مقالات
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با هدف بررسی تطبیقی عشق الاهی در عرفان مولوی و آگوستین پس از بررسی مقایسه ای آرای آنها با روش توصیفی و کتابخانه ای در یافتیم که هسته اصلی افکار هر دو، مسیله عشق الاهی است و مشترکات بسیاری در نگاشته های آن دو در مسیله عشق الاهی وجود دارد. هر دو عشق را علت آفرینش و فراگیر در تمام هستی دانسته، آغاز آن را از سوی خداوند می دانند؛ همچنان که رسیدن به آرامش، شادی و لذت حقیقی را در پرتو عشق الاهی می دانند؛ اما در پیوند میان عشق الاهی و علاقه به دیگران مخصوصاً همسر اختلافاتی میان آن دو دیده می شود؛ آگوستین همسر خود را به خاطر عشق الاهی رها ساخته؛ اما مولوی علاقه زن و شوهر به یکدیگر را از الطاف الاهی می داند. این اختلاف ناشی از مبانی پذیرفته شده توسط آنها یعنی جایگاه ازدواج و میل جنسی در اسلام و مسیحیت است؛ زیرا در اسلام ازدواج امری ذاتا مقدس است؛ اما در مسیحیت شری ضروری است.<br /><br />
دیانت و مدرنیّت (رویکرد نظریه پردازان اجتماعی در باب رویارویی و دگرگونی دین با مدرنیته نخست و پسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاستگاه تاریخی و جغرافیایی مدرنیته به اروپای سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی باز می گردد؛ ولی بی گمان تأثیر روزافزون آن تا دورترین نقاط جهان تا کنون کشیده شده و در جهت همسان سازی فرهنگی ملل مختلف همچنان به پیش می تازد. یکی از مهم ترین ویژگی مدرنیته از آغاز تا اواخر دهه 1960، مخالفت با دین، سنت و گذشته بوده است؛ ولی از آن زمان به بعد، به تدریج جهان شاهد رشد گرایش ها نسبت به دین و سنت بوده است؛ به گونه ای که دوره جدید را برخی پسامدرنیته نام نهاده اند. آنتونی گیدنز معتقد است عناصر ذاتی مدرنیته در دوره جدید حتی به صورت تشدید شده همچنان پابرجاست؛ زیرا گوهر مدرنیته نه ضدیت با سنت، بلکه تکثرگرایی است. این جستار پس از ذکر ویژگی های معرفت شناسی، هستی شناسی و جامعه شناسی مدرنیته به مقایسه رویکردهای دوره نخست و متأخر آن می پردازد و به تحلیل عوامل این تغییر جهت گیری از قبیل ناکامی علم در پاسخ گویی به پرسش های بنیادین بشر و معنای زندگی، تردید معرفت شناختی در مبانی علوم، پیدایی بحران های اجتماعی و روانی و حتی تغییرات در مبانی ادیان کلاسیک و پیدایی جنبش های نوپدید دینی و... می پردازد و راه نجات بحران های بنیانکن بشری را هم دگرگونی در مبانی علوم و فنون جدید و هم دگرگونی های اساسی در مبادی اندیشه دینی و سنتی می داند.
الگوی اثربخش اسلامی ایرانی پیشرفت در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روند تاریخی و تأثیرگذاری الگوهای غربی توسعه نشان می دهد که این الگوها نقش مهمی در جهت دهی به رویکرد کشورهای مختلف به خصوص کشورهای اسلامی ایفا کرده اند؛ به نحوی که کشورهای استفاده کننده از الگوهای غربی توسعه به نوعی وابسته به قدرت های بزرگی بوده اند که این الگوها را ابداع و حمایت کرده اند. در این میان با توجه به تأثیری که الگوهای غربی توسعه بر کشورهای اسلامی گذاشته اند، طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت توسط مقام معظم رهبری موجب توجه به ابعاد خارجی و کاربرد آن در حوزه جهان اسلام نیز شده است؛ زیرا چنین الگویی با توجه به اهداف متعالی انقلاب اسلامی نمی تواند صرفاً متوجه داخل کشور باشد. بر این اساس نوشتار حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چگونه می تواند الگویی اثربخش در جهان اسلام مطرح شود؟». مقاله در پاسخ به پرسش مذکور، ضمن اشاره به تأثیرگذاری آموزه های نظری الگوهای غربی توسعه بر کشورهای اسلامی، می کوشد چگونگی اثربخشی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در جهان اسلام را تبیین کند.
