رهیافتی نو در مدیریت آموزشی
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال 13 بهمن و اسفند 1401 شماره 6 (پیاپی 58) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ارزش آفرینی منابع انسانی شرط لازم برای موفقیت در دستیابی به اهداف آموزش و پرورش است و شایستگی های مدیران عنصر زیربنایی آن است. نظر به اهمیت موضوع در این مطالعه به ارائه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های مدیران در آموزش و پرورش با رویکرد ارزش آفرینی منابع انسانی پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی همگرا بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش گیلان بوده و با فرمول کوکران 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در گام نخست با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری الگوی اولیه ای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL استفاده شده است. نتایج نشان داده است متغیرهای ساختارسازمانی و شایستگیهای استراتژیک مدیران قدرت نفوذ بالایی داشته و تاثیرپذیری کمی دارند و متغیرهای مستقل می باشند. متغیرهای مدیریت دانش، فرهنگ سازی، سیاست گذاری و خط مشی و رهبری و مدیریت نیز قدرت نفوذ و میزان وابستگی بالایی دارد بنابراین متغیر پیوندی هستند. متغیرهای ارزش آفرینی منابع انسانی، مدیریت عملکرد و آموزش و توانمندسازی نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیرهای وابسته محسوب میشوند.
ارتباط عوامل بین فردی و سازمانی با تعالی سازمانی: نقش میانجی اخلاق حرفه ای، توانمندسازی روان شناختی و چابکی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال بررسی رابطه عوامل بین فردی و سازمانی با تعالی سازمانی و آزمون نقش میانجی اخلاق حرفه ای، توانمندسازی روان شناختی و چابکی سازمان بود. این مطالعه، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- همبستگی واز نظر نوع مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان حوزه ستادی آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 19-2018 به تعداد 1250 نفر بود که از بین آن ها با بهره گیری از فرمول مورگان و به روش تصادفی طبقه ای تعداد 332 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده بود. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است که شامل پرسشنامه های کار تیمی بردبار (2012) (α=0/86) ، مهارت های ارتباطی بین فردی ماتسون (1983) (α=0/93)، فرهنگ سازمانی اعرابی و رحیم زاده (2007) (α=0/95)، مدیریت مشارکتی چوپانی (2010)( α=0/94)، استقلال شغلی جانگ (1995)( α=0/85)، یادگیری سازمانی نیفه (2001) (α=0/94) ، اخلاق حرفه ای کادوزیر (2002) (α=0/81) ، توانمندسازی روان شناختی اسپریترز ومیشرا (1997) (α=0/90) ، چابکی سازمانی شریفی و ژانگ (1999) (α=0/94)وپرسشنامهتعالی سازمانی عسگری (2014) (α=0/97) می باشد که روایی ابزار با تحلیل عاملی تأییدی و پایایی باآلفای کرونباخ تایید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS و SPSS بود. نتایج پژوهش نشان داد اخلاق حرفه ای(17/0) ، توانمندسازی روان شناختی(20/0) و چابکی سازمان(15/0) بر تعالی سازمانی به صورت مثبت و مستقیم تاثیر دارد. همچنین تاثیر غیرمستقیم عوامل بین فردی(15/0) و عوامل سازمانی(17/0) بر تعالی سازمانی مثبت و معنی دار بود. اثر مستقیم عوامل بین فردی(43/0) و عوامل سازمانی(33/0) بر اخلاق حرفه ای مثبت و معنی داراست. اثر مستقیم عوامل بین فردی(29/0) و عوامل سازمانی(20/0) بر توانمندسازی روان شناختی مثبت و معنی داراست. اثر مستقیم عوامل سازمانی(47/0) بر چابکی سازمان مثبت معنی دار است اما عوامل بین فردی (11/0) اثر مستقیم معنی داری بر این متغیر ندارد. طبق شاخص های برازش مدل آزمون شده، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است.
