مقالات
حوزه های تخصصی:
مسئله شرّ از دیدگاه کانت و تئودیسه مورد قبول او در اواخر دوره نقادی با دو رویکرد سلبی و ایجابی به تصویر کشیده شده است. رویکرد سلبی وی، پایان دادن به هر نوع تئودیسه پردازی عقل نظری و رویکرد ایجابی اش، پرداختن به تئودیسه اصیل از منظر عقل عملی است. «ناکامی تمامی تئودیسه های فلسفی» عنوان مقاله ای است که کانت با هدف تقویت موضع معرفت شناسانه خود در اتخاذ رویکردی سلبی نسبت به تئودیسه های نظری در سال 1791 به نگارش درآورده است. از منظر وی تئودیسه فلسفی پاسخی عقلانی است به چالشی که عقل، آن را علیه خداوند در مسئله شر ایجاد کرده است. این درحالی است که عقل هم چنان که صلاحیت انتقاد نظری از خداوند به خاطر مسئله شر را ندارد، صلاحیت پاسخ گویی به آن را هم دارا نیست. اما خود او اینک از منظر یک قاضی بی طرف به سنجش این چالش ها و تئودیسه های مطرح اقدام می کند تا ناتوانی عقل نظری را در پاسخ به این مسئله کلامی بیش از پیش به تصویر کشد. مقاله حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به طرح این تئودیسه ها، اشکالات کانت بر آن ها و نقد و ارزیابی این اشکالات بر اساس الهیات امامیه پرداخته و نشان می دهد وی در این مقاله به نقد بسیاری از تئودیسه هایی اقدام کرده که خود پیش از این پذیرفته یا پس از آن در طرح تئودیسه اصیل خویش مطرح می کند. هم چنین برخی از این تئودیسه ها موافق با دیدگاه امامیه است و شواهدی بر تأیید آن ها از منظر عقل و نقل ارائه خواهد شد.
نقش مبانی فلسفه دین قاره ای در معرفت دینی و چالش ها و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه قاره ای امروزه به نهضت های فلسفی پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک، پست مدرنیسم و فمینیسم اشاره دارد. در اندیشه پست مدرن با عنوان نحله محوری فلسفه دین قاره ای، عدم قطعیت، اصل اساسی بوده و نسبیت گرایی، تاریخ مندی معنا و برساختگی معنا، به عنوان بازتاب های فلسفی آن شناخته می شوند. مواجهه معرفت دینی با این بازتاب ها، در قوالبی بروز و پیامدهایی بر معرفت داشته است. بر این اساس بیان جایگاه اندیشه پست مدرن در فلسفه دین قاره ای و گفت وگوی پست مدرنیسم با معرفت دینی، چالش ها و پیامدهای برآمده ی از این گفت وگو و در نهایت، چگونگی نقش آفرینی اسلام شیعی در این دوره، موضوع اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. در این خصوص با ترسیم جایگاه اندیشه پست مدرن در فلسفه دین قاره ای، تبیین وجوه مثبت و منفی چالش ها، پیامدها و اثرات این اندیشه بر معرفت، پیشنهادهایی برای نقش آفرینی ارائه می شود.مقاله حاضر با کاربست روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مزیت ها و معایب اندیشه پست مدرن برای معرفت دینی چیستند و نقش آفرینی اسلام در جهان چسان باید باشد؟نتیجه آنکه:وجوه مثبت اندیشه پست مدرن می تواند به مثابه یک تسهیل گر برای معرفت دینی ایفای نقش کند؛با نوفهمی و نوآوری در دین پژوهی و اعتبار بخشی به دیگری ها می توان امیدوار به ارائه نقشی درخور در دوران سیطره نیهیلیسم شد؛فلسفه دین با مطالعه سنت، شرایط تاریخی ا ی که بر معرفت دینی تأثیر می گذارد، بشناسد؛فلسفه دین به تأثیرگذاری ایده ها بر اعمال زندگی بنگرد؛برای فهم متون دینی باید با تفاهم بین الاذهانی در پی تعالی فهم باشد.
