رهیافتی نو در مدیریت آموزشی
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال 13 مهر و آبان 1401 شماره 4 (پیاپی 56) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه رهبران آموزشی در مدارس با چالش های فراوانی روبرو هستند و این چالش های سازمانی در فرآیند یاددهی و یادگیری، بعنوان هسته اصلی مدرسه تأثیرات مخربی برجای می گذارد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی چالش های رهبری آموزشی بینشمند در سازمان های آموزشی بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نوع کیفی بود. میدان تحقیق در این پژوهش 15 نفر از مدیران مدارس در شهرستان سنندج بودند. در خلال گردآوری داده ها از راهبرد نمونه گیری هدفمند برای انتخاب مطّلعین یا دروازه بانان تحقیق استفاده شد. داده های تحقیق به روش داده بنیاد و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق جمع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از فرآیند کدگذاری راهبرد نظریه داده بنیاد یعنی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش منجر به شناسایی و تأیید 3 مقوله اصلی چشم انداز گرایی، ساختار متمرکز و چالش پذیر بودن و 14 کد محوری تفکر استراتژیکی، رابطه مداری، پویایی رهبری بینشمند، الهام بخشی، خردمندی، عدم انعطاف پذیری، تضاد فرهنگی، مقاومت در برابر تغییر، منفعل بودن سازمان، انتقاد پذیر بودن، برخورداری از دانش و فناوری، نفوذ در کارکنان سازمان، قدرت تشخیص و حرفه گرایی و 160 کد باز گردید و هم چنین نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده از اعتبار درونی بالایی بررخوردار می باشد. بحث و نتیجه گیری: ارائه یک مدل کاربردی برای شناسایی چالش های رهبری آموزشی بینشمند در مدارس ضروری است تا ضمن توجه جدی به چالش های رهبری بینشمند در مدارس و تلاش برای رفع آن ها، مدارس به سازمان های به معنی واقعی یادگیرنده، یاددهنده تبدیل بشوند.
تاملی بر استفاده از کارکردهای رهبری برنامه درسی توسط مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی میزان آشنایی و به کارگیری رهبری برنامه درسی دربین مدیران مدارس ابتدایی بود. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی و از نظرهدف جزوپژوهش های کاربردی بوده وبه روش تحلیل کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش مدیران مدارس ابتدایی دولتی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 بود. شیوه نمونه گیری هدفمند و به روش گلوله برفی بود. مصاحبه ها به صورت نیمه ساختاریافته تا به اشباع رسیدن پاسخ مصاحبه شوندگان ادامه داشت. نتایج نشان داد میزان به کارگیری رهبری برنامه درسی مدیران مدارس در بعدارتقای جو آموزشی بیشترازسایرابعاد می باشد و ابعاد اجرای برنامه درسی، تدوین و بازنگری و ارزشیابی برنامه درسی به ترتیب در رتبه های بعدی قراردارند. درپایان باتوجه به یافته های پژوهش، به منظور ارتقاء سطح آشنایی و به کارگیری مدیران بانقش خود به عنوان رهبربرنامه درسی، پیشنهاداتی ارائه شد.
تبیین رابطه مهارت های کوانتومی مدیران باسیاست گذاری و بهسازی نظام تصمیم گیری در دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تبیین رابطه مهارت های کوانتومی مدیران باسیاست گذاری و بهسازی نظام تصمیم گیری در دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران می باشد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان مازندران (1461 نفر) تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 305 نفر در بخش کمی و تعداد 11 نفر در بخش کیفی جهت بررسی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه استاندارد مهارت های کوانتومی عظیمی و رضوی (1393) و پرسشنامه محقق ساخته سیاست گذاری و بهسازی نظام تصمیم گیری بود که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 864/0، 897/0 و 901/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده ازنظر متخصصان تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS, AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مهارت های کوانتومی مدیران و سیاست گذاری با تصمیم گیری رابطه مثبت و معنی دار می باشد، نقش میانجی سیاست گذاری در ارتباط بین مهارت های کوانتومی مدیران و با تصمیم گیری معنی دار نبود.
