مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از تجربة دینی را فراروی ما قرار دهد. ابتدا به تصویری اجمالی از تجربة دینی، سپس به تعریف و انواع و اقسام آن اشاره کرده، و بر آن است که مدعیات تجربة دینی را میتوان در سه محور گنجاند که عبارتند از:
1. آیا تجربة دینی و عرفانی میتواند منبع شناخت تلقی شود؟
2. آیا تجربة دینی و عرفانی میتواند خدا را اثبات کند؟
3. آیا تجربة دینی و عرفانی میتواند اساس دین و دینداری تلقی شود؟
این سه محور بررسی شده و این نتایج به دست آمده است: تجربة دینی و عرفانی میتواند منبع شناخت تلقی شود؛ البته، حقانیت مدعیات این تجربهها، معیارهای خاص خود را میطلبد. چنین تجربههایی میتوانند خدا را برای عارف و شخص تجربهگر اثبات کنند؛ البته دیگران ملزم نیستند، چنین ادعاهایی را بپذیرند، مگر این که متعلق آنها را برهان عقلی اثبات کند یا به طریقی به خطاناپذیری و عصمت عارف و شخص تجربهگر اذعان یابیم. تجربة دینی همچنین نمیتواند محور و اساس دین و دینداری واقع شود و اشکالات فراوانی متوجه آن است. در پایان، مقایسهای بین تجربة عرفانی و دینی و وحی به عمل آمده و به برخی شبهات دربارة بسط تجربة نبوی پاسخ داده شده است.
تجربه دینی در جهان جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع بحث این مقاله بررسی علل پیدایش بحث تجربة دینی در جهان جدید است. چرا تجربة دینی در جهان جدید پیدا شد و چه تغییر و تحولاتی یافت؟ به نظر نگارنده، بحث تجربة دینی دو روش دارد: روش معرفتشناختی، و روش پدیدارشناختی. بحث تجربه دینی با آغاز مدرنیته ظهور کرد و در بستر جریان پست مدرنیسم نیز دگرگونیهایی یافت. ارکان مدرنیته چه ارتباطی با این بحث دارد؟ نگارنده نخست ارکان مدرنیته را برشمرده؛ آن گاه ارتباط آن را با این بحث بیان کرده است.
تجربه دینی و مسأله عینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحثهای مهم دربارة تجربة دینی بررسی ذهنی یا عینی بودن تجربههای دینی است. بسیاری از فیلسوفان دین و متکلمان الهی بر عینی بودن تجربههای دینی تأکید دارند. یعنی تجربههای دینی پدیدههایی صرفاً ذهنی و روانی نیستند. بلکه بر حقیقت یا حقایقی عینی و ماورأ طبیعی دلالت میکنند.
تجربه عرفانی و ملاک حجیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نخست به وصف تجربة عرفانی و بیان تفاوت آن با تجربة دینی و تجربة باطنی میپردازد که میتوان گفت: هر کدام به ترتیب زیر مجموعهای از دیگری و اخص از آن تلقی میشود؛ سپس به مبحث معیار صدق در تجربة عرفانی از دو دیدگاه: 1. فرد تجربهکننده؛ 2. دیگران (مخاطبان) میپردازد و ابتدا ملاکهای حجیت تجربة عرفانی برای واجد تجربه، سپس حجیت آن برای دیگران بررسی، و به برخی شبهات در این جهت پاسخ داده شده، و نظر استاد و برخی معیارهای عام در حیطة نخست و اجماع و اتفاق آرا و عدم تنافی با عقل قطعی و نقل معتبر در حیطة دوم بررسی شده است.
حقیقت وحی تجر به دینی یا عرفانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ذیل به تحلیل وحی از منظر تجربة دینی و عرفانی میپردازد. نگارنده، نخست بهصورت مقدمه به چهار رهیافت ذیل از وحی اشاره میکند: 1. روانشناختی؛ 2. جامعهشناختی؛ 3. تجربة معرفتی (فلاسفه)؛ 4. معرفتی و زبانی (متکلمان)؛ سپس دیدگاه همسانانگاری وحی و تجربة دینی با تعریف تجربة دینی و تقسیم آن به ذاتیگرا و ساختیگرا تحلیل و نقد میشود. در نقد آن به نکاتی چون لزوم تنزل وحی به تجربة عادی، غیرآسمانی انگاشتن وحی، تکثر ادیان به عدد تکثر تجارب دینی و تعمیم نبوت اشاره خواهد رفت. قسمت دوم مقاله به رویکرد عارفان از وحی اختصاص دارد. در این قسمت، نگارنده با بهرهگیری از اصول و مبانی عرفانی به تبیین وحی میپردازد و تأکید میکند که حقیقت وحی نزد عارفان، تجربه است؛ اما نه از قسم تجربة دینی؛ بلکه نوعی تجربة الوهی خاص که مبدأ و پیشینة آن به عالم عقول و مقام واحدیت و صادر اول بر میگردد و در واقع، وحی مخصوصاً وحی پیامبر اسلام تجربه دوم و به عبارت دقیقتر ظهور تجربة وحیانی پیامبر در عالم عقول است که با نزول عین ثابته پیامبر از حقیقت محمدیه و صعود دوباره و اتصال به آن تحقق مییابد.