ارائه الگویی برای آموزش توسعه بازار کودکان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش ارائه الگویی برای آموزش توسعه بازار کودکان با رویکرد بازارگرایی در ایران بوده است. که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، از نوع کیفی، مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد بوده است. مصاحبه های عمیقی با 18 نمونه ، متشکل از خبرگان علمی حوزه های بازاریابی و خبرگان عملی، مدیران حوزه های بازارکودک صورت گرفت. نمونه گیری براساس روش گلوله برفی و جمع آوری داده ها تا مرز اشباع نظری ادامه یافت. همچنین تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، همزمان با توجه به داده های به دست آمده از بخش مصاحبه، با کمک سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد: آموزش کودک در خانواده و اجتماع و همچنین آموزش پرسنل و مدیران فعال در عرصه بازارکودک به عنوان شرایط زمینه ای در بازار کودکان موثر است. که در بعد اقتصادی سبب افزایش درآمد، رونق فضای کسب و کار و توسعه بازار کودک و در بعد اجتماعی سبب افزایش رضایت و ایجاد تصویر مطلوب، به عنوان پیامدهای این بازار می گردد. در نتیجه این پژوهش با به کارگیری روش داده بنیاد، یکی از مطالعات اولیه درباره بازار کودکان است. الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه آموزش بازار کودکان استفاده شود.
آسیب شناسی آموزش تفکرانتقادی در نظام آموزشی ایران/با دیدگاه مدرسه زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی از اساسی ترین موضوعات مدرسه زندگی وآراء دیویی است. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی آموزش تفکر انتقادی در نظام آموزشی ایران انجام شده .یک پژوهش پیمایشی است وجامعه آماری 6400 نفر مدیران ،مشاورین،معاونین ومعلمان منطقه سه تهران می باشد.که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 140 نفر انتخاب شدند در دو گروه 70نفر خانم وآقا. ابزار اندازه گیری این پژوهش ، آزمون استاندارد تفکر انتقادی واتسون -گلیرز است که توانایی تفکرانتقادی را از طریق 80 پرسش در پنج مولفه مهارت استنباط ، شناسایی مفروضات استنتاج ،تعبیر و تفسیر و ارز شیابی اندازه گیری میکند. داده ها ی پرسشنامه با استفاده از برنامه22 SPssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتندبجز در مهارت تفسیر که در آقایان در سطح خطای5%، با اختلاف 8 درصد بیشتر از خانمها بود در چهار مهارت دیگرخانمها نمره بیشتری کسب نمودند 5 اختلاف دو گروه در استنباط 8/27درصد ، در شناسایی مفروضات 1/25 درصد ، در استنتاج5 /33 درصدودر ارزشیابی 14/4 درصد بدست آمد ولی در مجموع نمره تفکر انتقادی قابل قبول ودر سطح بالایی نیست و نشان از کمرنگ بودن این امرمهم در نظام آموزشی است.
طراحی مدل تاثیر فناوری اطلاعات درآموزش کسب وکارهای کارآفرینانه با تاکید بر چابکی سازمانها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل تاثیرگذاری فناوری اطلاعات در آموزش کسب وکارهای کوچک و متوسط کارآفرینانه با تاکید بر چابکی سازمانها در ایران است . .روش تحقیق براساس نظریه برخاسته از داده بوده و جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی، مدیران و روسا و اساتید دانشگاهی به عنوان خبرگان در تحقیق معرفی می شوند، که با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختار یافته و مصاحبه عمیق با خبرگان مدل مورد بررسی و پس از اصلاح مدل اولیه (کشف متغییرهای جدید، اصلاح متغیرهای مدل اولیه) مدل نهایی با استفاده از نرم افزار MAXQDA بدست آمد. و در بخش کمّی، مدیران و کارمندان کسب وکارهای کوچک و متوسط کارآفرینانه در استان فارس در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری در این پژوهش ازنوع گلوله برفی می باشد. یافته ها نشان داد که متغیرهای اصلی مدل فناوری اطلاعات به منظور بهبود آموزش ،کیفیت مدیریت فناوری،همترازی کسب وکار، عملکرد نو آورانه، فرصت گرایی ،یکپارچگی فناوری ،زیرساخت وارزش آفرینی بوده است.