شناسایی ملاک هایی جذب اعضای هیئت علمی و ارائه راهکارهای مناسب مورد مطالعه: مؤسسات آموزش عالی غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ملاک های جذب اعضای هیئت علمی و ارائه راهکارهای مناسب با تمرکز بر مؤسسات آموزش عالی غیردولتی بود. بنابراین سعی شد از داده های کیفی و کمی برای نیل به هدف یادشده استفاده شود. این پژوهش با رویکرد آمیخته به شیوه متوالی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد؛ ابتدا در مرحله کیفی با استفاده از قانون اشباع نظری برای تعیین حجم نمونه مورد نظر، از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 16 نفر از اعضای هیئت علمی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مؤلفه های جذب اعضای هیئت علمی شناسایی و داده های پژوهش با تکنیک تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شد. در بخش کمی برای جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس وسیع تر در بین نمونه هایی متشکل از خبرگان (صاحب نظران، متخصصان جذب، اعضای هیئت علمی و متقاضیان درگیر در فرایند جذب هیئت علمی) برنامه های جذب اعضای هیئت علمی که درزمینه یاد شده مطلع محسوب می شدند، توزیع گردید. حجم نمونه انتخابی بر اساس یک قاعده به منظور انجام تحلیل عامل تأییدی، 300 نفر با بهره گیری از روش طبقه ای متناسب تعیین شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی مشتمل بر سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی می باشد که پس از اشباع نظری خبرگان، الگوی جذب اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی غیردولتی مشتمل بر چهار بعد و 33 مؤلفه و 140 گویه به دست آمد. همچنین در راستای تحلیل های تکمیلی و به منظور اعتبارسنجی الگوی ارائه شده، با نرم افزار Amos و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، داده ها تجزیه وتحلیل شد. تحلیل های مدل یابی معادلات ساختاری، برازندگی الگو را با داده ها مورد حمایت قرار دادند. باتوجه به یافته های حاصل، این الگوی می تواند، اطلاعات مناسبی برای جذب اعضای هیأت علمی مؤسسات آموزش عالی غیردولتی در اختیار قرار دهد.
طراحی مدل کیفی سرمایه فکری با رویکرد نوآوری سازمانی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل کیفی سرمایه فکری با رویکرد نوآوری سازمانی در اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهرستان مشهد انجام شد. تحقیق از منظر هدف، کاربردی و توسعه ای است.
روش شناسی پژوهش : پژوهش، از لحاظ روش، آمیخته(کمّی- کیفی)است و از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بودند. نمونه گیری از جامعه آماری هدفمند انجام شد که در آن 20 نفر انتخاب شدند. پس از انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای، فهرستی از ابعاد و مؤلفه های متغیرهای تحقیق شناسایی شد. روایی محتوایی به تأیید خبرگان دانشگاهی و متخصصان اداری رسید و در قالب پرسشنامه محقق ساخته طی سه مرحله دلفی پس از تأیید پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ(.899)،(.842)و (947.) در اختیار اعضای دلفی قرار گرفت. داده های حاصل از تحقیق براساس روش های آماری مربوط و با استفاده از نرم افزار (Spss) بررسی و تحلیل شد و ابعاد و مؤلفه های تحقیق ازطریق ضریب توافق کندال به اجماع خبرگان رسید.
یافته ها : طبق یافته های پژوهش ابعاد سرمایه فکری دارای 3 بعد و مولفه های سرمایه فکری 25 مولفه و ابعاد نو آوری سازمانی 6 بعد و مولفه های نو آوری سازمانی 19 مولفه شناسایی شد.
