جامعه شناسی کاربردی
جامعه شناسی کاربردی سال سی و یکم بهار 1399 شماره 1 (پیاپی 77) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، کشف معنا و تفسیر بیماران مبتلا به سرطان شهر اهواز از تعاملات روزمره است. پژوهش در رویکرد کیفی و با روش بنیانی انجام شده است. به این منظور با ۱۷ نفر از بیماران مبتلا به سرطان که همه یا بخش عمده ای از درمان خود را در شهر اهواز گذرانده بودند و مراقبان آنها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد. این مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. داده های مصاحبه با روش کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شدند و در این مرحله 6 مقوله به دست آمد. در کدگذاری محوری ضمن مقایسه مقولات و کدها با یکدیگر، ارتباط آنها بررسی شد و درنهایت، مقوله «تعامل - سازگاری پرنوسان» به منزله پدیده اصلی ظهور یافت. یافته ها نشان دادند بیماران مبتلا به سرطان در تنظیم روابط خود با فراز و نشیب هایی روبه رو هستند و تعاملات آنان دستخوش تحولات بسیاری می شود که تجربه تعامل - سازگاری پرنوسان را برای آنان به همراه دارد. شرایط خاص بیماری در کنار دشواری تنظیم روابط، آنها را وادار به شکل دهی دوباره تعاملاتشان می کند.
هویت بیماری در رویارویی با شبکه های جدید اطلاعاتی: بررسی موردی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای زنان مبتلا به سرطان سینه دنیای مجازی به مکانی تبدیل شده است که در آن با تعامل و گفتگو هویت جدید خود را کشف می کنند؛ بنابراین، این پژوهش میان زنان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان های شهید قاضی و بین المللی تبریز به صورت کیفی و بر پایه راهبرد نظریه زمینه ای با گروه نمونه 20 نفر انجام شده است. هدف، بررسی این مسئله است که زنان مبتلا به سرطان سینه در فرایند درک و تجربه بیماری خود چگونه از شبکه های جدید اطلاعاتی استفاده می کنند. نتایج پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق با گروه نمونه و با ارائه چهار مقوله تجربه و تعریف بیماری، هویت بیمار آگاه و توانمند، پارادوکس شبکه های اطلاعاتی و معنابخشیدن به هویت خود در فضای مجازی، نشان می دهند شبکه های جدید اطلاعاتی ازجمله اینترنت به طور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به عرصه ای هستند که زنان مبتلا به سرطان سینه در آنها اطلاعاتی درباره بیماری شان دریافت می کنند. همچنین روایت های خود را درباره سرطان سینه به وجود می آورند و آن را به منبعی برای حمایت های احساسی، عاطفی و هویتی تبدیل می کنند. زنان مبتلا به سرطان سینه به طور عمیق به تعریف هویت خود و توانمندسازی علاقه مندند و برای این منظور از اینترنت به منزله عرصه ای برای خلق اشکال جدید دانش، آگاهی و عاملیت درباره بیماری استفاده می کنند.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در شکل گیری الگوی ارتباطی بیمار بیماران مبتلا به سرطان، مغز و اعصاب و قلب و عروق در بیمارستان های شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون پژوهش های فراوانی موضوع رابطه پزشک – بیمار و اثر آن بر رضایت بیماران از درمان و کمک به بهبود بیماران را بررسی کرده اند؛ اما به رابطه سرمایه اجتماعی، به منزله متغیر مهم اجتماعی، با نوع رابطه بیماران با پزشکان توجه چندانی نشده است. به همین منظور در این پژوهش این رابطه با استفاده از روش پیمایش از نوع توصیفی – مقطعی بررسی می شود. در این پژوهش با استفاده از نظریه های سرمایه اجتماعی چلبی (1393)، بوردیو (1986)، کلمن (1377) و پاتنام (1995)، سرمایه اجتماعی شبکه ای و ترکیب آن با الگو های رابطه پزشک – بیمار، چارچوب نظری مناسبی برای