تدوین راهبردهای توسعه آموزش پیش دبستانی در مناطق کمتر توسعه یافته (مورد مطالعه: آموزش و پرورش عشایر استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین راهبردهای توسعه پیش دبستانی مناطق عشایری استان چهارمحال و بختیاری بود. روش تحقیق از نوع مطالعه موردی کیفی است. جامعه آماری را 35 نفر شامل مسئولان گروه آموزش پیش دبستانی ادره کل آموزش و پرورش ، مدیران، معاونان و کارشناسان ادارات آموزش و پرورش شهرستان های عشایر نشین، راهبران آموزشی، مدیران مجتمع های آموزشی و دکتر معلمان شاغل در اداره آموزش و پرورش عشایر استان تشکیل می دادند که به علت محدد بودن جامعه آماری به صورت کل شمار انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، مرور ادبیات، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. فهرست نهایی شده داده ها پس از تایید درجلسات شورای راهبردی در قالب یک پرسش نامه محقق ساخته که روایی آن توسط چند متخصص و پایایی از روش آلفا کرونباخ با ضریب 88/ تایید شده بود ؛ در اختیار جامعه آماری قرار گرفت. برای تجزیه تحلیل داده ها آزمون فریدمن و بحث و تبادل نظر گروهی استفاده شد.با توجه به نمره نهایی ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (2.38) و ارزیابی عوامل خارجی (2.74) مشخص شد که جایگاه راهبردی آموزش پیش دبستانی در مناطق عشایر بختیاری در منطقه WOمی-باشد. که مبین توجه به فرصت های پیش روی مناطق عشایری برای از بین بردن ضعف های موجود است. . در نهایت، نتایج پژوهش نشان می دهد که همسو با ویژگی های جامعه شناختی عشایر که از ابتدایی ترین و غنی ترین شکل و شیوه زندگی است بایستی مولفه ساختار مدیریت شامل: تصمیم گیری، منایع انسانی،برنامه های درسی و آموزشی، منابع مالی و مادی و فناوری به شکل موثر، ساختاری خاص و بومی به خود بگیرند تا بسیاری از فرصت ها برحسب بافت و نمای فرهنگی موجود به برطرف کردن نقایص در حوزه آموزش پیش دبستانی در عشایر منجر شود.
نقش واسطه ای دلبستگی شغلی در رابطه بین خودکارآمدی و اثربخشی معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای دلبستگی شغلی بر رابطه بین خودکارآمدی و اثربخشی معلمان تربیت بدنی شهرستان ممسنی بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان تربیت بدنی شهرستان ممسنی شامل 53 نفر بودند و با استفاده از حجم نمونه کرجسی – مورگان تعداد 48 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات تحقیق از سه پرسشنامه دلبستگی شغلی شافلی(۲۰۱۵)، اثربخشی معلمان توسلی نوقابی (1390) و خودکارآمدی معلم چانن – موران و هوی (2001) استفاده شد. روایی ابزارها به صورت صوری و با استفاده از نظر صاحبنظران مورد تایید قرار گرفت و پایایی ابزارها نیز با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 829/0 ، 903/0 و 824/0 تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از شاخصهای امار توصیفی مانند میانگین و انحراف استادندارد از آزمون های تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر برای بررسی فرضیات پژوهش استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل همبستگی پیرسون نشان داده است که بین متغیرهای خودکارآمدی معلم، دلبستگی شغلی و اثربخشی معلمان رابطه معناداری وجود داشت. در نهایت؛ نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که دلبستگی شغلی بر رابطه بین خودکارآمدی و اثربخشی معلمان تربیت بدنی شهرستان ممسنی نقش واسطه ای دارد.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش در دوره متوسطه دوم است. این پژوهش با رویکرد اکتشافی متوالی و با استفاده از روش ترکیبی انجام شد. که ابتدا با روش تحلیل محتوای کیفی عناصر (هدف، محتوا، روش تدریس، ارزشیابی) برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش استخراج شد. و در بخش کمی برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری بود که تعداد 15 نفر از اساتید و متخصصان انتخاب شدند و جامعه آماری بخش کمی کلیه دبیران دوره متوسطه دوم استان مازندران به تعداد 11024 نفر (5692 مرد و 5332 زن) است. نمونه پژوهش شامل 360 نفر از دبیران دوره متوسطه دوم است که به روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ی محقق ساخته نظم خودجوش دارای 22 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرمافزارهای SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد مولفه های هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی در تبیین الگوی برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش موثر هستند و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش موجب می شود تا دانش آموزان مستقل بر پایه رفتارهای آگاهانه، عمدی و متفکرانه با مسائل برخورد کنند. در واقع با استفاده از این رویکرد، تجارب یادگیری از راه کشف و جستجو به طور فعالانه صورت می گیرد تا نظم خودجوش دانش آموزان بر انگیخته شود.
