۱.
وقف، سنت دیرپا و زنده اسلامی، از دیروز تا امروز با انگیزههای مختلف در سرزمینهای اسلامی و بویژه ایران رواج داشته است. سابقه وقف در ایران دوره اسلامی به سدههای نخستین هجری باز میگردد و غالباً به وقف مستغلات برای دو نهاد دینی و آموزشی مسجد و مدرسه اختصاص داشته است. در نیمه دوم سده 12 قمری حاج محمدرفیع پسر علینقی دیهشکی بنای مدرسهای را در شهر طبس پی ریخت و آن را وقف آموزش علوم دینی ساخت. هدف مقاله پیشرو، بازخوانی وقفنامه و بررسی محتوا و دستیابی به اطلاعات متنوع مندرج در آن است و برای نیل به این مقصود از روش توصیفی- تحلیلی بهره میبرد. بررسی وقفنامه، باور راسخ بانی مدرسه به آموزههای شیعی را نشان داده و اطلاعاتی دست اول و سودمند از طبس در زمان وقف، چگونگی اداره مدرسه، متولی و شرایط استفاده از وقف را در اختیار خواننده قرار میدهد. بر پایه آنچه در وقفنامه آمده، تولیت این مدرسه به عهده بانی و پس از وی، پسر ارشد و آنگاه اولاد ذکور از نسل وی گذاشته شده است. اگر اولاد ذکور نیز از میان بروند، متولی وقف امام جمعۀ طبس خواهد بود. از جمله اطلاعات سودمند تاریخی متن وقفنامه در روزگار شکلگیری وقف، میتوان به نام برخی از بزرگان طبس بویژه خواجه محمدعلی دیهشکی برادر واقف و ملامحمدمهدی پسر حاجی محمدصالح امام جمعۀ طبس و نیز حضور جماعت چیتگر اصفهانی در بازار و همچنین اطلاعات مربوط به مدار آب در این شهر اشاره کرد.
۲.
گسترش گردشگری در مناطق مختلف سبب شده گردشگری به منزله بزرگ ترین ص نعت جه ان معرف ی شود. فضای مناسب گردشگری منجر به رشد اقتصاد منطقه و ناحیه می شود و بازتولید آن بر سازوکارهای فرهنگ ی و رفتارهای مردم در منطقه تأثیرگ ذار اس ت. روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. برای جمع آوری داده ها نمونه گیری از 37 مشارکت کننده که بین سنین 19 تا 65 سال بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته گرفته شده است و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. یافته ها در زمینه بسترهای معنایی شامل 30 گزاره مرتبط با نگرش زائران را نشان می دهد که به پنج زیرمضمون معنایی تقلیل یافتند و در سه حوزه طبقه بندی شدند. این سه حوزه عبارتند از نگرش فردی (سامانه ی بودن نگرش)، خانواده (چرخشی بودن عوامل شکل دهنده به نگرش) و جامعه (روابط ساختاری میان بسترهای معنایی که نگرش را تداوم می بخشند). توجه به نگرش زائران و نسبت آن با گردشگری منطقه، نقش کلیدی در برنامه ریزی و سیاست گذاری های فرهنگی- اجتماعی دارد که در این زمینه باید به روابط ساختاری، چرخشی و چند علتی توجه شود.
۳.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خودکارآمدی در نشاط کاری با میانجی گری امیدواری معلمان انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان مقطع ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 1396-1397 به تعداد 1500 نفر بودند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای (برخورداری و جنسیت)، تعداد 306 نفر انتخاب گردید. برای سنجش متغیر خودکارآمدی و امیدواری از پرسشنامه لوتانز (2007) و نشاط کاری از پرسشنامه شایروم (2004) استفاده گردید. ضریب پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و برای خودکارآمدی 84/0، امیدواری 84/0 و نشاط کاری 91/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و سطح استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، رگرسیون و الگویابی معادلات ساختاری) انجام گرفت. نتایج حاکی از آن بود که خودکارآمدی با میزان 55/0Beta= پیش بینی کننده نشاط کاری و با 73/0Beta= پیش بینی کننده امیدواری است. هم چنین امیدواری با 68/0Beta= پیش بینی کننده نشاط کاری معلمان ابتدایی شهر بیرجند می باشد. یافته ها نشان داد که امیدواری نقش میانجی بین خودکارآمدی و نشاط کاری ایفاء می کند و مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود.
۴.
