رهیافتی نو در مدیریت آموزشی
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار 1397 شماره 1 (پیاپی 33) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر، پس از بررسی و شناسایی مؤلفه های بالندگی سازمانی واحدهای منطقه 13دانشگاه آزاد اسلامی، الگوی مفهومی در قالب نقشه راه بالنده سازی ارائه شده است. جامعه تحت مطالعه، واحدهای منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی بوده است. جمع آوری داده ها از طریق توزیع سه نوع پرسش نامه محقق ساخته صورت پذیرفته است که بررسی روایی و پایایی آن ها، بر حسب نوع و ماهیت ابزار، با روش های مختلفی مورد آزمون قرار گرفته است. پرسش نامه نوع اول با هدف شناسایی مؤلفه های بالنده ساز برای جامعه مورد مطالعه، نوع دوم با هدف تعیین اولویت مؤلفه های بالنده ساز با رویکرد دیماتل و نوع سوم جهت آزمون روایی الگوی تحقیق تهیه و توزیع شده است. شناسایی مؤلفه های بالندگی با رویکرد ترکیبی از نتایج مطالعات پیشین، روش دلفی و الگوسازی تحلیل مسیر انجام شده است. اولویت بندی مؤلفه ها با با رویکرد دیماتل و بر اساس میزان شاخص نفوذ و اثر مؤلفه ها انجام گرفته است. نهایتاً، با لحاظ نمودن یافته های تحقیقات پیشین و خروجی روش های به کارگیری شده، الگوی نهایی پژوهش در قالب نقشه راه بالنده سازی برای جامعه مورد مطالعه ارائه شده است. الگوی مذکور با درجه تناسب29/4 و میزان مطلوبیت 95% توسط گروه خبره مورد تایید واقع شده است. نتیجه اصلی تحقیق، در قالب نقشه راه بالنده سازی برای جامعه تحت مطالعه در هشت دسته از عناصر اصلی مطرح شده که شامل موارد زیر است: "اهداف و فلسفه، مبانی نظری بالندگی، مؤلفه های بالندگی، فراگردهای اجرایی، تسهیل کننده ها، برونداد، بازخورد و چگونگی ارتباطات مابین اجزای الگو".
استخراج مؤلفه های مهارت های نرم مدیران آموزشی به روش آمیخته اکتشافی(طراحی یک ابزار اندازه گیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت های نرم می تواند به عنوان مهارت های انسانی متمرکز بر صلاحیت در کار کردن با اشخاص دیگر تعریف شود. مدیران آموزشی در این قرن نیازمند ادغام مهارت های سخت و نرم به منظور افزایش اثربخشی و بهره وری در کار خود هستند. هدف این پژوهش، استخراج مؤلفه های مهارت های نرم مدیران آموزشی و طراحی ابزار اندازه گیری است. روش: روش این پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی ( به دلیل اولویت گردآوری داده های کیفی) است. نمونه آماری در این تحقیق، شامل 40 نفر مدیر آموزشی هستند که به روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) از بین مدیرانی که در مراکز آموزشی شهر تبریز مشغول به خدمت و دارای روابط گسترده بودند، انتخاب شدند. داده های کیفی با روش مصاحبه گروه کانونی و سپس تحلیل محتوا شدند و داده های کمی با روش تحلیل عاملی به وسیله نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پس از تحلیل محتوا ، 7 مؤلفه شامل: تفکر تحلیلی و حل مسأله، ارتباطات، کارگروهی، مدیریت اطلاعات، توسعه نوآوری، یادگیری مادام العمر، اخلاق و مهارت های حرفه ای استخراج شدند. پرسش نامه طراحی شده دارای 30 سؤال است که روایی آن با تحلیل عاملی تأئیدی مورد بررسی قرار گرفت که ضرایب همه بارهای عاملی بالای 7/0 است، بنابراین هیچ آیتمی از پرسش نامه حذف نشد. پایایی پرسش نامه با ضریب آلفای کرونباخ اندازه گیری شد که مقدار آن 81/0 برآورد شد که از میزان قابل قبولی برخوردار است. مهارت های نرم مدیران در دنیای متغییر و رقابتی امروزی بیش از مهارت های سخت و رسمی مورد نیاز است، از این رو مدیران آموزشی باید این مهارت ها را در اولویت کار خود قرار دهند و در تقویت مؤلفه های آن برای ارتقای اثربخشی سازمان خود، تلاش کنند.
