جامعه شناسی کاربردی
جامعه شناسی کاربردی سال بیست و هشتم زمستان 1396 شماره 4 (پیاپی 68) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اشتغال زنان و موضوعات مرتبط با آن به ویژه در سال های اخیر به یکی از مباحث مهم در ایران تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه عوامل سازمانی شامل سابقه کار، ساعت کاری، نوع شغل، حمایت در کار، احساس گرانباری نقش شغلی، رضایت شغلی با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان شاغل شهر یزد است. پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی است. داده ها با استفاده از پرسشنامه و شیوه نمونه گیری خوشه ای از 323 نفر از زنان شاغل شهر یزد گردآوری شد و به کمک نرم افزارهای آماری spss و Amos تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین حمایت اجتماعی در کار و رضایت شغلی با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان شاغل، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد، در حالی که احساس گرانباری نقش شغلی و ساعت کاری، رابطه مثبت و معنی دار با این متغیر دارند. همچنین بین تعارض نقش در میان مشاغلی دولتی و خصوصی، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ اما بین سابقه کاری و تعارض نقش، رابطه معنی داری یافت نشد؛ بنابراین به طور کلی عوامل شغلی و سازمانی، جایگاه بسیار مهمی در میزان تعارض میان نقش های شغلی و خانوادگی فرد دارند و نقش مؤثری در کاهش فشار و تنش روانی ناشی از این تعارض ایفا می کنند.
بازنمایی کالایی شدن احساسات در روابط اجتماعی (مورد مطالعه: فیلم سینمایی آرایش غلیظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، تغییرات اجتماعی و رشد بخش خدمات، فضایی ایجاد کرده که طی آن احساسات افراد در روابط اجتماعی به ابژه تبدیل شده است. این روند در حوزة جامعه شناسی احساسات، «کالایی شدن احساسات» نام دارد و هدف مقالة حاضر، تفسیر بازنمایی کالایی شدن احساسات در یک فیلم سینمایی است. برای رسیدن به هدف فوق، فیلم سینمایی آرایش غلیظ به شیوة «نمونه گیری هدفمند» برای مطالعه انتخاب شد. روش تحلیل این مقاله، تحلیل روایت و متعلق به پارادایم تفسیری است. نتایج نشان می دهد گفتمان فیلم آرایش غلیظ، اقتصاد مبتنی بر مشاغل خدماتی را بازنمایی می کند که طی آن از کنشگران انتظار می رود بر احساسات خود به مثابه سرمایه، حساب باز کنند و آنها را برای رسیدن به منافع مادی، وارد مبادلات و روابط اقتصادی کنند. این گفتمان، خط داستانی را به کار می گیرد تا نشان دهد شخصیت های فیلم که همگی در بخش خدمات مشغول به کار هستند، بر احساسات خود «کار احساسی» انجام می دهند تا آن احساسات را متناسب با سازوکار شغلی خود بروز دهند و به هدف خود برسند. دراین راستا، «قواعد احساسات» این مشاغل، به دلیل فردی شدن بیش ازاندازة جریان کار و نه به دلیل نهادمند و قاعده مندشدن رویة کار، فروش احساسات را از افراد طلب می کنند. این فروش، درواقع نوعی قمار بر سر احساسات است که در آن رسیدن به پول، نهایت کنشگری خواهد بود. ازمنظر گفتمان فیلم، شخصیت های فیلم در روند کالایی شدن احساسات، هیچ یک به هدف خود نمی رسند و همگی شکست می خورند.
بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی در عملکرد شرکت های تعاونی کشاورزی و صنعتی شهرستان بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاونی های کشاورزی و صنعتی در تحقق برنامه های توسعه کشور، نقش مهمی ایفا می کنند و باعث رشد و بالندگی قطب تولیدی بخش کشاورزی و صنعتی و شکوفاشدن استعدادهای بالقوه این بخش در کشور می شوند. نقش در خور توجه سرمایه اجتماعی و حضور آن در زندگی کنش گران اجتماعی، که عامل مؤثری در تولید، کاهنده هزینه و تسهیل گر تعاملات اجتماعی است، سبب شد در این پژوهش، تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی در عملکرد شرکت های تعاونی کشاورزی و صنعتی شهرستان بویر احمد بررسی و ارزیابی شود. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری، مدیران عامل 210 تعاونی کشاورزی و صنعتی شهرستان بویر احمد است که از بین آن ها 136 نفر بر اساس جدول مورگان برای حجم نمونه انتخاب و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده تأیید تأثیر مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و آگاهی اجتماعی در عملکرد شرکت های تعاونی کشاورزی و صنعتی بودند، به گونه ای که این متغیرها 7/37 درصد تغییرات عملکرد شرکت های تعاونی را می توانند تبیین کنند. همچنین نتایج نشان دادند اعتماد اجتماعی، سن، جنس، وضعیت تأهل، قومیت، سطح تحصیلات، سابقه فعالیت و سابقه عضویت اعضای ارکان تعاونی در شرکت های تعاونی، در عملکرد شرکت های تعاونی تأثیری ندارند.
