نقش میانجی کیفیت زندگی کاری در رابطه با نگرش مذهبی و مسئولیت پذیری اجتماعی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه پیام نور خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان یکی از مهم ترین چالش های سازمانی محسوب می شود. هدف این مطالعه بررسی مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان دانشگاه پیام نور خراسان شمالی با درنظرگرفتن نقش نگرش مذهبی و کیفیت زندگی کاری است. پژوهش با رویکرد کمی و روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی کارکنان علمی و اداری دانشگاه پیام نور خراسان شمالی در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 152 نفر است که براساس جدول کرجسی و مورگان 108 نفر به عنوان نمونه با روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند و 103 پرسشنامه تکمیل شد. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. تحلیل عامل تأییدی، روایی همگرای مدل تجربی با نظری را نشان داد و مقادیر ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) بیانگر پایایی مطلوب سنجه تحقیق بودند (بزرگ تر از 7/0). یافته های تحقیق نشان دادند که بین دو مؤلفه اعتقادی (با میانگین 18) و تجربی (با میانگین 16) نگرش مذهبی با مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد، هم چنین بین هر سه مؤلفه کیفیت زندگی کاری (با میانگین 67/6) و مسئولیت پذیری اجتماعی (با میانگین 02/17) رابطه معنی داری وجود دارد، ولی با توجه به اینکه بین نگرش های مذهبی و کیفیت زندگی کاری رابطه معنی داری وجود نداشت، می توان نتیجه گرفت که کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه رابطه معنی داری با نگرش های مذهبی آن ها ندارد و کیفیت زندگی کاری میانجی مناسبی جهت تبیین مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان توسط نگرش های مذهبی آن ها نیست و درواقع کیفیت زندگی کاری می تواند به عنوان یک متغیر مستقل قوی بر میزان مسئولیت پذیری کارکنان نقش داشته باشد.