جامعه شناسی کاربردی
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام زمستان 1398 شماره 4 (پیاپی 76) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مطابق نظریه گذار جمعیت شناختی دوم، در جوامع معاصر طیف فزاینده ای از شکل های نوظهور خانواده مشاهده می شود. موضوع محوری این پژوهش، مطالعه این شکل های نوظهور در قالب مؤلفه های چهارگانه مشتمل بر خانواده بی فرزندی، خانواده تک فرزندی، خانواده تک والدی و زندگی مشترک بدون ازدواج است. تلاش شده است شواهد پژوهشی سبب شناخت بهتر برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با چگونگی نگرش نسبت به این مؤلفه های چهارگانه شوند. مباحث این مقاله بر تجزیه و تحلیل های یک بررسی پیمایشی مبتنی اند و جمعیت نمونه آن را در کل تعداد 4267 نفر مردان و زنان 15ساله و بالاتر ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان های منتخب ایران تشکیل داده اند. تجزیه و تحلیل های اولیه نشان دهنده چهار الگوی کلی است؛ اول اینکه، میزان نگرش مثبت به الگوی خانواده بی فرزندی بسیار اندک (کمتر از 2 درصد) است. دوم اینکه، حدود یک دهم جمعیت مطالعه شده به الگوی خانواده تک فرزندی نگرش مثبت دارند. الگوهای سوم و چهارم نیز به خانواده تک والدی و زندگی مشترک بدون ازدواج یا زوج زیستی مربوط اند و حدود یک پنجم جمعیت مطالعه شده نسبت به این شکل های نوظهور خانواده نگرش مثبت دارند. در عین حال، این الگوهای کلی به طور معناداری از سه دسته عوامل تعیین کننده شامل متغیرها و تعیین کننده های جمعیت شناختی پایه (مانند محل سکونت، وضعیت تأهل، سن و سطح تحصیلات)، متغیرهای مرتبط با مؤلفه های دین و دینداری و متغیرهای معطوف به نگرش جنسیتی تأثیر می گیرند. مطابق نتایج تحلیل های چندمتغیره، متغیرهای مستقل پژوهش مشتمل بر جنسیت، محل سکونت، گروه سنی، تحصیلات و وضعیت تأهل 5/16 درصد از تغییرات نگرش به خانواده تک والدی، 5/17 درصد از تغییرات نگرش به تک فرزندی و ۱9 درصد از تغییرات نگرش به زوج زیستی را تبیین می کنند. در مجموع، یافته های این پژوهش در چارچوب الگوی دوگانه سنت گرایی – نوگرایی جمع بندی و تبیین می شوند؛ یعنی هرچه جنبه نگرش سنتی ضعیف تر و بر قوت نگرش مدرن و غیرسنتی افزوده شود، میزان نگرش مثبت به شکل های نوظهور خانواده تشدید می شود.
خستگی و رضایت ناشی از شفقت ورزی: تجربه مادران مراقب فرزند توانخواه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراقبان خانگی در تمام دنیا در کنار متخصصان نظام سلامت از بیماران مراقبت می کنند؛ اما برای این مراقبت حقوقی دریافت نمی کنند و در بیشتر موارد نیازهای آنها نادیده گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه مادران دارای فرزند توانخواه از خستگی یا رضایت ناشی از شفقت ورزی است. روش انجام این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون براون و کلارک است. برای این منظور دو مجموعه از داده ها تجزیه و تحلیل شدند. مجموعه اول داده ها براساس مصاحبه عمیق با 12 مادر بود که دست کم یک فرزند توانخواه داشتند و به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و مجموعه دوم از داده ها براساس خاطرات 8 مادر توانخواه بود که در کانال رسمی یکی از انجمن های خیریه منتشر شده بود. یافته های به دست آمده در این پژوهش در سه مضمون اصلی گذار از هویت مادرانه به هویت مراقب، حمایت ادراک شده و برکت نگهداری از فرزند دسته بندی شد. براساس یافته های به دست آمده مصاحبه شوندگان ابتدا گذاری ناگهانی از هویت مادرانه به مراقبتی داشته اند و همزمان با این گذار حمایت اجتماعی کمی را ادراک می کنند. مادران فعالانه به دنبال درمان اند و با در پیش گرفتن راهبردهای معنوی یا فردی با این گذار سازگار می شوند و رضایت ناشی از شفقت را تجربه می کنند. نتایج پژوهش می توانند در تهیه پروتکل های مداخله ای برای تسهیل فرایند سازگاری با تغییرات عمیق در روال زندگی مادران مراقب و توانمندسازی آنها برای گذاری موفق کمک کنند.