بررسی موضوع پژوهش فراهم شد. جامعه آماری پژوهش را همه بیمارانی (سرطان، مغز و اعصاب و قلب و عروق) تشکیل می دهد که در طول دوره پژوهش به بیمارستان های شهر رشت مراجعه می کردند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده و درنهایت، 372 پرسش نامه توزیع و جمع آوری شد. یافته های پژوهش نشان دادند بین متغیرهای طبقه اجتماعی، سرمایه اجتماعی و ابعاد سرمایه اجتماعی یعنی شبکه تعاملات، مشارکت در جامعه محلی، تعاملات شغلی و ارزش زندگی با متغیر الگوی رابطه بیمار، رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان می دهند متغیرهای ارزش زندگی، عاملیت اجتماعی، مشارکت در جامعه محلی، طبقه اجتماعی و تعاملات شغلی 4/82 درصد متغیر رابطه بیمار را تبیین می کنند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان دادند متغیر مشارکت در جامعه محلی، بالاترین اثر مستقیم (520/0) را بر الگوی رابطه بیمار دارد؛ اما متغیر ارزش زندگی در مجموع با اثر مستقیم و غیرمستقیم (824/0)، بالاترین سهم را در تبیین واریانس الگوی رابطه بیمار دارد.
تحصیلات، فرهنگ سیاسی و مشارکت انتخاباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرساله شاهد انتخابات متنوع و متعددی در ایران هستیم؛ اما در مقایسه با پدیده سیاسی دیگر مانند انقلاب که به ندرت اتفاق می افتد و در این زمینه با ادبیات غنی سروکار داریم، بررسی انتخابات ضعف های عمده نظری و تجربی دارد. ناسازگاری بین یافته های پژوهش ها در زمینه رابطه تحصیلات و مشارکت انتخاباتی در طول 4 دهه اخیر در ایران، نشان می دهد در این زمینه اجماع نظری وجود ندارد و دلیل آن هم نبود تحلیل انتقادی در این زمینه است. این مقاله، با استفاده از دیدگاه انتقادی و تحلیل در فضای کنش درصدد است تبیین جامعه شناختی از مشارکت انتخاباتی براساس سواد و تحصیلات و درمجموع آموزش ارائه کند. از آنجا که تحصیلات و سواد و به صورت کلی آموزش در چارچوب و فضای کنش امری فرهنگی قلمداد می شود، از نظریه های مدرنیزاسیون و فرهنگ سیاسی برای تبیین آن استفاده شده است. روش پژوهش، تطبیقی درون کشوری است. جامعه آماری مدنظر شامل همه داده های اسنادی در 31 استان کشور و 429 شهرستان در سال 1395 و میزان مشارکت در انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. نتایج نشان دادند بین مشارکت انتخاباتی و مشارکت سیاسی تمایز اساسی وجود دارد و برخلاف نظریه مدرنیزاسیون، بین سواد (تحصیلات) و مشارکت انتخاباتی (نه مشارکت سیاسی) رابطه خطی وجود ندارد. با افزایش تحصیلات تا سطح دیپلم، مشارکت انتخاباتی افزایش و با افزایش تحصیلات دانشگاهی، میزان مشارکت انتخاباتی کاهش می یابد. همچنین در سطح نظری، فرهنگ سیاسی تأثیر سواد و تحصیلات بر مشارکت انتخاباتی را توضیح می دهد.
نشانه شناسی اجتماعی روپوش مدرسه در روایت های دختران جوان مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی انتقادی شمایی از تجربه تحصیلی دختران جوان است. این واکاوی براساس رویکرد روشی نشانه شناسی اجتماعی ون لیوون (2005) و با تمرکز بر روپوش مدرسه به منزله یکی از منابع نشانه شناختی حاضر در تجربه زیسته عاملان اجتماعی مدنظر انجام شده است. نتایج نشان دادند قواعد الزام آور مدرسه درباره روپوش، دانش آموزان را در فرایندی قرار می دهد که محصول آن، ایجاد نوعی گسست معنایی در صورت بندی تجربه تحصیلی آنها و درنتیجه، ازخودبیگانگی و انفعال آنها هنگام گذراندن دوران تحصیل در مدرسه است. به یک معنا دانش آموزان فرایند تحصیل در مدرسه را جدا از خود و حاکم بر خودشان ادراک می کنند. به این ترتیب تجربه تحصیلی به جای اینکه روندی قدرت افزا برای زنان باشد، به روندی قدرت زدا تبدیل خواهد شد.