الگوی مطلوب برنامه درسیِ آموزشِ زیست محیطی مبتنی بر شاخص های توسعه پایدار در دوره متوسطه اول با رویکرد کارکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه، توسعه ای را پایدار می داند که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل آتی در تامین نیازهای خود برآورده نماید. این توسعه دارای سه بعد مهم انسانی، محیط زیست و آینده است و تحقق توسعه انسانی مقدم بر توسعه در ابعاد اقتصادی است. هونکه و همکاران بهترین وسیله کاهش معضلات زیست محیطی را آموزش به مردم می دانند. هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی بررسی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش زیست محیطی مبتنی بر شاخص های توسعه پایدار در دوره متوسطه اول و از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است. روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر کاربردی بوده و با استفاده از روش اکتشافی آمیخته انجام شده است. در تحقیق از ترکیب ابزارهای کیفی و کمی و در نوع اکتشافی آن از داده های کیفی برای ساخت مقیاس کمی استفاده شده است. در این راستا برای تحلیل محتوای کیفی از روش کیفی، مصاحبه عمیق با خبرگان و از روش کمی (توصیفی- پیمایشی) برای جمع آوری داده ها از کارشناسان محیط زیست استفاده شد. در پژوهش حاضر از داده های به دست آمده از تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها برای ساخت پرسشنامه استفاده شده است. شرکت کنندگان در بخش کیفی متخصصان مسائل زیست محیطی هستند. جامعه کمی این پژوهش کارکنان آموزش و پرورش استان هرمزگان بودند. پرسشنامه نیمه ساختاریافته نتایج سوالات پس آزمون که در اختیار 10 نفر از خبرگان قرار گرفته بود با استفاده از آمار توصیفی - پیمایشی محاسبه و دسته بندی شد. در نهایت 24 دسته با محوری در نهایت 24 مقوله با کد محوری شناسایی شد. یافته ها: بالاترین کد شناسایی شده مربوط به تلفیق تدریس و کمترین شاخص مربوط به شاخص برون سازمانی بود. در نهایت ارتباط برنامه درسی آموزش محیط زیست با توسعه پایدار با رویکرد اجرایی، به صورت الگویی شماتیک طراحی و رائه گردید
تدوین معادله افتراقی عوامل آموزشگاهی موثر بر عملکرد در آزمون تیمز 2019 پایه چهارم در دانش آموزان با عملکرد بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزمون های بین المللی تیمز که شامل آزمون ریاضی و علوم می شود، با هدف بهبود عملکرد نظام آموزشی کشورها هر چهار سال یک بار برگزار می شود، که نتایج آن متاثر از عوامل مختلفی است. هدف از انجام این پژوهش تدوین معادله افتراقی دانش آموزان موفق از غیر موفق بر اساس مولفه های آموزشگاهی در آزمون تیمز 2019 است. روش انجام این پژوهش از نوع همبستگی در قالب معادله افتراقی است. جامعه آماری کل مدارس شرکت کننده در آزمون تیمز 2019 می باشد. نمونه آماری دانش آموزان کلاس چهارم ایرانی شرکت کننده در این آزمون می باشد. روش نمونه گیری همان روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای طبقه بندی شده منظم بوده که در آزمون تیمز 2019 اجرا شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، سوالات آزمون بین المللی تیمز 2019 پرسشنامه های خانواده، دانش آموز، مدیر و آموزگار می باشد که توسط انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی (IEA) در سال 2019 انتشار یافته است. این آزمون به دلیل این که آزمون استاندارد جهانی است روایی آن تایید شده و برای محاسبه پایایی آن نیز از روش الفای کرونباخ بر روی حدود 30 نفر از افراد جامعه آماری مورد مطالعه برآورد شد و ضریب 85/0 به دست آمد که نشان از پایایی آن دارد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل افتراقی استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که معادله تحلیل افتراقی قادر به تفکیک دانش آموزان موفق از دانش آموزان ناموفق براساس مولفه های آموزشگاهی می باشد.
