در مورد افسانه های خراسان جنوبی بیشتر صدق می کند. حتی گاهی جنبه های واقعی و تاریخی افسانه های مازندران بر جنبه های خیالی غلبه می کند؛ لذا قهرمانان افسانه های خراسان جنوبی نسبت به افسانه های مازندران بیشتر در سطح اول آگاهی به سر می برند.