تحقیقات بازاریابی نوین
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار 1400 شماره 1 (پیاپی 40) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش دسته بندی شاخص های عام زبان-شناسی مبتنی بر کارکردهای زبان در فعالیت های برندینگ می-باشد. در این زمینه پژوهشگر بر کارکردهای زبان در فعالیت-های برندینگ مرتبط با نام، تلفظ و لوگوی برند متمرکز بوده و تلاش داشته تا نقش شاخص های عام موجود در زبانشناسی را در زمینه کاربردهای زبان در فعالیت های برندینگ شناسایی نماید.روش پژوهش: در این پژوهش ابعاد مختلف کاربردهای زبان در فعالیت های برندینگ مرتبط با نام، تلفظ و لوگوی برند از ادبیات حیطه زبانشناسی برند استخراج گردید و با استفاده از رویکرد کیفی، شاخص های عام زبانشناسی در هر بعد دسته-بندی شد. در این پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به-منظور گردآوری داده ها استفاده شد. بدین منظور نظرات 6 تن از خبرگان حیطه زبانشناسی برند استفاده گردید. همچنین در راستای تحلیل داده های کیفی گردآوری شده از رویکرد تحلیل تم و نرم افزار مکس کیودا استفاده گردید. یافته ها: یافته اصلی پژوهش حاضر، دسته بندی شاخص های زبانشناسی در قالب ابعاد مختلف کاربرد زبان در فعالیت های برندینگ می باشد. به بیان دیگر، مبتنی بر تحلیل های صورت گرفته بر روی نظرات خبرگان، شاخص های زبانشناسی در قالب کاربردهای مختلف زبان در فعالیت های برندینگ دسته-بندی گردیدند. این مطالعه به عنوان یکی از اولین مطالعات صورت گرفته به منظور دسته بندی شاخص های زبان شناسی در فعالیت های برندینگ بوده و این شاخص ها را براساس کاربردهای مختلف زبان در این فعالیت ها، دسته بندی نموده است.
حضور برون دادهای پژوهشی حوزه بازاریابی عصبی در رسانه های اجتماعی: مطالعه آلتمتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مطالعه میزان حضور بروندادهای پژوهشی حوزه بازاریابی عصبی در رسانه های اجتماعی صورت گرفته است.روش پژوهش: پژوهش حاضر نوعی مطالعه توصیفی است که با استفاده از شاخص های علم سنجی و آلتمتریکس انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 482 مقاله پژوهشی، مقاله مروری، یاداشت سردبیر، نامه به سردبیر و فصل کتاب است که طی سال-های مختلف در حوزه بازاریابی عصبی منتشر و در پایگاه استنادی وب آو ساینس نمایه شده است. داده های پژوهش از پایگاه های وب آو ساینس و آلتمتریک اکسپلورر استخراج و سپس با استفاده از نرم افزارهای اکسل و اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: بیشترین میزان اشاره به تولیدات علمی حوزه بازاریابی در توییتر، پتنت ها، فیسبوک اتفاق افتاده و میانگین نمره آلتمتریک این بروندادها برابر با 7/35 بوده است. همچنین این تولیدات 23204 بار در مندلی نشانه گذاری و خوانده شده است. ضمن این که نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده وجود رابطه آماری معنادار و مثبت بین تعداد استنادهای دریافتی، و تعداد اشاره در توییتر، فیسبوک و تعداد خواننده در مندلی بود. به بیان دیگر بروندادهایی که استناد بیشتری دریافت کرده اند در توییتر، فیسبوک و مندلی نیز بیشتر حضور داشته و مورد توجه قرار گرفته اند.نتیجه گیری: شاخص های آلتمتریکس می توانند در کنار شاخص های سنتی استنادی، جهت مطالعه اثرگذاری بروندادهای پژوهشی حوزه بازاریابی عصبی مورد استفاده قرار گیرد. از این رو آشنایی پژوهشگران این حوزه با سنجه های جایگزین و اهمیت حضور در رسانه های اجتماعی در افزایش رویت پذیری تولیدات علمی حائز اهمیت است.