سرایت کژ رفتاری هدایت شده سازمانی به کژ رفتاری هدایت شده فردی:آزمون یک الگو با نقش تعدیلگر انسجام گروهی، ادراک بی عدالتی و قوانین تنبیهی غیررسمی در مدارس دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین تاثیر کژ رفتار گروهی در شکل دهی کژ رفتار فردی معلمان هدف اصلی مقاله حاضر است. همچنین نقش تعدیلگر انسجام گروهی، ادراک بی عدالتی و قوانین تنبیهی غیررسمی مورد مطالعه مداقه قرار گرفته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی، و به لحاظ ماهیت صبغه کمی دارد. تمامی دبیران دبیرستانهای دولتی شهر ایلام (379=N) جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1997) و شیوه نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم تعداد 154 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده پنج پرسشنامه استاندارد کژرفتار فردی 9 گویه ای و کژرفتاری گروهی 10 گویه ای بنت و رابینسون (2000)، ادراک بی عدالتی کولکویت (2001) با 20 گویه، انسجام گروهی سیشور (1954) با 20 گویه، قوانین غیررسمی هولینگر و کلارک (1982) با 9 گویه گردآوری شدند. پایایی پنج متغیر پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 78/0، 79/0، 81/0، 73/0، 83/0، بدست آمد. فرضیه ها به کمک نرم افزار SPSS ورژن 20 و با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی آزمون شدند. یافته ها نشان داد که مشاهده مستقیم کژ رفتار سازمانی، نقش میانجی در ارتباط بین کژ رفتار گروهی و کژ رفتار فردی معلمان دارد. کژرفتاری در سطح گروهی با فرایندهای اطلاعات اجتماعی ارتباط مستقیم، مثبت و معنادار داشته و از بین سه مولفه آن، مشاهده مستقیم کژرفتاری و شیوع کژرفتاری در سطح سازمان ارتباط بین کژرفتاری در سطح گروه و کژرفتاری در سطح فردی را تعدیل می نماید. زمانیکه میزان انسجام گروهی بالاست، دانش غیرمستقیم و ادراک شیوع کژرفتار در سطح سازمانی به احتمال ضعیفی موجب بروز کژرفتاری در سطح فردی می شود. بر این اساس نقش تعدیلگر انسجام گروهی در ارتباط بین کژرفتاری گروهی و فردی، رد می شود. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در سطح گروهی، اثر تعاملی معناداری بین مشاهده مستقیم کژرفتاری و قوانین و مجازات های غیررسمی وجود دارد. در خصوص اثر تعاملی دانش غیرمستقیم و قوانین غیررسمی، به لحاظ آماری تعامل معناداری یافت نشد. در نهایت نتایج نشان داد که در سطح گروهی و سازمانی اثر تعاملی ادراک شیوع کژرفتاری و قوانین غیررسمی، به لحاظ آماری معنادار است. این نتایح نشان می دهند که اگر قوانین غیررسمی در خصوص کژ رفتاری در سطح سازمانی در حد پایینی باشند، دانش مستقیم و شیوع کژرفتاری سازمانی به احتمال زیاد سرایت و انتقال کژرفتاری در سطح گروهی را به سطح فردی افزایش می دهد.
