مقالات
حوزه های تخصصی:
در مسئله قرینه ای شر، از تکثر و شدت شرور به عنوان شاهدی علیه وجود خدا استفاده می شود. بر این اساس شرور مهیبی در جهان وجود دارند که یک موجود عالم و قادر مطلق و خیر محض می تواند از آنها جلوگیری کند، بدون اینکه خیر بزرگ تری را از دست بدهد یا شر بزرگ تر یا مساوی را مجاز بداند، ولی چنین نکرده است؛ پس هرچه شدت و تنوع این شرور بیشتر باشد، احتمال وجود خدای خیرخواه محضی که عالم و قادر مطلق است نیز کمتر خواهد شد. مایکل تولی از طرفداران مسئله قرینه ای یا بینه ای شر است. او با تکیه بر مقدماتی مانند تکثر شرور، بررسی احتمالاتی نظریه وجود خدا در مقایسه با نظریه های بدیل و استناد به زلزله لیسبون به عنوان استدلال اصلی به نامحتمل بودن وجود خدا معتقد است. در مقابل، آلوین پلنتینگا در پاسخ به تولی با تکیه بر مقدماتی مانند اینکه خداباوری محتمل ترین گزینه است، چراکه نظریه های بدیل آن، مشکلات جدی دارند، با نقد بر دو مقدمه از مقدمات استدلال اصلی تولی در صدد اثبات محتمل بودن وجود خداست. در این نوشتار تلاش شده است با تکیه بر روش کتابخانه ای به تبیین استدلال تولی و پلنتینگا پرداخته و سپس نقدهای دیگر وارده بر نظریه احتمالاتی تولی ارائه شود.
کمال عقل عملی به مثابه مقوِّم سعادت نهایی انسان از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا غایت عقل عملی، مقوِّم سعادت نهایی است یا زمینه ساز آن؟ فیلسوفان اسلامی از دیرباز در مورد این پرسش، کمال و سعادت نهایی و برتر انسان را متشکل از کمال عقل نظری (نوعی شناخت) دانسته اند و غایت عقل عملی را زمینه ساز حصول چنان سعادتی شمرده اند. ملاصدرا طبق این دیدگاه مشهور، کمال عقل عملی را در ابتدا، نوعی زمینه سازِ سلبی -یعنی رافع موانع- در راستای حصول کمال عقل نظری یا همان سعادت برتر و نهایی قلمداد می کند که چنین نتیجه می دهد که وی عقل عملی را در مراتب صعودی انسان به ویژه پس از مرگ همراه انسان نمی داند. اما با توجه به مبانی وی در باب نفس، نمی توان مبنای مشهور یادشده را خالی از تضاد با مبانی اخیر وی در باب نفس دانست؛ از این رو ملاصدرا مبنای مشهور یادشده را به نظریه ای دیگر تحویل می بَرَد و به نوعی از آن عدول می کند. وی در این دیدگاه جدید، رفع تعلق نفس به جسمانیات را نه به معنای سلبیِ محض بلکه به معنایی که باطن آن ثبوتی است، اخذ نموده، مراتب تجردی و عقلی عروج نفس را مقامِ جمعی استعلاییِ همه قوایی تلقی می کند که به نظر می رسد با استکمال نفس، از آنها رفع تعلق شده است. وی در دیدگاهی کامل تر، غایت نهایی نفس را مقام جمع و بالاتر از آن، فنا می شمرد که در آن مرتبه، همه قوای نفس کاملاً متحد و همگی فانی در ذات حق اند و حتی دوگانگی ای که در نظر دوم میان عقل عملی و نظری وجود داشت، در این مرتبه از بین می رود و نفس همان گونه و از همان حیث که عالم است، قادر و فاعل است یا هر دو جهت به وزان فنای ذات نفس در ذات حق، فانی اند.