تنفر از برند کالاهای ایرانی: آزمون یک الگویی مفهومی بومی از علل و پیامدهای تنفر از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی مفهومی علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی است. بر همین اساس مدل مفهومی متشکل از این عوامل و پیامدها در مورد کالاهای ایرانی و در بافتار مصرفی ایران مورد آزمون قرار گرفت. روش شناسی: در این پژوهش پیمایشی، جامعه هدف شامل تمامی شهروندان استان مازندران و روش نمونه گیری، خوشه ای دومرحله ای بود. تعداد حجم نمونه 395 نفر، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار SmartPLS2.6 بود.یافته ها: مطابق نتایج پژوهش، علل تنفر از برند شامل فریبکاری آمیخته بازاریابی، قصور آمیخته بازاریابی و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی است. از سوی دیگر، تائید شد که پیامدهای تنفر از برند، تبلیغات توصیه ای منفی، حمایت از رقیب و قطع رابطه با برند خواهد بود.نوآوری: این پژوهش الگویی بومی از علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی را که تا کنون مورد آزمون قرار نگرفته بود بررسی کرده است. نتایج فرضیات این پژوهش تعمیم پذیری الگوی مختص به بافت مصرفی ایرانی را تأیید کرد. با استفاده از نتایج پژوهش حاضر می توان مفهوم تنفر از برند مصرف کننده ایرانی را به دقت واکاوی کرد؛ اینکه از چه عواملی نشات می گیرد و در صورت تشدید، به چه پیامدهایی می انجامد. همچنین در این پژوهش ترتیب اولویت ها و میزان اهمیت نسبی عوامل تاثیرگذار بر تنفر از برند و عوامل تاثیرپذیر از آن را مشخص شده که با توجه به محدودیت های سازمان ها، می تواند اهمیت بسزایی در مدیریت تنفر از برند داشته باشد.
تحلیل تأثیر پاسخ گویی مصرف کنندگان بازاریابی برند با استفاده از توسعه مدل تاییدکنندگان مشهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تاییدکنندگان مشهور در بازاریابی برند یکی از روش های معروف بازاریابان در ترویج کالا، خدمت و برند آن ها می باشد اما به عنوان یکی از حوزه های در حال توسعه در ایران محسوب می شود. این رویکرد نوظهور، هزینه های هنگفتی را برای شرکت ها در پی خواهد داشت، لذا این موضوع اهمیت استفاده موثر از این روش را دوچندان می نماید. هدف پژوهش حاضر توسعه مدل تاییدکنندگان مشهور و بررسی تاثیر آن ها بر پاسخگویی مصرف کنندگان به بازاریابی برند می باشد. روش پژوهش حاضر، آمیخته دو روش کمی و کیفی می باشد که جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان تجربی و متخصصان دانشگاهی و در بخش کمی خریداران فروشگاه های زنجیره ای (مگامال) شهر تهران تعیین گردید. روش نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، 30 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه ساختار یافته با سوالات باز و بخش کمی با توجه به تعداد متغیرها، 186 نفر با استفاده از ابزار پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش تحلیل تم و در بخش کمی از روش های تحلیل عاملی و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از بخش کیفی، یازده تم (سه تم جدید) و سه مقوله اصلی (یک مقوله جدید) مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کمی نیز پس از تایید مدل در خصوص متغیرهای تاثیرگذار تاییدکنندگان مشهور بر پاسخگویی مصرف کنندگان بازاریابی برند، ضرایب اثرگذاری به ترتیب تناسب تاییدکننده، درگیری احساسی و اعتبار تاییدکننده تعیین گردید.
مفهوم سازی تصویر برند با استفاده از نظریه فضای روانی زندگی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مهمترین معیارهای ارزیابی مشتری از یک بانک و روابط علی میان آنها صورت پذیرفته است. روش: در این پژوهش استراتژی داده بنیاد و تاکتیک تحلیل محتوی پنهان مورد استفاده قرار گرفت. با اتخاذ روش نمونه گیری هدفمند، با 15 مشتری بانک های کشور با ویژگی های مختلف در مناطق مختلف کشور مصاحبه همگرا صورت پذیرفت. همچنین نرم افزار مکس کیو دی اِی در واکاوی داده ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: این پژوهش با شناسایی دو سازه جدید با عنوان رفاه شهروندی مشتری ناشی از عملیات بانکی و تصویرهای مقایسه ایی و همچنین معرفی مقیاسی بومی جهت سنجش تصویر برند بانک، سبب توسعه نظری ادبیات موضوع موجود شد. علاوه بر آن، 12 متغیر، 8 سازه و روابط علی میان آنها به کمک مرور ادبیات و رویکردی کیفی مورد بحث واقع شد. در نتیجه یک مدل مفهومی جامع پیشنهاد گردید که بر اساس آن پیشنهادهای اجرایی جهت تقویت رفاه مصرف کننده در صنعت بانکداری ارائه شد.