چیستی و انواع تجربه عرفانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
تجربة دینی، عنوان عام و فراگیری است که در غرب، در دوران جدید در حوزة مباحث فلسفة دین و عرفان مطرح شده و انبوهی از مباحث و مسائل را همراه خود آورده و آن را محور مباحث کلام جدید ساخته است. این بحث نو، ریشه هایی کهن در عرفان اسلامی دارد؛ چرا که یکی از مهمترین مصادیق تجربة دینی همان کشف و شهود است که از آن به تجربة عرفانی یاد میشود. این نوشتار میکوشد گزارشی روشن از چیستی و انواع تجربة عرفانی (کشف و شهود) از نگاه ابنعربی ارائه دهد
نادرنگری- نقد مقاله خاتمیت دکتر عبدالکریم سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، در نقد چند مقاله از کتاب بسط تجربة نبوی، تألیف آقای دکتر عبدالکریم سروش است. وی در آن کتاب با پرداختن به مسألة «ختم نبوت» سر از ختم ولایت در آورده و ولایت را نیز به همراه نبوت پایان یافته تلقی کرده است.
از آن جا که مسألة ولایت فقیه، از توابع مسألة ولایت ائمة اطهار است و آقای سروش و همفکران او به مسأله ولایت فقیه اعتقادی نداشته و بارها آن را به باد انتقاد و انکار گرفتهاند، این بار سراغ خشکاندن ریشة اصلی درخت ولایت فقیه رفته و با قطع کردن آن شاخ و برگ آن را خشکانده است.
محور بحث وی چنین است: ولایتی که به طور کامل مورد پذیرش هر مسلمان است فقط ولایتی است که خداوند به حضرت محمد9 داده، و جز رسول اکرم، کسی چنین ولایتی ندارد. با خاتمیت نبوت پیامبر اسلام، ولایتش نیز خاتمه یافته است و کسی ولایت او را ندارد؛ همانطور که هیچ کس، نبوت او را ندارد.
نتیجة کلام وی این است که با مرگ پیامبر، کسی جانشین مقام ولایی او نیست تا چه رسد به این که امروزه پس از گذشت 1400 سال از آن زمان، عدهای ادعای جانشینی او را کرده، بخواهند خود را در ولایت او سهیم بدانند.
ما در این مقاله، علل روانی و اجتماعی و سیاسی کلام وی را بررسی و ادلة دینی و فلسفی و عرفانی موجود در ابطال نظر وی را به اختصار بیان کردهایم.
استدلال از طریق تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سی، دی براد، استاد فلسفه در دانشگاه کمبریج است که تألیفات بسیاری در حوزة فلسفة ذهن، فلسفة دین و تحقیقات روانی دارد. در این مقال، براد، قلمروی را مشخص میکند که ما میتوانیم از تجربة دینی، وجود خدا را نتیجه بگیریم. وی احساس دینی را به احساس و گوش موسیقی تشبیه کرده است. معدودی از افراد در برابر احساس موسیقی کر، و معدودی هم در این حوزه، بنیانگذار و صاحب سبک در موسیقی هستند؛ مانند باخ و بتهوون. در بین این دو حد، افراد متعارف و معمول قرار دارند. افراد در برابر تجربة دینی نیز چنین هستند. کسانی که تجربة دینی ندارند نمیتوانند دربارة کسانی که واجد چنین احساسی هستند، داوری کنند. اختلاف عمده در این مقایسه، این است که دین بر خلاف موسیقی، بیانگر چیزی در باب ماهیت واقعیت است. آیا آن چه تجربة دینی میگوید، حقیقت است؟ آیا تجربة دینی، تأییدی برای مدعیات دین است؟ آیا تجربة دینی صادق است؟ براد در این مقال به دقت به پاسخگویی این مسائل میپردازد و در آخر، نتیجه میگیرد که تجربة دینی میتواند وجود خدا را اثبات کند.