کارکرد دین در عرصه های نظام سازی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به طرح منسجم آموزه های دینی در ابعاد مختلف زندگی، متفکران مسلمان را به سوی ترسیم نظامات دینی کشانده است تا در مواجهه با مکاتب مختلف و در ارائه نظام های پاسخ گو نسبت به نیازهای فرد و جامعه موفق تر عمل کنند. در این رویکرد برای حفظ اصالت اندیشه و امکان استناد آن به اسلام باید سهم و کارکرد دین در عرصه نظام سازی را مشخص کرده، از افراط و تفریط دوری جست. در این تحقیق تلاش شده با توجه به مبانی کلامی، رسالت دین در این عرصه را معلوم و توقع از آن در همین چارچوب مشخص گردد؛ همچنین چگونگی تأثیر آموزه های دینی در انواع نظام سازی ها و خرده نظام ها خصوصاً در حوزه اخلاق بررسی شود. آنچه این تحقیق به انجام رسانده، تعیین دقیق تر معنای نظام و مراد از نظام سازی است که در این کار از رویکرد موشکافی های بی جا در لغت و اصطلاح دوری شده و با تمرکز بر جهت نیاز به نظام سازی به تعیین قالب های لازم پرداخته شده است؛ همچنین با تکیه بر باور به جامعیت اسلام تلاش شده گستره بهره گیری از آموزه های قرآن و حدیث برای ساخت هر شکل از نظام ها معلوم گردد.
صورت بندی فلسفه نظام اجتماعی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از فلسفه نظام اجتماعی، فراتر از سطح توصیف دغدغه مند تحلیل های مفهومی و کاوش های نظری است تا با صورت بندی کلی مباحث، شالوده های حقیقی تأملات در باره جامعه و اجتماع را پی ریزی کند و به نوعی فهم اجتماعی برسد. این مباحث عمدتاً موضوعات را به بنیادهای اصلی آن پیوند داده و مفاهیم را در شبکه ای منسجم تبیین کرده است و ظرفیت آن را دارد که با نگاهی کلی نگر و عقلانی در صدد پاسخ گویی به چیستی نظام اجتماعی اسلام، اهداف، مبانی، روش و جایگاه آن برآید. این مبحث، از یک سو، یک مقوله مهم فلسفی درباره اجتماع به مثابه نظامِ معرفتی را مورد لحاظ قرار می دهد و از دیگرسو، سامانه ای قلمداد می شود که معمولاً توسط حاکمیت، از طریق نهادها اجرا و اعمال می شود. درواقع باید و نبایدها از یک نظام معرفتی اخذ شده و چارچوب ها در نظام اجرایی دنبال می شود. در این مقاله که از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده، سعی بر این است یافته های بحث حدالامکان با توجه به ادبیات درون دینی در زمینه های گستره، اهداف، مبانی، منابع و روش شناسی کشف نظام رفتارهای اجتماعی صورت بندی شود.
الهیات فمینیستی مسیحی؛ انواع و اصول نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات فمینیستی الهیاتی انتقادی است که به دنبال ایجاد آگاهی فمینیستی از مردانه بودن الهیات است و با استفاده از ابزار تحلیلی جنسیت به بررسی و فهم متون، سنت ها، مناسک و اساساً سیاق دینی می پردازد تا به پیشنهادهایی دست یابد که برای تبیین سهم کامل زنان در الهیات مفید باشد. رویکرد متکلمان فمینیست به این پرسش که آیا مسیحیت موجود می تواند تأمین کننده دغدغه های زنان و رهایی بخش برای آنان باشد یا خیر، دارای سه طیف انقلابی، اصللاحی و بازسازی گرایانه است. گونه های الهیات فمینیستی را نیز می توان در چهار قسم تصویر نمود: الهیات فمینیستی به مثابه فلسفه دین؛ به مثابه الهیات پساسنتی؛ به مثابه هرمنوتیک کتاب مقدس؛ به مثابه الهیات ادیان. در این تنوع منظر، رشدی سه مرحله ای قابل مشاهده است که شامل پیش فرض سازی انسانیت برای زنان، جایابی نقادانه زنان در الهیات موجود و اصلاح اجتماع می گردد. نقاط محوری الهیات فمینیستی مسیحی عبارت اند از: الهیات زندگی و شور؛ پدر به مثابه امر الهیِ مرتبط با زندگی؛ تأکید بر ساخت استعاری و اسطوره ای آموزه های دینی؛ پذیرش تکثر به عنوان منبع گسترش معرفتی؛ بازخوانی هنجار اخلاقی؛ طراحی سیاست هویتی؛ بسط آگاهی انتقادی؛ ضرورت تمرین فردی و کنش اجتماعی. به نظر می رسد این امور در تناظر با الهیات اسلامی نیز معنادارند و تحقیق در تراث و گفت وگو با اندیشمندان و صاحب نظران در این حوزه می تواند ابعاد عالمانه و درخشنده الهیات اسلام را بارز نماید.