تحلیل تنبلی دانشگاهی به مثابه تنبلی اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنبلی اجتماعی آسیب های متعدد و پیامدهای منفی را برای فرد و اجتماع در کوتاه مدت و درازمدت به وجود می آورد. تنبلی به معنای تن پروری، بیکاری، کاهلی، اهمال و سستی به کار رفته است. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی عوامل درون و برون دانشگاهی بر تنبلی اجتماعی دانشجویان (مطالعة موردی: دانشجویان دانشگاه مازندران) است. روش پژوهش از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسش نامة محقق ساخته است. جامعة آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران هستند و حجم نمونة لازم برای پژوهش حاضر ۳۹۰ نفر برآورد شد و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. بعد از جمع آوری اطلاعات، فرضیه های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS و Amosبررسی شد. در این پژوهش، نظریة انتخاب عقلانی کلمن، چارچوب نظری است. نتایج پژوهش نشان داد تنبلی دانشگاهی با متغیرهای نابسامانی در سطح نظام و ابعادش (درون و برون دانشگاه) رابطة معناداری وجود دارد که متغیرهای نبود نظارت و کنترل در دانشگاه، ضعف برنامه ریزی در دانشگاه، طفره روی آموزشی سیستمی، فرهنگ تنبلی در جامعه، پایین بودن هزینه های تنبلی در جامعه) بجز متغیرهای نبود امکانات و تجهیزات در دانشگاه و نبود آیندة شغلی را شامل می شود. همچنین برحسب معادلات ساختاری، فرضیة اول تأیید شد. نتیجة آزمون الگوی ساختاری نشان می دهد که متغیرهای بالا 40 % از تغییرات تنبلی دانشگاهی (فردی، گروهی) را تبیین کردند.
بررسی رابطه بازتولید فرهنگی و طبقه اجتماعی با تأکید بر تقدیرگرایی (سرپرستان خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر مفهوم طبقه، انواع سرمایه و بازتولید فرهنگی، رابطه میان تقدیرگرایی و طبقه اجتماعی (334 نفر از سرپرستان خانوار شهر اصفهان) را با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بررسی کرده است. نتایج نشان می دهند رابطه معکوس میان طبقه اجتماعی و میزان تقدیرگرایی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، طبقات پایین تر، تقدیرگراتر هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان دادند مؤلفه های سرمایه فرهنگی (به عنوان مهم ترین شاخص طبقه اجتماعی) و پس از آن سرمایه اقتصادی، بیشترین واریانس مربوط به تغییرات مفهوم تقدیرگرایی را تبیین کرده اند. علاوه بر این، نقش سرمایه فرهنگی و توزیع نابرابر آن در بین طبقات اجتماعی (بالابودن میانگین آن در طبقات بالا) و تفاوت زیاد نمرات تقدیرگرایی (بالابودن میانگین آن در بین طبقات پایین) در هر دو معنا نشان می دهد الگوی تحرک فرهنگیبه طور نسبی در طبقه متوسط وجود دارد و بیشتر الگوی بازتولید فرهنگی در طبقات اجتماعی حاکم است.
رابطه مهارت های زندگی اجتماعی با مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه مهارت های زندگی اجتماعی با مؤلفه های آموزش سیاسی در دانشجویان است. بر اساس این، رابطه مؤلفه های مختلف مهارت های زندگی اجتماعی شامل خودآگاهی، ارتباط های انسانی، روابط میان فردی، تصمیم گیری، مشارکت و همکاری، تفکر انتقادی و شهروندی جهانی با مؤلفه های چهارگانه آموزش سیاسی یعنی دانش سیاسی، نگرش سیاسی، مهارت سیاسی و رفتار سیاسی سنجیده شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیّه دانشجویان دوره های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 94-93 و نمونه مدّنظر، 375 نفر بودند. ابزار پژوهش نیز شامل پرسشنامه مهارت های زندگی اجتماعی (پایایی 93/0) و پرسشنامه محقق ساخته سنجش مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان (پایایی 86/0) بود. نتایج نشان دادند همه مهارت های زندگی اجتماعی دانشجویان، رابطه مثبت، معنادار و در حد متوسطی با هر یک از مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان دارند. همچنین مهارت های تفکر انتقادی، شهروندی جهانی و خودآگاهی، مهم ترین متغیرهای پیش بین مؤلفه های آموزش سیاسی به شمار می روند و جنسیت نیز برای آموزش سیاسی دانشجویان، پیش بین معناداری نیست.