بررسی رابطه بین عوامل جامعه شناختی و رفتار زیست محیطی شهروندان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی رابطه بین عوامل جامعه شناختی و رفتار زیست محیطی شهروندان شهر شیراز است و در آن از الگوی رفتار زیست محیطی کالموس و اجی من (2002) به منزله چارچوب نظری استفاده شده است. روش پژوهش، پیمایش و جمعیت آماری شامل همه افراد بالای 15 سال در 11 منطقه شهر شیراز است که براساس فرمول کوکران حجم کل نمونه 384 نفر محاسبه شده است. نمونه های آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به دست آمده اند و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده است. طبق نتایج به دست آمده، 8/60 درصد از افراد نمونه رفتار زیست محیطی متوسط، 3/20 درصد پایین و 1/6 درصد بالا داشته اند. در سطح روابط دومتغیره، یافته ها نشان می دهند بین عوامل جامعه شناختی سن، آگاهی زیست محیطی، دانش زیست محیطی، پیوند عاطفی با محیط زیست، نگرش زیست محیطی، مرکز کنترل، ارزش زیست محیطی، اولویت، مسئولیت و انگیزه و بین عوامل زمینه ای شامل جنسیت، وضعیت اشتغال و میزان درآمد با رفتار زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان می دهند متغیرهای مستقل آگاهی زیست محیطی، پیوند عاطفی با محیط زیست، جنسیت، سن، درآمد و مرکز کنترل، 7/41 درصد متغیر وابسته رفتار زیست محیطی را تبیین می کنند.
تحلیل چندسطحی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم در درس ریاضیات با تأکید بر اشتغال مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، تعیین عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم در درس ریاضیات با تأکید بر اشتغال مادران است؛ عواملی مانند تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، جنس و منابع آموزشی در خانه و محل مدرسه. بدین منظور از داده های تیمز [1] سال 2015 ایران استفاده شده است. ارتباط بین موفقیت در درس ریاضیات و متغیرهای ذکرشده در سطح دانش آموز و مدرسه، با الگوی خطی سلسله مراتبی دوسطحی و با استفاده از نرم افزار HLM بررسی شد.یافته ها نشان دادند در سطح دانش آموز، اشتغال مادران، جنس و دسترسی به منابع آموزشی در خانه، ارتباطی با پیشرفت تحصیلی فرزندان ندارند؛ اما بالابودن تحصیلات پدر و مادر سبب افزایش پیشرفت تحصیلی فرزندان می شود. همچنین نشان داده شد نمرات ریاضی دانش آموزان در مدارس مختلف تفاوت دارد و دانش آموزان تحصیل کننده در مدارس شهری نسبت به دانش آموزان تحصیل کننده در مدارس روستایی نمره بیشتری در درس ریاضیات کسب کرده اند. در کل، متغیرهای سطح اول (دانش آموز) تغییرپذیری بیشتری را نسبت به متغیر سطح دوم (مدارس) تبیین می کند.
تحلیل نقش اعتماد بین فردی در مبادلات اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، اعتماد به منزله یکی از مهم ترین ارکان پیوستگی و گسست قراردادهای تجاری با تکیه بر پرونده های دعاوی حقوقی - اقتصادی بررسی شده است. در ظاهر به نظر می رسد دو مفهوم اعتماد و مبادلات اقتصادی از یکدیگر مستقل اند؛ اما درنهایت، نقش بسزایی در بازتولید یکدیگر در سطوح مختلف دارد. در این پژوهش، ابتدا مفهوم اعتماد در سطوح مختلف تعریف شده است، سپس مفهوم های اعتماد و بی اعتمادی با عنوان عوامل اجتماعی - فرهنگی دخیل در تداوم یا شکست قراردادهای تجاری، با استفاده از الگوی لویسکی و بانکر (1995) به همراه نظریه مک الیستر (1995) تبیین شده اند؛ درنهایت، با بررسی پرونده های حقوقی - اقتصادی و با استفاده از روش اسنادی، نقش اعتماد در تداوم یا شکست شراکت های تجاری در سطح بین فردی تحلیل و تفسیر شده است.
طراحی مدل نگهداشت ژن نخبگی با تأکید بر دانش آموختگان آموزش عالی و وزارت بهداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با خروج نخبگان و بازنگشتن آنها به کشور، ژن های نخبگی هم به کشورهای نخبه پذیر منتقل و سبب تضعیف جریان توسعه یافتگی در کشور می شوند. هدف کلی این پژوهش طراحی الگوی نگهداشت ژن نخبگی در کشور با تأکید بر وزارت های علوم و بهداشت است. روش به کار رفته، ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. 25 نفر از استادان نخبه وزارت های علوم و بهداشت در بخش مصاحبه شرکت داشتند که با روش نمونه گیری قضاوتی - هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، نمونه شامل 163 نفر از استادان با شرایط خاص بود که به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. در بخش کمی از روش دلفی فازی برای اجماع نظرهای خبرگان و از روش مدل معادلات ساختاری برای تعیین بار عاملی بین متغیرهای آشکار و پنهان و روایی و پایایی استفاده شد. نتایج پژوهش بیان کننده وجود 553 مضمون پایه و 5 مضمون سازمان دهنده (عوامل: جاذبه، دافعه، مداخله گر، فردی و نگهدارنده) در حوزه نگهداشت ژن نخبگی بودند. در روش دلفی فازی پس از سه راند که خبرگان به اجماع رسیدند، از 96 سؤال پرسش نامه 5 سؤال حذف شد و براساس مدل معادلات ساختاری مشخص شد عوامل جاذبه، دافعه، فردی، مداخله گر و نگهدارنده، درصد واریانس بالایی از عوامل نگهداشت ژن نخبگی را تبیین می کنند.