تنوع ادیان و رابطه آن با اسماءالله در عرفان از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود ادیان گوناگون واقعیتی انکارناپذیر است؛ اما نوع مواجهه با آن مهم است. این پژوهش در صدد است با روش توصیفی-تحلیلی، نگاه ابن عربی به مسئله تنوع ادیان را از دریچه اسمای الهی بررسی نماید. با توجه به اینکه عالم تجلی گاه اسما و بازتاب صفات الهی است و هر انسانی نیز مظهر اسمی از اسماست و برخی اسما بر برخی دیگر تفاضل دارند، از طرفی ادیان الهی پیامبرانی داشتند که هر کدام مظهر اسمی از اسماءالله اند؛ مثلاً حضرت نوح مظهر تنزیه و سبوحیت الهی، حضرت ابراهیم مظهر خلت الهی، حضرت موسی مظهر هیبت و قهر خداست، حضرت مسیح مظهر مهر و رحمت خداست و حضرت ختمی مرتبت مظهر اسم اعظم الله که جامع همه اسما و صفات الهی و آیینه تمام نمای حق است، از این رو دین خاتم نیز جامع ترین و کامل ترین ادیان است و ادیان دیگر از کمال و جامعیت برخوردار نیستند و گرویدن به ادیان دیگر با وجود دین کامل و جامع معقول نیست. با پژوهش های انجام شده، دیدگاه عارفان به ویژه ابن عربی در میان نگرش های موجود درباره تنوع ادیان، کثرت گرایی را برنمی تابد، نگارنده این موضوع را با توجه به آثار عرفانی عارفان به ویژه فتوحات مکیه و فصوص الحکم محی الدین عربی بزرگ ترین بنیان گذار و مؤسس عرفان نظری، پی گرفته و شواهدی را یادآور شده است.
بررسی تأثیر فراطبیعی افعال انسان بر عالم تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون دینی برای برخی افعال انسان ها آثاری بیان شده که به صورت عادی و معمول و از علل طبیعی انتظار تحقق آنها وجود ندارد. از آنجا که از سویی دین بر عقلانیت و نظام سبب و مسببی تأکید دارد و از سوی دیگر این دسته متون دینی در ظاهر مخالف این نظام و اصل علیت به نظر می آیند، باید به بررسی این متون پرداخت تا تضاد ظاهری دو گزاره یادشده مرتفع گردد. هدف از انجام این تحقیق حل این تعارض ظاهری و بدوی است. برای نیل به این هدف، در این تحقیق به توسعه داده های پیشینی و تکمیل آنها پرداخته شده است. نگارنده با تحقیق کتابخانه ای اطلاعات مورد نیاز تحقیق را گردآوری کرده و با تحلیل عقلی و نقلی، مقایسه ای و انتقادی به بررسی مسئله و فروع آن پرداخته است. در این تحقیق روشن شد، افعال انسان صرفاً مادی نبوده و دارای جنبه های معنوی و فراطبیعی نیز می باشد. این ابعاد فراطبیعی موجب ایجاد صورت های باطنی، تکامل یا تنزل نفس انسان و جلب یا ازدست دادن رضایت الهی می شوند. سپس این علل و عوامل فراطبیعی با واسطه های مختلف مجرد و سپس مادی، موجب پیدایش آثاری در عالم تکوین می شوند که در ظاهر انتظار این آثار نمی رود؛ لیکن به سبب تحقق علت، وجودشان واجب و ضروری است؛ بنابراین تأثیر افعال بیان شده در متون دینی مخالف اصل علیت نیست، بلکه ناظر بر علل فرامادی است که از دسترس بشر خارج اند.