مقایسه مهارت های اجتماعی و یادگیری خود راهبر دانش آموزان مدارس هوشمند و سنّتی دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه مهارت های اجتماعی و یادگیری خود راهبر دانش آموزان مدارس هوشمند و سنّتی دوره متوسطه شهرستان مرودشت است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق، از نوع کاربردی و به لحاظ نوع تحقیق ، ماهیت و اهداف پژوهش از نوع علّی مقایسه ای است؛ جهت روش آماری از آزمون تی گروه های مستقل استفاده گردید. جهت گرد آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقّق ساخته استفاده شده است که دارای پایایی 80/0 وهمچنین ضریب آلفای کرونباخ84/0 است. جهت گردآوری داده ها ، از پرسشنامه ی مهارت های اجتماعی SSRS (Gresham, 1990)، یادگیری خودراهبر گاگلیلمینو (Guglielmino, 1977)، استفاده شد. سؤالات پژوهش بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است.جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مدارس هوشمند وسنتی در شهرستان مرودشت در سال تحصیلی 94-1393 برابر 3355 نفر و نمونه تحقیق در این پژوهش بر اساس جدول مورگان 270 نفر است، در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است که در دو گروه 135 نفره قرار گرفته اند که شامل مدارس هوشمند و مدارس معمولی هستند و مشغول به تحصیل هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین میزان یادگیری خودراهبر دانش آموزان مدارس هوشمند و سنّتی، تفاوت معنادار وجود دارد که میزان یادگیری خودراهبر دانش آموزان مدارس هوشمند از مدارس سنّتی بیشتر است و بین میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان مدارس هوشمند و سنّتی تفاوت معناداری وجود ندارد.
تعیین رابطه بین پویایی آموزشی و برند آموزشی با اعتماد آموزشی ادراک شده (مطالعه موردی؛ دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین پویایی آموزشی و برند آموزشی با اعتماد آموزشی بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این تحقیق، مشتمل برتمامی استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 120 نفر بوده است. شیوه نمونه گیری، به دلیل محدودیت جامعه آماری، سرشماری بوده، بدین ترتیب همه جامعه آماری به عنوان نمونه تحقیق به تعداد 120 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل سه نوع پرسشنامه بوده است که عبارتند از:1.پرسشنامه محقق ساخته پویایی آموزشی مشتمل بر 12 گویه(95/0 =α،2. پرسشنامه برند آموزشی( حسینی و فرهاد نهاد،1392) مشتمل بر 44 گویه (92/0=α)، 3. پرسشنامه محقق ساخته اعتماد آموزشی مشتمل بر20 گویه(94/0=α ) برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمونt تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره) استفاده شد. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد وضعیت پویایی آموزشی بالاتر از حد متوسط، برند آموزشی پایین تر از حد متوسط و اعتماد آموزشی پایین تر از حد متوسط است. بین پویایی آموزشی و برند آموزشی با اعتماد آموزشی، در سطح 05/0>P رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، همه ابعاد پویایی آموزشی می توانند به طور معناداری اعتماد آموزشی ادراک شده را پیش بینی کنند؛ هم چنین به جز ابعاد اشتهار و تبلیغات، سایر ابعاد برند آموزشی توان پیش بینی اعتماد آموزشی ادراک شده را به طور معنادار دارند.
شناسایی ابعاد و مولفه ها ی ارتقای کیفیت آموزشی درآموزشکده های سما دانشگاه آزاد اسلامی و تعیین سهم هر یک از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است با شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقا کیفیت آموزشی در آموزشکده های سما، سهم هر یک از آن ها را در ارتقای کیفیت آموزشی این آموزشکده ها بیان کند. روش پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی است و از روش پژوهش آمیخته با رویکرد اکتشافی – متوالی استفاده شده است و از نظر گردآوری، داده ها توصیفی و زمینه یابی است. جامعه آماری این تحقیق را در فاز کمی، اعضای هیات علمی آموزشکده های سما در سراسر کشور که 445 نفر هستند، تشکیل داده اند و در فاز کیفی از نظرات 7 نفر از متخصصان و خبرگان استفاده شده است. بر اساس اصول تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون، چند متغیری برای مدل یابی، حجم نمونه 295 نفر تعیین گردید. با مطالعه مبانی نظری وانجام روش دلفی، 11 بعد و 91 مولفه شناسایی شد و جهت تکمیل به منظور رواسازی پرسشنامه و نیز تعیین مولفه ها از روش تحلیل اکتشافی در دو مرحله استفاده شد که که نهایتا 7 بعد و 59 مولفه باقی ماندند و پرسشنامه نهایی با 