۱.
نقش زنان در داستان های عامیانه، جایگاه اجتماعی زنان در فرهنگ عمومی مردم هر منطقه را آشکار می کند. مقاله حاضر با هدف بررسی نقش و شخصیت زنان در داستان های عامیانه کرمانجی خراسان نگاشته شده است. در این پژوهش بیست و شش داستان کرمانجی خراسان گردآوری و با رویکردی توصیفی تحلیلی تجزیه وتحلیل شده است. در این داستان ها، شخصیت های فعال و منفعل زن بررسی شده اند. زنان با شخصیت های فعال مثبت با صفت های مقاومت، جنگاوری، خردمندی، پاکدامنی، فداکاری با قبول ازدواج نامتعارف، حافظ زندگی مشترک، مدافع همسر یا خواستگار در برابر پدر، تغییردهنده سرنوشت، سازنده زندگی آرمانی، وابسته و شیفته فرزندان و ... معرفی شده اند. زنان با شخصیت های فعال منفی، اغلب نقش هایی چون نامادری، خواهر، زن عمو و مادرشوهر دارند. شخصیت های منفعل زن نیز با صفت تسلیم در برابر خواست همسر و سرنوشت شوم معرفی شده اند یا جایزه ای برای قهرمان هستند. در این داستان ها شخصیت فعال مثبت مرد نوزده درصد و زن هفده درصد است. شخصیت های فعال منفی مرد ده درصد و زن، هفت درصد است. شخصیت های منفعل مرد 20% و زن 15% است. با توجه به کمتربودن جمعیت زنان منفی نسبت به مردان منفی و زنان منفعل نسبت به مردان منفعل، می توان نتیجه گیری کرد که در فرهنگ خراسان شمالی، زنان جایگاهی برابر با مردان دارند.
۲.
در پژوهش پیشِ رو، محتوای آن دسته از کارآواهای خراسان جنوبی در حوزه کشاورزی که به ابزارها و مراحل مختلف کاشت، داشت و برداشت محصولات عمده خراسان جنوبی از جمله گندم، جو، زرشک و زعفران اشاره دارد، بررسی می شود. وجهی از گفتمان که آن را معادل با کاربرد زبان در محیط اجتماعی و واقعی می داند مبنا قرار گرفته است. در کارآواهای خراسان جنوبی، نمود ابزارهای کشاورزی سنتی مشهود است؛ "منگال" (داس) مهم ترین ابزار کار کشاورز با "معشوق" همزادپنداری شده است که زندگی بدون آن ممکن نیست. "ترازو" از ابزارهای دیگری است که در این کارآواها به آن اشاره می شود. مراحل کاشت، داشت و برداشت؛ ازجمله خرمن کوبی و جداکردن کاه از دانه، در کارآواهای مربوط به گندم و جو بازتاب یافته است. درخت "زرشک" در کارآواها همچون زنی تصویرسازی شده است که انتظار باروری و تولید مثل از او می رود؛ ضمن اینکه مراحل مختلف کاشت، داشت و به خصوص برداشت زرشک؛ از جمله نحوه چیدن، خشک کردن، حمل و بازاریابی آن نیز ذکر می شود. گل زعفران به عروسی زیبا تشبیه می شود که کشاورز دست او را می گیرد و از زمین بلند می کند. زمان و فصل مناسب چیدن گل زعفران و همچنین زعفران مرغوب، در این کارآواها آمده است. وجه تمایز عمده پژوهش حاضر از پژوهش های دیگری که در خصوص کارآواها انجام شده، این است که این تحقیق منحصر به کارآواهایی شده که ابزارآلات و مراحل مختلف کار کشاورزی شامل کاشت، داشت و برداشت محصول، در آن ها منعکس شده است.
۳.
مطالعه "فرم"، در آثار و هنرهای مختلف، ملاحظات گونه گونی را می طلبد؛ فرم یک اثر هنری می تواند در قالب های پرشمار رسانه ای و نیز بسترهای اجتماعی و فرهنگی مختلف، هستی متفاوتی را تجربه کند و همین مسئله فرایند موجودیت یافتن فرم را در هنرهای زیبا و کاربردی از یکدیگر متمایز می کند. در این میان، به نظر می رسد مطالعه فرم در هنرهای کاربردی، بدون در نظر گرفتن بسترهای فرهنگی جوامع تولیدکننده، فرایندی ناقص است. مسئله اصلی در این پژوهش، بررسی و تحلیل نوع ارتباط اجزای فرمی قالی مناطق خراسان رضوی و جنوبی با بافتار و هویت فرهنگی جوامع تولیدکننده آن است که با هدف شناخت و تفسیر نوع تأثیرگذاری مؤلفه های حاصل از مناسبات و تعاملات فرهنگی و اجتماعی جوامع تولیدکننده قالی در این مناطق بر ویژگی های فرمی محصول تولیدی انجام می گیرد. نوع پژوهش توصیفی تحلیلی است که اطلاعات مورد نیاز آن با روش های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده و مصاحبه) جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از روش های "کمّی سازی نوع سوم" و "تحلیل خوشه ای" به عنوان شیوه هایی کارآمد در مطالعات فرهنگی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش ضمن ارائه تصویری روشن از نوعِ پراکنش و خوشه بندی شاخصه های فرمی قالی های مورد مطالعه و نیز مؤلفه های فرهنگی جوامع تولیدی این محصول، نوع ارتباط و جهت گیری های مختلف شاخصه های فرمی قالی نسبت به هویت فرهنگی و سبک زندگی این جوامع را آشکار می سازد؛ از جمله تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم شاخصه های فرمی قالی از سبک زندگی و بافتار فرهنگی، بویژه در جوامع تولیدی که وابستگی بیشتری به جغرافیا و محیط طبیعی دارند.
