۱.
در حال حاضر، کارگزاران توسعه محلی، ملی و بین المللی مختلف، راهبرد های توسعه محلی متفاوتی را در پاسخ به چالش های زیست محیطی انتخاب کرده اند. یکی از راهبردها سبزکردن اقتصاد از طریق توسعه مشاغل سبز است؛ مشاغلی که با کاهش مصرف انرژی و مواد خام، محدودکردن تولید گازهای گلخانه ای ، به حداقل رساندن پسماند، آلودگی، حفاظت و احیای اکوسیستم، اثرات زیست محیطی را کاهش می دهند. پژوهش حاضر با رویکرد آینده نگاری به شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر در وضعیت آینده مشاغل سبز پایدار شهر بیرجند و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر می پردازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت براساس روش های جدید علم آینده نگاری، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام شده است. در ابتدا تعداد 40 متغیر اولیه در قالب 10 بخش کلی به روش دلفی از تعداد 15 نفر از نخبگان و دانشگاهیانِ مطلع با مشاغل سبز شناسایی شد. سپس متغیرهای اولیه در چهارچوب ماتریس اثر متقاطع در نرم افزار میک مک تعریف شد. با نظر نخبگان در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع به متغیرها بر مبنای میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها با اعدادی در طیف 0 تا 3، امتیاز داده شد. درنهایت عوامل کلیدی و پیشران های مؤثر در وضعیت آینده مشاغل سبز شهر بیرجند استخراج شد که سه عامل مدیریت سبز، وضع قانون و مقررات و آیین نامه و بازکاهی (حداقل پسماند و آلودگی) از مهم ترین و مؤثرترین پیشران ها در تبیین چشم انداز آینده مشاغل سبز پایدار شهر بیرجند شناخته شد.
۲.
مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان یکی از مهم ترین چالش های سازمانی محسوب می شود. هدف این مطالعه بررسی مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان دانشگاه پیام نور خراسان شمالی با درنظرگرفتن نقش نگرش مذهبی و کیفیت زندگی کاری است. پژوهش با رویکرد کمی و روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی کارکنان علمی و اداری دانشگاه پیام نور خراسان شمالی در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 152 نفر است که براساس جدول کرجسی و مورگان 108 نفر به عنوان نمونه با روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند و 103 پرسشنامه تکمیل شد. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. تحلیل عامل تأییدی، روایی همگرای مدل تجربی با نظری را نشان داد و مقادیر ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) بیانگر پایایی مطلوب سنجه تحقیق بودند (بزرگ تر از 7/0). یافته های تحقیق نشان دادند که بین دو مؤلفه اعتقادی (با میانگین 18) و تجربی (با میانگین 16) نگرش مذهبی با مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد، هم چنین بین هر سه مؤلفه کیفیت زندگی کاری (با میانگین 67/6) و مسئولیت پذیری اجتماعی (با میانگین 02/17) رابطه معنی داری وجود دارد، ولی با توجه به اینکه بین نگرش های مذهبی و کیفیت زندگی کاری رابطه معنی داری وجود نداشت، می توان نتیجه گرفت که کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه رابطه معنی داری با نگرش های مذهبی آن ها ندارد و کیفیت زندگی کاری میانجی مناسبی جهت تبیین مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان توسط نگرش های مذهبی آن ها نیست و درواقع کیفیت زندگی کاری می تواند به عنوان یک متغیر مستقل قوی بر میزان مسئولیت پذیری کارکنان نقش داشته باشد.
۳.