59 گویه تدوین و پس از تایید روایی و پایایی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و یافتن ساختار معنی داری از ترکیب ابعاد و مؤلفه ها و پاسخ ها، از روش تحلیل عاملی از نوع تحلیل عاملی اکتشافی و t تک نمونه ای برای تعیین درجه تناسب مدل استفاده شد. نتایج این تحلیل ها نشان داد که به ترتیب: اولویت، ارتقای سطح علمی مراکز آموزشی، ارتباط با صنعت و بازار کار، مسوولیت پذیری علمی، ارتباط و تعامل با دانشجو(ایجاد حس اطمینان)، ارتقای مهارت، تخصیص و افزایش اعتبارات پژوهشی(اکتشاف و اختراع) و در نهایت، تعهدات سازمانی از ابعاد مهم ارتقای کیفیت آموزشکده های سما به شمار می روند. بر اساس نتایج حاصل شده وضعیت موجود ارتقای کیفیت آموزشی در آموزشکده های سما با توجه به ابعاد و مولفه های به دست آمده، رو به مطلوب بوده است و تا وضعیت مطلوب(افق1404 سما) فاصله دارد. در پاسخ به سوال بعدی تحقیق، ارتقای سطح علمی مراکز آموزشی با بار عاملی 969/0، دارای بیشترین همبستگی با نمرات ارتقای کیفیت آموزشی در وضع مطلوب دارد و ارتباط با صنعت و بازار کار با 956/0 در مرتبه دوم، مسوولیت پذیری علمی با 952/0 در مرتبه سوم، ارتباط و تعامل با دانشجو با 884/0در مرتبه چهارم، ارتقای مهارت با 869/0 در مرتبه پنجم، تخصیص و افزایش اعتبارات پژوهشی با 859/0در مرتبه ششم و در نهایت، تعهدات سازمانی با 799/0در مرتبه هفتم قرار گرفت.
ارائه مدلی مناسب برای خدمت محوری در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تعیین مولفه های خدمت محوری در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به منظور ارائه یک مدل مفهومی مناسب برای خدمت محوری و توسعه مبانی نظری آن بوده است . این پژوهش، ازنوع پژوهش های کاربردی و روش به کار گرفته شده در آن پیمایشی بوده ؛ جامعه پژوهش شامل دانشجویان دوره دکتری و اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران بوده که از میان آن ها 500 نفر از طریق فرمول حجم نمونه منطبق با متغیرهای کمی محاسبه گردید و نمونه ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای –طبقه ای انتخاب شدند .ابزار این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای مشتمل بر 74 گویه بوده و روش تحلیل داده ها با استفاده تکنیک معادلات ساختاری و تحلیل عامل انجام شد .نتایج و یافته های این پژوهش نشان داد که مقوله ها و ابعاد اساسی این پژوهش یعنی کیفیت خدمت محور، رهبری خدمت محور ، جو سازمانی خدمت محور ، یادگیری خدمت محور و مدیریت مشتریان خدمت محور در وضعیت مطلوبی (نمره 2.48 از میانگین 3) قرار ندارد و دیدگاه جامعه آماری این بود (4.6 از میانگین 3) که برای استقرار خدمت محوری و رسیدن به شرایط مطلوب ،مقوله های مورد اشاره می توانند به عنوان یک مدل مفهومی در ترسیم ارتقای خدمت محوری دانشگاه ها موثر باشند.
اثربخشی تلفیق الگوی چند محوری شفیع آبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز برخشنودی شغلی معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشنودی شغلی معلمان، به عنوان عهده دار تربیت یک نسل، نقش غیر قابل انکاری در آموزش و افزایش بهره وری آن دارد بنابراین اهمیت توجه به کاربرد مشاوره شغلی در این قشر بارزتر می شود زیرا می تواند به افراد کمک کند تا با مسائل ومشکلات مختلف محیط شغلی بهترکنار بیایند که منجر به افزایش خشنودی شغلی آنان می شود . روش پژوهش ، نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری ، تمامی معلمان زن مقطع ابتدایی منطقه 7 شهرداری شهرشیراز بودند. نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای انجام شد و 12 مدرسه انتخاب شدند سپس پرسشنامه خشنودی شغلی روی معلمان آنان اجر ا شد و از کسانی که نمره کمتری گرفتند، 40 نفر انتخاب شدند و به دوگروه تقسیم شدند. یکی ازگروه های 20 نفره به تصادف در گروه گواه و گروه دیگر به عنوان گروه آزمایش، جایگزین شدند. گروه آزمایش ، 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش دریافت کرد سپس، پس آزمون اجرا و یک ماه بعد پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t وابسته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مشاوره شغلی مبتنی بر تلفیق الگوی چند محوری شفیع آبادی و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر خشنودی شغلی معلمان زن، تأثیر معنادار دارد و نتایج در طول زمان پایدار بوده است.استفاده از تلفیق نظریه های مشاوره شغلی می تواند بر افزایش سطح خشنودی شغلی معلمان، ،تاثیر قابل توجهی داشته باشد و آن را بهبود ببخشد. لذا پیشنهاد می شود از این روش تلفیقی استفاده شود.
