جامعه شناسی کاربردی
جامعه شناسی کاربردی سال بیست و چهارم پاییز 1392 شماره 3 (پیاپی 51) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در تبیین علل دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان، کالت [1] با ترکیب تئوری ریسک گریزی و تئوری قدرت – کنترل، دینداری زنان را به اقتدار پدر سالارانه یا برابر طلبانه در خانواده ایشان مربوط می کند. از طرف دیگر علی رغم تحقیقات گوناگون که یافته دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان را تأیید می کند، لوونتال معتقد است که این یافته در همه جوامع و فرهنگ ها و مذاهب مشاهده نمی شود و تفاوت هایی در این زمینه وجود دارد. ما در این مقاله برآنیم که به آزمون این فرضیه ها پرداخته، به این سؤال ها پاسخ دهیم که آیا در ایرانیان زنان از مردان دیندارترند؟ آیا در مذاهب و ادیان ایرانی این یافته تأیید می شود؟ آیا زنانی که در خانواده های با نفوذ بیشتر پدر زندگی می کنند، دیندارترند؟ برای پاسخگویی به این سؤال ها پیمایش ملی ارزش های اجتماعی و فرهنگی ایرانیان با ابزار پرسشنامه و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اجرا شده است و نتایج تحقیق نشان می دهد : 1- در ایرانیان تفاوت های جنسیتی در دینداری به نفع زنان است؛ 2- تفاوت های جنسیتی در دینداری در سنی ها بیشتر از شیعه هاست، اما در میان مسیحیان به چشم نمی خورد؛ 3 – در زنانی که در خانواده های با نفوذ بیشتر پدر زندگی می کنند، دینداری بیشتری به چشم نمی خورد .
تغییر نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی در طی فرآیند گذار جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر جوامع انسانی، جنسیت، که در بردارنده ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جنس است، پایه توزیع نابرابر امکانات، موقعیت ها، فرصت ها و پاداش ها قرار می گیرد. مسأله مورد بررسی در اینجا نقش گذار جمعیتی در نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی است. از تئوری گذار جمعیتی اول و دوم و همچنین، نظریات چافتز، بوردیو و دایسون به عنوان چارچوب نظری پژوهش استفاده شده است. برای آزمون تجربی مدعای پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و داده های ثانویه پیمایش جهانی ارزش ها و صندوق جمعیت سازمان ملل برای پنجاه کشور انجام شده است. نتایج نشان داد که نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی در کشورها بر حسب مراحل گذار جمعیتی متفاوت است. کشورهای مالی، زامبیا، هند و عراق که گذار جمعیتی اول را پشت سر نگذاشته اند، نگرش منفی کمتری نسبت به نابرابری جنسیتی دارند؛ برعکس، کشورهایی مانند سوئد، فنلاند و فرانسه که وارد گذار جمعیتی دوم شده اند، نگرش منفی بیشتری نسبت به نابرابری جنسیتی دارند. کشورهای ترکیه، برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی که در سال های اخیر گذار جمعیتی را پشت سرگذاشته اند، نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی در آنها بین دو دسته از کشورهای فوق است.
