مقالات
حوزه های تخصصی:
سرمایه انسانی یک شرکت از مهمترین عوامل نوآوری محسوب می شود. در این پژوهش با تمرکز بر دو ویژگی منحصر به فردی و ارزش آفرینی سرمایه انسانی، به بررسی انطباقی سبک نوآوری با سبک کارکردهای منابع انسانی در شرکت های دانش بنیان مستقر در دو پارک علم وفناوری پردیس و دانشگاه تهران پرداخته شد. مدیریت سرمایه های انسانی شرکت های نوآور، نیازمند بکارگیری مجموعه ای از کارکردهای مدیریت منابع انسانی متناسب با ویژگی های کارکنان و اهداف ویژه شرکت می باشد. پژوهش حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که آیا شرکت های دانش بنیان بر مبنای نوع و ویژگی های سرمایه انسانی و منطبق با سبک نوآوری خود، سبک کارکردهای منابع انسانی خود را انتخاب می نمایند؟ برای این منظور پس از مرور ادبیات، 46 شرکت مستقر در دو پارک فناوری پردیس و دانشگاه تهران، مورد بررسی قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شد. در ادامه، پس از تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی تاییدی و تایید مدل، میزان هماهنگی میان سبک ها با استفاده از آزمون دو جمله ای مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین میزان انطباق، میان سبک نوآوری بازارمحور و سبک مدیریت منابع انسانی بهره وری و پس از آن میان سبک نوآوری علم محور و سبک مدیریت منابع انسانی همکاری مشاهده شد. ویژگی ارزش آفرینی سرمایه انسانی در شرکت های دانش بنیان دارای میانگین بالاتری نسبت به ویژگی منحصربه فردی بود.
بررسی عوامل شکل گیری سرریزهای فناورانه حاصل از سرمایه گذاری مستقیم خارجی در مناطق آزاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرریزهای فناورانه، همواره به عنوان یکی از مهمترین آثار سرمایه گذاری مستقیم خارجی در سطح اقتصاد خرد مطرح بوده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا موضوع ایجاد سرریزها و عوامل تعیین کننده آن ها در مناطق آزاد مورد مطالعه قرار بگیرد. با توجه به شرایط مناطق آزاد ایران، سرریز فناورانه در قالب پیوندهای عمودی به عنوان متغیر وابسته پژوهش و عوامل موثر بر سرریز فناورانه شامل انجام فعالیت های تحقیق وتوسعه، وجود نیروی انسانی متخصص و ماهر، دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات، و وجود مراکز ارائه خدمات علمی و فنی به عنوان متغیرهای مستقل انتخاب شدند. جامعه پژوهش را کارشناسان شاغل در شرکت های سرمایه گذار خارجی در مناطق آزاد ایران تشکیل دادند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بود و روش حداقل مجذورات جزیی برای آزمون فرضیه ها به کارگرفته شد. نتایج نشان دادند که تمامی عوامل یادشده بر ارتقاء پیوندهای عمودی در مناطق آزاد کشور تاثیر مثبت و معنا داری دارند.
طراحی الگوی نیازسنجی قابلیت محور در حوزه دفاعی و پیشنهاد فهرستی از عناصر قابلیت برای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، نیازسنجی به عنوان یکی از ورودی های اصلی نظام اکتساب دفاعی در جهان مطرح است که کشورها آن را مبنای برنامه ریزی ها، در پیش گرفتن یک رویکرد و تصمیم گیری های خود جهت ارائه راه حل برای مقابله با دشمن قرار می دهند. با توجه به پویایی، پیچیدگی و عدم قطعیت محیط های آینده، دیگر رویکرد سنتی به نیازسنجی (تهدیدمحوری)، چندان موثر نیست. عدم استفاده از یک الگوی یکپارچه و جامع نیازسنجی و مبتنی بودن رویکرد فعلی بر تهدیدمحوری، موجب شده است تا اثربخشی فعالیت های دفاعی کشور به قیمت هزینه های هنگفت میسر باشد. این پژوهش با هدف طراحی یک الگوی جامع نیازسنجی مبتنی بر قابلیت محوری و استخراج عناصر احتمالی قابلیت کشور انجام شده است. برای این منظور، ابتدا با روش مطالعه تطبیقی نظام های نیازسنجی دفاعی کشورهای آمریکا، استرالیا، انگلستان و کانادا مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت، سپس با استفاده از روش «فراترکیب» ضمن بررسی کیفی الگوهای استخراج شده، از نقاط قوت آنها استفاده شد و یک الگوی نیازسنجی قابلیت محور برای کشور طراحی گردید. در ادامه الگوی طراحی شده با استفاده از روش گروه کانونی مورد اصلاح و اعتبارسنجی قرار گرفت. همچنین عناصر قابلیت کشورهای مختلف استخراج گردید و با استفاده از الگوی هفت اس مکینزی و نظریه قابلیت های پویا، تحلیل شد. نتایج نشان داد که این عناصر به لحاظ ماهیت، از جنس قابلیت های پویا هستند و بر 5 حوزه «سیستم»، «راهبرد»، «کارکنان»، «مهارت ها» و «سبک مدیریت و رهبری» تمرکز دارند. در پایان فهرستی از عناصر قابلیت برای کشور پیشنهاد گردید.