بحث و نتیجه گیری: در پایان پژوهش مدل کیفی سرمایه فکری با رویکرد نوآوری سازمانی متناسب با نظر خبرگان تدوین شد.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منابع انسانی در ادارات کل ورزش و جوانان (با رویکرد اسلامی _ ایرانی پیشرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف:هدف تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منابع انسانی در ادارات کل ورزش و جوانان (با رویکرد اسلامی _ ایرانی پیشرفت)می باشد. روش شناسی: پژوهش از نوع بنیادی و پیمایشی-مقطعی، ترکیبی اکتشافی بوده. جامعه آماری اساتید دانشگاه ، مدیران و معاونان ادارات کل ورزش و جوانان ،روش نمونه گیری از نوع هدفمند از استان های جنوبی کشور( هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کهگیلویه و بریراحمد، فارس، کرمان) بود. شاخص خبرگی میزان تجربه و سطح تحصیلات . بر این اساس از دیدگاه 11 نفر خبرگان با ابزار مصاحبه استفاده شد. برای روایی از ملاک های Lincoln,Y.S., & Guba,E.G. (1985). اعتبار پذیری، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان، تایید پذیری استفاده شد. چون تمامی معیارها مورد توجه بوده، طراح قادر به جهت گیری خاصی نبوده ،مبتنی بر مقایسه زوجی فی نفسه از روائی برخوردار بوده. از طرفی تمامی معیارها را به صورت دو به دو مقایسه کرده لذا حداکثر سوالات ممکن با ساختاری مطلوب از مخاطب پرسیده شد، پرسشنامه پایا می باشد. از تکنیک تحلیل محتوا در نرم افزار Maxqda استفاده شد. یافته ها: در کدگذاری اولیه 96 کد : 23 مقوله محوری و 9 کد اصلی شناسایی شدند. کدهای اصلی: استخدام، تخصص، سازمان، مدیریت روابط سازمانی، امید و انگیزه، ارتقای عملکرد، مزیت رقابتی، قابلیت های بهره وری و ویژگی های روانی. جهت تعیین روایی یافته ها از سه تکنیکِ جمع آوری داده ها از منابع متعدد، تحلیل موارد منفی و انعطاف روش استفاده گردید. منابع دادها متنوع بوده و همسوسازی به کار رفت. در تحلیل موارد منفیِ مصاحبه-ها، تبیینات متناقضِ تفسیر شده را در داده ها حل کرد. مصاحبه، بارها ارزیابی ، محتوا و فرآیندها بازبینی شد. نتیجه گیری: محقق قادر به شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منابع انسانی برای تبیین در تحقیقات آتی شد. واژه های کلیدی: توسعه منابع انسانی، ادارات کل ورزش و جوانان، رویکرد اسلامی _ ایرانی پیشرفت.
طراحی الگوی توسعه تفکر سیستمی مدیران آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از اجرای این پژوهش، طراحی الگوی توسعه تفکر سیستمی مدیران آموزش و پرورش بود.پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و نوع داده، آمیخته و روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش، جهت تعیین ابعاد و مولفه ها، در بخش کیفی، 20نفر از متخصصان دانشگاهی و خبرگان آموزشی، به روش نمونه گیری هدفمند، بر اساس اصل اشباع در نظر و در بخش کمی، 4115 نفر از مدیران و معاونان اداره کل و نواحی چهارگانه آموزش و پرورش و مدارس استان البرز را تشکیل دادند. حجم نمونه به کمک فرمول کوکران، تعداد 351 نفر، از روش نمونه گیری تصادفی ساده ،انتخاب شدند.ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای اسناد و در بخش کمی، دو پرسشنامه محقق ساخته، به ترتیب93و26گویه است که روایی آنان با تایید خبرگان دانشگاهی، متخصصان مدیریت آموزشی و تحلیل عاملی تائیدی انجام شد و پایایی آنان با استفاده از آلفای کرونباخ، برای ابعاد و مولفه ها، 984/0و برای تعیین میزان تناسب و اعتبارسنجی الگو، 999/0تعیین گردید.تحلیل داده ها، برای تعیین و اولویت بندی ابعاد و مولفه ها، با استفاده از معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، تحلیل عاملی تاییدیمرتبه دوم وبرای تعیین میزان تناسب الگو، از روایی محتوا(شاخص و نسبت روایی محتوایی) و برای رسیدن به الگوی پژوهشی، از دو نرم افزار اس پی اس اس و آموس استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، الگوی توسعه تفکر سیستمی مدیران آموزش و پرورش، دارای 5بعد(ویژگی های شخصیتی، دانش های مدیریتی، رهبری، مدیریت منابع انسانی، مهارت و توانایی تفکر و اندیشه فلسفی) و 93 مولفه بود. نتیجه گیری: الگوی پیشنهادی به لحاظ نظری، از اعتبار کیفی و کمی لازم، برخوردار است و می تواند به عنوان چارچوب و مبنایی، برای توسعه تفکر سیستمی مدیران آموزش و پرورش کشور، مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی عوامل مؤثر برتوان تصمیم گیری مدیران متوسطه به منظور ارایه مدل ارتقا توان تصمیم گیری (مورد مطالعه مقطع متوسطه اول استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر ارائه مدلی برای توسعه توان تصمیم گیری مدیران و تعیین راه کارهای رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب بود. روش تحقیق حاضر آمیخته اکتشافی از نوع کیفی و کمی مبتنی بر گرندد تئوری بود. جامعه آماری مورد نظر در بخش کیفی را خبرگان حوزه آموزش و پرورش در سمت های مدیریتی تشکیل دادند که با روش هدفمند تا 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه صورت پذیرفت. هم چنین در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه مدیران مقطع متوسطه اول در استان خوزستان بودند که به دلیل پراکندگی جغرافیایی و حجم زیاد جامعه آماری در این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی که با تقسیم مدارس متوسطه به چهار بخش (شمال، جنوب، شرق و غرب) از مناطق (ایذه، دهدز باغملک اهواز ماهشهر دزفول ابادان خرمشهر) و فرمول کوکران حجم نمونه 326 نفر (176 نفر زن و 150 نفر مرد) نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که از بخش کیفی استخراج شد و روایی آن به نظرات خبرگان و پایایی با آلفای کرونباخ تایید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رویکردهای گرندد تئوری و معادلات ساختاری با نرم افزارهای MAXQDA و SPSS23 و SmartPLS استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد اصلی مدل را عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها تشکیل می دهند و شامل 74 زیر مؤلفه هستند و نتایج مدل تحقیق نشان داد که مدل مورد استفاده تحقیق حاضر از برازش مناسبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که در میان ابعاد اصلی مدل عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها می توانند در ارتقای توان تصمیم-گیری مدیران مؤثر باشند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه حرفه ای برای مدیران مدارس متوسطه: مورد مطالعه مدیران مدارس استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه حرفه ای برای مدیران مدارس متوسطه بود. روش پژوهش حاضر ترکیبی(کیفی و کمی) و از نظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از لحاظ زمانی، مقطعی بود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 22 خبره مرتبط موضوع در استان خراسان شمالی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. تمام یافته ها کدگذاری شدند و برای اعتبار از دیدگاه مشارکت کنندگان و خبرگان و برای پایایی نیز از ضریب توافق استفاده شد(87/0=CVR). جامعه آماری بخش کمی نیز، مدیران مدارس دوره های تحصیلی مختلف در سال 1399-1398 به تعداد 1957 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان 340 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای یافته های کیفی بود. این پرسشنامه شامل 5 بعد اصلی، 14 مولفه و 100 گویه بود که بر اساس مقیاس لیکرت(بر مبنای نمره 1 تا 6) نمره گذاری شد. اعتبار پرسشنامه با نقادی و مشورت اساتید سنجش احصا شد و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ به دست آمد(88/0= α). تحلیل داده ها نشان داد 5 بعد اصلی توسعه حرفه ای شامل(رهبری آموزشی، رهبری استراتژیک، مدیریت ارتباطات، مدیریت سازمان و رهبری اخلاقی) و 14 مولفه(مدیریت بر یادگیری وآموزش، ایجاد محیط مساعد یادگیری، ارزیابی برنامه درسی، ترسیم چشم انداز، بهبود مستمر مدارس، ارتباطات اثربخش، رابطه با ذی نفعان، مدیریت عملیات، مدیریت منابع، هدایت افراد و تیم، اخلاق حرفه ای، اصول و هنجارهای اخلاقی- اسلامی، توسعه حرفه ای خویش و توسعه حرفه ای منابع انسانی) از دیدگاه خبرگان بود. نتایج معادلات ساختاری با نرم افزار PLS Smart22 نیز نشان داد متغیرهای پژوهش قادر به پیش بینی 69/0 توسعه حرفه ای هستند. نیکویی برازش کلی مدل نیز در حد مطلوب بود(54/0=GOF).