سنتز پژوهی مؤلفه های دانشگاه نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : امروزه دانشگاه های مدرن باید با رقابت جهانی روبه رو شوند و آن ها باید بتوانند به طور مؤثری فرایندهای اقتصادی و اجتماعی منطقه را که در آن قرار دارند، تحت تأثیر قرار دهند. این فرایندها و تأثیرات می توانند به رقابتی شدن منطقه از طریق سیستم های پیچیده مستقیم و غیرمستقیم کمک کنند؛ که در مقیاس های مختلفی با سطوح مختلف توسعه مرتبط می باشند. این پژوهش با هدف مطالعه نظامند و ارائه فرا ترکیبی از پژوهش های انجام شده توسط محققان داخلی و خارجی در مورد مؤلفه های دانشگاه نسل چهارم به مرحله اجرا در آمد. روش شناسی پژوهش : روش بررسی این پژوهش،کیفی و از نوع سنتز پژوهی بوده و در این رابطه از بین کلیه پژوهش های انجام شده در بیست سال اخیر پیرامون موضوع، به عنوان جامعه مورد مطالعه پژوهشگر با 63 پژوهش به سطح اشباع داده ای رسید. که به صورت هدفمند به عنوان حجم نمونه مورد استفاده قرار گرفتند. در مراحل بعدی، کدگذاری و طبقه بندی اطلاعاتی از پژوهش انجام شده صورت گرفته که 18 طبقه به منظور تحقق هدف پژوهش بدست آمد.. یافته ها : فعالیت ورزشی هوازی منجر به افزایش معنی دار HDL و کاهش LDL، VLDL، TGو Cho شد (05/0≥P)، 15 روز مکمل دهی دارچین اثر معنی داری بر افزایش HDL و کاهش LDL، TG و Cho در پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی داشت (05/0≥P) با این وجود اثر معنی داری بر VLDL نداشت (05/0≤P). بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحلیل و سپس ترکیب آن ها 4 درونمایه است که عبارتند از : 1- ثروت آفرینی2- مهارت محوری3- بین المللی سازی آموزش و پژوهش 4- ارتباط با صنعت و بازار کار منطقه ای.