نقش اهمال کاری شغلی در عدالت سازمانی ادراک شده مطالعة موردی کارکنان دانشگاه پیام نور همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور توصیف، پیش بینی و تبیین اهمال کاری شغلی ازطریق متغیرهای عدالت سازمانی انجام شده است. روش پژوهشازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوة گردآوری و تحلیل داده ها، جزء پژوهش های توصیفی(غیرآزمایشی) است. طرح پژوهش از نوع طرح های همبستگی چندمتغیره است. جامعه آماری پژوهش، کلیة کارکنان دانشگاه پیام نور همدان در سال تحصیلی 1395-1394 به تعداد 80 نفر است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و مطابق با جدول کرجسی و مورگان، نمونه ای به حجم 66 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامة اهمال کاری سازمانی (محقق ساخته) و پرسش نامة عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) را شامل می شود. برای آزمون فرضیه باتوجه به اینکه طرح پژوهش از طرح های همبستگی چندمتغیری است، از روش رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عدالت سازمانی که کارکنان سازمان، آن را ادراک می کنند پیش بینی کنندة معتبری از اهمال کاری شغلی است. به عبارت دیگر، بین عدالت سازمانی که کارکنان ادراک کردند و میزان اهمال کاری شغلی، رابطة منفی وجود دارد و عدالت مراوده ای نسبت به دو متغیر دیگر عدالت سازمانی (توزیعی و رویه ای)، ارتباط قوی تری با اهمال کاری شغلی دارد. براساس نتایج پژوهش متغیرهای سن، جنسیت، سابقة شغلی، مدرک تحصیلی و رشتة تحصیلی، رابطة معناداری با اهمال کاری شغلی نداشتند؛ اما میزان عدالت توزیعی ادراک شده در کارکنان زن به طور معناداری کمتر از کارکنان مرد است.
اعتماد در تعاملات اجتماعی، یک مطالعه تجربی آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تجربی اعتماد در تعاملات اجتماعی بوده است. برای این منظور نسخه ای از بازی سرمایه گذاری مبنا قرار گرفت و بر اساس این، 28 نفر از دانشجویان با استفاده از رایانه و به صورت شبکه در محیط آزمایشگاه، آن را اجرا کردند. این افراد به صورت ناشناخته و دوبه دو در 30 دور با یکدیگر با رایانه و در چارچوب بازی طراحی شده، تعامل داشتند و به تناوب نقش اعتمادکننده و معتمد را بازی می کردند. بر اساس دیدگاه صرفاً اقتصادی انتظار می رفت کنشگران تصمیمی بگیرند که در شرایط بازی بیشترین بازده را دارد؛ یعنی به سادگی به دنبال سود بیشتر بروند و به طرف های تعامل خود اعتماد نکنند؛ اما نتایج نشان دادند در شرایط بازی سرمایه گذاری، کنشگران به شکل معنی داری به طرف های تعامل خود اعتماد کردند و حدود 23 درصد از دارایی خود را در اختیار کسی قرار دادند که محتمل بود هیچ مبلغی را به آنان برنگرداند. همچنین معتمدان هم مبلغ در خور توجهی (حدود 20 درصد دارایی اولیه) از آنچه را دریافت کرده اند، بازگردانده اند. این در حالی است که بر اساس ساختار بازی، دو طرف تعامل هیچ گاه یکدیگر را نمی شناختند و ساز و کار هایی مانند شهرت هم در بازی وجود نداشت. تغییراتی هم در شیوه تعامل دو طرف در طول بازی مشاهده شد که در مقاله به تفصیل توضیح داده شده اند.
دلالت های معنایی فراغت در میان شهروندان شهر اصفهان (یک پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
تفکیک فزاینده میان ساعات کاری و غیرکاری در زندگی مدرن، امکان فراغت بیشتری برای شهروندان فراهم کرده است؛ بنابراین، شیوة گذران آن به یک بحث تأمل برانگیز تبدیل شده است. مطالعه حاضر تلاش دارد با اتخاذ رویکرد تفسیری و با به کارگیری روش شناسی نظریه زمینه ای، این دلالت ها و معانی را در بین شهروندان شهر اصفهان شناسایی کند. بدین منظور 33 نفر از شهروندان ساکن شهر اصفهان به روش نمونه گیری هدفمند و برحسب مسیر گام به گام، جمع آوری و تحلیل داده ها، شناسایی و با آنها مصاحبه عمیق انجام شده است. تحلیل داده ها نشان می دهد مهم ترین دلالت های معنایی فراغت در بین مشارکت کنندگان میدان مطالعه شده عبارتند از: فراغت ارتباطی / تکنولوژیک، فراغت خانوادگی، فراغت خانگی، فراغت فردگرایانه، فراغت بی برنامه. هریک از این دلالت ها گویای معنای خاصی از فراغت است که الگوهای فراغت افراد را مبتنی بر این شیوة معنادهی شکل دهد. انتزاع این کدها در سطح بالاتر یک مقوله هسته را ساخت و آن فراغت تقلیل گرایانه / بی هنجار است. این مقوله اشاره می کند مشارکت کنندگان مطالعه شده، معنایی تقلیل گرایانه در ذهن خود، ساخته و فراغت را از معنایی منسجم، برنامه ریزی شده، منظم و مستمر در جهت شکوفایی استعدادها به معنایی بی شکل، بدون جهت خاص و دم دستی از فراغت تقلیل داده اند. همچنین، بی هنجاربودن فراغت به معنای نوعی سردرگمی و بی معنایی نسبت به الگوهای فراغت است.