۴.
در طول تاریخ زندگی بشر، ادبیات نقش مؤثری در راه شناخت و ابعاد هنری هستی وی داشته است. از جمله این نقش ها، نقش و کارکرد زیبایی شناسانه ادبیات است. در این پژوهش، به روش توصیفی – تحلیلی، آثاری چون دیوان جعفرقلی زِنگلی؛ دیوان عارف بجنوردی؛ پرنده لای کاغذ و زیتون اثر اباصلت رضوانی، دو اثر منظوم محمودرضا اکرامی فر: دریا تشنه است و اجازه هست که بگویم دوستت دارم مورد بررسی قرار می گیرد. هدف نگارندگان تبیین و تحلیل ساختارهای بلاغی و زیباشناسانه در اشعار دارای مضامین پایداری آن هاست. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد عارف بجنوردی، به سبک خراسانی و در قالب زبانی فاخر و سنجیده و مضمون هایی عاشقانه به ماجرای عاشورا، سرشار از صور خیال و آموزه های عرفانی، دَین خود را نسبت به شهیدان کربلا با زیبایی تمام ادا می کند. اکرامی فر در زبانی ساده، سلیس و بی پیرایه و مردمی، روایت دلدادگی هایش به اهل بیت و انتقادهای ظریف و ملایم اجتماعی خویش را ابراز می دارد. اباصلت رضوانی با انتخاب سبک هندی و به کارگیری در حد اعتدال ظرافت ها و باریک اندیشی های این سبک و جعفرقلی زنگلی در قالب و زبانی کرمانجی به روشنگری هم زبان هایش می پردازند. شگردهای برجسته بلاغی او در چهار حوزه قرار دارد؛ نخست قالب شعری، دوم ایجاز و روانی و سادگی زبان، سوم تلفیق عرفان و مضامین عرفانی در شعر که تا پیش از آن در میان اشعار این گویش تنها جنبه زمینی داشت و چهارم آوردن اشعاری در چهار زبان.
۵.
جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، یکی از نخستین مؤسسات خیریه در ایران است که نخستین تلاش ها برای شکل گیری آن به دوره قاجار بازمی گردد. این جمعیت در بخش های مختلف خدماتی، درمانی، آموزشی، اجتماعی و فرهنگی، درون مرزی و برون مرزی با هدف تسکین بخشیدن به آلام انسان ها، برقراری صلح پایدار و همچنین حمایت از سلامت انسان ها بدون درنظرگرفتن هیچ گونه تبعیض میان آن ها عمل می کند. در مورد تاریخچه شیر و خورشید در ایران پژوهش های محدودی صورت گرفته است که البته بر خراسان متمرکز نبوده اند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد تا ضمن بیان پیشینه شکل گیری جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، اقدامات و فعالیت های آن را در خراسان تبیین کند. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که جمعیت شیر و خورشید در حمایت از فقرا، امدادرسانی به بازماندگان بلایای طبیعی، مبارزه با بیماری ها، نگهداری و آموزش کودکان یتیم، تأسیس شیرخوارگاه ها و درمانگاه های عمومی، ارائه خدمات درمانی رایگان و امدادرسانی به افراد جنگ زده فعال بوده است.
۶.
حرم مطهر رضوی با داشتن کاشی نگاری های بسیار زیبا در ادوار گوناگون، به گنجینه ای پربار در دنیای اسلام بدل گردیده است. دیوارها، سردرها، ایوان ها و ایوانچه های صحن های عتیق و نو واقع در مجموعه حرم، با کاشی های بی نظیری از دوره قاجار، آراسته شده است. از آنجا که تاکنون به طور اختصاصی به نقوش به کاررفته در کاشی نگاری دوره قاجار در حرم پرداخته نشده، از این رو در این پژوهش، منتخبی از کاشی های قاجاری در حرم امام رضا (ع) با هدف شناخت و دسته بندی مضمون نقوش کاشیکاری به شیوه هفت رنگ در صحن های عتیق و نو مورد مطالعه قرار گرفته است. برای رسیدن به این اهداف، دو پرسش مطرح است. نخست اینکه چه نوع نقوشی در تزیینات کاشی های هفت رنگ این بنا به کاررفته است؟ دوم این که نقوش از نظر موضوعی چه مفاهیمی را دنبال می کنند؟ این مقاله، دستاورد پژوهشی است که از جنبه ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی و شیوه برخورد با موضوع، موردکاوی بوده است. با مطالعه ویژگی های کاشی نگاری دوره قاجار و سپس مطالعه میدانی طرح های کاشی های حرم، مشخص شد که نقوش تزیینی به کار رفته در کاشی های دوره قاجار در حرم شامل نقوش گلدانی و کاسه بشقابی، اسلیمی و ختایی، انسانی، حیوانی، منظره پردازی و کتیبه نگاری است. همچنین، تنوع بالای نقوش نشان می دهد که کاشی نگاران از ویژگی ها و قابلیت های نقوش پیکره ای در جهت کاربرد در مکانی مقدس بهره برده تا هویتی جدید متناسب با تغییرات جهان بیرونی قاجار خلق کنند.