یادگیری سازمانی از ملزومات سازمان های مدرن برای رویارویی با تغییرات فزاینده و پاسخگویی سریع به تغییرات محیطی است. تحقق معنادار یادگیری سازمانی وابسته به حضور برخی متغیرها در جهت تسهیل و گسترش آن است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه بین هم آفرینی و یادگیری سازمانی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 341 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، تعداد 210 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده بین طبقات مختلف توزیع شد که از مجموع آن ها، 186 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفته است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هم آفرینی طاهرپور (1400) و پرسشنامه یادگیری سازمانی فام و اسوایزسزک (2006) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد و برای پرسشنامه هم آفرینی 91/0 و برای یادگیری سازمانی 94/0 برآورد شد. نتایج تحلیل نشان داد تغییرات مؤلفه های گفتگو، خطرپذیری و شفافیت پیش بینی کننده تغییرات در میزان یادگیری سازمانی می شود. یافته ها نشان داد مؤلفه گفت وگو، یادگیری سازمانی را افزایش خواهد داد؛ اما مؤلفه دسترسی، قابلیت پیش بینی تغییرات مربوط به یادگیری سازمانی را نداشت. همچنین هم آفرینی با ضریب مسیر استاندارد (81/0) و آماره t (08/9) با یادگیری سازمانی در سطح 001/0 رابطه مثبت و معنی داری دارد و الگوی مفهومی پژوهش از برازش لازم برخوردار بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت هم آفرینی با ایجاد گفتمان، تسهیل جریان انتشارات اطلاعات، ایجاد تدابیری برای شفافیت و انعطاف پذیری بین اعضای هیأت علمی دانشگاه، زمینه های ارتقای یادگیری سازمانی را فراهم می کند.
۴.
مناطق یکی از بخش های مهم جهت رشد اقتصادی و تولید یک کشور به شمار می آید. ارزش افزوده بخش های مهم اقتصادی نشان دهنده بهره گیری متناسب از منابع انسانی و طبیعی متناسب به هر منطقه است. امروزه رشد اقتصادی مناطق یک بحث کلیدی و مهم برای دولت و جامعه محسوب می شود. رشد اقتصادی یک منطقه دربرگیرنده رشد همه جانبه در تمام بخش های موجود در آن جامعه است تحقیق حاضر بررسی رشد و رونق اقتصادی پنجاه ودو شهرستان در منطقه ۹ آمایش سرزمین از طریق رتبه بندی ارزش افزوده انجام شده است؛ بنابراین، ابتدا با استفاده ازنظر دوازده نفر از خبرگان و متخصصین مبتنی بر روش تحلیل سلسله مراتبی ضریب اهمیت بخش های کشاورزی، معدن، صنعت و خدمات شناسایی شد، سپس جهت دستیابی به رتبه شهرستان ها با استفاده از داده های مرکز آمار و با استفاده از روش تاپسیس شهرستان هایی که ایجاد رونق اقتصادی در منطقه را دارند شناسایی شده اند. نتایج نشان می دهد جهت رونق اقتصادی به ترتیب بخش کشاورزی، معدن، خدمات و صنعت از اهمیت بالایی در منطقه برخوردار هستند. همچنین با استفاده از روش تاپسیس مشخص شد جهت ایجاد رونق اقتصادی در منطقه ۹ آمایش سرزمین، به ترتیب شهرستان مشهد با گرفتن ضریب 59/0 در رتبه اول قرار گرفت است و به ترتیب شهرستان های خواف 46/0 و زیر کوه 41/0 در رتبه دوم و سوم قرارداد و شهرستان های صالح آباد 014/0، ششتمد 023/0 و کوه سرخ 002/0 به ترتیب در رتبه های آخر قرار گرفته اند؛ بنابراین سیاست گذاران اقتصادی در منطقه می بایست منابع و تسهیلات مختلف را جهت ایجاد رونق اقتصادی در بخش های کشاورزی صنعت، خدمات و معدن در اولویت قرار دهند و امکانات زیرساختی را جهت ارتقای شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهرستان های کم برخوردار فراهم نمایند.
۵.