بررسی رویکرد پراگماتیستی به ملاک حقانیت دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ملاک حقانیت دین دو نگاه واقع گرایانه و عمل گرایانه وجود دارد. آقای ملکیان یکی از کسانی است که با نفی رویکرد واقع گرایانه از رویکرد عمل گرایانه دفاع می کند. ایشان با تشریح برخی ملاک های واقع گرایانه و نقد آنها، رویکرد پراگماتیستی را برگزیده است؛ به این صورت که هر دینی که بتواند انسان ها را از رذایل اخلاقى دور و به فضایل اخلاقى نزدیک کند و نیز بتواند مشکلات ذهنى و روانى آنان را مرتفع سازد، به معنای حقیقی کلمه دین است و هیچ ملاک دیگری نمی تواند دین را از غیر دین متمایز کند. با توجه به اشکال های متعدد ملاک فوق از جمله انحصار حقانیت دین به ملاک روان شناختی، نسبی گرایی دینی، نگاه ابزاری به دین و نادیده انگاشتن کارکردهای اصلی آن، تنها رویکرد درست در ملاک حقانیت یک دین، ملاکی واقع گرایانه است که در قالب ارتباط وحیانی بنیان گذار دین و ارائه معجزه از سوی ایشان حاصل می گردد.
تحلیل انتقادی انواع کاربست «عقل» در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر با تمرکز بر آرای قرآن پژوهان مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش عقل در فهم متون دینی و میزان کاشفیت و حجیت آن در تولید معرفت از مباحث مطرح بین اندیشمندان بوده است. این مساله به صورت خاص در شکل گیری تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر تاثیر داشته است. کاربست عقل در این رویکرد که در واکنش به آسیب های غلبه تفکر سلفی گری عقل ستیز در جهان عرب بود و تحت تاثیر جریان فکری نومعتزله و آشنایی با مطالعات غربیان شکل گرفت، در محورهای متفاوت از تفاسیر عقلی رایج نمایان شد و لوازم خاصی در تفسیر و فهم قرآن و معرفت دینی به دنبال داشت. توسل به عقل خودبنیاد، علم زدگی، تحلیل ادبی-فرهنگی از مفاهیم قرآنی، تمسک به عقل مستقل از روایات در برداشت های فقهی، مصادیق کاربست عقل در این گونه تفاسیراند که در آراء طه حسین، عبده، خولی، بنت الشاطی و خلف الله مشاهده می شوند. مهمترین آسیب این کاربست ها در مسائل و مباحث فلسفه دین مانند تعاریف و تحلیل های شاذ از وحی، نبی و معجزات انبیاء؛ تحلیل بی سابقه زبان و قصص قرآن؛ حداقلی کردن و عرفی سازی فقه و تعصبات قومی-عربی دیده می شود. در این میان کمترین آسیب در تفسیر بنت الشاطی است، ضمن اینکه وی نیز از سنت روایی تفسیری فاصله گرفته است. نتیجه اینکه کاربست عقل در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر، تابعی از مکتب اومانیسم است که در آن اجتهاد غیر ضابطه مند قرآن پژوه محوریت دارد. در این رهیافت تفسیری، عقل، امری متعالی، قدسی و متصل به وحی نیست. اساسا نگاه ادبی به متون مقدس، فروکاهش دین به امری فرهنگی-اجتماعی و تعین اصالت عقل انسان را درپی داشته است.
بررسی تاریخ مندی حقوق زن در الهیات تفهمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات تفهمی ، پروژه نظری مجتهد شبستری است که با مبنای هرمنوتیک فلسفی سعی در ارائه روشی نو در قرائت متون دینی دارد. تاریخمندی به عنوان ضلع زمینه هرمنوتیک فلسفی گادامر، مهمترین رکن الهیات تفهمی در مواجهه با متون دینی است. حقوق اسلامی و از جمله حقوق زن یکی از مهمترین موضوعاتی است که تحت تأثیر رویکرد تفسیری، لوازم متفاوتی خواهد داشت. حقوق زن در اسلام عبارت دیگر برخی ابواب فقهی در مورد زن است. ابتنای حقوق بر فقه و شریعت اسلامی لوازم خاصی را در حوزه هرمنوتیک و تفسیر متن خواهد داشت. الهیات تفهمی ، فارغ از این اقتضائات، صرفاً لوازم تاریخمندی انسان و فهم را در حقوق زنان پی می گیرد.عدم انسجام مبنایی ، علاوه بر ابتلا به نسبیت گرایی دو مشکل مهم مبنایی در الهیات تفهمی است که به نسخه وی در حقوق زنان نیز تسری یافته است. این در حالیست که مبانی کلامی و انسان شناختی متفاوتی که شریعت اسلامی مبتنی بر آنست مسیر متفاوتی را درمسائل حقوقی از جمله حقوق زن پیش می نهد. این امر عدم ابتنا و ناهماهنگی رویکرد الهیات تفهمی در این مسأله را با مبانی اسلامی گوشزد می کند.