ارزیابی و اولویت بندی مولفه های موثر بر انتقال موفق نانوفناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال موفق فناوری، نیازمند شناسایی اهداف صنعت موردنظر، فناوری های مورد نیاز، منابع فناورانه، روش های انتقال و عوامل موثر در آن، نحوه جذب و توسعه آن دارد و انجام هر یک از اینها نیازمند به کارگیری متخصصان مربوط است. بدون استفاده از کارشناسان متخصص در این زمینه، معمولاً انتقال فناوری موردنظر، ناقص و نامناسب و با فاصله از هدف اولیه صورت می گیرد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و اولویت بندی مولفه های موثر بر انتقال موفق نانوفناوری انجام شد. نمونه آماری در بخش کیفی ،خبرگان دانشگاهی و صنعتی نانوفناوری بودند، روش پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی بود و به روش پیمایشی انجام شد. نمونه آماری در بخش کمّی، فعالان حوزه نانوفناوری در شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 83 تن از آن ها انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند و ابزار بخش کمی، پرسش نامه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS18 استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل دانشی، سازمانی، فناورانه، ارتباطی، آموزش نیروی انسانی و شناخت محیط فیزیکی، مهم ترین مولفه های موثر بر انتقال موفق نانوفناوری هستند. این عوامل در سازمان گیرنده و دهنده فناوری، اهمیت متفاوتی دارند. عوامل فناورانه، سازمانی، دانشی، ارتباطی، آموزش نیروی انسانی و شناخت محیط فیزیکی اولویت های اول را در سازمان گیرنده به خود اختصاص دادند و عوامل فناورانه، سازمانی، ارتباطی، دانشی، شناخت محیط فیزیکی و آموزش نیروی انسانی در سازمان دهنده دارای بیشترین اولولیت بودند.
بررسی نقش مدیریت استعداد در توسعه سرمایه فکری سازمان (مورد مطالعه: سازمان پشتیبانی و نوسازی بالگردهای ایران- پنها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش مدیریت استعداد در توسعه سرمایه فکری سازمان پنها می باشد. این پژوهش بر مبنای یک فرضیه اصلی و سه فرضیه فرعی بنا شده است که تاثیر مدیریت استعداد را بر سه مولفه سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری رابطه ای و سرمایه ساختاری سازمانی می سنجد. با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی نمونه ای متشکل از 158 نفر (118 نفر از کارکنان بااستعداد و 40 نفر از معاونان و کارشناسان سازمان) انتخاب شد و با استفاده از آمار استنباطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بود. برای تحلیل داده ها، ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، روایی سازه تمام شاخص های مورد مطالعه محاسبه شد و سپس با استفاده از مدل برازش شده و مدل معادلات ساختاری، فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش، نشان می دهد که مدیریت استعداد بر سرمایه فکری سازمان پنها تاثیر مثبت و معناداری دارد و از میان سه مولفه سرمایه فکری بر دو مولفه سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری رابطه ای نیز تاثیر مثبت و معنادار دارد اما تاثیری بر سرمایه ساختاری سازمانی ندارد.
ارائه مدلی برای تحلیل ریسک اتحادهای راهبردی و فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحادهای فناورانه، راه حل هوشمندانه ای برای دستیابی به اهداف راهبردی یک بنگاه در دنیای در حال تغییر کنونی است. با وجود روند رو به افزایش این نوع همکاری ها، نرخ شکست در آن ها همچنان بالاست. ماهیت همکاری درون سازمانی در اتحادها، دلیل بالا بودن ریسک در آن ها می باشد. بیشتر روش ها و مدل های تحلیلی، منابع ریسک در طول فرآیند اتحاد را بصورت ایستا و در دو نوع نسبی و کارکردی در نظر می گیرند. در پژوهش حاضر، با انجام مطالعات کتابخانه ای، منابع ریسک در مراحل فرآیند اتحاد راهبردی شناسایی شدند. به دلیل متفاوت بودن ضریب اهمیت هر یک از عوامل ریسک در اتحادهای مختلف، میزان اهمیت و همچنین درجه تاثیر مرحله اتحاد در موفقیت اتحاد، توسط خبرگان وزن دهی شدند. بر اساس نتایج، عوامل ریسک در هر مرحله از فرآیند اتحاد، یکسان نیست و حتی عوامل ریسک مشابه در مراحل فرآیند اتحاد نیز دارای وزن یکسان نیستند. هدف از انجام این پژوهش، ارائه روشی پویا، انعطاف پذیر و دقیق جهت ارزیابی ریسک اتحاد شامل شناسایی، سنجش و تحلیل منابع ریسک در طول یک اتحاد می باشد. نوع پژوهش، توصیفی است و اجرای آن در دو مرحله، شامل جمع آوری داده ها و نیز استفاده از نظر خبرگان جهت روایی پژوهش انجام شده است. دستیابی به روشی ساختاریافته که با نظرات کارکنان و ذی نفعان دو طرف اتحاد، قادر به پیش گویی و تخمین میزان ریسک آن به تفکیک هریک از مراحل اتحاد می باشد، مهمترین دستاورد پژوهش حاضر است.