نتیجه گیری: مشخص شد که مشخصه های یک بانک ناشی از سه سازه تبلیغات دهان به دهان، فعالیت های بازاریابی و تجربه مستقیم مشتری در قالب تصویر بانک سبب برانگیختگی احساسات و درک ارزش های اقتصادی و زمانی در مشتری می شود و مشتری بر اساس آن عملیات بانکی را در شش جنبه از زندگی خود مدنظر قرار می دهد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر مکان یابی بهینه فروشگاه های زنجیره ای خرده فروشی با استفاده از ژئومارکتینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشخص نبودن چارچوب و عدم برنامه ریزی در امر مکان گزینی و مکانیابی فروشگاه های خرده فروشی باعث شده که اغلب فروشگاه بر اساس استانداردهای موجود مکانیابی نشوند و بیشتر امری اختیاری باشد تا کار علمی و بر اساس آگاهی؛ از دیگر سو معمولاً روش هایی که در مکانیابی فروشگاه ها در نهادهای مسئول مورد استفاده قرار می گیرد در اغلب موارد با روش های سنتی صورت گرفته، از منطقی علمی پیروی نمی کند و بیشتر امری تجربی و ذهنی می باشد که از جمله پیامدهای آن دشواری دسترسی برای مشتریان و کاهش میزان فروش و سودآوری بوده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر مکان یابی بهینه فروشگاه های خرده فروشی با رویکرد ژئومارکتینگ است. روش تحلیلی مورد استفاده در این مقاله تلفیقی از روش دلفی فازی و تحلیل سلسله مراتبی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و خبرگان صنعت خرده فروشی شهر تهران در سال 1398 می باشند. در این پژوهش در بخش نخست ضمن تبیین لزوم پرداختن به موضوع مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی و ضرورت مکان یابی این مراکز تشریح شده است. در بخش بعد مهمترین عناصر و مؤلفه های مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که عوامل اصلی موثر برمکانیابی بهینه فروشگاه های خرده فروشی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: ساختار جمعیت، خصوصیات ناحیه تجاری و مشتریان؛ شرایط رقابت؛ سهولت دسترسی به فروشگاه؛ ویژگی های مکانی/فیزیکی فروشگاه؛ عوامل اقتصادی مشتریان؛ جذابیت بازار؛ شاخص های عملکردی؛ تعیین هزینه فروشگاه/فاکتور اقتصادی؛ جاذبه مکان برای فروشگاه؛ سطح اشباع. در نهایت می توان گفت که یافته های پژوهش در سطح کلان رهیافتی را برای مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی ارائه می دهد.
ارائه مدل انتشاری برای کالای جدید با درنظرگرفتن تأثیر هم زمان قیمت و تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل بقای هر شرکت ارائه نوآوری وکالای جدید در زمان مناسب است. شرکت های نوپا نیز درآغاز فعالیت خود به ارائه به موقع کالا و برنامه ریزی دقیق نیاز دارند؛ تا بدین وسیله هزینه های خود را کاهش دهند. هدف این پژوهش ارائه راهکارهای پیش بینی دقیق فروش کالای جدید با در نظر گرفتن تأثیر مشخصه های مختلف آمیخته بازاریابی است؛ به همین منظور از مدل های انتشار کالای جدید در این پژوهش استفاده شده است. برای این منظور ابتدا مدل های مختلف انتشار کالای جدید و نحوه اجرای آن ها تبیین شده و با توجه به ضعف های موجود در مدل های پیشین در زمینه بررسی همزمان قیمت و هزینه تبلیغات، مدل پژوهش ارائه شده است که قیمت و تبلیغات را به صورت هم زمان در انتشار کالای جدید در نظر می گیرد. سپس با استفاده از داده های موجود در پژوهش های پیشین، مدل های انتشار پیشنهادی در این پژوهش اجرا می شود. برای تخمین ضرایب مدل های انتشار از روش تخمین OLS و الگوریتم بهینه سازی تجمع ذرات (PSO) استفاده شده است. در نهایت نقاط قوت و وجه تمایز استفاده از الگوهای انتشار برای پیش بینی کالای جدید با دیگر روش های پیش بینی تشریح شده و با بررسی ضریب تعیین الگوهای انتشار، برتری مدل ارائه شده در این پژوهش نشان داده می شود.
بررسی نقش جهت گیری کارآفرینی در موفقیت محصولات جدید شرکت های دانش بنیان با تأکید بر بازاریابی دوسوتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت های دانش بنیان برای بهره برداری از فرصت های بازار و خلق محصولات جدید علاوه بر جهت گیری کارآفرینی نیازمند اتخاذ استراتژی های بازاریابی مؤثر هستند. با توجه تغییرات گسترده و پویایی مستمر محیط کسب وکار و نیز اهمیت تاب آوری کسب وکارهای نوپا به خصوص شرکت های دانش بنیان، یکی از استراتژی های موثر در این خصوص و کسب مزیت رقابتی پایدار، استفاده از بازاریابی دوسوتوان است. در این راستا هدف تحقیق آشکار ساختن نقش دوسوتوانی بازاریابی به عنوان یک استراتژی پیشرو که از طریق اکتشاف (مبتنی بر بازار و مبتنی بر محصول) و بهره برداری از فرصت ها تحقق می یابد، در موفقیت محصولات جدید شرکت های دانش بنیان است. این مطالعه ازنظر ماهیت کاربردی و ازنظر روش اجرا توصیفی– همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق را شرکت های دانش بنیان استان اصفهان تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری دردسترس- قضاوتی تعداد ۱۸۰ شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار آموس استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بازاریابی دوسوتوان موجب می شود جهت گیری کارآفرینی بر عملکرد محصول جدید در شرکت های دانش بنیان تاثیر گذاشته و میزان موفقیت محصولات جدید این شرکت ها را افزایش دهد. بنابراین با توجه به رابطه بین جهت گیری کارآفرینی و عملکرد محصول جدید، شرکت های دانش بنیان می بایست گام های موثری برای ارتقای شاخص های کلیدی کارآفرینانه جهت نهادینه شدن آثار و دستاوردهای آن بردارند؛ به طوری که این فعالیت های کارآفرینانه فرصتی برای دوسوتوانی بازاریابی و راه حلی برای تعادل بین اکتشاف و بهره برداری در بهبود عملکرد محصول جدید خواهد بود.