آموزش جامعه شناسی و تفکر انتقادی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی یکی از اولویت های آموزش و پرورش است. درس جامعه شناسی فرصت های فراوانی را برای رشد گرایش ها و مهارت های تفکر انتقادی فراهم می کند. یکی از چالش های اساسی در آموزش جامعه شناسی در ایران، توجه عملی ضعیف به تفکر انتقادی بوده است. یکی از انتظارات و بایسته های آموزش جامعه شناسی در ایران، افزایش تأکید بر تفکر انتقادی در بین دانشجویان به طور عام و دانشجویان دختر به طور خاص است. زنان نیمی از ساخت اجتماعی ایران هستند، لذا هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین آموزش جامعه شناسی و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دختر (مورد دانشجویان مقطع کاردانی و کارشناسی مدیریت جهانگردی دانشگاه شیخ بهایی اصفهان) خواهد بود . روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه استاندارد نگرش به درس و تفکر انتقادی ریکتس ( 2003) بوده است .جمع آوری اطلاعات بر اساس سرشماری در بین کلیه دانشجویان دختر (67 نفر) کلاس درس مبانی جامعه شناسی دانشگاه شیخ بهایی شهر بهارستان اصفهان (مقطع کاردانی و کارشناسی رشته مدیریت جهانگردی نیمسال اول 91-1390) انجام گرفته است . در مجموع، نگرش دانشجویان دختر به درس مبانی جامعه شناسی در سطح زیاد و میزان تفکر انتقادی دانشجویان دختر در سطح خیلی زیاد ابراز شده است. رتبه بندی شش مؤلفه به ترتیب اهمیت عبارتند از: توانایی درک و فهم درس، احساس ارزشمندی درس، اهمیت داشتن، احساس لذت بردن، انگیزش یادگیری و احساس ترس و نگرانی از درس مبانی جامعه شناسی.تفاوت معناداری در نگرش به درس مبانی جامعه شناسی بین دو مقطع تحصیلی (به نفع مقطع کارشناسی) وجود داشته است.ارتباط معناداری بین سه مؤلفه احساس سودمندی، انگیزش یادگیری و همچنین، اهمیت داشتن درس به طور جداگانه با تفکر انتقادی دانشجویان دختر وجود داشته که معرف وجود ارتباط بین آموزش جامعه شناسی و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دختر بوده است.
مطالعه گروه های مرجع زنان جوان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به دنبال مطالعه گروههای مرجع زنان جوان شهر ایلام، به مطالعه موردی زنان جوان 16 -29 ساله ساکن در این شهر پرداخته شده است. مسأله اصلی این پژوهش، شناخت گروههای مرجع و عوامل مؤثر در گزینش آنها توسط زنان است. برای پرداختن به این مساله،تئوری گروه مرجع مرتن استفاده شده است. مطالعه میدانی زنان جوان شهر ایلام با رویکرد روش شناسانه کیفی و با استفاده از تکنیک مشاهده و مصاحبه عمیق انجام گرفته است . داده ها و اطلاعات به دست آمده از طریق روش کد گذاری موضوعی دسته بندی و با توجه به بنیان های نظری پژوهش تفسیر شده است . دستاوردهای تجربی و نظری این پژوهش نشان می دهد که جامعه ایلام ، یک جامعه همگرا و درون گروهی است و زنان ایلامی تمایل زیادی به گزینش گروه های مرجع غیر عضویتی ندارند . ساختار اجتماعی بسته شهر ایلام و به تبع آن ، تحرک اجتماعی پایین و نیز محلی گرایی در بین زنان طبقه خرده بورژوا، از مهمترین عوامل موثر در گزینش گروه های مرجع عضویتی و به ویژه خانواده است .
بررسی تأثیر جامعه پذیری سازمانی بر مسؤولیت اجتماعی کارکنان (مورد مطالعه شرکت نفت کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که امروزه تحقیق و پژوهش بر روی آن ضروری به نظر می رسد، مسؤولیت پذیری اجتماعی کارکنان است. فضای بوروکراتیک و سلسله مراتبی بسیاری از سازمان ها باعث شده تا احساس تعهد و مسؤولیت پذیری کارکنان در قبال سازمان کمتر شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر جامعه پذیری سازمانی بر مسؤولیت اجتماعی کارکنان بر شرکت نفت کرمانشاه انجام شده است. این مطالعه با روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. جامعه آماری کارکنان شرکت توزیع و پخش فرآورده های نفتی، پالایشگاه و خط لوله کرمانشاه بوده است. تعداد نمونه مورد مطالعه 400 نفر بود که با استفاده از دو روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که میانگین مسؤولیت پذیری اجتماعی برابر 51/83 است که این نمره در مقایسه با میانگین مورد انتظار (105) در حد پایین تری قرار دارد و نشان می دهد کارکنان در سازمان مذکور از مسؤولیت پذیری کمتری برخوردارند. نتایج نشان می دهد که جامعه پذیری سازمانی با مسؤولیت اجتماعی در همه ابعاد دارای رابطه معنادار است. نتایج نشان می دهد کارکنان برای انجام مشاغلی که به آنان واگذار می شود، به مهارت های ویژه نیاز دارند، ولی آنان به آگاهی از هدف های بنیادی سازمان، وسیله های دستیابی به این هدف ها، مسؤولیت های کاری خود و الگوهای رفتاری مورد پذیرش برای نقش هایی که از آنان توقع می رود نیز نیاز دارند. بنابراین، کارکنان از راه پذیرفته شدن در اجتماع سازمان، به شکل رسمی یا غیررسمی، از راه تماس های پیوسته و تجربه کاری با دیگران، به این اطلاعات دست می یابند.