واکاوی فرصت ها و تهدیدات پست مدرنیسم از منظر اخلاق و ارزش های دینی با تاکید دلالت ها برای مدیران آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفکرات پست مدرن فراروایت ها نفی می شوند و هیچ گونه حقیقت ازلی و ابدی وجود ندارد که به مثابه آن یک آرمان بر زندگانی بشر حکم کند. آن ها اخلاق را نسبی می دانند و معتقدند تمام ارزش ها از جمله ارزش های دینی محصول انسان روشنفکر است و واژه هایی نظیر حقیقت را باید کنار گذاشت. در تئوری نوین (مدرن) تاکید برتاثیرات رهبری و مطالعه جایگاه قانونی رهبر در بوروکراسی مد نظر است، اما در فرانوین تمرکز بر چگونگی فرایند رهبری است. در سازمانهای آموزشی عصر پست مدرنیسم، تمرکز بر توانمند سازی نیروی انسانی است. هدف از انجام این پژوهش واکاوی فرصت ها و تهدیدات پست مدرنیسم از منظر اخلاق و ارزش های دینی با تاکید بر دلالتها برای مدیران آموزشی است .روش به کار رفته در این پژوهش نظری رویکرد کیفی تحلیلی – انتقادی و استفاده از روش نظام مقوله ای استقرایی است .دین و ارزش های دینی و اخلاقی و بازگشت به امور ثابت می تواند عامل مهم برای رهایی پست مدرن از این مشکلات باشد. در سازمانهای آمورشی، معلمان در انگیزه دهی، تسهیل جریان یادگیری، و تسهیل خلاقیت دانش آموزان نقش اساسی دارند .پست مدرنیسم، با داشتن دو ابزار شالوده شکنی و نظری پردازی خود انعکاسی و بنابراین با به چالش کشاندن چگونگی برنامه درسی مدرنیسم، بر تنوع رشته های درسی، توجه به برابری و تفاوتها، بازتولید قدرت مسلط بر جامعه و تأثیر فناوریهای نوین در برنامه درسی تأکید می کند که پاسخگوی نیازهای فراگیران در عصر کنونی (پست مدرنیسم) بشمار می آیند.وظایف اخلاقی انسان ها در پیشگاه خداوند تغییر ناپذیر هستند و در حالی تکلیف محسوب می شوند شاید انسان های روشنفکر عصر پست مدرن این ایراد را وارد نمایند که این تکالیف سخت و سنگین و اجرای آن برای انسان غیر ممکن است اما باید اشاره کرد که خداوند بر اساس توانایی انسان ها برای آن ها تکلیف معین می کند. رهبری برای رویارویی با سازمانهای پسانوگرا و افراد جدید نیازمند تحمل متغیر است. تنوع و خلاقیت در زیردستان باید توسط رهبران سازمانها پرورش یابد. علتهای چندگانه، تفکر ارزشی و زیباشناسانه و واقعیتهای سازنده بایستی مورد پذیرش و مبنای تصمیم گیری قرار گیرند.
مدل پارادیمی به اشتراک گذاری دانش ضمنی با هدف راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: از آنجایی که مدارس به شکل متداول کارآمدی ندارد و دانش آموزان بعد از فارغ التحصیلی قادر به جذب بازار کار نمی باشند،لذا باید مدارس به منظور راه اندازی آموزش کارآفرینی به اشتراک گذاری تجربیات ضمین در این رابطه اقدام نمایند. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل پارادایمی به اشتراک گذاری دانش ضمنی با هدف راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس بوده است. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین و محیط پژوهش را کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی(1401-1400) تشکیل دادند. شیوه نمونه گیری به روش نظری تا حد اشباع استفاده شد و لذا 27 نفر از مدیران ابتدایی شهر اصفهان با سابقه بالاتر از 25 سال بعنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. تکنینک گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق و شیوه تحلیل اطلاعات به روش کُدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. به این ترتیب مرحله کُد گذاری باز به تعداد 87 مفهوم اولیه منجر شد که با حذف و تعدیل کدهای همس ان، در مرحله دوم تعداد 18 مفهوم تقلیل یافتند و با انجام پالایش، تعداد 69 مفهوم باقی ماند یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش ، اجزای مدل بدست آمده مشتمل بر این موارد است: شرایط علّی با سه مقوله اصلی(اراده سازمانی، انگیزه سازمانی و اجرای مدیریت دانش در سازمان)، شرایط زمینه ای با دو مقوله اصلی(شرایط فردی، و سازمانی)، شرایط مداخله گر با سه مقوله اصلی( محدودیت فردی، اجتماعی و سازمانی)، پیامدها با دو مقوله اصلی( کارایی و اثربخشی مدیریت)؛ و راهبردها با سه مقوله اصلی( بهبود بینش، توانش، و نگرش) . بحث و نتیجه گیری: برای راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس باید انگیزه لازم را در مدیران مدارس برای به اشتراک گذاری دانش ضمنی فراهم کرد و اراده آنها را در این رابطه تقویت کرد