بررسی آموزه کمال الهی در الهیات پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان گفت در همه مکاتب و دیدگاه های مربوط به صفات الهی، اصل کمال الهی مورد تأکید قرار گرفته است؛ اما طرفداران الهیات پویشی در عین اذعان به کمال الهی، صفات الهی را به نحوی تفسیر می کنند که نتیجه آن، عقیده به «کمال نسبی» برای خداست. این تفسیر هم با خداباوری توحیدی/ کلاسیک و هم با ادله عقلی ناسازگار است. در این مقاله، با رویکرد فلسفه دین، دیدگاه الهیات پویشی درباره کمال الهی را در پنج محور اصلی بررسی کرده ایم: پویش، تناهی، تناهی صفات، تغییرپذیری، و حلول خدا. بر اساس این بررسی، تفسیر مزبور، دچار نقایص و پیامدهای نامطوبی است که به لحاظ دینی و عقلی مردودند.
مرگ اندیشی از منظر اروین یالوم و تأثیر آن بر معنابخشی به زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه مواجهه آدمی با مقوله مرگ تأثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد به گونه ای که می تواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب یأس، ناامیدی و پوچی و بی معنایی زندگی باشد. در این مقاله ما با تأکید بر آرای یالوم به بررسی تأثیر مرگ اندیشی بر معناداری یا بی معنایی زندگی آدمی می پردازیم. رویکرد یالوم در این باب متأثر از برخی فیلسوفان اگزیستانس است. یالوم تلاش می کند به ما بیاموزاند چگونه با خیره شدن به مرگ و پذیرفتن واقعیت آن از زندگی تکراری و ملال آور هر روزی فاصله بگیریم. در پایان مقاله برخی از ملاحظات انتقادی در باب دیدگاه یالوم مطرح می شود . اساسی ترین ملاحظه این است که مرگ آگاهی گرچه به عنوان یک نوع آگاهی می تواند شرط لازم برای رسیدن به معنا باشد، ولی هرگز شرط کافی نیست. ضرورت و نگاه مثبت انسان به شرایط زندگی پس از مرگ می تواند موجب نوعی خوش بینی و امید نسبت به آینده زندگی باشد که چنین خوش بینی شرط معناداری زندگی است.
مهارت های تفکر هنرمند در ارتقای حسن بینی با بهره مندی از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای تفکر غایت نگر در هنرمند از مهم ترین مؤلفه های مؤثر در ارتقای حسن بینی اوست. خداوند در قرآن همواره هدایت کننده انسان به سمت چنین تفکری است و بدین جهت برای دستیابی به کارآمدترین مهارت های ارتقادهنده تفکر هنرمند، کلام الهی می تواند به عنوان بهترین شاخص در ارایه الگوی تفکر صحیح و شایسته نسبت به موضوعات مد نظر قرار گیرد. برای این منظور چنانچه هر یک از آیات قرآن، بر مبنای مؤلفه های ساختاری تفکر مورد تحلیل قرار بگیرند، شیوه خاصی از تفکر صحیح در موضوعات را به دست می دهند که این شیوه ها به تناسب نوع نیاز، غرض و رویکرد به موضوع، از هم متمایز می شوند و بدین ترتیب با در اختیار قرار گرفتن انواع متفاوتی از شیوه ها، تفکر هنرمند در فرایند خلق اثر هنری، می تواند متناسب با نیازهای حقیقی جامعه مخاطب ساماندهی شده و به سمت حسن بینی در موضوع سوق یابد.
