مقالات
حوزه های تخصصی:
سرمقاله حاضر ترجمه ای است از اثر هانگی سان و جاناتان دی لینتون، که در سال 2014 در نشریه تکنویشن به چاپ رسیده است. در این تحقیق به منظور شناسایی الگوی ساختاردهی مقالات علمی پژوهشی پراستناد، ساختار 10 مقاله پراستناد و 50 مقاله رد شده قبل از ورود به فرآیند داوری، مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته است. در این راستا، نویسندگان نوشتار پیش رو با شواهدی تجربی مواجه شدند که نشان م یدهد مقالات پراستناد نه تنها از نظر محتوایی، بلکه از لحاظ ساختاری نیز با مقالات ناموفق متفاوت هستند. همچنان که برای موفقیت یک مقاله، داشتن محتوای عالی اهمیت زیادی دارد، ساختار مناسب نیز لازم است. رسیدن به ساختار مناسب، اولین و ساد هترین گام برای نگارش یک مقاله مناسب محسوب می شود. هدف مقاله حاضر این است که به نویسندگان کمک کند به این گام مهم پی ببرند و از آن عبور کنند.
بررسی میزان تأثیر مشارکت یا عدم مشارکت شرکتها در ایجاد خوشه صنعتی بر عملکرد نوآوری آنها با نقش میانجی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، خوشهبندی صنعتی یکی از رویکردهایی است که در کنار رقابت واحدهای کوچک و متوسط، افزایش همکاری و استفاده از دانش و نوآوری را مورد تأکید و توجه بسیاری قرار میدهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی عملکرد نوآوری با نقش میانجیگری مدیریت دانش در شرکتهای تشکیلدهنده خوشه صنعتی در مقایسه با شرکتهایی است که تشکیل خوشه ندادهاند. شرکتهای انتخاب شده، تولید کننده قطعات لاستیکی در استان همدان بودند. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. برای جمعآوری اطلاعات میدانی از پرسشنامه استاندارد مطابق با طیف لیکرت استفاده شد. پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، کارکنان خوشه صنعتی قطعات لاستیکی رزن (430 نفر) و کارکنان 16 شرکت تولیدی قطعات لاستیکی استان که تشکیل خوشه ندادهاند(287 نفر)، بودند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان، در گروه اول شرکتها 205 نفر و در گروه دوم 165 نفر تعیین شد. در تحلیل یافتهها از آزمونهای معادلات ساختاری و دو نمونهای و لوین استفاده شد. نتایج نشان داد که شرکتهای تشکیلدهنده خوشه نسبت به شرکتهایی که تشکیل خوشه ندادهاند از لحاظ عملکرد نوآوری و مدیریت دانش از وضعیت بهتری برخوردارند. در شرکتهای تشکیلدهنده خوشه، میزان تأثیر خوشه صنعتی بر مدیریت دانش 0/83، خوشه صنعتی بر عملکرد نوآوری 0/49 و مدیریت دانش بر عملکرد نوآوری 0/28 بوده است که معنادار است. در شرکتهایی که تشکیل خوشه ندادهاند، میزان تأثیر خوشه صنعتی بر مدیریت دانش 0/32 و معنادار و دو مورد دیگر غیرمعنادار بود. سطح معناداری 0/000 در آزمون تی دو نمونهای نیز نشان از تفاوت معنادار بین این دو گروه بود.
بررسی تأثیر تعلق خاطر کاری بر رفتار نوآورانه با نقش میانجی به اشتراک گذاری خطاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش میانجی به اشتراک گذاری خطاها در تأثیر تعلق خاطر کاری بر رفتار نوآورانه کارشناسان فناوری اطلاعات می پردازد. امروزه، سازمان ها برای رشد و حتی بقا به نوآوری نیاز دارند. سازمانی که نتواند به طور مداوم محصولات و خدمات نوآورانه به بازار عرضه کند، با شکست روبه رو می شود. از سویی، رفتار نوآورانه کارکنان نیز تحت تأثیر عوامل مختلفی است. تعلق خاطر کاری کارکنان یکی از عواملی است که می تواند بر این رفتار تأثیر بگذارد. با وجود این، نحوه تأثیرگذاری تعلق خاطر کاری کارکنان یکی از بحث های مهم در جامعه کارشناسان فناوری اطلاعات است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان فناوری اطلاعات در شرکت های فناوری اطلاعات عضو سازمان نظام صنفی رایانه ای خراسان رضوی در شهر مشهد است. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای و برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه ای شامل 26 سؤال، استفاده شد. این پرسش نامه، میان 210 نفر از کارشناسان فناوری اطلاعات در شهر مشهد توزیع گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، روش مدل سازی معادلات ساختاری به کار گرفته شد. نتایج، نشان داد تعلق خاطر کاری، بر به اشتراک گذاری خطاها و تولید ایده ها تأثیر مثبت و معنی دار دارد. همچنین به اشتراک گذاری خطاها بر تولید و ترویج ایده ها تأثیرگذار است. به اشتراک گذاری خطاها، تأثیر تعلق خاطر کاری بر تولید و ترویج ایده ها را میانجی گری می کند.
مدیریت فناوری: شکل گیری و تطور یک حوزه دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه مطالعاتی مدیریت فناوری با سرعت رشدی چشمگیر، در طول حدود چهار دهه، به یک حوزه دانشی مستقل تبدیل شده است. این رشد سریع در کنار تمایل اجتماع علمی مدیریت فناوری به ارزیابی حوزه دانشی خود، توجه برخی از پژوهشگران را به مطالعه «درباره» حوزه دانشی مدیریت فناوری جلب کرده است. پژوهش حاضر، برای بررسی چگونگی تطور این حوزه دانشی و درک جنبه های ناشناخته یا کمتر شناخته شده آن، ضمن معرفی چارچوبی برای مطالعه «جامع» یک حوزه دانشی، با استفاده از روش مرور نظام مند، تحقیقاتی را که درباره حوزه دانشی مدیریت فناوری انجام شده اند، مرور می کند.