خراسان بزرگ در تمامی دوران های تاریخی ایران، نقش مؤثری در تبادلات منطقه ای شرق ایران داشته و در این زمینه، اطلاعات جامعی در اختیار پژوهشگران است. اما در این میان، پیرامون عملکرد منطقه خراسان در تاریخ اشکانی، به دلیل از بین رفتن آثار و منابع تاریخی توسط ساسانیان و هم چنین گذر زمان بسیار محدود می باشد. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، تحلیل جایگاه خراسان بزرگ (خراسان امروزی، بلخ، مرو، هرات)، به عنوان اولین مقر حکومتی اشکانیان در زمینه های مذهبی و هنری این دوره می باشد که این امر با توجه به منابع دسته اول و مدارک باستان شناختی به دست آمده از این دوره انجام می پذیرد. پژوهش پیش رو، در صدد پاسخ گویی به این پرسش ها می باشد که خراسان بزرگ در تاریخ اشکانی، چگونه توانسته است زمینه ساز تحولات ساختاری مذهبی و هنری گردد و در ادامه، بیشترین تأثیرگذاری تحولات مذهبی و هنری خراسان بزرگ درکدام مناطق مشهود است. در این راستا، با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت جایگاه خراسان بزرگ در دوره اشکانی، به صورت فرامنطقه ای بوده و بر اساس تسامح مذهبی و فرهنگی صورت پذیرفته است. هم چنین خراسان بزرگ به دلیل قرارگیری در گذرگاه ارتباطی شرق و غرب، توانسته است با گسترش مذهب بودا، مهر و زرتشتی در شرق ایران، هند، چین و حتی روم بیزانس تأثیرگذاری مذهبی داشته و با توجه به آثار هنری هم چون سفال سازی و شیشه گری در هند و چین، تأثیرگذاری هنری ایجاد نماید. علاوه بر آن، با تحلیل ریشه شناسی خط و زبان پهلوی در دوره اشکانی، دریافتیم که این منطقه با توسعه خط و زبان پهلوی در داخل ایران، تاجیکستان و افغانستان تأثیر فرهنگی به صورت فرامنطقه ای ایجاد نموده است.
۵.
پس از مرگ ناگهانی یارمحمدخان ظهیرالدوله (1258-1267ق.)، به سال 1267ق.، هرج و مرج فراوانی در هرات پدید آمد. در دل این آشفتگی ها، افراد زیادی تحت امر دولت ایران و خارج آن، به قدرت رسیدند و در نهایت دوست محمدخان بارکزایی (1258-1280ق.) به سال 1279ق.، هرات را برای همیشه از ایران جدا ساخت. درخلال آشفتگی های هرات (1267-1280ق.)، سکه هایی نیز به نام ناصرالدین شاه (1264-1313ق.) در تاریخ های 1269 و 1273-1279ق. در این شهر به ضرب رسید. توجه بیشتر بدین سکه ها دو مسأله را به همراه دارد، یکی آن که نظام پولی عصر ناصری از ساختار خاصی پیروی نمی کرد و سکه های هر محل با عیارهای متفاوت به ضرب می رسید و دیگری آن که معمولاً در دوران های پرتنش، قدرت اقتصادی هر شهر تضعیف می گشت و عیار سکه نیز بدان واسطه بسیار پایین می آمد. بنابراین تجزیه عنصری سکه های این دوره با استفاده از شیوه پیکسی به دلیل سرعت، دقت بالا و غیرمخرب بودن آن، می تواند تحلیل خوبی از این اوضاع ارائه دهد. از این رو، برای مطالعه در این امر تعداد 21 سکه در نُه تاریخ متفاوت، مورد تجزیه عنصری قرار گرفت. در نتیجه مشخص شد که عیار نقره این سکه ها بالاتر از 90% بوده که در مقایسه ضرابخانه های اصلی، یعنی مشهد (84%)، تبریز (82%)، طهران (90%)، اصفهان (84%)، و شیراز (90%)، در جایگاه بالایی قرار می گرفته و این نشان دهنده تابعیت ضرابخانه هرات از نظام اصلی ضرب سکه، یعنی نظام تهران بوده که حتی در اوج تنش ها هم، از عیار این سکه ها کسر نگردیده است. در پایان نیز اطلاعات ارزشمندی از نحوه عیار زدن فلز سکه ها با فلزات مس و آهن و نوع معادن نقره مورد استفاده، یعنی معادن سروزیت به دست آمد.
۶.
در میان گونه های مختلف وقف، اعم از سنتی و مُدرن[1]، وقف علمی حائز پیشینه ی درازدامنه با کارکردهای اجتماعی و فرهنگی است. مطالعات مربوط به تاریخ وقف و امور خیریه در بیرجند مبین وجود شواهد و مصادیق متعدد از اقدامات واقفان علمی در سطوح مختلف فرهنگی- اجتماعی است. مقاله حاضر با هدف بررسی گونه ها و مصادیق مختلف وقف علمی در بیرجند با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است. یافته های حاصل از این بررسی نشان می دهد که هویت فرهنگی این شهر، برآیند تکوین و توسعه گونه های مختلف وقف علمی در قالب های سنتی و مُدرن است. دستاورد دیگر این بررسی، حاکی از تنوع پایگاه اجتماعی و جنسیتی واقفان علمی در منطقه می باشد که این امر نیز مبین ظرفیت های این خطه از نظر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی است.<br clear="all" />[1]. Modern