تاثیر راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر" بررسی تاثیر راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی" است. روش تحقیق این پژوهش، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و جامعه مورد مطالعه این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد؛ که به روش خوشه ای تصادفی تک مرحله ای از بین 4 مدرسه دخترانه 2 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب گردید و دانش اموزان پایه ششم آن در 2 گروه 30 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارگرآوری داده ها نیز، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1993) و فرسودگی تحصیلی برسو (1997) و آموزش راهبردهای فراشناختی به دانش اموزان است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها متناسب با فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی ، بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است و موجب کاهش فرسودگی تحصیلی گروه آزمایش می گردد. در حالی که تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ انگیزش پیشرفت تحصیلی مشاهده نشد.
بررسی تاثیر رفتار شهروندی سازمانی بر کیفیت خدمات در دانشگاه ها (مطالعه موردی: کارکنان آموزشکده ها ودانشکده های فنی وحرفه ای شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش رفتار شهروندی سازمانی در کیفیت خدمات ارائه شده به دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری در این پژوهش، شامل همه کارکنان و دانشجویان دانشکده و آموزشکده های فنی و حرفه ای شهر تهران (در نیم سال دوم سال تحصیلی92-91) بود؛ که از میان کارکنان، تعداد 122 نفر و از میان دانشجویان، تعداد 214 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ارگان رفتار شهروندی سازمانی (1996) و سیاهه سنجش کیفیت خدمات (سروکوال-1991)است. داده های تحقیق به کمک آزمون های معناداری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون t وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون فرضیات بیانگر این است که بین تمام ابعاد متغیر رفتار شهروندی سازمانی با کیفیت خدمات رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیونی مشاهده شد که پنج بعد رفتار شهروندی سازمانی قادرند 6/56 درصد از واریانس کیفیت خدمات را تبیین کند. لازم به ذکر است که متغیر جوانمردی کارکنان، تعیین کننده ترین عامل تاثیرگذار بر کیفیت خدمات در جامعه مورد مطالعه بوده است . در پایان، یافته های تحقیق مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاد هایی ارائه شده است.
رابطه عزت نفس با عملکرد سازمانی وسازگاری شغلی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین عزت نفس سازمانی با عملکرد سازمانی وسازگاری شغلی مدیران هنرستان های شهرستان های ازنا و الیگودرز بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را همه مدیران و معاونین بخش اجرای هنرستان های شهر ازنا و الیگودرز تشکیل داده است که تعداد آنان به 75 نفر رسیده و در سال تحصیلی 95-96 مشغول به کار بودند. باتوجه به تعداد کم جامعه آماری ازروش نمونه گیری تمام سرشماری استفاده شد و تمامی اعضا جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. از سه ابزار پژوهشی، پرسشنامه استاندارد عزت نفس سازمانی پیرس و همکاران(1989)، پرسشنامه عملکرد سازمانی «Achieve» هرسی و گلداسمیت(2003) و پرسشنامه سازگاری شغلی دیﻮیﺲ و ﻻﻓکﻮایﺴﺖ (2006) جهت گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار spss و از آزمون لوین جهت همگنی واریانس ها، آزمون کلموگروف – اسمیرنف جهت برابری واریانس ها و آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون جهت آزمون فرضیه ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین عزت نفس سازمانی با عملکرد سازمانی و سازگاری شغلی، رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد که فرضیات تحقیق تایید شد. لذا بین عزت نفس سازمانی با عملکرد سازمانی و سازگاری شغلی، رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد، یعنی با افزایش هرچه بیشتر عزت نفس در مدیران در سازمان عملکرد افراد و سازگاری شغلی آنان افزایش می یابد و در فرضیات فرعی یعنی در مولفه های عزت نفس سازمانی(پذیرش توسط دیگران، معتمد بودن و با کفایت بودن)با هر دو متغیر سازگاری شغلی و عملکرد سازمانی رابطه معنادار تائید شد.