جهت گیری های عاطفی افرادِ دو نسل نسبت به والدین و تعیین کننده های آن در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جهت گیری عاطفی افراد دو نسل 18-35 سال و 36-55 سال، نسبت به والدین آنها، در شهر سبزوار می پردازد. پرسش های اصلی این پژوهش، این است که آیا جهت گیری عاطفی نسبت به والدین در طول دو نسل تغییر یافته است و به طور کلی، چه عواملی تبیین کننده این جهت گیری بوده اند؟ روش مورد استفاده، روش پیمایشی است و بدین منظور نمونه ای 398 نفری از ساکنان متأهل شهر سبزوار در فاصله سنی 18 تا 55 سال از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از پرسشنامه مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از نظریه بنگتسون، رابطه متغیرهای انسجام کارکردی، انسجام ارزشی، عوامل ساختاری، انسجام معاشرتی و نیز متغیرهای اجتماعی - اقتصادی مانند وضعیت اشتغال، درآمد و تحصیلات، با جهت گیری عاطفی پاسخگویان نسبت به والدین بررسی شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که رابطه معنی داری بین متغیرهای انسجام کارکردی و معاشرتی با جهت گیری عاطفی در هردو نسل وجود دارد و با افزایش این متغیرها، جهت گیری عاطفی افراد نسبت به والدین صمیمانه تر می گردد، اما رابطه متغیر جهت گیری ارزشی با متغیر وابسته فقط در نسل جوان معنی دار است و سایر متغیرهای یاد شده رابطه معنی داری با متغیر وابسته ندارند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که در نسل جوان، مهمترین عوامل تعیین کننده جهت گیری عاطفی افراد نسبت به والدین، انسجام ارزشی و محل تولد است و در نسل مسن تر، مهمترین متغیر تعیین کننده جهت گیری عاطفی، انسجام کارکردی (فراوانی مبادله ها و کمک های مالی فیزیکی) است. این یافته ها نشان می دهد که افراد نسل های جدید، تحت تأثیر فرایندهای توسعه و تغییر اجتماعی، بیشتر حامل ارزش های جدید هستند تا اندازه ای که این ارزش ها، جهت گیری عاطفی آنها را نسبت به والدینشان تحت الشعاع قرار می دهد، اما در نسل میان سال شاهد تغییر ارزشی معنی دار نسبت به نسل والدین شان نیستیم. با این حال اگر چه عوامل تبیین کننده جهت گیری عاطفیِ افراد نسبت به والدین در دو نسل متفاوت است، اما تفاوت معنی داری در این جهت گیری در بین دو نسل وجود ندارد.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر بازارگرایی با تأکید بر نقش واسط تعارض سازمانی (مورد مطالعه: صنعت مبلمان در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمانهایی که در بازارهای متلاطم و رقابتی فعالیت میکنند، بیشتر نیازمند تغییر محصولات خود با توجه به تغییر در نیازها و خواستههای مشتریان هستند، بنابراین، انتظار میرود این سازمانها بیشتر بازارگرا باشند. با وجود این، درک مفهوم بازارگرایی برای بسیاری از سازمانها همچنان اغفالکننده است. از طرفی، تعارض و فرهنگ سازمانی میتوانند در زمره عوامل تأثیرگذار بر بازارگرایی باشند که یا سازمان را به سوی بازارگرایی سوق میدهند و یا از آن جلوگیری می کنند. در مطالعه حاضر با اتخاذ استراتژی تحقیق پیمایشی به بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی به طور یکپارچه و جداگانه بر بازارگرایی از طریق تعارض سازمانی پرداخته شده است. جامعه آماری این مطالعه متشکل از کارکنان واحدهای فعال در صنعت مبلمان شهر مشهد بودند که با استناد بر فرمول کوکران، 192 نفر کارمند به عنوان نمونه تصادفی مطالعه در تحقیق مشارکت داشتهاند. دادههای به دست آمده به وسیله پرسشنامههای توزیع شده از طریق معادلات ساختاری و ضریب رگرسیونی به کمک نرم افزار آموس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از پردازش دادهها نشان داد که اولاً، مدل به کار گرفته شده مدل نظری قوی برای پیشبینی بازارگرایی از طریق فرهنگ و تعارض سازمانی بوده است؛ ثانیاً، همه روابط بین متغیرهای مدل معنادار بودهاند، به جز رابطه مستقیم فرهنگ سازمانی بر بازارگرایی که مشخص گردید هیچگونه رابطه معناداری با یکدیگر ندارند؛ ثالثاً، نتایج حاصل حاکی از آن بود که سازمانهای حمایتی و نوآور، تعارض کمتری را تجربه میکنند و در نتیجه، بهتر میتوانند بازارگرایی را در خود حفظ کنند.
فرهنگ سیاسی دموکراتیک در میان نسل های ایرانی (تحلیل ثانویه داده های پیمایش ارزش های جهانی برای ایران، اقوام و استان های آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت نقش ارزش های توده (فرهنگ سیاسی) در گذار به مردم سالاری در سال های اخیر برجستگی خاصی یافته است. اگرچه دیرینه شناسی مفهومی حکایت از تأکید اندیشمندانی مانند ارسطو و افلاطون بر اهمیت نقش ارزش های شهروندان در سیاست دارد، اما در دهه های اخیر و به طور خاص با مطالعه ""فرهنگ مدنی"" آلموند و وربا بود که توجهات بیش از پیش به این سو رهنمون شد. مطالعه حاضر نیز در همان راستا، البته با طرح نظریات و تجربیات نوتر درباره ارزش ها انجام پذیرفته است. داده های مورد استفاده برای آزمون فرضیه اصلی تحقیق از مجموعه داده های پیمایش جهانی ارزش ها WVS ، موج پیمایش سال های 2005 تا 2008 اخذ شده است. این پیمایش در ایران در سال 2007 با 2667 نمونه آماری به انجام رسیده است. در این مجموعه داده ها، استان محل سکونت پاسخگو، در یکی از متغیرهای آن ثبت شده است، لذا امکان مقایسه میزان ارزش های رهایی بخش پاسخگویان به تفکیک استانی و البته قومی مهیا شده است. در این پژوهش استان هایی که تعداد نمونه آنها در مجموعه داده ها زیر 40 نفر بودند، حذف شدند و استان های خراسان جنوبی و شمالی نیز با استان خراسان رضوی ادغام گردیده و در کل با نام استان خراسان در تحلیل ها آمده اند. یافته های این پژوهش هم در بخش توصیفی و هم در بخش تحلیل، مطابق با انتظارات نظری نوشتار، حاکی از برتری نسل جوان در بروز ارزش های ابراز وجود و توسعه بیشتر فرهنگ دموکراتیک در میان این نسل است. جالب آنکه، این تفاوت در بروز ارزش های دموکراتیک تقریباً در همه سطوح بازتولید شده است؛ بدین معنا که علاوه بر سطح ملی، در سطوح فروملی بررسی شده؛ یعنی قومی و استانی و نیز به تفکیک جنسیت، تقریباً نتایج مشابهی به دست آمد؛ هرچند در سطح ملی، تفاوت بسیار آشکارتر و در سطوح فروملی با پیچیدگی هایی همراه بود.