پیشرفت و توسعه، حاصل یک نگرش خاص به عالم است و بدون ایجاد این نگرش خاص، پیشرفت و ترقی ممکن نیست و این نگرش خاص بیانگر لزوم وجود یک «فرهنگ مناسب» برای توسعه است؛ بنابراین عامل فرهنگ از جایگاه ویژه ای در توسعه برخوردار است و بی توجهی یا کم توجهی به آن، تمام برنامه های توسعه را با ناکامی مواجه خواهد ساخت؛ از این رو، مهم ترین هدف پژوهش حاضر عبارت است از شناخت، ارزیابی و سنجش مؤلفه ها و خصیصه های فرهنگی مؤثر در توسعه خراسان جنوبی که در فرایند توسعه، به آن توجه نشده است. پژوهش بر مبنای هدف، از نوع کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات، روش های اسنادی، کتابخانه ای و پیمایشی است و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات و داده ها از نرم افزار spss و آزمون های آماری استفاده شد. به این منظور240 پرسشنامه بین افراد و نخبگان استان خراسان جنوبی توزیع شده است. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که مهم ترین خصیصه های فرهنگی موافق توسعه در استان، به ترتیب اولویت عبارت اند از: سابقه تعلیم وتربیت و آموزش در عرصه فرهنگ عمومی، روحیه مسامحه و مدارا، مسئولیت پذیری بالای مردم، روحیه جمعی، تعهد و وجدان کاری، رعایت حقوق شهروندی، ولایت مداری و مهم ترین خصیصه هایی که به عنوان مانع در برابر توسعه عمل می کنند به ترتیب اولویت عبارت اند از: تعصبات مکانی مردم، علاقه مردم به مدیران غیربومی، محافظه کاربودن، قناعت پیشگی، بومی گرایی، روحیه قانون گریزی، نداشتن دانش و آگاهی سیاسی مردم. در پایان برای بررسی سطح بهره برداری خصیصه های فرهنگی به منظور توسعه استان از آزمون t تک گروهی استفاده شد و این نتیجه استنباط شد که سطح بهره برداری از خصیصه های فرهنگی در استان خراسان جنوبی در جهت توسعه، در سطح متوسط است و در سطح بالا و مطلوب نیست.
۶.
این مقاله جهت بررسی گرایش نام گذاری از مذهبی (عربی) به ملی (ایرانی) در سه دهه اخیر در شهر بیرجند تهیه شده است. عوامل متفاوتی همچون اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، سیاسی، آگاهی افراد از کارکرد اجتماعی - فرهنگی نام، ... می تواند نقش بسزایی در این گرایش داشته باشد و باعث تغییر نگرش والدین و خانواده ها شود؛ به گونه ای که انتخاب نام که عملکرد فرهنگی - اجتماعی دارد، از این عوامل تأثیر قابل ملاحظه ای می پذیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر گرایش به گزینش نام های ایرانی در دو دهه اخیر از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی در شهر بیرجند است. پژوهش حاضر یک پژوهش نظری - اسنادی است. روش گردآوری داده ها اسنادی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمامی نام های گزینش شده از ابتدای سال 1370 تا پایان سال 1399، که در سازمان ثبت احوال شهر بیرجند ثبت شده، است. حجم نمونه شامل 171855 (با احتساب تکرار نام) نام دختر و پسر است. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی (فراونی و درصد) و به کمک نرم افزار SPSS، بر مبنای دهه ها (دهه 70، 80 و 90) تجزیه وتحلیل شد و عوامل مؤثر در دگرگونی و تغییر نگرش والدین در مورد گزینش نام در جامعه مورد مطالعه، توصیف شد. یافته های پژوهش نشان داد در سه دهه اخیر در شهر بیرجند، نام های گزینش شده که شامل سه گروه نام های مذهبی، ملی (ایرانی) و ترکیبی (ملی - مذهبی) است، گرایش قابل ملاحظه ای از مذهبی به ملی داشته اند و گزینش نام مذهبی روند رو به کاهشی را در مورد هر دو جنسیت دختر و پسر نشان می دهد؛ به گونه ای که نام های گزینش شده برای دختران به نسبت پسران گرایش بیشتری به ملی دارند.