ارائه مدل ساختاری عوامل موثر بر رشد سرمایه فکری در بین اعضاء هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائه الگوی ساختاری عوامل موثر بر رشد سرمایه فکری، مشخص کردن میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل بر ابعاد سرمایه فکری در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی استان های فارس وکهگیلویه بویراحمد و تحلیل میزان تناسب مدل نهایی پژوهش بود. پژوهش حاضر، از نوع توصیفی- میدانی طی سال های1394-1393 انجام شد. داده های مورد نیاز در زمینه شناسایی عوامل اثرگذار بر رشد سرمایه فکری، ارائه مدل ساختاری و تعیین میزان درجه تناسب مدل، بررسی و تحلیل گردید. این مطالعه بر روی تمامی اعضای هیات علمی استادیار به بالا دانشگاه های علوم پزشکی استان های فارس وکهگیلویه بویراحمد که حدود 800 نفر به عنوان جامعه آماری و تعداد 260 نفر به عنوان نمونه آماری که طبق جدول کرجسی – مورگان به طور نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند، انجام شد. از ابزار پرسشنامه 5 گزینه ای محقق ساخته، با ضریب پایایی آلفای کرونباخ (947/0) به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که تمامی مولفه های شناسایی شده، دارای تاثیر گذاری در رشد سرمایه فکری در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی هستند. در بعد عوامل سازمانی مولفه ادراک حمایت سازمانی با بار عاملی 83/0، در بعد عوامل انسانی، حرفه مندی با بار عاملی 68/0 و در بعد عوامل محیطی، مولفه انجمن های علمی و صنفی با بار عاملی 84/0 دارای بیشترین تاثیر بودند. در بین این مولفه ها، مولفه انجمن های صنفی و علمی در بعد محیطی با بار عاملی 84/0 از بالاترین اهمیت در تاثیر گذاری بر رشد سرمایه فکری برخوردار بود.این الگو نشان داد که بیشترین اثرگذاری بر رشد سرمایه فکری را بعد عوامل سازمانی با بار عاملی95/0، سپس بعد عوامل محیطی با بار عاملی 93/0 و در نهایت بعد عوامل انسانی با بار عاملی 92/0 دارد. شاخص های برازش الگو نشان داد که الگوی به دست آمده از انطباق خوبی برخوردار است.
تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر سواد زیست محیطی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات بر سواد زیست محیطی دانش آموزان دوره ابتدایی بوده است. این پژوهش در سال تحصیلی 93-1392 به روش شبه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.جامعه ی آماری این پژوهش را کل دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی منطقه سرچهان، به تعداد 185 نفر تشکیل داده است. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 120 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته سنجش دانش، نگرش و مهارت زیست محیطی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی بود. پایایی این آزمون نیز از طریق آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. روایی ابزار نیز توسط 5 نفر از متخصصان علوم تربیتی و آموزش محیط زیست تأیید شد. داده های جمع آوری شده ی این پژوهش با استفاده از آزمون t گروه های مستقل و به وسیله نرم-افزار SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب افزایش سواد زیست محیطی دانش آموزان می شود. هم چنین، نتایج نشان داد که استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب افزایش دانش و آگاهی زیست محیطی، نگرش زیست محیطی و عملکرد زیست محیطی شده است.