شناسایی عوامل موثر بر توانمندسازی پژوهشی دانش آموزان: مطالعه ای با رهیافت پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در سرتاسر جهان بر اهمیت پژوهش برای توسعه آموزش و تلاش برای ایجاد و گسترش توانمندسازی پژوهشی در دانش آموزان ، تمرکز می کنند و نقش پژوهش را به عنوان یک فعالیت اصلی برای ترویج آموزش و یادگیری یا فرایند تدریس تحقیقاتی، از جمله توسعه شایستگی تحصیلی در مدرسه، تطبیق می دهند. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر توانمندسازی پژوهشی دانش آموزان است. حوزه پژوهش، در برگیرنده صاحب نظران دارای تألیفات و سوابق پژوهشی مرتبط با حوزه توانمندسازی پژوهشی بود. برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود، پس از 20 مصاحبه، داده ها به اشباع نظری رسید. داده های استخراج شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و استخراج مضمون های اصلی و فرعی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عوامل شخصیتی، عوامل ذاتی، اجتماعی و مهارت های اکتسابی (فراشناختی، تفکر انتقادی و فناوری اطلاعات) از جمله عواملی هستند که در توانمندسازی پژوهشی دانش آموزان موثر هستند. شناسایی تنگناهای موجود در سیستم آموزشی از گام های مهم پیشرفت در توانمندسازی پژوهشی است. وجود امکانات و فرصتهای آموزشی و پژوهشی می تواند شرایط لازم را برای افزایش توانمندسازی پژوهشی تسهیل کند. به این ترتیب که وجود ظرفیتها و امکانات مناسب آموزشی و پژوهشی به واسطه امکان تفکر خلاق و انگیزه، توانمند سازی پژوهشی را ارتقا می دهد.
نگاشت مدل ساختاری تفسیری جهت استقرار فرهنگ سازمانی در سازمان آموزش وپرورش با استفاده از ISM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش طراحی مدل فرهنگ سازمانی در سازمان آموزش وپرورش بود که در یکی از نواحی مشهد انجام شده است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی و از لحاظ روابط، از نوع علت ومعلولی می باشد. برای تعیین حجم نمونه به روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند عمل شد که بر این اساس 10 نفر از خبرگان در امر پژوهش مشارکت نمودند. در بدو امر با مطالعه مبانی نظری و تأیید خبرگان 14 مؤلفه برای طراحی مدل شناسایی شد. به منظور تأیید روایی محتوای این مؤلفه ها از ضریب روایی نسبی محتوا (شاخص CVR) استفاده شد. در ادامه برای طراحی مدل از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. نتایج نشان داد مؤلفه ها در هشت سطح قرار گرفتند. «ساختار سازمان» با قرار گرفتن در سطح آخر به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفه و مؤلفه های «نتیجه گرایی» و «وفاداری» به عنوان تأثیرپذیرترین مؤلفه شناسایی شدند.
تلویحات تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهشهای انجام شده در دهه های اخیر تلاش شده تا به نسبت میان هنر و تربیت از زوایای گوناگون پرداخته شود و مبانی نظری و عملی آن، مورد واکاوی و مداقه قرار گیرد. زیب ایی شناسی و فلسفه هن ر، هرچند ب رآم ده از روی کردهای جدی د هستند، ام ا پرسش از زیب ایی و هن ر، از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته است. حکمت اشراق با بهره گیری از مبانی حکمت اسلامی، مبانی عرفانی و اشراقی و نیز نظریات حکمای ایران باستان و احیای حکمت خالده، حاوی مضامین و اندیشه های حکمی بوده و می تواند مبنای مناسبی برای واکاوی اندیشه ها و مفاهیم حکمی موجود در هنر ایرانی قلمداد گردد. از آنجا که یکی از ساحت های مهم تربیتی، ساحت هنری و زیبایی شناسانه می باشد، بر همین اساس این پژوهش تلاشی است در راستای واکاوی و فهم تربیت هنری بر اساس فلسفه ای ایرانی و استخراج تلویحات آن در تعلیم و تربیت به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی. روش انجام این پژوهش تحلیل محتوای رابطه ای می باشد. پارادایم پژوهش، کیفی و طرح تحقیق، غیر پیدایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، متون فارسی و ترجمه های انجام شده از متون عربی منسوب به شیخ اشراق مرتبط با هنر و زیبایی شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها اسنادی است؛ بدین معنا که ضمن مراجعه به متون و نوشته های منسوب به شیخ اشراق، داده های مورد نظر استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوای رابطه ای، تجزیه و تحلیل شدند. سرانجام با استفاده از روش مقایسه مستمر داده ها، مقوله های تربیت هنری از دیدگاه حکمت اشراق استنتاج شد. نتایج نشان می دهد که تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق، حاوی تلویحاتی در ابعاد گوناگون برنامه ریزی و مدیریت آموزشی است.