ارزیابی شاخصهای پایداری اجتماعی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه( ANP )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ابتدای قرن بیست و یکم، نگاه توسعه پایدار صرفاً توجه به ابعاد زیست - محیطی و یا اقتصادی نیست، بلکه مباحث اجتماعی دریچه جدیدی را در رسیدن به توسعه پایدار برای ما گشوده است. پایداری اجتماعی به عنوان یک جزء اساسی از توسعه پایدار مورد توجه ویژه سیاستمداران و برنامهریزان قرار گرفته است. از آنجا که در فرایند برنامه ریزی شهری توجه به مباحث اجتماعی اجتنابناپذیر و جزء جدایی ناپذیر طرحهای شهری محسوب میشود، با تعیین ابعاد پایداری اجتماعی میتوان رویههای مؤثّر بر مباحث اجتماعی جامعه را بررسی و شناسایی کرد. به عبارت دیگر، ابعاد پایداری اجتماعی میتواند به عنوان یکی از مهمترین و کلیدیترین ابزار در برنامهریزی و سیاستگذاری های شهری استفاده شود. از طرفی، گستردگی، پیچیدگی و تنوع شاخصهای پایداری اجتماعی و نقش آنها برجامعه ایجاب میکند تا این شاخصها برحسب نقش و عملکردشان مورد توجه قرار گیرند، که مشخصاً هر یک دارای ارزش متفاوتی از یکدیگر هستند. لذا این پژوهش با فرض یکسان نبودن وزن شاخصهای پایداری اجتماعی و با هدف شناخت و ارزیابی شاخصهای پایداری اجتماعی انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، از مدل تحلیل شبکه ( ANP ) و روش دلفی در تعیین وزن هر یک از شاخصها در جهت تبیین پایداری اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. همچنین، روش یافته اندوزی بر اساس مطالعات کتابخانهای و اسنادی و مصاحبه با کارشناسان و مسؤولان بوده است. بر این اساس، پس از ارزیابی شاخصها با استفاده از مدل تحلیل شبک ه به این نتیجه رسیدیم که عدالت اجتماعی (0.136= EO )، بعد عینی امنیت (0.129= OS ) و تعاملاجتماعی (0.107= SI )، به ترتیب، بیشترین وزن و در نتیجه، بیشترین تأثیر را در بین شاخصهای پایداری اجتماعی داشته است.
مطالعه کیفی تأثیرات بازارچههای مرزی بر تداوم پدیده قاچاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر اساس روششناسی کیفی و با روش مردمنگاری، به بررسی درک و تفسیر مردم منطقه مرزی مریوان از تأثیرات بازارچههای مرزی بر پدیده قاچاق انجام گرفته است. چارچوب مفهومی تحقیق به مثابه لنزی نظری، ترکیبی از رویکردهای انتقادی، کارکردی، و سازهگرایی است. یافتههای تحقیق با تکنیکهای مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و اسنادی گردآوری شدهاند. با کمک روش نمونهگیری کیفی(از نوع نمونهگیری فرصتگرا یا ظهوریابنده) با 27 نفر از مطلعان کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. در نهایت، دادهها با روش نظریه زمینهای تحلیل و در قالب 34 مفهوم اساسی و پنج مقوله عُمده (تداخل کارکردی نهادی، بوروکراسی بغرنج و بازدارنده، آسیبمندی و ناکارآمدی سیستم نظارت درونی بازارچهها، نابسامانی موقعیتی، فشارهای برون ساختاری) کدگذاری شده و در مقوله هسته ""تداوم تحولیافته پدیده قاچاق"" تلخیص شده اند. نظریه حاصله در قالب مدلی ارایه و توأماً از وضعیت بر ساخت شده نهایی، تبیینی انتقادی ارایه شده است.