شاخص های معنوی در برنامه های پیشرفت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از وظایف اساسی حکمرانی برنامه ریزی و اجرای برنامه های پیشرفت همه جانبه در جامعه است که دارای ابعاد متعددی چون پیشرفت در فکر، علم، اقتصاد، امنیت، و ... می باشد. یکی از ابعاد اساسی آن، پیشرفت در عرصه معنویت است. از جمله مسائل مهم در برنامه ریزی، ارائه شاخص های لازم در راستای اجرا و نیز ارزیابی میزان موفقیت آن پس از اتمام دوره های موردنظر می باشد. این پژوهش در صدد پاسخ به چیستی شاخص های معنوی در برنامه های پیشرفت کشور است. یکی از روش های معتبر برای این منظور، استفاده از روش سیکارن می باشد که براساس آن، تدوین شاخص، مستلزم طی چهار مرحله: مفهوم سازی عملیاتی از پدیده مورد نظر، استخراج ابعاد، استخراج مؤلفه ها و در نهایت طراحی شاخص ها و نماگرها است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر اساس آموزه های اسلامی مهمترین مفهوم عملیاتی ناظر به پدیده موردسنجش، مفهوم پیشرفت همه جانبه در مقابل مفاهیمی چون رشد و توسعه اقتصادی، انسانی و ... است که دارای بار معنایی وسیع تری شامل زندگی مادی و معنوی می شود. مطابق این مفهوم، معنویت مهم ترین بُعد آن تشکیل می دهد به طوری که روح حاکم بر سایر ابعاد می باشد. بر اساس استفاده ای که از آیات قرآن می شود، این بُعد از پیشرفت، دارای مؤلفه هایی چون ایمان، اخلاص، توکل و ایثار است. این پژوهش با بهره مندی از روش یادشده، برای هرکدام از این مؤلفه ها شاخص ها و نماگرهای متعدد طراحی نموده که تفصیل آن در متن مقاله ارائه می شود.
تحلیلِ انتقادیِ قرآنی از معادِ جسمانیِ عنصری در نگره تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معاد یکی از اصول اعتقادی مهم و زیربنایی در اسلام است و در مورد اقسام و کیفیت آن نظرات مختلفی ارایه شده است. مکتب تفکیک ادعا می کنند ظاهرِ آیاتی که بر: مغایرت خالق از مخلوق، داستانهای بازگشت روح به بدن عنصری، دوباره بعد از مرگ از خاک جمع شدن و زنده شدن، مثل زمین مرده زنده شدن، خارج شدن از قبر یا زمین، سیر خلقت انسان و بازگشت به بدن عنصری و بهشت و جهنم جسمانی و لواحق آن اشاره دارند صریحاً و نصاً با روایات ذیلشان بر معاد جسمانی عنصری محض دلالت می کنند و مخالفت با این دلالت، مخالفت با صریح و نص قرآن و سنت است. این مقاله ابتدا با ذکر ادله قرآنی تفکیکیان و سپس با تحلیل و نقد آنها بر اساس یافته های قرآنی همچون: تردید و عدم صراحت ظاهر بر مدعا، وجود ظواهر مخالف با مدعا و ... به این نتیجه می رسد که ادله مورد ادعای تفکیکیان بر مواردی از قبیل رجعت به این دنیا، امکان معاد جسمانی، اصل معاد و نِمود معاد جسمانی در نشئه دنیوی نه اخروی حمل می شود که مستندات آن را باید در مقاله جستجو کرد.
شهود مراتب نفس سالک یا تجلّیات أسماء الهی در آرای فیض کاشانی و علامه حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله رؤیت الهی یکی از پرچالش ترین مباحث کلامی در تاریخ ادیان به ویژه اسلام بوده است. متکلمان شیعه تحت تأثیر روایات اهل بیت و بر خلاف برخی متکلمان اهل سنت، رؤیت خدا با چشم سر را قاطعانه رد نموده و آیات مربوطه قرآن را با بیان های عقلی و عرفانی تفسیر نمودند. در این مقاله دیدگاه دو حکیم صدرائی که چهار قرن با یکدیگر فاصله زمانی دارند، مقایسه و تحلیل شده است؛ یکی فیض کاشانی شاگرد مستقیم و داماد ملاصدرا و دیگری آیت الله حسن زاده آملی. جنبه نوآورانه در مقاله آن است که اثبات شده است علی رغم فاصله زمانی هیچ تفاوت مبنایی در دیدگاه دو فیلسوف وجود ندارد. فیض کاشانی با تکیه بر سیر آفاقی، حقیقت رؤیت و شهود را تفسیر نموده و آیت الله حسن زاده با تکیه بر سیر انفسی این موضوع را شرح نموده؛ ولی باطن کلام هر دو یکی است. با توجه به تعالی فلسفی در شارحان ملاصدرا می توان دیدگاه آیت الله حسن زاده را تکمیل شده دیدگاه فیض کاشانی دانست.