طراحی چهارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر شاهد افزایش گرایش در ترجیح خرید و مصرف محصولات سبز از یک سو و نگرانی های فزاینده از تغییرات آب و هوایی، آلودگی های زیست محیطی و تراکم پسماندهای مواد غذایی، از دیگر سو بوده ایم که زمینه ساز تغییراتی جدی در نگرش های زیست محیطی مردم و تغییر ترجیحات آن ها در تمایل به استفاده از محصولات دوست دار محیط زیست شده است؛ بالتبع بازتاب این مسئله در رفتار بنگاه های اقتصادی؛ افزایش تمایل روزافزون آن ها در بهره گیری از مفاهیم بازاریابی سبز است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به دنبال طراحی چارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی با نگرشی یکپارچه است که به عنوان پژوهشی کاربردی با رویکرد آمیخته (از نوع طرح های اکتشافی) صورت پذیرفته است. یافته های مدل نشان دهنده آن است که عوامل متعددی به صورت چندبعدی و درهم تنیده در اجرای بازاریابی سبز تأثیرگذارند. این عوامل در چهار سطح، قابل دسته بندی هستند. عوامل سطح چهارم زیربنایی ترین لایه را تشکیل داده و شامل رسوخ باور به بازاریابی سبز در فلسفه و چشم انداز شرکت است؛ سطح سوم شامل پشتیبانی مدیران ارشد و تغییر در رویه های داخلی سازمان؛ سطح دوم شامل، بهینه سازی ساختار سازمانی، بهبود فرهنگ سازمانی، بهسازی کارکنان و مدیریت روند تغییرات و سطح اول که در بالاترین و عملیاتی ترین لایه از سلسله مراتب مدل ساختاری تفسیری قرار گرفت شامل، تغییر در آمیزه بازاریابی، درک و اجرای ممیزی های بازاریابی سبز و توسعه زیرساخت فناوری اطلاعات است.
استراتژی های بازاریابی مبتنی بر رسانه های اجتماعی در کسب وکارهای کوچک فعال در زمینه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به جایگاه ویژه رسانه های اجتماعی در حوزه کسب و کار، هدف از این پژوهش شناسایی دیدگاه های مدیران و کارشناسان فعال در حوزه گردشگری از ارزش و اهمیت رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری کارآمد در فرآیند کسب و کار به ویژه کسب و کارهای کوچک می باشد. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر مطالعه موردی چندگانه است. بر این اساس اقدام به بررسی و جمع آوری داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از مدیران و کارشناسان فروش سه مجموعه گردشگری مستقر در جزیره کیش شد که با روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. یافته های به دست آمده نشان داد که قابلیت های (پل ارتباطی و اطلاع رسانی، دایره گسترده دسترسی به مخاطبین، نمایش خدمات و محصول در قالب عکس و فیلم، تبلیغات و توسعه کانال های آن، هزینه پایین رسانه، سیال و منعطف بودن، نظرسنجی و دریافت بازخورد و بازوی قدرتمند استراتژی بازاریابی)؛ پیامدهای (ترغیب مشتری- اثربخشی بالا و نفوذ (اینفلوینسر))؛ چالش های (فیلترینگ و محدودیت های قانونی، ضعف در تشخیص روش های مناسب تبلیغی و کمبود منابع و امکانات) و راهکارهای (بکارگیری روش های جذاب و خلاق در جذب مشتری، تولید و تامین محتوای مناسب و استفاده از دانش و نیروی تخصصی) در شکل گیری استراتژی های بازاریابی مبتنی بر رسانه های اجتماعی در کسب و کارهای کوچک مؤثر می باشند. بنابراین نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر هر یک از مقوله های مختلف بر در شکل گیری استراتژی های بازاریابی مبتنی بر رسانه های اجتماعی در کسب و کارهای کوچک می باشد، لذا برای موفقیت در این امر باید توجه ویژه ای به این مقوله ها شود.