کاربست پذیری نظریه رفتار برنامه ریزی شده برای پیش بینی پذیرش نظام تعاونی (مورد شهرستان بویر احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کاربست پذیری و قابلیت اجرای نظریه رفتار برنامه ریزی شده برای پیش بینی پذیرش نظام تعاونی است. ابزار اصلی گردآوری داده های مورد نیاز این پژوهش پیمایشی، پرسشنامه ای محقق ساخته بوده است که روایی آن توسط پانل متخصصان تأیید شد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ از 578/0 تا 944/0 برآورد گردید. جامعه آماری این مطالعه را ساکنان شهرستان بویراحمد تشکیل داده اند که از این میان 486 نفر به عنوان نمونه آماری براساس جدول نمونه گیری پاتن و به شیوه طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر قصد رفتاری و کنترل رفتاری محسوس اثر مثبت و معنی داری بر رفتار پذیرش تعاون داشتند. فزون بر آن، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نشان داد که سازه های نگرش نسبت به تعاون، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری محسوس پیش بینی کننده قصد پاسخگویان برای پذیرش نظام تعاونی بوده و این سه متغیر در مجموع 7/29 درصد از تغییرات متغیر قصد رفتاری را تبیین نموده اند. همچنین، نتایج آزمون های برازندگی با استفاده از نرم افزار AMOS بیانگر برازش مناسب داده ها با الگوی مورد بررسی بوده است.
کشاکش رشته ها در میدان دانشگاهی ( مقایسه سرمایه فرهنگی رشته های چهارگانه دانشگاه دولتی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
میدان دانشگاهی در دهه اخیر، دچار تغییرات ساختاری و سلسله مراتبی شده است. یکی از این تغییرات، موجودیت، استقلال، کسب پرستیژ رشته ای و هویت یابی رشته هایی، مانند جامعه شناسی به واسطه تمرکز حول سرمایه های جدیدی، همچون سرمایه فرهنگی است. در این مطالعه سعی شده است با تکیه بر نظریه فرهنگی پی یر بوردیو و بحث او در کتاب انسان دانشگاهی، میزان سرمایه فرهنگی دانشجویان چهار رشته جامعه شناسی، پزشکی، حقوق و طراحی صنعتی (هنر)- همگی از بین دانشجویان دانشگاه دولتی اصفهان- ارزیابی شود. شیوه گردآوری داده ها در چارچوبی پیمایشی، پرسشنامه ساختمند بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد: رشته جامعه شناسی و طراحی صنعتی دارای بالاترین میزان سرمایه فرهنگی اند و رشته های حقوق و پزشکی دارای سرمایه فرهنگی کمتری نسبت به دانشجویان جامعه شناسی و طراحی صنعتی هستند. همچنین، نتیجه دیگر پژوهش حاکی از آن است که رشته های جامعه شناسی، پزشکی، حقوق و طراحی صنعتی همگی دارای میانگین سرمایه فرهنگی کمتر از متوسط نظری تعریف شده هستند. بر اساس یافته های این مطالعه می توان گفت، با پدید آمدن سلسله مراتبی متمایز به نام سلسله مراتب فرهنگی در کنار سلسله مراتب اجتماعی ، میدان دانشگاهی واجد قطب های جدید و کشاکش های نمادینی میان رشته های دانشگاهی شده است. یافته های این مطالعه تأیید می کند که یکی از میادینی که بدین سلسله مراتب، رسمیت و هویت بخشیده، میدان علوم اجتماعی و دانشجویان جامعه شناسی است که با دارا بودن سرمایه متمایزی به نام سرمایه فرهنگی، در تکاپوی هویت بخشی، کسب قدرت و مرجعیت یابی برای خود در صورت بندی نوپدید میدان دانشگاهی ایران است.