بررسی وضعیت دینداری جوانان شهر سرپل ذهاب و برخی عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت دینداری به منزله یکی از گونه های مهم هویتی در جامعه ایران، جایگاه عملی و پژوهشی خاصی دارد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر به صورت کمی و با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه، وضعیت دینداری جوانان شهر سرپل ذهاب را بررسی کرده است. حجم نمونه 635 نفر تعیین و برای دسترسی به آنها از روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای متناسب با حجم استفاده شد. اعتبار و پایایی پرسش نامه به ترتیب با روش اعتبار سازه و آزمون آلفای کرونباخ، ارزیابی و مناسب تشخیص داده شد. نتایج نشان دادند میزان دینداری بین پاسخگویان کمی بالاتر از حد میانگین بود و بین ابعاد دینداری، بعد اعتقادی بیشترین میانگین و بعد عملی کمترین میانگین را داشت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان دادند سه متغیر سرمایه اجتماعی، هویت ملی و هویت قومی، ارتباط مستقیم و معناداری با میزان دینداری دارند؛ اما مصرف رسانه ای ارتباط منفی و پایگاه اقتصادی - اجتماعی ارتباطی غیرمعنادار با میزان دینداری دارند.
بررسی معناداری رابطه احساس عدالت شهروندان با چگونگی حضور در فضاهای عمومی شهری، نمونه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای شهری، نتیجه برهم کنش فضا و اجتماع و محل تبلور زندگی اجتماعی است؛ از این رو، ساختاری مناسب برای فهم بی عدالتی های اجتماعی و سنجش میزان احساس عدالت شهروندان محسوب می شود. در این پژوهش با روش پیمایشی، معناداری رابطه میزان احساس عدالت شهروندان با چگونگی حضور آنها در فضاهای شهری بررسی شده است. از پرسش نامه عدالت اجتماعی راسیسنسکی و فلدمن (1987) به منزله ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری همه شهروندان شهر شیراز است که در فضاهای عمومی شهری حضور داشتند و به نوعی از فضا های شهری استفاده می کردند. با توجه به نامشخص بودن تعداد جامعه آماری و براساس فرمول کوکران، تعداد 170 نفر از جامعه آماری برای نمونه انتخاب شدند. روایی و پایایی پرسش نامه با استفاده از روش های اعتبار محتوا و آلفای کرونباخ (73/0) تأیید شده است. با توجه به توزیع نشدن طبیعی داده ها، از آزمون های نا پارامتریک مان ویتنی و کروسکال والیس برای تحلیل داده ها و از ضریب همبستگی کرامر برای بیان میزان همبستگی متغیر ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهند احساس عدالت اجتماعی با متغیر مدت زمان حضور در فضای شهری ارتباط ندارد؛ با این حال میزان احساس عدالت اجتماعی با تعداد دفعات حضور شهروندان در فضاهای شهری ارتباط مستقیم دارد (با شدت 407/0). همچنین تعداد دفعات حضور شهروندان در فضاهای شهری با ترجیحات آنها در زمینه لیاقت و چگونگی به دست آوردن امکانات (با شدت 223/0) و نوع نگرش به احساس همدردی و دلسوزی به منزله مهم ترین ارزش انسانی (با شدت 181/0) ارتباط معناداری دارد. ترجیحات شهروندان در زمینه فقیربودن افراد به دلیل نداشتن انگیزه و هدف در زندگی نیز با مدت زمان حضور شهروندان در فضا های شهری (با شدت 168/0) ارتباط دارد.