اولویت بندی چالش های توسعه و موفقیت شرکت های زایشی در حوزه زیست فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهای مهمِ تجاری سازیِ دارایی های فکری در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، ایجاد شرکت های زایشی است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و بررسی چالش های پیش رو، به منظور توسعه و موفقیت شرکت های زایشی حوزه زیست فناوری در ایران می باشد. برای پاسخ به مسأله پژوهش، از روش پژوهش ترکیبی اکتشافی استفاده گردید. پس از بررسی ادبیات موضوع، در بخش کیفی پژوهش با انجام یازده مصاحبه عمیق با خبرگان فعال در حوزه تجاری سازی فناوری های زیستی، چالش های کلیدی با استفاده از تحلیل زمینه محور استخراج شد. در بخش کمّی پژوهش، پرسشنامه مربوط به چالش های شناسایی شده، در میان 21 شرکت فعال حوزه زیست فناوری توزیع گردید و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، آزمون تی تک نمونه وآزمون فریدمن به بررسی وضعیت چالشها و رتبه بندی آنها در حوزه زیست فناوری پرداخته شد. در نهایت 41 چالش شناسایی و در قالب شش بعد، طبقه بندی گردید. براساس یافته ها، مهمترین این چالش ها به ترتیب اولویت عبارتند از: عدم وجود اطلاعات و درک دقیق از نیازهای بازار و مشتریان، عدم وجود سازوکار قیمت گذاری حمایتی و شکاف فرهنگی میان مؤسسه های تحقیقاتی و فعالان صنایع.
ارائه الگویی برای مدیریت پروژه های توسعه فناوری در صنعت نفت و گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه های توسعه فناوری بر خلاف بسیاری از پروژه های دیگر، دارای هدف و یا روش دستیابی از قبل تعریف شده نیستند. در کنار عدم قطعیت هایی که هر پروژه می تواند داشته باشد، پروژه های توسعه فناوری با درجه بالایی از عدم قطعیت در بخش تعریف پروژه همراه هستند. به همین دلیل روش های معمول مدیریت پروژه مانند موارد ارائه شده در استاندارد PMBoK کاربرد چندانی در این پروژه ها ندارند. در این مقاله، ضمن تشریح ویژگی های یک پروژه توسعه فناوری و روش هایی که در ادبیات موضوع برای مدیریت این گونه پروژه ها ارائه شده است، دو پروژه توسعه فناوری از صنعت نفت و گاز ایران، به صورت عمیق مطالعه و چالش های مدیریتی آنها شناسایی و تحلیل شده است. به منظور رفع مشکلات مشاهده شده در مطالعات میدانی و با استفاده از نقاط قوت مدل هایی مانند مدل مرحله/دروازه جدید، مدل توسعه مارپیچ و الحاقیه DoDاز استاندارد PMBoK، یک الگوی مدیریتی برای پروژه های توسعه فناوری طراحی و پس از طی مراحل اعتبارسنجی، به عنوان مدل پیشنهادی پژوهش، ارائه شده است. در نظر گرفتن چرخه های مدیریتی تکرارشونده به جای مدیریت خطی، استفاده از منطق مدیریت طرح به جای منطق مدیریت پروژه، بودجه بندی و زمان بندی متغیر با حد بالا و پایین به جای مشخص نمودن زمان و هزینه قطعی برای پروژه نمونه هایی از ویژگی های الگوی پیشنهادی هستند.
الگویی برای دسته بندی و مطالعه عوامل موثر بر موفقیت شبکه های همکاری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد و توسعه شبکه های همکاری در دهه های اخیر به یکی از راهبردهای کلیدی برای توسعه علم، فناوری و نوآوری تبدیل شده و از این رو شناخت عوامل مؤثر بر موفقیت و شکست این شبکه ها مورد توجه مدیران و سیاست گذاران این حوزه قرار گرفته است. در این مقاله، عوامل مؤثر بر موفقیت شبکه های منطقه ای/بین المللی با مطالعه 4 مورد از شبکه های علم و فناوری کشورهای اسلامی که زیر نظر کمیته دائمی علم و فناوری سازمان همکاری اسلامی (کامستک) و به میزبانی ایران ایجاد شده اند، مورد بررسی قرار گرفتند. در این راستا، در قالب یک بررسی کیفی، از ابزارهای مختلف از جمله مصاحبه با خبرگان این شبکه ها و پرسشنامه های کیفی استفاده گردید. در این پژوهش، مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر موفقیت و شکست شبکه های همکاری بین المللی، شناسایی شدند. سپس یافته ها، در قالب یک مدل مفهومی مشتمل بر 6 دسته و در دو بُعد درونی (ویژگی های مدیریت شبکه، الزامات اعضای شبکه، نحوه شکل گیری و رشد شبکه و تعاملات درون شبکه) و بیرونی (ویژگی های سازمان مؤسس شبکه و الزامات بین المللی برای فعالیت شبکه) ارائه شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که علاوه بر عوامل عمومی مربوط به همه شبکه ها، هر شبکه با توجه به فضای بین المللی و شرایط خاص حاکم بر حوزه فعالیت آن شبکه در کشورهای اسلامی، با تعدادی از عوامل ویژه روبرو است که باید شناسایی شده و مورد توجه قرار گیرند.