رابطه اعتماد و سکوت سازمانی با رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان(اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ، تعیین رابطه اعتماد سازمانی و سکوت سازمانی با رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان واحد (خوراسگان) است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان) به تعداد ۳۴۰ نفر که با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) تعداد ۱۸۰ نفر با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب گردید. در این پژوهش، پرسشنامه های اعتماد سازمانی الونن و همکاران (۲۰۰۸) و پرسشنامه های سکوت سازمانی و رضایت شغلی واکولا و بوراداس ( ۲۰۰۵) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، تحلیل واریانس چندراهه استفاده شده است. بین اعتماد سازمانی و مؤلفه های آن با رضایت شغلی رابطه معنادار وجود داشت. همچنین رابطه بین سکوت سازمانی و مولفه های آن با رضایت شغلی معکوس و معنادار بود. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، بهترین پیش بینی کننده های رضایت شغلی ، اعتماد مؤسسه ای و اعتماد بین کارکنان بوده است. همچنین بهترین پیش بینی کننده های رضایت شغلی، نگرش سرپرست به سکوت، نگرش مدیریت به سکوت و فرصت های ارتباطی بودند. بین نظرات پاسخگویان در مورد اعتماد سازمانی، سکوت سازمانی و رضایت شغلی با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنس، سابقه ی خدمت و مدرک تحصیلی) تفاوت وجود نداشت.
فراتحلیل رابطه بین فرسودگی شغلی و هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی شغلی ، حالتی از فرسودگی فیزیکی، هیجانی و ذهنی است که ناشی از درگیری با افراد در موقعیت های طاقت فرسای عاطفی است. یکی از اجزایی که می تواند بر فرسودگی شغلی تاثیرگذار باشد و منجر به توسعه شایستگی های بین فردی و حرفه ای شود، هوش هیجانی است. از این رو، پژوهش حاضر به جمع آوری و یکپارچه سازی نتایج حاصل از پژوهش های مربوط به رابطه بین فرسودگی شغلی و هوش هیجانی و محاسبه میزان اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل پرداخته است. بدین منظور 10 پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چک لیست فراتحلیل بوده است. یافته ها نشان داد که میزان رابطه بین فرسودگی شغلی و هوش هیجانی 62/0 (001/0 p<) بوده است. بر اساس نتایج فراتحلیل حاضر، میزان رابطه بین فرسودگی شغلی و هوش هیجانی ، مطابق جدول کوهن در حد بزرگ است.
طراحی و اعتبار یابی مدل ارزشیابی عملکرد وظیفه مدار مدیرگروه آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله شناسایی شرح وظایف مدیران گروه های آموزشی در دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات کشور ایران است تا بر مبنای آن، الگویی برای ارزشیابی از عملکرد مدیرگروه آموزشی ارائه شود. روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی است که طی دو مرحله کیفی و کمی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. با انجام مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک موجود شرح وظایف مدیرگروه آموزشی به کمک نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیو.دی.ای استخراج شد. بدین منظور کار تحلیل محتوا طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت و تعداد 1297 کد باز استخراج شده و پس از آن در قالب 26 مولفه (کدهای محوری) و 6 مقوله های اصلی( کدهای اختیاری) دسته بندی شد. هم چنین 17 مصاحبه با متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزش عالی انجام شد. انتخاب نمونه ها بر اساس روش نمونه گیری هدفمند بود. با پیاده سازی و تحلیل و کدگذاری متن مصاحبه ها، تعداد 1503 کد استخراج و در قالب 31 مولفه و7 مقوله اصلی دسته بندی شدند. مقایسه دو الگوی شرح وظایف حاصل از تحلیل مبانی نظری و مصاحبه های پژوهش منجر به الگوی نهایی شرح وظایف مدیرگروه آموزشی شد که دارای 7 مقوله ی اصلی و 42 مولفه بود. مقوله های اصلی شرح وظایف مدیرگروه آموزشی عبارتند از رهبری گروه، کسب شایستگی ها و مهارت ها، تعاملات، مربی گری، مدیریت اجرایی، ایجاد تغییر و تنوع و ارتقای کیفیت. به منظور برازش الگوی مذکور، برای اجرای مطالعه ای جنبی، تعداد 40 مدیرگروه از دانشگاه های دولتی انتخاب شدند. برازش الگو طی سه مرحله و محاسبه آماره های مورد نیاز، منجر به حذف 7 گویه و تایید مدل نهایی با 113 گویه شد. این ابزار می تواند در بازبینی شرح وظایف مدیرگروه آموزشی در آیین نامه مدیریت دانشگاه ها و نیز سنجش وضع موجود و خودارزشیابی عملکرد توسط سایر مدیران گروه ها مورد استفاده قرار گیرد. <br clear="all" /> [1] Maxqda