لوازم و پیامدهای نظریه تجربه گرایی وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس دیدگاه تجربة دینی، وحی، مواجهه و تجربهای است که پیامبر از سر میگذراند، نه این که حقایق و گزاره هایی را از خداوند دریافت کرده باشد. این نظر ابتدا در اروپای مدرن پدید آمد؛ اما دیری نپایید که مورد پذیرش نواندیشان مسلمان واقع شد و از تحویل (ارجاع) وحی اسلامی به تجربة دینی سخن گفتند.
طبیعی است که هر نظریهای، مبانی و لوازم خاصی دارد؛ اما آن چه در این نوشتار میآید، به لوازم و تبعات نظریة وحی تجربی ناظراست نه ارزیابی و تحلیل اصل نظریه و مبانی آن. چنان که خواهیم دید، آن چه نواندیشان دربارة وحی میگویند، با اعتقادات اسلامی تعارض شدیدی دارد.
این نوشتار، با نگاهی اجمالی به دیدگاههای نواندیشان دینی دربارة وحی اسلامی آغاز میشود و در ادامه به برخی از نقد و بررسیهای لوازم این دیدگاه خواهیم پرداخت. پیامدهایی که تجربه گرایی وحی دارد، عبارت است از:
1 . وحیانی نبودن ساختار قرآن (نفی سرشت زبانی)؛
2 . نفی عصمت پیامبر، و خطا پذیری وحی؛
3 . عدم انقطاع وحی و انکار خاتمیت؛
4 . نفی جاودانگی، جامعیت و جهان شمولی دین اسلام؛
5 . شریعت زدایی و نفی جامعیت فقه و ....
ایمان گرایی ویتگنشتاینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله پس از معرفی ویتگنشتاین به شرح اجمالی ایمانگرایی و انواع آن میپردازد. تقریرهای گوناگون ایمانگرایی در قالب دو دسته کلی ایمانگرایی حاد و معتدل بررسی؛ سپس به توضیح ایمانگرایی ویتگنشتاینی پرداخته شده است. در ضمن توضیح انواع ایمانگرایی، به برخی از اشکالهای آنها و نیز رابطة ایمانگرایی و شکاکیت اشاره شده است. ایمانگرایی ویتگنشتاینی بر خصلت غیرشناختی زبان دینی تأکید دارد و باورهای دینی را بیدلیل میداند. ضمن تأکید بر درستی تفسیر ایمانگرایانه از ویتگنشتاین، دربارة ناواقعگرا بودن وی تردید شده است.
باورهای پایه و مشکلات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلوین پلنتینگا [(1932]Alvin Plantinga ( یکی از متفکران معاصر مغرب زمین است که در حوزه دین پژوهی بیش از ده کتاب و یکصد مقاله از او منتشر شده است. او در پی آن است که باورهای دینی را در قالب منطق و فلسفه تحلیلی عرضه کند. هم چنین او یکی از بنیان گذاران نوع خاصی از معرفتشناسی دینی یعنی «معرفتشناسی اصلاح شده»(ReformedEpistemology) است. فیلسوفان قائل به معرفتشناسی اصلاح شده در پی آنند که نشان دهندکه تجربههای دینی، بنیانی استوار برای باورهای دینی فراهم میآورند و آنها را معقول و موجه میسازند. آنان معتقدند که حتی اگر ما هیچ دلیل منطقی و مستدل بر اعتقادات دینی نداشته باشیم باز آنها معقول و موجه هستند برای مثال اومعتقد است که «خدا و جود دارد» یکی از اعتقادات پایه است.
اگر این اعتقاد، واقعاً پایه باشد، که به نظر او چنین است، در آنصورت لازم نیست که دین داران برای موجه کردن اعتقادشان به وجود خداوند، برهانی اقامه کنند.
این رأی پلنتنینگا، بحثها و پرسشهای فراوانی را بر انگیخته است. ایشان به دعوت دانشگاه قم و مرکز گفت و گوی ادیان، سفری به ایران داشتند، مجله قبسات فرصت را غنیمت شمرده در این زمینه مصاحبهای با ایشان ترتیب داده شده است، که از نظر محققان و دانشپژوهان میگذرد.