تأثیر فضیلت سازمانی بر خودانگیختگی سازمانی؛ آزمون نقش میانجی هویت سازمانی مطالعه موردی: کارکنان دانشگاه لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی اثر مستقیم و غیرمستقیم فضیلت سازمانی ادراک شده بر خودانگیختگی سازمانی است. بدین منظور اثر غیرمستقیم فرض شده از دیدگاه هویت اجتماعی (شناسایی سازمانی، افتخار و احترام)، شناسایی سازمانی و افتخار و احترام به منزله واسطه های رابطه فضیلت سازمانی و خودانگیختگی بررسی می شوند. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی، و با توجه به روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری را کارکنان دانشگاه لرستان تشکیل داده اند. نمونه آماری پژوهش بر مبنای فرمول کوکران 220 نفر تعیین شد و شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه استاندارد بود که روایی آن با روایی صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS.23 و Smart PLS.3 استفاده شد. این پژوهش نشان می دهد ارتباط مثبت بین فضیلت سازمانی و خودانگیختگی سازمانی وجود دارد. نتایج حاصل از مطالعات میدانی نشان می دهند افتخار به طور سریال و متوالی، رابطه بررسی شده (رابطه بین فضیلت سازمانی و خودانگیختگی) را ازطریق شناسایی سازمانی میانجی گری می کند.
رابطه بین میزان اخلاق محیط زیستی و سرمایه اجتماعی با فرهنگ محیط زیستی مورد مطالعه: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین میزان اخلاق محیط زیستی و سرمایه اجتماعی با فرهنگ محیط زیستی با تأکید بر شهر کرمان برای دو مقطع زمانی ده سال پیش و در حال حاضر است که با روش پیمایشی و استفاده از ابزار پرسش نامه انجام شده است. جامعه آماری شامل افراد بالای ۱۶سال ساکن در مناطق چهارگانه شهر کرمان است که براساس آمار سال 1395 معادل ۶۳۴۱۳۲ نفرند. از این جمعیت تعداد 384 نفر براساس فرمول نمونه گیری کوکران انتخاب شدند و پس از گردآوری داده ها 374 پرسش نامه مبنای تحلیل های آماری قرار گرفت. تحلیل های آماری با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد. نتایج نشان می دهند رابطه بین اخلاق محیط زیستی با میزان فرهنگ محیط زیستی در ده سال پیش (71/0=r) و در زمان حاضر برابر (33/0=r)، فرهنگ محیط زیستی با میزان سرمایه اجتماعی در زمان حاضر (41/0=r) و در ده سال پیش (35/0=r)، معنادار است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهند میانگین فرهنگ محیط زیستی برای سه گروه سنی مطرح شده با هم تفاوت معنادار دارد. همچنین میانگین فرهنگ محیط زیستی برای طبقات اجتماعی مختلف با هم تفاوت دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان می دهند دو متغیر سرمایه اجتماعی و اخلاق محیط زیستی 50 درصد از تغییرات درونی متغیر وابسته یعنی فرهنگ محیط زیستی در شهر کرمان را تبیین می کنند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS) نشان می دهند تأثیر متغیرهای سرمایه اجتماعی، اخلاق محیط زیستی و متغیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی بر متغیر وابسته معنادار است.
عوامل مؤثر بر نگرش اخلاقی به کسب و کار مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تدوین قواعد اخلاقی برای حرفه های مختلف به ضرورتی اجتناب ناپذیر در سراسر دنیا تبدیل شده است. در این میان، پژوهشگران بسیاری به اخلاق کسب و کار به منزله یکی از مهم ترین حوزه های اخلاق حرفه ای توجه کرده اند. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نگرش اخلاقی به کسب و کار میان نمونه خاصی از جامعه (دانشجویان دختر) انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی و چگونگی گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شده و نمونه مطالعه شده شامل 134 نفر از جامعه دانشجویان دختر دانشگاه شهید بهشتی تهران است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSSو PLSاستفاده شده است. نتایج نشان می دهند عوامل پایبندی اخلاقی، بر نگرش اخلاقی به کسب و کار مؤثرند. ضمن اینکه از میان 5 متغیر تعدیلگر سن، تأهل، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و تجربه کاری، تنها تأهل، مدرک تحصیلی و رشته تحصیلی، تأثیر عوامل پایبندی اخلاقی بر نگرش اخلاقی به کسب و کار را تعدیل می کنند.