تحلیل فضایی عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه ای در استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهة اخیر به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در آمایش و توسعة منطقه ای توجه زیادی شده است و جذابیت مفاهیمی مانند سرمایة اجتماعی در آمایش و توسعة منطقه ای افزایش یافته است؛ بنابراین در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین به شناسایی عوامل و عناصر اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر فرایند توسعه توجه می شود که یکی از گام های اساسی برنامه ریزی توسعة یک منطقه است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه ای چگونه است. برای پاسخ به سؤالات فوق از ترکیب روش های کیفی و پیمایشی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و آمار و اطلاعاتی صورت گرفته است که نهادها و اداره های استانی و شهرستانی در قالب سالنامة آماری استان منتشر کرده اند. براساس نتایج پژوهش، شهرستان های مختلف استان در زمینة شاخص های اجتماعی و فرهنگی، وضعیت های متفاوتی را به نمایش می گذارند. در سطح کلان استان، مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی که به صورت عوامل پیشران عمل می کنند مثبت بودن برخی از مؤلفه های فرهنگ کار (مانند محوریت کار در زندگی با میانگین 45/4 از 5 و ارزش کار با میانگین 4/4 از 5) و سرمایة اجتماعی استان (مانند اعتماد با میانگین 39/3 از 5 و صداقت با میانگین 12/3 از 5) را شامل می شود. همچنین، تنزل منزلت اجتماعی کار با میانگین 2/31 %، وجود تعارضات مختلف در سطح استان (مانند تعارض جنسیتی با میانگین 36 %، تعارض قومیتی در سطح محدود با میانگین 09/2 از 5، تعارض و نابرابری اجتماعی با میانگین 36/19 از 25، باور به وجود تبعیض در جامعه با میانگین 9/19 %، باور به وجود اختلاف و چنددستگی با میانگین 3/21 % و باور به وجود و افزایش فاصلة طبقاتی با میانگین 5/50 %)، غلبة هویت و تعلق محلی (با میانگین 05/42%) بر هویت و تعلق استانی و وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص های سلبی سرمایة اجتماعی در سطح استان (بالا بودن آسیب های اجتماعی مانند طلاق، سرقت، اعتیاد و بیکاری) از مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی مانع آمایش و توسعة منطقه ای در استان خراسان شمالی هستند.
مطالعة کیفی نگرش و ادراکات زنان از بدن با تأکید بر جراحی های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدن، تنها هستی زیست شناختی و روانی نیست؛ بلکه پدیده ای است که به صورت اجتماعی برساخت می شود؛ بنابراین، امروزه با شکل گیری جامعة مصرفی، گسترش رسانه ها و بازتابی شدن هویت، افراد به ساخت بدن خود مبادرت می کنند. هدف پژوهش، مطالعة ادراک زنان از تصور بدنی است و روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه پردازی داده محور است. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبة عمیق نیمه ساخت یافته بود و با 18 نفر از زنان جوان شهر تهران صورت گرفت که تجربة جراحی زیبایی داشتند. نمونه ها براساس نمونه گیری نظری و حصول اشباع نظری انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها نیز کدگذاری به روش گلیزر و اشتروس بود که از سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتیجة فرایند کدگذاری 167 مفهوم و 16 مقوله اصلی، 25 زیر مقوله و یک مقوله هسته بود که نتایج در الگوی پارادایمی ارائه شد. نتایج نشان داد ادراک زنانی که دست به جراحی های زیبایی می زنند از بدن خویش چندان مثبت نیست و از بدن خود به عنوان سرمایه، نقاب و هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش استفاده می کنند. عوامل مؤثر بر این ادراک نیز شناسایی شدند که مواردی مانند غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعه پذیری جنسیتی، خودکمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانه های جمعی را شامل می شدند. پیامدهای این نوع ادراک نیز رواج فرهنگ چشم وهم چشمی، غلبة فرهنگ بیگانه، رواج فرهنگ مصرف گرایی است.