بررسی و نقد شر و رابطه آن با وجود خدا از نگاه جان هیک، آگوستین و تئودیسه ایرنائوسی (با تکیه بر کتاب شر و خدای عشق جان هیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه جان هیک شر امری وجودی است و برای توجیه و تعریف آن، نظریه عدل الهی ایرنایوسی را بیان و صورت جدیدی را به آن بخشیده است. آرا و نظریات متنوعی درباره مسیله وجود خداوند، شر و خیر بیان شده است. برخی وجود شر را مهم ترین و یگانه عامل انکار وجود خداوند می دانند و برخی از دینداران دیدگاه شان بر خلاف آنهاست. آنچه در این پژوهش به آن پرداخته می شود، بررسی و نقد مسیله متافیزیکی شر و رابطه آن با وجود خدا است. در این مهم تمرکز ما بر پاسخ های جان هیک به مسیله شر است؛ ازاین رو بر آن ایم گزارشی از اصول شر و خیر از نگاه جان هیک ارایه دهیم تا پاسخ گوی این پرسش اصلی باشیم «که جایگاه شر در ساختار علی آفرینش چه می تواند باشد». هدف از این نوشتار آن است که بیان کنیم که در آفرینش جهان توسط خداوند و وجود شرور در جهان تناقضی حاصل نیست و خداوند علت شرور نیست و همچنین وجود مسیله شر بر مبنای ضرورت و مشیت الهی است؛ اما از نگاه هیک مصلحت وجود شر برای ما قابل درک نیست و این یک امر رازآلود برای بشر است.
مسئله شناسی کثرت روش شناختی در علم اجتماعی اسلامی (تأکید بر ابعاد چیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کثرت گرایی روشی در ادبیات اندیشمندان مسلمان که متفاوت اراده شده، موجب ابهاماتی گردیده است. در مطالعات اجتماعی با رویکردهای اسلامی، به ندرت می توان ترکیب روش ها را در معنای شایع اخیر دانش اجتماعی (ترکیب روش های کمی و کیفی) مشاهده کرد و غالب ایده ها در این باب، ناظر به حیثیت مطلوبیت کثرت گرایی است تا بحث از امکان. بسیاری از آنان تکثر روشی را امری مطلوب و گاهی ضروری تلقی کرده، تعارضات معرفتی عمده ای با مبانی اساسی معرفت شناسی و دیگر مبانی اسلامی در این باره نمی بینند. این مقاله با روش اکتشافی، تعارضات محتمل پاسخ نیافته بسیاری را در این باره آشکار می سازد؛ گرچه الزاما بر نفی امکان کثرت گرایی و مطلوبیت آن نیز دلالت و تاکید ندارد. این مطالعه پیش نیازی برای پژوهش پردامنه کثرت گرایی روش شناختی علم اجتماعی اسلامی است و زوایه اصلی اش کثرت گرایی روشی در سطوح متدولوژیک است. مساله اصلی این تحقیق ابعاد چیستی کثرت گرایی روشی به منظور دستیابی به تلقی های حتی الامکان همسو در این باره است؛ یعنی آنچه برای بررسی دو فاز کلان مساله امکان و مبانی ضروری است.
الزامات مبناگرایانه مصلحان فرهنگی در پرتو اسفار اربعه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش کل نگر حکمت متعالیه از چنان جامعیتی برخوردار است که بر اساس آن قواعد این نحله فلسفی صلاحیت به کارگیری در علوم بین رشته ای را دارا شده است. بررسی مسیله فرهنگ را می بایست از این سنخ موضوعات دانست. فرهنگ خود مقوله ای بین رشته ای است که از درونمایه ای اجتماعی، دینی و سیاسی بهره می گیرد. مسایل انسانی از قبیل ارزش ها و ضد ارزش ها در کانون توجه این حوزه قرار دارد. فرهنگ هر جامعه بسته به جهان بینی افراد آن جامعه متغیر است. اموری همچون ظلم و ستم، عدالت و بی عدالتی، دانایی انسان ها و یا جهل به حقایق و مبارزه با کج اندیشی ها در کانون توجه آن قرار دارد. حکمت متعالیه به خصوص اسفار اربعه با قواعد الهی و فلسفی خود می تواند در این حوزه نقش آفرینی نماید. بر این باوریم که در اسفار اربعه اصولی نهفته که یک مصلح عرصه مسایل فرهنگی باید جهت موفقیت خود در اجتماع از نقش آنها مطلع باشد؛ به نحوی که بدون آگاهی از این امور هیچ موفقیت واقعی در عرصه فرهنگ حاصل نخواهد شد. هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که کدامین مؤلفه های اسفار اربعه از الزاماتی است که مصلح اجتماعی در هدایت مردم بدانها نیازمند است. از نتایج این پژوهش که به شکلی بنیادین و با روش اسنادی تحلیلی به مقوله پیش فرض های فرهنگی پرداخته، ارایه پارادایمی نو در به تصویرکشاندن مسیله فرهنگ با پردازش اسفار اربعه ملاصدراست.